روز سوم خرداد ماه، سالگرد حماسه آزادی و فتح خرمشهر، پس از حدود 19 ماه اشغال آن به دست نظامیان رژیم بعثی صدام است. این روز بزرگ، یک خاطره به یادماندنی تاریخی است که به یک ذهنیت مستمر در حافظه تاریخی ملت ایران، بدل شده است. فتح خرمشهر، موجب هیجان عظیم و به وجودآمدن احساسات و عواطف پاک در میان ملت ایران شد و دل های همه ایرانیان و مسلمانان جهان را به یکدیگر نزدیک کرد و یک نوع وحدت عملی و همدلی را در بین اقشار مختلف ملت ایران برانگیخت.
از سوی دیگر، این فتح بزرگ، موجب سرشکستگی رژیم صدام حسین و نیز تلخکامی حامیان قدرتمند وی شد. صدام و نظامیان بعثی، همه همت، توان و تدبیر خود را برای حفظ خرمشهر و ادامۀ اشغال آن ، به کار گرفتند و این شهر قشنگ را با آرایش نظامی و عملیات مهندسی به زعم خود به یک دژ نفوذ ناپذیر و غیر قابل تصرف تبدیل کرده بودند. آنان با کشیدن حصارهای دفاعی متعدد به دور این شهر و احداث خاکریزهای دفاعی گسترده، با تخریب خانه های مردم و نیز ایجاد استحکامات گسترده، که با تعبیه میدانهای مین و چیدن سیم خاردارهای زیادی به دور آنان صورت گرفته بود، از پدافند قطعی خود برای حفظ این شهر مطمئن شده و حتی فکر مقابله با عملیات احتمالی هوابرد و هلیبُرن از سوی نیروهای ایرانی را نیز کرده بودند و هرجا فضا و زمین مساعدی برای فرود آمدن نیروها از هوا بود، آن ناحیه را با کاشتن عمودی تیرآهن های متعدد، برای اقدام نظامی از آسمان، ناممکن ساخته بودند.
همه این اقدامات، نشان از عزم جدی صدام، برای نگهداری و ادامه اشغال این شهر از سوی نظامیان بعثی عراقی داشت. رژیم بعثی عراق در آن زمان، حتی در نقشههای منتشره از سوی خود، نام این شهر را نیز عوض کرده بود و اسم «مُحَمَّره» را بر آن گذاشته بود، تا ایرانیان را از رسیدن به شهر خرّم خود، مأیوس نماید. صدام حتی پس از 25 روز نبرد شبانهروزی رزمندگان اسلام در عملیات بیتالمقدس و درست هنگامی که آنان به دروازه های غربی خرمشهر نزدیک میشدند، همچنان به تقویت نیروهای نظامی خود در این شهر میپرداخت و برای جلوگیری از پیروزی قطعی رزمندگان اسلام، سربازان جدیدی را وارد این شهر برای ادامه تصرف آن میکرد، به گونهای که بیشترین نظامیان عراقی در جریان عملیات بیتالمقدس، از داخل بندر خرمشهر به اسارت گرفته شدند. به دام افتادن حدود دوازده هزار نفر از نظامیان بعثی در این شهر نامآور، حکایت از اراده جدی صدام برای در اهتزاز نگه داشتن پرچم دشمن بر بالای خانههای ویران شدۀ مردم در این شهر مرزی داشت.
خرمشهر که در آخرین روز عملیات بیتالمقدس از تصرف دشمن خارج شد، به صورت نماد موفقیت پرچمداران توحید و علامت پیروزی قوای اسلام و عزت ایرانیان درآمد و مُهری داغ به نشانۀ شکستی بزرگ بر پیشانی صدام و رژیم بعثی عراق گذاشت. این عملیات و رشادتها و افتخاراتی که رزمندگان اسلام در شب ها و روزهای آن آفریدند، اسطورهها را به واقعیت بدل کرد و دسترسی به قهرمانان افسانه ای را در عمل، امکانپذیر ساخت.
در این نبرد نسبتاً طولانی شجاعت، از جانگذشتگی، فداکاری، صبر، آقایی، مقاومت و چیزهای دست نیافتنی، همه در صحنه عمل رخ داد. صدام پس از فتح خرمشهر در لاک دفاعی عمیقتری نسبت به آنچه پیشتر انجام میداد فرو رفت. از این به بعد بود که او احساس کرد، جنگی را که خود آغاز کرده است، تا انقلاب اسلامی را از پای درآورد، هم اکنون موجب تزلزل حکومت وی شده است و اشغال سرزمین ایران، امکان بازگرداندن لبۀ تیز جنگ را به سوی حاکم بغداد و رژیم سفاک و خون آشاماش در پی دارد.
لازم به ذکر است که پس از فتح خرمشهرهمچنان بیش از 2500 کیلومتر مربع از خاک ایران، در اشغال نظامیان بعثی عراق باقی ماند. مناطقی همچون نفتشهر، شلمچه، طلائیه، ارتفاعات قلاویزان، ارتفاعات سومار و ارتفاعات حَمرین در غرب کشور از جمله نقاطی بود که ارتش صدام آن ها را پس از عملیات بیت المقدس نیز در اشغال خود نگه داشت و پس از مدتی به خاطر نگرانی از حملات جدید رزمندگان اسلام حدود 1500 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی را رها کرده ولی همچنان 1000 کیلومتر مربع از ارتفاعات سرکوب غرب کشور و نیز برخی از مناطق مانند نفت شهر را در اشغال نظامیان خود حفظ کرد. صدام در طول جنگ نشان داد که تنها با نبردی شجاعانه و با کمک فشار نظامی و اقدامات تاکتیکی دست از اشغالگری و سبعیت برمیدارد.
فتح خرمشهر، یکی از نتایج بزرگ عملیات بیتالمقدس بود، ولی تنها دستاورد آن نبود. در این نبرد که یکی از مهمترین و گستردهترین عملیاتها در دوران جنگ تحمیلی است، حدود 5400 کیلومترمربع از خاک کشور که در جنوب استان خوزستان به اشغال صدامیان درآمده بود، آزاد شد. این وسعت، چندین برابر مساحت برخی از کشورهای همجوار ایران مثل بحرین است که دشمن در آن با حداکثر توان نظامی خود؛ یعنی با شش لشکر شامل سه لشکر زرهی، یک لشکر مکانیزه و دو لشکر پیاده و ده تیپ مستقل، پدافند میکرد. دشمن در آرایش و گسترش یگان های خود در این منطقه عملیاتی، با استفاده از 1400 دستگاه تانک، 1200 دستگاه نفربر زرهی و بیش از 500 عراده توپخانه صحرایی و پدافند هوایی و حدود 80 هزار نفر نیروی نظامی، این ناحیه بزرگ را در کنترل خود داشت.
وجود موانع طبیعی در اطراف منطقه تحت اشغال؛ یعنی رودخانه «کرخه نور» در شمال آن، رودخانه «کارون» در شرق و رودخانه «اروندرود» در جنوب و آبهای «هورالهویزه» در غرب منطقه اشغالی و نیز وجود دشتهای وسیع مناسب برای مانور زرهی، که ستون فقرات ارتش صدام را تشکیل میداد، شرایط بسیار مناسبی را برای نیروهای اشغالگر، پدید آورده بود که با حمایت گسترده نیروی هوایی و آتشهای وسیع پشتیبانی، میتوانست احساس کند که در قلعه خیبر نشسته و امکان نفوذ به جبهه وی، وجود ندارد.
اما چگونه این منطقه وسیع از دست نیروهای دشمن خارج شد؟ چه اتفاقی در بین نیروهای ایرانی افتاد که آنان، توانستند، ظرف یک سال و اندی، همه سرزمینهای تحت اشغال دشمن را آزاد و عملیاتی به بزرگی نبرد بیتالمقدس را طراحی و اجرا کنند؟ آیا بر تعداد و تنوع تسلیحات و تجهیزات آنان افزوده شد؟ آیا کشوری به آنان کمک نظامی کرد؟ آیا حامیان صدام، دست از حمایت رژیم بعثی برداشتند؟ آیا تحریم تسلیحاتی ایران شکسته شد؟ و آیا آمریکا، شوروی و اروپا، از حمایت گسترده تسلیحاتی و واگذاری اطلاعاتی نظامی به صدام دست کشیدند؟
پاسخ همه این پرسشها منفی است، ولی آنچه واقعیت دارد، این است که توان رزمی رزمندگان اسلام، گسترش عظیمی پیدا کرد. برای درک این موضوع، باید به تحول فکری و فرهنگی عظیمی که حضرت امام خمینی(ره)، با آغاز جنگ از سوی صدام، در بین مردم ایران ایجاد کردند اندیشید که حاصل آن را در فتح خرمشهر می توان دید. به همین دلیل امام خمینی، فتح خرمشهر را نه فقط فتح یک سرزمین مهم، بلکه به طور ضمنی فتح ارزشها حساب کردند.
امام خمینی (ره)، در جریان تهاجم صدام به ایران، اقدامات اساسی زیر را برای برخورد با دشمن انجام داد و ذهن مردم ایران را در این زمینه متحول ساختند:
1- ترس از جنگ و نگرانی از حمله نظامی دشمن را، با سخنان خود از دل مردم ایران بیرون راندند.
2- دفاع را بر همه مردان و زنان به عنوان واجب کفایی اعلام نموده و میدان جنگ را در اختیار همه مردم ایران گذاشتند و به مصداق آیه: «اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتِلونَ بِأنَّهُم ظُلِموا وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دیارِهِم بِغَیرِ حَق اِلا أن یَقولوا رَبُّنَا الله» (سوره حج، آیات 39 و 40).
یعنی به رزمندگان اسلام اجازه جنگ با دشمنان داده شد زیرا آن ها تحت ظلم واقع شدند و خداوند بر یاری آن ها قادر است، کسانی که به ناحق از خانه هایشان آواره شدند به خاطر آن که می گفتند پروردگار ما الله است.
بدین ترتیب، توان رزمی ایران به یکباره افزایش یافت و مشارکت آحاد مردم در دفاع از کشور رخ داد.
3- به همه رزمندگان اعلام کرد که «شما میتوانید»، تنها «نصرت کنید خدا را، تا نصرت کند شما را» و خدا مجاهدان راهش را بر قاعدین برتری بخشیده است؛
«فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلی القاعِدینَ اَجراً عَظیما».
4- او اعلام کرد که شما پیروزید، حتی اگر کشته شوید، زیرا به فوز عظیم شهادت میرسید «وَ ما بنا اِلا اِحدَی الحُسنَیَین».
5- او از حضور همه استعدادها و همه اقشار مردم، بدون هیچ محدودیتی از نظر جسمی، سنی، تحصیلاتی، قومی و... در جبهههای جنگ استقبال کرد و راه ورود «نیروهای داوطلب» را که «بسیجی» خوانده میشدند، برای مقابله با دشمن به جبههها باز کرد، برای همین بود که نسل جدیدی از فداکاران و سرداران بزرگ وارد عرصه دفاع شدند و کار طرح ریزی نبردها و انجام عملیاتها را بر عهده گرفتند؛ سردارانی مانند شهیدان حسین خرازی، حسن باقری، مهدی باکری، صیاد شیرازی، منفرد نیاکی، احمد متوسلیان، احمد کاظمی، محمود شهبازی و صدها شهید گمنام و بزرگ دیگر.
درواقع، امام خمینی به خوبی نقطه آغاز حرکت برای ایستادن در مقابل دشمن را «شخصیتسازی فرهنگی جامعه» تشخیص دادند و با انتقال آموزههای اسلام در این زمینه به عنوان سیر اساسی تحول در جبهههای نبرد گام بلندی را برداشته و دست به یک تحول عظیم فرهنگی در بین مردم زدند. ایشان با تحمیل جنگ از سوی دشمن، این حادثه را به عنوان فرصتی برای آشنایی مردم با فرهنگ دفاعی اسلام تلقی کردند و دیدگاههای زیبای اسلام را در این زمینه به طور مرتب برای آحاد مردم بیان داشتند.
اقدام دیگری که ایشان انجام دادند، این بود که با بیان نکات فوق، تحولی را در فرهنگ خانوادههای ایرانی به وجود آوردند، به گونهای که آنان با فرستادن فرزندان خود به جبهههای جنگ، در جامعه شأن والایی می یافتند و به اعزام فرزندانشان برای مقابله با دشمن افتخار میکردند. پدران و مادران ایرانی، خود مشوقان فرزندان خویش برای حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل شدند و این یک تحول عظیم روحی و فرهنگی بود. امام خمینی به گونهای سخن میگفتند و رفتار میکردند که جوانان ایرانی، عاشق محیط جبههها میشدند و کوچکترها که به دلیل کمی سن، در جبههها پذیرفته نمی شدند، ناراحت می شدند وگریه میکردند.
علاوه بر این ها، رهبر کبیر انقلاب اسلامی، دست به یک «الگوسازی» موفق زدند. ایشان نوجوان رزمندهای را که در زمان تلاش دشمن برای اشغال خرمشهر، دست به یک فداکاری بزرگ زده بود ، الگوی همه جوانان و ایرانیان معرفی کردند و فرمودند: «رهبر ما آن طفل دوازده سالهاى است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.»(صحیفه امام،ج14،ص73). ایشان با معرفی این الگوی ماندگار، عملاً به مردم نشان دادند که اسلام و جامعه اسلامی در عمل از چه افراد و شخصیتهایی استقبال میکند و به چه انسانهایی ارج مینهد. ایشان از خود گذشتن، فدا کردن جان و فیسبیل الله حرکت کردن را الگوی مناسب انسانها معرفی کردند و قهرمانی را در تسلط انسانها بر خویشتن دانستند. برای همین بود که ایشان آن شهید نوجوان را به عنوان یک الگوی «محبوب» و «مطلوب» به جامعه و مردم معرفی کردند.
بنابراین، تحول عظیم فرهنگی ای که امام امت آفریدند موجب شد که فداکارترین قشر جامعه در صحنه جنگ با دشمن حضور یابند و حماسههای بزرگ از جمله فتح خرمشهر را بیافرینند. درواقع فتح خرمشهر حاصل ترکیبی از طرح ریزی و برنامه ریزی های درست، ابتکارات خوب و حضور انسانهای والایی بود که حاضر بودند در راه خداوند جان خود را بر دست گرفته و با معبود خود معامله کنند.
اکنون، سال هاست که جنگ تحمیلی پایان یافته است، ولی خاطره دفاع مقدس به عنوان پایگاه هویت ملی، همچنان پابرجاست. به همین دلیل فتح خرمشهر، تنها فتح یک سرزمین باارزش نیست، بلکه فتح ارزشهایی است که اسلام با کلام امام خمینی در بین ایرانیان آفرید. سالگرد این عملیات غرورآفرین و شگفتانگیز بر همه ظلمستیزان مبارک باد.
.
انتهای پیام /*