براهین منکرین اتحاد عقل فعّال با نفس
برهان اول: دو شی ء که هر کدام تعین دارند، چطور ممکن است متحد باشند؛ چون اگر بر تعین خود باقی بمانند محال است دو تعین، یکی شوند و چطور ممکن است متعینین، یک تعین شوند؟ و اگر دو تعین یکی نشوند، این اتحاد نیست؛ زیرا اگر یکی معدوم شده و دیگری باقی مانده، این اتحاد نیست، و اگر هر کدام از تعینها باطل و معدوم گردند و موجود دیگری بعد از معدومیت آنها حاصل آید، آن مربوط به آنها نیست، بلکه یک موجودی است که مستقلاً حاصل و حادث شده است.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 489 از براهین دیگر بر ابطال اتحاد عقل فعّال با نفوس این است که: عقل در قوس نزولی بوده و فاعل مادون است و ارتباط فاعلی با عالم مادون و طبع دارد، پس چطور ممکن است در قوس صعود برای نفوس، غایت باشد و از آنها متأخر بوده و ارتباط آنها با او بعداً و متأخراً حاصل شود؟ زیرا چیزی که در مرحلۀ اول به ارتباط فاعلی با او در ارتباط بوده، چگونه متأخراً با اینها ارتباط حاصل می کند؟ با این بیانات قول به اتحاد را ابطال کرده اند.
تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 490