نقش تربیت در سیاست، اجتماع و حل مسائل جوامع اسلامی از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)

 نوشته: مصطفی کواکبیان

مقدمه:

بررسی، تحقیق، دسته بندی و تنظیم آثار و اندیشه های تابناک رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی سلام الله علیه در زمینه های مختلف همچون سیاست داخلی، سیاست خارجی، مسائل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، فقهی، اخلاقی، تربیتی و ... و ارائه آنها به نسلهای بعدی، نه تنها از مهمترین و اساسی ترین وظایف اساتید، محققین و دانش پژوهان حوزه و دانشگاه است؛ بلکه برای حفظ سلامت و تداوم انقلاب جهانی اسلام یک نیاز ضروری و اجتناب ناپذیر است. اقدام بجا و پسندیده برگزاری کنگره بررسی اندیشه های تربیتی حضرت امام خمینی(ره)، نگارنده را بر آن داشت تا در حد استطاعت و بضاعت خویش، گامی براساس وظیفه برداشته و در زمینه موضوع «نقش تربیت در سیاست، اجتماع و حل مسائل جوامع اسلامی» پژوهش نماید. موضوع مذکور از جمله موضوعات محوری و مهم در اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) می باشند و تا جائی که نگارنده مطلع است تاکنون در زمینه این موضوع، تحقیقات قابل توجهی صورت نگرفته است. بهمین خاطر، تحقیق حاضر کوششی جهت رفع این نقیصه می باشد.

هر چند وجود شخصیت استثنائی و کم نظیر حضرت امام خمینی(ره) خود بهترین و بارزترین سمبل و گواه تأثیر تربیت در سیاست، اجتماع و حل مشکلات جوامع اسلامی است؛ امّا فرضیۀ پژوهش حاضر اینست که خوشبختی و بدبختی هر جامعه ای رابطه مستقیمی با وجود و یا عدم تربیت در آن جامعه دارد.

به عبارت دیگر، سعادت و تعالی هر جامعه ای ناشی از وجود تربیت صحیح و تهذیب نفس در آن جامعه و بخصوص در بین زمامداران آن است و برعکس فساد، تباهی و هلاکت جوامع مختلف بخاطر عدم وجود تربیت و تهذیب نفس در آن جوامع و بخصوص در بین زمامداران آن است.

روش مورد نظر دراین پژوهش، بررسی کلیه احکام، پیامها، نامه ها، سخنان و دیگر آثار باقیمانده از حضرت امام خمینی(ره) می باشد.

بی شک تبیین اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) در زمینه موضوع مذکور، علاوه بر پیامدهای نظری آن، در عمل، رهنمود بسیار مفیدی برای دست اندرکاران اصلی و ردۀ اوّل نظام جمهوری اسلامی ایران در سیاستگذاری صحیح در نهادهای تربیتی، و در جهت عدم بکارگیری عناصر متقی و انتصاب افراد مهذب در رأس امور سیاسی، اجتماعی مردم است.

ترسیم خط روشن برای ملّت ایران و دیگر ملّتها جهت اینکه زمامداران خویش را با چه معیارها و ویژگیهائی انتخاب کنند، از دیگر ثمره های شیرین پژوهش حاضر است

 نقطه تمرکز پژوهش حاضر، صرفاً آن دسته از آثار و اندیشه های حضرت امام خمینی(ره) می باشد. که نقش تربیت در سیاست، اجتماع و حل مسائل جوامع اسلامی را مورد توجه قرار داده است. تحقیق حاضر، دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) را در سه قسمت مورد بررسی قرار می دهد. در قسمت اوّل به نتایج سیاسی، اجتماعی عدم وجود تربیت در جامعه و در بین زمامداران اشاره می شود.

قسمت دوّم، تأثیرات سیاسی، اجتماعی وجود تربیت در جامعه را مورد پژوهش قرار می دهد. و در قسمت سوّم به نقش تربیت در حل مشکلات جوامع اسلامی اشاره خواهد شد.

الف) نتایج سیاسی ـ اجتماعی عدم وجود تربیت در جامعه

1 ـ عدم تربیت و تهذیب زمامداران، عامل اصلی بروز ظلم، استبداد و دیکتاتوری

در بررسی عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی، تاریخی و روانی علل بروز ظلم و استبداد و دیکتاتوری از سوی افراد دیکتاتور، آن عاملی که از همه عوامل مشخص تر و بارزتر است مسئله عدم برخورداری مستبدین و دیکتاتورها از تربیت صحیح اخلاقی می باشد. هنگامی که زمامداران یک کشور از تقوای کافی بهره نداشته و اسیر هوی و هوس خویش باشند، طبع قدرت بگونه ایست که براحتی به استبداد و دیکتاتوری روی می آورند. زیرا اعمال کسانی که از مایه های تقوی و پرهیزکاری و تهذیب نفس بی بهره باشند، بدون هیچ قید و کنترلی درونی است. اینگونه افراد صرفاً بدنبال تحقق تمنیات نفس امّاره بوده و از ارتکاب هیچ ظلم و جنایتی خودداری نخواهند کرد.

حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند:

 «اگر افراد یک ملّت تزکیه و تربیت شده باشند، آن ملت پیشرو است. اگر سران قوم، آنهائی که کشور را اداره می کردند نفس شان تزکیه و تربیت شده بود، نه آن گرفتاریها برای ملت پیش می آمد و نه برای خودشان. منشاء تمام این گرفتاری ها در همه جا این است که آنهائی که عهده دار امور ملّت هستند تزکیه نشده اند. یک نفر آدمی که تزکیه نشده اگر بر ملت سلطه پیدا کند اینهمه گرفتاری هائی را که در طول پنجاه و پنج سال برای ملت ما پیش آمد بوجود می آورد» [1]

ایشان در جای دیگر، انسانهای بی بهره از تربیت صحیح را خونخوارترین موجودات قلمداد کرده و می فرمایند:

 «خطر حیوانات به اندازۀ خطر انسان نیست، آنقدری که انسان جنایت وارد می کند به همنوع خودش، هیچ حیوانی حتی سبع هم آنقدر جنایت وارد نمی کند. این ... یک حیوانی است که هیچ افساری ندارد، یک حیوانی است که اگر رهایش کنند خونخوارترین موجودات است. انبیاء آمده اند این انسانی که در این مرحله رسیده است و یک مرحلۀ خطرناک است هم برای خودش و هم برای همنوع خودش، آنها را نجات بدهند و متوجه به نور بکنند» [2]

حضرت امام خمینی(ره) علّت طاغوتی عمل کردن را عدم تربیت اسلامی و انسانی دانسته و می فرمایند:

 «همین طاغوتی که در خانواده خودش طاغوت است، اگر دستش برسد، در همه سطح کشور طاغوت است ... دستش نمی رسد، دستش برسد همان کارهائی که محمدرضا می کرد، این آدم هم همان کارها را می کند تا تربیت اسلامی و انسانی و تحت تربیت انبیاء کسی نباشند» [3]

2 ـ عدم تربیت و تهذیب زمامداران، ریشۀ اساسی وابستگی به اجانب

بی شک اعمال روشهای ظالمانه و دیکتاتور مآبانه، زمامداران خودسر را برای ادامۀ حکومت با مشکلات عدیده ای از سوی مردم مواجه می سازد. بهمین خاطر وابستگی به اجانب و قدرتهای خارجی یکی از راههای خروج از بن بست مشکلات مستبدین می باشد. بنابراین عدم برخورداری زمامداران از تربیت صحیح و تهذیب نفس نه تنها باعث دیکتاتوری و خودکامگی می شود بلکه ریشۀ اساسی اتکاء به قدرتهای خارجی و وابستگی به بیگانگان نیز محسوب می گردد.

حضرت امام خمینی(ره) تحصیل علم بدون تقوی را زمینه ای برای وابستگی به خارجیها دانسته و می فرمایند:

 «صدمه هائی که وارد می شود بر مملکت غالباً از این متفکرین بی پرورش، آموزهای بی پرورش واقع می شود. علم را تحصیل می کنند لکن تقوی ندارند، لکن پرورش باطنی ندارند، از این جهت عمّال خارجی می شوند، از این جهت نقشه ها را برای فنای مملکت خودشان می کشند.» [4]

ایشان در جای دیگر عدم وجود تهذیب را انحراف آور دانسته و چنین می فرمایند: «همۀ انحراف ها و همۀ گرفتاری هائی که برای یک کشور پیش می اید برای این است که مراکز تعلیم و تعلّم شان، مراکز تهذیب نیست ... تا تهذیب نباشد ... و تحصیل او دنبال همان ایدۀ صحیح اسلامی نباشد، همین انحراف آور است و همین است که ما را و کشورهای اسلامی را یا به طرف چپ می برد و یا به طرف راست؛ یا باید کشور کمونیستی باشد یا کشور، کشور تابع آمریکا.» [5] حضرت امام خمینی(ره)، یکی از دلایل تبعیت از مستشارهای آمریکا و اسرائیل را خروج از فطرت انسانی دانسته و چنین می فرمایند:

 «ما می گوئیم آقا باش، فریاد می زنیم و فعالیت می کنیم که آقا باشید، بعضی از اینها که از فطرت انسانی بیرون هستند و بودند و رفتند، اینها می گویند نه، ما نمی خواهیم باشیم، ما باید حتماً تابع مستشارهای امریکا و مستشارهای اسرائیل باشیم.» [6]

 ـ عدم تربیت و تهذیب زمامداران، زمینه بروز فساد و تباهی جامعه

بمصداق «النّٰاسُ عَلیٰ دینِ مُلُوکِهِم» در صورتی که زمامداران جامعه، انسانهای شایسته و با فضیلتی باشند، کل جامعه به صلاح و فضیلت پیش خواهد رفت و برعکس در آن جامعه ای که زمامداران فاسد حاکم هستند، مردم نیز کم کم به فساد کشیده شده و کل جامعه رو به تباهی خواهد رفت.

حضرت امام خمینی(ره) این نکته را چنین می فرمایند:

 «اگر منحرفین و معوجین در یک کشوری سرنوشت آن کشور را به دست بگیرند، آن کشور رو به انحطاط می رود. رو به انحراف می رود، و اگر افاضل و دانشمندانی که با فضیلت هستند، با فضیلت انسانی هستند اینها سررشته دار یک کشور بشوند، فضیلت در آن کشور زیاد می شود» [7] ایشان در جای دیگر با اشاره به فساد رضاخان می فرمایند:

 «رضاخان خودش سرچشمه تمام مفاسد بود. در پاریس که بودیم یک نفر آمد پیش من و از کسی نقل کرد که او گفته اگر در ایران پنج نفر فاسد بشود این محمدرضا روی هر پنج نفر انگشت می گذارد و به طرف خودش جلبشان می کند. آن اشخاصی که پاک نیستند و با تزکیه شده ها سرو کار ندارند، نمی روند سراغ اشخاص امین. آدمی که خودش امین نیست می رود سراغ اشخاصی که نظیر خودش باشند و لهذا مفاسد و مصالح از حکومت ها سرچشمه می گیرد. حکومت عدل تمام مصالح کشور را تأمین می کند و حکومت ظلم تمام بدبختی ها را برای یک ملتی ایجاد می کند.» [8]

حضرت امام خمینی(ره)، ضرورت تحول مردمِ غیرصحیح که در حکومت طاغوت زندگی کرده اند، را مورد تأکید قرار داده و می فرمایند:

 «باید این مملکت که طاغوت در آن سالهای طولانی زندگی کرده است و مردم را متحول کرده بود به یک مردم غیرصحیح، باید با زحمت همه متحول بشوند به یک انسان های اسلامی ـ الهی که در اسلام، انسان اسلامی خیانت نخواهد کرد، به شرق و غرب توجه نخواهد کرد» [9]

ایشان مکرراً اوضاع فرهنگی رژیم ستم شاهی را مورد اشاره قرار داده و وجود مراکز فساد و فحشا و مشروب فروشی و ... را بخاطر فساد امثال رضاخان دانسته و می فرمایند:

 «رضاخان هم یک نفر آدمی بود که بچه یک نفر آدم پایینی بود، لکن چون تربیت، تربیت انسانی نبوده است و اسلامی نبوده است، یک نفر آدم که فاسد از کار درآید یک کشور را به سال های طولانی به فساد می کشد، چنانچه شما دیدید که این پدر و پسر از باب اینکه تربیت انسانی و اسلامی نداشتند، یا اینکه یک نفر بودند، لکن یک مهره ای که خارجی ها او را تقویت می کردند» [10]

حضرت امام خمینی(ره) در زمینه حساسیت و اهمیت تربیت می فرمایند:

 «این تربیت هاست که یک کشور، کشور را ممکن است به کمال مطلوبی که از هر جامعه انسانی است برسانند و یک کشور انسانی باشد، کشور مطلوب اسلام باشد و همین تربیت ها یا تعلیم های بدون تربیت ممکن است که اینها را در آنوقتی که مقدّرات یک کشوری دست آنهاست، کشور را به تباهی بکشند» [11]

و در جای دیگر می فرمایند:

 «اگر یک بچه ای با اخلاق شیطانی تربیت شد، با اخلاق استکباری تربیت شد، این بچه با اخلاق شیطانی، با اخلاق استکباری امکان این را دارد که یک کشور را تباه کند و یک انسان های زیاد را تباه کند» [12]

4 ـ عدم تربیت و تهذیب زمامداران، عامل عمدۀ اختلاف و تشتت در جامعه

از نکات غیرقابل تردید در مباحث اخلاقی و تربیتی این است که چون افراد غیر مهذّب همه چیز را برای «خود» می خواهند و دچار حُبّ نفس و تبعیت از هوی و هوس خویش می باشند. بهمین خاطر همواره زمینه سازی اختلافات و تقابل ویران کننده اجتماعی می باشند.

هر چند عدم وجود تربیت صحیح در بین مردم، بطورکلی، موجب بروز اختلافات فراوان و ناهنجاریهای متعدد در زمینۀ امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... می شود؛ امّا بحث اختلافات در بین زمامداران حکومت (اعم از اسلامی و غیراسلامی) از مصادیق بارز قضیۀ مذکور است.

حضرت امام خمینی(ره) بارها و بارها به دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی ایران در جهت حفظ وحدت تذکراتی را بیان فرموده و تأکید داشتند که اگر تمامی 124 هزار پیامبر الهی در یکجا جمع شوند، بخاطر آنکه همگی از تربیت الهی برخوردار بوده و هیچکدام دچار نفسانیات نیستند، بهمین خاطر در بین آنان هیچ اختلافی نیز بروز نخواهد کرد.

ایشان مکرراً مبارزه با نفسانیات را گوشزد نموده و در این زمینه می فرمایند:

 «باید ما کوشش کنیم که این معنویت را تقویت کنیم و این نفسانیت را هر چه می توانیم سرکوب کنیم. اگر این حل بشود همه چیز حل است. اختلافات روی همین معنا است. هیچ اختلافی در عالم واقع نمی شود الاّ اینکه مبنایش این است.» [13]

ایشان در جای دیگر علّت بروز اختلافات را در عدم درک مقصد فطرت و عدم تربیت منطبق با فطرت الهی دانسته و می فرمایند:

 «اختلافاتی که پیدا می شود برای همین است که اشتباهاتی هست. اشتباه در مقصد است مقصد فطرت را نداریم، ما ندیدیم، ما نمی دانیم، ما کتاب فطرت را نخوانده ایم، ما چون آشنا به کتاب فطرت نیستیم خیال می کنیم که ما می خواهیم برسیم به یک قدرتی و در انحصار ما باشند.» [14] حضرت امام خمینی(ره) در نامه ای که به «منشور برادری» مشهور گشت می فرمایند:

 «البته یک چیز مهمّ دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد ـ که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم ـ که آن حبّ نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمی شناسد. رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر، قاضی و شورای عالی قضائی و شورای نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامی و غیرنظامی، روحانی و غیر روحانی، دانشجو، غیر دانشجو، زن و مرد نمی شناسد و تنها یک راه برای مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است، بگذریم.» [15]

ب) تأثیرات سیاسی ـ اجتماعی وجود تربیت در جامعه

1 ـ تربیت صحیح، لازمۀ کسب استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی

وجود تربیت صحیح در هر جامعه ای موجب پرورش انسانهائی خواهد شد که تنها به فکر  «خود» نیستند، بلکه به آرمانهای والائی فکر می کنند تا جامعه ائی مستقل و آزاد و حکومتی عادلانه داشته باشند.

تعالیم انبیاء و معارف مکتب اسلام در پرورش انسانها به گونه ایست که افراد تربیت شده هیچگاه زیر سیطرۀ استثمارگران و استعمارگران نروند، با هر گونه ظلم و ستم مبارزه کنند، از آزادی و حقوق انسانها دفاع نمایند و در راستای هدف و انگیزه بعثت انبیاء یعنی تحقق عدالت اجتماعی حرکت کنند.

حضرت امام خمینی(ره) با اشاره به بعثت حضرت رسول(ص) می فرمایند:

 «بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند. بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد، ظلمات را بکلی کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جای او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است.» [16]

ایشان در جای دیگر می فرمایند:

 «مهار کنید نفس خودتان را. اگر یک همچو تعلیم و تربیتی در یک کشوری باشد این کشور می تواند مستقل باشد، می تواند آزاد باشد، اقتصادش را می تواند تأمین کند، می تواند فرهنگش را درست کند و می تواند همه چیزش را اصلاح کند یک همچو کشوری دیگر حکومتش نمی تواند معوج باشد، ارتشش نمی تواند زورگو باشد، ژاندارمری اش نمی تواند تعدی بکند، شهربانی اش نمی تواند خلاف بکند» [17]

حضرت امام خمینی(ره) منطق و تربیت قرآنی را مبارزه مستمر با صاحبان قدرت و سرمایه دارانی می داند که آزادی و استقلال توده ها را سلب کرده و در حق آنان ظلم و بیعدالتی روا می دارند ایشان در این زمینه می فرمایند:

 «کسی که یک مقداری آشنا باشد به منطق قرآن، می بیند که این قرآن است که وادار کرد پیغمبر اسلام را به اینکه با این سرمایه دارها دائماً در جنگ باشد ... این جنگ ها همیشه با زورمندها بوده  است، با آنها مثل ابوسفیان و امثال آنها که قدرتمندها بودند و اینها منافع ملت ها را، ملّت خودشان را می خواستند برای خودشان چیز بکنند و ظلم و ستمکاری و اینها، بیعدالتی رایج بوده است و جنگ هائی که واقع شده، بین مستضعفین بوده و مردم طبقه سه (فقرا) با این زورمندها و آنهائی که می خواستند حق فقرا را بخورند» [18]

در جای دیگر حضرت امام خمینی(ره) بر تقویت معنویات و اقامه عدل تأکید کرده و  می فرمایند:

 «خود پیغمبر هم عملش اینطور بود، تا آن روزی که حکومت تشکیل نداده بود، معنویات را تقویت می کرد. به مجرد اینکه توانست حکومت تشکیل بدهد علاوه بر معنویات اقامه عدل کرد، حکومت تشکیل داد و این مستمندان را زیر بار ستمگران تا آنقدر که اقتضا داشت وقت، نجات داد» [19]

ایشان در جای دیگر تأثیر تزکیه و روحیه عدالت پروری را در حاکم مورد توجه قرار داده و می فرمایند:

 «کسی که بر ملتی سلطه و حکومت دارد اگر یک نفر عدالت پرور باشد دستگاه او عدالت پرور خواهد شد قشرهائی که به او مربوطند قهراً به عدالت گرایش پیدا می کنند، تمام اداراتی که تابع آن مملکت و آن حکومت است خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می کند. اگر همه ملّت تزکیه بشوند همین دنیا بهشت آنهاست و تمام گرفتاری ها از بین می رود» [20]

حضرت امام خمینی(ره) با اشاره به گرفتاریها و وابستگیهای دوران رژیم ستم شاهی عقد قراردادهای استعماری را از سوی افراد غیرمهذب و بی تقوی دانسته و در مورد آزادگی و مستقل بودن افراد باتقوی می فرمایند:

 «آنی که تقوا و ایمان دارد نه تطمیع در او تأثیر می کند که خیانت کند برای اینکه ببرد یک چیزی و نه تهدید در او اثر می کند برای اینکه تهدیدها را با خلاف تکلیف کردن موازنه می کند، می گویند نباید بکنم.» [21]

از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) کسب علم همراه با تربیت و تهذیب تنها راه نجات کشور از وابستگی ها می باشد. ایشان در این زمینه می فرمایند:

 «جوان ها و کودکان ما در سرتاسر کشور در هر مرکزی که اشتغال به تحصیل دارند باید توجه به این داشته باشند که تحصیل همراه تهذیب و همراه تعهد و همراه اخلاق فاضلۀ انسانی است که می تواند ما را به حیات انسانی برساند و می تواند کشور ما را از وابستگی ها نجات بدهد.» [22] همانگونه که قبلاً اشاره شد تربیت یافتگان مکتب انسان ساز اسلام همواره ظلم ستیز بوده از مرگ و شهادت در راه مبارزه و در جهت تحقق استقلال و آزادی و عدالت اجتماعی واهمه ای نخواهند  داشت. حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند:

 «یک همچنین روحیه که از مسجد تحقق پیدا می کند، این دیگر نمی ترسد از اینکه حالا من بروم شاید چه بشود، این مسجدی است، الهی است، آدم الهی نمی ترسد از اینکه حالا شاید من هم بکشند» [23]

2 ـ تربیت صحیح، عامل رسیدن به ترقی، آرامش و رفاه ملت

تأثیر وجود تربیت در هر جامعه، نه تنها در جهات معنوی و دستیابی به آرمانهای والای انسانی همچون عدالت، آزادی و استقلال و ... بروز می کند بلکه مردمی که مهذب هستند و از تربیت صحیح بهره مند گشته اند، همگی خود را منضبط به رعایت هنجارهای اجتماعی می کنند، بهمین خاطر آن ملّت همواره به سمت ترقی، آرامش و رفاه پیش میرود.

حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند:

 «تمام اینها برای این است که این انسان ... مهذب باشد، صحیح العمل باشد، دارای محاسن اخلاقی، اعتقادات صحیح باشد، اعمال صحیح انجام بدهد، با مردم سلوکش چه باشد، در جامعه سلوک چه باید باشد، با همسایه باید چطور باشد، اینها برای این است که آن ادیانی که از طرف خدای تبارک و تعالی می آید از باب اینکه خداوند تمام ابعاد انسان را آفریده است و توجه به آن دارد، انسان را با همه ابعادش می خواهد تربیت بکند ... در اسلام همین معنا که گفته شد، در احکامش، در قرآن و در حدیث، همه این مسائل که من تذکر بعضیش را دادم مطرح است و اسلام آنقدر به رفاه مردم، آسایش مردم و اینطور چیزها توجه دارد و هیچ در این جهت فرقی ما بین قشری با قشر دیگر نمی گذارد و نگذاشته است.» [24]

ایشان در موارد متعددی بر ابعاد مادّی و معنوی انسان تکیّه نموده و از توجه و عنایت مکتب انسان ساز اسلام بر هر دو جنبه تأکید فرموده و رساندن مردم به رفاه مادّی و رفاه معنوی را از اهداف انقلاب اسلامی قلمداد فرموده اند. ایشان علّت انحطاط غرب را توجه یکسویه به مادّیات دانسته و می فرمایند:

 «ما علاوه بر اینکه زندگی مادّی شما را می خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را هم می خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها ...» [25]

حضرت امام خمینی(ره) بطور مکرر از عدم وجود آرامش دربین آنان که از تربیت صحیح برخوردار نیستند سخن گفته و تأکید بر این نکته دارند که اطمینان و آرامش صرفاً در سایۀ اتصال به کمال مطلق است و بهمین خاطر افراد غیرمهذب در صورتی که به تمام دنیا هم دسترسی پیدا کنند باز هم آرامش نخواهند داشت.

ایشان عمل به سیره رسول اکرم(ص) را به حکومتها گوشزد نموده و می فرمایند:

 «اگر حکومتها و ملّتها به سیره رسول اکرم و ائمه مسلمین عمل می کردند، آرامش در همه ارجاء ارض بود این اختلافات و خونریزیها نبود» [26]

3 ـ نقش نهادهای تربیتی در مسائل سیاسی ـ اجتماعی

امروز کسی نمی تواند در تأثیر نهادهای تربیتی در تعیین جهت گیری کلی سرنوشت سیاسی  ـ اجتماعی هر جامعه کمترین شکی بخود راه دهد. نهادهائی همچون مذهب، خانواده، کودکستانها، مدارس، دانشگاهها، مطبوعات و رسانه های جمعی، صدا و سیما و ... از جمله عوامل موثر در نوع تربیت برای امور سیاسی ـ اجتماعی هستند.

تعالیم انبیاء و اولیاء

از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) هر گونه تربیتی باید براساس موازین الهی باشد. بهمین خاطر مکتب انسان ساز اسلام بهترین آئین تربیت است. ارسال رسل از سوی حضرت باریتعالی صرفا  برای انسان سازی است و اگر مسأله تربیت انسانها مطرح نبود، نیازی به بعثت انبیاء وجود نداشت.

حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه می فرمایند:

 «آن رژمی که اولیاء خدا می خواستند، همه زحمتهایشان برای این است که انسان درست کنند. انسان که درست بشود رژیم حکومتی اش هم درست می شود. چیزهای دیگرش هم درست می شود. همه زحمت انبیاء برای این بود که یک عدالت اجتماعی درست بکنند برای بشر در اجتماع و یک عدالت باطنی درست کنند برای انسان در انفراد. زحمتهای انبیا برای این بود.» [27] ایشان در جای دیگر می فرمایند:

 «کوشش انبیاء و ایده بعثت در تمام قرن ها تربیت این موجود است، این موجودی که عصارۀ همه مخلوقات است و با اصلاح او اصلاح می شود عالم و با فساد او به فساد کشیده می شود. کوشش انبیاء از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به صراط مستقیم دعوت کنند و راه ببرند، نه همان هدایت و گفتن تنها، بلکه راهنمایی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال، برای اینکه این موجود را به آن کمالی که لایق است، برساند» [28]

قرآن کتاب تربیت و آدم سازی

حضرت امام خمینی(ره) با اشاره به علّت آمدن انبیاء می فرمایند:

 «اگر انسان حیوانی بود مثل سایر حیوانات، لکن حیوانی که تدبیر دارد، حیوانی که اهل صنعت است. اگر این بود احتیاج به آمدن انبیاء نداشت ... آمدن انبیا برای این است که آن راه هائی که بشر نمی داند، آن حقایقی را که انسان نمی داند به آنها تعلیم بفرمایند. انبیا برای راهنمائی یک مقام بالاتر، یک مقام انسانی بالاتر آمده اند قرآن کتاب آدم سازی است. برای آدم ساختن آمده اند، کتاب حیوان سازی نیست، کتاب تعمیر مادیت نیست ... مادیات را قبول دارد در پناه معنویات و مادیات را تبع معنویات قرار می دهد» [29]

خانواده اساسی ترین نهاد تربیتی

حضرت امام خمینی(ره) بطور مکرر از اهمیت تربیت از همان ابتدای طفولیت انسانها سخن گفته اند ایشان در این زمینه به بانوان توصیه می فرمایند:

 «شما خانم ها که زحمت کشیدید و به اینجا آمدید در این زحمت، مکلفید انسان بسازید، مکلفید در دامن های خودتان انسان مهذب بار بیاورید» [30]

در جای دیگر ایشان می فرمایند:

 «خانم های محترم! خودتان را تهذیب کنید و کودکان خودتان را تهذیب کنید، کودکان خودتان را اسلامی بار بیاورید که در اسلام همه چیز است.» [31]

اهمیت کودکستانها و مدارس آموزش و پرورش

نحوۀ تربیت کودکان و نونهالان در کودکستانها و مدارس آموزش و پرورش قطعاً در نقش پذیری سیاسی ـ اجتماعی آنان بسیار مؤثر است. بهمین خاطر این موضوع مکرراً مورد توجه حضرت امام خمینی(ره) قرار گرفته و بر آن تأکید فراوانی نموده اند. ایشان در این زمینه می فرمایند:

 «این کودکان از اولی که وارد می شوند در محیط تعلیم، یک نفوس سالم ساده و بی آلایش و قابل قبول هر تربیتی و هر چیزی که به آنها القاء می شود، هستند و اینها از اول که وارد در کودکستان می شوند اماناتی هستند الهی به دست آنهائی که در کودکستان آنها را تعلیم می دهند ... با همان حال که پذیرش هر تربیتی در نوسال ها و میان سال ها خیلی زود انجام می گیرد، وارد می شوند به مراتب بعد، آنجا هم اگر چنانچه تربیت یک تربیت انسانی باشد و موافق با فطرت انسان که همان فطرت ودیعه گذاشته از خداست، «فطرة الله التی فطر الناس علیها»... انسان از اوّل اینطور نیست که فاسد به دنیا آمده باشند از اوّل با فطرت خوب به دنیا آمده، با فطرت الهی به دنیا آمده «کل مولود یولد علی الفطرة» که همان فطرت انسانیت، فطرت صراط مستقیم، فطرت اسلام، فطرت توحید است. این تربیت هاست که یا همین فطرت را شکوفا می کند و یا جلوی شکوفائی فطرت را می گیرد ... و شما آقایان معلمین و همه معلم هائی که در سرتاسر کشور هستند ... مسئولند نسبت به این امانتی که خدای تبارک و تعالی و اولیاء اطفال و اولیای اینها به شما سپرده اند، ...  ممکن است که خیال کنید که این عده چیزی نیستند، دیگران کارها را انجام بدهند. ممکن است در بین همین ده نفر، همین پنجاه نفر که شما تعلیم می دهید، یک شخصی پیدا بشود که بعدها بشود، یک مقام عالی داشته باشد، رئیس جمهور یک مملکت بشود، نخست وزیرش بشود، مراتب عالیه کشور دست او بیاید ... ممکن است همین یک نفر یک کشور را به باد فنا دهد»[32]  

اهمیت آشنائی جوانان با مسائل روز و سیاست

حضرت امام خمینی(ره) اهمیّت تعلیم مسائل سیاسی به دانش آموزان را چنین گوشزد می فرمایند:

 «شما بچه ها را از سیاست از اینطور چیزها دور نگه ندارید، دور نگه داشتن بچه ها از سیاست آن فرمی می شود که وقتی وارد در اجتماع شدند، مثل یک آدم کوری وارد در اجتماع بشوند. اگر خود اشخاصی که می خواهند در این مملکت ... زندگی بکنند و مقدرات این مملکت دستشان باشد آنها باید آگاه باشند از همه خدعه هایی که کرده اند ... آنها را وارد کنید در مسائل روز آنها مطلع باشند از مسائل روز» [33]

در جای دیگر ایشان می فرمایند:

 «آقایان که تربیت بچه ها را می کنند مسائل سیاسی روز را هم به آنها تعلیم بکنند، نمی گویم همه آن این باشد، همه چیز باشد. یک بچه ای که از یک مدرسه بیرون می آید باید هم مسائل دینی اش را بداند، مسائل نماز و روزه اش را بداند، هم تربیت های علمی بشود مطابق هر جوری که سیستمی که هست و هم تربیت سیاسی بشود.» [34]

 

دانشگاهها و حوزه های علمیه

حضرت امام خمینی(ره) بارها و بارها از اهمیت تهذیب در دانشگاهها و حوزه های علمیه سخن گفته اند و سعادت و یا بدبختی ملّت را منوط به اصلاح و یا فساد این مرکز دانسته اند. ایشان در این زمینه می فرمایند:

 «دانشگاه و حوزه های علمیه روحانیون می توانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و تمام پیشرفتهای کشور و می توانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست که اشخاص متفکر متعهد بیرون می آید. اگر دانشگاه ... دانشگاه اسلامی باشد یعنی در کنار تحصیلات متحقق در آنجا تهذیب هم باشد، تعهد باشد یک کشوری را اینها می توانند به سعادت برسانند. و اگر حوزه های علمیه مهذب باشند و متعهد باشند، یک کشور را می توانند نجات بدهند. علم تنها اگر ضرر نداشته باشد، فایده ندارد. تمام این، وقتی ما به یک نظر وسیعی به همه دنیا و به همه دانشگاه هائی که در دنیا هست بیندازیم، تمام این مصیبت ها که برای بشر پیش آمده است ریشه اش از دانشگاه بوده ... اینهمه ابزار فنای انسان و اینهمه پیشرفت هائی که به خیال خودشان در ابزار جنگی دارند، اساسش از دانشمندانی بوده که از دانشگاه بیرون آمده اند. دانشگاهی که در کنار او اخلاق نبوده است، در کنار او تهذیب نبوده است و تمام فسادهائی که در یک ملتی یا ملت ها پیدا شده از حوزه های علمیه ای بوده که متعهد به دستورات اسلامی ینبوده اند» [35]

حضرت امام خمینی(ره) با اشاره به اینکه تمام ادیان ساختگی از سوی دانشمندان و علمائی بوده است که علم و تخصص آنها از اخلاق و تهذیب و معنویت، منفصل بوده است می فرمایند:

 «اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمی خورد «العلم هو الحجاب الاکبر» هر چه انباشته تر بشود علم، حتی توحید که بالاترین علم است انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مهذب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر می کند ... وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد، فسادش از همه کس بیشتر است. در بعضی روایات هست که در جهنم بعضی ها، اهل جهنم از تعفن بعضی روحانیین در عذاب هستند و دنیا هم از تعفن بعضی از اینها در عذاب است ... عالِم اگر فاسد بشود، یک شهر را، یک مملکت را به فساد می کشد، چه عالم دانشگاه باشد و چه عالم فیضیه فرقی نمی کند» [36]

ایشان نیاز به تربیت و تهذیب و معنویت را حتّی برای حضرت رسول اکرم(ص) نیز مطرح نموده و می فرمایند:

 «همه جمعیت دنیا احتیاج به تعلیم و تربیت دارند. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که من دیگر احتیاج ندارم به اینکه تعلیم و تربیت بشوم. رسول خدا هم تا آخر احتیاج داشت منتها احتیاج او را خدا رفع می کرد. ما همه احتیاج داریم» [37]ن

ج) نقش تربیت در حل مشکلات جوامع اسلامی

1 ـ فساد اخلاقی سران حکومتها، ریشۀ مشکلات جوامع اسلامی

همانگونه که در بند الف مطرح شد، عدم تربیت و تهذیب زمامداران نه تنها زمینۀ بروز فساد و تباهی جامعه است بلکه ریشۀ اساسی وابستگی به اجانب و عامل اصلی بروز ظلم، استبداد و دیکتاتوری نیز محسوب می شود.

شکی نیست در صورتی که سران حکومتهای کشورهای اسلامی از تربیت صحیح و تهذیب اخلاقی برخوردار بودند، امروزه جهان اسلام نمی بایست با این همه مشکلات و گرفتاریها مواجه باشد. قطعاً اختلاف و دودستگی بین جوامع اسلامی صرفاً ریشه در فساد اخلاقی و عدم تهذیب نفس سران کشورهای اسلامی دارد.

حضرت امام خمینی(ره)، عمل از روی فطرت انسانی را علّت اقدامات و موضعگیریهای سران کشورهای اسلامی دانسته و می فرماید:

 «ما از بعضی سران کشورهای بدست آنها افتاده و آن سرانی که در زمان شاه طرفدار شاه بودند و درجنایات شاه شریک بودند و امروز در جنایات صدام شریک هستند، از آنها توقعی نداریم، آنها روی فطرت غیرانسانی خودشان عمل می کنند.

آنها به جای اینکه دور هم که نشسته اند برای اسلام فکر کنند و برای کشورهای اسلامی فکر کنند و برای فلسطین فکر کنند و برای نهضت اسلامی ما فکر کنند دنبال اینند که یک کشور اسلامی که می خواهد تمام مسائلش اسلامی باشد و می خواهد احکام اسلام را جاری کند در این مملکت نقشه بکشند و طوائف مختلف را به جان هم بریزند نقشه بکشند و برادران سنی و شیعه را به روی هم وادار کنند. ما از آنها توقع نداریم. فطرت شیطانی آنها این عمل را اقتضا دارد» [38]

ایشان همانگونه که در بند الف اشاره شد علّت انحراف یک کشور را بدست گرفتن سرنوشت آن کشور از سوی منحرفین دانسته و می فرمایند:

 «اگر منحرفین و معوجین در یک کشوری، سرنوشت آن کشور را بدست بگیرند آن کشور رو به انحطاط میرود. رو به انحراف می رود ...» [39]

2 ـ عمل به احکام تربیتی اسلام، راه حل مشکلات جوامع اسلامی

دربند ب این پژوهش، مشخص گردید که تربیت صحیح نه تنها عامل رسیدن به ترقی، آرامش و رفاه ملّتها است بلکه این مسأله اساساً لازمۀ کسب استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی می باشد. در عین حال این نکته را نیز متذکر گردیم که تربیت صحیح صرفاً در سایۀ عمل به تعالیم انبیاء و احکام تربیتی اسلام، تحقق پیدا خواهد کرد. حضرت امام خمینی(ره) بارها از علما و دانشمندان کشورهای اسلامی خواسته اند که مردم و زمامداران را به تقوای الهی دعوت کنند. ایشان در این زمینه می فرمایند: «مردم را متحول کنید. علاج این است که مردم را آگاه کنید و متحول کنید، دعوت کنید به تقوا، دعوت کنید به ارزش های انسانی. ارزش های انسانی در طاغوت عبارت از این است که چند تا سگ دارد، چند تا اتومبیل دارد و چند تا پارک دارد و چند تا نوکر دارد. تمام ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشتند.» [40]

ایشان در جای دیگر، عمل به دستور اسلام مبنی بر دخالت در سیاست را به علما گوشزد نموده و می فرمایند:

 «شما مردم را آگاه کنید، در این سمینارها راه را پیدا کنید و مردم کشورهای خودتان را از مسائل، از مسائل سیاسی بالخصوص نترسید از این چهار تا درباری که می گویند آخوند نباید در سیاست دخالت بکند. بحمدالله الان اکثریت قاطع اهل علمش در سیاست دخالت می کنند، در امور اجتماعی دخالت می کنند ... شما باید ملّت را اینطور کنید» [41]

حضرت امام خمینی(ره)، عمل به احکام اخلاقی، تربیتی و سیاسی وحدت و برادری بین مؤمنین و مسلمین را گوشزد فرموده و آنرا از مهمترین عوامل حل مشکلات جوامع اسلامی یدانسته اند. ایشان در این زمینه می فرمایند:

 «اسلام احکام اخلاقیش هم سیاسی است، همین حکمی که در قرآن هست که مومنین برادر هستند این حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی، یک حکم سیاسی است. اگر مؤمنین طوائف مختلفه ای که در اسلام هستند و همه هم مومن به خدا و پیغمبر اسلام هستند، اینها با هم برادر باشند، همانطوری که برادر با برادر نظر محبت دارد همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند علاوه بر اینکه یک اخلاق بزرگ اسلامی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد، یک حکم بزرگ اجتماعی است و نتایج بزرگ اجتماعی دارد». [42]

ایشان در جای دیگر می فرمایند:

 «این اخوت ایمانی ... اگر چنانچه ممالک اسلامی مثل برادر با هم باشند ... اینها بر همۀ قدرتهای عالم مسلط خواهند شد» [43]

 

بعنوان نتیجه گیری از کل مباحث مطرح شده، می توان گفت:

موضوع «نقش تربیت در سیاست، اجتماع و حل مشکلات جوامع اسلامی» از جمله موضوعات محوری و مهم در آثار و اندیشه های تربیتی حضرت امام خمینی سلام الله علیه می باشد. از دیدگاه ایشان نه تنها وجود تربیت صحیح در بین مردم موجب ترقی، آرامش و رفاه ملّت می باشد بلکه این مسأله، لازمه کسب استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی است، و اساساً ریشه تمامی مشکلات جوامع اسلامی در همین مسأله است که تربیت و تهذیب نفس در این جوامع مطرح نیست. خصوصاً زمامداران این کشورها به خاطر عدم تهذیب نفس و تربیت صحیح موجب بروز فساد و تباهی جامعه شده و به ظلم و استبداد و دیکتاتوری روی می آورند و بی شک وابستگی به قدرتهای خارجی و اجانب نیز ریشه در همین موضوع دارد.

برای حل مشکلات جوامع اسلامی تنها چاره و راه حل اینست که تربیت صحیح و تهذیب نفس در این جوامع مورد عنایت و توجه ویژه بخصوص در مورد رؤسا و زمامداران قرار گیرد. عمل به مجموعه احکام تربیتی اسلام و از جمله دخالت در امور سیاسی، دعوت به تقوای الهی، توجه به اخوت و برادری ایمانی ازتوصیه های مهمّ حضرت امام خمینی(ره) برای رفع مشکلات و حل مسائل جوامع اسلامی است.

 

منبع: مجموعه مقالات کنگره بررسی اندیشه و آثار تربیتی حضرت امام خمینی(س)، ص 309.

منابع و مآخذ


[1] . حضرت امام خمینی، . ر.ک:صحیفه امام جلد 9، صفحه 134-135.

[2] . . ر.ک:صحیفه امام ،ج 9،صفحه 290-292.

[3] . . ر.ک:صحیفه امام ج 9، صفحه 13-14.

[4] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 21، صفحه 656-657.

[5] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 3-5.

[6] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 6، صفحه 33-34.

[7] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 38-39.

[8] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، صفحه 134-137.

[9] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 6، صفحه 534-535.

[10] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 33-36.

[11] . حضرت امام خمینی(ره)، همان.

[12] . حضرت امام خمینی(ره)،همان

[13] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 17، صفحه 531-532.

[14] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 207-209.

[15] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 21، صفحه 178-180.

[16] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 17، صفحه 433-435.

[17] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، صفحه 2-4.

[18] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 4، صفحه 213 -216.

[19] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 17، صفحه 528-529.

[20] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، صفحه 134-135.

[21] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 7، صفحه 471-473.

[22] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 2-3.

[23] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 9، صفحه 88-90.

[24] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 7، صفحه 288-289.

[25] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 6، صفحه 272-273.

[26] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 10، صفحه 15-17.

[27] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 11،صفحه 384-385.

[28] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 7-8.

[29] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 7، صفحه 531-533.

[30] . حضرت امام خمینی(ره)، همان.

[31] . . ر.ک:صحیفه امام ، ج 7،ص 533-534.

[32] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 32-35.

[33] . حضرت امام خمینی(ره) . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 6، صفحه 198-199.

[34] . . ر.ک:صحیفه امام ج 6، صفحه 202-204.

[35] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 13، صفحه 412-413.

[36] . . ر.ک:صحیفه امام ،ج13،صفحه 420-421.

[37] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد17، صفحه 152.

[38] . حضرت امام خمینی(ره)، ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14، صفحه 49-51.

[39] . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 14،صفحه 36-38.

[40] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 17، صفحه 211-212.

[41] . همان منبع

[42] . حضرت امام خمینی(ره)، . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 13، صفحه 130-131.

[43] . . ر.ک:صحیفه امام ، جلد 13،صفحه 131-133.

. انتهای پیام /*