جنگ هشت ساله عراق علیه ایران یکی از مهم ترین تحولات بین المللی در عصر حاضر به شمار می رود، به گونه ای که نظام بین الملل نتوانست از آثار و پیامدهای آن مصون بماند و هر یک از بازیگران اصلی بین المللی به نوعی در آن دخیل و مؤثر بودند. حال در اینجا قصد بر آن داشته تا نقش و عملکرد سازمان های بین المللی را در قبال مسئله جنگ ایران و عراق را مورد بررسی قرار دهیم:

 

الف- سازمان های بین المللی:

نخستین و مهم ترین هدف تشکیل سازمان های جهانی و بین المللی به خصوص سازمان ملل متحد، جلوگیری از وقوع جنگ و حفظ صلح، امنیت و ثبات بین المللی می باشد. در اساسنامه این سازمان ها، بر همزیستی مسالمت آمیز و حل اختلافات از طریق مذاکره تأکید شده و مجازات هایی برای اعضای خاطی در نظر گرفته شده است.

 

1- سازمان ملل متحد:

یکی از مهم ترین ارکان سازمان ملل متحد، که مسئولیت حفظ صلح و ثبات بین المللی منحصراً به این رکن واگذار شده، شورای امنیت می باشد؛ به عبارت دیگر شورای امنیت مهمترین رکن سازمان ملل است که با دارا بودن اختیارات وسیع و در دست داشتن اهرم های اجرایی و قوه ی قهریه، مسئول مستقیم حفظ نظم، صلح و امنیت جهانی است. مجموع عملکرد شورای امنیت در قبال جنگ عراق علیه ایران را می توان در قالب قطعنامه های این شورا تحلیل و بررسی کرد.(1)

تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مراجعات ایران به شورای امنیت و روابط ایران و شورا خاطره ناخوشایندی را را برای ایران به جای نگذارده بود. اما هجوم عراق در 22 سپتامبر 1980(31 شهریور 1359) به ایران و موضع گیری های شورا وضع را دگرگون ساخت. شورا کار خود را در قبال جنگ عراق علیه ایران با صدور بیانیه ای ضعیف در یک روز پس از شروع جنگ، آغاز نمود و چند روز بعد اولین قطعنامه ی خود را در این خصوص به شماره ی 479 صادر کرد. در این قطعنامه که با قطعنامه ی شماره ی 514، 522،540،582 و 588 دنبال گردید، برخوردی عادلانه و ریشه ای با موضوع جنگ عراق با ایران نشده بود. هرچند گه گاه مثلاً در قطعنامه های 540  582 نشانه ای از علاقه به جلب رضایت جمهوری اسلامی ایران به درد می خورد، اما این کوشش ها به قدری ضعیف و ناچیز بود که به هیچ روی نمی توانست فاصله بین دیدگاه های جمهوری اسلامی ایران و شورای امنیت را از بین ببرد و تنها پس از عملیات پیروزمند طریق القدس (آذرماه 1360)، فتح المبین (بهمن ماه1360) و بیت المقدس (اردیبهشت ماه1360)، که عملیات اخیر منجر به آزادی خرمشهر گردید، شورای امنیت به درخواست رژیم اردن و با حمایت آمریکا تشکیل جلسه داده، دومین قطعنامه خود را درباره جنگ عراق علیه ایران به شماره ی514 مورخ 12 ژوئیه ی 1982 و با عنوان (وضعیت میان ایران و عراق) صادر نمود. در این قطعنامه، برای اولین بار موضوع برقراری آتش بس مطرح شده و از نیروهای دو کشور خواسته شده به مرزهای شناخته شده ی بین المللی باز گردند.

 از سوی دیگر می توان نکاتی دیگر را در قبال عملکرد شورای امنیت در این زمینه بیان کرد:

1-  اقدامات شورای امنیت عمدتاً مرتبط با وضعیت جبهه های جنگ بود. یعنی هرگاه پیشرفتی به نفع ایران در جبهه ها حاصل می شد، شورا قطعنامه ای صادر می کرد و به تعبیر خود از گسترش جنگ یا ادامه آن یا حملات اخیر ابراز نگرانی می نمود و در آن زمان که عراق به تحکیم مواضع خود در خاک ایران می پرداخت، شورا با سکوتی سنگین و طولانی جانب متجاوز را می گرفت.

2-  در خصوص نقض حقوق انسانی در جنگ عراق با ایران، شورای امنیت 4 بیانیه و 2 قطعنامه در مورد کاربرد سلاحهای شیمیایی توسط عراق صادر کرد. هرچند گزارش های روشن و صریح کارشناسان اعزامی سازمان ملل متحد مدارک لازم را برای موضع گیری قاطع شورا فراهم ساخته بود، لیکن بجز آخرین قطعنامه(620)، قطعنامه های دیگر و بیانیه ها هیچ یک نشان دهنده ی توجه کامل و جدی شورا به وظایف انسانیش نبود. شورا همچنین در امر جلوگیری از حمله به مناطق مسکونی نیز به رغم استقرار هیئت هایی در دو کشور موفقیتی نداشت. اما در مورد حمله به کشتی های نفتکش و بازرگانی در خلیج فارس، صدور قطعنامه 552 اقدام جانبدارانه ای از سوی شورا و به زیان جمهوری اسلامی ایران، محسوب می گردد و سایر دخالت های شورا در این امر نیز در جهت عدالت و رفع ریشه های واقعی برخورد در خلیج فارس نبود. شورا اصولاً سعی داشت موارد نقض حقوق انسانی در جنگ را با کل مسأله جنگ مرتبط بداند که این یکی از دلایل عدم رعایت اصل بی طرفی در تصمیمات شورا است.

مجمع عمومی سازمان ملل متحد برخلاف انتظار با صدور یک قطعنامه و نیز با انتخاب نماینده ی عراق به ریاست مجمع در سال 1981، جمهوری اسلامی ایران را از خود ناامیدکرد.

دبیرکل با عملکرد توأم با حسن نیت خود کمتر فرصتی را برای خاتمه دادن منازعه از دست داد و از حمایت جمهوری اسلامی ایران برخوردار بود.

3-  اگر اقدامات شورا را در قبال جنگ عراق علیه ایران با آخرین نمونه ی اقدامات شورا (موضع گیری در مورد تجاوز عراق به کویت) مقایسه کنیم، نتیجه تلخی خواهیم گرفت مبنی بر اینکه تا زمانی که اراده و خواست حداقل یکی از قدرت های بزرگ در میان نباشد، شورا از اتخاذ تصمیم جدی عاجز است.

 

2- جنبش عدم تعهد:

با آغاز جنگ ایران و عراق، جنبش عدم تعهد نیز-نه چندان جدی و قاطعانه- اقداماتی در جهت پایان دادن به جنگ به عمل آورد.

عملکرد کلی جنبش عدم تعهد در طول جنگ ایران و عراق نشان می دهد که علی رغم فروگذار ننمودن عراق از هر گونه تخلف و جنایت، از تجاوز به خاک ایران گرفته تا نقض مقررات بین المللی در هوا و دریا و استفاده از سلاح های شیمیایی، این جنبش نتوانست موضع عادلانه، صریح و قاطعانه ای در برابر آن اتخاذ نماید. با توجه به عدم عضویت ابر قدرت ها در این جنبش و عدم برتری و حق امتیاز برای برخی از اعضا، انتظار می رفت تا این جنبش با صراحت و قاطعیت بیشتری متجاوز و ناقض حقوق بین المللی را محکوم نماید.

این جنبش هیچگاه عراق را به خاطر حمله به مناطق مسکونی و استفاده از سلاح های شیمیایی محکوم نکرد. اگر جنبش عدم تعهد از همان ابتدا، تجاوز و قانون شکنی یکی از اعضای خود را قبول نکرده، با اعمال مجازات هایی او را مجبور به رعایت قوانین بین المللی می کرد، صدام این همه گستاخ نمی شد که هر روز بیش از پیش قوانین بین المللی را نقض نماید و با بمباران مردم بی دفاع و استفاده از سلاح های شیمیایی، مرتکب وحشتناک‌ترین جنایات تاریخ بشر گردد.

 

3- سازمان کنفرانس اسلامی:

برای روشن شدن عملکرد سازمان کنفرانس اسلامی، این سازمان باید بتواند موارد زیر و ابعاد آنها را روشن نماید.

- سازمان کنفرانس اسلامی برخلاف اصول پذیرفته شده اساسنامه خود، در قبال تجاوز عراق به خاک ایران سکوت کرده و از محکوم نمودن متجاوز خود داری کرده است.

- در طرح های کمیته ی صلح و قطعنامه های سران و وزرای خارجه، از طرفین خواسته شده تا با اعلام آتش بس، نیروهای خود را به مرزهای شناخته شده بین المللی عقب بکشند. این تقاضا در حالی بود که نیروهای متجاوز عراقی بخش عظیمی از خاک ایران را در اختیار داشتند. برابر دانستن کشور متجاوز با کشوری که خاکش مورد تجاوز و اشغال قرار گرفته چه معنی داشت؟

- سازمان کنفرانس اسلامی در محکوم نمودن نقض حقوق انسانی و بین المللی، بسیار مسامحه و سستی به خرج داده است. در حالی که شورای امنیت بالاخره تحت فشار افکار عمومی، عراق را به خاطر استفاده وسیع از سلاح های شیمیایی محکوم نمود ولی سازمان کنفرانس اسلامی در مقابل این همه جنایات عراق سکوت کرد.

- در اکثر موضع گیری های سازمان کنفرانس اسلامی و برخی قطعنامه های آن، جانبداری این سازمان از رژیم عراق به وضوح دیده می شود به طوری که در چهارمین کنفرانس سران، عراق به خاطر پذیرش قطعنامه 540 شورای امنیت مورد قدردانی قرار گرفت و در مورد کشتیرانی از ایران خواسته شد به قوانین بین المللی کشتیرانی احترام بگذارد و این در حالی بود که عراق ضمن نقض متعدد قوانین بین المللی هوایی و دریایی، تعداد فراوانی از کشتی های تجاری و غیر نظامی در خلیج فارس را مورد حمله قرار داده بود.(2)

- حداقل انتظاری که از سازمان کنفرانس اسلامی می رفت این بود که عراق را برای تجاوز به خاک جمهوری اسلامی ایران محکوم کرده، عضویت او در این سازمان را به خاطر نقض اصول بنیادین سازمان به حالت تعلیق در آورد.

 در نهایت بایستی این گونه بیان داشت که: عملکرد سازمان های بین المللی در قبال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، نشان می دهد که اگرچه هر کدام از این سازمان ها به سهم خود تلاش هایی در جهت پایان دادن به جنگ مبذول داشته اند ولی به دلیل نفوذ و سیطره ابر قدرت ها و عدم برخورد قاطع با متجاوزان بعثی، این تلاش ها عملاً بی نتیجه بوده است.

در پایان با ذکر دو نمونه از بیانات امام خمینی(ره) در باب  ماهیت و عملکرد سازمان های بین المللی بحث خود را پایان می دهیم.

امام خمینی در دیدار با وزیر و معاونین وزارت سپاه وقت، مجامع بین المللی را در خدمت  ابرقدرت ها و آمریکا دانسته و اینچنین بیان می دارند که:

 «امریکا و امثال آن که ادعاى بیطرفى مى‏کنند و معلوم است که در جنایات شریکند چه جوابى دارند؟ مجامع بین المللى و حقوق بشر، این دست نشاندگان امریکا و ابرقدرت‏ها، از این جنایاتى که به بشریت وارد شده است می‌گذرند. افرادى که آمدند و دیدند که چه جنایاتى صدام کرده است و تصدیق کردند و گزارش دادند، پس چرا مجامع بین المللى هیچ نگفتند؟ اصلًا مجامع بین المللى لفظى است در خدمت قدرت‏هاى بزرگ، نه در خدمت مظلومین و محرومین. هر ملتى باید خودش در مقابل جنایات بایستد.»(3)

در جای دیگری رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران سکوت سازمان ها بین المللی را زمینه و علتی برای گسترش جنایت جنایت کاران میدانند و اینگونه می فرمایند که:

« و عجب این است که در یکى دو سه روز پیش از این، قبل از این جنایت، گفت که ما- به یکى از مسئولین آنها گفتند که، یا شاید خود صدام هم بود که- ما به سازمان بین المللى یا یکى از همین سازمان‏ها گفتیم که ما حق خودمان را براى اینکه همه نقاط ایران را بکوبیم حفظ کردیم و ما این کار را می‌‏کنیم. و سازمان بین المللى هم که باصطلاح براى حفظ حقوق بشر است سکوت کرد و با این سکوت او را تشویق کرد به یک همچو جنایتى.»(4)

 

پی نوشت ها:

1-    انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، صص145-141.

2-  هدایتی خمینی، عباس؛ (1370)، شورای امنیت و جنگ تحمیلی، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملل وزارت امور خارجه.

3-    صحیفه ی امام، ج18، ص48.

4-    همان، ص492.

 

. انتهای پیام /*