س: تکثیر و توزیع نوارهای سخنرانی به عهده چه گروهی بود؟
ج: قبل از آنکه بنده و شهید عراقی به پاریس بیائیم، اعضاء نهضت آزادی سخنرانیهای امام را از نوار پیاده و زیر برگه را به نام نهضت آزادی امضا میکردند. مدیریت آنجا که بعهده ما قرار گرفت، اینها را خودمان تکثیر میکردیم. یک دستگاه تکثیر نوار چهار کاسِتهای را در زیرزمین ساختمان قرار داده بودیم. دانشجویانی که از امریکا با آقای محمد هاشمی به فرانسه آمده بودند مسئولیت تکثیر نوار را به عهده
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 228 گرفتند و 24 ساعته مشغول تکثیر نوار بودند؛ اما باز کفاف نمیداد و این تعداد نوار پاسخگوی مراجعه کنندگان نبود. شهید عراقی از من خواست که یک دستگاه تکثیر از پاریس خریداری کنم. در پاریس این نوع دستگاه تکثیر نوار وجود نداشت. بنابراین قرار شد برای خرید دستگاه به لندن سفر کنم. این بود که عازم لندن شدم و از خیابان اکسفورد یک دستگاه 4 کاسِته خریداری کردم. در ضمن پسرم علی رضا در شمال انگلیس مشغول تحصیل بود که یک شب برای دیدار او به نیوکاسل رفتم. پسرم میگفت مهندس بازرگان به انگلیس آمده و در مصاحبه با روزنامه گاردین اظهار کرده که همه این اعتصابات در ایران دولتی است لذا دانشجویان انجمن اسلامی انگلیس از این مصاحبه ناراحت هستند. من گفتم: اینطور نیست. اولاً این اعتصابات مردمیاست من خودم گزارش اعتصاب کارکنان نفت لاوان را خدمت امام بردم و به ایشان عرض کردم: رژیم شاه با اسلحه میخواهد اعتصاب کارمندان نفت لاوان را بشکند اما تجار و بازرگانان و اصناف امکانات مالی خوبی برای پشتیبانی آنها فراهم کردند که از نظر اقتصادی سست نشوند.
در برگشت از انگلیس، صبح فردای آن روز در هنگام صبحانه، بنده، شهید بهشتی، شهید عراقی و مهندس بازرگان در هتل کوچک نوفل لوشاتو دور یک میز نشسته بودیم که یک مرتبه مهندس بازرگان گفت: اگر من جای آقای خمینی بودم اعلام میکردم که همه این اعتصابات دولتی است و همان مساله مصاحبه با گاردین را تکرار کرد. من تا آمدم قضیه اعتصابات را مطرح کنم مرحوم شهید بهشتی اشاره کرد که سکوت کنم.
مهندس بازرگان وقتی از ایران به پاریس آمد در اولین ملاقات با حضرت امام میگوید که راه بن بست است. مردم خسته شدهاند. امام میفرمایند: حوصلهام را تنگ نکنید بن بستی وجود ندارد میزنیم میبریم و جلومیرویم. وقتی هم که برای بار دوم از امام وقت ملاقات خواست. امام فرمودند: باید مواضعش را اعلام کند بعد بیاید. مهندس بازرگان هم اظهار کرده بود که میخواهم با دوستانم مشورت کنم.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 229 امام فرمودند: با دوستانش مشورت کند و مواضعش را اعلام کند.
مهندس بازرگان هم آمد ایران و پس از مشورت اعلامیه کمرنگی دادند.
کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 230