روز تعطیل که تاکسی گیر نمی آمد ناچار موتور گرفتم تا رأس ساعت  3:30 طبق گفته سردبیر سایت جماران، در پرتال حضور پیدا کنم. ساعت 3:35 دقیقه رسیدم. از ورودی که داخل آمدم از زمین آب خورده و تابلو های متعدد نصب شده روی دیوارها میشد حدس زد که شدیدأ به ساختمان رسیدند. وارد تحریریه شدم. عسگریان سردبیر سایت فارسی پرتال داخل تحریریه بود و بس! هنوز کسی نیامده بود. ساعت 4 بود و هنوز سید حسن نیامده بود. بهتر که نیامده بود چون هنوز کارهای تدارکاتی سالن مانده بود و کارکنان هم یکی یکی مشغول حاضر شدن بودند. هر یک از مقام های به ظاهر مسئول وارد تحریریه می شد و صندلی های خالی را می دید اولین گفته ای که بعد از سلام داشت در قالب سوال «آیا کارکنان هم می آیند؟» بود و من تقریبا چندین بار این سوال را از چندین نفر شنیدم و کم کم داشت به ذهنم می رسید که یه کاغذ بزرگ تهیه کنم و روی آن بنویسم : کارکنان می آیند نگران نباشید ! آن طرف تر سه نفر دیگه با سه نظر مختلف با هم بحث می کردند که تابلوی عکس امام را کجا نصب کنند. ساعت 4:15 بود که آقای وصال با هیئت همراه بدون تشریفات وارد سالن شدند و تازه آن موقع بود که سالن مشغول پر شدن شد. همه بچه های تحریریه آمده بودند و ما هم گرم صحبت با آن ها شدیم اصلا یادمان رفت باید گزارش بنویسیم! 4:20 دقیقه و همه منتظر. آقای وصال بعد از سلام به همه خوش آمدگویی و تبریک عید می گفت. ساعت 5 شد و از میزان افزایش تحرکات افراد موجود داخل سالن و واکنش های بیرونی و اضافه شدن تشریفات ناگهانی به داخل سال میشد حدس زد که بالاخره سید حسن رسید. سید حسن وارد سالن شد از سمت چپ با همه دست داد و با لحن خودش سلام و احوالپرسی هم کرد. حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) و آیت الله بجنوردی هم همراه سید حسن بودند. البته کاروان همراه به همین تعداد ختم نمی شد. مراسم طبق دیسیپلین خاص مراسم های ایرانی و اسلامی با قرأت قرآن شروع شد. تو خود ای گوهرِ یکدانه کجایی آخر / کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد ... آغاز صحبت های وصال به عنوان اولین سخنران با این بیت شعر بود. کیفیت صدا خیلی بد بود و وقتی میکروفون را قطع کردند تازه ما می فهمیدیم که آقای وصال چه می گوید. وصال صحبت هایش را با این مطلع که امروز روز امید است و روز رهایی از بندگی غیر آغاز کرد و در ادامه صحبت هایش سعی می کرد به طرق مختلف احساسش را از حضور سید حسن در پرتال در قالب نحیف زبانش بگنجاند البته آن طوری که من استنباط کردم. وصال در ادامه صحبت هایش گفت که ما خیلی وقت بود منتظر شما بودیم. ظاهرا آقای وصال بیشتر از من منتظر بوده چون من چند ساعت منتظر نشستم و ایشان ظاهرا چندین سال منتظر چنین لحظه ای بوده! وصال سعی داشت در صحبت هایش این مسئله را روشن کند که اینجا مربی بیش نیست و اگر موفقیتی در مجموعه حاصل شده همه به خاطر وجود تیم خوب است و همچنین چندین بار بودجه کم پرتال رو به صراحت ضمیمه صحبت هایش کرد و معلوم نبود این مشکل را بر سر کدام مسئول مالی و غیر مالی موسسه می زد. وصال اینطور ادامه داد که اینجا حقیقتی وجود دارد که در قالب مجاز است. خیلی بودند در جهان همچون گاندی ها و نهرو ها و ... اما هیچکدام فضایل امام را نداشتند . جامعیت امام را هیچ فقیهی نداشت. روزی که امام قیام کرد عصر پلی کپی بود. امام با پلی کپی انقلاب کرد. ما مدت های باید منتظر می ماندیم تا یک پلی کپی کم رنگ و با دست خط امام به دستمان برسد. و در ادامه گفت از روزی که سایت جماران افتتاح شده است، میزان ارجاع سایت های مختلف به آثار امام افزایش یافت. و این بود بخش های مهمی از صحبت های آقای وصال در فراز اول مجلس. نوروزی بعد از آقای وصال به شرح فعالیت های حوزه راهبردی پرتال با تجهیزات کامل پرداخت. مسئولین تدارکاتی پرتال اگر به جای این همه تدارکات اطعامی یک روغن به این صندلی ها میزدند و این دریچه های کولر را طوری تنظیم می کردند که اینقدر سر و صدا نمی کرد خیلی حرکت مفیدی انجام می دادند چون سر و صدای داخل سالن واقعأ آزار دهنده بود و فزون بر این مشکل نبود میکروفون بود! ما طبق معمول در جایی قرار داشتیم که تمامی عوامل فیلم برداری و نور پردازی و صدا برداری و عوامل پشت صحنه و جلوی صحنه و ... در جلوی ما قرار داشتند و یک ستون بزرگ هم به جمع آنان پیوسته بود ما مجددا تصویر نداشتیم و فقط صوت می شنویدیم . سید حسن بعد از صحبت های نوروزی برای اینکه نشان بدهد از این عوالم دور نیست با یک سوال که فرق پرتال با سایت جماران چیست بحث با نوروزی را ادامه داد. نوروزی که انگار از سوال کردن سید حسن در حیطه کاری اش جا خورده بود به به کار بردن اصطلاحات فرنگی در صحبت هایش پناه برد تا شاید طرفش را متقاعد کند اما نکته ای که توجه همه را از جمله بچه های فنی پرتال را جلب خودش کرده بود این بود که سید حسن پا به پای نوروزی در به کار بردن همین اصطلاحات فرنگی در بحث شرکت می کرد که وصال به کمک نوروزی رسید و سعی کرد بحث را جمع کند.

در حین صحبت های سجاد مسئولین تدارکاتی شروع به توزیع بسته های پذیرایی کردند! این کار همیشه اشتباه بوده. بسته پذیرایی را یا قبل از مراسم باید توزیع کنند یا بعد مراسم نه وسط سخنرانی یک نفر. این بود که سخنرانی نسبتا پیچیده سجاد پیرامون امنیت پرتال همانا و جذابیت میوه های تابستانی در بسته هم همانا. سجاد هم در صحبت هایش سعی می کرد بیشتر از اصطلاحات فرنگی استفاده کند در صورتی که هیچ نیازی نبود. نقلی قولی در همین رابط شنیده بودم که زمانی که شاهرخی مقدمه ای بر دیوان امام نوشت و آن را برای اصلاح به حاج احمد خمینی داد، احمد آقا بیشتر از هر چیزی روی کلماتی خط می کشید که زبان بیگانه (عربی) بود و معادل فارسی آن را جایگزین می کرد و بد نیست که ما هم اینجوری فارسی را پاس بداریم. آیت الله بجنوردی در خلال صحبت های سجاد به ارائه یک پیشنهاد پرداخت و گفت چرا پرتال زبان عربی ندارد و تا آثار امام در بین المللی شود و چرا فقط این آثار را محصور زبان فارسی کردید و با این صحبت بخش انگلیسی زبان سایت را که سجاد مسئولش بود سخت به چالش کشیده شد و اساسأ داشت زیر سوال می رفت که از آن دفاع شد و در پاسخ گفته شد که بخش انگلیسی زبان داریم فعلا اما بخش عربی در آینده ... . بعد از صحبت های سجاد پیرامون بخش انگلیسی و به کار بردن اعداد و ارقامی که از در همان لحظه بعضأ توسط کارکنان بخش انگلیسی تکذیب می شد، دلیری پیرامون بخش محتوی بحثی را آغاز کرد. بعد از صحبت های نماینده پرشین بلاگ و اسماعیلی زاده مسئول مالی پرتال و بیش از پیش گرد شدن بخش جلویی مجلس طوری که انگار یک جلسه اداری است و بقیه فقط میخ شده اند به صندلی ، این سوال برای من و بقیه پیش آمد که چرا باید کارکنان در جلسه ای شرکت کنند که بنا است ریز فعالیت های مختلف پرتال و مباحث ریز مالی مطرح شود و آیا اصلا صحیح است که کارمند در جریان امور مالی یک موسسه قرار بگیرد ؟ این سوال را تقریبا همه با یک حالت اعتراض داشتند. شاید اگر این جلسه در یک اتاق کوچک و با حضور همین سخنرانان برگزار می شد خیلی بهتر بود. تنها دو بخش این برنامه مربوط به کارکنان می شد یکی معرفی کارکنان یکی سخنرانی سید حسن و صحبت های ابتدایی آقای وصال. آقای وصال در پایان آیتم های مربوط به پرتال به معرفی تک تک کارکنان پرتال پرداخت و برای هر کدام هم ویژگی یا صفتی منسوب کرد.

بخش نهایی برنامه صحبت های سید حسن خمینی بود. سید حسن با کسب تمامی این اطلاعات از صحبت های کارکنان سعی کرد صحبت هایش را با این میزان ها جهت بدهد. وی در بخش هایی از صحبتش که من در اینجا نقل به مضمون می کنم اذعان کرد که ارزش یک  سایت به بازدید کننده آن است. البته این رو هم اضافه کنم که سید حسن این جمله را از نتیجه گیری قضیه ی مجلس طعام شیخ عبدلله خرقانی نقل کرد روزی شیخ مجلس طعامی با تشریفات و اطعام زیادی بنا بود برپا کند اما در روز میهمانی کسی نرفت و سفره خالی ماند و شیخ به خدا گفت که خدایا این بهشت تو حکایت همین سفره ی من است اگر قرار باشد سخت بگیری و همه را به جهنم بی اندازی بهشتت زیر سوال می رود. پس ارزش بهشتت به بندگان درونش است .سید حسن در ادامه صحبت هایش اذعان کرد که کمیت ارجاع به سایت خوب است اما کیفیت مراجعین هم مهم است و در نهایت هدف غایی ارزش فاعلیت فعل است اما هرجا مخاطب زیاد باشد دلیل بر این نیست که محتوی آن سایت خوب است و .... . و در پایان سید حسن اعلام کرد که من انتظار دارم که در جلسه بعدی شما باز هم از رشد سایت و پرتال در همه زمینه های گزارش هایی ارائه کنید.

بعد از صحبت های سید حسن، وی به همراه هیئت همراهش به بازدید از ساختمان پرتال پرداختند و ما هم راهمان را کج کردیم و در حیاط منتظر ماندیم تا سید حسن بیاید و عکس دست جمعی بگیریم و تمام، که آمد و گرفتیم و تمام ...

 


امیرحسین کاکایی – 15 تیر 1391

. انتهای پیام /*