بدون شک مهمترین مسئله پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 تعیین نظام سیاسی کشور بود. در این رابطه جریان های فکری و نیروهای سیاسی و اجتماعی، دیدگاه های مختلفی را در قالب الگوهای نظام سیاسی آینده مطرح نمودند. برخی از جریانات سیاسی خواستار عنوان جمهوری و یا جمهوری دموکراتیک و برخی دیگر جمهوری دموکراتیک اسلامی و یا جمهوری اسلام حمایت کرده و گروه دیگری نیز حکومت اسلامی را عنوان مناسب برای نظام سیاسی کشور می دانستند. اما در این میان مفهوم «جمهوری اسلامی» به عنوان عصاره اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) و به مثابه تئوری و نظریه ای سیاسی برای شکل حکومت توسط حضرت امام در بیستم مهر ماه 1357  در  پاسخ به اینکه عمل شما  دارای چه جهتی است و چه رژیمی را می خواهید؟ برای اولین بار برای بیان نوع حکومت اسلامی جایگزین نظام شاهنشاهی مطرح گردید.

اینکه امام چگونه به مفهوم جمهوری اسلامی رسید تا حدی در مراحل تکوین و تطور اندیشه سیاسی ایشان نهفته است، اما اینکه اساسا معنا و مفهوم آن چیست و دارای چه ماهیتی است، نیاز به بحث و بررسی و ارائه پاسخ دارد. جمهوری اسلامی پیشنهادی امام شامل دو جزء بود و از دو کلمه مرکب شده بود: کلمه جمهوری و کلمه اسلامی، کلمه جمهوری شکل حکومت پیشنهاد شده را مشخص می نمود و کلمه اسلامی، محتوای این حکومت را بیان می دارد.

در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، جمهوری شکل حقوقی رژیم است که توسط خود مردم تعیین می شود.  در واقع مفهوم «جمهوری» در کلام و اندیشه امام به همان معنایی است که در همه جا وجود دارد و به نوعی فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و مفهوم «اسلامی» نیز که محتوای آن فرم را که قوانین الهی است، بیان می دارد و در مناسبت ها و مکان های مختلف بدان اشاره دارند ،ازجمله؛

«ما خواستار جمهوری اسلامی هستیم، جمهوری فرم و شکل حکومت را تشکیل می دهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است.» (صحیفه امام، ج5، ص398)

و یا در جایی دیگر و در پاسخ به خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه که می پرسند؛ «... حضرت عالی می فرمایید که بایستی در ایران جمهوری اسلامی استقرار پیدا کند و این برای ما فرانسوی ها چندان مفهوم نیست، زیرا که جمهوری می تواند بدون پایه مذهبی باشد، نظر شما چیست؟ جمهوری شما برپایه سوسیالیسم است؟ مشروطیت است؟ به انتخاباتی استوار است؟ دموکراتیک است؟ چگونه است؟» پاسخ می دهند:

«اما جمهوری به همان معنایی که همه جا جمهوری است، اینکه ما جمهوری اسلامی می گوییم برای این است که هم شرایط منتخب و هم احکامی که در ایران جاری شده، اینها بر اسلام متکی است، لکن انتخاب با ملت است؛ طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه جا هست». (صحیفه امام، ج4، ص479)

علاوه بر امام خمینی(ره)، اطرافیان و نزدیکان وی نیز راجع به ماهیت و مفهوم «جمهوری اسلامی» نظری مشابه ابراز می کردند. در همین زمینه شهید مطهری به عنوان یکی از ایدئولوگ های انقلاب اسلامی و از شاگردان برجسته امام دو روز قبل از اعلام نتایج رفراندوم12 فروردین58 در مصاحبه ای تلویزیونی به روشن سازی مفهوم جمهوری اسلامی و تشریح ماهیت آن می پردازد و تصریح می نمایند که؛ «جمهوری اسلامی حکومتی است که شکل آن، انتخاب رئیس حکومت از سوی عامه مردم برای مدتی موقت است که محتوای آن هم اسلامی است.»

اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که این همه اصرار امام خمینی (ره) بر حفظ ترکیب «جمهوری اسلامی» و ایستادگی ایشان در قبال پیشنهادات بدیل، حتی «جمهوری اسلام» چه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که این اصرار و ایستادگی معلول دغدغه ها و واهمه هایی است که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهد شد:

اول اینکه، امام معتقد بودند که مخالفین «جمهوری اسلامی » بیش از آنکه دلشان برای دستیابی به شرایط دموکراتیک بتپد؛ از اسلام می ترسند و در لوای چنین الفاظی، حذف ضمنی محتوای اسلامی، نظام جدید التاسیس را پی می جویند.
«از آن اولی که صحبت جمهوری اسلامی شد، اینها شروع کردند به کارشکنی .یک دسته‌ای را تراشیدند به اینکه ما هم بگوییم جمهوری، اسلامی اش چیست؟! و عجب این بود که {می گفتند} ملت ما{هم} جمهوری می خواهد. جمهوری اسلامی یعنی چه ؟! تا اینکه نگذارند اسلام پایش تو کار بیاید. اگر جمهوری باشد، همه کاری می شود با آن کرد. اما اگر جمهوری اسلامی باشد، اسلام نمی گذارد کسی کاری بکند. یک دسته دیگر تراشیدند، بگویندکه جمهوری دموکراتیک، باز از اسلامش فرار می کردند، یک دسته سومی هم که یک خرده می خواستند نزدیکتر بشوند و بازی بدهند ماها را، گفتند جمهوری اسلامی دموکراتیک. این هم غلط بود. ما همه اینها را گفتیم ما قبول نداریم.»  (صحیفه امام، ج11، ص280 )
دوم اینکه، در قبال روشنی مفهوم اسلامی بودن جمهوری، دموکراتیک یا دموکراسی معنای واضحی ندارد:... ما دموکراتیک سرمان نمی شود؛ برای اینکه دموکراتیک در عالم، معانی مختلفی دارد. (صحیفه امام، ج11، ص280)

سوم اینکه، در کجای دنیا واقعا به دموکراسی عمل شده است که اینچنین و به این شدت اینها از آن حمایت می کنند: «... دموکراسی که در عالم معروف است، کجاست ؟ کدام مملکت را شما دارید؟ این ابرقدرت ها کدام یکی شان به موازین دموکراسی عمل کرده اند.» (همان،ج10، ص526)

لذا با توجه به آنچه که بیان شد، آن چیزی که در نظریه امام تازگی دارد نه «جمهوری» بودن نظام است - چون بسیاری از نظام‌‌های عالم جمهوری می‌باشند - و نه ظاهر «اسلامی» آن، چرا که برخی از کشورها داعیه اسلامی بودن دارند؛ بلکه ویژگی حکومت مورد نظر امام، ترکیب «جمهوریت» با «اسلامیت» با ویژگی خاص می‌باشد که آن را با تئوری‌‌های دیگر متمایز می‌سازد. به همین خاطر امام معتقد بودند که؛ «آنچه را که ما به نام جمهورى اسلامى خواستار آن هستیم فعلًا در هیچ جاى جهان نظیرش را نمى‏بینیم.» (همان،ج5،ص438).

در نگاه امام، این سیستم چه در بعد «جمهوری» و چه در بعد «اسلامی» منحصر به فرد و با سیستم‌‌های دیگر متفاوت می‌باشد. اساساً همین ویژگی‌‌ها است که هویت «جمهوری اسلامی» را می‌سازد و حضرت امام را به عنوان یک عالم دینی و مرجع تقلید، به عرصه تأسیس نظام و حکومت‌داری می کشاند و الا امام از جمله معدود سیاست‌‌مدارانی بود که به حکم روحیه اخلاقی و عرفانی خود تمایل شخصی برای حکومت‌‌رانی و کشورداری نداشت و اگر نبود تکلیف شرعی برای اداره امور مردم و خدمت به بندگان خدا، چه بسا ترجیح می‌داد در خلوت خود به راز و نیاز و عبادت الهی بپردازد و از مقام قدسی در میان مردم نیز برخوردار باشد. بنابراین، «جمهوری اسلامی» ایجاد شده از سوی امام را تا زمانی می‌توان به ایشان منسوب دانست که برهمان ویژگی‌‌های خود و خطوط ترسیم شده از سوی ایشان باقی بماند و الا «جمهوری اسلامی ایران» نیز نظامی خواهد بود مثل بقیه حکومت‌‌های دنیا. مروری هر چند گذرا بر نگاه حضرت امام به حکومت جایگزین نظام شاهنشاهی و وعده‌‌هایی که به عنوان رهبری انقلاب و نظام به مردم داده است، در واقع تأکید مجدد بر حقوق ملت و نیز تکلیف مسؤلان «جمهوری اسلامی» می‌باشد. در همین زمینه امام خمینی (ره) در پاسخ به پرسش خبرنگار مجله آلمانی اشپیگل در 16 آبان ماه 1357 در نوفل لوشاتو مبنی بر هدف از قیام و اعتراض به رژیم شاهنشاهی، و در توضیح ویژگی های حکوکت جانشین آن رژیم در ایران می فرمایند: 

«... موارد اختلاف ایران فردا را با ایران امروز در پاسخ سؤال پنجم شما داده‏ام. در اینجا این نکات را مى‏افزایم: 1- رهبرى سیاسى از سلطه بیگانه آزاد مى‏شود، از فساد مالى و سیاسى پاک مى‏شود. 2- اقتصاد کشور از سلطه بیگانه آزاد مى‏گردد و دیگر برنامه‏هاى اقتصادى، برنامه‏هایى نخواهند بود که هدفهاى شرکتهاى بین المللى را در ایران به اجرا بگذارد. 3- جامعه آینده ما، جامعه آزادى خواهد بود و همه نهادهاى فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت. 4- انسانى که امروز در نظام پلیسى از فعالیتهاى فکرى و آزادى در کار محروم شده است، تمامى اسباب ترقى واقعى و ابتکار را به دست خواهد آورد. جامعه فردا، جامعه ارزیاب و منتقدى خواهد بود که در آن تمامى مردم در رهبرى امور خویش شرکت خواهند جست.» (صحیفه امام، ج4، ص359)

«در جمهورى اسلامى باید تمام مسائلى که در ایران است متحول بشود. در جمهورى اسلامى باید دانشگاه ها متحول بشود؛ دانشگاه هاى پیوسته، به دانشگاه هاى مستقل متبدل بشود. فرهنگ ما باید متبدل بشود؛ فرهنگ استعمارى، فرهنگ استقلالى بشود. دادگسترى ما باید متحول بشود؛ دادگسترى غربى به دادگسترى اسلامى متبدل بشود. اقتصاد ما باید متحول بشود؛ اقتصاد وابسته به اقتصاد مستقل متبدل بشود. تمام چیزهایى که در حکومت طاغوت بود و به تَبَع اجانب در این مملکت ضعیف، در این مملکت زیردست، پیاده شده بود با استقرار حکومت اسلامى و حکومت جمهورى اسلامى تمام‏ اینها باید زیرورو بشود. و باید مردم خودشان را اصلاح بکنند؛ و باید اشخاصى که ظالم هستند و به زیردست ها ظلم کردند، باید آنها دیگر ظلم نکنند. طبقات مختلف به طبقات پایین ظلم نکنند. باید حق فقرا، حق مستمندان داده بشود. تمام اینها در جمهورى اسلامى باید عمل بشود. و ملت وظیفه دارد که در جمهورى اسلامى پشتیبانى از دولت ها بکند که به خدمت ملت هستند. اگر دولتى را دید که خلاف مى‏کند، ملت باید تودهنى به او بزند. اگر چنانچه دستگاه جابرى را دید که مى‏خواهد به آنها ظلم کند، باید شکایت از او بکنند و دادگاه ها باید دادخواهى بکنند؛ و اگر نکردند خود ملت باید دادخواهى بکند، برود توى دهن آنها بزند. (همان،ج6،ص360و361)

و یا در جایی دیگر ضمن برشمردن حقوق مردم در جمهوری اسلامی اظهار می دارند که؛

«... باید مردم خودشان یکی را تعیین کنند که او دخالت کند در امورشان؛ هر وقت او را نخواستند، بگویند برو گم شو! یک رژیمى که این طور استقرار دارد اگر انسان فهمید به اینکه، هر آدمى بفهمد که هر کارى بکند دیگر از دست مردم خارج است که بگویند برو، دیگر هست او تا آخر. سلطنت این طورى است که یک کسى که سلطان شد دیگر هست او، بیخ ریش مردم هست. یک همچو آدمى هر چه خلاف بخواهد بکند دستش باز است. خوف این را ندارد که عزلش بکنند؛ عزلى توى کار نیست! هست او تا آخر. همه هم شاه دوست! اما اگر بنا باشد که یک نفر آدم را پنج سال، ده سال، هشت سال بگویند که شما بیا در این مملکت رئیس جمهورْ- مثلًا- باش، کارهاى مملکت را اداره بکن، خود مردم آزاد یکى را تعیین بکنند، این آدم هر چه هم بد باشد فکر خودش هست لا اقل؛ براى اینکه مى‏گوید خوب من پنج سال دیگر از رئیس‌جمهور [ى‏] افتاده‏ام، وقتى افتادم پدر من را مردم در مى‏آورند؛ اگر به یک کسى ظلم کرده باشم، اینها پدر من را در مى‏آورند. حالا قدرت دست من است، بعد از پنج سال دیگر یک آدمى هستم عادى مثل سایر مردم. نمى‏کند قهراً. اصلًا از اول رژیم سلطنتى یک چیز غلطى بوده است و تحمیل شده است به مردم». (صحیفه امام، ج4، صص493-494)

همچنین امام خمینی (ره) در سخنرانی در روز 21 فروردین 1358 ضمن اشاره به دستاوردهای جمهوری اسلامی، اشاره می کنند؛

«با جمهورى اسلامى سعادت، خیر، صلاح براى همه ملت است. اگر احکام اسلام پیاده بشود، مستضعفین به حقوق خودشان مى‏رسند؛ تمام اقشار ملت به حقوق حقه خودشان مى‏رسند؛ ظلم و جور و ستم ریشه کن مى‏شود. در جمهورى اسلامى زورگویى نیست، در جمهورى اسلامى ستم نیست، در جمهورى اسلامى آزادى است، استقلال است. همه اقشار ملت در جمهورى اسلامى باید در رفاه باشند. در جمهورى اسلامى براى فقرا فکر رفاه خواهد شد؛ مستمندان به حقوق خودشان مى‏رسند. در جمهورى اسلامى عدل اسلامى جریان پیدا مى‏کند، عدالت الهى بر تمام ملت، سایه مى‏افکند آن چیزهایى که در طاغوت بود در جمهورى اسلامى نیست. من جمهورى اسلامى را به شما تبریک عرض مى‏کنم. امیدوارم در زیر سایه اسلام همه ما با رفاه و سعادت به سر ببریم.» (صحیفه امام،ج6، ص525)

با توجه به نکات فوق در آخر باید به این نکته اشاره داشت که «جمهوری اسلامی» به عنوان مفهوم جدیدی از حکومت اسلامی که توسظ امام خمینی (ره) طرح و با جدیت تعقیب می شد، نه تنها از دیدگاه غربی دولتی کاملا جدید و ناشناخته است، بلکه از زاویه سنت اسلامی نیز مفهومی بی بدیل، خاص و قیاس ناپذیر است.

 

منبع :آفتاب

. انتهای پیام /*