باب هشتم ابطال تناسخ نفوس و ارواح و رد ادله قائلین به تناسخ
فصل سوم رد سایر شبهات اصحاب تناسخ
بیان اشکالات وارده بر کلام غزالی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

بیان اشکالات وارده بر کلام غزالی

اشکالات وارده بر کلام غزالی

‏ناگفته نماند که غزالی به واقع و حق نرسیده است که گفته است: مُنشأ نفس در‏‎ ‎‏آخرت وجود خارجی ندارد و تعذب فقط با همان صور ذهنیه حاصل خواهد شد؛‏‎ ‎‏زیرا ـ چنانکه به کرّات گفتیم و فعلاً هم آن را شرح می دهیم ـ گرچه در آنجا به انشای‏‎ ‎‏نفس، صوری ایجاد خواهد شد، ولی مثل صور ذهنیۀ اینجا نیست که وجود عینی‏‎ ‎‏خارجی نداشته باشد، بلکه با اینکه وجود عینی است عین صور است؛ به طوری که در‏‎ ‎‏این عالم اگر انشا می شد همان صور ذهنیه بود که فعلاً در کمال ضعف است و به‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 251

‏جهت ضعف، ما گاهی آن را موجود به حساب نمی آوریم و این از ضعف این عالم و‏‎ ‎‏از ضعف خود نفس است؛ چون در اینجا مشغول است و اشتغال طبیعی باعث می شود‏‎ ‎‏که او در فعل خود ضعیف شود.‏

‏در این عالم، علم، با آن صور ذهنیه متحد است، و ما علم به این صور نداریم؛ چون‏‎ ‎‏این صور، عین علم و عین معلوم است و لازم نیست ابتداءً آنها را تصور کرده و سپس‏‎ ‎‏ایجادش کنیم؛ چون تصورشان عین ایجادشان است، ولیکن خیلی ضعیف هستند و‏‎ ‎‏در آخر و صف نعال وجود قرار گرفتند و آنها را چیزی نمی شماریم، ولیکن وقتی که‏‎ ‎‏نفس ترقی کرد و اشتغال به طبیعت را رها کرد و متوجه خود و افعال خود شد، منشآت‏‎ ‎‏آن قوی می شود به طوری که عینیت داشته و موجود عینی می باشند، و مثل متصورات‏‎ ‎‏نفس در عالم طبیعت نیست که به لحاظ ضعف آن می گوییم موجودی است که‏‎ ‎‏خارجیت ندارد، با آنکه وجود خارجی و عینی می باشد، منتها به جهت ضعف،‏‎ ‎‏می گوییم وجود ذهنی در عالم ذهن قرار گرفته است، حتی نمی گوییم آن صور ذهنی را‏‎ ‎‏دیدیم با آنکه در عالم خواب، حقیقةً می گوییم فلان کس را دیدیم.‏

‏اینها همه از ضعف وجود است، گرچه وجود ذهنی هم مثل این موجودات، وجود‏‎ ‎‏دارد، منتها به طوری ضعیف است که اعتنایی به آن نداریم، ولیکن وقتی که نفس از این‏‎ ‎‏عالم خارج شد و از طبیعت بیرون رفت و یک موجود برزخی کامل شد، متوجه‏‎ ‎‏خودش خواهد شد؛ اگرچه در آنجا هم مجذوب عالم غیب است، البته تا اندازه ای که‏‎ ‎‏سکرات موت و نزع جان، آن را متوجه عالم غیب کرده است. علی ایّ حال به مراتب‏‎ ‎‏از اینجا قوی تر است؛ چون از مرتبۀ طبیعت ـ که در صف نعال وجود و در مرتبۀ‏‎ ‎‏اضعف آن قرار داشت ـ خارج شده است و از جنبۀ طبیعی ـ یعنی ضعف وجود و مرتبۀ‏‎ ‎‏آخر ـ ترقی کرده و وجود قوی شده است و در نشئۀ برزخ قرار گرفته است.‏

‏پس چنان قوی است که منشآت و صور علمیه اش، قوتِ وجود و خارجیت دارند‏‎ ‎‏و نفس در عالم برزخ هرچه ایجاد و انشا نماید موجود خارجی و قوی الوجود است؛‏‎ ‎‏چون وجود نفس قوی گشته است.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 252

‏چنانکه اگر به تجرد برسد قوی تر و شدت وجودش بیشتر می شود، لیکن ما که در‏‎ ‎‏عالم ماده غوطه وریم، موجودات این عالم را اقوی الوجود می دانیم، و وقتی که اسم‏‎ ‎‏مجرد را می شنویم آن را موجودی می دانیم که اضعف از صور ذهنیۀ خودمان است؛‏‎ ‎‏چون موجود مجرد را ندیده ایم و نمی دانیم چیست و به زبان، مجرد می گوییم، اما به‏‎ ‎‏حقیقتش پی نبرده ایم. بنابراین نمی توانیم حقیقةً آن را تصور کنیم و اگر آن را به ذهن‏‎ ‎‏بیاوریم گمان موجود ضعیفی را درباره او داریم، چنانکه ما الآن، اقوی الوجود را جسم‏‎ ‎‏می دانیم و هرچه کلفتی و ضخامت جسم بیشتر باشد، آن را قوی تر می پنداریم؛ زیرا‏‎ ‎‏جسم را می بینیم که مشت پرکن است.‏

‏بنابراین: خدا را هم که اقوی الوجود و شدید الوجود و تمام الوجود و فوق تمام‏‎ ‎‏است، چون نتوانسته ایم ببینیم و به سوی او راه نداریم، یک چیز ضعیفی گمان می کنیم؛‏‎ ‎‏ولیکن قضیه این طور نیست که به نظر ما می آید اگرچه تقصیر هم نداریم.‏

‏پس هرچه نشئه بالا رفت، شدت و قوّت وجود بیشتر می شود، ولی فعلاً موجود و‏‎ ‎‏مُنشأ نفس از وجود ضعیفی برخوردار است؛ چون خود نفس، ضعیف است؛ زیرا‏‎ ‎‏جنبۀ طبیعی ـ حقیقت طبیعت این است که در مرتبۀ آخر وجود باشد ـ خیلی ضعیف و‏‎ ‎‏سست می باشد. بنابراین منشآتش بیش از این ظهور ندارد و همین قدر انسان می داند‏‎ ‎‏که صورتی ایجاد می نماید، ولی آنجا منشآت نفس، صورت عینیه به خود می گیرد که‏‎ ‎‏به مراتب قوی تر از موجودات عینیه این طبیعت است؛ چون عالم مثال، قوی تر از عالم‏‎ ‎‏طبیعت است و وجود هرچه بالا رود، شدت و قوّت بیشتری دارد.‏

‏چنانکه در اخبار است و شاید برای تقریب به ذهن باشد که ‏‏«إنّ نارکم هذه من نار‏‎ ‎‏جهنّم؛ غسّلت بسبعین ماءً ثمّ نزّلت»‏‎[2]‎‏ یعنی نار و آتش جهنم، تنزلات هفتادگانه نمود‏‎ ‎‏تا این نار که می بینید شده است؛ گرچه در حقیقت همان نار آنجا است ولی هفتاد مرتبه‏‎ ‎‏تنزل وجودی نموده است.‏

‏پس نار و نور عالم برزخ، مثل نار و نور اینجا نیست، و شدت نوریت و ناریت‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 253

‏آنجا، اقوی و اکمل می باشد، و آنجا نفس به گونه ای است که می تواند قبر را ‏‏«روضة‏‎ ‎‏من ریاض الجنّة أو حفرة من حفر النیران»‏‎[3]‎‏ نماید.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 254

  • )) بحار الانوار، ج 8، ص 288، حدیث 21.
  • )) بحار الانوار، ج 6، ص 205؛ کنز العمال، ج 15، ص 546، حدیث 42109.