باب هفتم احوال نفس ناطقه و نسبت آن به عالم طبیعت
فصل دوم حدوث نفس بشری
ادله قائلین به حدوث نفس
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

ادله قائلین به حدوث نفس

ادلۀ قائلین به حدوث نفس[2]

‏آنهایی که قائلند: نفس به حدوث بدن حادث است، برای ابطال قِدَم نفس ادله ای‏‎ ‎‏اقامه کرده اند، تا با ابطال قول به قِدَم، قول خودشان اثبات گردد. از جمله گفته اند: اگر‏‎ ‎‏نفس قدیم باشد: یا وحدت داشته و یا متکثر بوده است، اگر متکثر باشد تکثر یا به‏‎ ‎‏واسطۀ نوع و یا به واسطۀ ممیزات فردی است.‏

‏اما تمیّزات فردی، ممکن نیست؛ چون تکثرِ فردی، ماده لازم دارد در حالی که‏‎ ‎‏نفس از مجردات است و ماده ندارد، پس تکثر فردی درست نیست. و اگر تکثر فردی‏‎ ‎‏نباشد و تمیّز در ماهیت باشد، لازمۀ این معنی این است که هر کدام نوع مستقل باشد و‏‎ ‎‏ماهیت نفس هر کسی، غیر ماهیت نفس دیگری باشد و حال آنکه ما می دانیم افراد‏‎ ‎‏انسان، افراد یک نوع هستند و چون شیئیت شی ء به صورت اخیرۀ اوست، اگر قائل‏‎ ‎‏باشیم که نفس هر کسی نوع مستقل است، پس زید و عمرو و بکر و خالد تحت یک‏‎ ‎‏نوع نبوده و هر یک مستقلاً نوع منحصر در فرد می باشند و این خلاف بداهت است.‏

‏و اگر بگوییم که در آغاز، نفس واحد بوده و تکثر هم پیدا نکرده است و این زید و‏‎ ‎‏عمرو و بکر، هر یک، قسمتی از نفس را دارند، لازمۀ این حرف هم این است که اینها‏‎ ‎‏فرد واحد بوده و دارای یک نفس باشند و لازمۀ این سخن هم این است که اگر کسی به‏‎ ‎‏چیزی جاهل باشد دیگران هم باید به آن جاهل باشند و اگر یک نفر به چیزی عالم‏‎ ‎‏باشد پس همه باید آن چیز را بدانند، و این خلاف ضرورت است که اگر کسی عالم به‏‎ ‎‏یک معنی باشد دیگران هم به آن عالم باشند.‏

‏علاوه بر این: لازمۀ اینکه شی ء واحد متکثر شود و هر یک قسمتی از آن را بگیرند‏‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 87

‏این است که آن شی ء، صورت وحدانی اتصالی جسمانی داشته باشد که اجزاء به‏‎ ‎‏واسطۀ قسمت حاصل آید و تکثر صورت بپذیرد و حال اینکه نفس مجرد است و‏‎ ‎‏صورت مقداریه ندارد.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 88

  • )) اسفار، ج 8، ص 334.