سیدجلال فاطمی
امام(ره) در گفتمان خود، نگاهی مثبت به سوابق سران حزب جمهوری اسلامی داشته است که این می تواند نقطه قوتی برای یک حزب مناسب باشد. ایشان علاوه بر ابراز شناخت و تأیید نسبت به مؤسسین این حزب، هدف و مقصد آنان را اسلام معرفی می نماید که این هدف نیز منطبق با ماهیت اندیشه سیاسی امام(ره) می باشد.
تأیید مؤسسین حزب جمهوری اسلامی از سوی امام(ره)؛
افرادى که این حزب را ایجاد کردند، خوب، من مىشناختم. من آقاى خامنهاى را بزرگش کردم. من آقاى هاشمى را بزرگ کردم، من آقاى بهشتى را بزرگش کردم. دیدم اینها را از اول تا آخر. بسیارى از اینها [را،] خوب، من مىشناختم که اینها اشخاصى نیستند که نه، انحصار طلب به آن معنایى که آنها مىگویند، [نیستند.] ... من که شماها را مىشناختم و مىدیدم این طورى نیست مسأله و مقصد شما اسلام است... . (صحیفه امام، ج15، ص: 201-200)
ایشان در جایی دیگر علاوه بر اینکه به تصدیق سران این حزب می پردازد، طی مقایسه ای سیره و عمل حزب جمهوری اسلامی را مورد اشاره قرار می دهد:
... کدام حزب را سراغ دارید که سران آن حزب مثل سران حزب جمهورى اسلامى باشد؟ البته من افراد را نمىشناسم، لکن سران را مىشناسم و چیزى [را] که آنها تصدیق بکنند، ما هم تصدیق مىکنیم. من نمىخواهم بگویم که در حزب جمهورى اسلامى، افرادى خودشان را وارد نکردهاند یا افرادى هم نیستند که اشتباهاتى داشته باشند یا تعمداتى، لکن- روى هم رفته را ما باید حساب بکنیم که- روى هم رفته، وقتى که حساب بکنیم، این حزب را با حزبهاى دیگرى، مثلًا با حزب توده یا احزابى که در زمان محمد رضا بود، سران آنها [را] با سران اینها، افراد آنها [را] با افراد اینها، طرز عمل آنها [را] با طرز عمل اینها مقایسه بکنیم و انصاف داشته باشیم، مىبینیم که این وجهه، وجهه انسانى و اسلامى است و آنها به حسب نوع، این طور نیستند. (صحیفه امام، ج16، ص: 166)
امام(ره) طی یک سخنرانی در میان اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، ضمن اشاره به توطئه ها و تبلیغات علیه حزب جمهوری اسلامی به دفاع از سران این حزب می پردازد :
حزب شما هم مىدانید چه جورى بود وضعش بین مردم؟ بین مردم شماها را یک صورت کریهى، حزب حاکم ...! الآن هم دارند در خارج هى حزب حاکم، حزب حاکم مىگویند و شماها را که در رأس حزب هستید، یک صورت مشوهى آن وقت نشان مىدادند که شاید مردم غیر آگاه، همه شاید قبول مىکردند که مسأله این است و اینها هستند که دارند انحصار طلبى [مىکنند]، اینها هستند که دارند همه چیز را براى خودشان چه مىکنند، اینها هستند که دارند اسلام را چه مىکنند. (صحیفه امام، ج15، ص: 199)
همچنین می فرمایند:
شما مقایسه بکنید این جمهورى اسلامى را در زمان ما، مقایسه بکنید این سران جمهورى اسلامى در کشور ما و این حزب جمهورى اسلامى در کشور ما [را] مقایسه بکنید با هر کشورى که مىخواهید انتخاب کنید. شما هر کشورى را که انتخاب کنید، من گمان نمىکنم که روى هم رفته، مثل این کشور ایران، این طور که ملت به حسب نوع و حکومت و مجلس و رؤسائى که هستند و در کارها دخالت مىکنند و اداره مىکنند کشور را، شما گمان ندارم که نظیرى برایش پیدا بکنید. (صحیفه امام، ج16، ص: 163)
امام(ره) در جایی از وظایف حزب جمهوری اسلامی سخن به میان می آورد که طی آن این حزب موظف است به مقابله با فساد در درون خود پرداخته و با توجه به گستردگی فعالیت این حزب در امور اجرایی کشور، از سرایت آن فساد به کل نظام جمهوری اسلامی جلوگیری به عمل آورد:
... حزب جمهورى اسلامى موظف است و دولت و همه موظفاند به اینکه نگذارند یک مورد هم فساد وقتى واقع شد، اغماض نکنند؛ همان یک مورد را تعقیب کنند و همین یک مورد را از بین ببرند تا سرایت نکند، یک وقت یک جمهورى به فساد کشیده بشود یا لا اقل، به این طور کشیده بشود که بدنام بشود در دنیا. (صحیفه امام، ج16، ص: 173)
امام(ره) ضمن تأیید اشخاصی که در رأس آن فعالیت می کنند و همچنین گام برداشتن این حزب در راه منافع اسلام، به سران آن هشدار می دهد که مراقب نفوذ افراد منحرف باشند زیرا آن ها قصد منحرف کردن این حزب را دارند:
توصیه و هشدار به سران حزب جمهوری اسلامی؛
من اطمینان به این آقایانى که مىشناسمشان که در رأس این حزب بودند و سابق هم بعضى دیگر که بودند. خوب اینها را ما با آنها بودیم و مىشناسیم. لکن این آقایان چند نفر هستند و احاطه به تمام کشور و حزب جمهورى اسلامى در تمام کشور را ندارند. باید اشخاصى که در هر جا هستند و متکفل این امر هستند و اشخاص صالح هستند، با کمال دقت و با کمال وسوسه، ملاحظه کنند که افرادى که- خداى نخواسته- انحراف دارند و افرادى که مىخواهند خودشان را وارد کنند در این چیزهایى که به نفع اسلام است و منحرفش کنند، مبادا باشد در آنها. حتى یک فردشان هم خطر دارد به اندازه خودش. جمعیت زیادىاند الآن که در حزب هستند. باید توجه کرد به اینکه آنهایى که در رأس هستند، خیلى درباره آنها- یعنى، در هرجا هستند، در رأس به طور مطلق نه، رده بالا را نمىگویم- آنهایى که در جاهاى دیگر هستند و اداره مىکنند حزب جمهورى اسلامى را، باید توجه کنند که در همان مرکز ادارىاش و تبلیغاتىاش و چیزهاى دیگرى که دارند، مبادا یک نفر از اشخاص منحرف با یک صورت بسیار- مثلًا- اسلامى، وارد شود؛ توجه به سوابقشان بکنند، به لواحقشان، به خانوادههایشان و به کارهایى که مىکنند؛ توجه بکنند. (صحیفه امام، ج16، ص: 171-170)
امام(ره) پس از شهادت اعضای این حزب، ضمن بیان مظلومیت شهدای آن، به رد تبلیغات سوئی که علیه آنان منتشر شده بود می پردازند:
شما دیدید که صبح آن روزى که مرحوم آقاى بهشتى و آن هفتاد نفر مظلوم در آنجا، آن طور به وضع فجیع شهید شدند، مردم فرق کردند؛ یکدفعه تمام صحبتها برگشت. آنهایى که فریاد [مىزدند،] همانهایى که بهشان تزریق کرده بودند که این آدم چطور و کذا و کذاست و آن طور براى ایشان شعار به ضد ایشان مىدادند، یکدفعه شعارها برگشت و به نفع ایشان شد؛ یعنى، به نفع اسلام شد. حزب شما هم معرفىاش آن طورى که در آن وقت مىکردند، همین طورها بود که این حزبى است که حزب حاکم و انحصار طلب و کذا و کذا و چنان [است.] خوب، من البته تمام حزب را که من نمىشناختم و نمىشناسم، لکن افرادى که این حزب را ایجاد کردند، خوب، من مىشناختم. من آقاى خامنهاى را بزرگش کردم. من آقاى هاشمى را بزرگ کردم، من آقاى بهشتى را بزرگش کردم. دیدم اینها را از اول تا آخر. بسیارى از اینها [را،] خوب، من مىشناختم که اینها اشخاصى نیستند که نه، انحصار طلب به آن معنایى که آنها مىگویند، [نیستند.] (صحیفه امام، ج15، ص: 200)
پس از اینکه درخواست انحلال حزب توسط دو نفر از بنیانگذاران آن سرانجام ضمن ابراز علاقه به این افراد با انحلال حذب موافقت می نمایند:
نامه [به آقایان خامنهاى و رفسنجانى (موافقت با انحلال حزب جمهورى)]
زمان: 11 خرداد 1366/ 4 شوال 1407
[بسم اللَّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک مرجع عالیقدر و رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینى- مد ظله العالى
همان طور که آن رهبر عزیز اطلاع دارند، تأسیس «حزب جمهورى اسلامى» از طرف هیأت مؤسس با مشورت آن مقام معظم و در شرایطى انجام شد که نیاز به یک تشکل در برابر انبوه مسائل در آغاز انقلاب و لزوم انسجام و انتظام نیروهاى آگاه و مؤمن و گسترش آگاهیهاى انقلابى و تربیت کادرهاى فعال و کارآمد براى اداره کشور و خنثى کردن توطئه گروهکها و عوامل دشمن خارجى و ضد انقلاب داخلى بشدت احساس مىشد. این حزب در طول سالهاى گذشته در حد توان خود به منظور تثبیت نظام جمهورى اسلامى و انجام تکالیف بزرگى که بر دوش خود حس مىکرد، از هیچ کوششى فروگذار نکرد؛ و در کوران توطئههاى چپ و راست با فداکارى و تقدیم شهدایى که بعضى از آنان چهرههاى برجسته و فراموش نشدنى انقلابند، از جمله شهداى هفتم تیر، نقاب از روى نفاق برانداخت و مظلومیت و حقانیت خط امام را به نمایش گذارد. «1»
در طول جنگ تحمیلى، حزب جمهورى اسلامى در سراسر کشور به وظیفه اسلامى خود براى بسیج مردم و شرکت فعال در جبهههاى نور عمل کرد، و جمعى از کادرها و اعضاى آن در این جهاد مقدس به افتخار شهادت نایل آمدند. تعبد افراد این حزب به اسلام و اعتقاد راسخ آنان به ولایت فقیه، که خود عامل مهمى در کینهتوزى ضد انقلاب بود، ایجاب مىکرد که در مراحل و مقاطع مختلف انقلاب، با کسب رهنمودهایى از آن مقام معظم، حرکت حزب را تنظیم و سیاستهاى آن را پىریزى نمایند.
اکنون به فضل الهى نهادهاى جمهورى اسلامى تثبیت شده و سطح آگاهى و درک سیاسى آحاد ملت انقلاب را از جهات عدیده آسیب ناپذیر ساخته و روشنبینى و توکل و قوّت اراده آن رهبر عالیقدر و فداکارى و آمادگى مردم حزب اللَّه توطئههاى ضد انقلاب داخلى و استکبار جهانى را بىاثر و کم خطر نموده است. لذا احساس مىشود که وجود حزب، دیگر آن منافع و فواید آغاز کار را نداشته، و بعکس، ممکن است تحزّب در شرایط کنونى بهانهاى براى ایجاد اختلاف و دودستگى و موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت گردد، و حتى نیروها را صرف مقابله با یکدیگر و خنثىسازى یکدیگر کند. لذا، همان طور که قبلًا نیز کراراً عرض شد، شوراى مرکزى پس از بحث و بررسى مبسوط و مستوفى با اکثریت قاطع به این نتیجه رسید که مصلحت کنونى انقلاب در آن است که «حزب جمهورى اسلامى» تعطیل و فعالیتهاى آن بکلى متوقف گردد.
مراتب براى استحضار و کسب رهنمود عالى معروض مىگردد. و الامر إلیکم، و ادام اللَّه بقائکم الشریف. سید على خامنهاى- اکبر هاشمى رفسنجانى].
بسمه تعالى
جنابان حجتى الاسلام آقاى خامنهاى و آقاى هاشمى- دام توفیقهما
موافقت مىشود. لازم است تذکر دهم که حضرات آقایان مؤسسین محترم حزب، مورد علاقه این جانب مىباشند. امیدوارم همگى در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهورى اسلامى کوشا باشید. ضمناً تذکر مىدهم که اهانت به هر مسلمانى چه عضو حزب باشد یا نه بر خلاف اسلام و تفرقهاندازى در این موقع از بزرگترین گناهان است. و السلام علیکما و رحمة اللَّه.
11 خرداد 66
روح اللَّه الموسوی الخمینى
(صحیفه امام، ج20، ص: 275 و 276)
.
انتهای پیام /*