بیش از چهار روز از سال 1357 شمسى نمىگذشت که پیام تسلیت امام خمینى (س) به مناسبت چهلم شهداى تبریز، خطاب به ملت ایران صادر شد. امام در این پیام، ضمن افشاى جنایات رژیم شاه از جمله کشتار بیرحمانۀ مردم قم توسط مأموران ساواک، که منجر به قیام مردم تبریز شد، تأکید کردند: «اسلام عزیز از شما ـ اى گروههاى مسلمان ـ در هر لباس و شغلى هستید، استمداد مىکند؛ و وظیفۀ همه است که در نجات آن کوشش کنید و ضربههایى که از سلاطین جور، خصوصاً در این پنجاه سال حکومت ضد اسلامى و ملى دودمان پهلوى، خورده است و مىخورد جبران کنید.»
امام در بخش دیگرى از این پیام هشدار دادند: «قیام تبریز، چون نهضت همۀ ایران، اسلامى است؛ براى دفاع از حق و از احکام اسلام است، و نسبت [دادن]این قیام را به مارکسیستها یا مارکسیستهاى اسلامى ـ که در تبلیغات شاهانه است ـ جز خدعه نیست و دلیل بر آن است که این مکتبهاى انحرافى پایگاهى در ایران ندارند و الاّ شاه از آنها ذکرى نمىکرد...»
در این حال، محمدرضا شاه که خود را در کشتار مردم تبریز فاتح مىدید، در سخنرانى خود در 29/اسفند/1356 به اعطاى آزادىهاى سیاسى اشاره کرد و با موهنترین کلمات از مبارزین یاد نمود و گفت: «...تصمیم گرفتهایم در ایران هرچه بیشتر آزادیهاى فردى به مردم بدهیم. از این آزادى ممکن است کرمهاى پژمردۀ کهنۀ ارتجاع یا جوجههاى پر در نیاوردۀ سرخ سوء استفاده کنند و خود را به در و دیوار بزنند؛ ولى این کلمات مذبوحانه حتى یک لحظه در برابر ملت مصمم ایران تأثیر ندارد.»
جنگ اعراب و اسرائیل و تحریم نفتى کشورهاى نفتخیز عربى و در قبال آن، افزایش تولید نفت ایران تا شش میلیون بشکه در روز و بالا رفتن درآمدهاى ارزى ایران، شاه را به آن حدّ از غرور رسانده بود که وعده مىداد در آینده نزدیکى، ایران در ردیف چند کشور بزرگ صنعتى جهان درمىآید و به مردم کشور نیز وعدۀ «تمدن بزرگ» مىداد. این، در حالى بود که ایران تنها در سال 1356 حدود 5/4 میلیارد دلار از دولتهاى غربى و بانکهاى چند ملیتى وام گرفته بود و به گفتۀ یک مقام رسمى جمهورى اسلامى ایران، میانگین نرخ بهرۀ وامهاى امریکا به ایران 20 درصد بوده است . شاه در سالروز تولد پدرش، در یک مانور تبلیغاتى، 348 تن از زندانیان سیاسى را آزاد کرد. در حالى که قبلاً در مصاحبه با خبرنگاران خارجى گفته بود که: «ما، در ایران زندانى سیاسى نداریم! آنهایى که در زندان هستند، تروریستهایىاند که دست به خرابکارى زدهاند»!
در تظاهرات تبریز که براى بزرگداشت چهلم شهدا برپا شد، عدۀ زیادى توسط مأموران ساواک و انتظامى دستگیر و تحویل دادگاه شدند. همزمان، سراسر کشور را تظاهرات ضد رژیم، به طرفدارى از امام خمینى فرا گرفت. در تهران، بابل، قزوین و کاشان چندین سینما و مراکز حزب رستاخیز به آتش کشیده شد. رژیم شاه در تنگناى عجیبى گرفتار شده بود.
پیامهاى امام خمینى(س) بهطور مرتب از نجف به تهران مىرسید و تظاهرات، سراسر ایران را فرا گرفته بود. تظاهرات به دستور امام خمینى (س) همچنان ادامه داشت. شاه و شهبانو، فارغ از این تظاهرات، براى گردش و تفریح به کیش رفته بودند. عباسعلى خلعتبرى، وزیر خارجۀ ایران، در مصاحبه با یک خبرنگار خارجى گفت که «تظاهرات مسالمتآمیز در ایران آزاد است». اما هیچگاه علت تظاهرات اعتراضآمیز مردم و کشتار آنان را ذکر نکرد.
تظاهرات تبریز و کشتار مردم بىدفاع آن شهر، بازتاب وسیعى در میان مردم داشت.
جمعه اول/اردیبهشت/1357، شهر اصفهان، شاهد بزرگترین تظاهرات ضد رژیم بود. در این تظاهرات که به زد و خورد مأموران و مردم انجامید، دهها تن مجروح و مصدوم شدند و مردم خشمگین اصفهان، ضمن حمله به سازمان زنان و چند شعبۀ بانک، آنها را به آتش کشیدند. در سایر شهرها نیز وضع تقریباً به همین منوال بود.
در همین ایام، دانشگاه آذرآبادگان تبریز نیز دچار تشنج شد. دانشجویان دیگر دانشگاهها نیز با اعتصاب و تظاهرات سراسرى خود، رژیم را در تنگناى عجیبى قرار دادند. کلاسهاى درس به تعطیلى کشانده شد و عجز رژیم در مقابلۀ با دانشجویان، بهگونهاى بى سابقه، مشهود بود.
امام خمینى (س) که از نهضت فراگیر و یکدست ایران، دقیقاً مطلع بودند و گزارش تظاهرات یکپارچۀ مردم ایران مرتب به ایشان مىرسید، با بیانات روشنگرانه خود، پیوسته مردم را به ادامۀ نهضت دعوت مىکردند از جمله در سخنرانى ای که در 23/اردیبهشت/1357 با حضور جمعى از طلاب، روحانیون و جمعى از ایرانیان مقیم عراق در مسجد شیخ انصارى نجف اشرف، ایراد شده کشتار بىرحمانۀ اواخر سال 56 و اوایل سال 57 محکوم شده است. امام به مردم، بشارت مىدهند که
«... اینها مصیبتهاى ماست و بشارتها. در همۀ اینها بشارت است: بشارت پیروزى ملت، بشارت قطع ایادى اجانب انشاءاللّه، بشارت قطع این دودمان و رفتن اینها از این مملکت یا از این عالم. اینها همه بشارت است و مردم باید قوى، دلخوش [و ]بىهراس باشند.»
امام در بیانات خود، ضمن نوید پیروزى قریبالوقوع، کشتارهاى رژیم را ناشى از جنونى مىدانند که در آخر عمر دیکتاتورها به آنان دست مىدهد. ایشان با اشاره به ترفند جدید شاه، که در عین ادامۀ کشتار، اظهار ندامت مىکند مىفرمایند: «توبۀ تو مرگ است، توبۀ گرگ مرگ است.» رهبر انقلاب در بخشى دیگر از سخنان خود، حمایت آمریکا را علت استمرار جنایات شاه معرفى مىکنند و در فصل پایانى بیانات خویش، با تأکید بر پیشتازى حوزۀ علمیۀ قم و روحانیت در نهضت اخیر، و ضرورت وحدت تمام قشرها و پرهیز از حزبگرایى، همگان را به رفتن زیر لواى «حزباللّه» فرا مىخوانند.
از ویژگیهاى بسیار مهم این سخنرانى توجه و تأکید امام بر لزوم سازماندهى مسائل مبارزه در حوزهها و ایجاد تشکیلات و ارتباط تشکیلاتى بین روحانیت و حوزههاى علمیه براى پیشبرد مبارزه است و این سخنان باعث شد در شیوه ادامه مبارزه در داخل کشور روشهاى جدیدى بکار گرفته شود. حضرت امام در این رابطه مىفرمایند:
«باید حالا که ایران قیام کرده است ـ و خداوند توفیق بدهد به آنها ـ باید نظام داشته باشد این؛ بىنظام نباید باشد. روابط باید باشد بین حوزۀ قم، حوزۀ تهران و همۀ شهرستانها. روابط مىخواهد. سازمان باید بدهید به این قیام.»
سخنان اخیر امام، به زودى به ایران رسید و در صدها هزار نسخه تکثیر و بین قشرهاى مختلف جامعه توزیع شد. شاه که به شدت وحشتزده شده بود، از سفر به بلغارستان و مجارستان منصرف شد و وزارت دربار شاهنشاهى با صدور اطلاعیهاى اعلام کرد که «سفر اعلیحضرتین به تعویق افتاد». سرمایهداران بزرگ نیز به فکر خروج سرمایههاى خود از کشور افتادند.
شاه، که کاملاً قافیه را باخته بود، همسرش فرح را به میدان فرستاد. او در مصاحبهاى نوید «آزادیهاى بیشتر براى دانشگاهها، را داد و با ژست دلسوزانهاى گفت: «اگر در گوشهاى دور افتاده اشکالى باشد، احساس گناه مىکنم.»
دانشگاهها تعطیل و تظاهرات مردم و دانشجویان ادامه داشت، فرار سرمایهداران بزرگ از کشور آغاز شده بود و شاه نیز دست از تلاشهاى بىنتیجهاش نمىکشید و بجز امام که با قاطعیت رفتن شاه و پیروزى ملت را نوید مىداد و به جز مردمى که به گفتههاى امام به عنوان عارف مجاهد و مرجعى روشنضمیر اعتقاد داشتند، دیگران از تحلیلگران خارجى و سیاستمداران رژیم گرفته تا احزاب و شخصیتهاى مذهبى و سیاسى مخالف رژیم عموماً امکان حذف شاه و از آن مهمتر برچیدن بساط سلطنت در ایران را با توجه به اقتدار آمریکا در این کشور امرى ناممکن مىدانستند. اما امام خمینى (س) در انجام تکلیف بزرگى که بر عهده گرفته بودند، درنگ نمىکردند؛ ملت بزرگ ایران، با درس گرفتن از تجربۀ گرانقدر 15 خرداد، این بار با تمام وجود به میدان آمده بود تا وعدۀ الهى را تحقق بخشد که: اِنْ تَنْصُرُوااللّه یَنْصُرْکُم...
منبع: کوثر، ج2، ص 365-372
.
انتهای پیام /*