از نکات ابهام آمیز دوران ریاست جمهوری بنی صدر، ارتباط وی با دو واقعه مهم طبس و کودتای نوژه است. واقعه طبس در پنجم اردیبهشت 1359 پس از چند ماه که از تسخیر انقلابی سفارت امریکا در ایران می گذشت، روی داد. دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان ماه 1358، سفارت امریکا را تسخیر کردند و ایالات متحده امریکا که از این اقدام سخت متحیر و سردرگم شده بود، حمله به ایران را در دستور کار خود قرار داد که به ظاهر برای نجات دیپلمات های به گروگان گرفته شده بود، اما عملاً با حمله به موقعیت های حیاتی پایتخت، تجاوز به تمامیت ارضی ایران محسوب می شد.

طبق برنامه امریکایی ها، گروه ویژه ای برای حمله به ایران و آزادی گروگان ها تشکیل شد که «دلتا فورس» نام داشت و نام عملیات «ایگل کلا» یعنی پنجۀ عقاب نامگذاری شده بود. این گروه ویژه طبق اظهارات چارلی بکویث، فرمانده عملیات، 132 نفر بودند. عملیات نظامی امریکایی ها در نیمه شب 5/2/59 در صحرای طبس با شکست مواجه شد. ابتدا یکی از هلی کوپترها به دلیل اشکال فنی پس از چهل مایل پرواز در خاک ایران مجبور شد به ناو هواپیما بر برنیمیتز که در دریای عمان مستقر بود، برگردد. هلی کوپتر دوم نیز به دلیل اشکال فنی دیگری، در محلی نزدیک کرمان فرود آمد. شش هلی کوپتر در محل مقرر در صحرای طبس فرود آمدند. یکی دیگر از هلی کوپترها پس از سوخت گیری در حالی که از زمین بلند می شد با بدنۀ یکی از هواپیماهای سی ـ 130 برخورد کرد و انفجار عظیمی رخ داد که به کشته شدن تعدادی از کماندوها منجر شد.

با بروز این حادثه عملیات نجات متوقف شد و اعضای گروه نجات در حالی که اجساد سوخته شدۀ 9 تن از یاران شان را پشت سرگذاشته بودند با سرعت محل را ترک کردند. پس از فرار امریکایی ها از ایران کاخ سفید اعلامیه ای به این شرح پخش کرد: «امریکا در عملیاتی در صحرای طبس جهت آزادی جان گروگان های اسیر در ایران با شکست روبه رو شد و اسناد سری و مهمی در درون هلی کوپترها به جای مانده است».

پس از مدت کوتاهی از پخش این اعلامیه از جانب کاخ سفید، بنی صدر که در آن زمان فرماندهی کل قوا را برعهده داشت، دستور داد تا هلی کوپترهای به جای مانده از عملیات امریکایی ها بمباران شود و این کار در سه نوبت ساعت 30 : 6 عصر جمعه 5/2/59، ساعت 30 :10 شب، و ساعت 7 صبح شنبه 6/2/59 انجام گرفت. در این اقدام، اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یزد، که در منطقه از هلی کوپترها محافظت می کرد، به شهادت رسید و سه پاسدار دیگر به نام های عباس سامعی، محمد علی درستکار و محمد رضا لاوری به شدت زخمی شدند. بنی صدر علت این اقدام را در گفتگو با روزنامه کیهان چنین بیان می کند: «به چند دلیل این کار می بایست صورت می گرفت. اولاً رادارهای ما را مستشاران امریکایی که در زمان رژیم شاه در ایران بودند، کار گذاشته اند. بنابراین تکنیک آن کاملاً برای آنها روشن است، در نتیجه می دانند چگونه از مرزها بگذرند که رادارها نتوانند آنها را شناسایی کنند. ثانیاً هواپیماهای ما نیز از نوع امریکایی هستند و امریکا به هر حال به تکنیک و اسرار آنها آشنایی دارد و از آنجا که احتمال زیادی برای اقدام به عملیاتی برای از بین بردن هلی کوپترها از جانب امریکا با پوشش هوایی خود می رفت، دستور این عملیات داده شد. این عمل برای این بود که هلی کوپترها از کار بیفتند و نتوانند از کشور خارج شوند». (روزنامه کیهان، 7/2/1359) در حالی که اگر چنین احتمالی وجود داشت باز کردن وسایل و قطعات حساس پروازی کافی بود که آنها را از کار بیندازد.
شهید آیت الله صدوقی دراین باره اظهار داشت: «شهادت [محمد منتظر قائم] یک امر ساده ای نبود به دست دشمن [امریکا] هم شهید نشده چون ایمان دارم شخصاً به این که در این توطئه طبس، بعضی از خائنین کشور هم شرکت داشتند. مخصوصاً «باقری» [فرمانده نیروی هوایی جمهوری اسلامی در زمان تجاوز امریکا] بود که از دوستان شنیدم که این باقری مردی در راه انقلاب نیست، مخالف انقلاب است. دشمن جمهوری اسلامی است... در هرحال خیانت باقری و عده دیگری از هموطنان ما، که با انقلاب دشمن بودند، دخیل بود، در این توطئه امریکا ... محمد منتظر در آن موقع در یکی از این هواپیماها یا هلی کوپترها رفته بود و کاوش کرد و مقداری از این چیزی که باید به دست بیاورد به دست آورد. آن موقع با راکت هواپیماهای مرتب و منظم [سالم و بجا مانده ] را نابود کردند. برای اینکه اسراری که در آن هواپیما ها بود کشف نشود و معلوم نگردد که خیانتکار چه کسی است و چه کسانی بودند؟ محمد منتظر که بعضی از اسرار را به دست آورده بود، به وسیله راکت قطعه قطعه کردند. برای این که روشن نشود که چه اشخاصی در این غائله و در این توطئه شرکت داشتند؟».(روزنامه جمهوری اسلامی، 6/2/1360) 

نکته قابل تامل این حادثه آن است که این کارشکنی بنی صدر در زمانی رخ می دهد که حضرت امام خمینی (س) با تیزبینی، در تاریخ 7/2/1359 طی حکمی به رئیس جمهور وقت دستور رسیدگی به جرایم آمریکا در حمله به ایران را داده و از بنی صدر می خواهد که با دعوت از گروه های سیاسی و حقوقی کشورهای مختلف ضمن اثبات حقانیت ملت ایران، ادعاهای دروغ طرفداری رئیس جمهور وقت ایالات متحده (کارتر) از حقوق بشر و صلح دوستی را بر جهانیان آشکار نماید. ایشان در همین رابطه می فرمایند:

 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

جناب آقاى بنى صدر، رئیس جمهور ایران‏

مقتضى است براى رسیدگى به جرایم امریکا در حمله نظامى به ایران، از گروههاى مختلف کشورهاى جهان دعوت شود که مشاهده کنند امریکاى جهانخوار با ادعاهاى طرفدارى از حقوق بشر و صلح دوستى و انساندوستى با یک ملت مستقل چه معامله‏اى کرده است و مى‏کند تا مشاهده کنند آثار جرم این رژیم آدمخوار را؛ که مع الأسف دولتهاى غربى، جمعیتهاى طرفدار حقوق بشر، و سازمان ملل متحد، و شوراى امنیت سازمان ملل متحد، همگى طرفدارى از او مى‏کنند. و به عیان ببینند تا آنچه این جانب مکرر گفته‏ام که تمام این سازمانها و گروهها براى طرفدارى از قدرتمندان به وجود آمده است، و این جمعیتها به دست قدرتمندان براى سلطه بر ضعیفان و مکیدن خون محرومان جهان به وجود آمده است. تا ببینند که به بهانه نجات جاسوسان چه نقشه‏اى براى ملت مظلوم ما طرح کرده‏اند. تا ببینند و باور کنند که سازمانهاى کذایى آنجا که به نفع قدرتمندان و سرمایه داران بین المللى است حقوق مستضعفین را نادیده گرفته، و جز براى سلطه آنان عملى انجام نمى‏دهند.

دولت غاصب عراق به دستور امریکا مدتهاست به ایران تجاوز مى‏کند، و ما ندیدیم این جمعیتها و سازمانها و لو براى یک مرتبه هم که شده است اعتراض کنند، لکن براى‏ پنجاه نفر جاسوس، که با کمال انسانیت با آنها عمل مى‏شود، هر روز اعتراضات و فریاد نقض حقوق بشر از حلقوم آنان طنین‏انداز است! ما ندیدیم که طرفداران حقوق بشر از حق دولت ضعیف و ملت مظلوم ما دفاع کنند. این سازمانها نه تنها این تجاوز واضح به یک کشور مستقل را نادیده مى‏گیرند، بلکه ما را به نقض قراردادهاى بین المللى محکوم مى‏کنند. در صورتى که ما جز جاسوسان را که براى توطئه به ایران آمده‏اند کسى را توقیف نکردیم. و ببینند که آنان که به طرفدارى از امریکاى متجاوز ما را مى‏خواهند در حصر اقتصادى قرار دهند، با اینکه کارتر آنان را در جریان خیانت هولناکش قرار نداده و نقض حاکمیت یک کشور مستقل را کرده است، باز از او طرفدارى مى‏کنند و خواهند کرد و ما را به حصر اقتصادى مى‏کشند و باز براى طرفدارى ظالم هیاهو مى‏کنند. شما به طرفداران امریکا، که مع الأسف در این به اصطلاح روشنفکران خودمان فراوانند، و به جوانانى که فریب این گروهها را خورده‏اند تذکر دهید که خود را عوض کنند و به ملت خود بپیوندند و براى دیگران و اجانب جان خود را تباه نکنند، و به نصیحت ما گوش دهند که خیر و صلاح خودشان در این است. شما به قشرهایى مثل خرابکاران کردستان و آشوبگران دانشگاهها تذکر دهید که در این موقع حساس از این اعمال خلاف ملیت و اسلامیت و انسانیت که کشور را ممکن است به تباهى کشد دست بردارید، که امروز هر صدایى و هر عملى بر خلاف جریان انقلابى ایران خدمت به جهانخواران است، و دلیل بر وابستگى اینان به آنان است. و السلام علیکم و على عباد اللَّه الصالحین.»

روح اللَّه الموسوی الخمینى‏

(صحیفه امام، ج‏12، ص: 258 و 259)

 این واقعه و رویدادهای چند روز پس از آن به رسوایی دوستان داخلی امریکا از جمله بنی صدر انجامید و باعث شد او برای اولین بار وی مورد انتقاد شدید نیروهای انقلابی قرار گیرد. خیانت و همکاری او با امریکایی ها در این زمینه و مواضع ضد انقلابی بعدی او راه را برای اخراج بنی صدر از مجموعه قدرت هر چه بیشتر هموار کرد.

. انتهای پیام /*