باب دهم در بیان معاد روحانی و حقیقت سعادت و شقاوت
فصل سوم بیان شقاوت
توضیحی پیرامون سعداء، اشقیا و متوسطین
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

توضیحی پیرامون سعداء، اشقیا و متوسطین

توضیحی پیرامون سعداء، اشقیا و متوسطین

‏مثل گروه اول، آن دسته ای هستند که به ادیان دیگر معتقد بودند، ولی اعتقاد‏‎ ‎‏نداشتند که غیر از دین آنها دینی وجود داشته باشد و عمر خود را در آن مسلک‏‎ ‎‏گذرانده و به ظواهر آن عمل کرده اند؛ چون هیچ استبعادی ندارد که این دسته اشخاص‏‎ ‎‏هم داخل جنت و بهشت گردند.‏

‏در روایات ما آمده است که خداوند متعال برای بهشت، هفت در قرار داده است از‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 485

‏شش درِ آن مسلمین، و از یک در دیگر آن غیر مسلمین وارد خواهند شد.‏‎[2]‎

‏پس نمی توان گفت: کسی که هیچ تقصیری نکرده ـ جز آنچه که فهمیده، چیز‏‎ ‎‏دیگری به گوشش نخورده و یا اگر شنیده به طوری به چیزهایی که از پدر و مادر‏‎ ‎‏شنیده، معتقد بوده که احتمال صحت غیر آن را نمی داده است ـ به جهنم خواهد رفت،‏‎ ‎‏آیا خدا جهنم را خلق کرده تا هرکه معصیتی کرد فوراً  او را به جهنم بیاندازد؟ چنانکه‏‎ ‎‏وعاظ ما همین که بالای منبر می روند، آن چنان سخن می گویند که مردم را مأیوس کرده‏‎ ‎‏و جهنم را از آنها پر می کنند؛ مثلاً می گویند: اگر کسی یک دفعه صورتش را تراشید،‏‎ ‎‏مثل این است که هفتاد پیغمبر را کشته است و چندین بار با محرم خود در مکه و در‏‎ ‎‏بیت الحرام زنا نموده است!! خیر، این جورها نیست، مگر خدا بهشت را فقط برای‏‎ ‎‏چهار نفر ریش قرمزی که در بازار قم یا در بازار همدانند، خلق فرموده است؟ خیر،‏‎ ‎‏این طور نیست.‏

‏لقمان در وصایای خود می گوید: یا بُنیّ، اگر گناه ثقلین را کرده باشی از رحمت خدا‏‎ ‎‏مأیوس مباش،‏‎[3]‎‏ و معنای ‏‏«‏لاَ تَیْأسُوا مِنْ رَوْحِ الله ِ‏»‏‎[4]‎‏ این نیست که هر کس فقط‏‎ ‎‏خودش از روح الله مأیوس نباشد، بلکه حتی در حق دیگران هم نباید رحمت حق را‏‎ ‎‏تحدید کرد و گفت رحمت خدا شامل آنها نمی شود.‏

‏همچنین انسان نباید به عمل خود مغرور باشد، چنانکه در وصیت لقمان آمده‏‎ ‎‏است که به عمل خود مغرور مباش اگرچه طاعت ثقلین را کرده باشی؛‏‎[5]‎‏ برای اینکه‏‎ ‎‏میزان کار، دست تو نیست تا بدانی اینهایی که کرده ای، به راستی طاعت بوده است؟‏‎ ‎‏مگر ما چه کرده ایم و چه می کنیم تا به عمل خود مغرور هم باشیم؟ لذا انسان باید بین‏‎ ‎‏خوف و رجا باشد، از خود مأیوس شده و به او رجا داشته باشد و خود را فقیر ببیند و‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 486

‏بداند که فقیر است. و بالجمله: این هم دستۀ دیگری بود.‏

‏اما دستۀ سوم: چنانکه گفتیم، علاوه بر حصول تجرد جوهری، انسان را قوه ای‏‎ ‎‏است که می تواند فعلیات عقلیه را در ضمن طی راه با حرکت جوهری بالاختیار کسب‏‎ ‎‏نموده و باطن ذات را بالاختیار با حقایق عقلیه به فعلیت درآورد.‏

‏کسی که در مطالب مبدأ و معاد خوض نموده و راست و مستقیم رفته و حقایق‏‎ ‎‏عقلیۀ سالم را به دست آورده و صورت علمیه را در نفس منتقش بنماید ـ گرچه این‏‎ ‎‏هم صاحب مراتب مختلفی است که تا چه اندازه بتواند صُوَر حقایق را کشف و درک‏‎ ‎‏کند ـ اگر مستقیماً درک صور کرد و صور علمیۀ آن، محاذی واقع شد و نقشۀ متن واقع‏‎ ‎‏گردید، وقتی از غشوۀ عالم طبیعت افاقه پیدا کرد، آن صور علمیه مطابق با واقع،‏‎ ‎‏موجب سعادت عقلیۀ او خواهد بود.‏

‏و اگر در این مطالب به طور کج و معوج وارد شد و صور عقاید علمیه برخلاف‏‎ ‎‏واقع حاصل گردید، این دو جور است:‏

‏یکی اینکه، آنچه را که این طور فهمیده از روی عناد بوده و برخلاف انبیا، براهین و‏‎ ‎‏ادله اقامه کرده و این را هم آشکار کرده، چنین شخصی کافر است و شقاوت ذاتیه پیدا‏‎ ‎‏خواهد کرد؛ چون او در مرتبۀ عاقله کج و معوج شده است.‏

‏و دیگر آنکه شخص با اینکه عقیدۀ باطل اختیار کرده و پیوسته بر خلاف انبیا رفتار‏‎ ‎‏نموده است، ولی ریا و نفاق نموده و در ظاهر، سنگ دیانت به سینه زده تا از دین سوء‏‎ ‎‏استفاده کند، و در عین حال که ملحد است با طریقۀ قرآن وارد شده و از این راه به‏‎ ‎‏مسلمین خدعه می کند. و نعوذ بالله از این شقاوت!‏

‏بالجمله: اشخاصی که عبادت می کنند سه قسمند: یکی مثل حضرت امیر ‏‏علیه السلام‏‏ است،‏‎ ‎‏یکی مثل بعضی از صحابۀ منافق است، و دیگری مثل مؤمنین متوسط است.‏

‏اوّلی وقتی که عبادت می کند، چون مجذوب است و عاشق حضور حبیب است،‏‎ ‎‏هیچ چیزی نمی تواند او را از محبوب منع کند، چون در مقابل او چیزی نمی بیند و همۀ‏‎ ‎‏اشیاء را محو حسن جمال او می بیند.‏


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 487

‏دومی که نماز می خواند در صورت ظاهر معلوم نیست که نماز بدی خوانده باشد،‏‎ ‎‏بلکه شاید قرائت وطمأنینه و شرایط ظاهری اش مثل نماز حضرت علی  ‏‏علیه السلام‏‏باشد، ولی‏‎ ‎‏این نماز برای این است که مسلمین را با آن خدعه کند و بر آنها ریاست نماید.‏

‏سومی هم که عبادت می کند برای این است که به چیزی برسد که کم نشود؛ چون‏‎ ‎‏می بیند دنیا پیری دارد، می خواهد به جوانی ای برسد که پیری نداشته باشد و چون‏‎ ‎‏می بیند خوردنیهای دنیا  کم می شود، می خواهد به خوردنیهایی برسد که کم نشود.‏‎ ‎‏چون می بیند جماع دنیا بیش از چند لحظه طول نمی کشد می خواهد به جماع پانصد‏‎ ‎‏ساله برسد و چون می بیند خانه های دنیا خراب می شود، می خواهد به قصری برسد که‏‎ ‎‏خراب نشود و چون می بیند که باغ دنیا خیلی از میوه ها را ندارد و خزان هم پیش هر‏‎ ‎‏بهارش هست، می خواهد به باغی برسد که میوه اش کال و ترش و تلخ و کرم زده نباشد‏‎ ‎‏و همیشه هم میوه داشته باشد.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 488

  • )) این روایت را نیافتیم، رجوع کنید به: بحار الانوار، ج 8، ص 121، حدیث 12.
  • )) تفسیر قمی، ج 2، ص 164.
  • )) یوسف (12): 87.
  • )) تفسیر قمی، ج 2، ص 164.