جواب آخوند از دلیل اهل تناسخ
آخوند در جواب اینها می فرماید: اولاً: قبول نداریم که ورای عالم طبیعت عالم
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 189 عقل باشد، بلکه فوق عالم طبیعت عالم دیگری است و آن عالم برزخ است و نفوس اشقیا بعد از موت به عالم برزخ متصل می شود، علاوه بر این، مگر بعد از موت چه کسی قائل است که نفوس اشقیا فارغ از اشتغال خواهند بود، بلکه آنجا به واسطۀ اخلاق شریره و اعمال قبیحه چنان تصویرات مخوفی خواهد بود که بیش از دنیا مشغول خواهند بود.
و ثانیاً: مگر اخبارات آن اشخاصی که گفته شد به جهت این است که متصل به عالم عقل شده اند، کلاّ! بلکه ورای عالم طبیعت عالمی است که آنجا بعضی از ملائک بوده و شیاطینی هم در آنجا هستند، ای بسا متصل به شیاطین باشند؛ چنانکه شاهد براین معنی این است که: «إنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إلَی أوْلِیَائِهِمْ» و چنانکه قضایای کَهَنه البته چنین است.
و ثالثاً: مگر هر خرق عادتی دلیل بر کمال است، ای بسا کسی نفس خود را به واسطۀ ریاضات باطله و یا مرضهای شدیده به خروش واداشته و سعۀ تجردی اش زیادتر گردد، و تا اندازه ای بر ماضی و مستقبل احاطه پیدا نماید.
چنانکه از بعضی از مرتاضین هند چنین منقول است. و صرف تصرف در عالم عنصریات دلیل بر کمال نمی باشد، چنانکه آن معجزاتی که انبیا آورده اند برای عوام و آن دسته که چیز دیگری را درک نمی کنند بوده است، والاّ برای عقلا و حکما معجزه نمی تواند دلیل بر نبوت باشد؛ مار درست کردن چه ربطی به نبوت و شؤون نبوت دارد؟! به سخن درآوردن سوسمار چه سازشی با نبوت دارد؟! قوّت نفس ممکن است به جایی برسد که حقیقةً در عنصریات تصرف کند و عنصری را به عنصر دیگر تبدیل و قلب کند، ولی صرف این معنی نمی تواند دلیل بر نبوت باشد. بلی انبیا از باب اینکه آن مردک اتقان و احکام قوانین را و آنچه شأن نبوت است درک نمی کند و یک سوسماری را در آستین گرفته و آورده که اگر این تکلم کند ایمان می آورد، پیامبر هم می دید حالا که با این اصلاح خواهد شد آن را به تکلم در
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 190 می آورد. ولی پیش عقلا دلیل بر نبوت همان اتقان احکام و قوانین قرآن می باشد، و سایر انبیا هم همین طور، منتها انجیل و تورات حقیقی از بین رفته است، انسان از قوانین اینها ملاحظه می کند که چه جامع و منظم و نجات دهنده اند، می فهمد غیر انبیا در حد اعتدال کار نکرده اند، همه دعوت به دنیا دارند، ولی نبی دعوت به آخرت و دعوت به اصلاح امر دنیا دارد، هر حکمی را آدم ملاحظه می کند چه دقتها در آن به کار رفته و چه مصالحی در آن ملاحظه شده است قسمت احکام عبادتی و معاملاتی و اخلاقی یا هر صنفی به نحوی است که آدم می فهمد اگر بنا باشد نبوتی در کار باشد این پیغمبر است، اگر واجب الوجود ثابت شد و نبوت، اصلِ لازم شد این باید پیغمبر باشد.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 191