باب دهم در بیان معاد روحانی و حقیقت سعادت و شقاوت
فصل هفتم در بیان سعادت و شقاوت حسی
معاد جسمانی از دیدگاه متکلمان
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

معاد جسمانی از دیدگاه متکلمان

معاد جسمانی از دیدگاه متکلمان[2]

‏آخوند  ‏‏رحمه الله‏‏ قول دیگری را بیان می فرماید، که همان قول اکثر، بلکه نوع مردم و‏‎ ‎‏عموم علما و عامه است و متکلمین هم قائل به این قولند‏‎[3]‎‏ و امام ایشان ـ فخر رازی ـ‏‎ ‎‏هم بر اثبات آن استدلال کرده است.‏‎[4]‎

‏و آن عبارت است از اینکه: بعد از آنکه روح را از این بدن جدا نمودند و بدن منحل‏‎ ‎‏گردید و اجزائش خاک شده و منتشر گردید، روز قیامت آن اجزاء را به قدرت خداوند‏‎ ‎‏متعال جمع آوری نموده و دوباره بدن درست شده و روح را به آن القا می کنند و حشر‏‎ ‎‏و نشر مردم به این نحو خواهد بود.‏

‏فخر رازی برای اثبات و امکان این معنی، به جمع آوری اجزاء و یا احیاء اشیاء‏‎ ‎‏فاسد شده و نظایر آنها به قدرت کاملۀ الهیه استدلال می کند، و در تقریب این عقیده در‏‎ ‎‏حقیقت به قدرت خداوند استدلال می نماید.‏

‏مثلاً یکی از ادلۀ وی این است که بین حکما اختلاف شده در اینکه آیا منی در تمام‏‎ ‎‏اجزاء بدن بوده و در موقع خروج از تمام اجزاء و اعضا و عروق و عضلات خارج‏‎ ‎‏می شود، یا اینکه اوعیۀ خاصی دارد که در آنجا جمع می شود ـ مثلاً در بیضتین جمع‏‎ ‎‏شده ـ و موقع خروج، از آن اوعیه خارج می شود، نه اینکه از تمام عروق خارج شود.‏

‏خیلی از حکما قائلند به اینکه منی در تمام اعضاست و اوعیۀ خاصی ندارد و در‏‎ ‎‏موقع خروج، از تمام آنها انزال می شود؛ برای اینکه منی نتیجۀ هضم رابع است و‏‎ ‎‏فضول آن هضم است که در تمام اعضا بعد از آنکه به اندازۀ لازم بدل ما یتحلل گردید،‏‎ ‎‏باقی مانده از هر عضوی دفع می گردد. بنابراین منی در حقیقت مثل طلّ و شبنم در تمام‏‎ ‎‏اعضا بوده و این اجزاء منبثّۀ طلّی، از نقاط مختلف بدن به حکم و قدرت خداوندی‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 509

‏جمع می شوند و بالاخره به صورت انسان درمی آیند.‏‎[5]‎

‏قضیۀ معاد هم همین طور است، وقتی که بدن انسانی خاک شد و اجزاء و ذرات او‏‎ ‎‏در عالم منتشر گردید، این اجزاء منبثّه را مثل آن اجزاء بدنی منویه از تمام کرۀ خاک و‏‎ ‎‏هوا جمع آوری کرده و به شکل و هیئت آن شخص درمی آورند. و با نفخه ای در او‏‎ ‎‏القای روح می کنند؛ آیۀ ‏‏«‏ألَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَی * ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّی‏»‏‎[6]‎‎ ‎‏را مورد شاهد و استدلال قرار داده است و همین طور به آیۀ شریفۀ ‏‏«‏أ أنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أمْ‎ ‎نَحْنُ الزَّارِعُونَ‏»‏‎[7]‎‏ استدلال می کنند؛ به این نحو که ما می دانیم هر یک از آب و خاک، به‏‎ ‎‏تنهایی بذری را افساد می کنند؛ مثلاً اگر بذری در خاک بماند و ابداً رطوبتی به آن نرسد‏‎ ‎‏و آبی نخورد، بالاخره این بذر خاک شده و فاسد و متعفّن می گردد، همین طور اگر به‏‎ ‎‏دریا افتاد در آنجا فاسد می شود و آب آن را متعفّن می نماید، و اگر دو سبب افساد جمع‏‎ ‎‏شدند، عقلاً لازم است زودتر او را فاسد و متعفّن نمایند، ولیکن به قدرت کاملۀ‏‎ ‎‏احدی، اطراف بذر می پوسد و از وسط آن، چیز حیّ و صاحب حیات نباتی بیرون‏‎ ‎‏می آید، پس خدا قادر است از اجزاء فاسد، بدنی حیّ و زنده بیرون بیاورد و در‏‎ ‎‏حقیقت، مردۀ خاکی را زنده نماید. وی به آیات دیگری هم استشهاد می کند.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 510

  • )) اسفار، ج 9، ص 153.
  • )) شرح مواقف، ج 8، ص 294 ـ 298؛ شرح مقاصد، ج 5، ص 88 ـ 93.
  • )) تفسیر فخر رازی، ج 2، ص 123 ـ 124 و ج 29، ص 175.
  • )) رجوع کنید به: اسفار، ج 8، ص 110.
  • )) قیامه (75): 37 ـ 38.
  • )) واقعه (56): 64.