سید موسی حسینی کاشانی

شعر محملی برای بیان ناگفته‌های درون است، اگر چه اندیشه‌های هر فرد ابتدا از طریق گفتار و در مرحله‌ای فراتر، از راه نوشتار طرح می‌گردد، لیکن شعر به فراخور طبیعت خاص خود و برخورداری از ایجاز و اختصار همراه با زیبایی‌های هنری در مرتبه‌ایی بالاتر قرار می‌گیرد که البته سرودن شعر موهبتی است الهی که در همه افراد بروز و ظهور پیدا نمی‌کند، هر اندازه دایره معلو‌مات و شناخت مفاهیم بزرگ‌تر و گستره واژگان در ذهن خلاق یک شاعر بیشتر باشد نفوذ آن بر دل‌های مخاطب سهل‌تر و معانی بلند به ویژه در زمینه عرفان و دیگر علوم معرفتی در لفافه کلمات منتقل می‌گردد.
شخصیت برجسته علمی و معرفتی امام راحل مورد اتفاق همه اندیشمندان و فضلا در حوزه و دانشگاه حتی در اقصی نقاط جهان است و کسی توان بیان خدشه‌ای بر آن ندارد، شخصیتی منحصر به فرد که علاوه بر دارا بودن مدارج علمی والا در عرصه فقه، اصول‌، فلسفه و کلام در زمینه عرفان نیز متبحر بوده است و برای چنین شخصیتی که دارای ذوق شعر سرودن و شناختش از علوم عروض و قافیه و معانی و بیان در حد اعلی بوده است، می‌توان انتظار ارائه اشعاری ناب را داشت‌.
شاید اولین شعری که پرده از توان‌مندی امام راحل در زمینه سرایش برداشت و عاشقان را بی‌قرار خود نمود، غزلی بود که بلافاصله پس از ارتحال ایشان در اختیار دوستداران قرار گرفت و از همان ایام نظر بسیاری را به خود جلب کرد و نظرات مختلف در همان زمان پیرامون آن طرح گردید، قاطبه نظرات در تعریف و تمجید بود و همگان به این مطلب اذعان داشتند که امام طبعی روان داشته و مضامین زیبای عرفانی را چه نیکو در قالب غزلی بیان نموده است.
البته این‌که امام راحل عظیم الشان را یک شاعر بدانیم و با این نگاه شعر امام را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم درست نیست چرا که امام فقیه عارف و فیلسوف بزرگی بوده‌اند که شعر هم می‌سروده‌اند و این با بزرگانی چون حافظ قابل قیاس نیست که امثال حافظ شاید دغدغه اصلی‌شان سرودن شعر بوده و اگر هم در علوم دیگر نیز حرفی برای گفتن داشته‌اند در زمینه تاثیرگذاری در زمان خویش و پس از آن غیر از شعر و شاعری حرف آن چنانی برای گفتن نداشته‌اند.
البته که توفیق خواندن اشعار چنین شخصیتی برای نسل حاضر فراهم آمده است‌، تامل و بررسی آنها در حد توان حداقل کاری است که باید انجام داد تا در حد بضاعت اندک گوشه‌ای از زیبایی‌ها و معانی بلند آن را به تصویر کشید.

در این مقاله بر آنیم به صورت اجمال به ویژگی‌‌های شعر امام بپردازیم و بر گوشه‌ای از تاثیرات آن اشاره نماییم‌. بدیهی است همچنان که تا‌کنون مقالات متعددی در این موضوع به چاپ رسیده است می‌توان از جوانب مختلف شعر امام را مورد بررسی قرار داد که امید آن می‌رود در آینده مجال این مهم ممکن گردد.

امام خمینی‌(س) رهبر مذهبی و سیاسی ایران‌، دارای ابعاد گوناگون علمی و عملی بود که همانند بسیاری از عرفا‌، شعر نیز می‌سرود‌. گر چه امام‌(س) را نمی‌توان به عنوان یک شاعر مورد نقد قرار داد اما در مقام تجلی افکار و برخی اعتقادات ایشان بررسی سروده‌هایشان دارای اهمیت است‌. امام‌(س) به عنوان رهبر بزرگ شیعه‌، فردی تک بعدی نبوده در همه زمینه‌ها آثار گران‌بهایی از خود به جا گذاشته است .
حضور تعیین کننده و راهبرانۀ امام خمینی‌(س) در صحنه‏‌های علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، انقلابی و اخلاقی، مانع از آن شده است که به این جنبه از شخصیت امام توجه کافی شود. امام مرجعی سیاستمدار، ، فرهیخته‌‏ای انقلابی و مصلحی شاعر مسلک بود، و جمع همه این ابعاد و زوایا، معمولاً در یک نفر، بسیار کم اتفاق می‏‌افتد.

یکی از ابعاد شخصیتی حضرت امام‌(س) عرفان است و به نظر می رسد عرفان محور اصلی شخصیت امام و دیگر ابعاد فرع بر آن باشد. امام‌(س) پیش از آن‌که یک فقیه یا فیلسوف باشد و پیش از آن‌که یک سیاستمدار و انقلابی باشد، یک عارف است. می‌توان ادعا نمود، حرکات و رهبری‌های امام در طول سال‌های مبارزات نشأت گرفته از عرفان آن بزرگوار بوده است.

امام خمینی‌(س) را باید در شمار علمایی دانست که به شاعری نیز پرداخته‌اند، علمایی چون: خواجه نصیر الدین طوسی، ابن سینا، ملاصدرا، شیخ بهایی، فیض کاشانی‌، میرداماد، حاج ملا هادی سبزواری و علامه طباطبایی‌. بی‌تردید مقام عرفانی امام‌(س) والا و قابل توجه است و روح لطیف عرفانی او با الطاف شعر درهم آمیخته و شعرهای عرفانی خوبی را ایجاد نموده است. صحنه عرفان همیشه شاعر پرور بوده است و هنرمندان بزرگی چون: حافظ‌، مولانا‌، عطار، سنایی، این عربی، ابن فارض را به ما معرفی کرده است‌.

حضرت امام‌(س) هرگز دل مشغول شعر و شاعری نبود و خود را به ‏این پیشه سرگرم نساخته بود بلکه هر گاه از انجام وظیفه و رسالت خویش فراغتی حاصل کرده است، شرح درد هجران خود را در قالب الفاظ و کلمات موزون بر ورق پاره‌‏ای نوشته است. او مقصدش شعر و شاعری نبود بلکه شعر نیز نمودی از جلوه‌‏های روح بلند و متعالی او بود. شعر او سخن عاشقانه‌ای است که در خلوت تنهایی‌، راز دل دردمند خویش را با محبوب باز گفته و با معبود به راز و نیاز پرداخته است. در مقابل بسیاری از اشعار که به آن‌ها واژه کوششی اطلاق می‌شود ، شعر امام‌(س)  سراسر شعری جوششی است، جوشش از درون و به گفتۀ مولانا هرگاه خون در درونش جوش کرده از شعر بدان رنگی داده است. آن بزرگوار خود در باب شعرگویی خویش فرموده: باید به حق بگویم که نه در جوانی، که فصل شعر و شعور است و اکنون سپری شده، و نه در فصل پیری، که آن را هم پشت سر گذاشته‌‏ام، و نه در حال ارذل العمر، که اکنون با آن دست به گریبانم، قدرت شعرگویی نداشتم.
از این جهت نباید شعر امام را با معیارهای رایج میان ادیبان و شاعران سنجید چرا که این‏ها گدازه‏‌هایی از دلی ‏سوخته است که بی‏‌هیچ قید و تکلیفی، هر از چند گاه از درون آتشفشان دل آن پیر و مراد فرزانه فوران کرده و در قالب الفاظ شکل گرفته است.
متاسفانه بسیاری از شعرهای امام در ضمن مسافرت‌های ایشان و همچنین تهاجم ساواک به منزل شخصی از بین رفته است و قضاوت کلی ما در باب اشعار او فقط منحصر به اشعاری که به عنوان دیوان امام به چاپ رسیده است و ازهمین اشعار باقی مانده ایشان با قاطعیت می‌گوییم که امام‌(س)  به اصول و ارکان شعر آشنایی کامل داشته است‌.

شعر فارسی را به دوره‌های چهارگانه یعنی دوره‌‏های سبک خراسانی و عراقی و هندی و عصر بازگشت تقسیم بندی نموده‌اند. هر چند این مرزبندی قطعیت زیادی ندارد اما دارای مشخصاتی است که به طور کلی شیوه و سبک آثار را معین می‏‌کند. ازمیان این سبک‌ها‌، سبک عراقی بهترین سبک در ادبیات فارسی می‌باشد که سعدی و حافظ آن را به معراج رسانیده‌اند.  با همین معیارها می‌‏توان گفت شعر امام‌(س)  از نظر شیوه پیرو سبک عراقی است و آن بزرگوار به همان شیوه سخن گفته و به تقلید از سخنوران سبک عراقی پرداخته است. نکتۀ مهم آن‌ است که در شعر امام‌(س)  برخی کلمات و واژه‌‏ها آمده که برگرفته از زبان امروز و ادبیات معاصر است‌، ضمن آن که از بعضی واژگان مضامینی تازه قصد شده است که در نوع خود بدیع به حساب می‌آید..

مجموعه شعرهای امام‌(س)  از نظر قالب شامل غزل ، قصیده، رباعیات، مسمط ها، ترجیعات و تعدادی قطعه و اشعار پراکنده است غزلیات ایشان که قسمت زیادی از دیوان ایشان را تشکیل می‌دهد در واقع تقلیدی از شاعرانی همچون: سنایی، عطار، اوحدی‌، عراقی، حافظ‌، شاه نعمت‌الله‌، شمس مغربی‌، هاتف اصفهانی‌، فروغی بسطامی است‌. امام‌(س) گه گاه نیز به سعدی توجهی داشته است‌؛ اما در مجموع اشعار او به حافظ و هم مسلکان او نزدیک‌‌تر است تا به سعدی و... در بعضی از موارد در غزلیات خویش حتی وزن و قافیه و ردیف را از شاعران دیگر گرفته و به تقلید از آنها شعر سروده است. رباعیات امام نیز روان‌، ساده و در واقع تقلیدی از رباعیات ابو سعید ابوالخیر‌، خواجه عبدالله انصاری‌، بابا افضل کاشانی و شاعرانی از این دست می‌باشد. در یک نگاه کلی باید گفت شعر‌های امام در تمام قالب‌های سروده شده روان، ساده و یک دست است.
اکثر قریب به اتفاق اشعار امام‌(س) از ریتم زیبا برخوردار است و او از تمام امکانات ادبی و شعری برای آهنگین تر کردن اشعارش بهره برده است. بسیاری از شعرهای امام دارای ردیف است و در بعضی از اشعارش از ردیفی که خود دارای وزن ریتمیک بوده‌، استفاده کرده است. صنایع بدیعی و بیانی در اشعار امام فراوان یافت می‌شود، ایشان خیلی خوب به این صنایع اشراف داشته و در به کارگیری آنها علاقه‌مند بوده است و این صنایع را اغلب بدون تکلف و روان و طبیعی به کار گرفته و بر زیبایی شعر خویش افزوده است.

از نظر محتوا اغلب شعرهای امام‌(س) عرفانی است‌. وی چنان‌که از دیگر آثار مکتوب و منثورش بر می‌آید استاد عرفان نظری و عملی بوده است و از سمبل‌های معمول در اشعار عرفا نیز استفاده کرده است‌. می‌توان گفت عرفان امام در اشعارش دنباله عرفان عراقی‌، حافظ، شمس مغربی، هاتف اصفهانی و امثال آنهاست. جالب است بدانیم امام‌(س) با اینکه علاوه بر فضائل دیگر خود یک فیلسوف نیز بوده‌، مخالفت با فلاسفه و فلسفه در اشعارش وجود دارد. این امر شاید به این دلیل باشد که امام می‌خواهد غرور فلاسفه را بشکند و تواضع عرفانی را به آنها بیاموزد‌.
تعابیر و اصطلاحاتی که در آثار حضرت امام آمده همان‌هایی است که عارفان شاعر و شاعران عارف در اشعار خود آورده‌‏اند. عارفان واصل، آن معانی را که در احوال مشاهده و در واردات قلبی یافته‌‏اند در قالب الفاظ و به صورت رمز و استعاره بیان می‏‌کنند؛ چه بسا آن مشاهدات و یافته‏‌ها یی را که نمی‌توان در بیان آورد و معانی بلندی را که نمی‌شود در کلام گنجاند‌. به همین علت، عرفا هرگاه از آن حالات و مقامات و از آن حقایق و معارف خبری دهند، آن را در جامۀ اشاره و رمز و استعاره می‏‌پوشانند، و جز آگاهان آشنا به مقامات آنان‌، دیگران چیزی از آن درک نمی‌کنند و حتی ممکن است به دلیل عدم درک صحیح در جمع بندی و نتیجه‌گیری دچار انحراف زیادی شوند‌. امام‌(س) در آثار خویش از اصطلاحات عرفای پیش از خود بهره جسته و تعابیر ایشان را در شعر خود به کار برده است، ضمن آن که در بعضی موارد خود از آن اصطلاحات مضامین و معانی دیگری قصد نموده است.

همان‌گونه که اشاره شد، حضرت امام به پیروی از سخنوران بزرگ غزل‌هایی به سبک آنان سروده است‌، امام‌(س) از میان شاعران و سخنوران فارسی‏‌زبان توجه و عنایت خاصی به حافظ دارد، از میان قالب‌های گوناگون شعر فارسی، غزل بیشترین مورد استفاده را در دیوان این دو بزرگوار دارد و شکی نیست که در تار و پود غزل‌های آنان، وجوه متمایز کنند‌ه‌ای  وجود دارد به طوری که می‌توان گفت حافظ شاعری است حرفه‌ای، اما حضرت امام‌(س) هرگز به صورت جدی به شعر نپرداخته است. البته این بدان معنا نیست که ما دیوان حافظ را فقط هنرنمایی محض بدانیم و از روح عرفان خالی و تهی فرض کنیم بلکه به قول شهید مطهری او با این وسیله به زیبایی بیان عرفانی افزوده است.

اشعار حضرت امام‌(س)  به ویژه غزل‌های او با در نظر گرفتن انصاف و پرهیز از اغراق در سطحی خوب و قابل قبول بوده و در تعداد قابل ملاحظه‌ای از غزل‌ها اوج هنر نمایی امام را شاهد هستیم‌، شکی نیست که جنبه هنری شعر امام‌(س) در مقایسه با غزل‌های شاعران بزرگی نظیر حافظ در مقامی پایین‌تر قرار دارد، اما باید گفت شعر امام‌(س) از جنبه غنای علمی و مباحث عرفانی دارای ارزش و اعتبار فوق العاده‌ای است. آن بزرگوار شاعرپیشه نبودند بلکه از شعر برای اظهار و ابراز جلوه‌های روح بلند و متعالی خویش بهره می‌برده‌اند و شاید بتوان گفت که در شعر امام مضمون و محتوا بر بعد هنری ارجحیت دارد و برخلاف حافظ که جنبه هنری، بعد عرفانی آن را تحت الشعاع قرار داده است. به همین دلیل نمی‌توان همچون حافظ در امام به عنوان یک شاعر عارف نگریست.

اگر بخواهیم شعر امام‌(س) را با شاعران بزرگ نظیر حافظ قیاس کنیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که آنان در غزلیات خود معمولاً با هنرنمایی خاصی، نکات عرفانی را با آرایش‌ها و صنایع ادبی، عجین کرده و به زبان ساده بگوییم با کلمات بازی کرده است، اما در مورد اشعار امام قضیه برعکس است. امام‌(س)، بدون تعمد تکلف، بلکه با سادگی خاصی، هر آنچه را که از دل برخاسته بر زبان آورده و و به روی کاغذ نوشته است و این گونه غزل‌های امام سادگی، حلاوت و شیرینی خاصی گرفته است. وقتی به دست نوشته‌های امام و نسخه‌های خطی اشعار  نگاهی می‌اندازیم که به نظر می‌رسد کمتر مورد بازنویسی قرار گرفته و نهایتاً در بعضی از موارد اصلاحاتی در بعضی از کلمات داشته‌اند به جوشش اشعار و سادگی و بی تکلفی آن بیشتر پی می‌بریم. 

شاعران عارف مسلک معمولاً مسایل عرفانی را با به صیقل دادن کلمات برای رسیدن به گونه مطلوب و نهایی شعر و با هنرنمایی خاص بیان می‌کند. در حالی‌که حضرت امام، از سر ذوق عارفانه، برای دل شیدا و عاشق خود شعری سروده و به اعتقاد نگارنده هدف امام ارائه بعضی ناگفته‌های درون است که غیر از ظرف شعر برای آن نمی‌توان یافت و دیگر رساندن پیام عرفانی بدون ایجاد پیچیدگی با زبان شعر است.
لازم به ذکر است که در غزل‌های امام از سنایی‌، عطار‌، مولوی‌، محی‌الدین ابن عربی و دیگر مشاهیر عرفانی اسلامی نیز رد پاهایی دیده می‌شود، لیکن عنایتی که آن بزرگوار نسبت به حافظ داشته قابل مقایسه با دیگران نیست. با نگاهی کوتاه به دیوان امام می‌توان فهمید ایشان مضامین بسیاری را در ذهن داشته و درباره آن شعر سروده‌اند. بیشترین موضوعاتی که امام خمینی به آنها پرداخته‌، عرفان و عشق معنوی است‌. غزل‌‏ها و رباعیاتی که از امام باقی مانده است، همگی حکایت‏‌گر روحی عاشق و ضمیری واله و شیداست.

شاید بتوان گفت که عشق یکی از ارکان اصلی عرفان است و شعر امام‌(س) بیش از آن که در زیر مجموعه اشعار عارفانه‏ قرار گیرد، در جمع اشعار عاشقانه‏ جای دارد. روشن است که در سروده‏‌های عاشقانه، شاعر بیشتر به بیان حالات روحی و هیجانات قلب عاشق خود می‏‌پردازد، و قصد  ندارد که حکمت و اندیشه را متذکر شود. عشق از منظر امام‌، دارای بعد عرفانی و معنوی است و هر چیزی در این دنیا را دارای عشق می‌داند. اشعاری که در آن از عشق و عرفان سخن می رودهمانند شعر شعرای این حیطه ، در باب می و مطرب و میکده و مدرسه و بتکده و ..است که در عالم شعر تکراری به نظر می رسد.
امام خمینی همچون سایر شعرایی که با قرآن و حدیث آشنایی داشته‌اند‌، به فراوانی از مضامین قرآنی در اشعار خود به اشکال مختلف استفاده کرده‌اند‌. از آنجا که زبان شعری امام(س) به اشعار کهن ادبی نزدیک است‌، نوع اشارات و تلمیحات قرآنی در دیوان ایشان‌، توام با استعاره، ایجاز، کنایه است. و گاه آن‌چنان ظریف است که برای بازیابی و زلال نمودن آن‌ها، توانایی بالا درعلوم قرآنی و روایی و داشتن ذوقی لطیف در شعر و ادب مورد نیاز است‌.

شعر امام(س)  با همه عرفان و غنای معنوی که دارد در عین حال او را از انقلاب و جمهوری اسلامی ایران باز نداشته است و این نشانگر آن است که انقلاب و جمهوری اسلامی و ملت شریف ایران در همه لحظات زندگی امام مورد توجه بوده است‌. حضور مداوم امام در صحنه‌های سیاسی خصوصاً بعد از واقعه نیمه خرداد 1342 در اشعار آن حضرت نیز تاثیر داشته است و در تمام قالب‌های شعری اعم از غزل قصیده و رباعی می‌توان مواردی از این دست را شاهد بود. برخی از شعرهای ایشان جنبه اجتماعی و سیاسی دارد و مسائل روز را در آنها گنجانیده است و برخی از این اشعار همراه با نوعی طنز اجتماعی و بعضاً سیاسی است.

مطالب پیش‌گفته اشاره‌ای اجمالی به شخصیت امام(س) و ویژگی‌های کلی شعر ایشان داشت‌. در ادامه به گوشه‌ای از تاثیرات شگرف شعر ایشان می‌پردازیم که از دو منظر کلی قابل بررسی است‌، تاثیراتی که شعر امام(س)  بر ادبیات معاصر داشته است و دیگر تاثیرات آن در جامعه که به اعتقاد نگارنده در این رابطه کمتر مطالبی تا کنون عنوان شده است در حالی‌که نقطه عطف تاثیرگذاری شعر امام(س) بر روی جامعه و مردم می‌باشد‌.

وجود امام، در جهات مختلف منشأ خیرات و برکات بسیار گردیده و در تمامی امور جامعه تأثیری ژرف بر جای گذاشته است. نهضتی را که امام آغاز کرد تا آنجا که به پیروزی انقلابی عظیم انجامید موجب دگرگونی شگرفی در همه زمینه‌ها گردید، از جمله در عرصۀ ادب و هنر تحولی عمیق را به وجود آورد؛ این‌که امام به تأثیر شگفت‌انگیز ادبیات در ذهن و فکر مردم ایمان داشت کاملاً قابل لمس است ایشان اهل قلم و شاعران را برانگیخت تا با نگارش مقالات و سرودن اشعار، مفاسد نظام ظلم و فساد را باز گویند و با این وسیلۀ کارآمد و مؤثر حرکت انقلاب را سرعت بخشند. این تحرک حتی در دوران تبعید آن رهبر آگاه با الهام از سخنان و اعلامیه‏‌های آن حضرت ادامه یافت و تا پیروزی پیش رفت.

چنان‌که اشاره شد  در دوران حیات پربرکت آن حضرت از آثار منظوم ایشان، جز قطعاتی پراکنده، در دسترس افراد قرار نگرفت . پس از ارتحال آن بزرگوار، انتشار نخستین غزل ایشان ذوقی در شاعران و سرایندگان و ارادت‌مندان آن مراد و پیر برانگیخت تا به تضمین سروده‌‏های ایشان بپردازند. اگر پژوهش‌گری در گردآوری و شمارش آثاری که پیرامون اوّلین غزل منتشرشدۀ بپردازد، آن گاه روشن می‌شود که تنها همین یک غزل چه تأثیری در ذهن‌ها و اندیشه‏‌ها ی مردم جامعه به ویژه شاعران و ادب دوستان داشته است و این یکی از تاثیرات غیر قابل انکار شعر امام بر ادبیات معاصر است.
امام(س) ‌رهبری بود که شاعران را هم رهبری می‌کرد. کسی که شاعران را رهبری کند، طبیعتاً می‌تواند بر جریان ادبیات ما تأثیر بگذارد. امام(س)، رهبری جریانی را بر عهده داشت که آن جریان، انقلاب اسلامی نام گرفت. علاوه بر اینکه نویسندگان و شاعران موافق انقلاب اسلامی نویسندگان تحت تأثیر این جریان  قرار گرفتند شاعران مخالف انقلاب اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نبوده اند . مگر می شود کسی در این دنیا زندگی کند و تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران قرار نگرفته باشد. اتفاقاتی که در دنیا می‌افتد، جنبش‌های مذهبی که ایجاد شده و مخالفت‌هایی که در حال حاضر با مذهب می‌شود همه و همه به نوعی تحت تأثیر انقلابی بوده که امام(س) رهبری کرده است و باید قبول کنیم که ادبیات و شعر ابزاری قوی و ماندگار و بیان کننده این حالت‌هاست.
در بررسی شعر امام(س)  مقایسه مختصری از شعر ایشان و حافظ نمودیم ولی متأسفانه بعضی ها می‌خواهند بگویند که شعر امام از شعر حافظ و سعدی بهتر است، نه این‌گونه نیست. خود امام هم چنین ادعایی ندارد. امام می‌گوید: «شاعر اگر سعدی شیرازی است بافته‌های من و تو بازی است»، مهم تأثیر‌گذاری شعر امام است که متأسفانه به آن نپرداخته‌ایم و فقط اغلب در مقام مقایسه شعر امام با شعرای بنام گذشته بر آمده‌ایم البته در آن اشکالی نیست لیکن باید به این نکته توجه داشت ، غزلی که به امام منسوب است آنقدر تأثیر گذاری خاص خود را دارد که برایش محدوده ایی نمی توان تصور کرد.
همان‌گونه که اشاره شد شعر امام(س)‌، یک شعر شخصی است که برای دل خودش سروده؛ مضامین آن عالی است، مضامین آن از دل سرچشمه گرفته است. زبان ساده داشته و مضامین آن هم به دل می نشسته است. شعر امام از لحاظ فنی یک بحث دارد و از نظر موضوعی هم بحث دیگر. اینکه شخصیت امام خودش باعث تأثیرگذاری می‌شود، بسیار قابل اهمیت است. فقط خود شعر نیست که بر مخاطب تأثیر می‌گذارد، شخصیت شاعر هم تاثیرگذار است. علاوه بر این مضمون و همدلی با مخاطب نیز از عوامل تأثیر است. امام(س) وقتی با مردم حرف می‌زد خیلی با آنها همدل بود. آن زمان وقتی شعر «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم» منتشر شد‌، در مدرسه‌ها هم بچه‌ها آن را می‌خواندند در حالی‌که بچه‌ها نه خال می‌شناختند و نه می‌دانستند گرفتار شدن یعنی چه. پس بر اساس شناختی که از شخصیت امام داشتند شعر را می‌خواندند.
با جمع بندی انجام شده می‌دانیم حافظ از امام قوی‌تر و عرفانی‌تر حرف زده است و مولوی اوج عرفان بوده است. وقتی ما مولوی و حافظ داریم دیگر شاید نیازی به شعرهای بعد از این دو که به صورت عارفانه و عاشقانه گفته شود نداشته باشیم. کم بودند کسانی بتوانند مضمون جدیدی به آن اضافه کنند البته همان‌طور که موکد تکراری می‌شود، این یک بحث است امّا بحث دیگر، تأثیر آن است. در آن زمان بودند آدم‌های کوته فکر و متعصبی که اگر از لب و خال و این‌ها حرف زده می‌شد، فریادشان به آسمان بلند می‌شد. آنها دیدند  که امام(س) از خال و لب صحبت کرد ولی حرف دیگری زد. در مملکت ما بودند و هستند کسانی که به جای این‌که دل را اسیر کنند‌، به بستن پا فکر می‌کنند‌. یادم نمی‌رود که همواره امام(س) از رفتار‌هایی که بعضی خشکه مقدس‌های روزگار،  ابا داشتند و تذکرات زیادی در این باب از جانب ایشان عنوان می‌شد. خب این‌گونه و با این دیدگاه وقتی شعر امام(س) مطرح شد باعث شد‌ خیلی موضع آ‌ن‌ها ضعیف شود و خوشبختانه جامعه به سمت آرامش رهنمون شد . بسیاری از این مضامین در شعر شاعران دیگر هم هست که در زمان خودش تأثیر خودش را داشته است ولی ببینیم که این اشعار امام(س) چه تاثیراتی بر روی مناسبات اجتماعی و حتی سیاسی ما گذاشت این همان تاثیری است که می‌خواهیم به آن اشاره کنیم‌.
عنایت خداوند به این ملت و ابتکار مرحوم حاج احمد آقا  در انتشار شعر امام(س)  به ویژه بعد از رحلت ایشان یعنی درست در روزگاری که تحجر امکان بروز پیدا کرده بود نسخه بسیاری از کوته فکران را پیچید و طرح این شعرها بسیار  تاثیرگذار بود. یکی از سخن‌هایی که در همان زمان  زبان به زبان مردم می‌پیچید این بود که‌، آن آدمی که آمریکا از او می‌ترسید چقدر لطیف بود. شعر می‌گفت، از خال و لب و گرفتاری حرف می‌زد و این هم نشانه تاثیرات شعر امام حتی بر روی مردم کوچه و بازار جامعه بود.
البته به نظر نگارنده در باب تأثیر‌گذاری شعر امام(س) باید بیش از این‌ها وقت گذاشت و از زوایای مختلف این موضوع را مورد بررسی قرار داد که ظرافت‌هایی در این زمینه وجود دارد که قطعاً این چند سطر نوشته نتوانسته است حق مطلب را ادا نماید.
حال که امام عزیزمان به دیار ملکوت سفر نموده و در جوار حق آرمیده است، مجموعه دیوان شعر آن حضرت در یک جلد در دسترس مشتاقان قرار گرفته است،  امید آن داریم با مطالعه و بهره‌گیری از حقایق و معارف اشعارش چراغ راهی برای خویش روشن سازیم و برگرد شمع نورانی حکمت آن پروانه‌وار بگردیم.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران

. انتهای پیام /*