امیربیک عثمانف

معاون صدا و سیمای جمهوری قرقیزستان: آزمون و تجربۀ امروز ایران اسلامی در آینده به تمدن ویژه ای خواهد انجامید

گفتگو از: سهراب هادی

حضور: جناب آقای عثمانف از اینکه در مراسم برگزاری پنجمین سالگرد رحلت حضرت امام در این فضای صمیمانه و روحانی به ایران سفر کردید و برای مردم و ملت قرقیزستان خاطره و دستاوردهایی خواهید برد خوشحالیم شاید بد نباشد در ابتدای این گفتگو معارفه‌‌‌‏ای از شما برای خوانندگان حضور از زبان خودتان داشته باشیم.

عثمانف: نام کامل من امیدبک عثمانف است، و معاون صدا و سیمای جمهوری قرقیزستان هستم و در آنجا مسئولیت بخش تلویزیون را به عهده دارم.

 تحصیلات من در رشتۀ اقتصاد است. بعد از فارغ‌التحصیل شدن در این رشته حدود پنج سال در سازمان آمار دولتی به عنوان کارشناس امور اقتصادی به کار پرداختم و بعد از آن به تلویزیون دعوت شدم.

حضور: در تلویزیون در چه زمینه‌هایی بیشتر فعالیت دارید.

عثمانف: در ابتدای همکاری‌‌‌‏ام، مفسر تلویزیون بودم و در زمینه‌‌‌‏های اجتماعی و اقتصادی تحلیل‌هایم را ارائه می‌دادم. مدتی مدیریت اخبار تلویزیون به عهدۀ من گذاشته شد. بعد از آن سردبیر بخش خبری و اقتصادی و اجتماعی شدم. مدت کوتاهی از مسئولیت فاصله گرفتم امّا دوباره به تلویزیون برگشتم و مسئولیت آن را عهده‌‌‌‏دار هستم و اخیراً به موضوعات سیاسی می‌پردازم. ولی در گذشته همانطور که گفتم بیشتر به تحلیل مسائل اقتصادی و اجتماعی می‌پرداختم.

حضور: در مسائل اجتماعی بیشتر به چه موضوعاتی می‌‌‌‏پردازید.

عثمانف: محور اصلی کارم حول مسائل و موضوعات مذهبی بود. اینکه در عصر جدید با توجه به شرایط و مقتضیات تازه، اسلام را چگونه می‌‌‌‏توان وارد عرصۀ اجتماع کرد و مسائلی از این دست، موضوعات همیشگی کارم بود. دو سال قبل ادارۀ مفتیات ماوراءالنهر در تاشکند مرا شایستۀ دریافت جایزۀ ویژۀ خود شناخت و به حج اعزام شدم. این سفر توجه‌‌‌‏ام را به مسائل دینی و اسلامی عمیقتر ساخت و انگیزۀ تازه‌‌‌‏ای شد تا بیشتر به موضوعات دینی بپردازم و در این زمینه تحقیقات جدی انجام دادم.

حضور: مایل هستید با تحلیلی کوتاه محتوا و نحوۀ انجام این تحقیقات را برای خوانندگان حضور توضیح بفرمائید.

عثمانف: نتایج این تحقیقات به صورت سلسله مقالاتی از طریق روزنامه‌‌‌‏ها انتشار یافت. بخش دیگری از این تحقیقات به صورت مصاحبه تهیه شد. در این مصاحبه‌‌‌‏ها که با شخصیت‌‌‌‏های دینی انجام می‌‌‌‏گرفت دربارۀ وضع دین اسلام در شرایط فعلی جهانی و منطقه‌ای گفتگو می‌کردیم و ماهیت جهان‌بینی دینی را در مقایسه با سایر جهان‌بینی‌‌‌‏ها مورد بحث قرار می‌‌‌‏دادیم. این مصاحبه‌‌‌‏ها همگی از طریق تلویزیون پخش شد.

حضور: استقبال مردم از این برنامه‌‌‌‏ها چگونه بود و چه تأثیری در افکار عمومی و مخاطبان شما داشت.

عثمانف: این برنامه‌‌‌‏ها بیشتر به نیازهای مردم پاسخ می‌‌‌‏داد، به همین دلیل بخوبی پذیرفته شد، سطح فرهنگ دینی در کشور ما و در میان مردم، عمق چندانی ندارد. مردم با فرهنگ دینی آشنایی خوبی ندارند و بخاطر تازگی و بکر بودن موضوع از آن بخوبی استقبال کردند. در این سفر من حس کردم رشد فرهنگ دینی در ایران بسیار بالاست و مردم عمق دین را درک می‌‌‌‏کنند و ارزشهای دینی در همۀ ابعاد زندگی آنان تعبیر و تأثیر روشن و خوبی دارد.

 حضور: این اوّلین باری است که به ایران سفر می‌‌‌‏کنید.

 عثمانف: بله.

حضور: پیش از این، ایران را چگونه می‌‌‌‏شناختید.

عثمانف: من بیشتر ایران را از طریق مطالعه روزنامه‌‌‌‏ها و نشریات و کتابهای درسی می‌شناختم.

حضور: آیا این کشور، همان ایرانی است که شما آن را با خواندن کتابها شناخته‌‌‌‏اید.

عثمانف: نه! ایران به نحو غیر‌‌‌‏قابل توصیفی مرا غافل‌‌‌‏گیر کرد. بیش از انتظارات من بود.

حضور: ایران امروز را چطور می‌‌‌‏بینید

عثمانف: امیدواری در همه جا موج می‌‌‌‏زند. اگر چه مشکلات زیاد است و به نظر می‌رسد که به آسانی نمی‌‌‌‏توان بر آن فائق آمد، امّا ارادۀ سازندگی همۀ موانع را از میان برمی‌‌‌‏دارد. این اراده هم اکنون در ایران محسوس است. من وضع ایران را از این نظر با کشورهای بزرگ صنعتی مقایسه نمی‌‌‌‏کنم، آنها حتی اگر مسائلی از نوع مشکلات ایران را در کشور خودشان حل کرده باشند، در عوض با بحران‌‌‌‏های حادتری مواجه‌‌‌‏اند. وضع ایران را نمی‌‌‌‏توان با آن کشورها سنجید.

در ایران روح و معنویتی جاری است که هرگز امکان ظهور و بروز چنین بحران‌هایی را به وجود نمی‌‌‌‏آورد، بحران‌‌‌‏هایی که از فرهنگ و ارزشهای غیرالهی غرب برخاسته‌‌‌‏اند.

حضور: در این سفر چه موضوعاتی بیشتر توجه شما را جلب کرده است.

عثمانف: خیلی چیزها! اصلاً ایران برای ما دور از انتظار بود. نخست به مشهد آمدیم. و از آنجا به تهران آمدیم. در راه خیلی چیزها برای ما تازه بود: توسعه شهرها، جاده‌سازیها، کارخانه‌‌‌‏ها، رغبت مردم به ساختن خانه آنهم در کنار رودخانه‌‌‌‏ها، کیفیت حمل و نقل، سرویس‌‌‌‏های خدماتی، و... این همه برای ما دیدنی بود. آنچه که در این میان بیشتر مورد توجه ما بود، کنار ‌‌‌‏هم نشینی این پدیده‌‌‌‏ها با سنت‌‌‌‏هاست. اینها برای ما از آن جهت اهمیت دارند که خودمان چنین راهی را در پیش داریم. ما به تازگی از آداب و هنجارهای نابسامانی که ایدئولوژی حاکم بر نظام کمونیستی بر ما تحمیل کرده بود کناره گرفته‌‌‌‏ایم و مایلیم زندگی آیندۀ خودمان را با تکیه بر سنت‌‌‌‏های ملی و فرهنگی خودمان پی‌‌‌‏ریزی کنیم. حس خودآگاهی فرهنگی و ملی و ارج نهادن به ارزشهای آیینی در بین ملت ما برانگیخته شده است و برای پاسخگویی به این نیاز ما به تأمل و اندیشیدن در خصوص راهی که کشورهای دیگری نظیر ایران دنبال کرده‌‌‌‏اند نیازمندیم. در حال حاضر، از پیش آماده‌‌‌‏ترین الگو، الگوهای غربی است. امّا این مدل‌‌‌‏ها پاسخ‌گوی نیازهای ما نیستند. ما در انطباق الگوهای کشورداری با ارزشهای فرهنگی و دینی به تجربه مستقلی نیاز داریم. راهی که ایران انتخاب کرده است. ایران آزمون مهمی را تجربه می‌کند که به گمانم به تمدن ویژه‌‌‌‏ای خواهد انجامید. تمدنی که اسلام رکن اصلی آن است. من بدانجهت بر این نکته تأکید می‌‌‌‏کنم که بعضی‌ها چالش‌‌‌‏هایی را که در ایران بخاطر تطبیق نظام کشورداری با آرمانها و سنت‌‌‌‏های دینی پدید آمده دلیل شکست آن می‌‌‌‏دانند. ولی بروز این چالش‌ها اجتناب ‌ناپذیر است. ایران در حقیقت راه مستقلی را تجربه می‌‌‌‏کند. راهی که سرنوشت هم دارد و بروز برخی مشکلات از نوع آنچه هم اکنون مشاهده می‌‌‌‏شود نمی‌‌‌‏تواند اصالت آن را خدشه‌‌‌‏دار کند. بعضی‌‌‌‏ها فکر می‌‌‌‏کنند که کشورهایی چون ایران به این دلیل که تفکرات دینی را حائز اهمیت می‌‌‌‏داند از قافله تمدن باز خواهند ماند. امّا در ایران نشانه‌‌‌‏های زیادی وجود دارد که این نظر را رد می‌کند. حتی کشوری چون عربستان هم چنین نیست. اینکه کشورهای اسلامی از قافلۀ تمدن عقب می‌‌‌‏مانند بیشتر از یک سوء‌‌‌‏تفاهم برخاسته است تا یک داوری واقع‌بینانه.

حضور: به نظر شما ریشۀ این سوءتفاهمات در کجاست. آیا به تسامح کشورهای اسلامی بر می‌‌‌‏گردد یا ریشه‌‌‌‏های آن را باید در اهداف و اغراض سوء و ستیزه‌جویی‌‌‌‏های آمریکا و به طور کلی غرب جست؟

عثمانف: در این که غرب و رسانه‌‌‌‏های غربی به آن دامن می‌‌‌‏زنند، البته تردید نباید کرد. امّا کشورهای اسلامی هم در فراهم آمدن این زمینه‌‌‌‏ها مقصرند. مطمئناً تصویری که غرب از اوضاع و احوال اجتماعی و فرهنگی کشورهای اسلامی به خصوص انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران ارائه می‌‌‌‏دهد، تصویری واقعی و مورد قبول ایرانیان و مسلمانان نیست. آنها هرگز مجد و عظمت اسلام را برنمی‌‌‌‏تابند تا آنکه بخواهند آن را انعکاس دهند. این به عهدۀ کشورهای اسلامی است که واقعیت‌‌‌‏های موجود را به همۀ جهان منعکس نمایند. نه اینکه صرفاً به انتقاد از رسانه‌‌‌‏های غربی اکتفا کنند و به رد و تکذیب آن بنشینند.

حضور: به نظر شما کشورهای اسلامی چگونه می‌‌‌‏توانند این خلأ را جبران کنند و تصویر واقع گرایانه‌‌‌‏تری از خود به نمایش بگذارند.

عثمانف: ببینید تمامی اخبار و اطلاعاتی که در جوامع اسلامی رواج دارد توسط خبرگزاریهای غربی تهیه می‌‌‌‏شود. ما هنوز یک خبرگزاری پرقدرت و متشکل که به کشورهای مسلمان تعلق داشته باشد نداریم. وجود چنین دستگاه خبری بسیار ضروری است. زیرا در آن صورت در کنار اطلاعات و تفاسیری که از ذهنیت رسانه‌‌‌‏های غربی در جهان پراکنده می‌‌‌‏شود، اخبار و اطلاعات و تفاسیری هم خواهیم داشت که با توجه به مشترکات ذهنی کشورهای اسلامی و مطابق با سیاست‌ها و اقتصادهای سیاسی آنان تدوین می‌‌‌‏شود و در سطح جهان انتشار می ‌‌‌‏یابد. امروز تمام خبرهایی که کشورهای آسیای مرکزی از جمله قرقیزستان، قزاقستان، ازبکستان دریافت می‌کنند توسط خبرگزاری رویتر، بی بی سی، سی ان ان و غیره تهیه می‌‌‌‏شود بدون شک آنان حقایق را آن چنان که مطابق واقعیت‌‌‌‏های موجود در جهان اسلام است بازتاب نمی‌‌‌‏دهند، بلکه خواست و سلائق خودشان را نیز در شکل و محتوای اخبار دخالت می‌‌‌‏دهند و بدین ترتیب جهان را آنگونه که خود دریافته‌‌‌‏اند و دربارۀ آن قضاوت می‌‌‌‏کنند به دیگران می‌‌‌‏شناسانند. و این بی‌‌‌‏رحمانه‌‌‌‏ترین شکل و غیر انسانی‌‌‌‏ترین صورت اطلاع‌رسانی و آگاهی ‌بخشی است. اگر کشورهای اسلامی نیز یک مرکز خبری نیرومند با همان پشتوانه و قدرت داشته باشند و بتوانند با آنان از جهت نحوۀ کار و بعد تبلیغاتی رقابت کنند، بدون تردید وضع عوض خواهد شد.

حضور: شما خودتان با توجه به تجاربی که از کار در رسانه‌های همگانی اندوخته‌‌‌‏اید، برای دریافت و انتشار اخبار واقعی مربوط به کشورهای اسلامی و شرق چه راههایی را آزموده‌‌‌‏اید و به چه نتیجه‌‌‌‏ای رسیده‌‌‌‏اید.

عثمانف: به نظر من تنها راه صحیح، مصاحبه با مهمانانی است که از نزدیک از این کشورها دیدن  می‌‌‌‏کنند. قضاوت آنها در افکار عمومی جهان تأثیر بسزایی دارد. این میهمانان ممکن است متخصصانی باشند از کشورهای غربی و یا جهانگردانی که به سیاحت آمده‌‌‌‏اند، در هر حال انتشار اخبارِ رویدادها و تحلیل حوادث از زبان آنها یکی از راههای مهم است که می‌‌‌‏تواند با اطلاعات و اخبار مراکز مهم خبری غرب مقابله کند. البته این راه تا زمانی کارآیی خواهد داشت که آن مرکز نیرومند خبری ویژۀ جهان اسلام تحقق پیدا نکند. وگرنه با وجود آن، که به سهولت کلیه کشورها را تحت پوشش خواهد داد راههای مفیدتر انتشار اخبار مربوط به شرق و جهان اسلام به تمام جهان عملی خواهد شد.

حضور: شما در سخنانتان اشاره‌‌‌‏ای داشتید به عربستان سعودی و سایر کشورهای مسلمان‌نشین، البته ملت‌‌‌‏های اسلامی در ایمان دینی و اعتقاد به خداوند و منزلت وحی و کلام‌الله مجید وحدت نظر دارند، امّا این برای ما بسیار مهم خواهد بود که بدانیم آیا رژیم‌‌‌‏های حاکم بر این کشورها نیز از نظر شما یک خط واحد را سیر می‌‌‌‏کنند یا اینکه با هم تفاوتهای اساسی دارند. این سئوال را بدین جهت مطرح کرده‌‌‌‏ایم که می‌‌‌‏دانیم شما به این کشورها، خصوصاً عربستان سعودی سفر داشته‌‌‌‏اید.

 عثمانف: با آمدنم به ایران، این مقایسه خودبخود صورت گرفت. من هنگامی که به کشورهایی چون عربستان سعودی اشاره کردم منظورم همانندی نظام‌‌‌‏های حکومتی آنها با یکدیگر نبوده است. این نظام‌‌‌‏ها از نظر ساختار و اهداف با هم تفاوتهای زیادی دارند، به طوری که نمی‌‌‌‏توان آنها را به اعتبار اشتراک دینی ملتهایشان یکجا طبقه‌بندی کرد. من دو سال پیش برای انجام مراسم حج به عربستان رفتم. مشاهداتم در آنجا، با آنچه که در ایران می‌‌‌‏بینم بسیار متفاوت است. نظام حکومتی آنجا، از نظر ساختار حکومتی شکلی متناسب با شرایط و نیازهای دوران ما ندارد و به نظر می‌‌‌‏رسد که به قرون گذشته متعلق است. همگامی و هماهنگی چندانی در جهت درک شرایط نوین جامعه بشری در آن دیده نمی‌‌‌‏شود. حکومت آنجا فاقد انعطاف‌پذیریهای لازم برای مواجهه با شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی امروز است. آنها به نوعی تنبلی بیمارگونه توأم با رفاه‌زدگی روی آورده‌‌‌‏اند و به آن دلخوش‌اند. توجه به معنویت در آنجا عمقی ندارد. از نظر فرهنگی هم تمایلی به رشد و ارتقاء ندارند. آنها زبان فرهنگ و هنر عصر جدید را هنوز درنیافته‌‌‌‏اند و با سینما، تئاتر و... رابطه‌‌‌‏ای برقرار نکرده‌‌‌‏اند.

امّا در ایران، وضع به طور کلی فرق می‌‌‌‏کند. اینجا سرشار از روح تمدن است.

برخلاف عربستان که به همان بعد ظاهری و سطحی تمدن کفایت کرده است، گویی ایرانی‌‌‌‏ها به چیزی جز دستیابی به روح تمدن رضایت نمی‌‌‌‏دهند. ایرانی‌‌‌‏ها زبان فرهنگ و تمدن عصر جدید را به‌‌‌‏خوبی آموخته‌‌‌‏اند و به رویارویی با ارزشهای دنیوی آن برآمده‌اند. ایده‌‌‌‏ای که غرب از آن به بنیادگرایی اسلامی تعبیر کرده و تمام تلاش خود را در جهت مهار کردن آن به کار می‌‌‌‏برد.

حضور: شما به نکتۀ مهمی اشاره کرده‌‌‌‏اید. دقیقاً یکی از نقاط کور در روابط ایران با غرب نیز همین نکته است. اختلاف ایران با غرب، اختلاف ماهوی و مربوط به روح حاکم بر فرهنگ اسلامی در ایران و فرهنگ غربی است. ایرانی‌‌‌‏ها به تعالیم معنوی برخاسته از دین الهی اسلام اعتقاد کامل دارند و تمامی مایه‌‌‌‏ها و خصلت‌‌‌‏های فرهنگیشان در امتزاج با این جوهرۀ معنوی شکل گرفته است.

امّا آنچه بر فرهنگ غرب غلبه دارد سودای رهایی انسان از دین و ارزشهای الهی است که البته خیالی بیش نیست و باطل است و محال می‌‌‌‏نماید. ولی سیاستمداران غربی به خصوص امریکایی‌‌‌‏ها به گونه‌‌‌‏ای موذیانه این تفاوت‌ها را نادیده گرفته و ایران را به تهمت‌‌‌‏هایی بی‌اساس متهم می‌‌‌‏کنند و آنگاه رسانه‌‌‌‏های گروهی غربی که در خدمت منافع غیر انسانی همین سیاستمداران گام برمی‌‌‌‏دارند، به طور شبانه‌‌‌‏روزی این تهمت‌‌‌‏ها را در سراسر جهان منتشر می‌‌‌‏کنند و بدین وسیله می‌‌‌‏کوشند چهرۀ جمهوری اسلامی ایران را در انظار جهانی نامطلوب جلوه دهند. آنها اختلاف ایران با غرب را به سطوح اقتصادی تنزل می‌‌‌‏دهند تا بلکه بتوانند عمق اختلافات را بپوشانند.

اختلافاتی که به هیچ عنوان نمی ‌‌‌‏توان ماهیت آن را به معاهدات تجاری و اقتصادی فروکاست.

عثمانف: من هم همیشه به این فکر می‌‌‌‏کنم که چرا غربی‌‌‌‏ها و در رأس آنها آمریکائیها می‌‌‌‏خواهند همۀ مردم را مجبور کنند تا ارزشهای آنان را بپذیرند. مثلاً اگر یک حبه قند سفید است و ابعاد شخصی دارد آنها به جای برخورداری از این ویژگیها، به یکبارگی درصدد دگرگون کردن آن برمی‌‌‌‏آیند و آن را مطابق سلیقه خود درمی‌‌‌‏آورند. روح انحصارگری ذات آنها را فرا گرفته است و به همین دلیل در امور داخلی همۀ کشورها و ملتها مداخله می‌‌‌‏کنند. منشور جهانی سازمان ملل و همۀ معاهدات را به بازی می‌گیرند و تنها به سلطۀ خود می‌‌‌‏اندیشند. آنها حتی به اروپا هم رحم نمی‌‌‌‏کنند. بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، به کشورهای استقلال یافته روی آوردند و می‌خواهند آنها را نیز به تقلید از خودشان وادارند. ما می‌‌‌‏خواهیم راه خاص تولیدات مادی و تکنولوژی را از آنها بیاموزیم، ولی طریق زندگی خودمان را حفظ کنیم، ولی آنها ارزشهای فرهنگی، قومی و ملی جامعۀ ما را به مبارزه فرا خوانده‌‌‌‏اند و درصدد استحاله آن برآمده‌‌‌‏اند.

حضور: کی و چه هنگامی شما احساس کردید که حوادث و تحولات ایران و انقلاب اسلامی انعکاس جهانی دارد و بر حوادث جهانی اثر می‌‌‌‏گذارد.

عثمانف: درست از وقتی که آمریکاییها بدگویی علیه ایران را شروع کردند ما متوجه تحولات ایران شدیم و اخبار مربوط به ایران را از روزنامه‌‌‌‏ها و رادیوها دنبال کردیم. حکومت شوروی هم، اگر چه قبلاً از حوادث ایران خشنود نبود ولی از آنجا که انقلاب اسلامی را در رویارویی با امریکا می‌‌‌‏دید اخبار آن را بازتاب می‌‌‌‏داد تا به هر حال وجهۀ انقلابی خود را حفظ کند.

البته از موقعیت ایران و جایگاهی که در تمدن جهانی دارد همه ما به خوبی آگاهی داشتیم، با وقوع انقلاب اسلامی ابعاد جدید این تمدن هم شناخته شد. خود من در بچگی داستانِ پهلوانان ایران به ویژه حماسه فردوسی و سرگذشت رستم را به زبان قرقیزی خوانده بودم و از طریق این داستانها با فرهنگ ایرانی آشنا شده‌‌‌‏ام امروز تحصیل‌ کردگان و روشنفکران ما فرهنگ ایرانی را بیشتر از طریق مطالعۀ آثار شاعران بزرگی چون فردوسی، خیام، حافظ، سعدی، مولوی می‌‌‌‏شناسند. اشعار آنان معنویت عظیم فرهنگ ایرانی را بازگو می‌‌‌‏کند. معنویتی که در هیچ یک از فرهنگ‌‌‌‏های جدید بشری احساس نمی‌‌‌‏شود.

حضور: با این همه، ایران امروز وضع خاصی دارد. ما تجلی نوینی از آن معنویت را اکنون دوباره در عرصۀ جهانی مشاهده می‌‌‌‏کنیم. ایران امروز همان روح اسلامی است که از کالبد استتار و تیرگی قرون و اعصار بدر آمده و جهان را به راهی نو فرا می‌‌‌‏خواند. ایرانیان اکنون هویت تازه‌‌‌‏ای یافته‌‌‌‏اند که در رژیم گذشته مجال بروز آن را نیافته بودند. آنچه ما را با رژیم گذشته درگیر کرد و وادار نمود تا مبارزۀ گسترده‌‌‌‏ای را آغاز کنیم و به پیروزی نهایی برسیم همین نیاز به خودآگاهی دینی و خلأ معنویت بود. معنویتی که از ذات دین برمی‌‌‌‏خیزد. نمونه‌‌‌‏های درخشان چنین معنویتی در زندگی پیامبر اسلام و پیشوایان دینی تحقق پذیرفته است. در روزگار ما امام خمینی مظهر چنین معنویتی است. وی با رهبری و هدایت قیام اسلامی ملت ایران، ارکان حکومت سلطنتی را متزلزل ساخت و جمهوری اسلامی را جایگزین آن نمود. برداشت شما از مجموعۀ این تحولات در ایران چیست و شخصیت حضرت امام را چگونه می‌‌‌‏بینید.

عثمانف: ما در ابتدا همه چیز را سیاه می‌‌‌‏پنداشتیم. مطبوعات مارکسیستی اگر چه وابستگی نظام سرنگون شدۀ قبلی به آمریکا را تحمل نمی‌‌‌‏کردند و از انقلاب ایران در ظاهر راضی بنظر می‌‌‌‏رسیدند، امّا سیاست رهبران انقلاب اسلامی که در شعار معروف «نه شرقی نه غربی» بخوبی منعکس شده هم باب طبعشان نبود. به همین دلیل همآوا با مطبوعات غربی به ترسیم چهره‌‌‌‏ای مخدوش و تحریف شده از انقلاب اسلامی پرداختند. از نظر تحلیل‌گران غربی ایده‌‌‌‏های اصلی انقلاب اسلامی نوعی بنیادگرایی بود که با خشونت و تندروی درآمیخته است و باید با آن مقابله کرد. اینها خط سیر اصلی تحلیل محافل غربی و شوروی بود. امّا از میان این تحلیل‌ها و اخباری که در دسترس ما قرار می‌‌‌‏گرفت آنچه به طور پراکنده دستگیرمان می‌‌‌‏شد از انقلاب اسلامی ایران تصویر دیگری را ارائه می‌‌‌‏کرد. تصویری که با واقعیت‌‌‌‏ها تطابق بیشتری داشت. امام خمینی با آنکه بیش از هفده سال در خارج از کشور به سر برده بود، ضربان قلب مردم ایران را در دست داشت. دلهای آنان را به دست آورده بود و آنان را به راهی که صلاحشان بود هدایت می‌‌‌‏کرد.

حضور: به نظر شما انقلاب اسلامی در میان مردم کشورهای تازه استقلال یافته بیشتر از چه جهاتی حائز اهمیت است.

عثمانف: برای ملت ما یا سایر ملتهای کشورهای تازه استقلال یافته، انقلاب اسلامی از جهات گوناگون مهم است. اوّل از جهت معنویتی که دارد، دوّم به خاطر روح خوداتکایی و بریدن از سلطه، سوم از جهت راهی که برگزیده، نه از شرق پیروی کرده و نه به راه غرب می‌‌‌‏رود بلکه راهی خاص را، برگزیده و با الهام از دین اسلام و معنویت ایرانی آن راه را طی می‌‌‌‏کند.

حضور: آیندۀ این راه را چگونه می‌‌‌‏بینید.

عثمانف: من بر آن هستم که موفق خواهید شد. البته در کوتاه مدت بهبود وضع اقتصادی خیلی مؤثر است. باید تولیدات صنعتی را افزون نمایید. محصولات قابل رقابت در بازار را افزون کنید. این گام اوّل است. ولی امروز از عجایب روزگار ما این است که اقتصاد جای فرهنگ را گرفته، گویی انسانها فراموش کرده‌‌‌‏اند که فرهنگ پایۀ زندگانی است نه اقتصاد. امروز قبل از هر چیز کالا ارزش دارد. یک کشور را جهانیان به اقتصادش می‌‌‌‏شناسند. این که در ایران جواهرات دلکش تولید می‌‌‌‏شود و صنایع دستی آن رونق دارد یک ارزش شده است. ولی رشد و اعتلای فرهنگی امر دشواری است. تولید انبوه لباس گوناگون و کفش‌‌‌‏های ورزشی به مراتب آسانتر است. و نظام‌‌‌‏های اقتصادی به این ابعاد بیشتر توجه دارند. به ماشینهای گوناگون مثل «تویوتا» و «سونی» فکر می‌کنند، نه به فرهنگ. برای مطلوب جلوه دادن ایده‌‌‌‏ها و ارزشهایتان، اوّل باید نیازها را برآورده سازید. بعد از آن ارزشهای واقعی، خود به خود تثبیت می‌‌‌‏ شوند.

حضور: حضرت امام خمینی در پیامشان به گورباچف، به یکی از فرازهای درخشان انقلاب اسلامی ایران اشاره کردند و آرمان اصیل انقلاب اسلامی را که همان ایمان به توحید است به ایشان یادآوری نمودند و او را به تأمل در جلوه‌‌‌‏های هستی و دین الهی اسلام فرا خواندند. آیا شما این پیام را مطالعه کرده‌‌‌‏اید.

عثمانف: بله. البته! با پیام امام خمینی به گورباچف ما در حقیقت به عمق شخصیت ایشان پی بردیم و فهمیدیم که امام خمینی شخصیتی سیاسی در ردیف سایر رهبران کشورها نیست. بلکه مقام مذهبی دارد و در میان مردم شخصیتی مقدس است. آن پیام، مهم‌‌‌‏ترین و رساترین صدای انقلاب ایران در میان ملت ما بود.

حضور: چه آثار دیگری از حضرت امام خوانده‌‌‌‏اید.

عثمانف: بعضی از آثاری که به زبان روسی ترجمه شده و هم چنین ترجمه انگلیسی پیامهای امام به مناسبت حج را خوانده‌‌‌‏ام. ولی در اینجا فهمیدم که امام خمینی آثار بسیاری تألیف کرده‌‌‌‏اند که غالباً به زبان عربی است و به فارسی هم ترجمه شده است. خیلی دوست دارم ترجمه‌‌‌‏های این آثار به زبانهای روسی یا انگلیسی را بخوانم.

حضور: کار اصلی مؤسسه، تنظیم و چاپ آثار امام به زبانهای ملل است. ما در حال حاضر، وصیت‌نامه آن حضرت را به چندین زبان ترجمه و چاپ کرده‌‌‌‏ایم. وضع چاپ در کشور ما خوب است. امیدواریم در آینده برخی دیگر از آثار حضرت امام را به زبانهای زندۀ دنیا ترجمه و منتشر نمائیم

عثمانف: وضعیت چاپ در ایران بسیار مطلوب است. سال گذشته نمایشگاه کتاب ایران در بیشکیک و در نزدیکی مقر صدا و سیما برگزار شد. من در این نمایشگاه از نزدیک شاهد ارتقا کیفی وضع نشر در ایران بوده‌‌‌‏ام.

حضور: وضعیت کلی نشر، فرهنگ، و موقعیت صدا و سیما در کشور شما چگونه است.

عثمانف: کار نشر روال خوبی ندارد. روزنامه‌‌‌‏هایی که قبلاً تیراژشان بین 100 الیٰ 300 هزار بود، حالا با تیراژی در حدود ده الی بیست هزار به زبان قرقیزی، منتشر می‌‌‌‏شود، تیراژ این نشریات به زبان روسی نیز از سی الی شصت هزار بیشتر نیست. تلویزیون و رادیو به تنها کانال کسب اخبار که در دسترس همگان قرار دارد تبدیل شده است. از همین رو هر چیزی که از طریق تلویزیون پخش می‌‌‌‏شود به عنوان خبر اصیل ارزیابی و پذیرفته می‌‌‌‏شود. یعنی هر آنچه ما می‌‌‌‏گوییم آنها می‌‌‌‏پذیرند. ما در طول روز حداقل 5/5 – 5 ساعت برنامه‌‌‌‏های تلویزیونی و 25 ساعت از طریق دو شبکه رادیو برنامۀ رادیویی پخش می‌‌‌‏کنیم. در این مدت همه گونه اطلاعاتی به مردم داده می‌شود. البته توانایی تکنیکی و فنی ما محدود است. از کل برنامه‌‌‌‏ها، 5/3 ساعت برنامه‌‌‌‏های خودی یعنی اخبار، گزارش، و نظایر آن است و این همۀ امکانات ما را تشکیل می‌‌‌‏دهد. ما امکان اعزام خبرنگار به خارج از کشور نداریم. از اینرو مطالبمان به موضوعات داخلی مربوط می‌‌‌‏شود. اگر دولتهایی مانند ایران به ما برنامه‌‌‌‏های ویدئویی، فیلم‌‌‌‏های سینمایی، یا موسیقی و فرهنگی ارائه نمایند ما آمادۀ پخش آن هستیم.

حضور: از مسائل قرقیزستان و تحولات اخیر آن برای ما بگویید.

عثمانف: من فکر می‌‌‌‏کنم در جامعۀ ما تا این لحظه، جای یک ایدئولوژی منسجم همپای زمان خالی است. ایدئولوژی‌‌‌‏ای که ویژۀ گذشتن به دورۀ اقتصادی جدید باشد. منظورم یک نظام هماهنگ و کامل دولتی است. البته شخصیتهایی چون رئیس جمهور آقایف یا بعضی دیگر از جمله رئیس پژوهشگاه علوم، کارشناس شناخته شده‌‌‌‏ای چون آقای کوی چویف دائم نظرات خودشان را دربارۀ مسائل روز ارائه می‌‌‌‏دهند. امّا یک خط مشی جامع همانند برنامه‌‌‌‏های 5 ساله شما یا برنامه‌‌‌‏هایی که در شوروی سابق وجود داشته‌‌‌‏اند، در کشور ما وجود ندارد. من فکر می‌‌‌‏کنم این خودش علت کندی اصلاحات ماست. من بر روی این نکته مخصوصاً تأکید می‌‌‌‏کنم چون گذشتن از وضع اقتصادی گذشته به اقتصاد بارز و رواج‌بخش خصوصی فرهنگ خاص خودش را می‌‌‌‏خواهد. طبیعی است که بیشتر خدمات اجتماعی به عوض پول ارائه خواهند شد. در چنین محیطی نقش افراد، لیاقت و کاردانی آنها تأثیر به سزایی دارد. ولی مردم ما هنوز عادت دارند که دولت نیازهایشان را رفع کند. و هنوز به کمک‌‌‌‏های دولتی چشم دارند. و این درد نه تنها دامنگیر افراد عادی است بلکه خود رهبران هم به آن دچارند.

حضور: از این که وقتتان را برای گفتگو در اختیارمان قرار داده‌‌‌‏اید، تشکر می‌کنیم.

عثمانف: من هم از شما سپاسگزارم.

 

 منبع: حضور، ش 11، ص 32.

. انتهای پیام /*