شاه فکر نمیکرد که امام از این توطئه سربازگیری بتواند بهترین بهرهبرداری را بکند. لذا بردن روحانیون به سربازی موجب آن شد که طلاب با توصیههای امام در بین سربازان و ارتشیان نیز نفوذ کنند تا زمینههای تحول ایجاد شود. آقای هاشمی پس از دوره تعلیمات نظامی از باغشاه فرار کرد، این شجاعت را ایشان از روزهای اولیه انقلاب داشت.
حتی وقتی منزل آقای هاشمی که در دوراهی قلهک بود و مأمورین آمدند تا ایشان را در منزل خودش بازداشت کنند، ایشان با زرنگی از درب دیگر فرار کردند.
لازم به ذکر است که اولین منبری که آقای هاشمیرفسنجانی در تهران رفتند از طریق دوستان ما درخیابان نیروی هوایی بود و در همین ایام در هیأت انصار الحسین هم درس میدادند.
در هیات انصار تخته سیاهی گذاشته میشد و ایشان بحث شان را بصورت درسی ارائه میکردند و غالباً از سورههای کوچک قرآن شروع میکردند. درهرجلسه از بین حضار فردی را انتخاب میکردند که درس گذشته را بازگو کند. این بود که افراد شرکت کننده ناچار بودند در حول و حوش درس مطالعه داشته باشند. این کلاسها،
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 52 جلسات خیلی خوب و مفیدی بود و از درسهای ایشان به نحو خوبی استفاده شد. به طور کلی در بسیاری از مسائلی که برای ما پیش میآمد همیشه از مشورت آقای هاشمی بهره میبردیم و راهنماییهای ایشان با آن هوش سرشار و اطلاعاتی که داشتند واقعاً ارزنده بود.
خوب این ارتباط کماکان ادامه داشت حتی تا این سالهای آخری که آقای هاشمی زندان بودند منزلشان در خیابان بوعلی بود، بعد از آنجا رفتند قیطریه و از قیطریه هم آمدند خیابان امیر سرابی، (جنوب خیابان دولت)، این ارتباط کماکان ادامه داشت.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 53