ایران اسلامی، تجربه امروز و تمدن ویژۀ آیندۀ آن – امیربیک عثمانف
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : برچیچ، رشید

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

ایران اسلامی، تجربه امروز و تمدن ویژۀ آیندۀ آن – امیربیک عثمانف

حضور: جناب آقای عثمانف از‎ ‎اینکه در مراسم برگزاری پنجمین‎ ‎سالگرد رحلت حضرت امام در این‎ ‎فضای صمیمانه و روحانی به ایران‎ ‎سفر کردید و برای مردم و ملت‎ ‎قرقیزستان خاطره و دستاوردهایی‎ ‎خواهید برد خوشحالیم شاید بد نباشد‎ ‎


در ابتدای این گفتگو معارفه‌‌‌ ای از‎ ‎شما برای خوانندگان حضور از زبان‎ ‎خودتان داشته باشیم.

عثمانف: ‏نام کامل من امیدبک عثمانف‏‎ ‎‏است، و معاون صدا و سیمای جمهوری‏‎ ‎‏قرقیزستان هستم و در آنجا مسئولیت بخش‏‎ ‎‏تلویزیون را به عهده دارم.‏



‏تحصیلات من در رشتۀ اقتصاد است.‏‎ ‎‏بعد از فارغ‌التحصیل شدن در این رشته‏‎ ‎‏حدود پنج سال در سازمان آمار دولتی به‏‎ ‎‏عنوان کارشناس امور اقتصادی به کار‏‎ ‎‏پرداختم و بعد از آن به تلویزیون دعوت شدم.‏

حضور: در تلویزیون در چه‎ ‎زمینه‌هایی بیشتر فعالیت دارید.

عثمانف: ‏در ابتدای همکاری‌‌‌ ام، مفسر‏‎ ‎‏تلویزیون بودم و در زمینه‌‌‌ های اجتماعی و‏‎ ‎‏اقتصادی تحلیل‌هایم را ارائه می‌دادم. مدتی‏‎ ‎‏مدیریت اخبار تلویزیون به عهدۀ من‏‎ ‎‏گذاشته شد. بعد از آن سردبیر بخش خبری و‏‎ ‎‏اقتصادی و اجتماعی شدم. مدت کوتاهی از‏‎ ‎‏مسئولیت فاصله گرفتم امّا دوباره به تلویزیون‏‎ ‎‏برگشتم و مسئولیت آن را عهده‌‌‌ دار هستم و‏‎ ‎‏اخیراً به موضوعات سیاسی می‌پردازم. ولی‏‎ ‎‏در گذشته همانطور که گفتم بیشتر به تحلیل‏‎ ‎‏مسائل اقتصادی و اجتماعی می‌پرداختم.‏

حضور: در مسائل اجتماعی بیشتر‎ ‎به چه موضوعاتی می‌‌‌ پردازید.

عثمانف: ‏محور اصلی کارم حول مسائل و‏‎ ‎‏موضوعات مذهبی بود. اینکه در عصر جدید‏‎ ‎‏با توجه به شرایط و مقتضیات تازه، اسلام را‏‎ ‎‏چگونه می‌‌‌ توان وارد عرصۀ اجتماع کرد و‏‎ ‎‏مسائلی از این دست، موضوعات همیشگی‏‎ ‎‏کارم بود. دو سال قبل ادارۀ مفتیات‏‎ ‎‏ماوراءالنهر در تاشکند مرا شایستۀ دریافت‏‎ ‎

‏ جایزۀ ویژۀ خود شناخت و به حج اعزام‏‎ ‎‏شدم. این سفر توجه‌‌‌ ام را به مسائل دینی و‏‎ ‎‏اسلامی عمیقتر ساخت و انگیزۀ تازه‌‌‌ ای شد‏‎ ‎‏تا بیشتر به موضوعات دینی بپردازم و در این‏‎ ‎‏زمینه تحقیقات جدی انجام دادم.‏

حضور: مایل هستید با تحلیلی‎ ‎کوتاه محتوا و نحوۀ انجام این‎ ‎تحقیقات را برای خوانندگان حضور‎ ‎توضیح بفرمائید.

عثمانف: ‏نتایج این تحقیقات به صورت‏‎ ‎‏سلسله مقالاتی از طریق روزنامه‌‌‌ ها انتشار‏‎ ‎‏یافت. بخش دیگری از این تحقیقات به‏‎ ‎‏صورت مصاحبه تهیه شد. در این مصاحبه‌‌‌ ها‏‎ ‎‏که با شخصیت‌‌‌ های دینی انجام می‌‌‌ گرفت‏‎ ‎‏دربارۀ وضع دین اسلام در شرایط فعلی‏‎ ‎‏جهانی و منطقه‌ای گفتگو می‌کردیم و‏‎ ‎‏ماهیت جهان‌بینی دینی را در مقایسه با سایر‏‎ ‎


‏جهان‌بینی‌‌‌ ها مورد بحث قرار می‌‌‌ دادیم. این‏‎ ‎‏مصاحبه‌‌‌ ها همگی از طریق تلویزیون پخش‏‎ ‎‏شد.‏

حضور: استقبال مردم از این‎ ‎برنامه‌‌‌ ها چگونه بود و چه تأثیری‎ ‎در افکار عمومی و مخاطبان شما‎ ‎داشت.

عثمانف: ‏این برنامه‌‌‌ ها بیشتر به نیازهای‏‎ ‎‏مردم پاسخ می‌‌‌ داد، به همین دلیل بخوبی‏‎ ‎‏پذیرفته شد، سطح فرهنگ دینی در کشور ما‏‎ ‎‏و در میان مردم، عمق چندانی ندارد. مردم با‏‎ ‎‏فرهنگ دینی آشنایی خوبی ندارند و بخاطر‏‎ ‎‏تازگی و بکر بودن موضوع از آن بخوبی‏‎ ‎‏استقبال کردند. در این سفر من حس کردم‏‎ ‎‏رشد فرهنگ دینی در ایران بسیار بالاست و‏‎ ‎‏مردم عمق دین را درک می‌‌‌ کنند و ارزشهای‏‎ ‎‏دینی در همۀ ابعاد زندگی آنان تعبیر و تأثیر‏‎ ‎‏روشن و خوبی دارد.‏



حضور: این اوّلین باری است که به‎ ‎ایران سفر می‌‌‌ کنید.

 عثمانف: ‏بله.‏

حضور: پیش از این، ایران را‎ ‎چگونه می‌‌‌ شناختید.

عثمانف: ‏من بیشتر ایران را از طریق‏‎ ‎‏مطالعه روزنامه‌‌‌ ها و نشریات و کتابهای‏‎ ‎‏درسی می‌شناختم.‏

حضور: آیا این کشور، همان ایرانی‎ ‎است که شما آن را با خواندن کتابها‎ ‎شناخته‌‌‌ اید.

عثمانف: ‏نه! ایران به نحو غیر‌‌‌ قابل‏‎ ‎‏توصیفی مرا غافل‌‌‌ گیر کرد. بیش از انتظارات‏‎ ‎‏من بود.‏

حضور: ایران امروز را چطور‎ ‎می‌‌‌ بینید

عثمانف: ‏امیدواری در همه جا موج‏‎ ‎‏می‌‌‌ زند. اگر چه مشکلات زیاد است و به نظر‏‎ ‎‏می‌رسد که به آسانی نمی‌‌‌ توان بر آن فائق‏‎ ‎‏آمد، امّا ارادۀ سازندگی همۀ موانع را از میان‏‎ ‎‏برمی‌‌‌ دارد. این اراده هم اکنون در ایران‏‎ ‎‏محسوس است. من وضع ایران را از این نظر‏‎ ‎‏با کشورهای بزرگ صنعتی مقایسه نمی‌‌‌ کنم،‏‎ ‎‏آنها حتی اگر مسائلی از نوع مشکلات ایران‏‎ ‎‏را در کشور خودشان حل کرده باشند، در‏‎ ‎‏عوض با بحران‌‌‌ های حادتری مواجه‌‌‌ اند.‏‎ ‎‏وضع ایران را نمی‌‌‌ توان با آن کشورها سنجید.‏‎ ‎

‏در ایران روح و معنویتی جاری است که هرگز‏‎ ‎‏امکان ظهور و بروز چنین بحران‌هایی را به‏‎ ‎‏وجود نمی‌‌‌ آورد، بحران‌‌‌ هایی که از فرهنگ و‏‎ ‎‏ارزشهای غیرالهی غرب برخاسته‌‌‌ اند.‏

حضور: در این سفر چه‎ ‎موضوعاتی بیشتر توجه شما را جلب‎ ‎کرده است.

عثمانف: ‏خیلی چیزها! اصلاً ایران برای ما‏‎ ‎‏دور از انتظار بود. نخست به مشهد آمدیم.‏‎ ‎‏و از آنجا به تهران آمدیم. در راه خیلی چیزها‏‎ ‎‏برای ما تازه بود: توسعه شهرها، جاده‌سازیها،‏‎ ‎‏کارخانه‌‌‌ ها، رغبت مردم به ساختن خانه آنهم‏‎ ‎‏در کنار رودخانه‌‌‌ ها، کیفیت حمل و نقل،‏‎ ‎‏سرویس‌‌‌ های خدماتی، و... این همه برای ما‏‎ ‎‏دیدنی بود. آنچه که در این میان بیشتر مورد‏‎ ‎‏توجه ما بود، کنار ‌‌‌ هم نشینی این پدیده‌‌‌ ها با‏‎ ‎‏سنت‌‌‌ هاست. اینها برای ما از آن جهت‏‎ ‎‏اهمیت دارند که خودمان چنین راهی را در‏‎ ‎‏پیش داریم. ما به تازگی از آداب و‏‎ ‎‏هنجارهای نابسامانی که ایدئولوژی حاکم بر‏‎ ‎‏نظام کمونیستی بر ما تحمیل کرده بود کناره‏‎ ‎‏گرفته‌‌‌ ایم و مایلیم زندگی آیندۀ خودمان را با‏‎ ‎‏تکیه بر سنت‌‌‌ های ملی و فرهنگی خودمان‏‎ ‎‏پی‌‌‌ ریزی کنیم. حس خودآگاهی فرهنگی و‏‎ ‎‏ملی و ارج نهادن به ارزشهای آیینی در بین‏‎ ‎‏ملت ما برانگیخته شده است و برای‏‎ ‎‏پاسخگویی به این نیاز ما به تأمل و اندیشیدن‏‎ ‎‏در خصوص راهی که کشورهای دیگری نظیر‏

‎ ‎‏ایران دنبال کرده‌‌‌ اند نیازمندیم. در حال‏‎ ‎


‏حاضر، از پیش آماده‌‌‌ ترین الگو، الگوهای‏‎ ‎‏غربی است. امّا این مدل‌‌‌ ها پاسخ‌گوی‏‎ ‎‏نیازهای ما نیستند. ما در انطباق الگوهای‏‎ ‎‏کشورداری با ارزشهای فرهنگی و دینی به‏‎ ‎‏تجربه مستقلی نیاز داریم. راهی که ایران‏‎ ‎‏انتخاب کرده است. ایران آزمون مهمی را‏‎ ‎‏تجربه می‌کند که به گمانم به تمدن ویژه‌‌‌ ای‏‎ ‎‏خواهد انجامید. تمدنی که اسلام رکن اصلی‏‎ ‎‏آن است. من بدانجهت بر این نکته تأکید‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنم که بعضی‌ها چالش‌‌‌ هایی را که در‏‎ ‎‏ایران بخاطر تطبیق نظام کشورداری با آرمانها‏‎ ‎‏و سنت‌‌‌ های دینی پدید آمده دلیل شکست‏‎ ‎‏آن می‌‌‌ دانند. ولی بروز این چالش‌ها اجتناب‏‎ ‎‏‌ناپذیر است. ایران در حقیقت راه مستقلی را‏‎ ‎‏تجربه می‌‌‌ کند. راهی که سرنوشت هم دارد و‏‎ ‎‏بروز برخی مشکلات از نوع آنچه هم اکنون‏‎ ‎‏مشاهده می‌‌‌ شود نمی‌‌‌ تواند اصالت آن را‏‎ ‎‏خدشه‌‌‌ دار کند. بعضی‌‌‌ ها فکر می‌‌‌ کنند که‏‎ ‎‏کشورهایی چون ایران به این دلیل که تفکرات‏‎ ‎


‏دینی را حائز اهمیت می‌‌‌ داند از قافله تمدن‏‎ ‎‏باز خواهند ماند. امّا در ایران نشانه‌‌‌ های‏‎ ‎‏زیادی وجود دارد که این نظر را رد می‌کند.‏‎ ‎‏حتی کشوری چون عربستان هم چنین نیست.‏‎ ‎‏اینکه کشورهای اسلامی از قافلۀ تمدن عقب‏‎ ‎‏می‌‌‌ مانند بیشتر از یک سوء‌‌‌ تفاهم برخاسته‏‎ ‎‏است تا یک داوری واقع‌بینانه.‏

حضور: به نظر شما ریشۀ این‎ ‎سوءتفاهمات در کجاست. آیا به‎ ‎تسامح کشورهای اسلامی بر می‌‌‌ گردد‎ ‎یا ریشه‌‌‌ های آن را باید در اهداف و‎ ‎اغراض سوء و ستیزه‌جویی‌‌‌ های‎ ‎آمریکا و به طور کلی غرب جست؟

عثمانف:‏ در این که غرب و رسانه‌‌‌ های‏‎ ‎‏غربی به آن دامن می‌‌‌ زنند، البته تردید نباید‏‎ ‎‏کرد. امّا کشورهای اسلامی هم در فراهم‏‎ ‎‏آمدن این زمینه‌‌‌ ها مقصرند. مطمئناً تصویری‏‎ ‎

‏که غرب از اوضاع و احوال اجتماعی و‏‎ ‎‏فرهنگی کشورهای اسلامی به خصوص‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران‏‎ ‎‏ارائه می‌‌‌ دهد، تصویری واقعی و مورد قبول‏‎ ‎‏ایرانیان و مسلمانان نیست. آنها هرگز مجد و‏‎ ‎‏عظمت اسلام را برنمی‌‌‌ تابند تا آنکه بخواهند‏‎ ‎‏آن را انعکاس دهند. این به عهدۀ کشورهای‏‎ ‎‏اسلامی است که واقعیت‌‌‌ های موجود را به‏‎ ‎‏همۀ جهان منعکس نمایند. نه اینکه صرفاً به‏‎ ‎‏انتقاد از رسانه‌‌‌ های غربی اکتفا کنند و به رد و‏‎ ‎‏تکذیب آن بنشینند.‏

حضور: به نظر شما کشورهای‎ ‎اسلامی چگونه می‌‌‌ توانند این خلأ را‎ ‎جبران کنند و تصویر واقع گرایانه‌‌‌ تری‎ ‎از خود به نمایش بگذارند.

عثمانف: ‏ببینید تمامی اخبار و اطلاعاتی‏‎ ‎‏که در جوامع اسلامی رواج دارد توسط‏‎ ‎‏خبرگزاریهای غربی تهیه می‌‌‌ شود. ما هنوز‏‎ ‎


‏یک خبرگزاری پرقدرت و متشکل که به‏‎ ‎‏کشورهای مسلمان تعلق داشته باشد نداریم.‏‎ ‎‏وجود چنین دستگاه خبری بسیار ضروری‏‎ ‎‏است. زیرا در آن صورت در کنار اطلاعات و‏‎ ‎‏تفاسیری که از ذهنیت رسانه‌‌‌ های غربی در‏‎ ‎‏جهان پراکنده می‌‌‌ شود، اخبار و اطلاعات و‏‎ ‎‏تفاسیری هم خواهیم داشت که با توجه به‏‎ ‎‏مشترکات ذهنی کشورهای اسلامی و مطابق‏‎ ‎‏با سیاست‌ها و اقتصادهای سیاسی آنان‏‎ ‎‏تدوین می‌‌‌ شود و در سطح جهان انتشار می‏‎ ‎‏‌‌‌ یابد. امروز تمام خبرهایی که کشورهای‏‎ ‎‏آسیای مرکزی از جمله قرقیزستان، قزاقستان،‏‎ ‎‏ازبکستان دریافت می‌کنند توسط خبرگزاری‏‎ ‎‏رویتر، بی بی سی، سی ان ان و غیره تهیه‏‎ ‎‏می‌‌‌ شود بدون شک آنان حقایق را آن چنان که‏‎ ‎‏مطابق واقعیت‌‌‌ های موجود در جهان اسلام‏‎ ‎‏است بازتاب نمی‌‌‌ دهند، بلکه خواست و‏‎ ‎‏سلائق خودشان را نیز در شکل و محتوای‏‎ ‎‏اخبار دخالت می‌‌‌ دهند و بدین ترتیب جهان‏‎ ‎

‏را آنگونه که خود دریافته‌‌‌ اند و دربارۀ آن‏‎ ‎‏قضاوت می‌‌‌ کنند به دیگران می‌‌‌ شناسانند. و‏‎ ‎‏این بی‏‎‌‌‌ ‎‏رحمانه‏‎‌‌‌ ‎‏ترین شکل و غیر‏‎ ‎‏انسانی‌‌‌ ترین صورت اطلاع‌رسانی و آگاهی‏‎ ‎‏‌بخشی است. اگر کشورهای اسلامی نیز یک‏‎ ‎‏مرکز خبری نیرومند با همان پشتوانه و قدرت‏‎ ‎‏داشته باشند و بتوانند با آنان از جهت نحوۀ‏‎ ‎‏کار و بعد تبلیغاتی رقابت کنند، بدون تردید‏‎ ‎‏وضع عوض خواهد شد.‏

حضور: شما خودتان با توجه به‎ ‎تجاربی که از کار در رسانه‌های‎ ‎همگانی اندوخته‌‌‌ اید، برای دریافت و‎ ‎انتشار اخبار واقعی مربوط به‎ ‎کشورهای اسلامی و شرق چه راههایی‎ ‎را آزموده‌‌‌ اید و به چه نتیجه‌‌‌ ای‎ ‎رسیده‌‌‌ اید.

عثمانف: ‏به نظر من تنها راه صحیح،‏‎ ‎‏مصاحبه با مهمانانی است که از نزدیک از‏‎ ‎‏این کشورها دیدن  می‌‌‌ کنند. قضاوت آنها در‏‎ ‎


‏افکار عمومی جهان تأثیر بسزایی دارد. این‏‎ ‎‏میهمانان ممکن است متخصصانی باشند از‏‎ ‎‏کشورهای غربی و یا جهانگردانی که به‏‎ ‎‏سیاحت آمده‌‌‌ اند، در هر حال انتشار اخبارِ‏‎ ‎‏رویدادها و تحلیل حوادث از زبان آنها یکی‏‎ ‎‏از راههای مهم است که می‌‌‌ تواند با‏‎ ‎‏اطلاعات و اخبار مراکز مهم خبری غرب‏‎ ‎‏مقابله کند. البته این راه تا زمانی کارآیی‏‎ ‎‏خواهد داشت که آن مرکز نیرومند خبری ویژۀ‏‎ ‎‏جهان اسلام تحقق پیدا نکند. وگرنه با وجود‏‎ ‎‏آن، که به سهولت کلیه کشورها را تحت‏‎ ‎‏پوشش خواهد داد راههای مفیدتر انتشار‏‎ ‎‏اخبار مربوط به شرق و جهان اسلام به تمام‏‎ ‎‏جهان عملی خواهد شد.‏

حضور: شما در سخنانتان‎ ‎اشاره‌‌‌ ای داشتید به عربستان سعودی‎ ‎و سایر کشورهای مسلمان‌نشین،‎ ‎البته ملت‌‌‌ های اسلامی در ایمان دینی‎ ‎و اعتقاد به خداوند و منزلت وحی و‎ ‎

کلام‌الله مجید وحدت نظر دارند، امّا‎ ‎این برای ما بسیار مهم خواهد بود که‎ ‎بدانیم آیا رژیم‌‌‌ های حاکم بر این‎ ‎کشورها نیز از نظر شما یک خط واحد‎ ‎را سیر می‌‌‌ کنند یا اینکه با هم‎ ‎تفاوتهای اساسی دارند. این سئوال را‎ ‎بدین جهت مطرح کرده‌‌‌ ایم که‎ ‎می‌‌‌ دانیم شما به این کشورها،‎ ‎خصوصاً عربستان سعودی سفر‎ ‎داشته‌‌‌ اید.

 عثمانف: ‏با آمدنم به ایران، این مقایسه‏‎ ‎‏خودبخود صورت گرفت. من هنگامی که به‏‎ ‎‏کشورهایی چون عربستان سعودی اشاره کردم‏‎ ‎‏منظورم همانندی نظام‌‌‌ های حکومتی آنها با‏‎ ‎‏یکدیگر نبوده است. این نظام‌‌‌ ها از نظر‏‎ ‎‏ساختار و اهداف با هم تفاوتهای زیادی‏‎ ‎‏دارند، به طوری که نمی‌‌‌ توان آنها را به اعتبار‏‎ ‎‏اشتراک دینی ملتهایشان یکجا طبقه‌بندی‏‎ ‎‏کرد. من دو سال پیش برای انجام مراسم حج‏‎ ‎


‏به عربستان رفتم. مشاهداتم در آنجا، با آنچه‏‎ ‎‏که در ایران می‌‌‌ بینم بسیار متفاوت است.‏‎ ‎‏نظام حکومتی آنجا، از نظر ساختار حکومتی‏‎ ‎‏شکلی متناسب با شرایط و نیازهای دوران ما‏‎ ‎‏ندارد و به نظر می‌‌‌ رسد که به قرون گذشته‏‎ ‎‏متعلق است. همگامی و هماهنگی چندانی‏‎ ‎‏در جهت درک شرایط نوین جامعه بشری در‏‎ ‎‏آن دیده نمی‌‌‌ شود. حکومت آنجا فاقد‏‎ ‎‏انعطاف‌پذیریهای لازم برای مواجهه با‏‎ ‎‏شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی امروز‏‎ ‎‏است. آنها به نوعی تنبلی بیمارگونه توأم با‏‎ ‎‏رفاه‌زدگی روی آورده‌‌‌ اند و به آن دلخوش‌اند.‏‎ ‎‏توجه به معنویت در آنجا عمقی ندارد. از نظر‏‎ ‎‏فرهنگی هم تمایلی به رشد و ارتقاء ندارند.‏‎ ‎‏آنها زبان فرهنگ و هنر عصر جدید را هنوز‏‎ ‎‏درنیافته‌‌‌ اند و با سینما، تئاتر و... رابطه‌‌‌ ای‏‎ ‎‏برقرار نکرده‌‌‌ اند.‏

‏امّا در ایران، وضع به طور کلی فرق‏‎ ‎‏می‌‌‌ کند. اینجا سرشار از روح تمدن است.‏‎ ‎

‏برخلاف عربستان که به همان بعد ظاهری و‏‎ ‎‏سطحی تمدن کفایت کرده است، گویی‏‎ ‎‏ایرانی‌‌‌ ها به چیزی جز دستیابی به روح تمدن‏‎ ‎‏رضایت نمی‌‌‌ دهند. ایرانی‌‌‌ ها زبان فرهنگ و‏‎ ‎‏تمدن عصر جدید را به‌‌‌ خوبی آموخته‌‌‌ اند و‏‎ ‎‏به رویارویی با ارزشهای دنیوی آن برآمده‌اند.‏‎ ‎‏ایده‌‌‌ ای که غرب از آن به بنیادگرایی اسلامی‏‎ ‎‏تعبیر کرده و تمام تلاش خود را در جهت‏‎ ‎‏مهار کردن آن به کار می‌‌‌ برد.‏

حضور: شما به نکتۀ مهمی اشاره‎ ‎کرده‌‌‌ اید. دقیقاً یکی از نقاط کور در‎ ‎روابط ایران با غرب نیز همین نکته‎ ‎است. اختلاف ایران با غرب، اختلاف‎ ‎ماهوی و مربوط به روح حاکم بر‎ ‎فرهنگ اسلامی در ایران و فرهنگ‎ ‎غربی است. ایرانی‌‌‌ ها به تعالیم‎ ‎معنوی برخاسته از دین الهی اسلام‎ ‎


اعتقاد کامل دارند و تمامی مایه‌‌‌ ها و‎ ‎خصلت‌‌‌ های فرهنگیشان در امتزاج با‎ ‎این جوهرۀ معنوی شکل گرفته است.

امّا آنچه بر فرهنگ غرب غلبه دارد‎ ‎سودای رهایی انسان از دین و‎ ‎ارزشهای الهی است که البته خیالی‎ ‎بیش نیست و باطل است و محال‎ ‎می‌‌‌ نماید. ولی سیاستمداران غربی به‎ ‎خصوص امریکایی‌‌‌ ها به گونه‌‌‌ ای‎ ‎موذیانه این تفاوت‌ها را نادیده گرفته و‎ ‎ایران را به تهمت‌‌‌ هایی بی‌اساس‎ ‎متهم می‌‌‌ کنند و آنگاه رسانه‌‌‌ های‎ ‎گروهی غربی که در خدمت منافع غیر‎ ‎انسانی همین سیاستمداران گام‎ ‎برمی‌‌‌ دارند، به طور شبانه‌‌‌ روزی این‎ ‎تهمت‌‌‌ ها را در سراسر جهان منتشر‎ ‎می‌‌‌ کنند و بدین وسیله می‌‌‌ کوشند‎ ‎چهرۀ جمهوری اسلامی ایران را در‎ ‎

 انظار جهانی نامطلوب جلوه دهند.‎ ‎آنها اختلاف ایران با غرب را به سطوح‎ ‎اقتصادی تنزل می‌‌‌ دهند تا بلکه بتوانند‎ ‎عمق اختلافات را بپوشانند.

اختلافاتی که به هیچ عنوان نمی‎ ‎‌‌‌ توان ماهیت آن را به معاهدات تجاری‎ ‎و اقتصادی فروکاست.

عثمانف:‏ من هم همیشه به این فکر‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنم که چرا غربی‌‌‌ ها و در رأس آنها‏‎ ‎‏آمریکائیها می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهند همۀ مردم را مجبور‏‎ ‎‏کنند تا ارزشهای آنان را بپذیرند. مثلاً اگر یک‏‎ ‎‏حبه قند سفید است و ابعاد شخصی دارد آنها‏‎ ‎‏به جای برخورداری از این ویژگیها، به‏‎ ‎‏یکبارگی درصدد دگرگون کردن آن برمی‌‌‌ آیند و‏‎ ‎‏آن را مطابق سلیقه خود درمی‌‌‌ آورند. روح‏‎ ‎‏انحصارگری ذات آنها را فرا گرفته است و به‏‎ ‎‏همین دلیل در امور داخلی همۀ کشورها و‏‎ ‎‏ملتها مداخله می‌‌‌ کنند. منشور جهانی سازمان‏‎ ‎‏ملل و همۀ معاهدات را به بازی‏‎ ‎‏می‌گیرند و تنها به سلطۀ خود می‌‌‌ اندیشند.‏‎ ‎‏آنها حتی به اروپا هم رحم نمی‌‌‌ کنند. بعد از‏‎ ‎‏فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به‏‎ ‎‏کشورهای استقلال یافته روی آوردند و‏‎ ‎‏می‌خواهند آنها را نیز به تقلید از خودشان‏‎ ‎‏وادارند. ما می‌‌‌ خواهیم راه خاص تولیدات‏‎ ‎‏مادی و تکنولوژی را از آنها بیاموزیم، ولی‏‎ ‎‏طریق زندگی خودمان را حفظ کنیم، ولی آنها‏‎ ‎‏ارزشهای فرهنگی، قومی و ملی جامعۀ ما را‏‎ ‎


‏به مبارزه فرا خوانده‌‌‌ اند و درصدد استحاله آن‏‎ ‎‏برآمده‌‌‌ اند.‏

حضور: کی و چه هنگامی شما‎ ‎احساس کردید که حوادث و تحولات‎ ‎ایران و انقلاب اسلامی انعکاس‎ ‎جهانی دارد و بر حوادث جهانی اثر‎ ‎می‌‌‌ گذارد.

عثمانف:‏ درست از وقتی که آمریکاییها‏‎ ‎‏بدگویی علیه ایران را شروع کردند ما متوجه‏‎ ‎‏تحولات ایران شدیم و اخبار مربوط به ایران‏‎ ‎‏را از روزنامه‌‌‌ ها و رادیوها دنبال کردیم.‏‎ ‎‏حکومت شوروی هم، اگر چه قبلاً از حوادث‏‎ ‎‏ایران خشنود نبود ولی از آنجا که انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی را در رویارویی با امریکا می‌‌‌ دید‏‎ ‎‏اخبار آن را بازتاب می‌‌‌ داد تا به هر حال وجهۀ‏‎ ‎‏انقلابی خود را حفظ کند.‏

‏البته از موقعیت ایران و جایگاهی که در‏‎ ‎‏تمدن جهانی دارد همه ما به خوبی آگاهی‏‎ ‎‏داشتیم، با وقوع انقلاب اسلامی ابعاد جدید‏‎ ‎‏این تمدن هم شناخته شد. خود من در‏‎ ‎‏بچگی داستانِ پهلوانان ایران به ویژه حماسه‏‎ ‎‏فردوسی و سرگذشت رستم را به زبان قرقیزی‏‎ ‎‏خوانده بودم و از طریق این داستانها با‏‎ ‎‏فرهنگ ایرانی آشنا شده‌‌‌ ام امروز تحصیل‌‏‎ ‎‏کردگان و روشنفکران ما فرهنگ ایرانی را‏‎ ‎‏بیشتر از طریق مطالعۀ آثار شاعران بزرگی‏‎ ‎‏چون فردوسی، خیام، حافظ، سعدی، مولوی‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏شناسند. اشعار آنان معنویت عظیم‏‎ ‎

‏ فرهنگ ایرانی را بازگو می‌‌‌ کند. معنویتی که‏‎ ‎‏در هیچ یک از فرهنگ‌‌‌ های جدید بشری‏‎ ‎‏احساس نمی‌‌‌ شود.‏

حضور: با این همه، ایران امروز‎ ‎وضع خاصی دارد. ما تجلی نوینی از‎ ‎آن معنویت را اکنون دوباره در عرصۀ‎ ‎جهانی مشاهده می‌‌‌ کنیم. ایران امروز‎ ‎همان روح اسلامی است که از کالبد‎ ‎استتار و تیرگی قرون و اعصار بدر‎ ‎آمده و جهان را به راهی نو فرا‎ ‎می‌‌‌ خواند. ایرانیان اکنون هویت‎ ‎تازه‌‌‌ ای یافته‌‌‌ اند که در رژیم گذشته‎ ‎مجال بروز آن را نیافته بودند. آنچه ما‎ ‎را با رژیم گذشته درگیر کرد و وادار‎ ‎نمود تا مبارزۀ گسترده‌‌‌ ای را آغاز کنیم‎ ‎و به پیروزی نهایی برسیم همین نیاز به‎ ‎خودآگاهی دینی و خلأ معنویت بود.‎ ‎معنویتی که از ذات دین برمی‌‌‌ خیزد.‎ ‎نمونه‌‌‌ های درخشان چنین معنویتی در‎ ‎زندگی پیامبر اسلام و پیشوایان دینی‎ ‎تحقق پذیرفته است. در روزگار ما‎ ‎امام خمینی مظهر چنین معنویتی‎ ‎است. وی با رهبری و هدایت قیام‎ ‎اسلامی ملت ایران، ارکان حکومت‎ ‎سلطنتی را متزلزل ساخت و جمهوری‎ ‎اسلامی را جایگزین آن نمود. برداشت‎ ‎شما از مجموعۀ این تحولات در ایران‎ ‎چیست و شخصیت حضرت امام را‎ ‎


چگونه می‌‌‌ بینید.

عثمانف: ‏ما در ابتدا همه چیز را سیاه‏‎ ‎‏می‌‌‌ پنداشتیم. مطبوعات مارکسیستی اگر چه‏‎ ‎‏وابستگی نظام سرنگون شدۀ قبلی به آمریکا را‏‎ ‎‏تحمل نمی‌‌‌ کردند و از انقلاب ایران در ظاهر‏‎ ‎‏راضی بنظر می‌‌‌ رسیدند، امّا سیاست رهبران‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی که در شعار معروف «‏نه شرقی‎ ‎نه غربی‏»‏ ‏بخوبی منعکس شده هم باب‏‎ ‎‏طبعشان نبود. ‏‏به همین دلیل همآوا با‏‎ ‎‏مطبوعات غربی به ترسیم چهره‌‌‌ ای مخدوش‏‎ ‎‏و تحریف شده از انقلاب اسلامی پرداختند.‏‎ ‎‏از نظر تحلیل‌گران غربی ایده‌‌‌ های اصلی‏‎ ‎‏انقلاب اسلامی نوعی بنیادگرایی بود که با‏‎ ‎‏خشونت و تندروی درآمیخته است و باید با‏‎ ‎‏آن مقابله کرد. اینها خط سیر اصلی تحلیل‏‎ ‎‏محافل غربی و شوروی بود. امّا از میان این‏‎ ‎‏تحلیل‌ها و اخباری که در دسترس ما قرار‏‎ ‎‏می‌‌‌ گرفت آنچه به طور پراکنده دستگیرمان‏‎ ‎‏می‌‌‌ شد از انقلاب اسلامی ایران تصویر‏‎ ‎‏دیگری را ارائه می‌‌‌ کرد. تصویری که با‏‎ ‎‏واقعیت‌‌‌ ها تطابق بیشتری داشت. امام‏‎ ‎‏خمینی با آنکه بیش از هفده سال در خارج از‏‎ ‎‏کشور به سر برده بود، ضربان قلب مردم ایران‏‎ ‎‏را در دست داشت. دلهای آنان را به دست‏‎ ‎‏آورده بود و آنان را به راهی که صلاحشان بود‏‎ ‎‏هدایت می‌‌‌ کرد.‏

حضور: به نظر شما انقلاب‎ ‎اسلامی در میان مردم کشورهای تازه‎ ‎

استقلال یافته بیشتر از چه جهاتی‎ ‎حائز اهمیت است.

عثمانف:‏ برای ملت ما یا سایر ملتهای‏‎ ‎‏کشورهای تازه استقلال یافته، انقلاب‏‎ ‎‏اسلامی از جهات گوناگون مهم است. اوّل از‏‎ ‎‏جهت معنویتی که دارد، دوّم به خاطر روح‏‎ ‎‏خوداتکایی و بریدن از سلطه، سوم از جهت‏‎ ‎‏راهی که برگزیده، نه از شرق پیروی کرده و نه‏‎ ‎‏به راه غرب می‌‌‌ رود بلکه راهی خاص را،‏‎ ‎‏برگزیده و با الهام از دین اسلام و معنویت‏‎ ‎‏ایرانی آن راه را طی می‌‌‌ کند.‏

حضور: آیندۀ این راه را چگونه‎ ‎می‌‌‌ بینید.

عثمانف:‏ من بر آن هستم که موفق خواهید‏‎ ‎‏شد. البته در کوتاه مدت بهبود وضع‏‎ ‎‏اقتصادی خیلی مؤثر است. باید تولیدات‏‎ ‎‏صنعتی را افزون نمایید. محصولات قابل‏‎ ‎‏رقابت در بازار را افزون کنید. این گام اوّل‏‎ ‎‏است. ولی امروز از عجایب روزگار ما این‏‎ ‎‏است که اقتصاد جای فرهنگ را گرفته، گویی‏‎ ‎‏انسانها فراموش کرده‌‌‌ اند که فرهنگ پایۀ‏‎ ‎‏زندگانی است نه اقتصاد. امروز قبل از هر‏‎ ‎‏چیز کالا ارزش دارد. یک کشور را جهانیان به‏‎ ‎‏اقتصادش می‌‌‌ شناسند. این که در ایران‏‎ ‎‏جواهرات دلکش تولید می‌‌‌ شود و صنایع‏‎ ‎‏دستی آن رونق دارد یک ارزش شده است.‏‎ ‎‏ولی رشد و اعتلای فرهنگی امر دشواری‏‎ ‎‏است. تولید انبوه لباس گوناگون و‏‎ ‎


‏کفش‌‌‌ های ورزشی به مراتب آسانتر است. و‏‎ ‎‏نظام‌‌‌ های اقتصادی به این ابعاد بیشتر توجه‏‎ ‎‏دارند. به ماشینهای گوناگون مثل «تویوتا» و‏‎ ‎‏«سونی» فکر می‌کنند، نه به فرهنگ. برای‏‎ ‎‏مطلوب جلوه دادن ایده‌‌‌ ها و ارزشهایتان، اوّل‏‎ ‎‏باید نیازها را برآورده سازید. بعد از آن‏‎ ‎‏ارزشهای واقعی، خود به خود تثبیت می‌‌‌ ‏‎ ‎‏شوند.‏

حضور: حضرت امام خمینی در‎ ‎پیامشان به گورباچف، به یکی از‎ ‎فرازهای درخشان انقلاب اسلامی‎ ‎ایران اشاره کردند و آرمان اصیل‎ ‎انقلاب اسلامی را که همان ایمان به‎ ‎توحید است به ایشان یادآوری نمودند‎ ‎و او را به تأمل در جلوه‌‌‌ های هستی و‎ ‎دین الهی اسلام فرا خواندند. آیا شما‎ ‎این پیام را مطالعه کرده‌‌‌ اید.

عثمانف:‏ بله. البته! با پیام امام خمینی به‏‎ ‎‏گورباچف ما در حقیقت به عمق شخصیت‏‎ ‎‏ایشان پی بردیم و فهمیدیم که امام خمینی‏‎ ‎‏شخصیتی سیاسی در ردیف سایر رهبران‏‎ ‎‏کشورها نیست. بلکه مقام مذهبی دارد و در‏‎ ‎‏میان مردم شخصیتی مقدس است. آن پیام،‏‎ ‎‏مهم‌‌‌ ترین و رساترین صدای انقلاب ایران در‏‎ ‎‏میان ملت ما بود.‏

حضور: چه آثار دیگری از حضرت‎ ‎امام خوانده‌‌‌ اید.


عثمانف: ‏بعضی از آثاری که به زبان روسی‏‎ ‎‏ترجمه شده و هم چنین ترجمه انگلیسی‏‎ ‎‏پیامهای امام به مناسبت حج را خوانده‌‌‌ ام.‏‎ ‎‏ولی در اینجا فهمیدم که امام خمینی آثار‏‎ ‎‏بسیاری تألیف کرده‌‌‌ اند که غالباً به زبان‏‎ ‎‏عربی است و به فارسی هم ترجمه شده‏‎ ‎‏است. خیلی دوست دارم ترجمه‌‌‌ های این آثار‏‎ ‎‏به زبانهای روسی یا انگلیسی را بخوانم.‏

حضور: کار اصلی مؤسسه، تنظیم‎ ‎و چاپ آثار امام به زبانهای ملل‎ ‎است. ما در حال حاضر، وصیت‌نامه‎ ‎آن حضرت را به چندین زبان ترجمه و‎ ‎چاپ کرده‌‌‌ ایم. وضع چاپ در کشور‎ ‎ما خوب است. امیدواریم در آینده‎ ‎برخی دیگر از آثار حضرت امام را به‎ ‎


زبانهای زندۀ دنیا ترجمه و منتشر‎ ‎نمائیم

عثمانف: ‏وضعیت چاپ در ایران بسیار‏‎ ‎‏مطلوب است. سال گذشته نمایشگاه کتاب‏‎ ‎‏ایران در بیشکیک و در نزدیکی مقر صدا و‏‎ ‎‏سیما برگزار شد. من در این نمایشگاه از‏‎ ‎‏نزدیک شاهد ارتقا کیفی وضع نشر در ایران‏‎ ‎‏بوده‌‌‌ ام.‏

حضور: وضعیت کلی نشر،‎ ‎فرهنگ، و موقعیت صدا و سیما در‎ ‎کشور شما چگونه است.

عثمانف:‏ کار نشر روال خوبی ندارد.‏‎ ‎‏روزنامه‌‌‌ هایی که قبلاً تیراژشان بین 100 الیٰ‏‎ ‎‏300 هزار بود، حالا با تیراژی در حدود ده‏‎ ‎‏الی بیست هزار به زبان قرقیزی، منتشر‏‎ ‎

‏می‌‌‌ شود، تیراژ این نشریات به زبان روسی نیز‏‎ ‎‏از سی الی شصت هزار بیشتر نیست.‏‎ ‎‏تلویزیون و رادیو به تنها کانال کسب اخبار‏‎ ‎‏که در دسترس همگان قرار دارد تبدیل شده‏‎ ‎‏است.‏‏ از همین رو هر چیزی که از طریق‏‎ ‎‏تلویزیون پخش می‌‌‌ شود به عنوان خبر اصیل‏‎ ‎‏ارزیابی و پذیرفته می‌‌‌ شود. یعنی هر آنچه ما‏‎ ‎‏می‌‌‌ گوییم آنها می‌‌‌ پذیرند. ما در طول روز‏‎ ‎‏حداقل 5/5 – 5 ساعت برنامه‌‌‌ های‏‎ ‎‏تلویزیونی و 25 ساعت از طریق دو شبکه‏‎ ‎‏رادیو برنامۀ رادیویی پخش می‌‌‌ کنیم. در این‏‎ ‎‏مدت همه گونه اطلاعاتی به مردم داده‏‎ ‎‏می‌شود. البته توانایی تکنیکی و فنی ما‏‎ ‎‏محدود است. از کل برنامه‌‌‌ ها، 5/3 ساعت‏‎ ‎‏برنامه‌‌‌ های خودی یعنی اخبار، گزارش، و‏‎ ‎‏نظایر آن است و این همۀ امکانات ما را‏‎ ‎‏تشکیل می‌‌‌ دهد. ما امکان اعزام خبرنگار به‏‎ ‎‏خارج از کشور نداریم. از اینرو مطالبمان به‏‎ ‎‏موضوعات داخلی مربوط می‌‌‌ شود. اگر‏‎ ‎‏دولتهایی مانند ایران به ما برنامه‌‌‌ های‏‎ ‎‏ویدئویی، فیلم‏‎‌‌‌ ‎‏های سینمایی، یا موسیقی و‏‎ ‎‏فرهنگی ارائه نمایند ما آمادۀ پخش آن هستیم.‏

حضور: از مسائل قرقیزستان و‎ ‎تحولات اخیر آن برای ما بگویید.

عثمانف:‏ من فکر می‌‌‌ کنم در جامعۀ ما تا‏‎ ‎‏این لحظه، جای یک ایدئولوژی منسجم‏‎ ‎‏همپای زمان خالی است. ایدئولوژی‌‌‌ ای که‏‎ ‎


‏ویژۀ گذشتن به دورۀ اقتصادی جدید باشد.‏‎ ‎‏منظورم یک نظام هماهنگ و کامل دولتی‏‎ ‎‏است. البته شخصیتهایی چون رئیس جمهور‏‎ ‎‏آقایف یا بعضی دیگر از جمله رئیس‏‎ ‎‏پژوهشگاه علوم، کارشناس شناخته شده‌‌‌ ای‏‎ ‎‏چون آقای کوی چویف دائم نظرات خودشان‏‎ ‎‏را دربارۀ مسائل روز ارائه می‌‌‌ دهند. امّا یک‏‎ ‎‏خط مشی جامع همانند برنامه‌‌‌ های 5 ساله‏‎ ‎‏شما یا برنامه‌‌‌ هایی که در شوروی سابق وجود‏‎ ‎‏داشته‌‌‌ اند، در کشور ما وجود ندارد. من فکر‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنم این خودش علت کندی اصلاحات‏‎ ‎‏ماست. من بر روی این نکته مخصوصاً تأکید‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنم چون گذشتن از وضع اقتصادی‏‎ ‎‏گذشته به اقتصاد بارز و رواج‌بخش‏‎ ‎‏خصوصی فرهنگ خاص خودش را‏‎ ‎‏می‌‌‌ خواهد. طبیعی است که بیشتر خدمات‏‎ ‎‏اجتماعی به عوض پول ارائه خواهند شد. در‏‎ ‎‏چنین محیطی نقش افراد، لیاقت و کاردانی‏‎ ‎‏آنها تأثیر به سزایی دارد. ولی مردم ما هنوز‏‎ ‎‏عادت دارند که دولت نیازهایشان را رفع کند.‏‎ ‎‏و هنوز به کمک‌‌‌ های دولتی چشم دارند. و‏‎ ‎‏این درد نه تنها دامنگیر افراد عادی است بلکه‏‎ ‎‏خود رهبران هم به آن دچارند.‏

حضور: از این که وقتتان را برای‎ ‎گفتگو در اختیارمان قرار داده‌‌‌ اید،‎ ‎تشکر می‌کنیم.

عثمانف ‏: من هم از شما سپاسگزارم.‏