امام خمینی و شرایط اجتهاد لازم و کافی در دنیای کنونی – سید محمدرضا حجازی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: مقاله

پدیدآورنده : حجازی، سید محمدرضا

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

امام خمینی و شرایط اجتهاد لازم و کافی در دنیای کنونی – سید محمدرضا حجازی

● برگزیده از مقالات ارائه شده به نهمین کنفرانس اندیشه اسلامی

□ سید محمدرضا حجازی

[[column]]

‏ ‏

[[column]]

‏بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‏

‏مقدمه‏

‏اجتهاد، تلاش و پژوهشی است علمی‏‎ ‎‏برای دستیابی به احکام و دستور‌‌‌ العملهای‏‎ ‎‏دینی. این روش در طول تاریخ فقه شیعه؛ به‏‎ ‎‏عنوان روشی مقبول نزد عالمان و فقیهان‏‎ ‎‏دینی، آنان را برای رسیدن به احکام اولی و‏‎ ‎‏ثانوی، احکام واقعی و ظاهری و ... قادر‏‎ ‎‏می‌‌‌ ساخته است، پس از غیبت امام علیه‏‎ ‎‏‌‌‌ السلام از جامعه (و حتی بنابر قولی در زمان‏‎ ‎‏حضور ائمۀ معصومین علیهم‌السلام‏‎[1]‎‏)‏‎ ‎‏فقیهان و دانشمندان دینی با کسب‏‎ ‎‏آمادگیهای لازم، خود را در طریق استنباط و‏‎ ‎‏اجتهاد قرار می‌‌‌ داده‌‌‌ اند تا با مراجعه به دو‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏منبع گرانمایه‌‌‌ ای که از پیشوایان معصوم بر‏‎ ‎‏جای مانده است «قرآن و حدیث»،‏‎ ‎‏احکام شریعت را استخراج نموده و تکالیف‏‎ ‎‏بندگان را مشخص سازند.‏

‏هر چند این روش استنباط (موسوم به‏‎ ‎‏اجتهاد مصطلح) خود مورد بحثها و نقدهائی‏‎ ‎‏قرار گرفته و از طرفی از جانب اهل سنت و‏‎ ‎‏جماعت بدین معنا مقبول نیافتاده، و از دیگر‏‎ ‎‏جهت توسط دانشمندان اخباری مردود‏‎ ‎‏دانسته شده است،‏‎[2]‎‏ اما به هر جهت اصل‏‎ ‎‏استنباط و اجتهاد به معنای یک تلاش علمی‏‎ ‎‏برای دستیابی به احکام شریعت مورد اتفاق‏‎ ‎‏تمامی فقیهان اسلامی، فقهاء خاصه و عامه،‏‎ ‎‏اصولی و اخباری قرار گرفته است، چه اینکه‏‎ ‎

[[column]]

‏ در این زمان پس از گذشت قرنها از نزول‏‎ ‎‏آخرین وحیء انقطاع ارتباط مستقیم و‏‎ ‎‏وحیانی بشر با خالق، تنها راه رسیدن به‏‎ ‎‏دستورات و فرامین الهی، دست یازیدن به‏‎ ‎‏کتاب الله و سنت و حدیث است. تنها مطلبی‏‎ ‎‏را که می‌‌‌ توان بعنوان یک نکته مثبت در‏‎ ‎‏اجتهاد مصطلح نزد شیعه مطرح ساخت،‏‎ ‎‏همان انطباق و همسازی استنباط و اجتهاد‏‎ ‎‏است با شرائط محیط، و تحولاتی که روز به‏‎ ‎‏روز در جوامع بشری رخ می‌‌‌ دهد. به دیگر‏‎ ‎‏بیان، همان دخالت دادن دو عنصر زمان و‏‎ ‎‏مکان در اجتهاد است، که امام راحل(ره) بر‏‎ ‎‏آن تأکید داشتند.‏

‏«زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در‏‎ ‎‏اجتهادند.‏‎[3]‎‏»‏

‏«یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پر‏‎ ‎‏آشوب کنونی، نقش زمان و مکان در اجتهاد و‏‎ ‎‏نوع تصمیم‌گیری‌‌‌ هاست.‏‎[4]‎‏»‏

‏اگر فقهاء شیعه به اکثریت آراء قریب به‏‎ ‎‏اتفاق، شرط زنده بودن مجتهد را مطرح‏‎ ‎‏می‌‌‌ سازند‏‎[5]‎‏، تنها به همین دلیل است که فقیه‏‎ ‎‏و مستنبط باید در جامعه حضور داشته باشد‏‎ ‎‏و شرائط نو به نو را خود نظاره‌‌‌ گر شود، تا‏‎ ‎‏حکم مناسب با آن را استنباط کند. البته این‏‎ ‎‏نه بدان معناست که حکم الله تغییر می‌‌‌ پذیرد،‏‎ ‎‏و یا شرائط جدید، دست برداشتن از احکام‏‎ ‎‏قدیم و باطل انگاشتن آنها را در پی‌‌‌ دارد،‏‎ ‎‏بلکه مراد آن است که مسائل جدید موجب‏‎ ‎‏برداشت‌‌‌ های تازه‌‌‌ ای از احکام می‌‌‌ گردد، و‏‎ ‎



[[column]]

‏خود، موضوعات جدیدی می‌‌‌ شود که قهراً‏‎ ‎‏حکم جدید می‌‌‌ طلبد.‏‎[6]‎

‏«مسئله‌‌‌ ای که در قدیم دارای حکمی بوده‏‎ ‎‏است به ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر‏‎ ‎‏سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن‏‎ ‎‏است حکم جدیدی پیدا کند. بدان معنا که با‏‎ ‎‏شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و‏‎ ‎‏سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با‏‎ ‎‏قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی‏‎ ‎‏شده است که قهراً حکم جدیدی می‌‌‌ طلبد.»‏

‏اینگونه اجتهاد و استنباط حکم، ظرافتها و‏‎ ‎‏دشواریهایی را در پی دارد، از طرفی مجتهد‏‎ ‎‏باید مقدمات ویژه‌‌‌ ای را در خود ایجاد نماید‏‎ ‎‏و با تسلط کامل بر علوم معهوده خود را‏‎ ‎‏مستعد رسیدن به قوۀ استنباط سازد، و از‏‎ ‎‏طرف دیگر باید هرگونه شرایط محیطی و‏‎ ‎‏جهانی را زیر نظر داشته و نه تنها بر موقعیت‏‎ ‎‏کنونی خود مسلط باشد، که با یک آینده‌نگری‏‎ ‎‏و ژرف‌‌‌ اندیشی، پیشاپیش جهان معاصر و‏‎ ‎‏موقعیتهای موجود حرکت کند و با دورنگری‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏و بینش عمیق، نبض تفکر و نیاز آیندۀ جامعه‏‎ ‎‏را همیشه در دست خود داشته باشد.‏

‏«حوزه‌ها و روحانیت باید نبض تفکر و‏‎ ‎‏نیاز آیندۀ جامعه را همیشه در دست خود‏‎ ‎‏داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از‏‎ ‎‏حوادث، مهیای عکس‌العمل مناسب باشند.‏‎ ‎‏چه بسا شیوه‌‌‌ های رائج ادارۀ مردم در سالهای‏‎ ‎‏آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل‏‎ ‎‏مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز‏‎ ‎‏پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون‏‎ ‎‏باید برای این موضوع فکری کنند.‏‎[7]‎‏»‏

‏با شناخت صحیح از اجتهاد و شرائط آن‏‎ ‎‏که در اندیشه‌‌‌ های تابناک امام خمینی رضوان‌‏‎ ‎‏الله تعالی علیه ظهور کرده است، تصویر‏‎ ‎‏جدیدی از عینیت یافتن فقه و فقاهت ترسیم‏‎ ‎‏خواهد شد و پژوهش مایه‌‌‌ ای خواهد بود برای‏‎ ‎‏محققان و فقیهان دین، تا در جهت رشد و‏‎ ‎‏باروری اصول و فروع فقه و فقاهت، گامهای‏‎ ‎‏رفیعی بردارند. برای دستیابی به نظریات‏‎ ‎‏امام«ره» در خصوص شرایط اجتهاد، لازم‏‎ ‎

[[column]]

‏است مباحثی از قبیل: معنای اجتهاد، اجتهاد‏‎ ‎‏مصطلح، اجتهاد لازم و دیدگاههای خاص‏‎ ‎‏حضرت امام(ره) را داشته باشیم و به دنبال‏‎ ‎‏آن شرایط و ویژگیهای اجتهاد را که ایشان‏‎ ‎‏ترسیم فرموده‏‎‌‌‌ ‎‏اند مورد بازنگری و مداقه قرار‏‎ ‎‏دهیم. بدین منظور، این مقاله را با مباحث‏‎ ‎‏زیر پی می‌‌‌ گیریم:‏

‏الف). اجتهاد، معنای لغوی و اصطلاحی‏

‏ب). اجتهاد مصطلح و رایج در نظریات‏‎ ‎‏و نوشته‌‌‌ های فقهاء شیعه.‏

‏ج). اجتهاد لازم و کافی.‏

‏د). شرائط اجتهاد لازم و کافی.‏

الف) اجتهاد «معنای لغوی و اصطلاحی»

‏ واژۀ اجتهاد، از ریشۀ جهد مشتق شده‏‎ ‎‏است و به معنای تلاش و تحمل مشقت و‏‎ ‎‏سختی است.‏‎[8]‎‏ در اصطلاح اصولی، ملکه و‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏حالتی است که توسط آن، شخص مجتهد‏‎ ‎‏قادر خواهد بود احکام و حجت‌‌‌ های دینی را‏‎ ‎‏از ادلّه شریعت بدست آورد.‏‎[9]‎‏ مراجعه به کتاب‏‎ ‎‏و سنت و کندو کاو در این دو منبع جهت‏‎ ‎‏رسیدن به احکام الهی، رکن اصلی این‏‎ ‎‏اجتهاد را تشکیل می‌‌‌ دهد. و اگر اجتهاد را به‏‎ ‎‏همین معنا بگیریم می‌‌‌ توان ادعا کرد، این‏‎ ‎‏اجتهاد مورد اتفاق تمامی مذاهب و فرقه‏‎‌‌‌ ‎‏های‏‎ ‎‏اسلامی است و فقهاء عامه هم بر این معنا‏‎ ‎‏نظر موافق خواهند داشت. آنان تنها مرجع و‏‎ ‎‏دلیل برای حکم شرعی را کتاب الله و سنت‏‎ ‎‏رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله دانسته و با‏‎ ‎‏مراجعه به ائمۀ چهارگانه خود (حنفی،‏‎ ‎‏شافعی، حنبلی، مالکی) احکام شریعت را‏‎ ‎‏اکتساب می‌‌‌ کنند، و از اینروی مجتهدین و‏‎ ‎‏فقیهان کنونی اهل سنت، آراء و فتاوی ائمه‏‎ ‎‏سلف خود را نصب‌العین قرار داده و احکام‏‎ ‎‏شرعیه را صادر می‌‌‌ کنند.‏


[[column]]

اجتهاد در نظر فقیهان شیعه

‏ علاوه بر مراجعه به کتاب الله و سنت رسول‌‏‎ ‎‏الله صلی‌الله علیه و آله (که بخشی از آن‏‎ ‎‏مستقیماً نقل شده و بخشی از آن توسط ائمه‏‎ ‎‏معصومین علیهم‌السلام بیان شده است)‏‎ ‎‏خود مجتهد و مستنبط حکم باید دو‏‎ ‎‏مستمسک دیگر را هم در نظر داشته باشد) و‏‎ ‎‏آن اجماع و نظریات فقهاء گذشته است که‏‎ ‎‏خود منتهی به آراء و نظریات امام علیه‌السلام‏‎ ‎‏می‌‌‌ شود، و دیگر عقل و ادله عقلی است. با‏‎ ‎‏این ادله چهارگانه: «کتاب، سنت، اجماع،‏‎ ‎‏عقل» ‏‏مجتهد در هر زمان و مکانی، هرگونه‏‎ ‎‏تحولات و شرایط خاصی را که در موقعیتهای‏‎ ‎‏مختلف بوجود می‌‌‌ آید مورد ملاحظه قرار‏‎ ‎‏می‌‌‌ دهد، و حکم دینی را استنباط می‌‌‌ کند. با‏‎ ‎‏این ویژگی، تمایز خاصی بین اجتهاد در‏‎ ‎‏معنای اهل سنت و اجتهاد در نزد شیعه پدید‏‎ ‎‏می‌‌‌ آید.‏

‏یک مجتهد باید با در نظر گرفتن شرایط‏‎ ‎‏محیطی و زمانی خاص خود و با مراجعه به‏‎ ‎‏آیات الهی و سنن نبوی، بتواند در هر‏‎ ‎‏موقعیتی و تحت هر شرائطی، حکم الله را‏‎ ‎‏استخراج کرده و وظایف بندگان را مشخص‏‎ ‎‏سازد و تنها به ذکر نمونه‌‌‌ های تاریخی صدر‏‎ ‎‏اسلام و یا بیان احکامی که موضوعات آنها‏‎ ‎‏کاملاً تغییر کرده و به هیچ وجه قابلیت اجراء‏‎ ‎‏ندارد، بسنده نکند. و اینگونه است که باب‏‎ ‎‏اجتهاد همیشه باز است. در هر زمان باید‏‎ ‎‏مجتهدینی باشند آگاه به زمان و آشنای با‏‎ ‎



[[column]]

‏شرائط و ویژگیهای محیط، تا بتوانند احکام‏‎ ‎‏الهی را به گونه‌‌‌ ای که عملی باشد صادر‏‎ ‎‏کنند:‏

‏«در حکومت اسلامی همیشه باید باب‏‎ ‎‏اجتهاد باز باشد.‏‎[10]‎‏»‏

‏«ما باب اجتهاد را نمی‌‌‌ توانیم ببندیم،‏‎ ‎‏همیشه اجتهاد بوده، هست و خواهد بود.‏‎[11]‎‏»‏

‏اگر در دوران معاصر و دورانهایی که‏‎ ‎‏جوامع انسانی در پیش دارند، مسائل و‏‎ ‎‏مشکلات جدیدی پدیدار شود و هر کدام به‏‎ ‎‏نوبۀ خود احکام خاصی را بطلبد، و با تغییر‏‎ ‎‏شرائط زندگی و محیطی جوامع، هر روز‏‎ ‎‏نیازمندیهای بشری با روزهای قبل فرق کند و‏‎ ‎‏احکام جدیدی را طالب شود، این فقیهان و‏‎ ‎‏مجتهدان هستند که باید با استنباط و اجتهاد‏‎ ‎‏و تلاش خود حکم الله را استخراج کرده و‏‎ ‎‏بندگان را از حیرانی و سرگردانی خارج‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏ساخته و تکلیف فرد و اجتماع را مشخص‏‎ ‎‏سازند!‏

‏«و اگر بعضی از مسائل در زمانهای‏‎ ‎‏گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته‏‎ ‎‏است، فقهاء امروز باید برای آن فکری‏‎ ‎‏بنمایند.‏‎[12]‎‏»‏

‏«چه بسا شیوه‌‌‌ های رائج ادارۀ امور مردم در‏‎ ‎‏سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای‏‎ ‎‏حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام‏‎ ‎‏نیاز پیدا کنند، علمای بزرگوار اسلام از هم‏‎ ‎‏اکنون باید برای این موضوع فکری کنند.‏‎[13]‎‏»‏

‏اجتهاد اگر این قابلیت را به دنبال آورد و‏‎ ‎‏مجتهد را به این درجه از استعداد و توانایی‏‎ ‎‏برساند که بتواند نیازهای فعلی انسانها به‏‎ ‎‏احکام را برآورده سازد، این اجتهاد خواهد‏‎ ‎‏توانست رسالت سنگین جانشینی انبیاء را بر‏‎ ‎‏دوش کشد و قادر خواهد بود زمام امور‏‎ ‎

[[column]]

‏جامعه را به دست گرفته و آنرا به خیر و‏‎ ‎‏صلاح رهنمون شود. مجتهد باید با تلاش‏‎ ‎‏محققانۀ خود پس از گذراندن مقدمات‏‎ ‎‏علمی و عملی، با تسلط کامل بر فهم کتاب‏‎ ‎‏و سنت و علوم مربوط به این دو با ارائه بحثها‏‎ ‎‏و تحقیقات دقیق و عمیق، آنچنانکه در حوزه‏‎ ‎‏‌‌‌ های علوم دینی مرسوم و معهود است، خود‏‎ ‎‏را به درجه‌‌‌ ای از کمال و ملکه برساند تا‏‎ ‎‏بتواند با مواجه شدن با هرگونه موضوع جدید‏‎ ‎‏و مطرح شدن هر مسئله نوی(مسائل‏‎ ‎‏مستحدثه) حکم آنرا از کتاب و سنت و با‏‎ ‎‏کمک گرفتن از عقل و اجماع استنباط کند.‏‎ ‎‏این، همان اجتهاد مصطلح و مرسوم در‏‎ ‎‏حوزه‌‌‌ هاست و امام راحل(ره) بر آن تأکید‏‎ ‎‏بسیار داشتند:‏

‏«اما در مورد روش تحصیل و تحقیق‏‎ ‎‏حوزه‌‌‌ ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و‏‎ ‎‏اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جائز‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ دانم، اجتهاد به همان سبک صحیح‏‎ ‎‏است.‏‎[14]‎‏» ‏

[[column]]

[[column]]


‏فقیهان و مجتهدان شیعه، آنگونه که در‏‎ ‎‏مکتوبات خود بیان داشته‌‌‌ اند و در عمل هم‏‎ ‎‏ثابت نموده‏‎‌‌‌ ‎‏اند، این روش اجتهاد و شیوۀ‏‎ ‎‏استنباط حکم را در طول قرنهای گذشته‏‎ ‎‏اعمال کرده و با بهترین وجه رسالت سنگین‏‎ ‎‏فقه و فقاهت را، دوش به دوش و دست به‏‎ ‎‏دست به این زمان رسانده‌‌‌ اند، و هم اینک‏‎ ‎‏حوزه‌‌‌ های مقدس علمیه باید پاسدار و‏‎ ‎‏نگهبان امین و پرتلاش این رکن مستحکم‏‎ ‎‏ابقاء دین و دیانت باشند.‏

‏با روشن شدن معنای اجتهاد، و آشنایی‏‎ ‎‏اجمالی با اصطلاح اصولی اجتهاد و‏‎ ‎‏استنباط حکم، اینک به بررسی اجتهاد‏‎ ‎‏مصطلح که در کلمات امام راحل(ره) به آن‏‎ ‎‏اشارت رفته است می‌‌‌ پردازیم.‏

ب- اجتهاد مصطلح و رائج

‏امام رضوان‌الله تعالی علیه با تأکید بر اینکه‏‎ ‎‏اصل اجتهاد باید به بهترین وجه در حوزه‌‌‌ ها‏‎ ‎‏توسط فقیهان و دانشمندان دینی پی‌‌‌ گرفته‏‎ ‎

[[column]]

‏شود، این نکته را متذکر شده‌‌‌ اند که اجتهاد‏‎ ‎‏مصطلح در حوزه‌‌‌ ها کافی نبوده و در این‏‎ ‎‏زمان و یا زمانهای دیگر نخواهد توانست‏‎ ‎‏جوابگوی نیازهای متنوع و پیچیدۀ جوامع‏‎ ‎‏بشری باشد و با شناخت صحیح حکومت و‏‎ ‎‏جامعه و شرائط خاصی که بر هر زمان حاکم‏‎ ‎‏است این نکته روشن‌‌‌ تر خواهد شد:‏

‏«مهم شناخت درست حکومت و جامعه‏‎ ‎‏است که بر اساس آن نظام اسلامی بتواند به‏‎ ‎‏نفع مسلمانان برنامه‌‌‌ ریزی کند که وحدت‏‎ ‎‏رویه و عمل ضروری است و همین جا است‏‎ ‎‏که اجتهاد مصطلح در حوزه‌‌‌ ها کافی‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ باشد‏‎[15]‎‏»‏

‏حال باید دید منظور از اجتهاد مصطلح‏‎ ‎‏چیست؟ و چرا امام(ره) این اجتهاد مرسوم‏‎ ‎‏در حوزه‌‌‌ ها را کافی نمی‌‌‌ دانند. آنگونه که‏‎ ‎‏فقهاء بزرگ و پیش کسوتان فقاهت و اجتهاد‏‎ ‎‏همچون شیخ الفقهاء مرتضی انصاری،‏‎ ‎‏آخوند محمدکاظم خراسانی، شیخ محمد‏‎ ‎‏اصفهانی(کمپانی) و دیگران در مکتوبات‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏خود بیان داشته‌‌‌ اند، اجتهاد و شرائط اجتهاد‏‎ ‎‏به گونه‌‌‌ ای است که مجتهد پس از گذراندن‏‎ ‎‏دوره‌‌‌ هایی در حوزه و کسب تواناییهای لازم‏‎ ‎‏جهت استنباط حکم، با دستمایه‌‌‌ های علمی‏‎ ‎‏و عملی و استعدادهای شخصی، قدرت و‏‎ ‎‏ملکۀ استنباط حکم و اجتهاد را واجد خواهد‏‎ ‎‏شد.‏

‏این دستمایه‌‌‌ های علمی عبارتند از:‏‎ ‎‏آشنایی با علوم عربی به میزانی که بتوان برای‏‎ ‎‏اجتهاد از آن بهره گرفت. آشنایی با تفسیر‏‎ ‎‏قرآن آشنایی و تسلط بر علم اصول و قواعد‏‎ ‎‏استنباط حکم، شناخت منطق و قواعد‏‎ ‎‏استدلال، آشنایی با علم رجال و درایه و بهرۀ‏‎ ‎‏کافی از شناخت حدیث و کلمات‏‎ ‎‏معصومین علیهم‌السلام‏‎[16]‎‏. از سویی دیگر در‏‎ ‎‏زمینۀ شرائط فردی مجتهد، اموری را متذکر‏‎ ‎‏می‌‌‌ شوند که عبارتند از: عدالت، زهد، تقوی،‏‎ ‎‏ورع، حیاة، بی‌اعتنائی به دنیا‏‎[17]‎‏. و در صورت‏‎ ‎‏تعدد افرادی که دارای این ویژگیها باشند،‏‎ ‎‏اعلمیت را به شرائط افزوده‌‌‌ اند‏‎[18]‎‏.‏


[[column]]


‏مجتهدین و فقیهان اعصار و قرون گذشته‏‎ ‎‏با بهره‌‌‌ مندی از این ویژگیهای علمی و فردی،‏‎ ‎‏توانسته‏‎‌‌‌ ‎‏اند – رسالت عظیم فقاهت را بر دوش‏‎ ‎‏کشیده و با تحمل رنجها و مشقات بسیار، راه‏‎ ‎‏پرفراز و نشیب اجتهاد و افتاء را بپیمایند.‏‎ ‎‏اینان با تشکیل حوزه‌‌‌ های درسی و بحثی و‏‎ ‎‏انجام تحقیقات و موشکافیهای فقیهانه،‏‎ ‎‏تاکنون صدها و هزارها مشکل فقهی را‏‎ ‎‏برطرف ساخته و وظایف خاص بندگان را در‏‎ ‎‏طول ازمنه گذشته بیان داشته‌‌‌ اند.‏

‏اگر نبود این رنجها و شب‌زنده‌داریها و‏‎ ‎‏تأملات عالمانۀ بزرگان و فقیهان مختلف،‏‎ ‎‏چگونه این میراث عظیم فقاهت در منابع‏‎ ‎‏گرانقیمتی همچون جواهر الکلام‌‌‌ ها به این‏‎ ‎‏زمان می‌رسید؟ و حوزۀ فقاهت و اجتهاد ما‏‎ ‎‏اینک از آن بهره می‌‌‌ گرفت؟! اینک، بنا به‏‎ ‎‏توصیه و تأکید امام راحل(ره) باید همان‏‎ ‎‏شیوۀ محققانۀ حوزه‌‌‌ ها تداوم یابد و بحثها و‏‎ ‎‏ناخن‌زدنهای فقیهانه پی گرفته شود و دقتها و‏‎ ‎‏موشکافیهای جواهرگونه دنبال شود، تا روش‏‎ ‎‏اجتهادی معمول و مرسوم در حوزه‌‌‌ ها هر چه‏‎ ‎‏بارورتر و عمیق‌‌‌ تر برای حل معضلات و‏‎ ‎‏مسائل دشوار جوامع بشری مستحکم‌‌‌ تر‏‎ ‎‏گردد.‏

‏«این مسئله نباید فراموش شود که به هیچ‏‎ ‎‏وجه از ارکان محکم فقه و اصول رائج در‏‎ ‎‏حوزه‌‌‌ ها نباید تخطی شود‏‎[19]‎‏».‏

‏«لازم است علماء و مدرسین محترم‏‎ ‎‏نگذارند در درس‌‌‌ هائی که مربوط به فقاهت‏‎ ‎

[[column]]

‏است، و حوزه‌‌‌ های فقهی و اصولی، از‏‎ ‎‏طریقۀ مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ‏‎ ‎‏فقه اسلامی است منحرف شوند و کوشش‏‎ ‎‏نمایند که هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و‏‎ ‎‏ابتکار و تحقیق‌‌‌ ها افزوده شود و فقه سنتی که‏‎ ‎‏ارث سلف صالح است و انحراف از آن‏‎ ‎‏سست شدن ارکان تحقیق و تدقیق است‏‎ ‎‏محفوظ بماند و تحقیقات اضافه گردد‏‎[20]‎‏».‏

‏به دنبال این توصیه و تأکید امام(ره) نکته‏‎ ‎‏دیگری را متذکر می‌‌‌ شوند که اجتهاد به‏‎ ‎‏همین‌‌‌ جا ختم نمی‌‌‌ شود و اگر فقه و فقاهت‏‎ ‎‏بخواهد حکومتی را برپا کند و پاسخگوی‏‎ ‎‏نیازهای گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی‏‎ ‎‏و معنوی جوامع باشد، نباید به این حد اکتفا‏‎ ‎‏کند و از دیگر علوم و دانشهای جدید بی‌‌‌ بهره‏‎ ‎‏بماند:‏

‏«البته در عین این که از اجتهاد جواهری‏‎ ‎‏بصورتی محکم و استوار ترویج شود، از‏‎ ‎‏محاسن روشهای جدید و علوم مورد احتیاج‏‎ ‎‏حوزه‌‌‌ های اسلامی استفاده گردد‏‎[21]‎‏».‏

‏مجتهد علاوه بر بهره‌‌‌ مندی از مهارتها و‏‎ ‎‏توانائیهای علمی و عملی معهوده، باید در‏‎ ‎‏زمینۀ اجتماعی و سیاسی دارای بینشی‏‎ ‎‏صحیح و قدرت تصمیم‌گیری باشد، مجتهد‏‎ ‎‏که زمام حکومت را به دست گرفته و رسالت‏‎ ‎‏سنگین پرداختن به معضلات دینی و دنیائی‏‎ ‎‏جوامع مسلم و غیر‏‎‌‌‌ ‎‏مسلم را بر دوش کشیده‏‎ ‎‏است، چنین فردی اگر فاقد یک بینش‏‎ ‎‏صحیح و یک قدرت و قوۀ تصمیم‌‌‌ گیری‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏مناسب باشد، و به عبارتی مدیر و مدبر‏‎ ‎‏نباشد، نه تنها شایستگی چنین زعامتی را‏‎ ‎‏نخواهد داشت، که باید در اصل صلاحیت‏‎ ‎‏او برای اجتهاد و واجد بودن شرائط اجتهاد‏‎ ‎‏تردید کرد.‏

‏یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‌‌‌ ها،‏‎ ‎‏هم باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را‏‎ ‎‏تشخیص دهد و نتواند افراد صالح و مفید را‏‎ ‎‏از افراد ناصالح تشخیص دهد و بطور کلی‏‎ ‎‏در زمینۀ اجتماعی و سیاسی فاقد بینش‏‎ ‎‏صحیح و قدرت تصمیم‌‌‌ گیری باشد، این فرد‏‎ ‎‏در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد‏‎ ‎‏نیست و نمی‌‌‌ تواند زمام جامعه را به دست‏‎ ‎‏گیرد‏‎[22]‎‏».‏

‏با این بیان، امتیاز روشنی بین اجتهاد‏‎ ‎‏مصطلح که در حوزه‌‌‌ ها مرسوم بوده است و‏‎ ‎‏اجتهاد لازم و کافی که موردنظر حضرت‏‎ ‎‏امام(ره) است بدست می‌‌‌ آید. آینده‌‌‌ نگری،‏‎ ‎

[[column]]

‏ بینش سیاسی، قدرت بر حکومت، زعامت،‏‎ ‎‏تیزبینی در امور اجتماعی و تسلط کامل بر‏‎ ‎‏ایده‌‌‌ ها و فرهنگهای مختلف از مشخصات‏‎ ‎‏بارزی است که کمتر در اجتهاد مصطلح مورد‏‎ ‎‏توجه و تأکید قرار گرفته است، و بدین لحاظ‏‎ ‎‏است که امام(ره) این چنین اجتهادی را کافی‏‎ ‎‏ندانسته و تحول و توسعه‌‌‌ ای را در آن‏‎ ‎‏می‌‌‌ طلبند. البته این نکته را نباید از نظر دور‏‎ ‎‏داشت که شرائط خاص حکومتی که در این‏‎ ‎‏زمان برای فقه و فقاهت بوجود آمده در‏‎ ‎‏زمانهای سابق مطرح نبوده است. و این وجه‏‎ ‎‏مقبولی است بر صحت روشی که در اجتهاد‏‎ ‎‏مصطلح مرسوم بوده است. اما این نباید دلیل‏‎ ‎‏و یا عذری باشد بر اینکه به همان روش و به‏‎ ‎‏همان سبک و با همان ویژگیها، باید در این‏‎ ‎‏زمان اجتهاد و مقدمات آنرا دنبال کرد و‏‎ ‎‏تخطی از آن مردود دانسته شود، و هرگونه‏‎ ‎‏اصلاح خواهی و بسط و گسترش آن غیر‏‎ ‎‏مسموع باشد، که این خود زیانهای غیرقابل‏‎ ‎‏جبرانی در زمینۀ فقه و فقاهت به دنبال‏‎ ‎‏خواهد داشت.‏

‏امام(ره) یادآور می‌‌‌ شوند که حوزه‌‌‌ های‏‎ ‎‏علمیه هرگز نباید روشهای معمول و مرسوم‏‎ ‎‏در حوزه‌‌‌ ها در زمینۀ اجتهاد و فقاهت را‏‎ ‎‏نادیده بگیرند و یا کمرنگ سازند، که هر چه‏‎ ‎‏بیشتر و بهتر باید بر همان روش و سنت‏‎ ‎‏بزرگان سلف در زمینۀ مباحثات و مداقه‌‌‌ ها و‏‎ ‎‏موشکافیها مشی نمایند، و فقه جواهری و‏‎ ‎‏استدلالی را بهتر و بیشتر به پیش برند، اما از‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏طرف دیگر، این واقعیت را هم نباید فراموش‏‎ ‎‏کنند که در این زمان با بسنده کردن به این‏‎ ‎‏بحثها و قیل و قالهای مدرسه‌‌‌ ای هرگز نتوان‏‎ ‎‏معضلات داخلی و خارجی را حل کرد و با‏‎ ‎‏صرف ارائه تئوری‌‌‌ های غیرقابل اجراء و بیان‏‎ ‎‏کلیات و نظریات غیرعملی، هرگز نتوان‏‎ ‎‏حکومتی را به پیش برد و برخورد صحیحی با‏‎ ‎‏شرائط و پیچیدگیهای خاص زمانی و مکانی‏‎ ‎‏داشت.‏

‏«حکومت، فلسفۀ عملی برخورد با شرک و‏‎ ‎‏کفر و معضلات داخلی و خارجی را تعیین‏‎ ‎‏می‌‌‌ کند، و این بحث‌‌‌ های طلبه‌‌‌ گی مدارس‏‎ ‎‏که در چهارچوب تئوری‌‌‌ هاست، نه تنها قابل‏‎ ‎‏حل نیست که ما را به بن‌بست‌‌‌ هائی‏‎ ‎‏می‌‌‌ کشاند که منجر به نقض ظاهری قانون‏‎ ‎‏اساسی می‌‌‌ گردد‏‎[23]‎‏».‏

‏اگر این بحث‌‌‌ ها و مناقشات مدرسه‌‌‌ ای و‏‎ ‎‏بیان کلیات و روشن نساختن مشکلات و‏‎ ‎

[[column]]

‏جزئیات و فروع، به گونه‌‌‌ ای پیش رود که‏‎ ‎‏بسیاری از معضلات جوامع بشری همچنان‏‎ ‎‏لاینحل بماند و حکم قاطع و مشخصی برای‏‎ ‎‏آن بیان نشود. در این صورت چگونه چنین‏‎ ‎‏اجتهاد و فقاهتی خواهد توانست ادعای ادارۀ‏‎ ‎‏جامعه و حکومت را داشته باشد؟ و آیا متهم‏‎ ‎‏به عدم قدرت ادارۀ جهان نخواهد شد؟!‏

‏«باید سعی خودتان را بنمائید که خدای‏‎ ‎‏ناکرده اسلام در پیچ و خم‌‌‌ های اقتصادی،‏‎ ‎‏نظامی، اجتماعی و سیاسی متهم به عدم‏‎ ‎‏قدرت اداره جهان نگردد‏‎[24]‎‏».‏

‏امام راحل(ره) با بیان این نارسائیها در‏‎ ‎‏اجتهاد مصطلح ضرورت تحول اساسی در‏‎ ‎‏آن را مطرح می‌‌‌ سازند، و فقهاء و مجتهدان‏‎ ‎‏زمانه را به این فهم توجه می‌‌‌ دهند، که در این‏‎ ‎‏زمان پایه و اساس اجتهاد باید بر مبنای جهان‏‎ ‎‏‌بینی‌‌‌ ها و جهان‌نگری‌‌‌ های وسیعی استوار‏‎ ‎‏گردد و فقه و فقاهت با حفظ روش و سبک‏‎ ‎‏سنتی خود، از نوعی پویائی و تحرکی برخوردار‏‎ ‎‏شود.‏

‏«اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی‏‎ ‎‏این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا‏‎ ‎‏نیست‏‎[25]‎‏».‏

ج) اجتهاد لازم و کافی

‏بر اساس نظریات اصولی حضرت امام‏‎ ‎‏رضوان‌الله تعالی علیه که در کتاب‏‎ ‎‏گرانقدر «الرسائل» بیان شده است‏‎[26]‎‏، ترسیمی‏‎ ‎‏از اجتهاد و فقاهت و شرائط خاص آن به‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏دست می‌‌‌ آید که نشأت گرفته از همان دیدگاه‏‎ ‎‏وسیع ایشان در مسئله زعامت و ولایت فقیه‏‎ ‎‏است. شئونی را که فقیه دارای شرائط به‏‎ ‎‏عهده دارد، تنها فتوی دادن و بیان احکام‏‎ ‎‏نیست. یک فقیه جامع شرائط باید اساس‏‎ ‎‏حکومتی را بنا گذارد که تمامی شئون فردی و‏‎ ‎‏اجتماعی جوامع بشری را دربر گیرد و برای‏‎ ‎‏حل معضلات انسانها کارساز باشد. فقه و‏‎ ‎‏فقاهت را باید چنین معنا کرد. اگر به فقه‏‎ ‎‏جنبۀ عملی داده شود و اجتهاد به عینیت راه‏‎ ‎‏یابد و تمامی زوایای زندگی فرد و جامعه را‏‎ ‎‏شامل شود، آنگاه است که تئوری واقعی و‏‎ ‎‏کامل ادارۀ انسان تحقق یافته است. و همۀ‏‎ ‎‏ترس استکبار و دشمنان دین از همین مسئله‏‎ ‎‏و تحقق یافتن همین موضوع است.‏

‏«حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه‏‎ ‎‏عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشر‏‎ ‎‏است، حکومت نشان دهندۀ جنبۀ عملی فقه‏‎ ‎

[[column]]

‏ در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و‏‎ ‎‏سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه،‏‎ ‎‏تئوری واقعی و کامل ادارۀ انسان و اجتماع از‏‎ ‎‏گهواره تا گور است.»‏

‏«هدف اساسی این است که ما چگونه‏‎ ‎‏می‌‌‌ خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد‏‎ ‎‏و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات‏‎ ‎‏جواب داشته باشیم و همۀ ترس استکبار از‏‎ ‎‏همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبۀ‏‎ ‎‏عینی و عملی پیدا کند‏‎[27]‎‏».‏

‏اگر فقه و فقاهت اینچنین تفسیر شد و از‏‎ ‎‏طرح و تئوری به عمل و عین راه یافت،‏‎ ‎‏اجتهاد هم تفسیری جدید به خود می‌‌‌ گیرد،‏‎ ‎‏اجتهاد نظری و بحثی به اجتهاد عینی و‏‎ ‎‏عملی تبدیل می‌‌‌ شود. شأن مجتهد و فقیه‏‎ ‎‏فراتر از بحث و درس و تحقیق رفته، به‏‎ ‎‏زعامت و رهبری می‌‌‌ انجامد. وی با فراگیری‏‎ ‎‏مقدمات و دستمایه‌‌‌ های علمی و عملی از‏‎ ‎‏یک سو، و با احاطه به مسائل زمان خود‏‎ ‎‏آشنائی دقیق به شرائط فرهنگی،‏‎ ‎‏اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی از‏‎ ‎‏دیگر سوی، خواهد توانست اجتهاد لازم را‏‎ ‎‏کسب کرده و چنین اجتهاد و فقاهتی را به‏‎ ‎‏عینیت و عمل برساند.‏

‏«مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه‏‎ ‎‏داشته باشد، برای مردم و جوانان و حتی‏‎ ‎‏عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و‏‎ ‎‏مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی‏‎ ‎‏اظهارنظر نمی‌‌‌ کنم، آشنایی به روش برخورد‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏با حیله‌‌‌ ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر‏‎ ‎‏جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی،‏‎ ‎‏اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر‏‎ ‎‏جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و‏‎ ‎‏فرمولهای دیکته شدۀ آنان و درک موقعیت و‏‎ ‎‏نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه‌‌‌ داری و‏‎ ‎‏کمونیزم که در حقیقت استراتژی حکومت بر‏‎ ‎‏جهان را ترسیم می‌‌‌ کنند، از ویژگیهای یک‏‎ ‎‏مجتهد جامع است.‏‎[28]‎‏»‏

‏این، همان اجتهاد لازم و کافی است،‏‎ ‎‏اجتهادی که تمامی زوایای زندگی فردی و‏‎ ‎‏اجتماعی را در بر گرفته و برای تمامی‏‎ ‎‏معضلات و مشکلات دینی و دنیائی جوامع‏‎ ‎‏بشری راه حل ارائه می‌‌‌ دهد. چنین اجتهادی‏‎ ‎‏خواهد توانست زعامت و حکومت را به‏‎ ‎‏دنبال داشته باشد و تمامی شئون در هر زمان‏‎ ‎‏و مکانی را در بر گیرد.‏

‏اگر اسلام و فقاهت را آنگونه یافته‌‌‌ ایم که‏‎ ‎‏توانائی ادارۀ جوامع بشری را دارد و تنها‏‎ ‎‏محدود به زمان خاص و یا مکان خاصی‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ شود، و در هر عصر و دوره‌‌‌ ای و با‏‎ ‎‏مواجه شدن با هر موقعیتی خواهد توانست‏‎ ‎‏جامعه انسانی را رهنمون باشد، و اگر اسلام‏‎ ‎‏و فقاهت را جاودانه می‌‌‌ دانیم و آنرا یک دین‏‎ ‎‏جهانی و فراگیر تلقی می‌‌‌ کنیم، و اگر برای‏‎ ‎‏رسیدن به احکام و وظایف دینی تنها به‏‎ ‎‏اجتهاد و استنباط حکم از ادله شریعت‏‎ ‎‏چشم دوخته‌‌‌ ایم، چنین اجتهادی باید معنای‏‎ ‎‏وسیع و عمیق به خود گیرد و تفسیری عینی و‏‎ ‎

[[column]]

‏واقعی پذیرد، تا در دنیای پرآشوب کنونی‏‎ ‎‏بتواند زمام امور را به دست گرفته و بندگان را‏‎ ‎‏از حیرت و سرگردانی رهائی بخشد.‏

‏در این زمان، پیشرفت علوم و تکنولوژی،‏‎ ‎‏کم شدن فاصله‌‌‌ ها و تعمیق پیوندها و‏‎ ‎‏ارتباطات، مبادلات فرهنگی و نزدیک شدن‏‎ ‎‏جوامع به یکدیگر، عواملی هستند که در‏‎ ‎‏فراهم آمدن صدها و هزاران مسئله جدید‏‎ ‎‏دخالت مستقیم دارند. امروزه باید جواب‏‎ ‎‏صریح و روشنی برای معضلات و مسائلی که‏‎ ‎‏از سوی جوامع مسلم و غیرمسلم در‏‎ ‎‏زمینه‌‌‌ های مختلف مطرح می‌‌‌ شود، ارائه‏‎ ‎‏داد. در زمان معاصر، خصوصاً با تشکیل‏‎ ‎‏حکومت اسلامی و مطرح شدن دکترین‏‎ ‎‏رهبری اسلام در جهان آینده و توجه تمامی‏‎ ‎‏جوامع به اسلام و احکام قوانین اسلامی،‏‎ ‎‏باید تحرکی به اجتهاد بخشید و دامنۀ شمول‏‎ ‎‏آنرا وسعت داد، تا بتواند پاسخگوی نیازهای‏‎ ‎‏گوناگون و پیچیدۀ همۀ جوامع باشد.‏

‏امام(ره) در پاسخ به نامۀ حجت‌الاسلام‏‎ ‎‏انصاری، به این مهم اشاره می‌‌‌ فرمایند که این‏‎ ‎‏زمان، بحثها و موضوعات و مسائل فقهی و‏‎ ‎‏اجتهادی به حوزه و مدرسه محدود نمی‌‌‌ شود‏‎ ‎‏و در جامعه مطرح شده و تمامی اقشار به‏‎ ‎‏دنبال دریافت پاسخهای صریح و روشن‏‎ ‎‏می‌‌‌ باشند:‏

‏«اما امروز با کمال خوشحالی به مناسبت‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی حرف‌‌‌ های فقها و‏‎ ‎‏صاحب‌‌‌ نظران به رادیو و تلویزیون و‏‎ ‎


‏روزنامه‌‌‌ ها کشیده شده است، چرا که نیاز‏‎ ‎‏عملی به این بحث‌‌‌ ها و مسائل است؛ مثلاً‏‎ ‎‏در مسئله مالکیت و محدودۀ آن، در مسأله‏‎ ‎‏زمین و تقسیم‌‌‌ بندی آن در انفال و ثروت‏‎‌‌‌ ‎‏های‏‎ ‎‏عمومی، در مسائل پیچیدۀ پول و ارز و‏‎ ‎‏بانکداری، در مالیات، در تجارت داخلی و‏‎ ‎‏خارجی، در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن،‏‎ ‎‏در حدود و دیات، در قوانین مدنی، در‏‎ ‎‏مسائل فرهنگی و برخورد با هنر به معنای‏‎ ‎‏اعم؛ چون عکاسی، نقاشی، مجسمه‌‌‌ سازی،‏‎ ‎‏موسیقی، تئاتر، سینما، خوشنویسی و غیره،‏‎ ‎‏در حفظ محیط زیست و سالم‌سازی‏‎ ‎‏طبیعت و جلوگیری از قطع درخت‌‌‌ ها حتی‏‎ ‎‏در منازل و املاک اشخاص، در مسائل‏‎ ‎‏اطعمه و اشربه، در جلوگیری از موالید در‏‎ ‎‏صورت ضرورت و یا تعیین فواصل در‏‎ ‎‏موالید، در حل معضلات طبی همچون پیوند‏‎ ‎‏اعضای بدن انسان و غیر به انسان‌‌‌ های‏‎ ‎‏دیگر، در مسأله معادن زیرزمینی و روزمینی و‏‎ ‎‏ملی، تغییر موضوعات حلال و حرام و توسیع‏‎ ‎‏و تضیق بعضی از احکام در ازمنه و امکنۀ‏‎ ‎‏مختلف، در مسائل حقوقی و حقوق‏‎ ‎‏بین‌المللی و تطبیق آن با احکام اسلام، نقش‏‎ ‎‏سازندۀ زن در جامعه اسلامی و نقش تخریبی‏‎ ‎‏آن در جوامع فاسد و غیراسلامی، حدود‏‎ ‎‏آزادی فردی و اجتماعی، برخورد با کفر و‏‎ ‎‏شرک و التقاط و بلوک تابع کفر و شرک،‏‎ ‎‏چگونگی انجام فرائض در سیر هوائی و‏‎ ‎‏فضائی و حرکت برخلاف جهت حرکت زمین‏‎ ‎

[[column]]

‏ یا موافق آن یا سرعتی بیش از سرعت آن و یا‏‎ ‎‏در صعود مستقیم و خنثی کردن جاذبۀ زمین و‏‎ ‎‏مهمتر از همۀ اینها، ترسیم و تعیین حاکمیت‏‎ ‎‏ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همۀ‏‎ ‎‏اینها گوشه‌‌‌ ای از هزاران مسألۀ مورد ابتلای‏‎ ‎‏مردم و حکومت است که فقهای بزرگ در‏‎ ‎‏مورد آنها بحث کرده‌‌‌ اند و نظراتشان با‏‎ ‎‏یکدیگر مختلف است و اگر بعضی از‏‎ ‎‏مسائل در زمانهای گذشته مطرح نبوده است‏‎ ‎‏و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید‏‎ ‎‏برای آن فکری بنمایند.»‏‎[29]‎

‏در این فراز، امام(ره) با ذکر پاره‌‌‌ ای از‏‎ ‎‏مسائل و معضلاتی که جامعۀ ما دست به‏‎ ‎‏گریبان است و چشم امید به حوزه و اجتهاد‏‎ ‎‏دوخته است تا فقیهان والامقام به حل آنها‏‎ ‎‏همت گمارند، بر این واقعیت تأکید‏‎ ‎‏می‌‌‌ فرمایند که اجتهاد و روند فقاهت در مدار‏‎ ‎‏جدیدی واقع شده و همت والائی‏‎ ‎‏می‌‌‌ طلبد تا فقه و فقاهت به گونه عینی و‏‎ ‎‏عملی تحقق یابد. در اینصورت اجتهادی که‏‎ ‎‏موردنظر و توصیه امام راحل(ره) است، که‏‎ ‎‏همان اجتهاد لازم و کافی می‌‌‌ باشد، از تئوری‏‎ ‎‏و نظر به عین و عمل راه یافته است.‏

د) شرائط اجتهاد لازم و کافی

‏برای اجتهاد لازم و کافی، آنگونه که از‏‎ ‎‏بیانات حضرت امام رضوان‌الله تعالیٰ علیه‏‎ ‎‏روشن شد، علاوه بر شرائط و ویژگیهای‏‎ ‎‏اجتهاد مصطلح، شرائط دیگری است که‏‎ ‎‏مجموعاً در مورد زیر خلاصه می‌‌‌ شود:‏

[[column]]

[[column]]


1ـ شرائط علمی مرسوم در اجتهاد‎ ‎مصطلح:

‏امام(ره) در کتاب «الرسائل» در این زمینه‏‎ ‎‏8 شرط ذکر می‌‌‌ فرمایند‏‎[30]‎‏: اوّل: آشنائی با‏‎ ‎‏علوم و فنون عربی به مقداری که در فهم‏‎ ‎‏کتاب و سنت لازم باشد. دوم: آشنائی و انس‏‎ ‎‏با محاورات عرفی و فهم موضوعات عرفی‏‎ ‎‏جهت فهم عبارات کتاب و سنت که بر این‏‎ ‎‏منوال ذکر شده است. سوم: آشنایی با منطق‏‎ ‎‏در حد نیاز برای استدلال و استنباط حکم.‏‎ ‎‏چهارم: آشنائی و تسلط بر اصول فقه و قواعد‏‎ ‎‏فقهیه در حدی که بکارگیری این اصول و‏‎ ‎‏قواعد، وی را بر استنباط حکم قادر سازند.‏‎ ‎‏پنجم: آشنائی با علم رجال. ششم: آشنائی با‏‎ ‎‏کتاب الله و حدیث، و این آشنائی همراه باشد‏‎ ‎‏با انس با اخبار و آثار معصومین علیهم‏‎ ‎‏‌السلام. هفتم: قوت و توانائی عملی برای‏‎ ‎‏ارجاع فروع به اصول و تکرار این امر. هشتم:‏‎ ‎‏محض و تحقیق کامل در کلمات بزرگان و‏‎ ‎‏فقیهان سلف.‏

2ـ شرائط عملی:

‏مجتهد علاوه بر دارا بودن شرائط علمی و‏‎ ‎‏توانائیهای لازم برای اجتهاد و افتاء، باید از‏‎ ‎‏نظر عملی دارای ویژگیها و خصوصیات‏‎ ‎‏اخلاقی و فردی باشد تا در طریق اجتهاد و‏‎ ‎‏استنباط حکم دچار لغزش و خطا نگردد.‏

‏خلوص و تقوی و زهد از شرائطی است که‏‎ ‎‏دخالت مستقیم در اجتهاد مجتهد داشته و‏‎ ‎

[[column]]

‏ بر اساس روایت معصوم علیه‌السلام چنین‏‎ ‎‏فقیه و مجتهدی است که صلاحیت افتاء و‏‎ ‎‏مرجعیت را دارد‏‎[31]‎‏.‏

3ـ بینش و بصیرت جامع و فراگیر:

‏از شرائط مهم و ویژه‌‌‌ ای که حضرت‏‎ ‎‏امام(ره) در فرازهای متعدد بدان تأکید‏‎ ‎‏داشته‌‌‌ اند، همین بینش سیاسی و وسعت نظر‏‎ ‎‏و اندیشۀ ژرف مجتهد است. مجتهد زمانی‏‎ ‎‏خواهد توانست در مسند افتاء و اجتهاد موفق‏‎ ‎‏باشد که از چنین بینش و جامع‌‌‌ نگری‏‎ ‎‏بی‌‌‌ نصیب نباشد. مجتهد باید به مسائل زمان‏‎ ‎‏خود احاطه داشته باشد.‏‎[32]‎‏ دسیسه‌‌‌ ها را از‏‎ ‎‏قبل پیش‌‌‌ بینی کند و پاسخهای لازم و مناسب‏‎ ‎‏را آماده سازد. یک مجتهد باید از زیرکی و‏‎ ‎‏هوش و فراست برای هدایت جامعه برخوردار‏‎ ‎‏باشد. و در یک کلام کوتاه، مجتهد باید مدیر‏‎ ‎‏و مدبر باشد.‏

‏«یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست‏‎ ‎‏هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر‏‎ ‎‏اسلامی را داشته باشد. و علاوه بر خلوص و‏‎ ‎‏تقوی و زهدی که در خور شأن مجتهد است،‏‎ ‎‏واقعاً مدیر و مدبر باشد.»‏‎[33]‎

‏از این بالاتر، بنا به فرمودۀ امام(ره) اصل‏‎ ‎‏اجتهاد یک مجتهد، مبتنی بر چنین بینشی‏‎ ‎‏خواهد بود، و اگر فردی تمام ویژگیهای‏‎ ‎‏علمی مورد نیاز برای اجتهاد را دارا بود و از‏‎ ‎‏نظر بحث و تحقیق به مرتبه عالی رسیده‏‎ ‎‏باشد، اما از جنبۀ تشخیص و تصمیم دارای‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏ضعف بوده و فاقد ژرف‌‌‌ نگری و آینده‏‎ ‎‎‌‌‌ ‎‏اندیشی باشد، چنین فردی مجتهد نخواهد‏‎ ‎‏بود و صلاحیت به دست گرفتن زمام جامعه را‏‎ ‎‏نخواهد داشت.‏

‏«بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود‏‎ ‎‏حوزه‌‌‌ ها باشد ولی نتواند مصلحت جامعه را‏‎ ‎‏تشخیص دهد و نتواند افراد صالح و مفید را‏‎ ‎‏از افراد ناصالح تشخیص دهد و بطور کلی‏‎ ‎‏در زمینۀ اجتماعی و سیاسی فاقد بینش‏‎ ‎‏صحیح و قدرت تصمیم‌‌‌ گیری باشد، این فرد‏‎ ‎‏در مسائل اجتماعی و حکومتی مجتهد‏‎ ‎‏نیست و نمی‌‌‌ تواند زمام جامعه را به دست‏‎ ‎‏گیرد».‏‎[34]‎

4ـ دو عنصر زمان و مکان:

‏زمان و مکان نقش عمده‌‌‌ ای در اجتهاد و‏‎ ‎‏استنباط حکم داشته و دارند. امام(ره) این‏‎ ‎‏نکته را مورد مداقه و تأکید قرار داده‌‌‌ اند. تأثیر‏‎ ‎‏این دو عنصر در افتاء، مطلبی نیست که نزد‏‎ ‎‏فقهاء شیعه مورد غفلت واقع شده باشد و یا‏‎ ‎‏به آن توجهی نکرده باشند، بلکه تأکید‏‎ ‎‏حضرت امام(ره) بر این اساس است که‏‎ ‎‏دخالت داشتن این دو عنصر در این زمان و‏‎ ‎‏با تشکیل حکومت و بوجود آمدن شرائط و‏‎ ‎‏موقعیتهای جدید برای پیاده شدن احکام‏‎ ‎‏شریعت، نمود و ظهور خاصی یافته و توجه‏‎ ‎‏صاحب‌‌‌ نظران و فقهاء معاصر را به خود‏‎ ‎‏معطوف داشته است.‏

‏اجتهاد که همان تلاش و جهد برای رسیدن‏‎ ‎

[[column]]

‏به احکام شریعت از طریق استنباط در ادله‏‎ ‎‏است، اگر بدون در نظر گرفتن شرائط زمانی‏‎ ‎‏و مکانی موردنظر واقع شود، نخواهد‏‎ ‎‏توانست برای موضوعات و مسائل مستحدثه‏‎ ‎‏در قالب احکام و قواعد کلی، تبیین و تفسیر‏‎ ‎‏عملی داشته باشد. زمان و مکان دو عنصر‏‎ ‎‏تعیین کننده در اجتهادند. مسئله‌‌‌ ای که در‏‎ ‎‏یک زمان دارای حکمی بوده است، با تغییر‏‎ ‎‏شرائط خاص زمانی و منطقه‌‌‌ ای، موضوع‏‎ ‎‏تغییر می‌‌‌ یابد و حکم جدیدی می‌‌‌ طلبد. در‏‎ ‎‏این صورت است که اجتهاد نقش ویژه‌‌‌ ای به‏‎ ‎‏خود می‌‌‌ گیرد و خواهد توانست برای‏‎ ‎‏معضلات مطروحه بر اساس همان ادلّه‏‎ ‎‏محکم، حکم مناسبی ارائه دهد.‏

‏«یکی از مسائل بسیار مهم در دنیای پر‏‎ ‎‏آشوب کنونی نقش زمان و مکان در اجتهاد و‏‎ ‎‏نوع تصمیم‌گیری‌‌‌ هاست»‏‎[35]‎

‏«زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در‏‎ ‎‏اجتهادند، مسئله‌‌‌ ای که در قدیم دارای‏‎ ‎‏حکمی بوده است به ظاهر همان مسئله در‏‎ ‎‏روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد‏‎ ‎‏یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا‏‎ ‎‏کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط‏‎ ‎‏اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع‏‎ ‎‏اوّل که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده‏‎ ‎‏است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که‏‎ ‎‏قهراً حکم جدیدی می‌‌‌ طلبد».‏‎[36]‎

‏با تغییر شرائط خاص زمانی و مکانی، نوع‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏برداشت‌‌‌ ها از مسائل تغییر می‌‌‌ کند،‏‎ ‎‏موضوعات تغییر و تبدل می‌‌‌ یابد، موضوعی‏‎ ‎‏که در یک زمان خاص، حکم خاصی را دارا‏‎ ‎‏بود، با تغییر شرائط آن، خود موضوع هم قهراً‏‎ ‎‏تغییر می‌‌‌ یابد، لذا حکم جدیدی می‌‌‌ طلبد.‏‎ ‎‏زمانی شرائط ویژه‌‌‌ ای به لحاظ موقعیت‌‌‌ های‏‎ ‎‏جدیدی که برای محیط و جامعۀ یک مجتهد‏‎ ‎‏و مفتی پدید می‌‌‌ آید ضرورتاً برداشتی که وی‏‎ ‎‏از موضوعات و معضلات دارد با برداشتی که‏‎ ‎‏احیاناً خود قبلاً داشته و یا دیگری در شرائط‏‎ ‎‏خاص زمانی و مکانی دیگر داشته است،‏‎ ‎‏کاملاً متفاوت است. این اختلاف برداشت،‏‎ ‎‏احکام مختلف و متنوعی را به دنبال خواهد‏‎ ‎‏داشت.‏

‏«مسائلی که امروز پیش آمده است، با‏‎ ‎‏مسائل سابق فرق می‌‌‌ کند و برداشت‌‌‌ ها از‏‎ ‎‏احکام اسلام مختلف است‏‎[37]‎‏».‏

‏اجتهاد را نباید مطلق در نظر گرفت و‏‎ ‎‏اصولاً در معنای خود اجتهاد و تفسیر مقبولی‏‎ ‎‏که از استنباط حکم بیان شده و سیرۀ عملی‏‎ ‎‏فقهاء بیانگر آن است، این معنی نهفته است.‏

‏مجتهد با توجه به دو عنصر زمان و مکان و‏‎ ‎‏با درنظر گرفتن شرایط و موقعیتهای عصر‏‎ ‎‏خود، با مراجعه به منابع فقهی و استدلالی،‏‎ ‎‏حکم الله را استنباط می‌‌‌ کند. این احکام بنابر‏‎ ‎‏تبیینی که در کتابهای اصولی شده است‏‎ ‎‏شامل احکام اولی و ثانوی، احکام ظاهری و‏‎ ‎‏واقعی و غیر آن می‏‎‌‌‌ ‎‏شود، که در اینجا مجال‏‎ ‎‏پرداختن بر جزئیات و نکته‌‌‌ های فنی آن‏‎ ‎

[[column]]

‏ ‏

‏نیست و بررسی و تدقیق اصولی و فقهی آنرا‏‎ ‎‏به فرصتی دیگر وا می‌‌‌ نهیم.‏

‏به امید آنکه، وصایا و رهنمودهای‏‎ ‎‏حکیمانه و فقیهانه حضرت امام رضوان‌الله‏‎ ‎‏تعالیٰ علیه روشنگر راه مقدس فقیهان و‏‎ ‎‏حوزویان بوده، و این مشعل‌داران اجتهاد و‏‎ ‎‏فقاهت در راه عینیت بخشیدن به فقه و‏‎ ‎‏فقاهت، قسباتی از این مشعل فروزان برگیرند‏‎ ‎‏و با جهد و اخلاص، فقه جاودانه را به‏‎ ‎‏جایگاه رفیع خود رسانده و به صاحب واقعی‏‎ ‎‏آن یعنی حضرت حجة بن الحسن عجل‌الله‏‎ ‎‏تعالیٰ فرجه الشریف تقدیم دارند. انشاءالله‏

‏4/9/1370 – حوزۀ علمیه قم - سید محمدرضا حجازی‏

  • . امام خمینی ره/ الرسائل/ جلد2/ ص 125.
  • . آیةالله آخوند خراسانی ره/ کفایة الاصول/ جلد 2/ ص 423.
  • . ر. ک: صحیفه امام / جلد 21/ ص 288-290- پیام به مراجع و روحانیون  سراسر کشور.
  • . همان مأخذ/ 217-218- پیام به اعضای مجمع تشخیص مصلحت.
  • . آیة الله حکیم ره/ مستمسک العروة الوثقی/ جلد 1/ 22.
  • . ر. ک: صحیفه امام / جلد 21/ ص 288-290- پیام به مراجع و روحانیون  سراسر کشور.
  • . همان مأخذ.
  • . فرهنگ نوین/ ص 126.
  • . آخوند خراسانی «ره»/ کفایة الاصول ج/ 2/ ص 422- امام خمینی «ره» /الرسائل/ ج2/ ص 95.
  • . ر. ک: صحیفه امام/ ج 21/ ص 176-177- در پاسخ به نامه حجت  الاسلام انصاری.
  • . همان مأخذ/ج 19/ ص 303-304- بیانات در جمع اعضای  جامعه مدرسین حوزۀ علمیه قم.
  • . ر. ک: صحیفۀ امام/ ج 21/ ص 176-177- در پاسخ به نامه حجت  الاسلام انصاری.
  • . همان مأخذ/ 291-293 – پیام به مراجع و روحانیون سراسر کشور.
  • . همان مأخذ.
  • . ر. ک: صحیفۀ امام/ ج 21/ ص 176-177-  در پاسخ به نامه حجت   الاسلام انصاری.
  • . کفایةالاصول/ ج2/ ص 429- الرسائل/ج2/ ص  98-96
  • . مستسمک العروة الوثقی/ ج 1/ ص 40- تحریر الوسیله/ ج  1/ ص 7.
  • . همان مأخذ.
  • . ر. ک: صحیفه نور ج/ 21/ ص 380-381- در پاسخ به شورای مدیریت  و دبیرخانه جامعه مدرسین.
  • . همان مأخذ/ ص 424-426- وصیت نامه الهی سیاسی.
  • . همان مأخذ/ ص 380-381- در پاسخ به شورای مدیریت.
  • . ر. ک: صحیفۀ امام/ ج 21/ ص 176-177- در پاسخ به نامه حجت  الاسلام انصاری.
  • . ر. ک: صحیفۀ امام/ ج 21/ ص 288-290  - پیام به اعضای مجمع  تشخیص مصلحت.
  • . همان مأخذ.
  • . همان مأخذ/ص288-290- پیام به مراجع و روحانیون سراسر کشور.
  • . الرسائل/ ج2/ص 94.
  • . ر. ک: صحیفه نور/ ج 21/ص 273-274- پیام به مراجع و روحانیون سراسر کشور.
  • . همان مأخذ.
  • . ر. ک: صحیفۀ امام/ ج 21/ ص 176-177- در پاسخ به نامه حجت الاسلام انصاری.
  • . الرسائل/ 2/94.
  • . وسائل الشیعه، جلد 18، ابواب صفات قاضی، باب 10، حدیث 20: ... فاما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه. حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه، فللعوام ان یقلدوه.
  • . ر. ک: صحیفه امام / ج 21/ ص 288-290- پیام به مراجع و روحانیون  سراسر کشور.
  • . همان مأخذ.
  • . ر. ک: صحیفه امام/ ج 21/ص 176-177- در پاسخ به نامه حجت  الاسلام انصاری.
  • . ر. ک: صحیفۀ امام/ ج 21/ ص 288-290 - پیام به اعضای مجمع  تشخیص مصلحت.
  • . همان مأخذ/288-290- پیام به مراجع و روحانیون سراسر کشور.
  • . ر. ک: صحیفه امام/ ج 19/ ص 303-304- بیانات در جمع جامعۀ  مدرسین حوزۀ علمیه قم.