در قرون 18 و 19 در مغرب زمین نخبه به کسانی گفته می شد که مشاغل عالی را در جامعه برعهده داشتند. واژه ی نخبه که معادل انگلیسی آن «الیت» است، در اصل به معنای هر چیز مرغوب و ممتاز و سرآمد بوده است و حتی در مورد کالاها و اجناس نیز کاربرد داشته. در مورد اشخاص نیز بتدریج افراد برجسته و کارآمدی از نبوغ و شایستگی خاصی در علم ،هنر ،شعر و ادب و...بکار گرفته شده است و در جامعه شناسی نیز غالباً به افراد زبده و گزیده که در سلسله مراتب اجتماعی، مدیریتی را برعهده دارند اطلاق می شده است.

در ادبیات سیاسی مفهوم نخبگان معمولا به دارندگان مناصب عالی در درون نظام سیاسی اشاره دارد ولی معنای دومی نیز برای این واژه به کار رفته است که بیشتر در مورد گروه های اجتماعی به کار می رود که گمان می رود به دلیلی برتر از گروه های اجتماعی دیگر هستند، هر چند که حکومت را در دست نداشته باشند. سوای معنایی که این مفهوم دارد، نکته مهمتر این است که شناخت نظام وار (سیستماتیک) تحولات اجتماعی از طریق شناخت باطن عموم میسر نخواهد بود. از این رو باید به شناخت ویژگی های نخبگان هرجامعه پرداخت که درصد کمی از هر جامعه ای را تشکیل می دهند.

از همین رو و از آنجایی که الگو دهی و ساختار سازی جامعه به عهده اقلیت نخبگان است-که گروه های مرجع را تشکیل می دهند-، عزت و اقتدار جامعه و نیز ذلت و انحطاط آن به دست نخبگان رقم می خورد. لذا برای بررسی تحولات اجتماعی و رفتارهای جمعی راه صحیح این است که رفتار نخبگان جامعه مورد بررسی قرار گیرد. اگر نخبگان جامعه ای بر صلاح باشند قطعا عامه مردم نیز برهمان طریق خواهند بود و اگر آنان بر طریق فساد باشند جامعه ای که از آنها الگو می گیرد رستگار نخواهد شد.

مساله نخبگان و اهمیت آنها در یک جامعه اسلامی از مسائل مهم و اساسی به شمار می رود که همانند بسیاری از مباحث دیگر در اندیشه و آرای حضرت امام خمینی (س) ابعاد مختلف آن را می توان دید.

در اندیشه امام خمینی (س) که برگرفته از تعالیم اسلام ناب محمدی (ص) است، مفهوم نخبه و توده به رغم اشتراک معنایی، تفاوت های زیادی با مفهوم رایج آن در ادبیات سیاسی غربی دارد. زیرا امام معتقد است که حکومت از آن خداست و کسانی را که خدا تعیین می کند در طول اراده او حائز این حق می باشند و ملاک های این افارد نیز شاخص هایی است که خداوند متعال خود آنها را مشخص نموده است. مانند؛ فقاهت، عدالت، شجاعت و ... . حضرت امام (س) نیز باتوجه دقیق به نقش نخبگان در هم گرایی یا واگرایی جامعه می فرمایند:

«اگر در صنف ما اختلاف پیدا بشود، این اختلاف به بازار هم کشیده می شود، به خیابان هم کشیده می شود، برای اینکه شما هادی مردم هستید مردم توجه دارند. قهرا یک دسته دنبال شما، یک دسته دنبال آن کسی که با شما مخالف است و یک وقت می بینید که در همه ایران یک اختلافی از ناحیه ما پیدا شده است» (صحیفه امام، ج 18، ص 16).

از این رو حضرت امام خمینی (س ) ضمن این که به وحدت همه گروه ها و طبقات اجتماع توجه می نمودند، عنایت ویژه ای داشتند که برای انسجام جامعه نخبگان را به وحدت وا دارند؛ و در دیدگاه امام وحدت متفکران، روشنفکران و عالمان دین بعنوان مرزبانان فرهنگ و سیاست به انسجام و وحدت جامعه منجر خواهد شد. به همین منظور است که امام به وحدت و همگرایی دو قشر دانشگاهی و روحانی بعنوان سمبل گروه های مرجع در جامعه و مصداق بارز نخبگان، اهتمام ویژه ای داشته اند و این امر یکی از دغدغه های مهم ایشان در طی 25 سال مبارزه جدی و رهبری نظام اسلامی به حساب می آید؛ بطوری که جدایی این دو قشر در دوره ستم شاهی را یک توطئه از پیش طراحی شده می دانند:

«مع الاسف این دو قشر را که مربی جامعه هستند دست های ناپاک از هم جدا کرد... دو قشری که مربی جامعه بودند. دو قشری که باید جامعه را با مساعی هم دست به هم بدهند و جامعه را اصلاح بکنند، اینها را از هم جدا کردند. دو قشری که اگر این دو قشر به مسیر صحیح باشد تمام ملت به مسیر صحیح می رود ... دو قشری که «اذا فسدالعالم فسدالعالم» است.» (صحیفه امام،ج 7، صص 469-470) و معتقدند که از آنجائی که دشمن به کار کرد این دو قشر و همگرایی آنها در پیشرفت کشور پی برده است، هنوز هم این توطئه ادامه دارد و در همین ارتباط می فرمایند:

 «الان توطئه است برای اینکه شماها را از هم جدا کنند، دو قشر برادر را با هم مخالف کنند، دو قشر مغز متفکر را از هم جدا کنند، اگر از هم جدا بشوید نه اینها [دانشگاهیان] ازشان کار می آید نه شما[روحانیون]» (صحیفه امام، ج 8، ص465).

همچنین امام خمینی (س) در بیانات خویش در مورخ 12/2/1342 به نقش نخبگان مذهبی- سیاسی در قضیه ناکام گذاشتن طرح انجمن های ایالتی و ولایتی اشاره می کند و می فرمایند: «شما آقایان زنده کردید اسلام را، ایستادید در مقابل ظلم؛ ایستادید، اگر نایستاده بودید خدا می داند که حالا رفته بودند تا آن آخر، ایستادگی شما اسباب این شد که حاشا کردند مطالباتشان را.» (صحیفه امام،ج1، ص251)

در پایان به این نکته باید اشاره داشت که با مطالعه سرگذشت ملت ها و تمدن های پیشرفته به این نتیجه خواهیم رسد که نخبگان ظهور و سقوط آنها را رقم زده اند. روشنفکران و نخبگان از عوامل مهمّ و تأثیر گذار در ایجاد جنبش ها و انقلاب ها بودند. در مورد جامعه ایران نیز آنها با اندیشه خویش نقش بسزایی در صحنه عمل یا نظر سیاسی داشتند. بدون شک استمرار انقلاب اسلامی به سوی سعادتمندی مرهون تلاش های گسترده آنها بود. به همت و تلاش پویای این بزرگواران بود که خداوند متعال جامعه ما را از سلطه رژیم ستمشاهی نجات داد و از شر شیاطین جهانخوار چون آمریکا و اسرائیل و ...حفظ نمود و به اسلام حیاتی دوباره بخشید و توانست پرچم اسلام را با سربلندی و افتخار به اهتزاز در بیاورد.

. انتهای پیام /*