انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در فاصله یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 24 اسفند 1358 برگزار شد و ملت در این انتخابات با شرکت حدود 11 میلیون نفر به نمایندگان خود رأی دادند. بدین ترتیب با برگزاری مرحله دوم و انتخابات میاندوره‌ای مجموعا 263 نماینده به مجلس راه یافتند. با انتخاب نمایندگان، اولین دوره مجلس شورای اسلامی در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علی (ع) در سیزدهم رجب 1400 ه . ق برابر هفتم خرداد 1359 در میان شور و شوق عمومی وصف ناپذیری رسما افتتاح شد.

چند روز قبل از افتتاح رسمی مجلس شورای اسلامی، یعنی روز چهارم خرداد، نمایندگان منتخب به دیدار امام رفتند. امام در این دیدار نکات مهمی در تشریح وظایف وکلا در مجلس شوراى اسلامى‏ را بیان کردند. نظر به اهمیت مباحث مطرح شده، متن کامل سخنان حضرت امام(س) در این دیدار آورده شده است:

 

بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏

مجلس محل طرح مسائل دلخواه اسلام و مردم‏

من خوف این را دارم که مطالبى که آقاى حجازى فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان براى من یک غرور و انحطاطى پیش بیاید. من به خداى تبارک و تعالى پناه مى‏برم از غرور. من اگر خودم را براى خودم نسبت به سایر انسانها یک مرتبتى قائل باشم، این انحطاط فکرى است و انحطاط روحى. من در عین حال که از آقاى حجازى تقدیر مى‏کنم که ناطق برومندى است و متعهد، لکن گله مى‏کنم که در حضور من مسائلى که ممکن است من باورم بیاید فرمودند من چند کلمه‏اى که مى‏خواهم در حضور آقایان عرض کنم از باب اینکه امر شده است به تذکر؛ فَانّ الذِّکْرى‏ تَنْفَعُ الْمُؤمِنینَ. تصادف خوبى است که امروز که آقایان در اینجا تشریف دارند و با هم مواجه هستیم مواجه با ملت هستیم، تمام ملت خلاصه در وجود شما آقایان است، تصادف خوبى است که با روز عید مبارکى مصادف شده است، و از آن بهتر این است که روز گشایش مجلس اسلامى در روزى است که عدالت در عالم متولد شده است، روزى است که امیر المؤمنین- سلام اللَّه علیه- به دنیا آمدند که مظهر همه‏ عدالتها و اعجوبه عالم هستند و از صدر عالم تا ابد بجز رسول اکرم کسى به فضیلت او نیست. این را ما به فال نیک مى‏گیریم و این فکر را مى‏کنیم که آقایان که در یک روزى که مظهر عدالت خدا، پرتو عدالت انسانى در آن روز متولد شده است، و شما مجلس را در آن روز افتتاح مى‏کنید بدانید که باید همان رشته را، همان رشته على- علیه السلام- را پیروى کنید. من در بعضى مجالس زمان رضا خان رفته‏ام در مجلس به عنوان تماشاگرى و مجالس دیگرى هم که از آن زمان تا اخیر بوده است شنیده‏ام. آنجایى که من دیده‏ام، مجلس، مجلس شورا نبوده است، مجلس مبارزه بین افراد در آمال خودشان بود؛ جنگ و نزاع بود. حتى بعض اشخاص که اشخاص صحیحى بودند و در خارج از مجلس حدود را حفظ مى‏کردند، در مجلس که وارد مى‏شدند مثل اینکه ملزم مى‏شدند به اینکه نظیر آنهاى دیگرى که به طور غیر اسلامى رفتار مى‏کردند، گاهى هم بعضى از آنها منحرف بشوند. مجلس شوراى اسلامى مجلس مشورت است، مجلسى است که باید متفکرین، آقایان، مسائلى که ما یحتاج ملت است و کشور است در میان بگذارند و با هم مشورت کنند. مباحثه کنند فقط آن چیزهایى که مربوط به ملت است و به اسلام.

مجلس شوراى اسلامى که شما آقایان وکیل هستید از طرف ملت براى خدمت در آن بنگاه، باید آنکه دلخواه ملت است در آنجا طرح بشود. و آنچه دلخواه اسلام است بحث و مشورت بشود. و به ترتیبى که مقرر است تصویب بشود و همه چیزش اسلامى باشد.

اغراض شخصیه را باید همه ما کنار بگذاریم. فرضاً که من با شما خداى نخواسته، یک حساب و خرده دارم، این در مجلس نباید، در مجلسى که مجلس اسلامى است نباید این خرده حسابها را آنجا به آن رسید. مجلس شوراى اسلامى در یک محفظه سربسته نیست که اگر خداى نخواسته انحرافى در آن پیدا شد همان اجزاى خود مجلس بفهمند، این سرباز است و رادیو و تلویزیون این را منتشر مى‏کند، همه ایران مى‏بینند و مى‏شنوند، و خارج از ایران هم تا آنجایى که موج اینها مى‏رود، آنها هم مى‏شنوند و مى‏فهمند که چه شده است. اگر بنا باشد که خداى نخواسته از اول صف آرایى بشود براى جنگ اعصاب، و آن مجالسى که در زمان طاغوت بود، آن مجالس، باز محتوایش تکرار بشود، این‏ مجلس اسلامى نیست، و آقایان به وظیفه شرعى و الهى خودشان عمل نکرده‏اند.

لزوم رعایت اخلاق اسلامى در مجلس‏

من امیدوارم که آقایان بدون اینکه جهات نفسیت را در نظر داشته باشند، و بدون اینکه اغراض خودشان را و مخالفتهاى شخصى که با اشخاص دارند در نظر داشته باشند، به آن چیزى که وکیل او، به آن چیزى که در آن چیز وکیل هستند، اندیشه کنند و مباحثه کنند و شور کنند. شورى که در محیطى واقع شد که اسلامى است و اخلاق اسلامى است منتهى به جنگ نمى‏شود، منتهى به آن مسائلى که در آن مجلسها و بعضى از آن مجلسها واقع مى‏شد که انصافاً شرم آور است نمى‏شود. باید همان طورى که تا حالا تحولات زیادى پیدا شده است در این ملت، شما که وکیل از جانب ملت هستید، و عصاره فضایل ملت هستید، باید در آنجا همان معنایى که مأمور او شدید از طرف ملت، همان معانى باشد. ملت یک ملت اسلامى است و اسلام را مى‏خواهد و احکام اسلام را مى‏خواهد. شما وکیل نیستید که بروید آنجا بنشینید و حسابهایى که خودتان با هم دارید صاف کنید.

اگر یک همچو کارى بشود، این انحراف است و غصب است آن محل براى شما. شما باید- ان شاء اللَّه همین طور هم هست- شما باید در آنجا معلم اخلاق باشید از براى همه کشور؛ براى اینکه مطالب شما به همه کشور بسط پیدا مى‏کند. وقتى که همه مردم در تمام کشور دیدند که این وکلایشان با راستى و صداقت در خدمت کشور هستند و در خدمت اسلام هستند، و مناظره‏هایى که مى‏کنند مناظره‏هاى اسلامى است، و بحث و تفتیشى که مى‏کنند بحث و تفتیش اسلامى است، این یک تعلیمى مى‏شود به همه افرادى که در این کشور هستند، و به آنجایى که این موجها مى‏رسد در خارج کشور. ما باید همه قشرها را تربیت کنیم. شماها باید در مجلس که مى‏روید علاوه بر اینکه، مسائلى که طرح مى‏شود که مورد احتیاج ملت است، باید آنها را در آن طرح کنید، با سلاح اخلاق اسلامى وارد بشوید، و با آن سلاح مردم را تربیت کنید که وقتى چند سال از مجلس گذشت، در مردم آثار گفتگوهاى شما و مناظرات شما پیدا باشد. از مجلس منعکس مى‏شود کارهاى شما علاوه بر اینکه خداى تبارک و تعالى حاضر است در همه جا و ناظر است در همه جا، و پرونده‏هاى همه شما پیش اوست و همه عالَم. علاوه بر اینکه باید ملاحظه کنید که در حضور خداى تبارک و تعالى هستید، هر نَفسى که مى‏کشید در حضور او هست، و هر کلمه‏اى که ادا مى‏کنید در محضر مبارک خداى تبارک و تعالى هست. و در محضر خداى تبارک و تعالى، بر خلاف دستور او جرم عظیمى است، و باید ناظر بدانید خدا را بر اعمال خودتان، باید شما دیگران را هم تربیت کنید. همه اشخاصى که در هر مرکزى هستند باید آن مرکز را به صورت یک تعلیمگاه درآورند. همان طورى که در صدر اسلام آنکه رئیس دولت بود، و آنکه سردار بود، سردار لشکر بود، با اعمال خودشان مردم را تربیت مى‏کردند، با حرفهاى خودشان، با کردار خودشان مردم را تربیت مى‏کردند، باید ما که دعوى این را داریم که مسلمان هستیم و تابع اولیاى اسلام هستیم، باید ما هم با کردار و رفتار خودمان تربیت کنیم مردم را.

مجلس محل مباحثه نه مبارزه و جبهه‏بندى‏

اگر خداى نخواسته، انحرافى در مجلس پیدا بشود، چون منعکس مى‏شود به همه جا، ممکن است که انحراف در سطح گسترده‏اى پیدا بشود و مسئولیت بزرگ باشد. چنانچه انحرافاتى را شما به واسطه اعمال و افعالتان از ملت سلب کنید، اجر بسیار بزرگى را دارید، اجر انبیا را دارید. از الآن بناى بر این نگذارید که ما یک جبهه کذا و یک جبهه کذا، از اول بناى مبارزه باشد، مبارزه نیست، مباحثه است، مباحثه، مباحثه نرم اسلامى.

مى‏خواهید هر کدام مسائلى که دارید به دیگرى بگویید با برهان، با بیان، البته باید بگویید اما مبارزه ندارید با هم. و همه براى اسلام هستید و خدمتگزار اسلام هستید و مى‏خواهید براى اسلام خدمت بکنید. از حالا بنا نگذارید به اینکه یک جبهه‏بندى بکنید، یک دسته این طرف، یک دسته آن طرف و همان کارهایى که در مجالس سابق مى‏کردند، و همان دعواها و نزاعهایى که به انحطاط مى‏کشید خودشان و ملت را. و من نمى‏دانم آیا در مجالس خارج از این کشور یک همچو نزاعها و داد و قالها و بدگوییهایى بوده است که‏ تقلید کردند اینها از آنها یا نه ابتکار بوده، این را من اطلاع ندارم؛ لکن على‏ اىّ حال، چه تقلید از دیگران بوده، و چه ابتکار خودشان بوده است، یک امر بسیار مشوّه بدى بود که تلخى او در ذائقه باید بماند تا آخر. و من امیدوارم که کارهاى شما آن تلخیها را از ذائقه‏ها بزداید.

کارشکنى و تضعیف یکدیگر، عامل انحطاط و سقوط

و یک مطلبى که باز مى‏خواهم عرض بکنم که دنباله همین است، این است که الآن کشور ما اول عملش و اول کارش است. بحمد اللَّه تا حالا تمام آن چیزهایى که یک حکومت لازم دارد، محقق شده است، لکن باز اول کار است. در این اول کار یک ویژگى‏اى هست که بعدها آن ویژگى دیگر ممکن است نباشد. حالایى که از خارج و داخل به کشور ما هجوم مى‏شود، در داخل با طرحهاى مختلف قلمهاى مختلف، مجله‏هاى مختلف و گویندگان مختلف و اشخاصى که شلوغ مى‏کنند در این مملکت، ابتلا هست، و از خارج هم که با قدرتهاى بزرگ، محل ابتلاى ما هست، ما اگر بخواهیم براى کشورمان، براى اسلام پیروزى حاصل بشود، باید کارشکنى نکنیم از هم. باید همه یکصدا باشیم. قضیه هدایت مسئله‏اى است، قضیه کارشکنى مسئله دیگر، هدایت باید کرد. مرکز همه قانونها و قدرتها مجلس است. مجلس هدایت مى‏کند همه را و باید بکند، اما بناى بر این نباشد که مجلس دولت را ضعیف کند. و بناى بر این هم نباشد که دولت مجلس را ضعیف کند. تضعیف هر یک، تضعیف خودش هم هست. اگر رئیس دولت؛ رئیس جمهور تضعیف کند مجلس را، خودش قبل از مجلس سقوط مى‏کند. و اگر مجلس تضعیف کند دولت و رئیس جمهور و آنهایى که اجرا مى‏خواهند بکنند، این خودشان هم تضعیف مى‏شوند و امروز صلاح نیست. چنانچه در یکوقتى هم یک همچو مطلبى واقع بشود، آن هم یک جرم است. امروز این مسأله، جرم بسیار بزرگ است. براى اینکه، در آن مواقعى که مملکت ما ابتلا به این مصایب ندارد، خوب یک کار خلاف است، اما کار خلافى نیست که مملکت ما را تهدید به نابودى و شکست بکند. اما امروز که مملکت ما وضعش این طورى است، و نمى‏توانند آنهایى که عمال خارجى هستند و خود خارجیها نمى‏توانند ببینند که در ظرف یک سال و دو سه ماه، چند ماه، تمام کارهایى که در چندین سال انجام نگرفته، اینجا انجام گرفت، این را نمى‏توانند ببینند. اینها از اول هى خیال مى‏کردند که خوب، به خودشان وعده مى‏دادند که اصلًا جمهورى اسلامى، این پا نمى‏گیرد. اصلش با او مخالفت مى‏کردند: «جمهورى، نه، لازم نیست اسلامى باشد، جمهورى ملى باشد». ما از این ملیها هیچى ندیدیم جز خرابکارى. اگر یک نفرشان آدمى بود که صحیحى بود، اسلامى بود که صحیح بود، ما ندیدیم چیزى از اینها.

باید همه ما اسلامى پیش برویم. با برنامه اسلامى پیش برویم. پیروزى ما مرهون اسلام است، نه مرهون من است و نه مرهون شما و نه مرهون هیچ قوه‏اى، مرهون اسلام است. اسلام به ما این پیروزى را داده است. این یک نعمتى است که خداى تبارک و تعالى به ما اعطا کرده است، و این نعمت را چنانچه شکرگزارى نکنیم ممکن است که یکوقتى خداى نخواسته از ما بگیرند. شکرگزارى‏اش به این است که همان طورى که در اول همه دستها بلند شد که ما اسلام را مى‏خواهیم، و جمهورى اسلامى را مى‏خواهیم، خداى تبارک و تعالى، عنایت فرمود و اعطا کرد. اگر ما از حالا این دستها را کنار بزنیم، یکى از این طرف برود و یکى از آن طرف برود، و یکى یک چیزى بگوید و یکى یک چیز دیگرى بگوید و جبهه‏بندى بشود، و دولت با مجلس، و مجلس با دولت و همه با هم به هم بریزند، ممکن است که عنایت خدا به واسطه کفران نعمت برداشته بشود، و ما انحطاط همه چیز پیدا بکنیم، و کشورمان باز برگردد به حال سابق، به همان ظلمها و همان ستمهایى که همه دیدید و همه دیدیم. شکرگزارى به این است که شماهایى که وکیل ملت هستید کارشکنى براى دولت نکنید، هدایت کنید. هر جایى که پا را کنار مى‏گذارد هدایتش بکنید.

دولت هم هر کس مى‏شود و هر کس هست، و نخست وزیر هم هر کس هست، دولت هم هر کس هست، آنها هم کارشکنى براى مجلس نکنند. آنها قوه مجریه هستند، همه‏ روى قانون عمل بکنند. این قانونى که ملت برایش رأى داده است. همین رأى نداده است که توى طاقچه بگذارید و کارى به آن نداشته باشید، بروید مشغول کار خودتان بشوید.

این قانون باید دست همه باشد و همه حدود را قانون معیّن بکند. قانون براى مجلس حدود معین کرده است، تخلف از این حدود نشود. براى رئیس جمهور تحدید کرده، حدود قرار داده، او هم تخلف نکند. براى نخست وزیر و امثال اینها و دولتها حدود معیّن کرده. آنها هم نباید خارج بشوند. هر که خارج بشود از حدود، باید این را تنبه بدهند، هدایت کنند آن را.

حرکت در مسیر اسلام بدون خوف از چپ و راست‏

و شماها هم من امید این را دارم که چهره‏هاى نورانى که در مقابل من واقع شده‏اند، بدانند که در پیشگاه خداى تبارک و تعالى هم هستید و باید براى اسلام و براى احکام اسلام- که به ما منت گذاشته است و همه پیروزیهاى ما به واسطه اوست- خدمت بکنیم، و با کمال قدرت خدمت بکنیم. خوف این معنا را نداشته باشید که اگر در مجلس شما یک مطلبى را بگویید، پیش روشنفکرها این خوب نیست. شما نماز هم اگر بخوانید بعضى از این روشنفکرها پیششان خوب نیست. شما اگر دعا هم بخوانید بعضى از اینها پیششان خوب نیست. من نمى‏گویم همه روشنفکرها؛ روشنفکر خوب در همه طبقات هست. اما آنهایى که از اوّلى که این جمهورى اسلامى خواست پایش را بگذارد توى این مملکت مخالفت کردند، و آنهایى که به اسم خدمت به خلق مى‏خواهند نگذارند این جمهورى اسلامى تحقق پیدا بکند. شما خوف هیچ کس را نداشته باشید؛ نه خوف چپیها را داشته باشید، نه خوف راستیها را داشته باشید. شما- در مسائل قانون اساسى است و اسلام و قانون اساسى هم تابع اسلام است- باید به اسلام فکر بکنید، نباید فکر کنید که حالا که در فلان کشور کذا چه جور واقع شده ما هم خوب است که التقاطى باشیم؛ یک قدرى بگوییم خدا، یک قدرى هم بگوییم چیز دیگر. مستقیم باشید و با استقامت کارتان را پیش ببرید، پشتیبان شما خداست. از هیچ چیز، از هیچ قوه نترسید. من نمى‏گویم که شما بر همه قوه‏ها غلبه مى‏توانید بکنید. ما که چیزى نداریم، همه چیز ما دست دشمنهاى ماست.

نهراسیدن از شکست در عمل به تکلیف‏

من عرض مى‏کنم که وقتى بنا شد که ما به تکلیفمان عمل بکنیم، و ما آن راهى را که خداى تبارک و تعالى پیش پاى ما گذاشته است آن راه را برویم، براى ما شکست هیچى نیست. براى اینکه از دو حال خارج نیست: یا این است که ما پیش مى‏بریم که شکست هیچ نیست، و یا این است که نه، مى‏آیند و ما را عقب مى‏زنند، ما تکلیفمان را عمل کرده‏ایم، چه شکستى است؟ سید الشهدا هم شکست خورد در کربلا، اما شکست نبود این. کشته شد و زنده کرد یک عالَمى را. امیر المؤمنین هم در جنگها، در جنگ صفین شکست خورد، لکن شکست نبود این. او به خدمت اسلام بود و براى خدا کار مى‏کرد. کسى که براى خدا کار بکند، هیچ وقت شکست تویش نیست، بُرد همیشه با آنهاست.

شما خوف این را نداشته باشید که اگر یک چیزى بر خلاف مثلًا مسلک مارکسیسم بگویید، بگویند که اینها چه عقب مانده هستند، خود آنها عقب مانده‏اند. همانهایى که ادعاى- نمى‏دانم- کمونیستى و کذا مى‏کنند، خود آنها از همه قلدرتر و از همه دیکتاتورترند، و ملتهایشان را همه به بند کشیده‏اند. آزادى در آن ممالک نیست براى کسى. همان طورى که در ممالک غربى هم آزادى نیست در کار، صحبت آزادى، حرف آزادى است. اگر آزادى باشد، این سیاههاى بیچاره چه کرده‏اند که این طور تحت فشارند؟ در هیچ جاى دنیا شما خیال نکنید که این طرحهایى که مى‏دهند، و این بساطى که درست مى‏کنند، یک واقعیتى باشد و بخواهند روى او رفتار بکنند. این مجلسهاى کذا که در دنیا درست شده است، و به دست قدرتمندها درست شده است، و لهذا حق وِتو دارند، همه‏اش آن قدرتمندها، اینها همه بازى است براى بلعیدن ماها، این یک مانور سیاسى است که با آن ماها را اغفال کنند و ماها را ببلعند. شما نباید گول از اینها بخورید و تحت تأثیر نه شرقیها واقع بشوید و نه غربیها وارد بشوید. شما آن طورى که اسلام مقرر فرموده است عمل بکنید. اگر هر کس هم هر چه به شما مى‏گوید اعتنا به او نکنید. اسلام‏ مد نظر شما باشد. و این را بدانید که آنهایى که با این مجلس مخالفند، و آنهایى که با این انقلاب مخالفند، و آنهایى که با اسلام مخالفند، هر کارى بکنید آنها به مخالفت خودشان ادامه مى‏دهند، منتها یکوقتى با یک بهانه است، بعد یک بهانه دیگر پیدا مى‏کنند.

خادم بودن وکیل ملت، به اسلام و کشور

شما توجه داشته باشید که به اسلام خدمت کنید و به کشور خودتان خدمت کنید. شما وکیل مردمى هستید که همه اسلام را مى‏خواهند، و همه کشور خودشان را مى‏خواهند. و شما باید براى این ملت خدمت بکنید، به آن چیزى که شما را وکیل کرده است خدمت بکنید. اگر انحراف پیدا کنید بر خلاف ملت، خیانت کرده‏اید به وکالتى که دارید. و من امیدوارم که ان شاء اللَّه شما با کمال قدرت، با کمال عزت و عظمت، این نهضت را به پیش ببرید. و مجلس، یک مجلس اسلامى اخلاقى همه چیز تمام باشد، و شما معلم اخلاق جامعه باشید، و همه جامعه هم پشتیبان شما باشد. و همه‏تان یک هویت بین دولت و ملت و ارتش و مردم و همه یک هویت باشید، همه اعضاى یک انسان باشید. همه در خدمت انسان کامل؛ که رسول اکرم است باشید، و همه به منزله اعضاى او باشید براى خدمت؛ و اگر این طور شد، پیروزى نصیبمان هست. و اگر خداى نخواسته، انحرافات پیدا شود و اغراض شخصیه پیش بیاید، و نمى‏دانم مسندها بحث بشود، و مقامها طرح بشود و امثال اینها، این اولًا انحطاط اخلاقى زیاد است، و انحطاط در پیشگاه خداست، و ثانیاً خوف این است که نتوانید این بار را به منزل برسانید. خداوند ان شاء اللَّه همه شما را تأیید کند، و همه ما را و همه مسلمین را تأیید کند. و همه را از شر شیطان بزرگ و آنهایى که دنباله او هستند حفظ کند. و ما را از شر نفس اماره بالسوء حفظ کند.

و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته.

 

صحیفه امام، ج‏12، ص: 343-351

. انتهای پیام /*