باب یازدهم معاد جسمانی
فصل اول اصول اثبات معاد جسمانی
اصل نهم: قیام صور تخیلی و ادراکی به نفس در تمام مراتب
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : آیت الله سید عیدالغنی اردبیلی

محل نشر : تهران

ناشر: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)

زمان (شمسی) : 1392

زبان اثر : فارسی

اصل نهم: قیام صور تخیلی و ادراکی به نفس در تمام مراتب

اصل نهم: قیام صور تخیلی و ادراکی به نفس در تمام مراتب

‏اصل نهم: نزد آخوند  ‏‏رحمه الله‏‏ صور متخیله و بلکه تمام صور محسوسۀ موجودات،‏‎ ‎‏دارای یک مرتبۀ قویه ای است که حافظ این همه قوّه ها و کوّه ها است؛ و آن مرتبۀ‏‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 579

‏بسیطه، جامع صور محسوسات در حواس می باشد، نه صور مادیه که روی اشیاء‏‎ ‎‏خارجیه است، بلکه صور در حواس که مظاهر نفس هستند ومظاهر و قوا غیر جسم و‏‎ ‎‏جسمانی می باشند و در این مراتب، صور محسوسات از سنخ مادیات نیست، بلکه‏‎ ‎‏یک نحو تجرد دارند به نحو تجردی که قوه و آن حس مظهری دارد.‏

‏لذا مرحوم آخوند ‏‏رحمه الله‏‏ قائل است به اینکه علاوه بر صور خیالیه، مبصرات هم مجرد‏‎ ‎‏است‏‎[1]‎‏ و ادراک بصری، به انطباع صور خارجیه در جلیدتین نیست چنانکه طبیعیون‏‎ ‎‏می گویند،‏‎[2]‎‏ و همچنین ادراک به واسطۀ خروج نور و شعاع از بصر به شی ء خارجی‏‎ ‎‏نمی باشد چنانکه ریاضیون گویند؛‏‎[3]‎‏ با اختلافی که در شکل و کیفیت شعاع خارج‏‎ ‎‏دارند که بعضیها می گویند به طور شکل مخروطی مصمّت است‏‎[4]‎‏ و بعضی گویند یک‏‎ ‎‏خط باریک است ولیکن سرخط نوری متحرک و جنبنده است‏‎[5]‎‏ و بعضی گویند:‏‎ ‎‏خطوطی دسته شده مثل دستۀ جاروب می باشند.‏‎[6]‎‏ علی ایّ حال قائلند که ادراک در‏‎ ‎‏رأس تلاقی نور شعاع بصری و صورت مادی خارجیه حاصل می شود.‏

‏شیخ اشراق و اشراقیون در ابصار می گویند: ادراک به واسطۀ نور شعاع بصری در‏‎ ‎‏خارج حاصل نمی شود، بلکه این نور با شرایط دیگر، نفس را مستعد می کند که نور‏‎ ‎‏نفس در خارج به اشیاء، احاطه نموده و احاطۀ نور نفس به خارج، همان ادراک خارج‏‎ ‎‏است.‏‎[7]‎

‏ولی آخوند  ‏‏رحمه الله‏‏ دربارۀ اقوال طبیعیین و ریاضیین می گوید: ‏‏«‏کَفَی الله ُ الْمُؤْمِنِینَ‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 580

الْقِتٰالَ‏»‏‎[8]‎‏ که آن طایفه ها هر یک قول دیگری را با ذکر برهان ابطال نموده و این مقاتلۀ‏‎ ‎‏آنها، مؤمنین را از مقاتله با ایشان کفایت کرده است.‏

‏و اما قول اشراقیین را آخوند ‏‏رحمه الله‏‏ ابطال نموده،‏‎[9]‎‏ به اینکه احاطۀ قیّومی نفس موجب‏‎ ‎‏ادراک نفس است و نفس بر چیزی که معلول خودش نیست، احاطۀ قیّومی ندارد، و‏‎ ‎‏خارجیات، معالیل نفس انسانی نیستند تا صور ادراکیۀ نفس باشند، بلکه اینها که معالیل‏‎ ‎‏الهیه اند، معلومات و مدرَکات علل قیّوم خودشان هستند و چون صور محسوسات در‏‎ ‎‏مرتبۀ حس، مظاهر نفس هستند و صور متخیلات در مرتبۀ تخیل، معلول نفسند،‏‎ ‎‏بنابراین مدرَک نفس می باشند و مادام که نفس در طبیعت است و وجود طبیعی دارد در‏‎ ‎‏عین حال وجود برزخی هم دارد و چه بسا وجود عقلی هم ـ مثل بعضی از کمّلین ـ‏‎ ‎‏داشته باشد؛ یعنی موجودی ذومراتب است.‏

‏بنابراین: نفس از این حیث که مادی است، حصول صور محسوسه به فعالیت نفس‏‎ ‎‏در مظاهر، بر شرایط و معدّاتی موقوف است که برای هر یک از محسوسات، حواسی‏‎ ‎‏لازم است و حقیقت رؤیت با این صوری است که در مظهر ابصار است. و مادام که‏‎ ‎‏نفس در طبیعت مشغول است و از ماده رها نشده و از این اختلاط خالص نگردیده و با‏‎ ‎‏موجودات طبیعی سر و کار دارد، هم مدرِک و هم مدرَک و هم ادراک، ناقص است؛ لذا‏‎ ‎‏با اینکه هر صورتی در مظهر حسی با فعالیت نفس است ولی ضعیف است، اما وقتی‏‎ ‎‏که از اختلاط طبیعت فارغ شد و موجود برزخی، منقطع از دار طبیعت شد، هر صورت‏‎ ‎‏متخیله ای که در آنجا انشا می کند، موجودات خارجی و قائم به نفس می باشند و ارتباط‏‎ ‎‏معلولی و تقوّمی با نفس دارند؛ چنانکه در این نشئه برای مبرسمین و نائمین، حقیقت‏‎ ‎‏رؤیت و حقیقت سمع و غیره اتفاق می افتد و مبرسم و نائم، حقیقةً می بینند نه اینکه‏‎ ‎‏خیال رؤیت می کنند؛ چون خیال رؤیت، غیر از رؤیت است. ‏

‏منتها  گاهی صور، در حس مشترک از صقع نفس منحدر می شوند و قبل از آنکه به‏‎ ‎


تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 581

‏مظاهر دیگری منحدر شوند از آنجا به حس مشترک منحدر می شوند. علی ایّ حال،‏‎ ‎‏در حس مشترک، صور تمام محسوسات جمع است گرچه مظاهرشان در عالم طبیعت‏‎ ‎‏مختلف می باشند، ولی در عالم برزخ و در عالم خیال، همۀ این صور به فعالیت نفس‏‎ ‎‏جمع هستند.‏

‏و چنانکه فعلاً حس مشترک با اینکه یک حس است، اما واردات همۀ حواس‏‎ ‎‏ظاهره در آنجا هستند و در آنجا حقیقةً رؤیت و سمع و لمس واقع می شود، در موقع‏‎ ‎‏ترقی وجود و استخلاص از دار طبیعت و تبدل نشئه ای به نشئۀ دیگر و ‏‏«‏یَوْمَ تُبَدَّلُ‎ ‎الْأرْضُ غَیْرَ الْأرْضِ‏»‏‎[10]‎‏ هم همین طور است، نه اینکه ارض به چیز دیگری تبدیل‏‎ ‎‏می شود، مثلاً سماء می شود، بلکه ارض، به ارض تبدیل خواهد شد، اما نه مثل آن‏‎ ‎‏ارض اول، بلکه غیر آن ارض خواهد بود و در چنین نشئه ای مثل نخواهد بود، بلکه در‏‎ ‎‏مرتبۀ خیال نیز سمع و رؤیت و غیر اینها حقیقةً حاصل خواهد شد.‏

تقریرات فلسفه امام خمینی (س)(ج. 3)صفحه 582

  • )) اسفار، ج 8، ص 179.
  • )) شفا، بخش طبیعیات، ص 317؛ اسفار، ج 8، ص 178.
  • )) شفا، بخش طبیعیات، ص 317؛ اسفار، ج 8، ص 179.
  • )) منابع پیشین.
  • )) اسفار، ج 8، ص 179.
  • )) منبع پیشین.
  • )) مطارحات، درمجموعۀ مصنفات شیخ اشراق، ج 1، ص 486؛ حکمة الاشراق، درهمان مجموعه، ج 2، ص 134.
  • )) احزاب (33): 25.
  • )) اسفار، ج 8، ص 182.
  • )) ابراهیم (14): 48.