نقش تعلیم و تربیت در سعادت و شقاوت‏‏ ‏‏از نظر محقق خراسانی و امام خمینی(ره)‏‏ ‏

دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی‏

‏‏مقدمه: ‏

‏فَمَن اتَّبَع هُدٰایَ فَلا یَضلُّ وَ لٰا یَشْقیٰ‏‏ طه: 123‏

‏‏کسی که از هدایت من پیروی کند نه گمراه شود و نه به شقاوت افتد.‏

‏‏ «سعادت» عبارتست از رسیدن هر شخصی با حرکت ارادی خود به کمالی که در خلقت او‏‎ ‎‏نهاده شده است‏‏ (1)‎ ‏‏و شقاوت عبارتست از انحراف و گمراهی از مسیر کمال و افتادن به وادی‏‎ ‎‏ضلالت و بدبختی. ‏

از نظر علماء اخلاق، حقیقت خیر و سعادت، معارف حقیقی و اخلاق پاک ‏

و از نظر حکما و فلاسفه، عقل و علم‏

 و از نظر عرفا عشق ‏

و از نظر متشرعه زهد و ترک دنیاست‏‏.(2)

‏‏و حکما تصریح کرده اند که بالاترین مرتبه سعادت تخلق به اخلاق الهی و خداگونه شدن‏‎ ‎‏است.(3)

‏‏از نظر امام خمینی ره «حقیقت سعادت کمال مطلق و راحت مطلق است. و ضد آن شقاوت‏‎ ‎‏به معنی تعب و زحمت است.» (4)

‏‏تمامترین و کاملترین هستیها خیر مطلق و سرچشمه همه خیرات و سعید مطلق مصدر همه‏‎ ‎‏سعادتهاست و هر چه موجودی از مبدء وجود دور باشد از خیر و سعادت دور است. ‏

‏ ‏‎[[page 275]]‎

‏اما شقاوت بطور مطلق از نظر امام خمینی(ره) بر دو قسم است: ‏

‏‏ «1 ـ آنچه مقابل وجود و کمال می باشد بازگشت به عدم و نقصان دارد. ‏

‏‏2 ـ شقاوت اکتسابی که از جهل های مرکب و عقائد فاسد و اوهام خرافی در اعتقادات و‏‎ ‎‏ملکات پست و اخلاق نکوهیده مانند کبر، حسد، نفاق، کینه و دشمنی، بخل و ترس در‏‎ ‎‏اخلاقیات و ارتکاب زشتیها و محرمات مانند ظلم و قتل و سرقت و می خواری و اکل باطل در‏‎ ‎‏تشریعیات، حاصل می شود. ‏

‏‏و این قسم از شقاوت دارای صورتی در نفس و ملکوت باطن است و به حسب آن بهره ای از‏‎ ‎‏وجود دارد مخالف با جوهر ذات نفس و فطرت اصلی آن، و برای اهل آن در سرای آخرت،‏‎ ‎‏وحشت و ظلمت و درد و عذاب و غصّه دائم و عذاب همیشگی خواهد بود.» (5)

‏‏علل سعادت و شقاوت در آدمی‏

‏‏محقق خراسانی(ره) در کتاب خود‏‏ «‏‏الکفایة الاصول» می نویسد: ‏

‏‏ «گناه و عصیان اگر چه به اختیار شقی نیست اما وی با سوء سریره و خبث باطن دست به گناه‏‎ ‎‏می زند و وقتی کار به اینجا رسید اشکال منتفی و سئوال قطع می شود زیرا که چیزهای ذاتی،‏‎ ‎‏ثبوت آن برای ذات ضروری است، و پرسش از اینکه چرا کافر و گنهکار، کفر و گناه را برگزیده و‏‎ ‎‏مطیع و مؤمن، اطاعت و ایمان را انتخاب کرده مانند اینست که بپرسند چرا حمار ناهق و انسان‏‎ ‎‏ناطق است؟» ‏

‏‏آنگاه محقق خراسانی(ره) به این خبر استشهاد می کند که: ‏

السعید سعید فی بطن اُمّه و الشقی، شقی فی بطن اُمّه(6)

‏‏شخص سعادتمند، در شکم مادرش با سعادت بوده و شقی در شکم مادرش با شقاوت بوده‏‎ ‎‏است. ‏

و الناس معادن کمعادن الذهب و الفضّة(7)

‏‏مردم معادنی هستند مانند معادن طلا و نقره ‏

‏‏و خلاصه اینکه صفات ذاتی علت پذیر نیست. زیرا که سعید به خودی خود سعید و شقی‏‎ ‎‏بخودی خود شقی است و خداوند آندو را پدید آورده است.» (8)

‏پاسخ امام خمینی(ره) از محقق خراسانی‏

‏‏امام خمینی(ره) به محقق خراسانی قدس سره ایراد می گیرند که این خلط و اشتباه است که‏‎ ‎‏شقاوت و سعادت را از ذاتیات غیر معلله قرار داده اند. ‏

‏‏آنگاه برای روشن شدن موضوع ابتدا تفاوت انسانها و سبب اختلاف آنها را برمی شمارند و‏‎ ‎‏آنگاه پس از اثبات علل پذیری اختلافات و تفاوتها به اثبات تغییرپذیری سعادت و شقاوت در‏‎ ‎‏انسان می پردازند.‏‎(9)

‏‏تفاوت انسانها ‏‏‏از نظر محقق خراسانی و امام خمینی

‏‏از نظر محقق خراسانی تفاوت افراد انسانها در قرب و بعد به خدا سبب اختلاف آنان در‏‎ ‎‏استحقاق بهشت و دوزخ و نیل به شقاوت و سعادت است و تفاوت انسانها در این زمینه، در‏‎ ‎‏آخرت ذاتی است و ذاتی علت آورده نمی شود.(10)

‏‏امام خمینی(ره) می فرمایند: تفاوت افراد انسان و امتیازات فردی بحسب هویت وجودی و‏‎ ‎‏عوارض شخصی است که آن نشانه هایی برای هویت بسیط وجودی است. ‏

‏‏نه بحسب ماهیت و لوازم آن و تفاوت وجودی فردی اشیاء نیست بنابراین اختلاف فردی به‏‎ ‎‏جعل جاعل است نه به ذات. ‏

‏‏سبب اختلاف افراد انسان

‏‏الف: عوامل مؤثر قبل از تولد

‏‏1 ـ اختلاف نطفه ها ‏

‏‏امام خمینی(ره) در توضیح اینکه اگر ذات و ذاتیات و لوازم آن در افراد انسان مختلف‏‎ ‎‏نیست، پس سرچشمه اینهمه اختلافات از کجاست؟ می فرمایند: ‏

‏‏ «موادی که با آن بنی آدم تغذیه می کنند و با آن به زندگی و حیات خود در این عالم عنصری‏‎ ‎‏طبیعی ادامه می دهد، بحسب نوع گوناگون است، از نظر لطافت، و پری و صفا و کدورت، چه‏‎ ‎‏بسا که سیب و انار و خرما لطیفتر و پاکتر و معتدل تر و کاملتر از هویج و باقلا و مانند آن باشد.‏‎ ‎

‏‏و این اختلاف زیاد میان انواع مواد غذایی چه بسا که ضروری باشد، بدیهی است که نطفۀ انسانی‏‎ ‎‎که از آن فرزند پدید می آید و سرچشمۀ مادی آنرا تشکیل می دهد. از این مواد غذایی است، چه‏‎ ‎‏بسا این مواد نطفه از مواد غذایی لطیف و نورانی و صاف است که پدر آنرا خورده و چه بسا از‏‎ ‎‏مواد انبوه، ظلمانی و کدر و چه بسا چیزی میان ایندوست، و گاهی آمیخته به یکدیگر است.» ‏

‏‏معلوم است که اختلافات و آمیختگیهای بسیاری است که جز خدا کسی قادر به شمارش آن‏‎ ‎‏نیست. و شاید مراد از نطفۀ امشاج (آمیخته) در گفتۀ خداوند: ‏

‏انا خلقناالانسان من نطفة امشاج(11)

‏‏ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلط آفریدیم‏

‏‏همین آمیخته ها و اختلاطهای نطفه از مواد گوناگون باشد. ‏

‏‏همانطور که در جای خود بیان شده است‏‏ (12)  ‏‏هر چه مادۀ لائق و مستعد برای قبول فیض از‏‎ ‎‏مبدأش اختلاف داشته باشد، عطیه و افاضه برحسب آن اختلاف گوناگون خواهد بود. زیرا مادۀ‏‎ ‎‏صلب، انبوه فیض و عطیۀ الهی را نمی پذیرد مگر به مقدار پهنۀ وجودش و مقدار استعدادش،‏‎ ‎‏چنانکه چشم نور پنهان نفس را می پذیرد اما پوست ضخیم و استخوان نمی پذیرد،(13)‏ ‏‏بنابراین‏‎ ‎‏نفسی که افاضه شده بر مادۀ لطیف و نورانی، لطیفتر و پاکتر و سزاوارتر برای پذیرش کمال است‏‎ ‎‏تا نفسی که بر مادۀ ضخیم و کدر و ناپاک افاضه شده است. ‏

‏‏و این ـ یعنی اختلاف نطفه ها، یکی از موجبات اختلاف نفسها و روانهاست و موجبات‏‎ ‎‏بسیار دیگری برای اختلاف مواد در پذیرش فیض و برای اختلاف ارواح در درجات کمال، بلکه‏‎ ‎‏رسیدن به غایت و خروج از ابدان است. ‏

‏‏2 ـ اختلاف صلبهای پدران در اعتلا و نورانیت و کمال و یا ضد آن ها و یا بینابین آنها و این‏‎ ‎‏باب وسیعی است و موجب اختلافات بسیار و بی شمار است. ‏

‏‏3 ـ اختلاف رحمها نیز یکی دیگر از موجبات گوناگونی انسانهاست. ‏

‏‏4 ـ وراثت روحی نیز از دیگر موجبات اختلاف انسانها است که کاملاً مشهود و بدیهی است‏‎ ‎‏(چنانکه بعضی از روانشناسان پاره ای از خصوصیات روانی مثل هوش یا جنبه های عاطفی و‏‎ ‎‏طبع یا مزاج اشخاص را معلول عوامل ارثی می دانند.) (14)

‏‏5 ـ غذای پدر و مادر از نظر حلال یا حرام یا شبهه ناک بودن. ‏

‏‏6 ـ همچنین تغذیه آنها از حلال یا حرام یا شبهه ناک در حالیکه امانت الهی در بطن آنهاست.‏‎ ‎

‏‏7 ـ معده پدر و مادر به هنگام آمیزش خالی یا پر یا متوسط است. ‏‏

‏8 ـ آمیزش حلال یا حرام یا مشتبه باشد. ‏

‏‏9 ـ آداب آمیزش بطور کامل رعایت یا مطلقاً رعایت نشود یا بعضی رعایت و بعضی رعایت‏‎ ‎‏نشود. ‏

‏‏تمامی این امور دخالت تام در پذیرش ماده برای فیض وجودی از مبدء بخشنده دارد. ‏

‏‏بنابراین اگر ماده در کمال نورانیت و صلب شامخ طاهر و کامل و رحم طاهر و مطهّر و آداب‏‎ ‎‏الهی حفظ و رعایت شود فرزند طاهر، مطهّر، لطیف و نورانی خواهد گشت و چنانچه سلسله‏‎ ‎‏پدران و مادران همه اینچنین باشند نور علی نور و پاکی در پاکی خواهد بود چنانکه در زیارت‏‎ ‎‏امام حسین(ع) می خوانیم: ‏

‏‏ «‏‏اشهد انّک کنتَ نوراً فی الاصلاب الشامخة و الارحام المطهرة لم تنجسک الجاهلیة‏‎ ‎‏بانجاسها و لم تلبسک من مدلهمات ثیابها‏‏.» ‏(15)

‏‏گواهی می دهم که تو نوری بودی در صلبهای عالی و شامخ پدران و رحمهای پاک مادران‏‎ ‎‏ناپاکیهای دوران جاهلیت شما را آلوده نساخته و غبار از رذائل بر دامان شما ننشسته است. ‏

‏‏این فقرات دلالت بر آنچه ما ذکر کردیم دارد که ماده نورانی که در صلبهاست شامخ بودن‏‎ ‎‏پشت پدران و پاکی رحمهای مادران و منزه بودن پدران و مادران از آلودگیهای جاهلیت یعنی‏‎ ‎‏کفر، اخلاق نکوهیده و کردار زشت، در طهارت و نورانی فرزند دخالت دارد. ‏

‏‏تمامی این امور مؤثر در روان کودکان قبل از ولادت است.‏ (16)

‏‏ب ـ عوامل مؤثر بعد از تولد‏

‏‏از نظر امام عوامل مؤثر بعد از تولد در اختلاف انسانها بسیارند از جمله: ‏

‏‏1. شیرخوارگی و زن شیرده و همسرش و دیانت و نجابت و اخلاق و اعمال آندو و چگونه‏‎ ‎‏شیر دادن و شیر خوردن، دخالت بسیار مؤثری در کودک دارد.‏ (17)

‏امام خمینی‏‏ در مسائل فقهی بهداشتی می فرمایند: ‏

‏‏ «مستحب است که برای شیر دادن کودک، بانویی مسلمان، عاقل، عفیف و با شخصیت و‏‎ ‎‏دارای اوصاف نیک انتخاب شود زیرا که شیر دارای تأثیر فراوان در کودک شیرخوار است چنانکه‏‎ ‎‏تجربه نشان داده و اخبار و آثار از آن خبر داده اند که: ‏

‏لا تستر ضعُوا الحُمقاء فان اللبّنَ یغلب الطّباع‏ (18)

‏‏ «زن شیرده ابله را برای شیر دادن کودک مگمارید که شیر در طبیعت کودک اثر می گذارد.» ‏‎(19)

‏شیخ الرئیس ابو علی سینا با استناد به روایت پیامبر اکرم(ص) در کتاب قانون در طب می نویسد: ‏

‏‏ «زن شیرده باید خوش خلق، خوشخو و خوشروی باشد و در برابر کنش بد روانی از قبیل‏‎ ‎‏خشم، اندوه، ترس و حالات مشابه آن زود واکنش نشان ندهد. ‏

‏‏تأثیرپذیری این حالت مزاج را تباه می گرداند. این تباهی مزاج ممکن است به شیرخوار‏‎ ‎‏سرایت کند. از اینروست که پیامبر خدا ـ که سلام و درود بر او باد ـ فرمود: «ابلهان را دایگی‏‎ ‎‏نشاید» (20)

‏‏ «ژان ژاک روسو» در فصل انتخاب دایه می گوید: ‏

‏‏ «در صورتی که مادر نمی تواند کودک را شیر دهد باید زنی را برای شیر دادن برگزینید که‏‎ ‎‏نیرومند بوده از نظر جسمی و روحی سالم باشد، از آنجا که زنهای صحرانشین کمتر از زنان‏‎ ‎‏شهری گوشت مصرف و بیشتر از سبزیجات استفاده می کنند برای کودکان مناسبترند.» (21)

‏‏در میان بزرگان قریش رسم بر این بود که فرزندان خود را به زنان نجیب صحرانشین به‏‎ ‎‏شیرخوارگی می سپردند. بنابراین رسم پیغمبر اکرم(ص) به دامن صحرا و طبیعت نزد حلیمه‏‎ ‎‏سعدیه که از خانواده اصیل قبیلۀ صحرانشین سعد بود واگذار گردید.‏ (22)

‏‏2 ـ تربیت در ایام کودکی و در دامن مربّی (23)

‏‏تربیت دوران کودکی اساس زندگی را پی ریزی می کند. از نظر روانشناسان ادراکات دوران‏‎ ‎‏کودکی و وقایع و تجارب آن بر زندگی بعدی و شخصیت انسان اثر قاطعی دارد.‏ (24)

‏‏خانوادۀ پیغمبر اکرم(ص) به تجربه دریافته بودند که زندگی و هوای سالم و فضای آزاد‏‎ ‎‏طبیعت تأثیر فراوانی در رشد و پرورش نیروی جسمی و روحی و فکری کودک دارد و کودک را‏‎ ‎‏شجاع و نترس، خوش بیان و بلندنظر، مهربان و مهمان نواز بار می آورد. ‏

‏‏بنابراین رسم پیغمبر اسلام تا سن هفت سالگی به دامن صحرا و طبیعت و پرستاری چون‏‎ ‎‏حلیمۀ سعدیه پرورش یابد.‏ (25)

‏3 ـ تربیت و تعلیم در زمان بلوغ

‏‏از نظر امام خمینی یکی دیگر از امور مؤثر در اختلاف انسانها تربیت و تعلیم در دوران بلوغ‏‎ ‎‏است.‏ (26)

امام خمینی(ره) دوران جوانی را بهترین دوره برای تهذیب نفس می دانند به این دلیل که‏‎ ‎‏جوانان به ملکوت نزدیکترند و ریشه فساد کمتر در آنها رشد یافته است.‏ (27)

‏‏از نظر روانشناسان موقعی که کودک به دوران بلوغ و جوانی می رسد، بذرهای معرفت و‏‎ ‎‏وجدان شکفته می شوند و تمایلات فطری، ایمان و اخلاق در نهادش به شدت بیدار می گردد‏‎ ‎‏روانشناسان دوران بلوغ را سنین ماوراءالطبیعه نامیده و اتفاق دارند که مابین بحران تکلیف‏‎ ‎‏و جهش ناگهانی احساسات مذهبی ارتباطی وجود دارد. عشق به خدا و جهشهای عارفانه و‏‎ ‎‏الهامات مذهبی صورت دقیق پیدا می کند.» (28)

‏‏4 ـ دوست و معاشر‏

‏‏چهارمین عامل مؤثر بعد از تولد در اختلاف انسانها از نظر امام خمینی(ره) دوست و هم‏‎ ‎‏صحبت و کسی است که با وی معاشرت دارد. (29)

‏‏یکی از نیازهای اساسی و روانی مصاحبت و دوستی و معاشرت با دیگران است. زیرا تصور‏‎ ‎‏هر کس از خود و فهم وی از شخصیت خویش مربوط به قضاوت دیگران درباره اوست. آدمی به‏‎ ‎‏کمک دیگران می تواند خود را بشناسد و از خصوصیات اخلاقی خویشتن آگاه شود افرادی که‏‎ ‎‏تنها بسر می برند، خود را بی مقدار و نالایق و ناقص می پندارند. و این احساس باعث نگرانی و‏‎ ‎‏ناراحتی آنها می شود و ممکن است آنها را به کارهای خطرناک وا دارد.‏ (30)

‏‏مصاحبت و معاشرت با دیگران بسیاری از اخلاق خوب یا بد را به انسان منتقل می کند. ‏

‏یوم یعض الظالم علی یدیه یقول یالیتنی اتخذ تسامع الرسول سبیلاً یا ویلتالم اتخذ فلانا‏‎ ‎‏ خلیلاً‏‏.‏ (31)

‏‏و آن روز که می گزد ستمکار دستان خویش را و می گوید: ای کاش در معیت پیامبر راه درستی‏‎ ‎‏را انتخاب کرده بودم. ‏

‏‏ای وای بر من کاش فلانی را دوست خود نمی گرفتم. ‏

‏‏5 ـ محیط و شهر ‏

‏‏پنجمین عامل مؤثر در اختلاف انسانها از نظر امام خمینی(س) محیط و شهری است که‏‎ ‎‏شخص در آّن بسر می برد.‏ (32)

محیط عبارتست از آنچه که انسان را احاطه کرده و یا تمام عوامل خارجی که در پیرامون‏‎ ‎‏انسان وجود دارد، اعم از محیط مادی و محیط معنوی، محیط خانه و خانواده محیط مدرسه و‏‎ ‎‏غیره ... ‏

‏‏محیط مادی عبارتست از آب و هوا و نور و حرارت و مسکن و خوراک و پوشاک و غیره‏‎ ‎‏ابن خلدون، بخشی از کتاب مقدمه را به تأثیر محیط مادی و وضع جغرافیایی اختصاص داده به‏‎ ‎‏عنوان نمونه می نویسد: غالباً سخاوت و شجاعت در صحرانشینان و کسالت و سستی در‏‎ ‎‏محیطهای گرم و علاقه به استقلال و بزرگواری در کوه نشینان، و رضا و قناعت در محیط‏‎ ‎‏کشاورزی و علاقه به کار و کوشش در محیطهای سرد سیر دیده می شود.» (33)

‏‏امام خمینی راجع به تأثیر محیط خشن و سخت در زندگی گیاهان و انسان از زبان حضرت‏‎ ‎‏امیر(ع) می فرمایند: ‏

‏‏ «... حتی به زندگی امیرالمؤمنین(ع) اشکال کرده بودند که اگر زندگیت این است پس چرا‏‎ ‎‏اینچنین قوی هستی؟ حضرت می فرماید: «درختهایی که در بیابان پیدا می شود هم چوبش‏‎ ‎‏محکمتر است، هم آتشش قوی تر است و هم دیرتر به خمودی می گراید.» (34)‏ 

‏‏نمونۀ بارز اختلاف افکار بخاطر اختلاف محیط، اختلاف بسیار میان حضرت ابراهیم که در‏‎ ‎‏محیط پاک و آزاد طبیعت بزرگ شد و مردم شهر او در بابل که در محیط محدود و طاغوتی و‏‎ ‎‏آلوده به شرک و بت پرستی بسر می بردند. ‏

‏‏حضرت ابراهیم(ع) از آغاز تولد تا سن هفت یا سیزده و یا هفده سالگی در دامن کوه شهر اور‏‎ ‎‏پرورش یافت و دور از محیط پرزرق و برق و فریبنده شهری و دور از افکار و اعتقادات مسخ‏‎ ‎‏شده و شرک آلود و تقلیدهای کورکورانه آلودگیهای کاخ نشینان، درس پاکی و صفا، عظمت‏‎ ‎‏و اعتلا، استقامت و پایداری را از کوه و درس خداشناسی و توحید را از ستارگان شب افروز و ماه‏‎ ‎‏تابان و خورشید فروزان و درس معاد و قیامت را از اجتماع حشرات و حیوانات صحرایی که به‏‎ ‎‏دنبال خواب زمستانی و خواب روزانه شبها از حفره های زمین بیرون می آیند و حشر و اجتماع‏‎ ‎‏کثیری را تشکیل می دهند، بیاموخت. ‏

‏‏آری همانطور که پیغمبر اکرم(ص) می فرمودند: ‏‏الارض اُمُکّم و هی بکم یرّه‏ (35)

‏‏زمین مادر شماست و آن مادری است مهربان و نیکوکار یعنی همانطور که مادر انسان را‏‎ ‎‏تغذیه و تربیت و تعلیم می دهد، زمین نیز آدمی را تغذیه و تربیت و تعلیم می دهد. و شاید بدین‏ جهت خداوند به پیامبر اکرم لقب «اُمّی» داده است. ‏

‏‏و محیط صحرا و طبیعت پیامبرانی چون حضرت ابراهیم، موسی، عیسی و محمد(ص) را‏‎ ‎‏آنچنان پرورش می دهد که کاملاً با انسانهای پرورش یافته در شهرها و پایتختها فرق می کنند. ‏

‏‏6 ـ مطالعه علوم گوناگون و یادگیری‏

‏‏از نظر امام خمینی(ره) مطالعۀ علوم مختلف و ممارست با کتب و آراء دخالت تمام و‏‎ ‎‏عظیمی در اختلاف ارواح دارد.‏ (36)

 ‏‏سوزان ایزکس می نویسد یکی از عواملی که تفاوت میان کودکان برقرار می سازد اختلاف‏‎ ‎‏حالات خانوادگی آنها (از نظر مطالعه علوم گوناگون) است. از رفتار کودکان می فهمیم این کودک‏‎ ‎‏از خانه ایست که در آن کتب و اخبار و تفریح و جود دارد یا از خانه ایست که به این امور اهمیت‏‎ ‎‏نمی دهند.» (37)

‏‏از نظر دکتر نرمان ل. مان یادگیری تقریباً اساس همه آن چیزهایی است که باعث می شود ما از‏‎ ‎‏نظر روانی از حیوانات دیگر و نیز از افراد دیگر آدمی، متفاوت باشیم. ‏

‏‏او یادگیری را چنین تعریف می کند: ‏

‏‏ «فرآیند «تغییر کردن» (38)، تغییر یافتن یا تغییرپذیری کم و بیش دائمی، که از طریق آنچه در‏‎ ‎‏جهان اطراف ما رخ می دهد و به وسیلۀ آنچه ما انجام می دهیم یا مشاهده می کنیم، انجام‏‎ ‎‏می شود.» ‏‎(39)

‏7 ـ آداب شرعی‏

‏‏امام خمینی(ره) می افزایند: تمامی آداب شرعی که بطور صریح یا اشاره در آیات و اخبار‏‎ ‎‏آمده و بطور وجوب یا استحباب یا مکروه ذکر شده در سعادت و شقاوت انسان از قبل از تولد تا‏‎ ‎‏مرگ دخالت دارد.‏ (40)

‏‏امام خمینی در جای دیگر گسترۀ احکام اسلام را نه تنها قبل از تولد بلکه حتی بعد از مرگ‏‎ ‎‏نیز دانسته می فرمایند: ‏

‏‏ «اسلام در همۀ مراحل زندگی انسان احکام دارد: قبل از اینکه تولدی در کار باشد و قبل از‏‎ ‎‏ازدواج تا ازدواج و تا حمل و تا تربیت در بچگی و تربیت بزرگتر و تا حد بلوغ و تا حد جوانی و‏‎ ‎‏تا حد پیری و تا مردن و در قبر و مابعد القبر. ‏

‏‏و با گذاشتن انسان در قبر، مسائل تمام نمی شود، بلکه این اول کار است و عالم قبر خودش‏‎ ‎‏حیاتی است روحانی و معنوی و احکام اسلامی محصور به این عالم نیست و محصور به آن‏‎ ‎‏عالم هم نیست.» ‏(41)

‏‏امام(ره) پس از اشاره به عوامل اختلاف و تفاوت انسانها در پاسخ محقق خراسانی‏‎ ‎‏می فرمایند «این شمه ای از چگونگی وقوع اختلاف در افراد انسانی است و هیچ یک ا زاینها ذاتی‏‎ ‎‏غیر معلّل نیست.» ‏(42)

‏سعادت و شقاوت قابل تغییر است‏

‏ان الله لایغیّر ما بقوم حتی یغیّروا ما بانفسهم‏

‏‏خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهند تا اینکه آن نفسانیات خود را تغییر دهند. ‏

‏‏روانشناس به دلیل بینش خاص خود در معالجه بیماران روانی و تربیتی با دین اختلاف دارد‏‎ ‎‏بسیاری از روانشناسان غربی به امکان تحول و تغییر ذاتی و جوهری نفس یا روان آدمی معتقد‏‎ ‎‏نیستند بلکه می گویند روان انسان با شخصیت وجودی او در پنج سال اول کودکی شکل نهایی‏‎ ‎‏خود را می گیرد و پزشک و روانشناس هیچ نقشی جز حفاری و بیرون آوردن امیال سرکوفته از‏‎ ‎‏شعور ناخود آگاه انسان به شعور خود آگاه او ندارد. و معالجات آن شبیه به معالجه سرطان با‏‎ ‎‏داروهای معمولی یا مسکنهاست. به بیمار روانی می گویند فریاد بزن، آواز بخوان، یا برقص تا‏‎ ‎‏دردها و غمهایت تسکین یابد.‏ (43)

‏‏اما امام خمینی(ره) قائل به امکان تغییر و دگرگونی بنیادی «نفس» و تغییر سعادت‏‎ ‎‏و شقاوت بوده در این باره می فرمایند: ‏

‏‏ «اختلافاتی که سبب آنها را توضیح دادیم و به اساس آنها اشاره کردیم، از اموری نیست که‏‎ ‎‏مختلف نباشد و تخلف نکند مانند ذاتیاتی که غیر قابل تخلف است، بلکه انسان ـ هر انسانی‏‎ ‎‏که باشد ـ مادامی که در عالم طبیعت است و با هیولای قابل دگرگونی و اختلاف دمساز است.‏‎ ‎‏قابلیت تطور و تبدیل و تغییر دارد، یا به سوی سعادت و کمالات لائق آن یا به سوی شقاوت‏‎ ‎‏و امور منافی با جوهر فطرتش. هر کدام بواسطه کسب و عمل. ‏

‏‏بنابراین شقی فاسدالعقیده و بداخلاق و زشت کردار قابلیت دارد که، شخصی کاملاً‏‎ ‎سعادتمند و با ایمان گردد بواسطه کسب و عملش و ریاضت و مشقت. و تمام عقائد و اخلاق و‏‎ ‎‏اعمالش به طرف مقابل برگردد و همچنین شخص سعادتمند قابلیت دارد که با کسب و عمل‏‎ ‎‏شقاوتمند گردد. ‏

‏چو کنعان را طبیعت بی هنر بود‏  ‏پیمبرزادگی قدرش نیفزود‏

‏هنر بنمای اگر داری نه گوهر‏  ‏گل از خارست و ابراهیم از آزر‏

‏‏و این از آنروست که مادۀ اصلی و اولی قابلیت دارد و آنچه که به وی افاضه شده ـ بعد از‏‎ ‎‏فطوراتش در مراتب طبیعت از نطفه تا آنجا که قابل افاضه نفس بر آن می شود ـ همان نفس اولیه‏‎ ‎‏و اصلی است که لایق کمالات و اضداد آن است، و چون کمالات نفسانی را بدست آورد آن‏‎ ‎‏هیولی (ماده اصلی و اولی) باطل نمی شود. و آن کمالات ذات و ذاتیات آن نمی شود. و ممکن‏‎ ‎‏است تغییر کند چنانچه در طول تاریخ مشاهده شده که کافر بداخلاق و زشت کردار، مومن صالح‏‎ ‎‏و خوش اخلاق شد و بعکس. ‏

‏‏بنابراین انسان در تغییر اخلاق و عقائد، فاعل مختار است. امکان دارد با اختیار عقائد حقه و‏‎ ‎‏اخلاق فاضله و ملکات حسنه را تحصیل کند. البته گاهی نیاز به ریاضت نفسانی و تحمل‏‎ ‎‏مشقتهای علمی و عملی دارد. ‏

‏‏و دلیل بر امکان تغییر: دعوت پیامبران و شارعین علیهم الصلاة و السلام و ارائه راههای‏‎ ‎‏درمان است چه اینان اطباء نفس ها و روحها بوده اند. ‏

‏‏بنابراین اینکه معروف شده، که فلان اخلاق از ذاتیات و فطریات است و تغییر و تخلف از آن‏‎ ‎‏غیر ممکن است، درست نیست. زیرا هیچیک از عقائد و اخلاق و ملکات ذاتی نبوده، بلکه از‏‎ ‎‏عوارض وجود داخل در تحت جعل است، چنانکه می بینیم این عقائد و اخلاق و ملکات‏‎ ‎‏بتدریج در انسان حاصل و با تکرار تدریجی رو به کمال می رود و کامل و ناقص می شود و هیچ‏‎ ‎‏چیز از ذات و ذاتیات اینچنین نیست.(44)

‏‏محقق خراسانی(ره) در کتاب «کفایة» می گوید: ‏

‏‏بعثت پیامبران و انزال کتب و وعظ و انذار فقط مقید به حال کسی است نیک سیرت و‏‎ ‎‏خوش طینت باشد، و حجت است بر کسی که بد سیرت و برطینت باشد اما در حقشان مفید‏‎ ‎‏نباشد.‏ (45)

‏‏امام خمینی(ره) این سخن را غیر قابل قبول و متناقض با قول سابق ایشان می دانند که‏‎ اختیار کافر و گنهکار کفر و گناه و مطیع و مؤمن اطاعت و ایمان از ذاتیاتی است اختلاف نمی یابد‏‎ ‎‏و تخلف نمی پذیرد، زیرا که سود بردن بوسیلۀ شرایع و مواعظ با ذاتی بودن اختیار و سعادت و‏‎ ‎‏شقاوت جمع نمی شود. ‏

‏‏مگر امکان دارد که با موعظه و هشدار، انسان حمار یا حمار انسان شود؟! ‏(46)

‏‏حدیث الناس معادن از نظر امام ‏

‏‏همانطور که گذشت محقق خراسانی(ره) براین ذاتی بودن سعادت و شقاوت انسانها به دو‏‎ ‎‏حدیث استناد کرد یکی حدیث الناس معادن کمعادن الذهب والفضة‏‏ ‏ (47)‏   (‏‏انسانها معادنی‏‎ ‎‏هستند مانند معادن طلا و نقره) بود. ‏

‏‏امام خمینی(ره) پاسخ می دهند که این حدیث ـ بنابراینکه از معصوم(ع) صادر شده باشد ـ ‏‎ ‎‏فتار ما را تأیید می کند که اختلاف افراد انسانها از جهت اختلاف مواد غذایی، موجب اختلاف‏‎ ‎‏مواد منوی است که پذیرنده افاضۀ صورت نگاری ها و ارواح بر آنهاست. بنابراین همانطور که‏‎ ‎‏اختلاف طلا و نقره از نظر وجوبی به اختلاف مواد سابق و اجزاء تشکیل دهندۀ و ترکیبات و‏‎ ‎‏امتزاجات گوناگون و کیفیت رسیدن و پختگی آن است ـ چنانکه در علوم طبیعی ثابت شده ـ ‏‎ ‎‏همچنین افراد انسان با اختلاف مواد سابق خود، مختلف می باشند. و خلاصه اینکه انسان در این‏‎ ‎‏عالم طبیعی از جمله معادن است و اختلاف انسانها مانند اختلاف معادن است.» ‏(48)

‏‏پاسخ ا ز حدیث السعید، سعید ... ‏

‏‏حدیث دومی که محقق خراسانی(ره) برانی نظر خود یعنی ذاتی بودن سعادت و شقاوت‏‎ ‎‏و علل ناپذیری آن ذکر کردند این حدیث بود: ‏

‏السعید، سعید فی بطن امه والشقی شقی فی بطن امه (49)

‏‏سعید، در شکم مادر با سعادت و بدبخت و شقی در شکم مادر بدبخت بوده است. ‏

‏‏امام خمینی(ره) می فرمایند: قریب به همین مضمون در بعضی اخبار [اهل سنت] نیز آمده،‏‎ ‎‏این حدیث نیز بر فرض صدورش از معصوم باز هم منافاتی با آنچه را که ما ذکر کردیم ندارد بلکه‏‎ ‎‏ممکن است از مؤیدات باشد. ‏

‏‏تردید امام(ره) در صدور حدیث فوق از اینروست که بعضی از محققین و بزرگان مانند‏‎ ‎‏حسن بن محمد صفانی و شیخ بهایی آنرا جزو احادیث موضوع و جعلی برشمرده اند.‏ (50) ‏اما اینکه بر فرض صدور تأیید کننده نظر امام است در این باره می فرمایند: ‏

‏‏ «زیرا اختلاف افاضه صورتها به اختلاف مواد و سایر اختلافاتی است که اشاره شد، بنابراین‏‎ ‎‏صورت انسانی که بر ماده جنینی در شکم مادر افاضه می شود به سبب اختلاف مواد آن گوناگون‏‎ ‎‏است، و اینکه مبدء سعادت و شقاوت را شکم مادر می شمارد شاهدی است بر آنچه ما ذکر‏‎ ‎‏کردیم (که سعادت و شقاوت ذاتی غیر معلل نیست) زیرا اگر ایندو ذاتی بودند حدیث فوق معنی‏‎ ‎‏نداشت.» (51)

‏‏زیرا حدیث در واقع درصدد بیان علت و سبب سعادت و شقاوت است و علت شقاوت و‏‎ ‎‏سعادت را گوناگونی جنینها و بطنها ذکر می کند. ‏

‏‏خلاصه و نتیجه گیری کلی‏

‏‏در طول تاریخ بعضی از دانشمندان و محققین بر آن شده اند که انسانها بعضی سعادتمند و‏‎ ‎‏بعضی شقاوتمند بدنیا می آیند و به حدیث الشَقّی مَن شَقِّیَ فی بَطنِ اُمُه تمسک جسته،‏‎ ‎‏می گویند کسی که بدبخت و بی سعادت است در ازل، خلقت او بر آن وجه مقدّر است و از ابتدای‏‎ ‎‏خلقت آثار آن از او به ظهور می رسد. (52) ‏ ‏‏و این تفاوتها از نظر محقق خراسانی علل ناپذیر است‏‎ ‎‏همچنانکه نمی توان گفت که چرا حمار ناهق و انسان ناطق است. ‏

‏‏امروزه نیز بعضی از روانشناسان نیز به امکان تحول یا دگرگونی ذاتی و جوهری «نفس» یا‏‎ ‎‏روان انسان معتقد نیستند بلکه می گویند شخصیت وجودی او در پنج سال اول کودکی شکل‏‎ ‎‏نهایی خود را می گیرد. و تعلیم و تربیت و معالجات هیچگونه تغییری در نفس یا روان و اندرون‏‎ ‎‏انسان به وجود نمی آورند.‏ (53)

‏‏امام خمینی در کتاب انوارالهدایة، به علل و اسباب اختلاف و تفاوت انسانها در دوران قبل و‏‎ ‎‏بعد از تولد اشاره می کنند و پس از اثبات علل پذیری این تفاوتها به اثبات تغییرپذیری و‏‎ ‎‏تربیت پذیری انسانها از سعادت به شقاوت و از شقاوت به سعادت می پردازند و یکی از دلائل‏‎ ‎‏امکان تغییر و تأثیر تعلیم و تربیت را دعوت اطباء نفس و روان یعنی پیامبران(ع) و انسانهای‏‎ ‎‏تغییر یافته و دگرگون شده ذکر می کنند. ‏‏‏

منبع: نقش تعلیم و تربیت در سعادت و شقاوت ار نظر محقق خراسانی و امام خمینی(ره)

منابع پی نوشتها: ‏

1        . جامع السعادت نراقی 10 / 78

2        . همان ص 81.

3        . همان ص 83، 84.

4        . آداب الصلاة، امام خمینی / 155.

5        . کتاب اربعین 2 / 24.

6        . کنزالعمال 1 / 107 و 491 و توحید صدوق 356 باب سعادت و شقاوت.

7        . الکافی 8 / 177 و 197 سند احمدبن حنبل 2 / 539.

8        . الکفایة 1 / 100 و 101.

9        . انوارالهدایه امام خمینی(ره) 1 / 79.

10    . کفایة الاصول محقق خراسانی 2 / 16.

11    . سوره انسان (دهر). ص 2.

12    . اسفار اربعه صدرالمتألهین 1 / 394، 2 / 354، 353 و 7 / 76 - 77.

13    . رجوع شود به کتاب الشفاء 3 / 256.

14    . روانشناسی تربیتی، دکتر علی شریعتمداری، تهران، امیرکبیر 1367، ص 65.

15    . مصباح المتجهد شیخ طوسی، ص 664.

16    . انوارالهدایة امام خمینی(ره) 1 / 83.

17    . همان ص 1 / 84.

18    . وسائل الشیعه شیخ حر عاملی 15 / 118.

19    . تحریر الوسیله امام خمینی 2 / 313 و رساله نوین 3 / 108 و رساله نوین فقهی پزشکی 2 / 154.

20    . قانون در طب بو علی سینا 1 / 353.

21    . امیل، ژان ژاک روسو، ص 270 و 271.

22    . السیرة النبویه، ابن هشام 1

23    . انوارالهدایة امام خمینی 1 / 84.

24    . عقده حقارت. ص 9.

25    . داستان زندگی پیامبر(ص)، 20 / 6.

26    . انوارالهدایه امام خمینی 1 / 84.

27    . امام خمینی 11 / صفر 1400 / هـ . ق.

28    . دائرة المعارف چه می دانم؟ کتاب بلوغ ص 122 ـ 118.

29    . انوارالهدایة امام خمینی 1 / 84.

30    . روانشناسی تربیتی، دکتر علی شریعتمداری، ص 25 ـ 230.

31    . سوره فرقان آیات 29 و 30.

32    . انوارالهدایة امام خمینی 1 / 84.

33    . مقدمه ابن خلدون 1 / 154 ـ 165.

34    . امام خمینی 3 / 3 / 58.

35    . سفینةالبحار، ماده الارض.

36    . انوارالهدایة امام خمینی 1 / 84.

37    . کتاب التربیة و طرق التدریس 1 / 58.

38    Being modified .  

39    . اصول روانشناسی، نرمان ل. مان. دکتر محمود ساعتچی 2 / 1.

40    . انوارالهدایه، امام خمینی 1 / 84.

41    . امام خمینی 6 / 7 / 1356.

42    . انوار الهدایة امام خمینی 1 / 84.

43    . روانشناسی اخلاقی در قرآن و مکتبهای معاصر، دکتر مصطفی محمود، ص 37 و 38.

44    . انوارالهدایة امام خمینی 1 / 85.86.

45    . الکفایة، 2 / 16.

46    . انوارالهدایة، 1 / 86.

47    . اصول کافی، کلینی رازی، 8 / 177و197و مسند احمد بن حنبل 2 / 539.

48    . انوارالهدایة امام خمینی 1 / 87.

49    . توحید صدوق. ص 356، باب 58(الشقی شقی)

50    . اربعین شیخ بهائی. ترجمه خاتون آبادی. حکمت، 1368. ص 359.

51    . انوارالهدایة. امام خمینی 1 / 88.

52    . اربعین شیخ بهائی. ص 359.

53    . روانشناسی اخلاقی در قرآن و مکتبهای معاصر، دکتر مصطفی محمود، ص 27 و 38.

 

. انتهای پیام /*