مفهوم و مصداق تروریسم در اسناد و معاهدات بین المللی و دیدگاه امام خمینی رحمهُ الله

حمید (ناظر حسین) زکی

چکیده

‏پدیدۀ تروریسم در گفتمان جدید محصول تحولات و توسعۀ روابط بین المللی و ابزاری برای ساختارسازی قدرت و رسیدن به اهداف شیطانی اقتدارگرایی است. شناخت مصادیق تروریسم، رابطۀ نزدیکی با شناخت نظری مفهوم تروریسم دارد و وفاق بر تعریف واحد از تروریسم تا کنون یکی از مشکلات سر راه شناخت مصادیق تروریسم و مبارزه با تروریسم است. با همۀ اینها برای تروریسم می توان مؤلفه و ویژگی هایی را هم در گفتمان غربی و هم در دیدگاه امام خمینی پیدا کرد که تا حدودی در شناخت ماهیت تروریسم مؤثر و مفید باشد.‏

‏به طور کلی تروریسم توسل به خشونت و ابزار و شیوه های رعب آور برای رسیدن به اهداف و اغراض خاص سیاسی و فکری است که معمولاً اهداف و اغراض شیطانی با ویژگی طغیانگری است.‏

‏در دیدگاه امام خمینی رحمه الله اسلام با تروریسم مخالف است و مبارزات رهایی بخش ملت ها مبارزات مشروعی است که هرگز از مصادیق تروریسم نمی باشد. در نگاه امام خمینی رحمهُ الله مصادیق تروریسم در قالب تروریسم گروهی، تروریسم دولتی و تروریسم بین المللی ترسیم شده است و امریکا به عنوان تروریسم بالذات در رأس تروریسم جهانی و بین المللی قرار دارد.‏

کلیدواژه ها:‏ ترور، تروریسم، مبارزۀ مشروع، امام خمینی، بین الملل.‏

مقدمه

‏ظهور تروریسم در عرصۀ بین الملل و در مطالعات حقوقی و بین المللی محصول تحولات و توسعۀ روابط بین المللی و رابطۀ انسان با انسان به سوی ساختار قدرت گرایی است. ترور و تروریسم، ابزاری برای ساختارسازی قدرت، و رسیدن به اهداف اقتدارگرایی است. تروریسم پدیده ای است با گونه های گوناگون و پیچیده که در هر زمانی به تناسب شرایط زمانی و مکانی، امنیت و آرامش انسان ها را با خطر مواجه کرده است. شناخت مصادیق تروریسم، رابطۀ نزدیکی با شناخت نظری مفهوم تروریسم دارد که گفتمان های متفاوتی را دربارۀ آن پدید آورده است.‏

‏سازمان های بین المللی با رویکرد جهان مدرن غربی، با تکیه به دیدگاه اومانیستی و خلط میان مبارزۀ مشروع و نامشروع، نگاه خاص و ادبیات جدیدی را دربارۀ پدیدۀ تروریسم به وجود آورده و نهضت های عدالت خواه و رهایی بخش را تحت الشعاع قرار داده است. در برابر این گفتمان، گفتمان دینی و نگاه انسانی قرار گرفته است که با رویکرد الهی و معنوی و تکیه بر ارزش های فطری و اخلاقی، به حقوق بشر و مبارزه با تروریسم می نگرد، دفاع مشروع و دفاع از حقوق انسان ها را در تعریف و پیکار علیه تروریسم نادیده نمی گیرد.‏

‎[[page 199]]‎‏با نگاه سازمان های بین المللی به پدیدۀ تروریسم، و از مطالعۀ برخورد آنها با این پدیده، به خوبی پیدا است که وفاق جهانی بر تعریف واحد و تکیه بر مصداق بلامنازع، همواره یکی از مشکلات سر راه مبارزه با تروریسم بوده است؛ زیرا سازمان ها و دولت های تروریستی هر یک دیگری را متهم به تروریسم و حمایت از تروریسم می کند.‏

‏سؤال اصلی در این مقاله این است که از دیدگاه امام خمینی رحمهُ الله و اسناد و معاهدات بین المللی، مفهوم و مصداق تروریسم چیست؟ و برای وفاق بر تعریف واحد از تروریسم چه مشکلاتی وجود دارد؟ و آیا می شود دربارۀ مفهوم و مصداق تروریسم به یک وفاق جهانی دست پیدا کرد؟‏

نگاهی به پیشینۀ تروریسم

‏ترور، به عنوان یک پدیدۀ ایجاد رعب و هراس، پدیدۀ جدیدی نیست، بلکه ریشه در زندگی گذشته بشر و در تاریخ ساختار قدرت گرایی انسان دارد. چنانچه در قرن اول میلادی گروه های تروریستی موسوم به «دشنه داران» در تاریخ شناخته شده اند وهدف آنها برانگیختن شورش یهودیان علیه رومیان بوده است. و نیز مانند گروه اسماعیلیان تزاری از گروه فداییان حسن صباح که به ترور شخصیت های سیاسی دست می زدند. و نظیر فرقه هندوهای «توگ»‏‎[1]‎‏ که با قتل و روش های تروریستی از قرن سیزدهم میلادی، در دهلی و بنگال فعالیت داشتند.‏

‏«ترور» که یک واژۀ لاتینی است سه قرن قبل به معنای ترس و وحشت در اروپا به کار برده شد. و در فرانسه، دورۀ خاصی از انقلاب کبیر، به دورۀ ترور و وحشت شهرت یافت، و به قول ژاک دریدا تاریخ سیاسی کلمۀ «تروریسم» از مراجعه به «تروریسم انقلابی» فرانسوی ناشی شده است و آن درست زمانی بود که دادگاه فرانسه در مدت دو سال نزدیک به سیصد هزار نفر را دستگیر و قریب به چهل هزار نفر را به اعدام محکوم کرد. و در این دوران (1793 ـ 1794) که وحشت سراسر اروپا را در خود فرو برده بود، دوران «ترور» نام گرفت.‏

‏تروریسم سیستماتیک و مدرن، با ادبیات و گفتمان جدید، در قرن نوزدهم ظهور کرد. چنان که حزب ارادۀ مردم در روسیه در سال 1879 پرده از اهداف تروریستی خود برداشت. و نیز در سال های 1966 ـ 1976 در چین، و 1979 ـ 1976 در کامبوج میلیون ها نفر به قتل رسیدند.‏

‏در دهۀ 1970، در آمریکا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، گروه های مسلح با گرایش های ناسیونالیستی با پیشینۀ درازمدتی ظاهر شدند. همچنین در نیم قرن گذشته دولت های قدرتمند، با اعمال ارهاب، وحشت و ترور، در رأس تروریسم دولتی قرار گرفتند و صدها گروه تروریستی را در گوشه و کنار جهان حمایت و سازماندهی نمودند. و بالاخره رخداد حملات تروریستی یازده سپتامبر 2001 در امریکا، و ظهور انواع اقدام های تروریستی در گوشه و کنار جهان، نظیر افغانستان، عراق و لبنان، آغاز شکل گیری تروریسم نوین با ادبیات و گفتمان جهانی شکل تازه ای به خود گرفت.‏‎[2]‎

‏تروریسم به عنوان یک مکتب و داشتن اهداف خاص سیاسی و ایدئولوژیکی سازگار با گفتمان ‏‎[[page 200]]‎‏امروزی، در جهان اسلام وجود نداشته است؛ زیرا اسلام و مبانی دینی‏‏ ‏‏با چنین حرکت و خط مشیی مخالف است. از این رو ترور به عنوان یک مکتب‏‏ ‏‏و‏‏ ‏‏سازگار با ادبیات و گفتمان امروزی در جهان اسلام سابقه ای ندارد.‏‎[3]‎‏ و در حقیقت تروریسم به شیوۀ یک مکتب خاستگاه غربی دارد، چنان چه بسیاری بر این باورند.‏‎[4]‎

‏هرچند در جهان اسلام بر اساس غرض های ضد دینی و بشری، ترورهای غیرگروهی وجود داشته است، نظیر شهادت حضرت علی علیه السلام به دست آن ملعون، که از مصادیق ترور به حساب می آید،‏‎[5]‎‏ ولی این نوع ترورها غیر از پدیدۀ تروریسم در ادبیات معاصر است.‏

تعریف تروریسم

‏واژۀ «ترور» ‏‎(Terror)‎‏ از ریشۀ ‏‎(Terroris)‎‏ به معنای ترس زیاد و وحشت فوق العاده است.‏‎[6]‎‏ اصل کلمۀ «ترور» ‏‎(Terror)‎‏ در زبان انگلیسی، به فعل لاتینی ‏‎(Ters)‎‏ برمی گردد، و به معنای وحشت و ترساندن آمده است و بیش تر مشتقات آن نیز همین معنا را دارد.‏

‏دانشنامۀ بریتانیکا، تروریسم را «کاربرد سیستماتیک ارعاب یا خشونت پیش بینی ناپذیر بر ضد حکومت ها، مردمان یا افراد برای دستیابی به یک هدف سیاسی» دانسته است.‏

‏«تروریست» ‏‎(Terrorist)‎‏ که در زبان فارسی نیز راه پیدا کرده، به معنای عامل و طرفدار ترور و کشتن ذکر شده است و تروریسم ‏‎(Terrorism)‎‏ به معنای روش کسانی که آدم کشی و تهدید مردم و ایجاد خوف را به هر طریقی که باشد برای رسیدن به هدف خود مباح و لازم می دانند، به کار برده شده است.‏

‏تروریسم در لغت عرب نیز به همان معنای لاتینی خود آمده و از آن تعبیر به ارهاب و ارعاب شده است.‏‎[7]‎

‏تروریسم در گفتمان جدید، به معنای ارعاب سیستماتیک و سازمان یافته بر ضد حکومت و یا مردم است که برای اهداف خاص سیاسی و نظیر آن اعمال می شود. و نیز به خط مشی گروه و سازمانی استعمال می شود که برای رسیدن به اغراض مورد نظر خود، در جامعه رعب و وحشت می آفرینند. و تروریست به کسی و گروهی اطلاق می گردد که برای دستیابی به اهداف سیاسی، به اعمال مجرمانه، نظیر قتل، هواپیماربایی، بمب گذاری، تهدید، مسدود کردن راه ها، گروگان گیری، حمله به اماکن عمومی، آتش افروزی و نظایر آن، به منظور ایجاد خوف و ناامنی در میان مردم و یا در بین گروه خاصی برای دستیابی به اهداف ویژۀ سیاسی، ایدئولوژیکی و مانند آن، متوسل می گردد. «تروریسم» در آغاز قرن اخیر به گروه و سازمانی اطلاق شد که معتقد و طرفدار ارتکاب اعمال مجرمانه علیه دولت و ‏‎[[page 201]]‎‏یا جریان خاصی بود. و در دو دهۀ اخیر به خصوص که «تروریسم» جنبۀ جهانی پیدا کرد، دامنۀ دولت ها و قدرت های بزرگ را نیز در برگرفت و عنوان «تروریسم دولتی و تروریسم بین المللی» در گفتمان جدید تولد یافت.‏

‏وزارت دفاع آمریکا به سال 1990 تروریسم دورۀ معاصر را چنین تعریف نموده است:‏

‏تروریسم کاربرد غیرقانونی یا تهدید به کاربرد زور، یا خشونت بر ضد افراد، یا اموال برای مجبور یا مرعوب ساختن حکومت ها یا جوامع است که بیش تر به قصد دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی، یا ایدئولوژیک صورت می گیرد.‏‎[8]‎

‏ویژگی ای که در این تعریف برای تروریسم ذکر شده، اقدامات غیرقانونی هم بر ضد افراد است و هم بر ضد اموال، به منظور ایجاد هراس و ترساندن حکومت ها و یا جوامع تا به اهداف سیاسی و... دست یابد.‏

‏برخی نظیر ژیلبر گیوم سه عنصر اصلی را در تحقق تروریسم شرط دانسته است:‏

‏1. ارتکاب افعال خشونت آمیز به گونه ای که قتل یا صدمات جسمانی مهم به وجود آورد.‏

‏2. ارتکاب عمل مجرمانه با قصد معین و هماهنگی خاص فردی و یا جمعی.‏

‏3. با هدف و قصد غایی ایجاد رعب نزد شخص و یا اشخاص معین، گروه و در بین عامۀ مردم.‏‎[9]‎

‏بنابراین، تروریسم، اعمال خشونت آمیز جنایت کارانه و غیرقانونی است که با قصد معین فرد عمل کننده به هدف ایجاد رعب انجام می گیرد، و موجب قتل و صدمه جسمانی می گردد. و از پیامدهای آن رعب و ناامنی در جامعه است.‏

‏تروریسم با کشتن مستقیم، حذف فیزیکی غافلگیرانه و ایجاد رعب و هراس مصداق عینی به خود می گیرد و ماهیت آن چیزی جز دهشت افکنی نیست.‏

‏تروریسم در حقیقت اعلان جنگ تمام عیار است که به تناسب شرایط و زمان، گونه ها، مصادیق، اهداف و خاستگاه متفاوتی پیدا کرده است؛ به گونه ای که برخی نظیر والتر لاکور بالغ بر یکصد تعریف برای آن برشمرده است.‏

انواع تروریسم

‏تروریسم بر اساس تنوع اهداف، خاستگاه و داشتن شیوه های گوناگون، تقسیم بندی های مختلفی به خود گرفته است که به برخی از آنها اشاره می گردد:‏

الف. تروریسم سنتی و مدرن

‏تروریسم به لحاظ نوع استفاده از ابزار، تجهیزات و هدف در یک تقسیم بندی می توان آن را به تروریسم سنتی و تروریسم مدرن تقسیم کرد:‏

1) تروریسم سنتی:‏ تروریسم سنتی که بیش تر در نیمۀ دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم گسترش پید کرد؛ تأکید بر هرج و مرج طلبی‏‎[10]‎‏ دارد و با ایجاد دولت و حکومت مخالف است و برای ‏‎[[page 202]]‎‏نابودی آن از خشونت و ترور و از ابزار و ادوات نسبتاً غیرمدرن استفاده می کند.‏

2) تروریسم مدرن: ‏تروریسم مدرن، همان تروریسم دورۀ معاصر و آمیخته ای از حرکات چپ گرایانه و گرایش های فاشیستی و سازمان یافته گروهی است که مجهز به امکانات، ابزار، تسلیحات و دانش مدرن است.‏

ب. تروریسم فردی و غیرفردی

‏تروریسم در تقسیم بندی دیگر، به لحاظ انجام دهندۀ فعل مجرمانه، به تروریسم فردی و غیرفردی تقسیم می شود:‏

1) تروریسم فردی:‎[11]‎ ‏تروریسم فردی توسط یک شخص اعمال می شود. خواه فعالیت آن انفرادی باشد و یا فعالیت آن در قالب مجموعۀ سازمان یافته انجام گیرد. این نوع تروریسم علیه نظام موجود یا دولت معینی صورت می گیرد.‏

‏به تروریسم فردی، تروریسم پایین و تروریسم سفید اطلاق می شود و از ویژگی گسترش، تداوم و تنوع اهداف و روش ها و ابزار برخوردار است. معمولاً بیش تر گروه های تروریستی از چنین روشی استفاده می کنند.‏

2) تروریسم غیرفردی:‏ در تروریسم غیرفردی اقدامات جنایت کارانه با هدف ایجاد هراس به وسیلۀ بیشتر از یک شخص انجام می گیرد و آن یا گروهی است، یا حزبی و یا دولتی.‏

ج. انواع تروریسم غیرفردی

‏تروریسم غیرفردی به لحاظ توانایی و برخورداری از امکانات، ابزار و نیز به لحاظ‏‏ ‏‏اهداف و خواسته ها، به سه نوع تروریسم گروهی، حزبی و دولتی قابل تقسیم است:‏

1) تروریسم گروهی:‏ تروریسم گروهی به وسیلۀ افرادی انجام می گیرد که عضویت در گروه واحد ویا مأموریت از گروه واحد دارند و از نظر اعضا، هدف و تشکیلات و امکانات، کوچک تر و محدودتر از حزب است.‏

2) تروریسم حزبی:‏ در تروریسم حزبی، اقدامات مجرمانه تروریستی به وسیله افرادی که عضویت در حزب و یا مأموریت از طرف حزب دارد انجام می گیرد.‏

3) تروریسم دولتی:‎[12]‎ ‏معمولاً تروریسم دولتی به دولت یا دولت هایی اطلاق می گردد که در امور داخلی و یا خارجی دولتی دیگر به منظور ایجاد رعب و وحشت، از طریق اجرا و یا مشارکت در عملیات تروریستی، و یا حمایت از عملیات نظامی، به منظور زوال، تضعیف و براندازی دولت مذکور و یا دستگاه رهبری آن دخالت می کند.‏‎[13]‎

د. تروریسم داخلی و بین المللی

‏تروریسم از نظر قلمرو فعل مجرمانه، به تروریسم داخلی و بین المللی تقسیم می شود:‏

‎[[page 203]]‎1) تروریسم داخلی:‎[14]‎ ‏تروریسم داخلی با فراهم آمدن شرایط زیر در داخل کشور صورت می گیرد:‏‎[15]‎

یک.‏ شرکت کنندگان در فعالیت تروریستی و قربانیان آن، تابع همان کشوری باشند که فعالیت تروریستی در آن صورت گرفته است.‏

‏دو. نتایج فعالیت تروریستی محدود به همان کشور شود.‏

‏سه. برنامه ریزی و مقدمات فعالیت تروریستی، در محدودۀ تحت حاکمیت قانونی و منطقه ای آن دولت انجام گیرد.‏

‏چهار. شرکت کنندگان در فعالیت های تروریستی در داخل مرزهای آن دولت حضور داشته باشند.‏

2) تروریسم بین المللی:‎[16]‎‏ تروریسم بین المللی دارای ماهیت و ویژگی بین المللی است و در جایی نمود پیدا می کند که:‏

‏الف. شرکت کنندگان در عمل تروریستی، تابع ملیت های مختلف باشند.‏

‏ب. محل ترور تحت حاکمیتی دولتی باشد به غیر از دولتی که تروریست ها تابعیت آن را دارند.‏

‏ظهور تروریسم بین المللی یکی از ویژگی های اصلی بزهکاری بین المللی است که در سال های 1983 تا 1986 افزایش یافت،‏‎[17]‎‏ و با گسترش ناامنی های بین المللی، در کشورهای آسیایی، چندین برابر گردید و به خصوص پس از سال های 2000 و 2001 و نیز همین امروز (2007)، جهان شاهد قربانی انسان های بی گناه به وسیلۀ تروریسم بین المللی است. انفجارهای پیاپی در عراق که هزاران زن و کودک را به قربانگاه فرستاده است و نیز می فرستد، نمودی از عملیات ارعاب و دهشت افکنی تروریسم بین المللی است.‏

هـ. تقسیم تروریسم به لحاظ تنوع هدف

‏تروریسم به لحاظ تنوع خواسته ها و اهداف نیز گونه های مختلفی دارد که از جمله آنها می توان به تروریسم ارتجاعی، نژادی، اندیشه و روانی اشاره کرد.‏

1. تروریسم ارتجاعی:‎[18]‎‏ این نوع تروریسم، معمولاً خواستار حفظ اوضاع سیاسی ـ اجتماعی موجود در جامعه است و تکیه بر حفظ حاکمیت قومی و نژادی جامعه دارد.‏

2. تروریسمی نژادی ـ جدایی طلبانه:‎[19]‎‏ تروریسم نژادی و یا جدایی طلبانه، نوعی از تروریسمی است که می خواهد حاکمیت منطقه مشخصی که دولت بر آن حکومت می کند، به دیگران واگذار شود. معمولاً سازمان هایی که از ماهیت نژادی یا قومی برخوردارند، به هدایت این نوع تروریسم می پردازند و هدف آنها، تلاش برای ایجاد هویت قومی مستقل است.‏

3. تروریسم اندیشه:‏ تروریسم اندیشه به اقدامات کسانی اطلاق می گردد که دارای اهداف از ‏‎[[page 204]]‎‏بین بردن اندیشۀ حاکم و ایجاد اندیشۀ جدید است. و نیز به این اعتبار که «زبان» یکی از ابزارهای کنترل به شمار می رود، به آن، عنوان تروریسم زبانی نیز داده اند.‏

4. تروریسم روانی: ‏تروریسم روانی به معنای تحت فشار قرار دادن افراد است که معمولاً از طریق انتشار مداوم و پوشش واقعی از دروغ ها و اتهامات انجام می گیرد تا سرانجام منجر به سقوط روحیه فرد و از دست دادن توازن آن ها منتهی شود.‏

مفهوم و مصداق تروریسم در نگاه سازمان های بین المللی

‏در عهدنامه و کنوانسیون سازمان های بین المللی کمتر به تعریف تروریسم پرداخته شده و بیشتر به احصای شماری از جرایم و مبارزه با تروریسم و محکوم کردن آن اکتفا گردیده است.‏

‏مجمع عمومی سازمان ملل در بندهای 1 و 2 قطعنامه شماره 210 / 51، سال 1999 ضمن محکوم کردن اعمال تروریستی، به جرم بودن آن تصریح کرده، چنین می گوید:‏

‏1) همۀ اعمال، روش ها و رویه های تروریسم، جرم، غیر موجه و قویاً محکوم است، در هر جا و از سوی هر کس انجام شود.‏

‏2) اعمال مجرمانه که به قصد ایجاد رعب و وحشت در بین عامه مردم، گروهی از اشخاص یا اشخاص معین با اهداف سیاسی انجام می شود، در هر حال غیرقابل توجیه است، قطع نظر از این که مرتکبین چه انگیزه های سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیکی، نژادی، قومی، مذهبی و... داشته باشند. مجمع عمومی سازمان ملل در مواردی به تعریف از تروریسم پرداخته است که به پاره ای از آنها اشاره می گردد:‏

‏یک. در قطعنامۀ جامعۀ ملل متحد به سال 1937، «تروریسم» به هرگونه اقدامات جنایت کارانه استعمال شده است که به هدف ایجاد رعب و وحشت، دولت را هدف قرار دهد. و در آن آمده است: تمامی اقدامات جنایی که یک دولت را هدف قرار داده باشد و هدف آن ایجاد رعب و وحشت در اشخاص یا گروهی از افراد یا عامه مردم باشد، تروریسم نامیده می شود.‏

‏دو. در قطعنامه ای که در سال 1984 به تصویب رسید، مجمع عمومی سازمان بین المللی پلیس جنایی ـ انترپول قطعنامه ای را تصویب نمود که تروریسم در آن چنین تعریف شده است: فعالیت های مجرمانۀ خشونت آمیزی که گروه های سازمان یافته برای ایجاد رعب و وحشت انجام می دهند تا به این ترتیب نیل به اهداف به اصطلاح سیاسی را میسر سازند.‏

‏این شاید نخستین تعریف از تروریسم به وسیلۀ یک سازمان بین المللی باشد.‏‎[20]‎

‏سه. مجمع عمومی سازمان در قطعنامه شماره 60 / 49 مورخ نهم دسامبر 1994، تعریفی از تروریسم ارائه داده وآن را به هر انگیزه و در هر شرایطی که انجام گیرد، جرم غیرقابل توجیه خوانده و گفته است: اقدامات جنایی که با هدف برانگیختن رعب و وحشت در میان مردم، گروهی از افراد و یا افراد خاصی و با اهداف سیاسی انجام شده باشد، تروریسم تلقی شده و تحت هر شرایطی و با هر انگیزه سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیکی، نژادی، قومی و مذهبی که باشد غیرقابل توجیه است.‏

‎[[page 205]]‎‏بر اساس این قطعنامه، ویژگی های تروریسم از نظر مفهومی دارای عناصر ذیل است:‏

‏الف) عملی که در اقدامات تروریستی انجام گیرد، عمل و اقدام جنایت کارانه باشد. عمل جنایت کارانه اعمالی است که از نظر حقوق و عرف بین الملل، به عنوان عمل و اقدام جنایی شناخته شده باشد.‏

‏ب) در اقدامات تروریستی، هدف از ارتکاب عمل جنایت کارانه، برانگیختن و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم، یا گروه و یا افراد خاصی از مردم باشد. پس اعمال جنایت کارانه که به هدف ایجاد رعب و وحشت انجام نگیرد، از مصداق اعمال تروریستی به حساب نمی آید. نظیر قتل و جرح و تهدید به هدف سرقت.‏

‏ج) اهداف خاص سیاسی، ایدئولوژیکی، قومی و ناسیونالیستی، نمی تواند عمل جنایت کارانه را که به هدف ایجاد رعب و وحشت در میان مردم انجام گیرد، از اعمال تروریستی خارج کند، و از این رو، هر نوع عمل جنایت کارانه که به هدف ایجاد وحشت در میان مردم انجام گیرد، با هر انگیزه ای که انجام گیرد، از مصادیق تروریسم است و بر اساس این قطعنامه جرمی غیرقابل توجیه شناخته شده است.‏

‏چهار. جامع ترین تعریفی که از تروریسم ارائه شده، تعریفی است که در اساسنامه دیوان کیفری بین المللی ذکر شده است که به علت مخالفت پاره ای ازکشورها، از نسخۀ نهایی اساسنامۀ دیوان حذف شده است. بر اساس این تعریف جرم تروریسم عبارت است از:‏

‏الف) ارتکاب، سازماندهی، حمایت، دستور، تسهیل، تأمین مالی، تشویق یا تحمیل اقدامات خشونت آمیز علیه دولت دیگر که اشخاص یا املاک را با هدف ایجاد وحشت، ترس یا احساس ناامنی در اذهان عمومی، گروه هایی از افراد یا عامه مردم را با هر ملاحظۀ سیاسی، فلسفی، ایدئولوژیکی، نژادی، قومی، مذهبی یا از این قبیل هدف قرار دهد.‏

‏ب) اقداماتی که بر اساس کنوانسیون های زیر جرم شناخته شده است: کنوانسیون منع اقدامات غیرقانونی علیه امنیت هوانوردی، کنوانسیون پیش گیری و مجازات جرایم علیه اشخاص مورد حمایت بین المللی، کنوانسیون منع توقیف غیرقانونی هواپیما، کنوانسیون مخالفت با گروگان گیری، کنوانسیون منع اقدامات غیرقانونی علیه امنیت دریانوردی و کنوانسیون منع اقدامات غیرقانونی علیه تأسیسات مستقر در فلات قاره.‏

‏ج) جرمی که دربرگیرنده استفاده از سلاح گرم، تسلیحات، مواد منفجره و مواد خطرناکی باشد که وقتی به عنوان وسیله ای برای انجام خشونت استفاده شود، موجب مرگ یا جراحت بدنی جدی افراد یا خسارت جدی بر املاک شود.‏

‏این تعاریف می تواند مبنای یک کنوانسیون جامع علیه تروریسم قرار گیرد.‏

جرم بودن اقدامات تروریستی در کنوانسیون های بین المللی

‏کنوانسیون های بین المللی ای که به مصادیق تروریسم اشاره کرده و اقدامات جنایت کارانه نظیر اقدام به هواپیماربایی، ناامنی، بمب گذاری و نظایر آنها را جرم و قابل مجازات دانسته و دولت ها را مکلف به استرداد مجرمان کرده، به پاره ای از آنها اشاره می شود:‏

‏1. کنوانسیون توکیو (1963)، هرگونه اقدامی را که امنیت هواپیما و مسافران را به خطر اندازد جرم ‏‎[[page 206]]‎‏تلقی کرده و از دولت ها می خواهد تا مرتکبان این اعمال را تعقیب و مجازات نمایند.‏

‏2. بر اساس کنوانسیون لاهه (1970) هواپیماربایی که یک نوع عمل تروریستی است، دولت ها را مکلف می دارد تا هواپیماربایان را مسترد، محاکمه و مجازات نماید.‏

‏3. کنوانسیون مونترال (1971) نیز از دولت ها می خواهد تا کسانی را که امنیت هواپیماهای غیرنظامی را به مخاطره می اندازد مجازات و یا مسترد نمایند.‏

‏4. گروگان گیری نیز که نوعی از اعمال تروریستی و رعب آور است، براساس کنوانسیون نیویورک (1979) منع شده است.‏

‏5. کنوانسیون مونترال (1988) نیز اقدامات تروریستی در فرودگاه های بین المللی غیرنظامی را ممنوع داشته است.‏

‏6. کنوانسیون رم (1988) که در خصوص جلوگیری از اعمال غیرقانونی علیه امنیت کشتیرانی می باشد، اقدام علیه امنیت کشتیرانی را ممنوع دانسته است.‏

‏7. کنوانسیون نیویورک (1997) که در خصوص منع بمب گذاری تروریستی می باشد، عمل بمب گذاری و تروریستی را ممنوع کرده است.‏

‏8. کنوانسیون بین المللی نیویورک (1999) پذیرفته شده و به وسیلۀ مجمع عمومی در خصوص اشخاص متهم به تأمین مالی فعالیت های تروریستی.‏

نگاه سازمان کنفرانس اسلامی به تعریف و مصداق «تروریسم»

‏سازمان کنفرانس اسلامی، به عنوان یکی از مراجع حقوقی کشورهای جهان اسلام، اصطلاح تروریسم را به هر نوع اعمال خشونت آمیز، همراه با تهدید و ارهاب به انگیزۀ اجرای برنامۀ مجرمانه فردی یا گروهی و به هدف ایجاد خوف و آسیب رساندن به مردم و به خطر انداختن جان، حیثیت، آزادی ها، امنیت یا حقوق آنان، اطلاق کرده است.‏

‏سازمان کنفرانس اسلامی در بند 2، ماده یک کنوانسیون این سازمان دربارۀ «تروریسم» چنین مقرر نموده است:‏

‏اصطلاح تروریسم به هرگونه عمل خشونت آمیز یا تهدیدکننده اطلاق می شود که علیرغم مقاصد یا انگیزه اش، به منظور اجرای برنامه مجرمانه فردی یا گروهی برای ایجاد رعب بین مردم یا تهدید به آسیب رساندن یا به خطر انداختن جان، حیثیت، آزادی ها، امنیت محیط زیست یا هرگونه تأسیسات یا اموال عمومی یا خصوصی یا اشغال یا تصرف آنها یا به خطر انداختن منابع ملی یا تأسیسات بین المللی یا تهدید کردن ثبات، تمامیت ارضی، وحدت سیاسی یا حاکمیت کشورهای مستقل انجام گیرد.‏‎[21]‎‏ ‏

‏مهم ترین مطلبی که در ارتباط با تروریسم در کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی به چشم می خورد، این نکته است که مبارزۀ مسلحانه بر ضد اشغال بیگانه، تجاوز، استعمارگری و استیلا با هدف ‏‎[[page 207]]‎‏آزادسازی و تعیین سرنوشت، جرم تروریستی محسوب نمی شود، چنان که در بند الف مادۀ دو کنوانسیون مزبور مقرر داشته است:‏

‏مبارزه مردم از جمله مبارزه مسلحانه بر ضد اشغال بیگانه، تجاوز، استعمارگری و استیلا با هدف آزادسازی و تعیین سرنوشت، طبق اصول حقوق بین الملل، جرم تروریستی محسوب نمی شود.‏

‏از دیدگاه سازمان کنفرانس اسلامی و کشورهای جهان اسلام و همچنین از دیدگاه برخی از کشورهای دیگر، مبارزۀ مردم فلسطین، پیکار مشروع تلقی شده است و بر اساس تعریف سازمان کنفرانس اسلامی، از مصادیق تروریسم به شمار نمی رود. و نیز همین سخن در مورد پاره ای از نهضت های رهایی بخش جهان صادق است، ولی از دیدگاه پاره ای از دولت ها، درست برعکس تلقی شده است و اعمال مردم فلسطین را اعمال «تروریستی» می پندارند.‏

دشواری ارائۀ تعریف واحد و مورد وفاق

‏با همه تلاشی که در شناخت و روشن کردن مفهوم ماهوی و حقیقت تروریسم انجام گرفته، تا کنون تعریف واحد و روشنی از «تروریسم» ارائه نگردیده است. و نیز تلاش برای خلط میان «تروریسم» و «دفاع مشروع» از سوی عده ای سبب پیچیدگی و بروز مشکلات بر سر راه مبارزه با «تروریسم» شده است. از این رو، از بعض گروه ها و دولت های غاصب و تروریسم، به عنوان دولت قانونی دفاع می شود، و در عوض دفاع ملت های مستضعف و مبارزات نهضت های آزادی بخش در برابر تجاوزات و دهشت افکنی های «تروریسم دولتی»، به بهانۀ «تروریسم» به خاک و خون کشیده می شود. چنان که مبارزات مردم افغانستان، در برابر روس ها و مبارزات مردم فلسطین و لبنان در برابر حملات دهشک افکنانه غاصبان از سوی برخی قدرت ها و دولت ها برچسب «تروریستی» می خورد.‏

‏قدرت های ذی نفوذ و مسلط بر سازمان های بین المللی و دولتی در پی آن بوده اند تا از تروریسم تعریفی ارائه بدهند که با منافع آنها سازگار و در هر شرایطی قابل توجیه و تفسیر بر طبق خواسته آنها باشد تا بتوانند استفاده ابزاری نمایند.‏

‏و نیز با وجود وفاق عمومی بر جرم بودن تروریسم و محکومیت آن، برخی تلاش می کنند که مرز میان تروریسم و دفاع مشروع را در هم آمیزند و دفاع حق طلبانۀ ملت ها در مقابل تجاوز دشمن خارجی را نیز هرگاه مصلحت اقتضا نماید، تروریسم بخوانند و بگویند که معنا و مبنای مشخصی برای تعریف تروریسم یافت نمی شود و کسی که از نظر یک نفر تروریست است، از نظر شخص دیگر مبارز راه آزادی است.‏

‏نوعی نگاه به «تروریسم» و اختلاف نظری و مبنایی دربارۀ «دفاع مشروع» نیز سبب عدم توافق بر تعریف واحد و عدم ارائۀ مصداق قابل وفاق از «تروریسم» گردیده است.‏

‏نوعی نگاه به حقانیت نهضت های آزادی بخش که برای رهایی از استبداد و ستم پیکار می کنند، و یا ملت هایی که در برابر استعمار و تجاوزات یک قدرت خارجی از آرمان های ایدئولوژیکی، فرهنگی و تمامیت ارضی خویش دفاع می نمایند، موجب شده تا پاره ای از کشورها، صفوف آنها را از صف «تروریسم» جدا ترسیم نمایند، ولی پاره ای دیگر در صف «تروریسم» بپندارند.‏

‎[[page 208]]‎‏و نیز این سخن، دربارۀ برخی از دولت ها نیز صادق است. پاره ای از دولت ها، برخی از دولت ها را متهم به «تروریسم دولتی» می کنند و پاره ای دیگر بالعکس سخن می گویند.‏

‏در بسیاری از موارد، منشأ عدم وفاق بر تعریف واحد از تروریسم، اختلاف در مبانی «تروریسم» است. برخی بر اساس مبنایی که دارند مبارزه و یا دفاع گروه و یا دولت «الف» را مشروع و برحق می دانند و برخی بر اساس مبنای دیگر، گروه و یا دولت مزبور را غیرمشروع می پندارند و پیکار او را عمل تروریستی تلقی می کنند.‏

‏ژاک دریدار یکی از نظریه پردازان غربی به همین مشکل اشاره دارد و معتقد است که در مورد به کار بردن عبارت «تروریسم» و به ویژه «تروریسم جهانی» محتاط باشیم. او رویداد یازده سپتامبر را «واقعه» عظیمی می داند؛ زیرا به نظر او آسیب روحی عمیقی وارد کرده و سبب تهدید نامشخص و آینده ای خطرناک تر از جنگ سرد شده است.‏

‏او می گوید: تاریخ سیاسی کلمۀ «تروریسم» از مراجعه به «تروریسم انقلابی» فرانسوی ناشی شده است، تروری که به نام دولت اعمال شد و دقیقاً با این فرض که انحصار مشروع خشونت از آن او است. اگر به تعاریف رایج و صریح قانونی از تروریسم مراجعه کنیم، چه می یابیم؟ تعاریف موجود، «تروریسم دولتی» را نیز در بر می گیرد.‏

‏او می گوید: «همۀ تروریست های دنیا مدعی اند که عملشان پاسخی است برای دفاع از خود، علیه تروریسم دولتی.... مثلاً... امریکا... متهم به اعمال و تشویق تروریسم دولتی است... .‏

‏«اصطلاح» تروریسم بین المللی... در بسیاری از قطعنامه های رسمی سازمان ملل... بعد از یازده سپتامبر محکوم شد... کوفی عنان در جریان جلسه ای که از تلویزیون پخش می شد به بحث های فراوانی که پیش از رأی گیری انجام شده بود اشاره کرد و گفت: حتی در لحظه ای که نمایندگان آماده می شدند تا به محکومیت آن رأی دهند، بعضی از دولت ها در مورد روشنی این برداشت از تروریسم بین المللی و ملاک هایی که موجب شناسایی آن می شوند، اظهار تردید کردند. چیزی که در این برداشت ها، گنگ، جزمی یا غیرنقادانه است؛ مثل بسیاری از مفاهیم حقوقی که پیامدهای سنگینی دارند، مانع از این نمی شود تا قدرت های موجود و به اصطلاح مشروع، آن گاه که به نظرشان مناسب برسد، از آنها استفاده نکنند.‏

‏به دنبال همین تصمیمات عجولانه و بدون کمترین بحث فلسفی در مورد تروریسم بین المللی و اعلان محکومیت آن بود که سازمان ملل به دولت امریکا اجازه داد تا برای حفاظت خود، از هر وسیله ای که مناسب دید، در برابر به اصطلاح «تروریسم بین المللی» استفاده کند.‏

‏ژاک دریدا معتقد است بر این که تروریست ها می توانند در مقطعی، به مثابه مبارزان آزادی مورد ستایش قرار گیرند، (و به مبارزۀ مردم افغانستان در دوران اشغال شوروی مثال می زند) و در مقطعی دیگر با عنوان تروریست مورد تقبیح واقع شوند (بعد مثال می زند به اغلب همان مبارزان، با همان اسلحه).‏

‏او در پایان گفته هایش به این نتیجه می رسد که در مورد تشخیص ملی یا بین المللی بودن تروریسمی که تاریخ الجزایر، ایرلند شمالی، کرس و یا اسرائیل و فلسطین را تحت الشعاع قرار داده است، با مشکلات فراوانی روبرو خواهیم بود. قرار دادن مرز درست و صحیحی میان مبارزۀ مشروع و ‏‎[[page 209]]‎‏غیرمشروع، و همچنین مرز مشخص میان ملی و بین المللی، و بین پلیس و ارتش مشکل است.‏‎[22]‎

‏و همچنین آندر بوسا، دبیر کل سابق سازمان پلیس بین المللی جنایی (انترپول)، دربارۀ جنبش های آزادی بخش و استقلال طلب، اشاره به همین دشواری دارد و می گوید: تمیز قائل شدن بین تروریسم و مبارزۀ مسلحانه برای کسب خودمختاری و یا مبارزه بر ضد حکومت خودکامه که اکثریت مردم آن را غیرقانونی به شمار می آورند، گاه دشوار است. و به عنوان مثال به ارتش انقلابی ایرلند، جنبش های استقلال طلب باسک در اسپانیا، و سازمان های فلسطینی در خاورمیانه و جنبش های سیک در هند، تامیل در سریلانکا و مانند آنها اشاره می کند.‏‎[23]‎

‏نمونۀ دیگری که می توان به آن اشاره کرد، مبارزان دهۀ اشغال افغانستان است که دولت دست نشاندۀ روس ها نخست از آنان تعبیر به «اشرار» می کرد، دولت ها و سازمان های بین المللی نظیر سازمان ملل، تعبیر مجاهدین از آنان داشتند، و جهانیان نیز به عنوان مبارزان راه آزادی که برای رهایی مردمشان مبارزه می کردند، آنان را می ستودند، ولی پس از شکست طالبان و روی کار آمدن حکومت انتقالی به وسیلۀ برخی از رسانه ها و غرب مشربان، واژۀ جنگ سالار برای همان مجاهدانی که در دهۀ اشغال افغانستان، به عنوان مبارزان ستوده می شدند، استعمال شد. و در حقیقت به کار بردن واژۀ «جنگ سالار» تعبیر دیگری از «تروریست» بود که برای مجاهدان، محترمانه به کار گرفته شد. این خود به نحوی بیانگر دشواری ارائۀ تعریف واحد و مورد وفاق از «تروریسم» است که گاه مجاهدی به عنوان مبارز راه آزادی و به دلیل دفاع مشروع ستوده می شود و گاه به عنوان تروریست و جنگ سالار مورد نکوهش قرار می گیرد.‏

دشواری تعیین مصداق تروریسم در گذشتۀ سازمان ملل متحد

‏اقدامات تروریستی در دهۀ ششم و اوایل دهۀ هفتم قرن بیستم، نظیر هواپیماربایی، ترور رهبران سیاسی، دیپلمات ها و نمایندگان سیاسی کشورها و همچنین جهانگردان و گروگان گیری به منظور به دست آوردن پناهندگی سیاسی و حوادث مشابه آن، فراوان صورت گرفت و سازمان ملل متحد را وادار کرد تا عنوان تروریسم بین المللی را برای این گونه حوادث به کار ببرد و طرح «قطعنامۀ ویژۀ فعالیت های ضد صلح و امنیت بشر» و همچنین طرح «قطعنامۀ جلوگیری از تخلف هایی که علیه دیپلمات ها و افراد تحت الحمآیۀ دولت ها انجام می شد» را آماده کرد.‏

‏سازمان هواپیمایی بین المللی نیز سه قطعنامه (موافقتنامۀ توکیو 1963، لاهه 1970 و موافقتنامۀ مونترآل 1971) دربارۀ مسائل مرتبط با اقدامات تروریستی را صادر کرد. وقوع این گونه حوادث و فعالیت جنبش های آزادی بخش از مسائل دشواری بود که فراروی سازمان ملل متحد قرار داشت. برخی از کشورها نظیر اسرائیل و ایالات متحدۀ امریکا در سال 1972 فشار بیش تری را بر سازمان های بین المللی وارد آوردند و خواستار رسیدگی بیش تر به مسألۀ تروریسم بین المللی شدند.‏

‏نمایندۀ اسرائیل در سازمان ملل متحد با تقدیم نامه ای به دبیر کل سازمان، از سازمان های بین ‏‎[[page 210]]‎‏المللی خواست تا ضمن فشار وارد آوردن بر تروریسم، به کشورهای عربی نیز فشار وارد کنند تا از حضور فلسطینیان در سرزمین خود جلوگیری نمایند.‏

‏در نتیجۀ این گونه تلاش ها، دبیر کل سازمان ملل متحد، در هشتم سپتامبر 1972، در بیست و هفتمین دور نشست مجمع عمومی، خواستار مقابله با تروریسم بین المللی شده و سخنان خود را این گونه آغاز کرد: در حال حاضر، دنیا در برابر موجی از عملیات تروریستی قرار گرفته است. عملیاتی که متعرض جان تعدادی از مسئولین مملکتی، و دیپلمات ها و حتی مردم عادی شده است. مردمی که تنها گناه آنان، تعلقشان به مذهب، نژاد و یا کشور خاصی است.‏

‏کشورهای عربی عضو سازمان ملل متحد درخواست دبیر کل را رد کردند و برای دبیر کل روشن ساختند که درخواست وی، طیف گسترده ای دارد. آن ها معتقد بودند که بیم آن می رود که بعضی از دولت ها، آن را وسیله ای برای مقابله با فعالیت های آزادی خواهانه قرار داده، برچسب عملیات تروریستی بر آن ها بزنند و بدین وسیله، قطعنامه های سازمان ملل را مورد بی حرمتی قرار دهند. دبیر کل در پاسخ، به این مسأله تأکید کرد که بررسی پدیدۀ تروریسم، بدون در نظر گرفتن انگیزه ها و عوامل به وجود آورندۀ آن، کافی نیست. وی اضافه کرد که منظور او در این پیشنهاد، اصولی نیست که مجمع عمومی دربارۀ کشورهای وابسته و مستعمره هایی که برای به دست آوردن استقلال و آزادی مبارزه می کنند، وضع کرده است.‏

‏در بیست و هفتمین نشست مجمع عمومی، که در سپتامبر 1972 تشکیل شد، موضوع سخنرانی نود و دو تن از صد و بیست و هشت وزیر، دربارۀ مسأله تروریسم بین المللی بود. بسیاری از این افراد، هدف تروریسم را ایجاد رعب و وحشت، و یا کشتار مردم بی گناه دانستند و آن را محکوم کردند. آن ها همچنین، تفاوت های تروریسم و فعالیت های آزادی خواهانۀ ملی را بیان کرده، خاطرنشان ساختند که بایستی تمامی امکانات، برای دستیابی جنبش های آزادی خواه به حقوقی که منشور سازمان ملل برای آنان معین ساخته به کار گرفته شود.‏

‏پاره ای از کشورهای غربی اَشکال مختلف تروریسم را، بدون در نظر گرفتن انگیزه ها و علل آنها، محکوم کردند و خواستار اتخاذ تدابیری برای جلوگیری از تروریسم و آثار و عوارض آن شدند.‏

‏پس از طرح مسألۀ تروریسم توسط دبیر کل، به پیشنهاد یکی از هیئت های عربی، موضوع برای درج در وظایف مجمع عمومی، با این عنوان مطرح شد: تدابیر لازم در برابر ظهور تروریسم بین المللی و هر خشونت و فعالیت ضدبشری دیگر که مانع آزادی بشر است ، یا آزادی های اساسی را در معرض خطر قرار می دهد و نیز بررسی علل این ترورها، و اعمال وحشیانه ای که منجر به یأس و ناامیدی و سختی و ناکامی نوع بشر می شود و جان انسان ها را در معرض خطر قرار می دهد، تا تغییراتی اساسی و بنیادی به وجود آورند.‏

‏کمیتۀ قانونی (یکی از هفت کمیتۀ اصلی مجمع عمومی)، موضوع تروریسم بین المللی و نظریات مختلف ارائه شده را بررسی کرد. ‏

‏از بین نظریات مختلف، سه طرح قطعنامه ای بیان شد. اولی از طرف ایالات متحدۀ امریکا؛ دومی از طرف بعضی دولت های اروپای غربی و آمریکای لاتین؛ و سومی از سوی گروهی از کشورهای غیرمتعهد. مجمع عمومی، با اکثریت آرا (76 موافق، 35 مخالف، 17 ممتنع (نظریه کشورهای غیرمتعهد را برگزید و در تاریخ 18 دسامبر 1972 قطعنامۀ (3034 ر2‏‎x‎‏) صادر شد. ‏

‎[[page 211]]‎‏این قطعنامه همچنین بیان کرد که مجمع عمومی بر این مسأله تأکید دارد که همۀ کشورهای تحت سلطۀ استعمار، به هر شکلی، حق قانونی دارند که سرنوشت خویش را تعیین کنند. این مجمع حقانیت مبارزات این کشورها را تأیید می کند. به ویژه جنبش های آزادی بخش ملی که بر اساس قوانین و قطعنامه های سازمان ملل متحد مبارزه می کنند.‏

‏مجمع عمومی مقرر کرد تا کمیتۀ ویژه ای متشکل از 35 کشور تشکیل شود؛ و از تمام دولت ها نیز خواست تا پیشنهادهای خود را به منظور ایجاد راه حلی برای مشکل تروریسم ارائه دهند.‏

‏آمریکا با این طرح در مجمع عمومی مخالفت کرد. رئیس هیأت امریکایی نیز اعلام کرد که کشورش در جهت اتخاذ تدابیری در مخالفت با تروریسم با همکاری کشورهای دیگر، خارج از چارچوب سازمان ملل متحد اقدام خواهد کرد. وی همچنین گفت:‏

‏ما مجبوریم این راه را ادامه دهیم تا زمانی که سازمان ملل متحد دولت ها را وادار به پذیرفتن آن کند.‏

‏بدین سان پاره ای از کشورها تلاش کردند تا از فعالیت جنبش های آزادی بخش ملی تحت عنوان مبارزه با تروریسم بین المللی جلوگیری کنند.‏

‏فعالیت کمیتۀ ویژۀ «مشکل تروریسم بین الملل» سال ها ادامه یافت، و مجمع عمومی در دور سی و چهارم خود، قطعنامۀ 45 / 34 را در تاریخ هفدهم دسامبر 1979 صادر کرد و در آن مقرر شد که مجمع عمومی در سی و ششمین دور خود (سپتامبر 1981) گزارش کمیتۀ ویژه را بررسی کند. در یکی از بندهای این قطعنامه آمده است: مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد، بایستی به منظور مشارکت در پایان دادن به عواملی که در پشت تروریسم بین المللی قرار دارد و حل قضیۀ آن، به هر شکلی که باشد، اهتمام ویژه ای داشته باشند. از جملۀ این امور عبارتند از: استعمار و نژادپرستی و به طور کلی هر حالت و مسأله ای که منجر به اشغالگری بیگانه ای می شود و یا شرایطی که در کشورها به سمت تروریسم پیش می رود و باعث به خطر افتادن آرامش و امنیت دولت مردان می گردد، لذا تا جایی که به آن مربوط می شود، باید تلاش کنند.‏

‏بدین ترتیب تعیین مصداق تروریسم و رسیدن به یک نتیجۀ مورد وفاق در مورد نهضت های آزادی بخش و ملی، یکی از دشواری های مبارزه با تروریسم بین المللی در سازمان ملل بوده است. و با وجود همۀ مشکلاتی که بر سر راه تعریف تروریسم وجود دارد، تلاش شده است تا حدودی چهرۀ «تروریسم» و مصداق آن در قالب تعریف هایی ارائه شده روشن گردد.‏

مصداق تروریسم بین المللی

‏ظهور تروریسم بین المللی در عصر حاضر مشکل مهمی بر سر راه صلح و ثبات جامعۀ جهانی است. و هر روز پدیدۀ تروریسم بین المللی در گوشه و کنار جهان، امنیت جهانی را با خطر مواجه می کند. تعیین مصداق تروریسم بین المللی همان سان که ذکر شده از این رو دشوار است که در رأس تروریسم بین المللی یا دولت ها قرار دارند و یا از حمایت قدرت ها برخوردار است.‏

‏تروریسم بین المللی ارتباط نزدیکی با تروریسم دولتی دارد، در این جا به پاره ای از مصادیق و اقدامات مجرمانۀ تروریسم دولتی و بین المللی اشاره می شود:‏

[[page 212]]1. کشتار 20 ژانویۀ 1990 در آذربایجان

‏حیدر علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، در مراسم یادبود خاطرۀ شهدای بیستم ژانویه در آذربایجان، حادثۀ بیستم ژانویه را «بزرگ ترین ضربه، تجاوز نظامی و ترور نسبت به مردم آذربایجان» توصیف کرده است.‏‎[24]‎

‏او در کنفرانس بین المللی «بررسی راه های مبارزه با تروریسم» در باکو گفته است:‏

‏از سال 1987... اتحاد جماهیر شوروی راه سرکوب مردم آذربایجان را.... انتخاب نمود. در تاریخ بیستم ژانویه سال 1990 اشغال شهر باکو توسط.... نیروهای ویژه و ارتش داخلی شوروی با بی رحمی خاصی و وحشی گری های بی سابقه ای همراه بود. تعداد صد و سی و هفت نفر از افراد بی گناه به قتل رسیدند و ششصد و یازده نفر زخمی شدند.‏

‏فاجعۀ بیست ژانویه که به قصد شکستن عقیده و اراده مردم آذربایجان و نمایش قدرت ماشین نظامی شوروی اقدام به آن گردید، جنایت هولناک رژیم کمونیستی نسبت به ملتمان بود.‏

‏فاجعه بیستم ژانویه به عنوان یکی از مهیب ترین اقدامات تروریستی خونین... در تاریخ قرن بیستم بود،... بیش از یک میلیون تن از هم میهنان ما در شرایط آوارگی و پناهندگی به سر می برند. هر یک از آنها در واقع قربانی های تروریسم می باشند.‏‎[25]‎

‏اگر تعبیر «تروریسم بین المللی» از فاجعۀ 20 ژانویه دشوار باشد، در صحت تعبیر به تروریسم دولتی که در رأس آن ارتش شوروی قرار داشت، هیچ تردیدی وجود ندارد.‏

2. حادثۀ 11 سپتامبر 2001 نیویورک

‏از عاملان حادثۀ هولناکی که در یازدهم سپتامبر 2001 در نیویورک آمریکا رخ داد نیز تعبیر به «تروریسم بین المللی» شده است. از جمله حیدر علی اف ضمن این بیان که مردم آذربایجان طی سالیان دراز متحمل خسارات تروریسم بوده اند، از حادثۀ تروریستی یازده سپتامبر به «تروریسم بین المللی» تعبیر نموده است.‏‎[26]‎

‏رئیس جمهور آمریکا به تاریخ 29 ژوئیه 2002 بعد از حادثۀ یازدهم سپتامبر کشورهایی را که به تروریست ها پناه دهند و یا حمایت کنند را تروریست خواند و گفت: ‏

‏هر ملتی که به تروریست ها پناه دهد یا از تروریست ها پشتیبانی نماید، تروریست است.‏‎[27]‎

‏طراحان حملۀ تروریستی یازده سپتامبر، سبب شدند تا آمریکا مخالفان خود را تروریست بخواند و همۀ کشورهای مخالف خویش را در صف تروریست ها قرار دهد و سخن آقای بوش «یا با ما هستید یا علیه ما» که بارها تکرار شد، بیانگر همین معنا است. و آنها به خود اجازه دادند تا به کشورهای مخالف خود حمله کنند.‏

‎[[page 213]]‎‏آقای رامسفلد، وزیر دفاع امریکا، دشمنان امریکا را تروریسم بین المللی خوانده، برای خود حق اقدامات نظامی بر ضد آنان را قائل شد و اعلام کرد:‏

‏دشمن ما یک شبکه جهانی از سازمان های تروریستی و دولت های حامی آنها هستند و ما می توانیم به اقدام نظامی بر ضد حکومت های خارجی دست بزنیم.‏‎[28]‎

‏از این رو بسیاری از صاحب نظران معتقدند که حادثۀ تروریستی یازده سپتامبر، بهانه ای برای ناامنی و گسترش «تروریسم بین المللی» شده است؛ زیرا پس از حادثۀ یازده سپتامبر، تروریسم بین المللی در افغانستان و عراق نه تنها ریشه کن نشد، بلکه هفت سال تمام است که پرشتاب نفس می کشد و موجی از ناامنی، ترور، قتل و گروگان گیری و عملیات انتحاری را پدید آورده و جهان را در خوف و هراس برده است.‏

3. عملیات تروریستی در عراق

‏عملیات انتحاری و رعب آور در کشور عراق که در هر اقدام جنایت کارانه، ده ها مرد، زن و کودک قربانی و یا به طور فجیعی صدمات جسمانی می بینند، به یقین از مصادیق بارز تروریسم بین المللی است؛ زیرا در به ثمر رساندن عملیات انتحاری و تروریستی، گروه ها و اتباع کشورهای مختلف در این کشور فعالیت و دخالت دارند و بر مبنای نظریه ای که هر دولتی از تروریست ها حمایت، و یا پشتیبانی کند، از مصادیق تروریسم دولتی و بین المللی به شمار می رود. افزون بر آن، اشغال عراق که خود موجب رعب و وحشت شهروندان عراق گردیده نیز مصداق روشنی از تروریسم بین المللی است.‏

4. کشتار و جنایات ضدبشری تروریسم بین المللی در افغانستان

‏افغانستان درچند دهه ناآرامی، قربانی تروریسم بین المللی شده است. اگر اقدامات مجرمانۀ شوروی در آذربایجان، مصداق تروریسم بین المللی باشد، دهشت افکنی روس ها با هم پیمانان خود بر ضد مردم افغانستان و همچنین اقدامات تروریستی القاعده و فعالیت ضدبشری تروریست ها از ملیت های مختلفی، چون پاکستانی، کشورهای عربی و دیگر کشورها در کنار طالبان، قتل عام و کشتار زنان، کودکان، آتش زدن و از بین بردن محیط زیست، در شهرهای مختلف افغانستان، نظیر غرب کابل، بامیان، شهرهای شمالی و مزار شریف، با پشتیبانی ارتش پاکستان، نمونۀ بارز شکل گیری و فعالیت جنون آمیز تروریسم بین المللی در افغانستان است. و همین سبب شد که جامعۀ ملل، به سرکردگی آمریکا، برای از بین بردن تروریسم، وارد عملیات نظامی در کشور بشود. از زمان شکست ماشین جنگی تروریسم بین المللی در افغانستان، با این که سال های زیادی می گذرد، باز هم اثرات دهشت افکن ترور، آتش زدن، کشتن اسیران، دامن زدن به رعب و ناامنی، توسط بقایای تروریسم بین المللی دیده می شود که همچنان مآیۀ اضطراب و وحشت است.‏

‏بسیاری بر این باورند که نیروهای ائتلاف در افغانستان، توانایی برچیدن بقایای تروریسم در افغانستان را دارد، ولی به دلایلی، نمی خواهد که ریشۀ تروریسم در افغانستان خشک بشود و به همین دلیل مردم قربانی وحشت و ترور می شوند.‏

[[page 214]]مفهوم و مصداق تروریسم در نگاه امام خمینی رحمهُ الله

‏امام خمینی هرچند تعریفی از ترور و تروریسم ارائه نکرده است، ولی در موارد مختلفی روشن و صریح به مصادیق ترور و گروه ها و قدرت های تروریستی اشاره کرده است؛ به گونه ای که با در نظر گرفتن مصادیق و موارد استعمال آن می توان چنین تعریفی را از دیدگاه امام خمینی برداشت نمود.‏

‏ترور عبارت است از: اعمال جنایت کارانه و مجرمانه ای نظیر قتل، بمب گذاری، گروگان گیری، هواپیماربایی، حمله به اماکن عمومی، آتش سوزی، کشتن افراد بی گناه، تهدید، ایجاد فتنه و غائله و نظایر آن که با غرض ایجاد رعب و خوف و اختناق، برای رسیدن به اهداف شیطانی و استکباری با توسل به زور و خشونت و بر اساس طرح و برنامه و به شیوه انفرادی، گروهی و یا دولتی انجام گیرد. و تروریست کس و یا کسانی هستند که مرتکب چنین عمل جنایت کارانه می شوند و یا طراح و حامی اصلی آن هستند.‏

‏با توجه به سخنان و بیانات امام ـ که به آنها اشاره خواهد شد ـ چنین تعریفی را می توان از بیانات و کلام امام خمینی برای ترور و تروریست بیان نمود.‏

‏بر اساس این تعریف، مبارزات رهایی بخش ملت های تحت ستم که برای آزادی، تحقق آرمان های الهی، ارزش های ملی و انسانی مطابق با فطرت سالم انسانی و برای دفاع از دین و سرزمین های خویش در برابر تجاوز، اشغال و ستمگری های ستمگران به پا می خیزند، خارج از مفهوم ترور و تروریسم است و به عنوان مبارزۀ مشروع، ماهیتی غیر از ماهیت ترور و اختناق دارد.‏

‏بنا بر دیدگاه و کلام امام که به آن اشاره خواهد شد، اسلام با اعمال تروریستی مخالف است، ولی در مواردی که دفاع از دین و امنیت و کیان امت اسلامی، چاره ای جز اقدام به مثل را نداشته باشد، اسلام تحت عنوان دفاع و مبارزۀ مشروع، جهاد و پیکار را بر اساس موازین و اصول شرعی مجاز شمرده است، همان گونه که دفاع و جنگ مشروع در حقوق و عرف بین الملل امری پذیرفته شده است.‏‎[29]‎

‏مبارزات حق طلبانه مسلمانان برای دفاع از دین و دفاع از سرزمین های مورد تجاوز و تحت ستم، جزء مبارزات مشروع و برحقی است که از نظر ماهوی با اعمال جنایت کارانه تروریست ها فرق جوهری و اساسی دارد. نظیر مبارزات مردم فلسطین و مبارزات مجاهدین افغانستان در برابر تجاوز روس ها و مقاومت و دفاع مردم ایران در برابر تجاوز رژیم عراق. و این گونه مبارزات از مصادیق مبارزۀ مشروع است و ماهیتی غیر از ماهیت ترور و تروریسم دارد. حضرت امام از این گونه مبارزات بارها جانب داری کرده و از آن حمایت نموده است.‏‎[30]‎

مخالفت اسلام با تروریسم

‏در دیدگاه امام خمینی، اسلام با ترور و تروریسم مخالف است. در دیدگاه دینی تنها مبارزۀ موافق با موازین شرعی و مبتنی بر اصول جهاد، مشروع و مجاز است.‏

‏در دیدگاه امام خمینی، اسلام با ترور و تروریست ناسازگار است و آن را مردود می داند. و به همین دلیل در دیدگاه امام خمینی، مسلمان حقیقی نمی تواند مصداق تروریست قرار بگیرد؛ زیرا اسلام با ‏‎[[page 215]]‎‏اعمال ددمنشانه و ارتکاب اعمال جنایت کارانه تروریستی مخالف است. آن که با نام اسلام مرتکب اعمال جنایت کارانه می شود؛ نظیر آنچه که امروز تروریست ها در عراق و افغانستان جان هزاران زن و کودک و افراد بی گناه را می گیرند، ربطی به دین ندارد و مرتکب عمل جنایت کارانه، نمی تواند مصداق یک مسلم معتقد به اصول دیانت اسلام باشد. پس آن که به نام دین، تروریست باشد و مبارزه اش مصداق پیکار مشروع نباشد، باید در دیانتش شک کرد. حضرت امام صریح و قاطع فرموده است:‏

‏ملت ما مسلم است، و مسلم تروریست نیست.‏‎[31]‎

‏دیدگاه امام مخالف با ایجاد ترور و رعب است. و امام تنها زمانی استفاده از روش مبارزۀ مسلحانه در مبارزه با رژیم طاغوت را مورد ارزیابی قرار داد که جز آن چاره ای نبود.‏

‏مبارزه مسلحانه در روزهای نزدیک به سقوط رژیم شاه، مبارزه مشروعی بود؛ زیرا چنین پیکاری با فتوای آن مرجع جامع الشرایط که در رأس مبارزه قرار داشت امری اجتناب ناپذیر بود؛ زیرا رژیم شاه با تمام توان علیه مردم به کشتار و جنگ پرداخته بود و پیکار مردم ایران در برابر ستمگری های رژیم شاه، علاوه بر این که مطابق با موازین شرعی بود، طبق اراده مردم و اقبال ملت، نظم و نسق به خود گرفته بود و با ویژگی قیام و مبارزه مشروع، مصداق بارز انقلابی بی نظیر ـ به مفهوم واقعی کلمه ـ در تاریخ بشری بود. مسیر این گونه مبارزات جدا از مسیر ترور و تروریسم است؛ به همین دلیل از منظر امام، رژیم شاه، رژیم اختناق و ترور بود و راه مردم و پیکار مردم که حضرت امام در رأس آن قرار داشت، پیکار مشروع و مردمی بود که با تظاهرات میلیونی و مردمی به مخالفت با رژیم شاه پرداخت. مبارزۀ مسلحانه در برابر ارتش شاه، آخرین راه چاره بود. و در این خصوص حضرت امام در پاسخ به سؤال خبرنگار رادیو و تلویزیون هلند در پاریس که در این زمینه پرسیده بود، گفت:‏

‏برنامۀ ما این است که با ادامۀ همین تظاهراتی که در ایران جریان دارد، ان شاء الله مسائل حل شود. و اگر چنان چه دیدیم قابل حل نیست، مبارزۀ مسلحانه را مورد بررسی قرار خواهیم داد.‏‎[32]‎

‏بنابراین، در دیدگاه امام، مبارزت رهایی بخش ملت ها در دفاع از سرزمین و دفع ستم و تجاوز، مبارزات مشروع و ماهیت آن غیر از ماهیت ترور و تروریسم است. اسلام با تروریسم مخالف است و یک مسلمان نمی تواند تروریست باشد.‏

مصادیق تروریسم از دیدگاه امام

‏بر اساس کلام و سخنان امام خمینی، تروریسم مصادیق گوناگونی دارد که در یک نگاه کلی می توان آن را در ابتدای امر به دو دستۀ گروهی و دولتی تقسیم کرد:‏

الف. تروریسم گروهی

‏امام خمینی واژۀ ترور و تروریست را به گروه ها و دسته جاتی که برای رسیدن به اهداف شیطانی به غرض ایجاد رعب و وحشت، اعمال مجرمانه ای نظیر: قتل، بمب گذاری، آتش سوزی، تهدید و نظایر آن را در جامعه مرتکب می شوند، به کار برده و صریح و روشن از آنها به عنوان مصداق تروریست یاد کرده ‏‎[[page 216]]‎‏است.‏‎[33]‎

‏حضرت امام خمینی گروه های محاربی را که به غرض خاص سیاسی و به هدف ایجاد رعب مرتکب اعمال جنایت کارانه می شدند، به عنوان تروریست از آنها نام برده و گفته است:‏

‏تروریست ها نمی توانند شخصیت انسانی مردان اسلام را ترور کنند. آنان بدانند که به خواست خدای توانا ملت ما با رفتن اشخاص بزرگ در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصمم تر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدۀ رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند.‏‎[34]‎

‏گروه های تروریستی و محارب، گروه هایی را در بر می گیرند، که برای رسیدن به اغراض شیطانی و با هدف ایجاد ترس و اضطراب، دست به ترور و ارتکاب اعمال رعب آور می زنند؛ نظیر قتل، بمب گذاری، گروگان گیری، آتش افروزی، حمله به مراکز عمومی و عبادت گا ه ها، تهدید و سایر اعمال تروریستی.‏

‏امام خمینی به چند گروه ـ گروه های فرقان و منافقین موسوم به مجاهدین خلق ـ به عنوان مصداق شاخص گروه های تروریستی در ایران اشاره کرده است:‏

یک. گروه تروریستی فرقان

‏گروه تروریستی فرقان، یکی از گروه هایی بود که با ارتکاب اعمال تروریستی و رعب آور شخصیت هایی چون شهید مطهری، ولی الله قرنی (نخستین رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی) و نیز افراد دیگری را به شهادت رساندند‏‎[35]‎‏ و پس از آن آقای رفسنجانی را مورد سوء قصد نافرجام قرار دادند.‏‎[36]‎

‏حضرت امام از اعمال جنایت کارانه این گروه به عنوان عمل ترور یاد کرده، چنان که به مناسبت شهادت شهید مطهری گفته است:‏

‏از هر قطرۀ خونی که به زمین می ریزد، انسان های مصمم و مبارزی به وجود می آید. شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید و الا ترور فرد هرچه بزرگ باشد، برای اعادۀ چپاولگری سودی ندارد.‏‎[37]‎

‏ایشان همچنین دربارۀ اعمال تروریستی گروه مزبور گفته است:‏

‏گروه فرقان مثلاً یک گروهی که تروریست هستند و مثل آقای «مطهری» را می کشند و اعلام می کنند آقای «قاضی» را می کشند.‏‎[38]‎

‏حضرت امام، ضمن ناکارآمد دانستن اقدامات گروه تروریستی فرقان، از عمل جنایت کارانه آنها که منجر به شهادت شهید مطهری و دیگر شخصیت های انقلابی گردید، به عنوان عمل تروریستی نام برده و آنها را مصداق روشن تروریست دانسته است.‏

دو. گروه تروریستی منافقین موسوم به مجاهدین خلق

‏گروه تروریستی موسوم به مجاهدین خلق، بیش ترین حملات تروریستی را به شیوه های مختلفی؛ ‏‎[[page 217]]‎‏نظیر: قتل، بمب گذاری، حملات مسلحانه، هواپیماربایی، آتش سوزی و سایر اعمال رعب آور، با غرض رسیدن به اهداف شیطانی خود و ایجاد رعب و ترس، مرتکب شدند.‏

‏از جمله اقدامات تروریستی گروه مزبور، به شهادت رساندن ده ها تن از شخصیت های مهم ایران، از جمله: آیت الله بهشتی، آیت الله دستغیب و آقای رجایی و سایر شخصیت های مهم و کلیدی گردید.‏‎[39]‎‏ همچنین حمله به اماکن عمومی، عبادت گاه ها و کشتن افراد بی گناه، سرقت های مسلحانه از بانک ها، و سایر عملیات های رعب آور از دیگر اقدامات تروریستی این گروه بود.‏‎[40]‎

‏امام خمینی در موارد زیادی از اعمال دهشت افکنانۀ این گروه، به عنوان ترور و از آنها به عنوان تروریست یاد کرده و فرموده است:‏

‏این مدعیان مجاهدت برای خلق، چه جنایاتی که مرتکب نشده اند؛ از قیام مسلحانه و کشتار مردم بی گناه کوچه و بازار تا آتش سوزی ها و انفجارها و ترورها ـ که اکثراً کودکان و زنان و مردان مستمند و مظلوم طعمۀ جنایات غیرانسانی آنان بوده اند و اکنون نیز ادامه دارد ـ و از ابتدای پیروزی انقلاب اینان در صدد به دست گرفتن قدرت بوده اند. و از پادگان ها و کلانتری ها بیت المال مسلمین را، از مهمات تا انواع سلاح های کوچک و بزرگ به غارت برده و با دزدی از بانک ها و ده ها جنایت در سرتاسر کشور، خانه های تیمی تدارک دیده و با قیمت های زیاد اجاره کرده و مراکز خیانت به ملت را هرچه بیش تر تقویت نمودند که بحمدالله تعالی با قوای مسلح و پشتیبانی ملت اکثر آنها کشف شده است. و از هرچیز جنایت بارتر، گول زدن دختران و پسران کم سال ناآگاه و به فساد کشاندن آنها و همچنین وادار نمودنشان به ترور و آتش سوزی است.‏‎[41]‎

‏و نیز امام در پیامی به مناسبت ترور نافرجام آقای سید رضی شیرازی به این نکته تأکید کرده گروهی به نام اسلام و به نام خلق دست به ترور می زنند و رعب و وحشت خلق می کنند تا خلق خدا را به تباهی بکشند.‏

‏گروهی که به اسم اسلام، فرزندان اسلام را ترور می کنند و به اسم خلق، زندگی خلق را به تباهی می کشند، می توان آنها را جز هواخواهان اجانب و خیانت کاران به اسلام و خلق مسلمان دانست؟‏‎[42]‎

‏چنین گروهی همان گروه تروریستی موسوم به مجاهدین خلق بود که به اسم اسلام و به نام خلق دست به ترورهای وحشتناکی زدند و بهترین فرزندان انقلاب را به شهادت رساندند. و حضرت امام از آنها به عنوان مصداق تروریست نام برده است.‏‎[43]‎

ب. تروریسم دولتی

‏تروریست های دولتی، دولت های ستمگری هستند که برای حفظ قدرت و سیطرۀ ظالمانه شان از راه ‏‎[[page 218]]‎‏کشتار، دستگیری، شکنجه و تهدید، در میان مردم رعب و وحشت ایجاد می کنند.‏

‏از دیدگاه امام مصداق تروریست تنها گروه های مسلح تروریستی نیستند، بلکه دولت ها نیز به خاطر ارتکاب عملیات رعب آور و ایجاد اختناق و بیداد و کشتار افراد بی گناه برای تحکیم اهداف شیطانی خود می توانند مصداق تروریست قرار بگیرند.‏

‏در دیدگاه امام، تروریست دولتی قابلیت اطلاق به رژیمی دارد که شیوۀ اختناق و اعمال وحشت و اضطراب را در پیش بگیرد، و با ایجاد جو خفقان و هراس، آزادی را از مردم بگیرند و با توسل به زور؛ نظیر: کشتار و شکنجه بر مردم حکومت کند. امام خمینی از چنین رژیمی به عنوان مصداق تروریست دولتی نام برده که در ذیل به آنها اشاره می گردد:‏

1. رژیم پهلوی

‏از دیدگاه امام خمینی، رژیم ستمگرانۀ پهلوی یکی از مصادیق تروریست دولتی بود. و از این رو حضرت امام در موارد زیادی از رژیم شاه به مثابه دولت تروریست و رژیم اختناق، و ترور و وحشت یاد کرده است؛ چنان که در پیامی که در آبان ماه 1357 از فرانسه به مردم ایران داد، به همین نکته اشاره کرده و گفته است:‏

‏نویسندگان امین ما که سالیان دراز در انزوا به سر می برند و حکومت اختناق و ترور، مجال بیان را از آنان سلب کرده بود، اکنون که مختصر آزادی خود را به بهای خون های پاک فرزندان رشید اسلام به دست آورده اند، از آرمان الهی آنان غفلت نورزند.‏‎[44]‎

‏همچنین حضرت امام در پیامی خطاب به علما و روحانیون، از حکومت شاه و نیز از رژیم های پیشین، به عنوان دولت ترور، سرنیزه و وحشت یاد کرده و گفته است:‏

‏شما فضلای محترم و دانشجویان جدید و قدیم صبور باشید و استقامت کنید. در مقابل ظلم تسلیم نشوید. اینها رفتنی هستند و شما باقی هستید. سرنیزه در مقابل عواطف یک ملت دوام ندارد. این شمشیرهای کند و عاریتی در غلاف خواهد رفت. ما روزهای بسیار سیاه، بسیار وحشتناک و بسیار اسف انگیز در حکومت اسلاف اینها دیده ایم. ما با حکومت اختناق و ترور، با حکومت غارت و ستمگری، با سلب آزادی های همه جانبه، سال ها مواجه بودیم و استقامت کردیم تا آنها رفتند؛ شما هم استقامت کنید تا اینان نیز بروند و به جزای اعمال خود برسند.‏‎[45]‎

‏امام خمینی در سخنانی واژۀ ترور را در مورد دولت شاه به کار برده است؛ زیرا دولت مزبور برای تحکیم اهداف شیطانی خود دست به ایجاد غائله، رعب و ترس در جامعه می زد. ایشان فرموده است:‏

‏من قبلاً گفته بودم که غائله ایجاد می کنند شیاطین؛ هر روزی به اسمی. ما باید از این غائله ها جلوگیری کنیم، هوشمند باشیم، غائله ها را با هوشیاری توجه کنید و خنثی کنید. ممکن است پس از چند روز دیگر یک غائلۀ دیگر بلند بشود. از اولاد من یکی ترور بشود، یا خودم. اینها باید بدانند که نهضت ما قائم به شخص نیست؛ نهضت ما همگانی است؛ همۀ ملت رهبرند؛ همه بیدار شده اند. گمان نکنند که با ترور، کاری انجام می دهند. ملت ما راه خود را یافته ‏‎[[page 219]]‎‏است، ما از این دسیسه ها نمی ترسیم.‏‎[46]‎

‏امام در بیان دیگر، به طور صریح نسبت ترور را به دولت داده و از نظر ترور و کشتن افراد بی گناه، آن را به صدر مشروطه تشبیه کرده و گفته است:‏

‏همان طوری که در صدر مشروطه... اینها زدند و کشتند، ترور کردند، همان نقشه است. آن وقت ترور کردند سید عبدالله بهبهانی را، کشتند مرحوم نوری را و مسیر ملت را از آن راهی که بود برگرداندند به یک مسیر دیگر.‏‎[47]‎

‏امام همچنین رضاخان را که در رأس دولت قرار گرفته بود، تروریست خوانده است.‏

‏مرحوم مدرس که به امر رضاخان ترور شد، از بیمارستان پیام داد: «به رضاخان بگویید من زنده هستم».‏‎[48]‎

‏و به این ترتیب از دیدگاه امام، رژیم پهلوی مصداق روشن و بارز تروریسم دولتی بود.‏

2. رژیم صهیونیستی

‏یکی از مصادیق بارز تروریست های دولتی، در دیدگاه حضرت امام، دولت غاصب اسرائیل است. دولتی که تاریخ آن لبریز از جنایت و اعمال تروریستی می باشد و بیش ترین عملیات تروریستی و کشتارهای فجیعانه و رعب آور در تاریخ سراسر ستم و دهشت افکنی آن ثبت است.‏

‏حضرت امام به طور صریح از رژیم ظالم و غاصب صهیونیستی به عنوان «مشتی تروریست صهیونیست» یاد کرده و گفته است:‏

‏تعزیت نه فقط برای... هجوم حکام تروریست و جنایت پیشۀ اسرائیل بر کشور عزیز اسلامی لبنان... و به خاک و خون کشیدن هزاران جوان و پیر و طفل، زن و مرد بی گناه... لکن... فاجعۀ عظیمی که همۀ مصیبت ها و فاجعه ها پیش آن ناچیز است، آن است که مشتی تروریست صهیونیست بی حیثیت به بدترین وجه بر مسلمانان تاخت و تاز کنند.‏‎[49]‎

‏امام رژیم غاصب و تروریستی اسرائیل را رژیم تروریستی فاجعه آور خوانده است که از کشتن و به خاک و خون کشیدن زنان، کودکان، پیرمردان هیچ ابایی ندراد و به بدترین شیوه مرتکب ترور، کشتار و دهشت افکنی می شود و بر مسلمانان تاخت و تاز می کند.‏

3. حکومت فرانسه

‏دولت های حامی تروریست و پناه دهندۀ به تروریست ها نیز در ردیف تروریست ها و تروریست های دولتی قرار می گیرند. چنان که حضرت امام ضمن انتقاد از دولت فرانسه به جهته پناه دادن به تروریست ها و حمایت از تروریسم، از آن دولت به عنوان تروریست یاد کرده است و حتی او را مستحق نام گذاری به «تروریست اعظم» دانسته است و بدین سان رژیم فرانسه در چنین دیدگاهی در ردیف تروریست های دولتی قرار می گیرد.‏

‏حضرت امام در این باره فرموده است:‏

‎[[page 220]]‎‏ملت فرانسه به فکر بیفتد که آبروی خودش را که دارد از بین می رود حفظ بکند و این دولت را سر جای خودش بنشاند...، این دولتی که تروریست اعظم باید اسمش را گذاشت؛ برای این که هرچه تروریست است جمع می شود در فرانسه، بعد هم خودش تروریستی می کند... حفظ کنند آبرویی را که در طول تاریخ، شما برای فرانسه درست کردید، این را حفظش کنید، اینها دارند از بین می برند. اینها تروریست شده اند.‏‎[50]‎

‏امام خمینی برای اصلاح دولت تروریستی فرانسه، عزم ملت فرانسه را لازم دانسته است؛ زیرا دولت منتخب ملت است. و ملت فرانسه برای حفظ آبرو و حیثیت خود، باید با سیاست های تروریستی حکومت فرانسه مخالفت بکند. و در جهت اصلاح آن همت بگمارد و یا حکومت را سرجایش بنشاند.‏

‏حضرت امام سیاست های تروریست دولتی را برای ملت ها ننگ و عار شمرده است؛ زیرا ترور و سیاست های تروریستی عمل ضد انسانی است که اصلاح آن عزم ملت و مردم را می طلبد. همان چیزی که حضرت امام برای اصلاح آن از عزم ملت ایران برای نابودی تروریسم دولتی در ایران کمک گرفت و رژیم سیاه و ستمگر تروریستی شاه را سرنگون کرد.‏

4. حکومت و رژیم آمریکا

‏در دیدگاه امام رژیم آمریکا، مصداق روشن و تردیدناپذیر تروریسم دولتی است و ایشان آمریکا را تروریست بالذات دانسته است که به تبع آن دولت آمریکا، بالذات دولت تروریستی و تروریست پرور در منطقه و جهان است. حضرت امام در بیانات خود از آمریکا به عنوان شیطان بزرگ،‏‎[51]‎‏ تروریست،‏‎[52]‎‏ جنایت کار،‏‎[53]‎‏ و جهان خوار‏‎[54]‎‏ نام برده است. ایشان در پاسخ به خبرنگار تلویزیون «سی.بی.اس» آمریکا در ارتباط با مسألۀ گروگان ها، آمریکا را تروریست خوانده و گفته است:‏

‏عمل شما تروریستی است که دانشجوهای ما را آن طور اذیت می کنند و سگ ها را به جان آن ها می ریزند... اعمالی که امثال شماها انجام می دهید، یک اعمالی است که شبیه به اعمال تروریستی است.‏‎[55]‎

تروریست پروری امریکا

‏از دیدگاه امام آمریکا کشور تروریست پرور و حامی تروریست ها است. به همان دلیلی که امام فرانسه را تروریست پرور و حامی تروریست ها خوانده، آمریکا نیز در دیدگاه امام یک کشور تروریست پرور و حامی تروریست ها به شمار می رود. امام خمینی در ارتباط با تروریست پروری امریکا چنین فرموده است:‏

‏تروریست پروری سردمداران کاخ سیاه آمریکا بر سر زبان ها، حتی روشن فکران امریکا، افتاده است. کاخ سیاه با اخراج رژیم عراق از لیست تروریست ها، به صورتی واضح ثابت کرد که ‏‎[[page 221]]‎‏تروریست پرور و طرفدار آن است. کاخ سفید میزان تروریست و ضد آن را، مخالفت با جنایاتش در سراسر جهان و موافقت با آن می داند. رژیم عراق تا مخالف بود، در لیست تروریست پرورها بود و آن روز که سر اطاعت به آستان کاخ سیاه نهاد، از لیست خارج شد.‏‎[56]‎

تروریست جهانی

‏قدرت های استکباری و جهانی، مصداق بارز تروریست جهانی هستند. از دیدگاه امام، قدرت های شیطانی جهان نیز مصداق تروریست هستند که با شیوه های مختلف در کشورها، از جمله در ایران دست به ایجاد ترور از راه های مختلف می زنند و جنگ، قتل، ناامنی و اختناق و دهشت افکنی را در سراسر جهان گسترش می دهند.‏

‏امام فرموده است:‏

‏فعالیت های گسترده ای از سوی قدرت های شیطانی... چندین سال است تجربه کرد ه اند... جهان خواران که با نام های پرزرق و برق و شعارهای طرفداری از حقوق بشر و صلح دوستی و آرامش جهان و طرفداری از توده های کارگر و کشاورز، به جان جهانیان مظلوم افتاده و فساد و ترور و قتل و غارت را در صحنۀ گیتی روز افزون می کنند و از بیداری مظلومان و ستمدیدگان جهان در طول تاریخ خطر را از نزدیک می بینند، به فکر اغفال آنان افتاده اند. و رفت وآمدها برای برچیدن سلاح های مخرب که جهان را تهدید می کند، جز شعاری بیش نتواند بود.‏‎[57]‎

‏امام خمینی خطاب به متصدیان کشور، آمریکا را طراح کودتا و ترور شخصیت های ایران دانسته و چنین گفته است:‏

‏شما ای رئیس جمهور محترم و دیگر متصدیان امور کشور، می دانید که قدرتمندان شرق و غرب خصوصاً امریکای بازیگر، مارهای زخم برداشته از جمهوری اسلامی هستند که از اول انقلاب به هر حیلۀ ممکن دست زدند؛ از حملۀ نظامی گرفته تا طرح کودتا، و از ترور شخصیت ها تا به آتش کشیدن مزرعه ها و مغازه ها، و از انفجارات کور در کوچه ها و خیابان ها تا دزدی و تجاوز.‏‎[58]‎

‏حضرت امام خمینی دست استکبار و قدرت های شیطانی را دخیل در ترور و کشتار روحانیون و مبارزان در جهان می دانند.‏

‏حضرت امام در این باره فرموده است:‏

‏تا به حال یک آخوند درباری یا یک روحانی وهابی را ندیده ایم که در برابر ظلم و شرک و کفر، خصوصاً در مقابل شوروی متجاوز و امریکای جهان خوار ایستاده باشد. همان گونه که یک روحانی وارستۀ عاشق خدمت به خدا و خلق خدا را ندیده ایم که برای یاری پابرهنگان زمین، لحظه ای آرام و قرار داشته باشد و تا سرمنزل جانان علیه کفر و شرک مبارزه نکرده باشد و عارف حسینی این گونه بود و ملت های اسلامی حتماً دلیل این واقعه را دریافته اند که چرا در ‏‎[[page 222]]‎‏ایران «مطهری»ها و «بهشتی» ها و شهدای محراب و سایر روحانیون عزیز، و در عراق «صدر»ها و «حکیم»ها و در لبنان «راغب حرب»ها و «کرّیم»ها، و در پاکستان «عارف حسینی»ها، و در تمامی کشورها روحانیون دردآشنای اسلام ناب محمدی ـ صلّی الله علیه وآله ـ هدف توطئه و ترور می شوند.‏‎[59]‎

آمریکا در رأس هرم تروریست های جهانی

‏در دیدگاه امام آمریکا در ذاتش تروریست است. آن هم تروریست دولتی و جهانی که در رأس هرم تروریست ها قرار گرفته؛ زیرا این آمریکا است که امروزه جهان را به آتش کشیده و باعث رعب، اضطراب و وحشت جهانی در عراق و افغانستان شده است. آمریکا علاوه بر آن که تروریست دولتی است، تروریست جهانی نیز می باشد؛ زیرا رعب و آتش افروزی آن دولت، جهان را تهدید می کند. امام خمینی در این باره چنین گفته است:‏

‏ملت ما... مفتخرند به این که دشمنان آنان... درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایت کارانۀ خود دست نمی کشند... و در رأس آنان امریکا، این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است.‏‎[60]‎

نتیجه و جمع بندی نهایی

‏از مجموع آنچه گذشت با اذعان به این که وفاق بر یک تعریف واحد که راه را برای مبارزه با تروریسم هموار و آسان سازد همچنان دشوار و پیچیده است. و تروریست ها به دلایل مختلف، از حمایت و پشتیبانی دولت ها به طور پنهان و یا آشکار در مقیاس جهانی و بین المللی برخوردارند. اقدامات و عملیات تروریست های بین المللی در کشورهای مختلف از جمله در عراق، لبنان و افغانستان مآیۀ نگرانی صلح و ثبات جهانی است.‏

‏با همۀ دشواری هایی که بر سر راه شناخت ماهیت تروریسم وجود دارد، می توان مؤلفه های ذیل را برای تروریسم در اسناد و معاهدات بین المللی در نظر گرفت:‏

‏1. ترور و تروریسم، به عنوان یک پدیده و جرم سیاسی دارای انگیزه های فرا فردی و فرا شخصی شناخته می شود، تا یک پدیدۀ صرف جنایی.‏

‏2. توسل به ابزار و شیوه های رعب آور، در اعمال تروریستی، معمولاً به عنوان هدف مورد استفاده قرار نمی گیرد، بلکه به مثابه ابزار فشار و رسیدن به هدف های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به کار برده می شود.‏

‏3. توسل به خشونت و اِعمال رفتارهای رعب آور، نظیر قتل، گروگان گیری، آتش زدن و ناامن کردن راه ها، در اعمال تروریستی، حاوی پیام و تبلیغات است. خشونت و ایجاد رعب، عاری از ارعاب و فاقد تبلیغات، نمی تواند یک عمل تروریستی به شمار برود.‏

‎[[page 223]]‎‏4. داشتن هدف خاص سیاسی، اقتصادی و فرقه ای نیز از مؤلفه های مهم مفهوم تروریسم است. اعمال خشونت آمیز بدون هدف سیاسی، نژادی، ایدئولوژیکی و نظایر آن، در زمرۀ اعمال تروریستی نمی گنجد، نظیر قتل و غارت بدون داشتن انگیزۀ با مشخصۀ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و نظایر آن.‏

‏5. تنظیم و سازماندهی از مشخصۀ دیگر اعمال تروریستی است؛ زیرا فعالیت های تروریستی فاقد ساختار تشکیلاتی و گروهی، فاقد اثرگذاری است.‏

‏6. ارتباط و تعامل بین الملی میان گروه های تروریستی دارای اهداف واحد و مشترک، از دیگر مؤلفه های تروریسم است؛ زیرا گروه های تروریستی، با تعامل و ارتباط، و یافتن حامیان جهانی و بین المللی، می توانند فعالیت های رعب آور خویش را سازماندهی کرده، تقویت و گسترش دهند.‏

‏7. آموزش و بالا بردن مهارت های تروریستی، از ویژگی های دیگر تروریسم است؛ زیرا برای ایجاد رعب و وحشت نیازمند استفاده از حرفه های گوناگون به تناسب زمان و مکان است.‏

‏8. اعمال تروریستی، با داشتن خاصیت مجرمانه و غیرمشروع، به طور کلی رفتار جنایتکارانه وغیرقابل حمایت و دفاع است.‏

‏9. حامیان تروریسم، بر حسب عرف و حقوق بین الملل، به دلیل حمایت از اعمال مجرمانه و غیرمشروع، شریک اعمال مجرمانه تروریستی به حساب می آیند.‏

‏10. دفاع مشروع آزادی بخش و مبارزات ملی بر اساس اصول و معیار انسانی، قابل ستایش و جدا از اقدامات جنایتکارانه تروریستی است.‏

‏11. با توجه به سخنان حضرت امام می توان چنین برداشت کرد که: ترور عبارت است از: اعمال جنایت کارانه و مجرمانه ای نظیر قتل، بمب گذاری، گروگان گیری، هواپیماربایی، حمله به اماکن عمومی، آتش سوزی، کشتن افراد بی گناه، تهدید، ایجاد فتنه و غائله و نظایر آن که به غرض ایجاد رعب و خوف و اختناق، برای رسیدن به اهداف شیطانی و استکباری؛ با توسل به زور و خشونت.‏

‏و بر اساس طرح و برنامه و به شیوۀ انفرادی، گروهی و یا دولتی انجام گیرد. و تروریست کس و یا کسانی هستند که مرتکب چنین عمل جنایت کارانه می شوند ویا طراح و حامی اصلی آن هستند.‏

‏12. مبارزات رهایی بخش ملت های تحت ستم که برای آزادی، تحقق آرمان های الهی، ارزش های ملی و انسانیِ مطابق با فطرت سالم انسانی و برای دفاع از دین و سرزمین های خویش در برابر تجاوز، اشغال و ستمگری های ستمگران به پا می خیزند، خارج از مفهوم ترور و تروریسم است و ماهیتی غیر از ماهیت ترور و اختناق دارد.‏

‏با توجه به سخنان حضرت امام، ترور و تروریسم از نظر مصداقی شامل تروریسم گروهی، دولتی، و بین المللی و جهانی می تواند باشد.‏

‏13. در دیدگاه امام تروریسم از نظر ماهوی دارای اهداف شیطانی و ضد انسانی و ضد الهی است. و لحاظ این هدف یک نوع تمایزی میان دو گفتمان غربی و اسلامی را دربارۀ تروریسم پدید آورده است.‏

‏14. در دیدگاه امام خمینی، اسلام با ترور و تروریسم مخالف است و اصولاً یک مسلمان حقیقی نمی تواند تروریست باشد، ولی در مواردی که دفاع از دین، و امنیت و کیان امت اسلامی، چاره ای جز اقدام به مثل را نداشته باشد، اسلام تحت عنوان دفاع و مبازرۀ مشروع، جهاد و پیکار را بر اساس موازین شرعی مجاز شمرده است.‏

‎[[page 224]]‎‏15. در دیدگاه امام تروریسم مصادیق گوناگونی دارد؛ از جمله: الف) تروریسم گروهی؛ ب) تروریسم دولتی؛ ج) تروریسم جهانی که آمریکا در رأس هرم آن قرار دارد و آمریکا بالذات تروریست است.‏

کتاب نامه

‏1.‏ ‏بزهکاری بین المللی‏‏، آندروبوسار، ترجمۀ نگار رخشانی، تهران، گنج دانش، 1375.‏

‏2.‏ ‏تروریسم صهیونیستی‏‏، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی، 1381.‏

‏3.‏ ‏صحیفه امام‏‏، امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378.‏

‏4.‏ ‏فرهنگ علوم سیاسی‏‏، غلامرضا علی بابایی و بهمن آقایی، تهران، شرکت نشر ویس، 1365.‏

‏5.‏ ‏فرهنگ فارسی ـ عربی‏‏، محمدحسن بوذرجمهر، تهران، نوفل، 1380.‏

‏6.‏ ‏فرهنگ فارسی عمید‏‏، حسن عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384.‏

‏7.‏ ‏گزیدۀ مقالات سیاسی ـ امنیتی‏‏، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1378.‏

‏8.‏ ‏اللهوف‏‏، سید بن طاوس، ترجمۀ عقیقی بخشایشی، قم، نوید اسلام، 1381.‏

‏9.‏ ‏مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش تروریسم و دفاع مشروع از منظر اسلام و حقوق بین الملل‏‏، 1381.‏

‏10.‏ ‏مجموعه مقالات همایش نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر و حقوق بشردوستانه بین المللی‏‏، تهران، انتشارات کلام شیدا، 1385.‏

‏11.‏ ‏نگاهی اجمالی به کنوانسیون های بین المللی منطقه ای مقابله با تروریسم‏‏، محمدجواد شریعت باقری.‏

www.marxists.org / farsi / refrence / derridaworks / terorizm.htm

‎www.aliyevheritage.org / cgi-bin‎‎.‎‏ ‏

‏ ‏

‏منبع: دفاع مشروع، بررسی فقهی مسئلۀ ترور از دیدگاه امام خمینی(س)، ص 199.‏

‎[[page 225]]‎

  • . Thug.
  • ر.ک: مجموعه مقالات همایش نهضت بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر و حقوق بشردوستانه (1383)، مقابله با تروریسم، ص 84 ـ 87.
  • . ر.ک: محمود هاشمی، افتتاحیه، تروریسم و دفاع مشروع از منظر اسلام و حقوق بین الملل، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده در همایش 1381، ص 20. حسن بشیر، همایش اسلام و حقوق بشردوستانه بین المللی، مجموعه مقالات ارائه شده در همایش، قم 8 و 9 آذر 1385، ص 14.
  • . ر.ک: هاشمی شاهرودی، پیشین، ص 21.
  • . اللهوف، ص 259.
  • . مقابله با تروریسم، ص 87.
  • . تاج العروس، ج 1، ص 281؛ فرهنگ عربی ـ فارسی، ص 189.
  • . Laqueur, W. (1999) the New Terrorism: fanatiscism and the Arms of Mass Destruction, oxford university prss. P. 5. (به نقل از حسن بشیر، ص 9)
  • . ر.ک: مجموعه مقالات تروریسم و دفاع مشروع از منظر اسلام و حقوق بین الملل، مقالۀ «مفهوم تروریسم»، ص 119.
  • . Anarchism.
  • . Individual Terrorism.
  • . State Terrorism.
  • . فرهنگ علوم سیاسی، ج 1، ص 178.
  • . Domestic Terrorism.
  • . الارهاب الدولی، ص 48.
  • . Inter national Terrorism.
  • . بزهکاری بین المللی، ص 20.
  • . Reactionary Terrorism.
  • . Ethnic-separatist Terrorism.
  • . بزهکاری بین المللی، ص 20.
  • . ر.ک: بند 2 ماده 1 کنوانسیون (1999) سازمان کنفرانس اسلامی؛ به نقل از مقالۀ: «نگاهی اجمالی به کنوانسیون های بین المللی منطقه ای مقابله با تروریسم» محمد جواد، شریعت باقری، مجموعه مقالات تروریسم و دفاع مشروع از منظر اسلام و حقوق بین الملل، ص 44.
  • . ژاک دریدا.www.marxists.org\farsi\refrence\derrida\works\terorizm.htm
  • . بزهکاری بین المللی، ص 25.
  • . www.aliyevheritage.org / cgi-bin.سخنرانی حیدر علی اف رئیس جمهور آذربایجان در مراسم سراسر کشوری یاد شهدای بیستم ژانویه سال 2000.
  • . همان.
  • . www.aliyevheritage.org / cgi-bin.
  • . اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، آنتونیو کاسسه، مقالۀ «حمله تروریستی یازده سپتامبر»، ش 174 ـ 173 بهمن و اسفند 1380، ص 4.
  • . همان.
  • . ر.ک: منشور ملل متحد، ماده 51، فصل هفتم.
  • . ر.ک: صحیفه امام، ج 2، ص 194، و ج 3، ص 358، و ج 13، ص 280.
  • . صحیفه امام، ج 11، ص 77.
  • . همان، ج 4، ص 314.
  • . ر.ک: همان، ج 16، ص 290 ـ 291.
  • . صحیفه امام، ج 7، ص 179.
  • . ر.ک: همان، ص 217 ـ 220.
  • . ر.ک: همان، ص 495.
  • . صحیفه امام، ج 7، ص 179.
  • . همان، ج 11، ص 526.
  • . ر.ک: همان، ج 15، ص 1 و 417؛ ج 16، ص 367.
  • . ر.ک: همان، ج 17، ص 16.
  • . صحیفه امام، ج 16، ص 127 ـ 128.
  • . همان، ج 9، ص 86.
  • . ر.ک: همان، ج 16، ص 291.
  • . صحیفه امام، ج 4، ص 156.
  • . همان، ج 2، ص 130.
  • . همان، ج 7، ص 157.
  • . همان، ص 459.
  • . همان، ص 495.
  • . همان. ج 16، ص 510.
  • . همان، ج 18، ص 224.
  • . ر.ک: همان، ج 11، ص 211.
  • . ر.ک: همان، ج 21، ص 398.
  • . ر.ک: همان، ج 12، ص 32، 113، 232، 264.
  • . ر.ک: همان، ج 14، ص 239، 307، 407؛ ج 15، ص 81.
  • . صحیفه امام، ج 11، ص 77 ـ 78.
  • . همان، ج 19، ص 335.
  • . همان، ص 146 ـ 147.
  • . همان، ص 370.
  • . همان، ج 21، ص 120.
  • . همان، ص 398.

. انتهای پیام /*