(( برای داشتن شهری زیبا و پاک پاکیزه لذّت میبرند. ساقی سرمدی کلاس پنجم دبستان از تهران
کودک گمشده
یک روز با مادرم برای خرید به بزار رفته بودیم. ... خرید. بعد از خرید و بیرون آمدن از مغازه بود که چشمانش به کودکی گریان افتاد که هاج و واج وسط جمعیت ایستاده بود و به ... گریه میکرد. جلو رفتم و از او پرسیدم که پدر و مادرش کجاست؟ کودک نمیدانست. معلوم بود که دست پدر و مادرش را رها کرده بود ... و با هم به نزدیکترین کلانتری رفتیم. خوشبختانه پدر و مادر کودک هم که دنبالش میگشتند، به آنجا آمده بودند. مادر، کودک ... مادر کودک هم که دنبالش میگشتند، به آنجا آمده بودند. مادر، کودک را به خانوادهاش سپرد و از آنها خواست بیشتر مراقب ...