جمعی از روحانیون، پاسداران و اهالى کرج روز هشتم خرداد ماه سال 1358 در قم به دیدار امام رفتند. حضرت امام(س) در این دیدار در سخنان مهمی با یادآوری خطر مخدوش شدن چهره اسلام، مراقبت مردم از مسئولان نظام جمهورى اسلامى را خواستار شدند. ایشان در ابتدای بیاناتشان توجه مسئولین را به لزوم حفظ حیثیت اسلام جلب کرده و فرمودند:
«اینکه من خیلى به آن اهمیت مىدهم این است که امروز که جمهورى اسلامى اعلام شده است و مردم ایران را از شرّ آنها، از شرّ رژیم فارغ مىدانند و جمهورى را «اسلامى» مىدانند، همه اقشار ملت خصوصاً آنهایى که در رأس کار هستند، خصوصاً روحانیینى که در رأس کار هستند، اینها جدیت کنند به اینکه نبادا خداى نخواسته چهره جمهورى اسلام به طور قبیح بین مردم وجود پیدا کند. این اهمیت در رأس همه امور این معناست... آنکه اهمیت دارد حیثیت اسلام است، که باید کوشش کرد این حیثیت را حفظ کرد. تا حالا مردم مىدیدند که خوب، یک دولت طاغوتى است و کارهایش کذا و کذاست؛ وقتى که دولت طاغوتى رفت، مردم توقع دولت اسلامى دارند. مردم توقع دارند که حالا که نمىتوانید همه کارها را یکدفعه اصلاح کنید، لکن اینهایى که در رأس کار هستند جورى نباشد که اسلام را هم مثل یک دولت طاغوتى ما عرضه بکنیم. اگر ما مسامحه کنیم در امور، یا تخطى کنیم از آن مشیى که اسلام و حکومتهاى اسلامى دارد، این اسباب این مىشود که اسلام را ما در نظر عالم، در نظر غیر، در نظر جوانهاى بىاطلاع از اسلام، قشرهایى که اسلام را درست اطلاع بر آن ندارند، در نظر اینها یک صورت طاغوتى به آن داده بشود. این شکست است که تا آخر اسلام را به شکست مىرساند. دیروز به بعضى از این آقایان که اینجا بودند گفتم که آن روزى که وجهه اسلام بخواهد درش خدشه وارد بشود، آن روز است که بزرگان اسلام جانشان را دادند براى آن. در زمان معاویه و در زمان پسر خلف معاویه مسأله این طور بود که چهره اسلام را اینها داشتند قبیح مىکردند. به عنوان خلیفة المسلمین، به عنوان خلیفه رسول اللَّه آن جنایات را مىکردند. مجالسشان، مجالس چه بود. اینجا بود که تکلیف اقتضا مىکرد براى بزرگان اسلام که مبارزه کنند و معارضه کنند؛ و این چهره قبیحى که اینها دارند از اسلام نشان مىدهند و اشخاص غافل ممکن است که خیال کنند که اسلام خلافتش همین است که معاویه دارد و یزید دارد، این است که خطر مىاندازد اسلام را و این است که مجاهده برایش باید کرد، و لو انسان به کشتن برود.»
رهبر کبیر انقلاب اسلامی رعایت مقررات و موازین شرعى را مهمترین مسئله دانسته و بیان داشتند:
«حالا که مملکت دست خود مردم افتاده است، و ادعا این است که یک حکومت اسلامى است، که یک جمهورى اسلامى است، حالاست که خطر زیاد است. حالاست که براى قشر روحانیت از همه بیشتر؛ براى اینکه اینها نمونهاى از اسلام هستند؛ نمونهاى از انبیا هستند. براى سایر قشرها هم همین معنا. اینکه به اسلام عقیده دارد، به خدا عقیده دارد، برایش الآن یک تکلیف هست که در این وقتى که آن رژیم طاغوتى رفته است، و حالا- ما ادعا مىکنیم- یک رژیم اسلامى و انسانى هست، یکوقتى طورى نشود که کمیتهها در سرتاسر کشور، عرض بکنم پاسدارها در سرتاسر کشور، سایر قشرها در سرتاسر کشور، خودشان را آزاد بدانند که هر کارى مىخواهند بکنند؛ آزاد بدانند که هر جور مىخواهند رفتار بکنند. این است که اگر چنانچه کمیتهها روى موازین اسلامى عمل نکنند، اگر روحانیون، که در رأس جامعه هستند روى موازین [و] مقررات به طور دقت عمل نکنند، اگر دولت به طور دقت عمل نکند، اگر ارتش به طور دقت عمل نکند و اعمالشان را تطبیق ندهند با اسلام، یک صورت قبیحى از اسلام در خارج منعکس مىشود؛ که حالا هم که دولت اسلامى مثلًا شد، حالا هم که جمهورى اسلامى شد، مثلًا پاسدارهاى اسلام مىریزند خانههاى مردم را غارت مىکنند؛ چه مىکنند. یک قضیه که بشود، کافى است که بگویند همه مىکنند! دو تا قضیه وقتى که واقع بشود که بیخود بریزند به خانههاى مردم و از آنجا مثلًا غارتگرى بکنند، این کافى است براى اینکه بگویند کمیتهاىها که بگویند پاسدارهاى اسلامى وضعشان غارتگرى است. یک کمیته در یک محلى اگر واقع بشود، دو تا کمیته در یک محلى اگر واقع بشود، و بر خلاف مقررات شرع در آن عمل بشود، کافى است که بگویند کمیتههاى اسلامى هم این طور هستند که این طور کارها را انجام مىدهند. اگر دو تا حبسى بر خلاف مقررات اسلام با آنان عمل بشود کافى است که بگویند حبس اسلام هم مثل حبس ساواک مىماند!»
حضرت امام با یادآوری تکلیف مهمی که بر دوش مسئولین نظام است به آنها تذکر دادند که همه در معرض آزمون الهى هستند و ضربه به حیثیت اسلام را جرمى نابخشودنى خواندند:
«الآن یک تکلیف بسیار بزرگى به عهده همه ماست. من که یک طلبه هستم این تکلیف را دارم؛ آقایان هم، که از آقایان هستند، این تکلیف را دارند؛ سایر قشرها هم دارند؛ که کوشش کنیم وجهه اسلام و صورت اسلام را آن طور که هست نمایش بدهیم؛ نه آن طورى که خلفایى مثل معاویه و یزید و بعضى، یا بسیارى از خلفاى اموى و بنى عباس جلوه مىدادند. به عنوان اینکه ما نماینده اسلام هستیم کارهایى مىکردند که با اسلام مخالف بود؛ و اسباب این مىشد که یکوقت وجهه اسلام را در دنیا دگرگون کنند.
الآن ما در یک امتحان بزرگ واقع هستیم. الآن خدا ما را امتحان مىکند که آیا ما در این وقتى که یک مطلبى دستمان آمده، یک قدرتى دستمان آمده است، آیا ما چه مىکنیم؟ ما هم همان هستیم به صورت دیگر؟ یا خیر، ما روى مقررات عمل مىکنیم؟
یکوقت مىگویند که فلان آدم این طورى است، این اشکالى ندارد؛ فلان شخص این طورى است. یکوقت اگر بنا شد که مثلًا در قشر معممین، خداى نخواسته، در قشر علما، خداى نخواسته، یک مطلب خلافى واقع بشود، دو تا مطلب خلاف واقع بشود، مردم مىگویند که خوب، اینها نمایندگان اسلام هستند، نمایندگان اسلام هم همین طورند؛ پس معلوم مىشود اسلام این طورى است. کمیتههایى که براى کمیته اسلامى هست و کمیته در حکومت اسلامى هست اگر چنانچه یک قضیهاى بر آن واقع بشود، صورت اسلام را بد نمایش مىدهد، و اگر یک همچو کارى به دست ماها واقع بشود، جرمى است که بخشودنى نیست؛ پیش خداى تبارک و تعالى بخشودنى نیست. این مثل سایر گناهها نیست. این یک گناه بزرگى است که اسلام را ما در خطر انداختیم؛ اسلام را بر خلاف آن چیزى که هست نمایش دادیم.»
حضرت امام(س) در ادامه سخنانشان عاجزانه از همه مسئولین خواستند که اسلام را همانگونه که هست عرضه کنند:
«و لهذا من از همه، از همه کمیتهها، از همه پاسدارها، از همه معممین، از همه اهل منبر، از همه اهل محراب، از همه مسلمانها، عاجزانه، با کمال عجز و تواضع، استدعا مىکنم که این اسلامى که الآن به دست شما افتاده است وارونه نشانش ندهید؛ همان طور که هست عرضه کنید. اگر اسلام را همان طور که هست عرضه کنید، دنیا قبولش مىکند؛ متاع خوبى است. اما اگر چنانچه امروز خداى نخواسته ما یک جور عملى بکنیم که این عمل اسباب این بشود که بگویند اسلام این طور هست، بزرگتر خیانت را ما به اسلام کردیم. این یک سفارش عمومى است که پیش من اهمیت دارد و باید عرض بکنم به همه، به همه قشرهاى ملت باید عرض بکنم با کمال دقت توجه کنید که یک قدم خلاف اسلام نباشد، یک قدم. با کمال دقت ملاحظه کنید که کمیتههایى که در تحت کفالت شماست اشخاصى توى آن نباشند که خلاف اسلام عمل مىکنند. با کمال دقت ملاحظه کنید کسانى که به عنوان اسلام، به عنوان مسلمین، به عنوان چه، معممین کذا، اینها یک قدم خلاف برندارند که خداى نخواسته چهره اسلام را بر خلاف آن طورى که هست قبیح نشان بدهند. این در نظر من از همه چیزها اهمیتش بیشتر است و مسئولیتش هم بیشتر. همه ما مسئولیم که این کار را انجام بدهیم؛ یعنى آن طور که، آن قدرى که، قدرت داریم این کار را انجام بدهیم که گمان نشود که اسلام هم مثل سایر حکومتهاى دیگر هست و تا حالا دستشان چیزى نبوده؛ حالا که دستشان آمده، همانند که بودند و همانند که هستند.»
بخش پایانی صحبت های حضرت امام در این دیدار به لزوم مراقبت مردم از اعمال مسئولان اختصاص داشت:
«این مسأله مهم است. و آقایان توجه کنند همه و همه ملت موظفند که نظارت کنند بر این امور. نظارت کنند اگر من یک پایم را کنار گذاشتم، کج گذاشتم، ملت موظف است که بگویند پایت را کج گذاشتى، خودت را حفظ کن. مسأله، مسئله مهم است. همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارهایى که الآن مربوط به اسلام است. اگر دیدند که یک کمیته خداى نخواسته بر خلاف مقررات اسلام دارد عمل مىکند، بازارى باید اعتراض کند؛ عرض بکنم که کشاورز باید اعتراض کند؛ معممین و علما باید اعتراض کنند. اعتراض کنند تا این کج را راست کنند. اگر دیدند یک معمم بر خلاف موازین اسلام، خداى نخواسته، مىخواهد عمل بکند، همه موظفند که جلویش را بگیرند که امروز غیر روزهاى دیگر است. آن وقت هم باید بگیرند، اما حالا کار مهم است. حالا اساس، اساس وجهه اسلام است. اساسى است که الآن اسلام به دست ما افتاده، داریم چه مىکنیم؟ بنا بر این، آنى که به نظر بنده مهم است این است، و البته اینها هم باید عمل بشود؛ اما اینها در درجه دوم است؛ درجه اولش عبارت از این است که همه ما، همه قشرها، همه، اینها همه باید این جهت را توجه داشته باشند و همه آنها مراعات این مسئله کُلُّکُم راعٍ، همه باید مراعات این مسائل را بکنند. توجه داشته باشند که نبادا من یکوقت یک کلمه بر خلاف مقررات اسلام بگویم. اعتراض کنند، بنویسند، بگویند. آقا، خداى نخواسته آقا، شما، ایشان، ایشان، اینهایى که الآن مردم توجه به آنها دارند و مىگویند اینها مثلًا دارند اداره مىکنند، چه حکومت باشد و چه کسانى که عرض بکنم که از این دادگاهها باشد، هر جا باشد، الآن وقت این است که همه اینها مواظبت کنند خودشان [را]. مواظبت کنند در اینکه یک قدم کج نگذارند؛ و اسلام را حفظ کنند. صورت اسلام را آن طورى که هست نشان بدهند. و اگر خداى نخواسته یک کسى پیدا شد که یک کار خلاف کرد، اعتراض کنند مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را مىکنى. در صدر اسلام هست که عمر وقتى که گفت- در منبر بود- که اگر من یک کارى کردم شماها چه بکنید. یک عربى شمشیرش را کشید گفت ما با این، با این شمشیر راستش مىکنیم. باید این طور باشد. باید مسلمان این طور باشد که اگر- هر که مىخواهد باشد، خلیفه مسلمین و عرض بکنم هر که مىخواهد باشد- اگر دید پایش را کنار گذاشت، شمشیرش را بکشد که پایت را راست بگذار.
اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و این طورى که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم، ایران را بگوییم یک نمونه است، یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمىشود؛ با رفتن ظالمها درست نمىشود. اگر بنا شد که ظالمها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم، همان کارها را به اندازهاى که قدرت داریم بکنیم، ما هم همان هستیم؛ ما هم همان رژیم هستیم؛ ما هم همان ظالم هستیم. این یک مطلبى است که باید همه بدانند و همه ملت باید بدانند. و در رأس آنها این است که روحانیون و کسانى که مرجع امورند در همه جاها، دولت اسلامى- عرض بکنم که- ارتش اسلامى، همه قواى انتظامیهاى که حالا همه مىگویند ما اسلامى هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم، مجرد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد. باید شهربانى حالا وضعش با آن وقت تغییر بکند؛ نه لفظش تغییر بکند و وضعش همان باشد. باید شهرداریها همین طور باشند. ارتشیها همین طور باشند، وزارتخانهها همین طور باشند ادارات همین طور باشند، بازار همین طور باشد، بازار باید بازار اسلامى باشد، نه بازار چپاولگرى؛ نه بازار قاچاق؛ بازار اسلامى باشد؛ به حال مردم رسیدگى بکنند. این مردم دارند از بىبضاعتى چه مىشوند، آنهایى که فرصت طلبند حالا اجناس را چند مقابل بالا مىبرند! اینها با وضع اسلام موافق نیست؛ مخالف است ....
بنا بر این، الآن بر عهده ما همه، همه افراد ملت، از صدر تا ذیل، چه در دستگاههاى حکومتى باشند چه نباشند، چه در دستگاههایى باشد که تمشیت امور را مىکنند چه نباشد، الآن به عهده همه ما این است که ما کارهایمان را موافق اسلام قرار بدهیم. و اسلام را حالا که مىگوییم جمهورى اسلامى هست و حالا که مىگوییم مملکت اسلامى است و حالا که مىخواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو باشد از براى سایر جاها، یکوقت جورى نباشد که یک الگویى باشد، الگوى شیطانى باشد؛ و ما غفلت از آن بکنیم. باید یک الگوى اسلامى باشد و این وظیفه بر عهده همه ماست.»
صحیفه امام، ج8، ص: 1-7
.
انتهای پیام /*