رهبری امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی – طلال عتریسی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : عتریسی، طلال

زمان (شمسی) : 1374

زبان اثر : فارسی

رهبری امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی – طلال عتریسی

حضور: استاد مختصری از شرح‎ ‎حال خودتان را بیان نمائید.

طلال عتریسی:‏ اسم من طلال عتریسی‏‎ ‎‏استاد در دانشگاه لبنان، رشته روانشناسی‏‎ ‎‏اجتماعی تدریس می‏‎‌‌‌ ‎‏کنم.‏

حضور: از تأثیر انقلاب اسلامی‎ ‎

[[column]]

[[column]]


ایران و شخصیت حضرت امام در‎ ‎کشورهای عرب‌‌نشین برای ما‎ ‎صحبت کنید.

طلال عتریسی‏: اگر به عقب برگردیم آنگاه‏‎ ‎‏که انقلاب پیروز شد و اوضاع اسلامی‏‎ ‎‏سیاسی را در دنیا مطالعه می‏‎‌‌‌ ‎‏کنیم درمی‏‎‌‌‌ ‎‏یابیم‏‎ ‎


‏که در ابتدا افکار عمومی از کمونیسم متأثر‏‎ ‎‏شده بود و حرکتهای اسلامی حضور قوی در‏‎ ‎‏کشورهای عربی نداشتند و ماهیت این‏‎ ‎‏حرکت‏‎‌‌‌ ‎‏ها غالباً بر دعوت مردم و یک سری‏‎ ‎‏تلاشهای اسلامی بود تا اینکه تغییر سیاسی‏‎ ‎‏در سطح حاکمان خائن ایجاد کند.‏‎ ‎‏حرکت‏‎‌‌‌ ‎‏های اسلامی در بسیاری از کشورهای‏‎ ‎‏عربی نیز در همین زمره به شمار می‏‎‌‌‌ ‎‏آیند چه‏‎ ‎‏همگی بر‏‎‌‌‌ ‎‏خلاف رویه اسلام عمل می‏‎‌‌‌ ‎‏کردند به‏‎ ‎‏این معنی که اندیشه‏‎‌‌‌ ‎‏ای در سطح کشورهای‏‎ ‎‏عربی و در سطح دنیا رایج بود که تغییر‏‎ ‎‏سیاسی ایجاد کردن در توان دین اسلام‏‎ ‎‏نیست، زیرا افکار کمونیستی و ملی‏‎‌‌‌ ‎‏گرایی‏‎ ‎‏سیاسی حضور بیشتری داشت. این طرز فکر‏‎ ‎‏با تحقق پیدا کردن انقلاب اسلامی در ایران‏‎ ‎‏تغییر کرد. البته باید ملاحظه کرد که افکار‏‎ ‎‏کمونیستی و الحادی که بر احزاب و‏‎ ‎‏تشکیلات سیاسی حاکم بود در‏‎ ‎‏برنامه‏‎‌‌‌ ‎‏هایشان به بن‏‎‌‌‌ ‎‏بست رسیده بودند، به‏‎ ‎‏طوریکه در بعضی اوقات این افکار نتوانستند‏‎ ‎‏به نتیجه یا تغییر مطلوبی در حاکمیت برسند.‏‎ ‎‏در کشورهای دیگر این افکار و حرکات در‏‎ ‎‏کمتر از نیم قرن نتوانستند که تغییر در جامعه‏‎ ‎‏یا در حاکمیت ایجاد کنند در این مرحله بود‏‎ ‎‏که انقلاب اسلامی با شعارهای روشن خود و‏‎ ‎‏اهداف اسلامی، فرهنگی و اخلاقیش حضور‏‎ ‎‏پیدا کرد. آن چیزی که امام خمینی راحل در‏‎ ‎‏بسیاری از سخنرانیها و موضع‌گیریهایش از‏‎ ‎‏ابتدای انقلاب و حتی قبل از پیروز شدن‏‎ ‎

‏انقلاب مطرح کرده بود این بود که اسلام‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏تواند تغییر را در سطح جامعه و حاکمیت‏‎ ‎‏ایجاد کند و اسلام نیازی به مشارکت افکار‏‎ ‎‏دیگری در این تغییر ندارد، و اینکه اسلام باید‏‎ ‎‏اسلام حرکت‏‎‌‌‌ ‎‏زایی باشد که مطابق با‏‎ ‎‏توصیفات اسلام باشد نه چیز دیگری. آنچه‏‎ ‎‏که به امام اجازه داد تا بر این افکار تأکید‏‎ ‎‏بکند پیروزی انقلاب اسلامی بود به این دلیل‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏توان گفت پیروزی انقلاب اسلامی به‏‎ ‎‏رهبری امام خمینی و افکاری که از اسلام‏‎ ‎‏ارائه کرد در سطح دنیای اسلام دو انقلاب‏‎ ‎‏ایجاد کرد انقلاب در داخل اسلام و‏‎ ‎‏گرایشات فقهی اسلام به طوریکه لزوم حرکت‏‎ ‎‏و جنبش را در این عصر مورد تأکید قرار‏‎ ‎‏می‏‎‌‌‌ ‎‏داد، به خاطر اینکه جامعه اسلامی و‏‎ ‎‏حکومت اسلامی را به‏‎‌‌‌ ‎‏پا کند برخلاف‏‎ ‎‏گرایشات و اندیشه‏‎‌‌‌ ‎‏های عده زیادی که این‏‎ ‎‏فکر را رد می‏‎‌‌‌ ‎‏کردند، انقلاب دوم آن بود که در‏‎ ‎‏سطح دنیا خارج از دایرۀ اسلام فقهی، بوجود‏‎ ‎‏آمد و تأکید بر این موضوع داشت که اسلام‏‎ ‎‏می‌‌‌ تواند تغییر ایجاد کند و می‌‌‌ تواند به‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏حاکمیت برسد و می‌‌‌ تواند دولت تأسیس کند‏‎ ‎‏برخلاف فکری که از دوره نهضت اروپا علیه‏‎ ‎‏آن بود و از دوره انتشار افکار مارکسیستی که‏‎ ‎‏اعتقاد داشت که این ملتها را ضعیف می‌‌‌ کند‏‎ ‎‏و دین افیون ملتهاست. به همین دلیل انقلاب‏‎ ‎‏امام بمثابه تغییر بزرگی است که در دهه‏‎ ‎‏هشتم در دنیا در سطح حرکتهای اسلامی و‏‎ ‎‏شخصیتها رفته رفته بوجود آمد، به این سبب‏‎ ‎‏ملاحظه می‌‌‌ کنیم که حرکتهای اسلامی در‏‎ ‎‏بیشتر کشورهای اسلامی و عربی در دهه‏‎ ‎‏هشتاد یعنی بعد از پیروزی انقلاب رفته رفته‏‎ ‎‏به سمت رسیدن به حاکمیت قدرت در‏‎ ‎‏جوامعشان گام برمی‌‌‌ دارند به طوریکه تا به‏‎ ‎‏امروز میان آنها و کشورهایشان جنگ ادامه‏‎ ‎‏دارد.‏

حضور: تحلیل شما از مسألۀ‎ ‎فلسطین و جریانات موجود چیست؟

طلال عتریسی: ‏ما می‌‌‌ دانیم که مسأله‏‎ ‎‏فلسطین از زمان اشغال فلسطین به سال‏‎ ‎‏1240، مسأله اساسی جهان اسلام است و‏‎ ‎

‏نیز مسأله اساسی دیگر، استکبار جهانی‏‎ ‎‏است که فلسطین را از اسلام جدا کرد. به‏‎ ‎‏همین سبب یک اتفاق متقابل ولی با منافعی‏‎ ‎‏مختلف را می‏‎‌‌‌ ‎‏بینیم. در جهان اسلام با وجود‏‎ ‎‏اختلاف دولتها و مردم، مسألۀ فلسطین را‏‎ ‎‏مسألۀ اصلی می‌‌‌ شمرند که هیچ اختلافی در‏‎ ‎‏قانونی بودن آن نیست، چنانچه عموماً دنیای‏‎ ‎‏غرب با وجود اختلاف میان قدرتهای بزرگ‏‎ ‎‏در طول تاریخ بر پشتیبانی اسرائیل و اشغال‏‎ ‎‏فلسطین متفق هستند به این دلیل هرگاه به‏‎ ‎‏طرح تحمیلی جنگ بین عرب و اسرائیل نظر‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنیم که همان مسئله فلسطین است، من‏‎ ‎‏معتقدم که قدرتهای بزرگ به نمایندگی‏‎ ‎‏آمریکا دائماً می‌خواهند مصلحت اسرائیل را‏‎ ‎‏حفظ کنند و مسأله فلسطین را از اسلام جدا‏‎ ‎‏و از دست مسلمانان بگیرند.‏

حضور: با توجه به اینکه شما در‎ ‎زمینه روانشناسی انسان دارای دانش و‎ ‎تسلط بالایی هستید، سه سؤال مطرح‎ ‎

[[column]]

[[column]]


می‌‌‌ کنیم، یکی در مورد شخصیت‎ ‎مدیران آیندۀ حاکم بر جهان، آنها در‎ ‎آینده چه ویژگی می‌‌‌ توانند داشته‎ ‎باشند؟ دوم در مورد روحیه و روان امام‎ ‎به عنوان یک ظهور مقدس. سوّم در‎ ‎مورد روان انسان معاصر و گرایشات‎ ‎انسان امروز، استاد چه بررسی و‎ ‎تحلیلی در این باره دارند؟

طلال عتریسی:‏ امتیازات خاصی که امام‏‎ ‎‏راحل به جای گذاشت و بر تمام مردم جهان‏‎ ‎‏تأثیر نهاد، علاوه بر افکار و سیاستهایش‏‎ ‎‏ روش حیات و زندگانی امام است، روش‏‎ ‎‏ساده و خاضعانه، روشی که برای دنیای‏‎ ‎‏معاصر ما نامأنوس است. به عبارت دیگر‏‎ ‎‏همه کسانی که در موقعیت امام بودند زندگی‏‎ ‎‏راحتی می‌‌‌ کردند و در حد امکان از قدرت و‏‎ ‎‏تسلّط بر دولتهایشان و یا در سطح جهانی‏‎ ‎‏لذت می‌‌‌ بردند، ولی امام چنین نبود. علاوه بر‏‎ ‎‏‌‌‌ این شخصیت امام یک شخصیت چند بعدی‏‎ ‎‏است، نه یک بعدی، یعنی اینکه او در‏‎ ‎

‏شخصیتش سیاست را با اخلاق، تقوی،‏‎ ‎‏سادگی و تواضع جمع کرده است که این‏‎ ‎‏صفات در هیچ یک از شخصیت‌‌‌ های بارز‏‎ ‎‏دنیا دیده نمی‌‌‌ شود و شاید بسیاری از علماء‏‎ ‎‏را ببینیم که خود را به صفات عرفانی، اخلاقی‏‎ ‎‏و غیر آنها زینت داده باشند ولی خصوصیت‏‎ ‎‏امام در این بود که امام در موقعیتی بود که‏‎ ‎‏هر چه را می‌‌‌ خواست و دست به هر چیزی که‏‎ ‎‏می‌‌‌ نهاد برای او مهیا بود ولی متأثر از اینها‏‎ ‎‏نشد، در زندگی شیوه‌‌‌ ای را در پیش گرفت که‏‎ ‎‏به زندگی ساده‌‌‌ ترین مردم و فقیرترین آنها‏‎ ‎‏نزدیک بود و این مسئله علاوه بر ابعاد روحی‏‎ ‎‏و معنوی که امام داشت و شاید شخصی مثل‏‎ ‎‏من از آن اطلاع نداشته باشد، یک اثر عمیق‏‎ ‎‏در وجود نه تنها ایرانی‌‌‌ ها بلکه میلیونها فرد‏‎ ‎‏خارجی گذاشته است. به این دلیل من اعتقاد‏‎ ‎‏دارم که این شخصیت بر عده بسیار زیادی‏‎ ‎‏که به اسلام گرویده‌‌‌ اند اثر عمیقی گذاشته‏‎ ‎‏است بدون اینکه با امام و یا حتی با جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی ارتباط مستقیمی داشته باشند.‏

‏نسبت به انسان معاصر، من معتقدم که‏‎ ‎‏امکان‌پذیر نیست از انسان معاصر صحبت‏‎ ‎‏کنیم، بدون اینکه از آنچه که تمدن امروز به آن‏‎ ‎‏رسیده است و از آنچه که برای انسان پیش‏‎ ‎‏آورده است صحبت نکنیم ما در تمدن امروز‏‎ ‎‏مشکلی را می‏‎‌‌‌ ‎‏بینیم و اگر می‌‌‌ گویم تمدن‏‎ ‎‏امروز منظورم تمدن غربی است زیرا تمدن‏‎ ‎‏غربی مسلط بر دنیای ماست. آن مشکل در‏‎ ‎‏مسائل ذیل نمایان می‌شود: این تمدن‏‎ ‎

‏پیشرفت تکنیکی و علمی زیادی را محقق‏‎ ‎‏ساخته است ولی این پیشرفت ابعاد روحی،‏‎ ‎‏معنوی و اخلاقی انسان را کنار زد، اساس‏‎ ‎‏این امر به آغاز انقلاب صنعتی و عصر‏‎ ‎‏نهضت اروپا برمی‌‌‌ گردد که بر پایه نابودی‏‎ ‎‏دین و کلیسا بوجود آمد به طوریکه بعدها‏‎ ‎‏مسئله دگرگون شد و به جای دین، عقل‏‎ ‎‏معتبر، گردید. این امر در نتیجه دگرگونی‌‌‌ ‏‎ ‎‏هایی بود که پدید آمد و بر دو خط با سرعت‏‎ ‎‏غیرمتساوی سیر می‌‌‌ کرد، خط اوّل، خط علم‏‎ ‎‏و تکسب بود که با سرعت زیادی حرکت می‏‎ ‎‏‌‌‌ کرد و خط دوم خط اخلاق و معنویت بود که‏‎ ‎‏به صورت قهقرایی حرکت می‌‌‌ کرد. به این‏‎ ‎‏سبب می‌‌‌ بینیم که انسان معاصر در تمدن‏‎ ‎‏امروز در مشکل انسانی، روحی، معنوی و‏‎ ‎‏اخلاقی به سر می‌‌‌ برد و از سالها پیش‏‎ ‎‏تحقیقات و بررسیهای زیادی حتی در دنیای‏‎ ‎‏غرب پیرامون این مشکل طرح شده است،‏‎ ‎‏این تحقیقات تأکید دارند که پیشرفت در این‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏مسیر به سقوط همه دستاوردهای تمدن غرب‏‎ ‎‏می‌‌‌ انجامد و این برای تمام بشریت زیان‏‎ ‎‏خواهد بود. این تحقیقات انسان را به لزوم‏‎ ‎‏برگشت به احیاء ابعاد روحی و معنوی‏‎ ‎‏فرا می‌‌‌ خواند و من معتقدم که جهان اسلام نیز‏‎ ‎‏درگیر این مشکل است، زیرا از یک قرن پیش‏‎ ‎‏از ره‏‎‌‌‌ ‎‏آوردهای تمدن غربی متأثر شده است.‏‎ ‎‏در طول این مدت به صورت دو شخصیت‏‎ ‎‏زندگی کرده است، بقایای شخصیت‏‎ ‎‏اسلامیش و آنچه که دستاوردهای تمدن غرب‏‎ ‎‏او را بدان سوق می‏‎‌‌‌ ‎‏دهد به این دلیل ممکن‏‎ ‎‏است به طور خلاصه بگویم که انسان معاصر‏‎ ‎‏یک انسان نیست بلکه بر یک انسان در‏‎ ‎‏جوامع مختلف می‏‎‌‌‌ ‎‏خواهم تأکید کنم تمدن‏‎ ‎‏غربی که تمدنی مسلط بر جهان اسلامی ما‏‎ ‎‏به حساب می‏‎‌‌‌ ‎‏آید رفته رفته بنا به گفته بسیاری‏‎ ‎‏از اندیشمندان و محققان از سرنوشتی که‏‎ ‎‏منتظر اوست می‏‎‌‌‌ ‎‏ترسد اگر ابعاد روحی و‏‎ ‎‏معنوی انسان را جبران نکند.‏



حضور: به نظر شما مهمترین مسئله‎ ‎جهان اسلام چیست؟

طلال عتریسی: ‏جهان اسلام در مشکلات‏‎ ‎‏بسیاری به سر می‌‌‌ برد ولی می‌‌‌ توان اولویت‏‎ ‎‏‌هایی را برای این مشکلات قرار بدهیم.‏

‏مشکل اوّل مسئله رهبری در جهان اسلام‏‎ ‎‏است به این معنی که در جهان اسلام رهبری‏‎ ‎‏واحد نیست و دلیل این مسئله وجود‏‎ ‎‏حکومتهای متعدد و سیاستهای مختلف این‏‎ ‎‏حکومت‌‌‌ هاست. هر حکومتی و هر رئیس‏‎ ‎‏جمهوری به این چشم دوخته که در جهان‏‎ ‎‏اسلام نقش اوّل را بازی کند. مشکل دوم که به‏‎ ‎‏مشکل اوّل مربوط می‌‌‌ شود این است که اکثر‏‎ ‎‏این حکومت‌‌‌ ها مستقل نیستند، یعنی‏‎ ‎‏سیاست‌گذاریهایشان از تصمیمات‏‎ ‎‏خودشان سرچشمه نمی‌‌‌ گیرد بلکه در گرو‏‎ ‎‏منافع دولتهای غربی یا قدرت‌‌‌ های بزرگ‏‎ ‎‏است. این یکی از دلایلی است که مانع‏‎ ‎‏اتفاق و اجماع این حکومت‌‌‌ ها بر رهبری‏‎ ‎‏واحد می‌‌‌ شود. مشکل سوم، مربوط به‏‎ ‎‏مشخص کردن منافع مشترک در جهان اسلام‏‎ ‎‏است و در مقابل، مشخص کردن خطرهایی‏‎ ‎‏که جهان اسلام را تهدید می‌‌‌ کند، من معتقدم‏‎ ‎‏که سایر مشکلات به مشکل اوّل (رهبری‏‎ ‎‏واحد) برمی‌‌‌ گردد.‏

حضور: نظر شما در مورد برائت از‎ ‎مشرکین چیست؟

طلال عتریسی: ‏در تفسیر این مسئله دو‏‎ ‎

‏سطح دیده می‌‌‌ شود سطح اوّل، سطح قرآن‏‎ ‎‏کریم است که نص صریح در مورد آن دارد که‏‎ ‎‏بین حج و اعاده برائت رابطه ایجاد می‌‌‌ کند،‏‎ ‎‏در این سطح هیچ مشکل و پیچیدگی دیده‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ شود. اما سطح دوم این است که قبل از‏‎ ‎‏پیروزی انقلاب اسلامی ایران هیچ‌کس‏‎ ‎‏متوجه این موضوع نبود به این صورت که حج‏‎ ‎‏به عنوان یک عبادت فردی صورت‏‎ ‎‏می‌‌‌ پذیرفت، هزاران هزار مسلمان از گوشه و‏‎ ‎‏کنار جهان در حج همدیگر را می‌‌‌ دیدند ولی‏‎ ‎‏عبادتشان یک عبادت فردی بود. فقط این‏‎ ‎‏اعلان برائت بود که می‌‌‌ توانست این عبادت‏‎ ‎‏فردی را به آیین ابراهیمی یعنی عبادت دسته‌‏‎ ‎‏جمعی بدل کند. از طریق اتفاق مسلمانان و‏‎ ‎‏یکپارچگی آنان ولو در یک زمان و مکان یعنی‏‎ ‎‏پیرامون شعارهای مشخص و مشخص کردن‏‎ ‎‏خطرهای سیاسی که قبلاً گفتیم اینها مورد‏‎ ‎‏اختلاف جهان اسلام است بنابراین می‌‌‌ توان‏‎ ‎‏فهمید کشتاری را که سالها پیش سعودیها‏‎ ‎‏مرتکب شدند و راهپیمایی را منع کردند و‏‎ ‎‏همیشه در خصوص این موضوع اختلاف‏‎ ‎‏می‌‌‌ کردند، همه اینها اختلاف دیدهای‏‎ ‎‏سیاسی را منعکس می‌‌‌ کند. مشکل در فهم‏‎ ‎‏نص صریح قرآن نیست، مشکل در بخش‏‎ ‎‏سیاسی است و در مشخص کردن این‏‎ ‎‏موضوع است که چه کسی برای جامعه‏‎ ‎‏اسلامی یا دولت اسلامی خطرآفرین است؟‏‎ ‎‏در این مسئله اختلافی است بین حکام‏

‏سعودی و مسئولان جمهوری اسلامی که در‏‎ ‎

‏مفهوم اعلان برائت از مشرکین منعکس‏‎ ‎‏می‌‌‌ شود.‏

حضور: وجوه اختلاف در بین‎ ‎مذاهب اسلامی در چیست؟ و چگونه‎ ‎می‌‌‌ توان مسلمانان را برای مبارزه با‎ ‎استکبار گرد هم ‌آورد و ید واحده‎ ‎ساخت؟

طلال عتریسی: ‏من معتقدم که مشکل در‏‎ ‎‏رویارویی با استکبار جهانی اختلاف مذاهب‏‎ ‎‏نیست. مسئله اختلاف سیاسی در مشخص‏‎ ‎‏کردن استکبار است. من معتقد نیستم که‏‎ ‎‏مسئله، فقط مسئله شیعه و سنی یا این مذهب‏‎ ‎‏و آن مذهب است، نه هرگز چنین نیست.‏‎ ‎‏اساس مشکل فقهی نیست زیرا اساس همه‏‎ ‎‏اختلافات بین مسلمانان در دنیای امروز‏‎ ‎‏سیاسی است و فقهی نیست، بدین سبب ما‏‎ ‎‏اختلافاتی بین خود مذهب فقهی در دولتهای‏‎ ‎‏اسلامی می‌‌‌ بینیم ولی خود این دولتها،‏‎ ‎‏حرکتهای اسلامی را از مشارکت سیاسی منع‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنند و یا اساساً خود آن حرکت‌‌‌ ها را به‏‎ ‎‏رسمیت نمی‌‌‌ شناسند و یا آتش جنگ بین‏‎ ‎‏خود و حرکتهای اسلامی بوجود می‌آورند و‏‎ ‎‏این حرکت‌‌‌ ها و آن دولت‌‌‌ ها به مذهب‏‎ ‎‏واحدی اعتقاد دارند به عنوان مثال در مصر،‏‎ ‎‏تونس و الجزایر، درگیریهایی که امروز در‏‎ ‎‏الجزایر بین حکومت و حرکتهای اسلامی‏‎ ‎‏اتفاق می‌‌‌ افتد به دلایل فقهی نیست. چنانچه‏‎ ‎‏اساس اختلافی که بین ایران و دولتهای غربی‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏و اسلامی است، فقهی نیست بلکه سیاسی‏‎ ‎‏است. بنابراین باید مسئله را از دید سیاسی‏‎ ‎‏بررسی کنیم در کنار آن موضوع، بحث از‏‎ ‎‏تقریب بین مذاهب مطرح می‌‌‌ شود. من‏‎ ‎‏معتقدم که در حالت کنونی مشکل است که‏‎ ‎‏اتفاق نظری بین دولتهای اسلامی در مقابل‏‎ ‎‏استکبار جهانی پدید آید، زیرا اکثر این‏‎ ‎‏دولتها در مشخص کردن مصالح سیاسی که‏‎ ‎‏مناسب آنهاست اختلاف دارند. به عنوان‏‎ ‎‏مثال جمهوری اسلامی ایران دولت‌‌‌ های‏‎ ‎‏استکباری را مشخص می‌‌‌ کند که مصلحت‏‎ ‎‏جهان اسلام را نمی‌‌‌ خواهند، دولتهای‏‎ ‎‏استکباری را آمریکا و اسرائیل به طور‏‎ ‎‏مشخص معین می‌‌‌ کند. در حالیکه اکثر حکام‏‎ ‎‏کشورهای اسلامی این دو دولت را خطر‏‎ ‎‏جهان اسلام به حساب نمی‌‌‌ آورند. بنابراین‏‎ ‎‏من معتقدم که هم اکنون گفتار از وحدت‏‎ ‎‏سیاسی در رویارویی با استکبار جهانی‏‎ ‎‏مشکل است ولی می‌‌‌ توان از مصالح‏‎ ‎‏اقتصادی بعد از تبادل فرهنگی بین دولتهای‏‎ ‎‏اسلامی صحبت کرد ولی برخورد سیاسی‏‎ ‎‏واحد از ناحیه کشورهای اسلامی خصوصاً با‏‎ ‎‏این دولت خیلی مشکل است البته شاید‏‎ ‎‏نسبت به موارد دیگر بتوان یک هماهنگی در‏‎ ‎‏عمل سیاسی مشترک بین کشورهای اسلامی‏‎ ‎‏ایجاد کرد.‏

حضور: نظر شما در مورد اسلام‎ ‎ناب محمدی و اسلامی که وهابیت‎ ‎مروج آن است، چیست؟


طلال عتریسی: ‏من معتقدم که مسأله فقط‏‎ ‎‏به فهم از اسلام برنمی‌‌‌ گردد زیرا مسئله به‏‎ ‎‏تنهایی مسئله فقهی نیست بلکه فهم اسلام‏‎ ‎‏ابعاد مختلفی دارد. ولی آنچه را که امام راحل‏‎ ‎‏مطرح کرد در اعاده روح به اسلام خلاصه‏‎ ‎‏می‌‌‌ شود که از طرف حکومت و دولتهای‏‎ ‎‏اسلامی نابود شده بود. به عبارت دیگر امام‏‎ ‎‏خواست که روح تحرک را به اسلام بازگرداند‏‎ ‎‏بعد از اینکه تصور عمومی در مورد اسلام این‏‎ ‎‏بود که آن یک عبادت فردی، یک‌‌‌ سری مراسم‏‎ ‎‏دینی، تصوف و شعائر است بدون اینکه در‏‎ ‎‏مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دخالت‏‎ ‎‏داشته باشد، به استناد تجربه اسلامی ـ‏‎ ‎‏تاریخی، امام راحل اظهار داشت که اسلام‏‎ ‎‏ناب محمدی آن اسلامی است که در تشکیل‏‎ ‎‏حکومت و ایجاد تغییر تلاش می‌‌‌ کند و‏‎ ‎‏تلاش می‌‌‌ کند تا الگویش را به جهان معرفی‏‎ ‎‏کند. در مقابل اندیشه دیگری است که‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ خواهد اسلام تحرک داشته باشد،‏‎ ‎‏نمی‌‌‌ خواهد که اسلام با زمان و دگرگونیهایش‏‎ ‎‏بر اساس اصول روبرو شود. به عبارت دیگر‏‎ ‎‏می‌خواهد بین دین و سیاست جدایی بیفکند‏‎ ‎‏بویژه نزد وهابیت دو تعریف است. غیر آنها‏‎ ‎‏نیز گرایشاتی دارند که جدایی دین از سیاست‏‎ ‎‏را امری لازم الاجراء به حساب‏‎ ‎‏می‌‌‌ آورند و نباید دین را در سیاست وارد کرد.‏‎ ‎‏چه، بعضی از فقها در مذاهب اسلامی که از‏‎ ‎‏چارچوبه وهابیت خارج هستند همین حرف‏‎ ‎‏را می‌‌‌ زنند و همبستگی بین دین و سیاست را‏‎ ‎

‏رد می‌‌‌ کنند؛ بین آن دو جدایی می‌‌‌ اندازند و‏‎ ‎‏معتقدند که اسلام فقط عبادت و یک سری‏‎ ‎‏اعمال شرعی است اگر چه وهابیت این مسئله‏‎ ‎‏را به شکل واضحتری پذیرفته است خصوصاً‏‎ ‎‏که ما مطابقتی بین حکام سعودی و مذهب‏‎ ‎‏وهابی می‌بینیم و با توجه به اینکه سیاست‏‎ ‎‏حکام سعودی، سیاستی است که به منافع‏‎ ‎‏آمریکا در منطقه مربوط می‌‌‌ شود و می‌‌‌ توان‏‎ ‎‏صفت اسلام آمریکایی را بر سیاست آنها‏‎ ‎‏اطلاق کرد با علم به اینکه می‌‌‌ توان گفت‏‎ ‎‏دولتهای دیگری نیز در همین خط حرکت‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنند زیرا آنها معتقدند که آمریکا می‌‌‌ تواند‏‎ ‎‏هر آنچه را که می‌‌‌ خواهد محقق سازد.‏

حضور: کدامیک از آثار حضرت‎ ‎امام را مطالعه کرده‌اید؟

طلال عتریسی: ‏من اکثر کتابهایی که از‏‎ ‎‏امام به عربی ترجمه شده است مطالعه‏‎ ‎‏کرده‌‌‌ ام کتاب سرّالصلوة، آداب الصلوة،‏‎ ‎‏اربعین حدیث، تمام سخنرانی‌‌‌ های امام،‏‎ ‎‏وصیت‌نامه سیاسی – الهی.‏

حضور: در حال حاضر وظیفۀ‎ ‎روشنفکران و علماء جهان اسلام‎ ‎چیست؟

طلال عتریسی: ‏بیاد می‌‌‌ آورم جمله‌‌‌ ای از‏‎ ‎‏امام که فرمود: بر علماء و روشنفکران واجب‏‎ ‎‏است با خطرهایی که جهان اسلام را تهدید‏‎ ‎‏می‌‌‌ کند در چارچوب توانشان از طریق نوشتن‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏و تألیف و کارهای دسته‌جمعی رویارویی‏‎ ‎‏کنند و چنانچه ذکر کردم مشکلات جهان‏‎ ‎‏اسلام بسیار است و باید علماء و روشنفکران‏‎ ‎‏اوّلاً به طور مؤکد اقدام به رشد فرهنگی جهان‏‎ ‎‏اسلام نمایند و من بر تأکید رشد پافشاری‏‎ ‎‏می‌‌‌ کنم زیرا ما می‌دانیم که بسیاری از‏‎ ‎‏روشنفکران و حتی علماء یک دوگانگی در‏‎ ‎‏شخصیت و فکرشان در حال، بین رشد و‏‎ ‎‏اندیشه غربی و رشد و اندیشه اسلامی دیده‏‎ ‎‏می‌‌‌ شود و دوگانگی در دو شخصیت غربی و‏‎ ‎‏اسلامی دیده می‌‌‌ شود و بنابر همین، من‏‎ ‎‏می‌‌‌ گویم وظیفه علماء و روشنفکران تأکید‏‎ ‎‏مسئله رشد و آنچه که بر آن مترتب است‏‎ ‎‏می‌باشد، من‌جمله مفاهیم، افکار و سیر و‏‎ ‎‏سلوک و زمانی که این به وجود آید به انسان‏‎ ‎‏اجازه می‌‌‌ دهد که مشکلات این جهان را‏‎ ‎‏بیشتر درک کند و آنها را توضیح دهد زیرا‏‎ ‎‏وظیفه علماء و روشنفکران در دو مسئله‏‎ ‎‏خلاصه می‌‌‌ شود، اوّل اظهار مشکلات جهان‏‎ ‎‏اسلام و دفاع از آنها، دوم توضیح این‏‎ ‎‏مشکلات به عموم مردم تا بتوانند آنها را‏‎ ‎‏بفهمند و در دفاع از آن مشارکت کنند.‏

حضور: نظر شما در مورد مراسم‎ ‎ارتحال امام چیست؟

طلال عتریسی: ‏برگزاری مراسم ارتحال‏‎ ‎‏امام یک مسئله ضروری و مهم است و برای‏‎ ‎‏بسیاری از مهمانان خارجی که از گوشه و‏‎ ‎‏کنار جهان اسلام در سطوح مختلف فکری،‏‎ ‎

‏فرهنگی، سیاسی در آن شرکت می‌‌‌ کنند،‏‎ ‎‏شناختن جمهوری اسلامی ایران نیز مناسبت‏‎ ‎‏دارد. به طور طبیعی این امر مهمی است برای‏‎ ‎‏اینکه باید ارتباط این مردم و یا این هیأت‌‌‌ ها‏‎ ‎‏با امام، افکار امام خمینی و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی باقی بماند. ولی مانند هر عملی که‏‎ ‎‏انسان انجام می‌‌‌ دهد دارای نواقصی است که‏‎ ‎‏از جمله آنها این است که کتابها یا‏‎ ‎‏کتابچه‌‌‌ هایی که افکار امام را به طور‏‎ ‎‏خلاصه بیان کرده باشند در اینجا نیست،‏‎ ‎‏خصوصاً می‌‌‌ توان فرض کرد که چه بسا برخی‏‎ ‎‏از میهمانان به بسیاری از کتابهایی که در‏‎ ‎‏مورد امام منتشر شده است، دست نیافته‌‌‌ اند‏‎ ‎‏و حتی اگر آن عده به کتابها دست یافته‏‎ ‎

[[column]]

[[column]]


‏باشند، یادآوری بدان امری مفید است. مسئله‏‎ ‎‏دیگری نیز هست و آن اینکه میهمانان عموماً‏‎ ‎‏از قشرهای مختلف هستند مثلاً اساتید‏‎ ‎‏دانشگاه، روزنامه‏‎‌‌‌ ‎‏نگاران، مسئولان مؤسسات‏‎ ‎‏اجتماعی، جهادگران و غیره و مفید است که‏‎ ‎‏در ضمن برنامه‌‌‌ های عمومی برای هر یک از‏‎ ‎‏قشرها برنامه‏‎‌‌‌ ‎‏های خاصی باشد تا از وجود‏‎ ‎‏این مهمانان در جمهوری اسلامی بیشتر‏‎ ‎‏استفاده شود. به عنوان مثال می‌‌‌ توان برنامه‏‎ ‎‏دیدار برای روزنامه‌‌‌ نگاران با برخی از‏‎ ‎‏مسئولان جمهوری اسلامی، دیدارهای‏‎ ‎‏خاصی برای اساتید دانشگاهی با برخی از‏‎ ‎‏مسئولان در دانشگاه و غیر اینها ترتیب داد تا‏‎ ‎‏بیشترین استفاده از این مراسم برده شود.‏