روز ششم خرداد ماه سال 1358 پرسنل شهربانی کاشان با امام‌خمینی در قم دیدار کردند، امام‌خمینی در این دیدار به ترفندها و نیرنگ‌های رضاخان در ابتدای کار و جنایات او و فرزندش و پندناپذیری محمدرضاشاه خطاب به افراد و پرسنل نیروهای نظامی و انتظامی فرمودند: «کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید خدا از شما راضی است. ملت از شما راضی است. قدرت در دست شما باقی می‌ماند».

ایشان در ابتدای صحبت هایشان حضار و مسئولین را توصیه به عبرت گرفتن از تاریخ کردند و بیان داشتند:

«چیزهایى در دنیا اتفاق مى‏افتد که تاریخ را تحقق مى‏دهد، این براى عبرت گرفتن ما، سرمشق بودن براى ماست. مِن جمله، این قضیه‏اى که در ایران اتفاق افتاد. پنجاه و چند سال سلطنت غاصبانه رژیم پهلوى که سرتاسرش مشحون بود از کارهایى که مخالف مسیر ملت بود.

بعد از او نوبت به پسرش رسید...  من شاید مکرر این را در بعضى از صحبتهایم گفتم که نکن کارى که وقتى بروى همه مردم شادى کنند؛ نکن این کارى را که همین مطلب را، که وقتى که پدر تو رفت همه شادى کردند، در عین حالى که همه در خطر بودند، تو نکن این کار را، که وقتى رفتى همه شادى کنند. حکومت اگر حکومت‏ ملى باشد به دست ملت یک حکومتى وجود پیدا بکند، چون از خودشان است اگر یک وقتى از بین برود، همه ناراحت مى‏شوند اگر بخواهد از بین برود، همه پشتیبان‏اند لکن حکومت اگر چنانچه پایه قدرتش بر دوش ملت نباشد، به این وضع در مى‏آید که آن روزى که مى‏گویند رفت، خیابانها آن طور شد که دیدید... شادیها آن طور شد که دیدید.

این باید مایه تنبه براى ماها بشود- فرق نمى‏کند- یک قدرتى که در رأس است و همه مملکت تحت سیطره‏اش است؛ یا یک قدرتى که در یک استان است؛ یا یک قدرتى که در یک شهر است؛ یا یک قصبه است. اگر چنانچه عقل داشته باشند قدرتها، باید از این تاریخ موجود عبرت ببرند؛ که وقتى حکومتى پایه قدرتش به دوش ملت نباشد و ملت با قلبش با آن موافق نباشند، هر چه قدرتمند باشد هم نمى‏تواند پایدارى کند. دیدید که قدرت خودش چه بود؛ علاوه بر او، همه قدرتها با او موافق بودند... در عین حال چون پایه قدرت بر قلوب مردم نبود، روى دوش ملت نبود، همه قدرتها دستشان را روى هم گذاشتند و قدرتهایشان را روى هم گذاشتند که نگه دارند او را- و نتوانستند- رفت! این یک تاریخ موجود است؛ و باید براى ما همه عبرت باشد.»

حضرت امام به نقش محوری ملت در پشتیبانى از دولت‏ و پایداری دولت ها اشاره کردند و خاطرنشان ساختند:

«شما که در شهربانى کاشان هستید، آن هم که در شهربانى قم است، آن هم که رئیس شهربانى کل است، آن هم که رئیس ارتش کل است، آن هم که رئیس ژاندارمرى کل است، آن هم که رئیس دولت است، اینها توجه داشته باشند که آنکه مى‏تواند اینها را نگه‏ دارد و حفظ کند ملت است. ملت مى‏تواند این قدرتها را حفظ کند. اگر ملت پشتیبان این جمعیت شد، اینها همه کارى مى‏توانند بکنند. و اگر ملت یکوقتى نارضایتى پیدا کرد، اگر امروز صحبت نکنند، چند روز دیگر صدایشان درمى‏آید؛ چند وقت دیگر صدایشان در مى‏آید. آن روزى که ملت صدایش در بیاید، دیگر نمى‏تواند یک قدرتى با آن مقابله بکند. از این جهت، باید همه ما توجه به این معنا داشته باشیم که آنچه ملت را راضى مى‏کند این است که ببینند که شهربانى براى آنهاست؛ نه شهربانى ضد آنهاست. در زمان طاغوت، مردم شهربانى را، ارتش را، ژاندارمرى را، دولت را، تا برسد به خود آن آدم، ضد خودشان مى‏دیدند... وقتى بنا شد که پایگاه ملت از دست رفت، و نتوانستند هم جورى بکنند که دوباره اعاده‏اش بکنند، این است که فرو مى‏ریزد.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی در این دیدار رمز پایدارى نظام‏ را داشتن پایگاه مردمی برشمرده و خطاب به حضار فرمودند:

«این الآن براى شما و ما و همه قشرهاى دولت و ملت، و خصوصاً قشرهایى که قواى انتظامى هستند، این باید یک سرمشق و یک الگو باشد که ببینیم که یک قدرت بزرگ وقتى پایگاه ملى ندارد، این قدرت نمى‏تواند بایستد سرپاى خودش. یک قدرت و لو بزرگ نباشد اگر پایگاه ملى داشته باشد، این غلبه مى‏کند. کوشش کنید که پایگاه ملى براى خودتان درست کنید. این به این است که گمان نکنید که شما صاحب مقام هستید، منصب هستید باید به مردم فشار بیاورید. هر چه صاحب منصب ارشد باشد باید بیشتر خدمتگزار باشد. مردم بفهمند که هر درجه‏اى که این بالا مى‏رود با مردم متواضعتر مى‏شود. اگر یک همچو کارى شد و یک چنین توجهى به مسائل شد و یک همچو عبرتى از تاریخ براى ما شد، هر قوه‏اى پایگاه ملى پیدا مى‏کند؛ و پایگاه ملى حافظ اوست؛ حفظ مى‏کند او را. شهربانى هر شهرى اگر چنانچه در خدمت مردم باشد؛ این طور نباشد که مردم وقتى اسم کلانترى را بشنوند بلرزند به خودشان! وقتى بخواهند بروند طرف کلانترى مثل اینکه طرف حبس دارند مى‏روند یا طرف کشتارگاه مى‏روند! خیال کنند دارند طرف منزلشان مى‏روند، یا طرف جایى مى‏روند که عدالت توى آن هست، جایى مى‏روند که ظلم در آن نیست، جایى مى‏روند که با مردم دوست هست، نه دشمن، اگر این طور شد، دلهاى مردم متوجه مى‏شود. مردم زود راضى مى‏شوند، مردم نفوسشان این طور است که زود راضى مى‏شوند. یک نوازش از یک نفر صاحب منصب براى مردم کافى است که تا مدتها اینها دلشان راضى باشد از او.»

حضرت امام در پایان سخنانشان حکومت بر دلها را تنها راه اقتدار دولتها دانستند و فرمودند:

«کارى بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتى پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضى است؛ ملت از شما راضى است؛ قدرت در دست شما باقى مى‏ماند، و مردم هم پشتیبان شمایند؛ اگر یک کسى بیاید بخواهد به شما یک تعدى بکند، ملت به او حمله مى‏کند. به خلاف اینکه اگر مردم دیدند که اینها با آنها نیستند، اینها دشمن آنها هستند، اگر یک کسى بیاید، یک دزدى بیاید بخواهد به شما حمله کند، آنها کمکش هم مى‏کنند. این یک مطلبى است که الآن ما از این تاریخ موجودى که بر ما گذشت باید عبرت بگیریم؛ و بدانیم که اگر پایگاه داشت این مرد بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود براى ارضاى مردم، هر گز این قدرت به هم نمى‏خورد؛ هر گز مخالفت با او نمى‏شد؛ لکن مع الأسف همه قدرتش را روى هم گذاشت بر ضد مردم... این براى این است که عمل نشان نداد به مردم؛ یک عملى که با آن عمل بتواند پایه براى خودش درست بکند... این یک مسئله کلى است براى همه ما که فکر این باشیم- که براى ملتمان- بفهمد ملت که ما خدمتگزار ملت هستیم؛ ملت ادراک کند که ما خیر او را مى‏خواهیم، وقتى آن را ادراک کرد که ما همه خیر ملت را مى‏خواهیم، ملت هم پشتیبان ماست.»

 

صحیفه امام، ج‏7، ص: 508-513

. انتهای پیام /*