فصل هفتم: دیدار با امام خمینی در نوفل لوشاتو
دیدار سنجابی و جلال الدین تهرانی با امام در فرانسه
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : شعاع ‌حسینی، فرامرز (گرد آورنده)

محل نشر : تهران

زمان (شمسی) : 1389

زبان اثر : فارسی

دیدار سنجابی و جلال الدین تهرانی با امام در فرانسه

‏س: در فرانسه حضرت امام با دکتر سنجابی ‏‎[1]‎‏ و جلال الدین تهرانی ‏‎[2]‎‏ ملاقات‌هایی داشتند. اگر در جریان آن‌ها هستید، بفرمایید. ‏


کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 233

‏ج: بله من خودم ورقه ‏[حاوی مواضع جبهه ملی]‏ آقای دکتر سنجابی را گرفتم و خدمت امام بردم، حتی بعضی از جمله‌های آن را هم امام تصحیح کردند، پس از اصلاح حضرت امام مجدداً آن را به آقای سنجابی دادم. آقای سنجابی هم امضا کردند و بعد به حضور امام رسیدند. ‏

‏س: دیدار دکتر سنجابی با امام طولانی بود؟ ‏

‏ج: بله. ‏

‏س: چه صحبت‌هایی میان ایشان و امام رد و بدل شد؟‏

‏ج: ملاقات شخصیت‌ها با امام خصوصی بود. کسی در جریان صحبت‌های خصوصی آنها نبود، گاهی خود حضرت امام بعضی از مذاکرات با این شخصیت‌ها را می‌فرمودند. امام نظرشان این بود که باید ایشان اول مواضعشان را اعلام کنند، آقای سنجابی هم مواضعش را در یک ورقه کاغذ نوشت که من بردم خدمت امام. ایشان هم خواندند، بعضی جاهای آن را اصلاح کردند. ایشان هم اصلاح شده‌اش را نوشت و بعد امضا کرد که من مجدداً بردم خدمت امام و بعد ایشان هم اجازه ملاقات دادند. من دیگر در جزئیات آن ملاقات نبودم. ‏‎[3]‎


کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 234

‏همانطوری که قبلاً عرض کردم، بعد از 26 دی ماه که شاه از ایران فرار کرد نظرشان این بود که هر شخصیتی که می‌خواهد با ایشان ملاقات کند، ابتدا باید مواضعش را اعلام کند، بعد اجازه ملاقات بدهند. این ابتکار خود حضرت امام بود. ‏

‏س: آقای جلال الدین تهرانی هم که اول موافق نبودند، بعداً استعفا نوشتند؟‏

‏ج: بله، شرایط آن روز و حرکت قدرتمند امام، شخصیت‌های زیادی را به تجدید نظر واداشت.‏

کتابدیدار در نوفل لوشاتوصفحه 235

  • . دکتر سنجابی پس از انقلاب به مدت ۵۵ روز وزیر امور خارجه دولت مهندس مهدی بازرگان بود اما به دلیل مشکلات فراوان استعفا داد و در اواخر عمر به امریکا رفت و در سال ۱۳۷۵ در آنجا در گذشت.
  • . سید جلال‌الدین تهرانی در دی ماه 1357 در نخست‌وزیری شاپور بختیار که شاه آماده ترک ایران بود به عضویت و سپس به ریاست شورای سلطنت تعیین گردید. وی بلافاصله پس از خروج شاه از ایران برای ملاقات با امام خمینی عازم پاریس شد. امام، ملاقات با سید جلال‌الدین تهرانی را موکول به استعفا از شورای سلطنت و اعلام غیر قانونی بودن ان نمود. وی در اول بهمن 1357 استعفا‌ی خود را به شرح زیر انتشار داد. «قبول ریاست شورای سلطنت ایران از طرف این جانب فقط برای حفظ مصالح مملکت و امکان تامین آرامش احتمالی ان بود. ولی شورای سلطنت به سبب مسافرت اینجانب به پاریس که برای نیل به هدف اصلی بود تشکیل نگردید. در این فاصله اوضاع داخلی ایران سریعا تغییر یافت به طوری که برای احترام به افکار عمومی با توجه به فتوای حضرت آیت‌الله العظمی خمینی دامت برکاته مبنی بر غیر قانونی بودن آن شورا، آن را غیر قانونی دانسته، کناره‌گیری کردم. از خداوند و اجداد طاهرین و ارواح مقدسه اولیاء اسلام مسئلت دارم که مملکت و ملت مسلمان ایران را در ظل عنایات حضرت امام عصر عجل الله فرجه از هر گزندی مصون داشته و استقلال وطن عزیز ما را محفوظ فرمایند. تهرانی پس از کناره‌گیری از ریاست و عضویت شورای سلطنت، به ایران بازنگشت و در فرانسه اقامت گزید تا اینکه در سال 1366 به بیماری سرطان درگذشت. جنازه او به ایران حمل گردید و در جوار روضه مبارکه رضویه در مشهد مقدس در کنار قبر مادرش به خاک سپرده شد. (آرشیو گروه تاریخ)
  • . حضرت امام در مصاحبه با خبرنگاران حاضر در نوفل لوشاتو در خصوص نتیجه مذاکرات ایشان با آقای دکتر کریم سنجابی و جبهه ملی فرمودند: مذاکرات به آن معنایی که گفته می شود توافق حاصل شده است نبوده. من مسائلی را که مورد نظرم بوده طرح کردم و آنها قبول کردند. من مسائلی را که همیشه خواست ملت است طرح می کنم، هرکس آن را پذیرفت به خواست ملت عمل کرده است. خواست ملت، رفتن شاه و استقرار حکومت اسلامی است. به تظاهرات بنگرید. (صحیفه امام؛ ج 4، ص 412)در جای دیگر حضرت امام در پاسخ به این سئوال می‌گوید: اما مسائلی که شاه همیشه طرح می کند و به صورتهای مختلف درمی اورد، تمام اینها برای فریب ملت است. ملت که اکنون رشد پیدا کرده و خیانتها و جنایتهایی که در این پنجاه سال در ایران شده ملاحظه کرده است، خدعه ها را نمی پذیرد. و اینکه ما نپذیرفتیم، برای اینکه ملت نمی پذیرد ما هم نمی پذیریم، و تمام اینها خدعه است. شاه می خواهد با این خدعه ها بر تخت سلطنت مستقر شود و بعد از چندی کارهای خود را و بلکه بدتر از آن را شروع کند. و اما مذاکرات با آقایان بازرگان و سنجابی، بله اینها آمدند و من مسائل ایران را و مصالح ملت را به آنان گفته ام و آنان هم مخالفتی ابراز نداشتند (صحیفه امام؛ ج 4، ص 430).