باب هشتم ابطال تناسخ نفوس و ارواح و رد ادله قائلین به تناسخ
فصل سوم رد سایر شبهات اصحاب تناسخ
نسبت میان عالم آخرت و دنیا
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

نسبت میان عالم آخرت و دنیا

نسبت میان عالم آخرت و دنیا

‏اینجا یک مطلب دیگری است و آن این است که شاید در اذهان بعضی همین معنی‏‎ ‎‏خوابیده باشد که عالم آخرت همین عالم دنیاست، منتها تا یک موقع این دنیا مورد‏‎ ‎‏تکذیب و تکفیر خدا و ائمه است و بعد از آن مورد تحسین واقع می شود، این اعتقادی‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 214

‏مخالف با تمام آیات قرآنی و تمام اخبار است و قرآن از اول تا آخر این دنیا را تکذیب‏‎ ‎‏می کند و نمی شود گفت موقعی این نشئه گل و گلزار خواهد بود، بلکه عالم دنیا و‏‎ ‎‏آخرت دو نشئه هستند که در آنجا ظهور کامل نفس است و هرچه نفس در آن ظهور‏‎ ‎‏دارد به طور شدت در بروز خواهد بود و جسم انسانی از کوهها قوی تر خواهد شد؛‏‎ ‎‏چطور می توان گفت که عین این نشئه است در صورتی که آنجا جسم به طوری قوی‏‎ ‎‏است که اصلاً حلقۀ آهنی از آتش آن جهان را کوههای این دنیا تاب و توان استقامت‏‎ ‎‏در مقابل آن را ندارند و ذوب می شوند و آن حلقه می رود و می گذرد و از این عالم‏‎ ‎‏خارج می شود، جسمی که تحمل ندارد در آتش دنیا یک دقیقه انگشت خود را نگه‏‎ ‎‏دارد آنجا سالهای سال، که شاید «مائة الف عام» یک روزش باشد، خواهد بود. اگر‏‎ ‎‏روی آن جسم تمام کوهها را بگذارند می تواند نگه دارد و اجسام کفار از روز حشر تا‏‎ ‎‏ابد در آن آتش که ‏‏«‏تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ‏»‏‎[2]‎‏ باقی می مانند، این چه جسمی است و چه‏‎ ‎‏عالمی است؟! بلی این طور خواهد بود؛ چون آنجا جسم به تمام ظهور نفس قائم است‏‎ ‎‏و نفس بر تمام عوالم احاطه دارد، این است که آنچه به تمام همّت و فعالیت نفس است‏‎ ‎‏که با تمام قدرت نسبت به جسم ظلّ خود عمادیت دارد و آن را ظاهر ساخته است، و‏‎ ‎‏اگر همۀ عالم را روی آن بیاندازی آن جسم استقامت دارد، و اگر کوه دماوند را بر روی‏‎ ‎‏یک انگشتش بگذاری می تواند آن را نگه دارد، این چه نشئه ای است که در احوال اهل‏‎ ‎‏سعادت است: ‏‏«جُرْدٌ مُرْدٌ»‏‎[3]‎‏ و در احوال اهل شقاوت و معاصی در خبر شریف است‏‎ ‎‏که: ‏‏«غلظ جلد الکافر اثنان و اربعون ذراعاً»‏‎[4]‎‏ «و إنّ الکافر یسحب لسانه الفرسخ و‏‎ ‎‏الفرسخین یتوطّؤه الناس»‏‎[5]‎‏ و نشیمن گاه کافر از آتش سه برابر مسیر مابین مدینه و‏‎ ‎‏ربذه است،‏‎[6]‎‏ و این اخبار شریف، خوب از اوصاف اهل النار حکایت می کنند. و‏‎ ‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 215

‏بالجمله: یک نشئه ای است که «کلّها لهی الحیوان» چنانکه آیۀ شریفه فرماید: ‏‏«‏وَ إنَّ‎ ‎الدَّارَ الاْخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ‏»‏‏.‏‎[7]‎

‏والحاصل: بدن انسانی در آخرت بعینه خواهد آمد و آن نشئه، غیر از این نشئه‏‎ ‎‏در مراتب شدت وجودی است، و آنچه در صفت اهل جنّت وارد شده گفتۀ ما را‏‎ ‎‏تأیید می کند در تبدل ابدان که ‏‏«إنّهم جردٌ مردٌ أبناء ثلاثین سنة»‏‎[8]‎‏ و ‏‏«إنّ أوّل‏‎ ‎‏زمرة یدخلون الجنّة علی صورة القمر لیلة البدر ثمّ الذین یلونهم کأشدّ کوکب‏‎ ‎‏درّی فی السمـاء إضاءة»‏‎[9]‎‏ و ‏‏«إنّ ضرس الکـافر یـوم القیامة مثل اُحـد»‏‎[10]‎‏ و ‏‏«فخذه‏‎ ‎‏مثل البیضاء»‏‎[11]‎‏ و ‏‏«مقعده من النـار مسیرة ثلاث مثـل الربذه»‏‎[12]‎‏ و فی روایة: ‏‏«إنّ‏‎ ‎‏غلظ جلد الکافر اثنان و أربعون ذراعـاً»‏‎[13]‎‏ و ‏‏«إنّ مجلسه فی جهنـّم مـابین مکّة‏‎ ‎‏و المدینة»‏‎[14]‎‏ و فی روایة اُخری: ‏‏«إنّ الکافر یسحب لسانه الفرسخ والفرسخین یتوطّؤه‏‎ ‎‏الناس».‏‎[15]‎

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 216

  • )) ملک (67): 8.
  • )) بحار الانوار، ج 8، ص 220.
  • )) کنز العمال، ج 14، ص 529، حدیث 39519.
  • )) کنز العمال، ج 14، ص 528، حدیث 39514.
  • )) کنز العمال، ج 14، ص 530، حدیث 39521 و 39522.
  • )) عنکبوت (29): 64.
  • )) بحار الانوار، ج 8، ص 218 و 220.
  • )) صحیح مسلم، ج 2، ص 639.
  • )) بحار الانوار، ج 7، ص 50؛ کنز العمال، ج 14، ص 530، حدیث 39521.
  • )) سنن ترمذی، ج 4، ص 104، حدیث 2703.
  • )) کنز العمال، ج 14، ص 530، حدیث 39521.
  • )) کنز العمال، ج 14، ص 529، حدیث 39519.
  • )) کنز العمال، ج 14، ص 529، حدیث 39519.
  • )) کنز العمال، ج 14، ص 528، حدیث 39514.