فصل اول:اهمیت و جایگاه تعلیم و تربیت
آموزش و پرورش محور برنامه های انبیا
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

پدیدآورنده : خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، 1270-1368

محل نشر : تهران

زبان اثر : فارسی

آموزش و پرورش محور برنامه های انبیا

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

مقصد اصلی شرایع الهیه  

‏     ‏‏تمام شرایع الهیه مقصد اصلی آنها همان نشر معارف است و‏‎ ‎‏آن حاصل نشود جز به علاج نفوس و طرد آنها از ظلمت طبیعت و‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34

‏خلاص آنها به عالم نورانیت.(59)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تربیت انسان لاهوتی و ربانی

‏     ‏‏تمام دعوتهای حقّۀ الهیّه و شرایع کاملۀ ربانیّه ـ چه در کشف‏‎ ‎‏حقایق توحید و سرایر تفرید و تجرید، و چه در بسط فضایل و‏‎ ‎‏محاسن اخلاقیّه، و چه در تشریع احکام الهیّه ـ بیرون از دو مقصد‏‎ ‎‏که یکی مقصود بالذات و بالاستقلال است و دیگری مقصود‏‎ ‎‏بالعرض و بالتبعیّه است، نیست.‏

‏     آنچه مقصد ذاتی و غایت بعثت و دعوت انبیا ـ علیهم السلام و‏‎ ‎‏مجاهدت و مکاشفت کُمَّل و اولیا ـ علیهم السلام است، آن است‏‎ ‎‏که انسان طبیعی لحمی حیوانی بشری، انسان لاهوتی الهی ربّانی‏‎ ‎‏روحانی شود، و افق کثرت به افق وحدت متصل شود، و آخر و اوّل‏‎ ‎‏پیوند به هم شود، و این کمال حقیقت معرفت است که در حدیث‏‎ ‎‏شریف قدسی اشاره به آن فرماید: «کُنتُ کَنزَاً مَخفِیّاً فَاحبَبتُ ان‏‎ ‎‏اُعرَفَ، فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَفَ»‏‎[1]‎‏ در حدیث شریف فرماید:‏‎ ‎‏«اوَّلُ الدِّینِ مَعرِفَتُهُ».‏‎[2]‎

‏    ‏‏و تمام اعمال قلبیّه و قالبیّه و افعال روحیّه و جسدیّه برای‏‎ ‎‏حصول این مقصد مقدّس است، و به غایت بسط معارف ا لهیّه‏‎ ‎‏است.(60)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تبدیل انسان ناقص به کامل 

‏     ‏‏تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهیه و تمام احکام‏‎ ‎‏عبادی و همۀ چیزهایی که هست، همۀ اینها برای این معناست که‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 35

‏انسان ناقص را «انسان کامل» کند.(61)‏

6 / 7 / 56

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دعوت اسلام برای ساختن همه ابعاد انسان

‏     ‏‏اسلام نه دعوتش به خصوصِ معنویات است و نه دعوتش به‏‎ ‎‏خصوصِ مادیات است، هر دو را دارد؛ یعنی اسلام و قرآن کریم‏‎ ‎‏آمده است که انسان را به همۀ ابعادی که انسان دارد بسازند او را،‏‎ ‎‏تربیت کنند او را.(62)‏

 6 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بعثت پیامبران برای تربیت بشر

‏     ‏‏انسان اگر به همین حد طبیعت بود و بیشتر از این چیزی نبود،‏‎ ‎‏دیگر احتیاج به اینکه یک چیزی از عالَم غیب برای انسان فرستاده‏‎ ‎‏بشود تا انسان را تربیت بکند، تربیت آن ورق را بکند ‏‏[‏‏نداشت‏‏]‏‏؛‏‎ ‎‏چون آن ورق نبود، احتیاج هم نبود، لکن چون انسان مجرد از این‏‎ ‎‏عالم طبیعت یک حقیقتی است، همین خودِ خصوصیاتی که در‏‎ ‎‏طبیعت هست دال بر این است که یک ماورایی، یک ماورایی از‏‎ ‎‏این برای این طبیعت هست؛ چون انسان یک ماورایی دارد و به‏‎ ‎‏حَسَب براهینی که در فلسفه ثابت است ماورای این طبیعت در‏‎ ‎‏انسان هست و انسان دارای یک عقلِ بالامکان مجرد ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏، و‏‎ ‎‏بعد هم مجرد تام خواهد شد؛تربیت آن ورق که ورق معنوی انسان‏‎ ‎‏باشد باید کسی این تربیت را بکند که علم به آن طرف، علم حقیقی‏‎ ‎‏به آن طرف داشته باشد و علم به روابطی که مابین انسان و آن‏‎ ‎‏طرف طبیعت و آن طرف هست؛ این روابط را بتواند ادراک بکند؛‏‎ ‎

‏ادراک بکند. هر چه ذره بین بیندازند ماورای طبیعت با ذره بین دیده‏‎ ‎‏نمی شود؛ آن محتاج به این است که یک معانی دیگری در کار‏‎ ‎‏باشد و چون این روابط بر بشر مخفی است و خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏که خالق همه چیز است این روابط را می داند، از این جهت، به‏‎ ‎‏وحی الهی برای یک عده ای از اشخاصی که کمال پیدا کرده اند و‏‎ ‎‏کمالات معنویه را دنبالش کردند و فهمیدند، روابطی حاصل‏‎ ‎‏می شود مابین انسان و عالَم وحی؛ به او وحی می شود و برای‏‎ ‎‏تربیت این ورقِ دومِ انسان بَعث می شوند اینها؛ می آیند در بین‏‎ ‎‏مردم و مردم را تربیت می خواهند بکنند.(63)‏

6 / 8 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تنها هدف انبیا

‏     ‏‏اگر انبیا نباشند یک حیوانی هستیم که هر چه هست همین‏‎ ‎‏طبیعت ‏‏[‏‏است و‏‏]‏‏ بیشتر از این ادراک نداریم، ما را ببرند به آن عالَم‏‎ ‎‏و تقویت کنند که ما وقتی از این عالَم منتقل به یک عالَم دیگری‏‎ ‎‏شدیم، زندگی آن عالَم هم یک زندگی سعادتمند‏‏[‏‏انه‏‏]‏‏باشد. تمام‏‎ ‎‏نکتۀ آمدن انبیا این است که تربیت کنند این بشر را ـ که قابل از‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 36

‏برای این است که تربیت بشود و مافوق حیوانات است ـ این را‏‎ ‎‏تربیتش کنند؛ برای اینکه همان طوری که اینجا زندگی سعادتمند‏‎ ‎‏ـ اگر همۀ اوضاع طبیعت به وفق مراد باشد ـ یک زندگی سعادتمند‏‎ ‎‏در اینجا دارند، آنجا هم زندگی سعادتمند داشته باشند.(64)‏

6 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رسالت انبیا برای ارتقای بشر

‏     همان طوری که تربیتهای مناسب با طبیعت هست، تربیتهای‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 37

‏مناسب با مراتب دیگرش هم هست که بعضی اش را بشر می تواند‏

‏مطلع بشود و بعضی اش را و بیشترش را بشر نمی تواند مطلع‏‎ ‎‏بشود. اطلاع را خدای تبارک و تعالی دارد و بَعثِ انبیا برای‏‎ ‎‏این است که این بشر این چیزهایی را که اطلاع ندارد، آن مراتب‏‎ ‎‏از انسانیت را که خود بشر مطلع نیست و کیفیت تربیت را ‏‏[‏‏مطلع‏‎ ‎‏شود‏‏]‏‏، تا اطلاع بر خودِ درد و دوا نباشد، نمی شود معالجه کرد؛‏‎ ‎‏انبیا آمدند تا این انسان را به آن مراتبی که کسان دیگر،‏‎ ‎‏علمای طبیعت، نمی توانند این مراتب را اطلاع پیدا کنند و‏‎ ‎‏تربیت کنند انسان را، آن مراتب را تربیت بدهد و نمو و ارتقا‏‎ ‎‏بدهد.(65)‏

6 / 8 / 57  

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بعثت انبیا و سعادت بشر

‏     ‏‏انبیا ـ علیهم السلام ـ برای سعادت بشر مبعوث شده اند؛ یعنی‏‎ ‎‏سعادت همه جانبۀ بشر: سعادت دنیای بشر، سعادت حیات دیگر‏‎ ‎‏بشر. آنها می خواستند که انسانها را به کمال لایق به انسانیت‏‎ ‎‏برسانند. بشر زیر این بار بسیاری شان نمی روند و نرفتند.(66)‏

8 / 11 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انسان سازی مقصد انبیا

‏     ‏‏پیغمبرها آمدند آدمها را درست کنند؛ کاری دیگر جز این‏‎ ‎‏ندارند در طول زندگی شان، پیغمبرهای بزرگ و ائمۀ اطهار ـ علیهم‏‎ ‎‏السلام ـ دنبال این بودند که تربیت کنند مردم را. خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی انبیا را فرستاده برای تهذیب مردم؛ برای اصلاح مردم.(67)‏

*  *  *24 / 2 / 58 


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 38

تعلیم سرمشق همه انبیا 

‏     ‏‏انبیا هم برای همین معنا آمدند آدم درست کنند. «تعلیم»‏‎ ‎‏سرمشق همۀ انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها‏‎ ‎‏ماموریت داده شده؛ ماموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و‏‎ ‎‏آدم درست کنند. و آنهایی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت‏‎ ‎‏نزدیکترند.(68)‏

1 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شغل شریفتر

‏     ‏‏روحانیون با دانشگاهی یک مسیر دارند؛ و مسئولیت این دو‏‎ ‎‏طایفه از همۀ طوایف دیگر بیشتر است چنانچه شغلشان شریفتر‏‎ ‎‏است برای اینکه با شغل دانشگاهی و روحانی اگر چنانچه به‏‎ ‎‏شرایط عمل بشود، انسان درست می شود. این است که این شغل،‏‎ ‎‏شغل انبیا بوده است. تمام انبیا برای آدم درست کردن آمدند؛ و‏‎ ‎‏قرآن کتاب آدم سازی است. پس این شغل یک شغل بسیار شریفی‏‎ ‎‏است. و مسئولیت بسیار زیاد است؛ برای اینکه در این دو‏‎ ‎‏دانشگاه، دانشگاه روحانی و دانشگاه آقایان، در این‏‎ ‎‏دانشگاههاست که مقدرات کشور، چیزهایی که باید در کشور‏‎ ‎‏درست بشود، منشا آن این دو دانشگاه است.(69)‏

3 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دعوت از ظلمات به نور

‏     ‏‏انبیا آمدند که مردم را از ظلمات به نور دعوت کنند؛ الله ُ وَلِیُّ‏‎ ‎‏الَّذینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُلُماتِ الَی النُّورِ والَّذینَ کَفَرُوا اولِیاوهُمُ‏‎ ‎‏الطَّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور الَی الظُلُمَاتِ‏‎[3]‎‏ یا اخراج از ظلمتها به‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 39

‏نور است؛ این کار انبیاست؛ این کاری است که خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی به وسیلۀ انبیا انجام می دهد. و یا از نور به ظلمت است.(70)‏

16 / 3 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

استقلال و آزادی، هدف انبیا

‏     ‏‏تمام همّ انبیا این بوده که آدم درست کنند اگر یک مملکتی آدم‏‎ ‎‏داشت، آزادی به جوری که ضرر به غیر نزند؛ استقلال فکری،‏‎ ‎‏استقلال روحی، استقلال انسانی. آنها انسان می خواهند درست‏‎ ‎‏بکنند. قرآن کتاب انسان سازی است؛ می خواهد انسان درست‏‎ ‎‏کند.(71)‏

 21 / 3 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انبیا و مهار قوای نامحدود انسان

‏     ‏‏انسان دو جنبه دارد: جنبۀ معنوی، و جنبۀ ظاهری. جنبۀ‏‎ ‎‏ظاهری همین است که می بینید، و همین دنیاست که می بینید، و‏‎ ‎‏همین مادیت است که مشهود است. و جنبۀ معنوی جنبۀ دیگری‏‎ ‎‏است که ماورای این عالم است؛ در انسان است. اما انسان‏‎ ‎‏مجموعۀ همۀ عالم است. کانه خدای تبارک و تعالی دو نسخه‏‎ ‎‏موجود فرموده است: یک نسخه تمام عالم؛ یک نسخۀ کوچک. ...‏‎ ‎‏یعنی انسان عصارۀ همۀ موجودات عالم است. یعنی در انسان همه‏‎ ‎‏چیز هست. و خدای تبارک و تعالی توجه و عنایت فرموده است و‏‎ ‎‏منت گذاشته است بر انسان به اینکه پیغمبرانی فرستاده است برای‏‎ ‎‏اینکه هم آن جهت معنویت را، که اهم است و تمام نظر به آن‏‎ ‎‏است، تربیت کند؛ تزکیه کند مردم را، تهذیب کند مردم را، تعلیم‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 40

‏بدهد مردم را؛ حکمت تعلیم کند، کتاب تعلیم کند؛ و هم این‏‎ ‎‏جهات مادی افسار گسیخته را مهار کند. اینها که مادی هستند‏‎ ‎‏مادیت را به طور افسار گسیختگی توجه به آن دارند؛ و انبیا‏‎ ‎‏آمده اند که همین مادیات را، همین موجودات مادی که انسان‏‎ ‎‏نسخه ای از آن هم هست، عصاره ای از این هم هست، انسان را‏‎ ‎‏طوری تربیت کند که مادیات هم در مهار معنویات باشد.‏

‏     اصلِ اساس معنویات است. اصل اساس این است که هیچ‏‎ ‎‏تعلیم و تربیتی در دنیا و هیچ رژیمی در عالم ـ از تمام رژیمها که‏‎ ‎‏بگیرید ـ توجه به آن معنویت انسان ندارند. اینکه توهّم می شود که‏‎ ‎‏فرق مابین رژیم اسلامیِ انسانی با سایر رژیمها این است که در این‏‎ ‎‏عدالت هست، این صحیح است لکن فرق این نیست. فرقها هست.‏‎ ‎‏یکی از فرقهایش قضیۀ عدالت اجتماعی است. هیچ یک از‏‎ ‎‏رژیمهای دنیا، غیر از آن رژیم توحیدی انبیا، توجهش به معنویات‏‎ ‎‏انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است که معنویات را ترقی بدهد.‏‎ ‎‏آنها همه در دنبال این بوده اند که این مادیات را استفاده از آن بکنند‏‎ ‎‏و یک نظام مادی در عالم ایجاد کنند. و انبیا اصلش آمده اند برای‏‎ ‎‏تزکیۀ نفوس انسانی؛ تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهار کردن‏‎ ‎‏این طبیعت. که انسان قبل از مهار کردن طبیعت به دست انبیا به‏‎ ‎‏طور اصلاح، همه چیز را می خواهد. انسان کما اینکه یکی از‏‎ ‎‏موجودات عالم است؛ و یک حیوانی است، منتها حیوان قابل‏‎ ‎‏تربیت. هیچ یک از ... قوایی که در انسان است محدود نیست.‏‎ ‎‏انسان شهوتش محدود نیست. به اینکه نظام داشته باشد. مثل سایر‏‎ ‎‏حیوانات؛ بلکه از سایر حیوانات هم بدتر است. غضب انسان‏‎ ‎‏محدود نیست به اینکه در یک موردی اِعمال غضب بکند، در یک‏‎ ‎‏موردی نکند؛ غیر محدود است. سلطۀ بر سایر کشورها، بر سایر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 41

‏گروهها، محدود نیست که با یک نظمی بر آنها غلبه کند؛ غیر‏‎ ‎‏محدود است. انسان شهوتش همچو غیر محدود است که هیچ‏‎ ‎‏مرزی ندارد. هیچ فرقی مابین افراد نیست. اگر غضب کند هیچ‏‎ ‎‏مرزی ندارد که در آن مرز محدود باشد. مهار تا نشود، تا اشخاصی‏‎ ‎‏که باید مهار کنند این قوای انسان را تا مهار نکنند، غیر محدود و‏‎ ‎‏مطلق است. انبیا آمده اند که با تعلیم و تربیت الهی و با تزکیۀ نفوس‏‎ ‎‏مهار کنند این قوه های غیر محدود انسان را.(72)‏

2 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انسان موضوع علم انبیا

‏     ‏‏اگر برای هر علمی موضوعی است ـ چنانکه شما آقایان‏‎ ‎‏می فرمایید ـ علم همۀ انبیا هم موضوعش انسان است. و اگر برای‏‎ ‎‏هر دولتی برنامه ای است، برنامه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و‏‎ ‎‏سلم ـ را می شود گفت همان سوره ای که در اول وارد شده است،‏‎ ‎‏آن برنامۀ رسول خداست: بسم الله ِ الرَّحمنِ الرَّحیم. اِقرَا بِاسمِ رَبِّکَ‏‎ ‎‏الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الانسَانَ مِن عَلَقٍ. اقرَا و رَبُّکَ الاکرَمُ. الَّذِی عَلَّمَ‏‎ ‎‏بِالقَلَمِ. عَلَّمَ الانسَانَ مَالَم یَعلَم.‏‎[4]‎‏ تمام انبیا موضوع بحثشان، موضوع‏‎ ‎‏تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمده اند انسان را تربیت‏‎ ‎‏کنند. آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبۀ طبیعت به مرتبۀ عالی‏‎ ‎‏مافوق الطبیعه، مافوق الجبروت برسانند. تمام بحث انبیا در انسان‏‎ ‎‏است. از اول، هر کس، هر یک از انبیا که مبعوث شدند، مبعوث‏‎ ‎‏شدند برای انسان و برای تربیت انسان.(73)‏

7 / 4 / 58 

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 42

انسان منشا همه خیرات

‏     ‏‏انبیا آمدند که ما را هوشیار کنند؛ تربیت کنند. انبیا برای انسان‏‎ ‎‏آمده اند و برای انسان سازی آمده اند. کتب انبیا کتب انسان سازی‏‎ ‎‏است. قرآن کریم کتاب انسان است. موضوع علم انبیا انسان است.‏‎ ‎‏هر چه هست با انسان حرف است. انسان منشا همۀ خیرات است.‏‎ ‎‏و اگر انسان نشود، منشا همۀ ظلمات است. در سر دو راهی واقع‏‎ ‎‏است این موجود: یک راه، راه انسان. و یک راه، راه منحرف از‏‎ ‎‏انسانیت. تا از چه حیوانی سر بیرون بیاورد.(74)‏

7 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حذف اختلاف طبقاتی 

‏     ‏‏از این شهوات مطلق، از این مراکز فساد و فحشا، انبیا‏‎ ‎‏جلوگیری می کنند، نه از اصل شهوت. اصل شهوت طبیعی است و‏‎ ‎‏باید هم کار خودش را انجام بدهد، اما حدود دارد. اگر تربیت و‏‎ ‎‏تعلیم آن طوری که انبیا و تحت تربیت انبیاست تحقق پیدا بکند،‏‎ ‎‏انسان هم صحیح می شود و روی یک نظمی تحقق پیدا می کند و‏‎ ‎‏این آکل و ماکول و این تعدّیات و این تجاوزها و این اختلافهای‏‎ ‎‏طبقاتی پیدا نمی شود؛ و هم آن طرف ـ که عمده آن طرف است ـ‏‎ ‎‏آن حیات جاویدی که آخر ندارد تامین می شود. کوشش کنید که‏‎ ‎‏شما‏‎[5]‎‏ که حالا منتسب به ولیّ امر ـ سلام الله علیه ـ هستید، مکتب‏‎ ‎‏ولی امر را به آن توجه کنید که برای تربیت و تعلیم این انسان است‏‎ ‎‏که از حد حیوانیت برساندش به حد انسانیت و رشد انسانی پیدا‏‎ ‎‏کند و تربیتهای انسانی پیدا کند و تعلیمات، تعلیمات صحیح‏‎ ‎‏باشد.(75)‏

*  *  *16 / 4 / 58 


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 43

تطهیر قلوب خواست انبیا

‏     ‏‏همه چیزها از قلب انسان شروع می شود، نه این قلبی که‏‎ ‎‏حیوانی است، قلب انسانی، همۀ مسائل از قلب انسانی شروع‏‎ ‎‏می شود. و اگر چنانچه قلب، یک سرچشمۀ نور و هدایتی در آن‏‎ ‎‏باشد، زبان هم به نورانیت قلب منوّر می شود؛ چشم هم به‏‎ ‎‏نورانیت قلب منور می شود، همۀ اعضای انسان، که تابع قلب‏‎ ‎‏است، وقتی قلب الهی شد، همه چیز انسان الهی می شود، یعنی‏‎ ‎‏حرف که می زند، حرفش هم الهی است، استماع هم که می کند،‏‎ ‎‏استماعش هم الهی است. راه هم که می رود، راه رفتنش هم الهی‏‎ ‎‏است. این همان است که انبیا آمده اند برای تربیت انسانها. این‏‎ ‎‏انسانی که یک حیوان است، با سایر حیوانات فرق ندارد، یا بدتر از‏‎ ‎‏سایر حیوانات است، می خواهند که این انسان را از این لجنزار‏‎ ‎‏بیرون بیاورند، و یک انسان الهی، یک انسانی که سرتاپایش‏‎ ‎‏معرفت الله باشد، توحید باشد، حرکتی نکند الا به حرکت‏‎ ‎‏الهی.(76)‏

17 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تبدیل انسان طبیعی به انسان الهی

‏     ‏‏این انسان مثل سایر حیوانات نیست ـ که همان حیات طبیعی و‏‎ ‎‏دنیایی باشد ـ بلکه انسان یک طور خلق شده است که علاوه بر‏‎ ‎‏حیات طبیعی، حیات مابعدالطبیعه هم دارد، و آن حیات‏‎ ‎‏مابعدالطبیعه حیات صحیح انسان است، اینجا همان حیات‏‎ ‎‏حیوانی است، از این جهت مردم محتاج شده اند به اینکه در پیدا‏‎ ‎‏کردن راه صحیح از طریق وحی به اینها گزارش داده بشود و خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی هم منّت بر مردم گذاشت و انبیا را مبعوث فرمود تا‏‎ ‎‏اینکه راه را به اینها نشان بدهند.‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 44

‏     تمام تعلیمات انبیا برای مقصد نشان دادن راهی است که انسان‏‎ ‎‏ناچار از این راه باید عبور کند. ناچار انسان از این عالم طبیعت به‏‎ ‎‏یک عالم دیگری عبور می کند؛ اگر سرخود باشد یک حیوانی‏‎ ‎‏است که از این عالم به عالم دیگر می رود. و اگر چنانچه به راه انبیا‏‎ ‎‏برود انسانیتش کامل می شود و هر چه بیشتر اطاعت کند، بیشتر‏‎ ‎‏انسانیتش رشد می کند. تمام کوشش انبیا برای این بوده است که‏‎ ‎‏انسان را بسازند؛ تعدیل کنند؛ انسان طبیعی را مبدل کنند به یک‏‎ ‎‏انسان الهی؛ در همین عالم که هست هم باز این جور باشد. نظر‏‎ ‎‏انبیا به این عالم با نظر اشخاص دیگر فرق دارد، آنها می خواهند‏‎ ‎‏این عالم را الهی کنند؛ یعنی به هر چه نگاه می کنند آثار الهیّت در‏‎ ‎‏آن ملاحظه کنند.(77)‏

17 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح همه امور در گرو اصلاح انسان 

‏     ‏‏آن رژیمی که انبیا می خواستند، آن رژیمی که اولیای خدا‏‎ ‎‏می خواستند، همه زحمتهایشان برای این بود که انسان درست‏‎ ‎‏کنند. انسان که درست بشود رژیم حکومتی اش هم درست‏‎ ‎‏می شود. چیزهای دیگرش هم همه چیز درست می شود.(78)‏

2 / 10 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح آدمها مقدم بر همه چیز 

‏     ‏‏اینها باید اصلاح بشود. من، آخر عمرم است، اما شما جوانید.‏‎ ‎‏اصلاح کنید اینها را. اصلاح کنید اینها را، اگر بخواهید مستقل‏‎ ‎‏باشید. این چیزها را در صدد برآیید اصلاحش بکنید. همۀ‏‎ ‎‏مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان. اول اصلاح‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 45

‏آدمها را بکنند که مقدم بر همه چیز است. دانشگاهها را مرکز‏‎ ‎‏تربیت قرار بدهید. علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک‏‎ ‎‏دانشمندی تربیت نداشته باشد مضر است. خیانت می کند، و آن‏‎ ‎‏کسی که با علم خیانت بکند، با دانشمندی خیانت بکند، خطرش‏‎ ‎‏بیشتر از سایر مردم هست. دانشگاهها را تربیت بکنید. دانشگاهیها‏‎ ‎‏تربیت بکنند، این دانش آموزها را. اینها قابل تربیتند. اگر تربیتشان‏‎ ‎‏کردید درست حسابی، می توانند اداره کنند. شما بعدها باید این‏‎ ‎‏مملکت را با این جوانها اداره بکنید. بخواهید مستقل باشید و‏‎ ‎‏ان شاءالله همه می خواهید آزاد باشید و همه می خواهید. باید‏‎ ‎‏شماهایی که اهل دانشگاه و تربیت و اهل تعلیم هستید، جوانها را‏‎ ‎‏تربیت کنید و تعلیم. همراه تعلیم، تربیت باشد.(79)‏

14 / 10 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کار مهم انبیا

‏     ‏‏اگر کسی برای قدرت اقدام بکند، و برای تحصیل قدرت‏‎ ‎‏شمشیر بکشد، این از اسلام دور است، این وارد در اسلام نشده‏‎ ‎‏است، ظاهراً مسلم است اما آن ایمانی که باید داشته باشد ندارد.‏‎ ‎‏انبیا آمده اند برای اینکه این قدرتها را بشکنند، این قدرتهای‏‎ ‎‏شیطانی را سرکوب کنند و نبی اکرم هم آمده بودند و آمدند برای‏‎ ‎‏اینکه این قدرتها را بشکنند. این یکی از کارهایی است که انبیا‏‎ ‎‏دارند، نه اینکه فقط این است. کار مهم انبیا این است که مردم را‏‎ ‎‏برسانند به آن نقطۀ کمال و سایر کارها وسیله است. غایت، کمال‏‎ ‎‏مطلق است. انبیا می خواهند که همۀ مردم بشوند مثل امیرالمومنین‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ لکن نمی شود، توفیق پیدا نمی کنند. اینطور نیست‏‎ ‎‏که انبیا برای دنیا آمده باشند. دنیا یک وسیله ای است برای کمال؛‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 46

‏چنانکه اهل دنیا هم این وسیله را به ضد کمال استعمال‏‎ ‎‏می کنند.(80)‏

21 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

همۀ امور مقدمه انسان سازی

‏     ‏‏تمام زحمتی که انبیا کشیده اند و تمام رنجهایی که اولیای خدا از‏‎ ‎‏بدو خلقت تاکنون کشیده اند و بعدها هم تا آخر خواهند کشید،‏‎ ‎‏مقدمۀ این بوده است که این موجودی که در خارج به او می گویند‏‎ ‎‏«انسان»، انسان بشود. تمام کتب آسمانی که بر انبیا نازل شده‏‎ ‎‏است برای این بوده است که این موجودی که اگر سر خود باشد‏‎ ‎‏خطرناکترین موجودات عالَم است، تحت تربیت و تعلیم الهی واقع‏‎ ‎‏بشود و بهترین موجودات و افضل تمام خلایق بشود. نهضتهای‏‎ ‎‏اسلامی، نهضتهای توحیدی، تمام برای همین معنا بوده است. در‏‎ ‎‏اسلام همۀ امور مقدمۀ انسان سازی است. اگر رها کنند این‏‎ ‎‏موجود دوپا را، تمام عالَم را به تباهی می کشد. برای جلوگیری از‏‎ ‎‏این فسادهای بزرگ و این جنگهای ویران کن و این کارهای بسیار‏‎ ‎‏ناروا که در کشورها هست، انبیا آمده اند تا بشر را هدایت کنند‏‎ ‎‏به راهی که همه در آن راه سیر کنند و همه انسان صحیح و کامل‏‎ ‎‏بشوند. اگر این موجود دوپا تربیت شد، تمام حوایج دنیا و آخرت‏‎ ‎‏بشر تحقق پیدا می کند و اگر این موجود دوپا سرخود شد یا به‏‎ ‎‏خلاف مسیر طبیعی خودش حرکت کرد، تمام عالَم به تباهی‏‎ ‎‏کشیده می شود.(81)‏

9 / 6 / 59 

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 47

ماموریت رسول خدا

‏     ‏‏راجع به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن کریم‏‎ ‎‏است که: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الامِیّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ‏‎ ‎‏یُزَکّیهم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة‏‎[6]‎‏ انگیزۀ بعث را در این آیه‏‎ ‎‏شریفه ذکر می فرماید که: خدای تبارک و تعالی است که در بین این‏‎ ‎‏امیین و بیسوادها و کسانی که تربیت و تعلیم الهی نداشته اند رسول‏‎ ‎‏فرستاده است، تا اینکه آیات خدا را بر آنها قرائت کند، و آنها را با‏‎ ‎‏قرائت آیات قرآن و تربیتهایی که خود او شده است در تعلیمات‏‎ ‎‏الهی، آنها را به مردم عرضه کند و تزکیه کند آنها را و تعلیم کند بر‏‎ ‎‏آنها کتاب و حکمت را. در این آیه نکات زیادی هست راجع به‏‎ ‎‏اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم و تعلم. با تعبیر هُوَ الَّذی،‏‎ ‎‏اوست که این کار را کرده است. کانّه یک مطلب بااهمیتی است که‏‎ ‎‏می فرماید: هُوَ الَّذی بَعَثَ این است که فرستاده است بین مردم. و‏‎ ‎‏همۀ عالم امی هستند. حتی آنهایی که به حسب ظاهر درسهایی‏‎ ‎‏خوانده اند. و به حسب ظاهر صنایعی را می دانند. و مسائلی را‏‎ ‎‏اطلاع بر آن دارند. لکن همۀ آنها نسبت به آن تربیتی که از جانب‏‎ ‎‏خدا به وسیلۀ انبیا به آنها می شود همه امی هستند. همه در ضلال‏‎ ‎‏مبین هستند.‏

‏     تنها راه تربیت و تعلیم راهی است که از ناحیۀ وحی و مربی‏‎ ‎‏همۀ عالم رب العالمین، تنها راه آن راهی است که از ناحیۀ حق‏‎ ‎‏تعالی ارائه می شود. و آن تهذیبی است که با تربیت الهی به وسیلۀ‏‎ ‎‏انبیا مردم آن تربیت را می شوند. و آن علمی است که به وسیلۀ انبیا‏‎ ‎‏بر بشر عرضه می شود. و آن علمی است که انسان را به کمال‏‎ ‎‏مطلوب خودش می رساند.(82)‏

*  *  *18 / 10 / 59 


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 48

انبیا و رشد اخلاق انسانی 

‏     ‏‏انبیای عظام ـ سلام الله علیهم ـ از آدم تا خاتم که تشریف‏‎ ‎‏آورده اند و انبیای بزرگ اولی العزم که در بین مردم تشریف‏‎ ‎‏داشته اند، همۀ آنها برای این ‏‏[‏‏بودند‏‏]‏‏ که پرچم توحید را و عدالت‏‎ ‎‏را در بین ملتها برپا کنند. پیامبران، تمام پیمبران در طول تاریخ‏‎ ‎‏اینطور نبوده است که فقط یک ناصحان باشند، بلکه آنها برای‏‎ ‎‏تهذیب اخلاق مردم به گفتار، به کردار، به عمل، به فعالیت مامور‏‎ ‎‏بودند و خدای تبارک و تعالی آنها را برای اینکه انسانها را بسازند،‏‎ ‎‏برای اینکه، خلق انسانی در آنها رشد پیدا بکند و اعمال و افعال‏‎ ‎‏انسانی داشته باشند، مبعوث فرموده است و همه در هر حالی که‏‎ ‎‏بوده اند، کوشش خود را کرده اند.(83)‏

27 / 8 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شغل انبیا دعوت به توحید و اقامه عدل

‏     ‏‏انبیا هم که مبعوث شدند، برای این مبعوث شدند که معنویات‏‎ ‎‏مردم را و آن استعدادها را شکوفا کنند که در آن استعدادها بفهمند‏‎ ‎‏به اینکه چیزی نیستیم، و علاوه بر آن، مردم را، ضعفا را از تحت‏‎ ‎‏سلطۀ استکبار بیرون بیاورند. از اول انبیا این دو شغل را داشته اند،‏‎ ‎‏شغل معنوی که مردم را از اسارت نفس خارج کنند، از اسارت‏‎ ‎‏خودش خارج کنند ـ که شیطان بزرگ است ـ و مردم و ضعفا را از‏‎ ‎‏گیر ستمگران نجات بدهند؛ این دو شغل، شغل انبیاست. وقتی‏‎ ‎‏انسان حضرت موسی را، حضرت ابراهیم را ملاحظه می کند، و‏‎ ‎‏چیزهایی که از اینها در قرآن نقل شده است، می بیند که اینها همین‏‎ ‎‏دو سمت را داشتند، یکی دعوت مردم به توحید و یکی نجات‏‎ ‎‏بیچاره ها از تحت ستم. اگر در تعلیمات حضرت عیسی ـ سلام الله ‏‎ ‎‏علیه ـ در این امر کم است حضرت عیسی کم عمر کرد و کم تماس‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 49

‏پیدا کرد با مردم، والاّ شیوۀ او هم همان شیوۀ حضرت موسی است‏‎ ‎‏و همۀ انبیا. و بالاترین آنها که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله‏‎ ‎‏وسلم ـ است این دو شیوه را به عیان در قرآن و سنت در عمل خود‏‎ ‎‏رسول الله می بینیم. قرآن دعوت به معنویات تا حدی که بشر‏‎ ‎‏می تواند به او برسد و فوق او ‏‏[‏‏کرده‏‏]‏‏ و بعد هم اقامۀ عدل. پیغمبر‏‎ ‎‏هم و سایر کسانی که لسان وحی بودند، آنها هم این دو رویه را‏‎ ‎‏داشتند. خود پیغمبر هم عملش اینطور بود، تا آن روزی که‏‎ ‎‏حکومت تشکیل نداده بود، معنویات را تقویت می کرد. به مجرد‏‎ ‎‏اینکه توانست حکومت تشکیل بدهد علاوه بر معنویات اقامۀ‏‎ ‎‏عدل کرد، حکومت تشکیل داد و این مستمندان را از زیر بار‏‎ ‎‏ستمگران تا آن قدر که اقتضا داشت وقت، نجات داد. و این سیرۀ‏‎ ‎‏مستمرۀ انبیا، باید کسانی که خودشان را تابع انبیا می دانند این‏‎ ‎‏سیرۀ مستمره باقی باشد. هم جهات معنوی که اشخاصی که با‏‎ ‎‏معنویات آشنا هستند، آنها باید تقویت بکنند و همۀ مردم را، خود‏‎ ‎‏مردم هم همین طور، جهات معنویات را تقویت بکنند و هم آن‏‎ ‎‏مسئلۀ دوم که اقامۀ عدل است. حکومت اسلام باید اقامۀ عدل‏‎ ‎‏بکند، در عین حالی که معنویات را تصحیح می کند و ترویج‏‎ ‎‏می کند. و ما اگر تابع اسلام هستیم و تابع انبیا هستیم این سیرۀ‏‎ ‎‏مستمرۀ انبیا بوده است، و اگر تا ابد هم فرض کنید انبیا بیایند باز‏‎ ‎‏همین است، باز جهات معنوی بشر تا آن اندازه ای که بشر لایق‏‎ ‎‏است، و ادامۀ اقامه عدل در بین بشر و کوتاه کردن دست‏‎ ‎‏ستمکاران؛ و ما باید این دو امر راتقویت کنیم.(84)‏

21 / 4 / 62 

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 50

رهایی از حجابها 

‏     ‏‏دخترم!‏‎[7]‎‏ پیمبران مبعوث شدند تا رشد معنوی به بشر دهند و‏‎ ‎‏آنان را از حجابها برهانند، افسوس که شیطان قسم خورده به دست‏‎ ‎‏اذناب خود نگذاشت آنچه آنان می خواهند تحقق یابد «فَبِعِزَّتِکَ‏‎ ‎‏لاغوینَّهُم اَجمَعینَ».‏‎[8]‎‏(85)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

معرفت نفس، تعلیم انبیا

‏     ‏‏اسلام آمده است که آدم درست کند. همۀ انبیا برای این معنا‏‎ ‎‏آمدند که این انسان را به آن چیزی که در باطن ذاتش هست و آن‏‎ ‎‏فطرت الهی است که توجه به خداست، همه چیز مربوط به اوست‏‎ ‎‏ما را یک اندکی معرفت عنایت کند که این را بفهمیم. بفهمیم که‏‎ ‎‏خودمان چی هستیم و دنیا چی است، نسبت به حق تعالی چه‏‎ ‎‏وضعی دارد. گفتنش آسان است که همه فانی اند، همه چه اند ، اما‏‎ ‎‏یافتنش مشکل است، که ما بیابیم این مطلب را که انبیا چه‏‎ ‎‏خواستند از ما و خود انبیا چه بودند. در عین حالی که آنطور‏‎ ‎‏بودند، مع ذلک اظهار عجز می کردند و حق هم همان است. برای‏‎ ‎‏اینکه عظمت حق، فوق این مسائل است.(86)‏‎[9]‎*  *  *1 / 1 / 65 


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 51


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 52

‏ ‏

‎ ‎


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 53

‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 54

  • )) «من گنجی پنهان بودم، پس دوست داشتم تا شناخته شوم، پس آفریدم خَلق را تا شناخته شوم»؛ موسوعة اطراف الحدیث النَّبوی الشریف؛ ج 6، ص 507.
  • )) اول دین، معرفت و شناخت خداوند است.
  • )) «خدا یار اهل ایمان است، آنان را از عالم تاریکیها بیرون آورد و به نور برد و آنان را که راه کفر گزیدند یار یشان شیطان طاغوت است، آنها را از نور به تاریکیها درافکند»؛ (بقره /  257).
  • )) علق  /  1ـ6.
  • )) مخاطب امام، بانوان مکتب ولی عصر بوده اند.
  • )) جمعه  /  2.
  • )) خانم فاطمه طباطبایی همسر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی می باشد.
  • )) «به عزّت تو سوگند همگی آنها را می فریبم»؛ (ص  /  82).
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر در این مبحث رجوع کنید به:1. چهل حدیث؛ ص 17.2. صحیفه امام؛ ج 4، ص 179ـ180 .3. همان؛ ص 189ـ192 .4. همان؛ ص 175ـ177 .5. همان؛ ج 7، ص 287ـ288 .6. همان؛ ص 463ـ464 .7. همان؛ ص 427ـ428 .8. همان؛ ص 504ـ505 .9. همان؛ ص 531ـ533 .10. همان؛ ج 8، ص61ـ62 .11. همان؛ ص 63ـ65 .12. همان؛ ص 93ـ94 .13. همان؛ ص 261ـ262 .14. همان؛ ص 335ـ336 .15. همان؛ ص 415ـ417 .16. همان؛ ص 434ـ438 .17. همان؛ ج 9، ص 2ـ4 .18. همان؛ ج 8، ص 515ـ517 .19. همان؛ ج 9، ص 135ـ137 .20. همان؛ ص 290ـ292 .21. همان؛ ص 334ـ336 .22. همان؛ ج 10، ص 67ـ68 .23. همان؛ ص 446ـ447 .24. همان؛ ج 11، ص 380ـ382 .25. همان؛ ص 385ـ387 .26. همان؛ ص 406ـ407 .27. همان؛ ص 467ـ468 .28. تفسیر سوره حمد؛ ص 112 .29. همان؛ ص 125 .30. همان؛ ص 129 .31. همان؛ ص 150 .32. همان؛ ص 174ـ173 .33. صحیفه امام؛ ج 12، ص 38ـ39 .34. همان؛ ص 481ـ480 .35. همان؛ ص 206ـ207 .36. همان؛ ج 13، ص 34ـ36 .37. همان؛ ص 171ـ174 .38. همان؛ ص 286ـ289 .39. همان؛ ص 289ـ293 .40. همان؛ ج 14، ص 7ـ8 .41. همان؛ ص 11ـ13 .42. همان؛ ص 35ـ36 .43. همان؛ ص 153ـ154 .44. همان؛ ص 388ـ392 .45. همان؛ ص 392ـ394 .46. همان؛ ج 15، ص 69ـ70 .47. همان؛ ص 492 ـ 495؛ ج 16، ص 3 .48. همان؛ ص 458ـ459 .49. همان؛ ج 17، ص 205ـ206 .50. همان؛ ص 433ـ435 .51. همان؛ ج 19، ص 234ـ235 .