طلال عتریسی در گفتگو با حضور:
رهبری امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی اساس حرکت و تحول جهان کنونی است
حضور: استاد مختصری از شرح حال خودتان را بیان نمائید.
طلال عتریسی: اسم من طلال عتریسی استاد در دانشگاه لبنان، رشته روانشناسی اجتماعی تدریس میکنم.
حضور: از تأثیر انقلاب اسلامی ایران و شخصیت حضرت امام در کشورهای عربنشین برای ما صحبت کنید.
طلال عتریسی: اگر به عقب برگردیم آنگاه که انقلاب پیروز شد و اوضاع اسلامی سیاسی را در دنیا مطالعه میکنیم درمییابیم
که در ابتدا افکار عمومی از کمونیسم متأثر شده بود و حرکتهای اسلامی حضور قوی در کشورهای عربی نداشتند و ماهیت این حرکتها غالباً بر دعوت مردم و یک سری تلاشهای اسلامی بود تا اینکه تغییر سیاسی در سطح حاکمان خائن ایجاد کند. حرکتهای اسلامی در بسیاری از کشورهای عربی نیز در همین زمره به شمار میآیند چه همگی برخلاف رویه اسلام عمل میکردند به این معنی که اندیشهای در سطح کشورهای عربی و در سطح دنیا رایج بود که تغییر سیاسی ایجاد کردن در توان دین اسلام نیست، زیرا افکار کمونیستی و ملیگرایی سیاسی حضور بیشتری داشت. این طرز فکر با تحقق پیدا کردن انقلاب اسلامی در ایران تغییر کرد. البته باید ملاحظه کرد که افکار کمونیستی و الحادی که بر احزاب و تشکیلات سیاسی حاکم بود در برنامههایشان به بنبست رسیده بودند، به طوریکه در بعضی اوقات این افکار نتوانستند به نتیجه یا تغییر مطلوبی در حاکمیت برسند. در کشورهای دیگر این افکار و حرکات در کمتر از نیم قرن نتوانستند که تغییر در جامعه یا در حاکمیت ایجاد کنند در این مرحله بود که انقلاب اسلامی با شعارهای روشن خود و اهداف اسلامی، فرهنگی و اخلاقیش حضور پیدا کرد. آن چیزی که امام خمینی راحل در بسیاری از سخنرانیها و موضعگیریهایش از ابتدای انقلاب و حتی قبل از پیروز شدن انقلاب مطرح کرده بود این بود که اسلام میتواند تغییر را در سطح جامعه و حاکمیت ایجاد کند و اسلام نیازی به مشارکت افکار دیگری در این تغییر ندارد، و اینکه اسلام باید اسلام حرکتزایی باشد که مطابق با توصیفات اسلام باشد نه چیز دیگری. آنچه که به امام اجازه داد تا بر این افکار تأکید بکند پیروزی انقلاب اسلامی بود به این دلیل میتوان گفت پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و افکاری که از اسلام ارائه کرد در سطح دنیای اسلام دو انقلاب ایجاد کرد انقلاب در داخل اسلام و گرایشات فقهی اسلام به طوریکه لزوم حرکت و جنبش را در این عصر مورد تأکید قرار میداد، به خاطر اینکه جامعه اسلامی و حکومت اسلامی را بهپا کند برخلاف گرایشات و اندیشههای عده زیادی که این فکر را رد میکردند، انقلاب دوم آن بود که در سطح دنیا خارج از دایرۀ اسلام فقهی، بوجود آمد و تأکید بر این موضوع داشت که اسلام میتواند تغییر ایجاد کند و میتواند به حاکمیت برسد و میتواند دولت تأسیس کند برخلاف فکری که از دوره نهضت اروپا علیه آن بود و از دوره انتشار افکار مارکسیستی که اعتقاد داشت که این ملتها را ضعیف میکند و دین افیون ملتهاست. به همین دلیل انقلاب امام بمثابه تغییر بزرگی است که در دهه هشتم در دنیا در سطح حرکتهای اسلامی و شخصیتها رفته رفته بوجود آمد، به این سبب ملاحظه میکنیم که حرکتهای اسلامی در بیشتر کشورهای اسلامی و عربی در دهه هشتاد یعنی بعد از پیروزی انقلاب رفته رفته به سمت رسیدن به حاکمیت قدرت در جوامعشان گام برمیدارند به طوریکه تا به امروز میان آنها و کشورهایشان جنگ ادامه دارد.
حضور: تحلیل شما از مسألۀ فلسطین و جریانات موجود چیست؟
طلال عتریسی: ما میدانیم که مسأله فلسطین از زمان اشغال فلسطین به سال 1240، مسأله اساسی جهان اسلام است و نیز مسأله اساسی دیگر، استکبار جهانی است که فلسطین را از اسلام جدا کرد. به همین سبب یک اتفاق متقابل ولی با منافعی مختلف را میبینیم. در جهان اسلام با وجود اختلاف دولتها و مردم، مسألۀ فلسطین را مسألۀ اصلی میشمرند که هیچ اختلافی در قانونی بودن آن نیست، چنانچه عموماً دنیای غرب با وجود اختلاف میان قدرتهای بزرگ در طول تاریخ بر پشتیبانی اسرائیل و اشغال فلسطین متفق هستند به این دلیل هرگاه به طرح تحمیلی جنگ بین عرب و اسرائیل نظر میکنیم که همان مسئله فلسطین است، من معتقدم که قدرتهای بزرگ به نمایندگی آمریکا دائماً میخواهند مصلحت اسرائیل را حفظ کنند و مسأله فلسطین را از اسلام جدا و از دست مسلمانان بگیرند.
حضور: با توجه به اینکه شما در زمینه روانشناسی انسان دارای دانش و تسلط بالایی هستید، سه سؤال مطرح میکنیم، یکی در مورد شخصیت مدیران آیندۀ حاکم بر جهان، آنها در آینده چه ویژگی میتوانند داشته باشند؟ دوم در مورد روحیه و روان امام به عنوان یک ظهور مقدس. سوّم در مورد روان انسان معاصر و گرایشات انسان امروز، استاد چه بررسی و تحلیلی در این باره دارند؟
طلال عتریسی: امتیازات خاصی که امام راحل به جای گذاشت و بر تمام مردم جهان تأثیر نهاد، علاوه بر افکار و سیاستهایش روش حیات و زندگانی امام است، روش ساده و خاضعانه، روشی که برای دنیای معاصر ما نامأنوس است. به عبارت دیگر همه کسانی که در موقعیت امام بودند زندگی راحتی میکردند و در حد امکان از قدرت و تسلّط بر دولتهایشان و یا در سطح جهانی لذت میبردند، ولی امام چنین نبود. علاوه بر این شخصیت امام یک شخصیت چند بعدی است، نه یک بعدی، یعنی اینکه او در شخصیتش سیاست را با اخلاق، تقوی، سادگی و تواضع جمع کرده است که این صفات در هیچ یک از شخصیتهای بارز دنیا دیده نمیشود و شاید بسیاری از علماء را ببینیم که خود را به صفات عرفانی، اخلاقی و غیر آنها زینت داده باشند ولی خصوصیت امام در این بود که امام در موقعیتی بود که هر چه را میخواست و دست به هر چیزی که مینهاد برای او مهیا بود ولی متأثر از اینها نشد، در زندگی شیوهای را در پیش گرفت که به زندگی سادهترین مردم و فقیرترین آنها نزدیک بود و این مسئله علاوه بر ابعاد روحی و معنوی که امام داشت و شاید شخصی مثل من از آن اطلاع نداشته باشد، یک اثر عمیق در وجود نه تنها ایرانیها بلکه میلیونها فرد خارجی گذاشته است. به این دلیل من اعتقاد دارم که این شخصیت بر عده بسیار زیادی که به اسلام گرویدهاند اثر عمیقی گذاشته است بدون اینکه با امام و یا حتی با جمهوری اسلامی ارتباط مستقیمی داشته باشند.
نسبت به انسان معاصر، من معتقدم که امکانپذیر نیست از انسان معاصر صحبت کنیم، بدون اینکه از آنچه که تمدن امروز به آن رسیده است و از آنچه که برای انسان پیش آورده است صحبت نکنیم ما در تمدن امروز مشکلی را میبینیم و اگر میگویم تمدن امروز منظورم تمدن غربی است زیرا تمدن غربی مسلط بر دنیای ماست. آن مشکل در مسائل ذیل نمایان میشود: این تمدن پیشرفت تکنیکی و علمی زیادی را محقق ساخته است ولی این پیشرفت ابعاد روحی، معنوی و اخلاقی انسان را کنار زد، اساس این امر به آغاز انقلاب صنعتی و عصر نهضت اروپا برمیگردد که بر پایه نابودی دین و کلیسا بوجود آمد به طوریکه بعدها مسئله دگرگون شد و به جای دین، عقل معتبر، گردید. این امر در نتیجه دگرگونی هایی بود که پدید آمد و بر دو خط با سرعت غیرمتساوی سیر میکرد، خط اوّل، خط علم و تکسب بود که با سرعت زیادی حرکت می کرد و خط دوم خط اخلاق و معنویت بود که به صورت قهقرایی حرکت میکرد. به این سبب میبینیم که انسان معاصر در تمدن امروز در مشکل انسانی، روحی، معنوی و اخلاقی به سر میبرد و از سالها پیش تحقیقات و بررسیهای زیادی حتی در دنیای غرب پیرامون این مشکل طرح شده است، این تحقیقات تأکید دارند که پیشرفت در این مسیر به سقوط همه دستاوردهای تمدن غرب میانجامد و این برای تمام بشریت زیان خواهد بود. این تحقیقات انسان را به لزوم برگشت به احیاء ابعاد روحی و معنوی فرا میخواند و من معتقدم که جهان اسلام نیز درگیر این مشکل است، زیرا از یک قرن پیش از رهآوردهای تمدن غربی متأثر شده است. در طول این مدت به صورت دو شخصیت زندگی کرده است، بقایای شخصیت اسلامیش و آنچه که دستاوردهای تمدن غرب او را بدان سوق میدهد به این دلیل ممکن است به طور خلاصه بگویم که انسان معاصر یک انسان نیست بلکه بر یک انسان در جوامع مختلف میخواهم تأکید کنم تمدن غربی که تمدنی مسلط بر جهان اسلامی ما به حساب میآید رفته رفته بنا به گفته بسیاری از اندیشمندان و محققان از سرنوشتی که منتظر اوست میترسد اگر ابعاد روحی و معنوی انسان را جبران نکند.
حضور: به نظر شما مهمترین مسئله جهان اسلام چیست؟
طلال عتریسی: جهان اسلام در مشکلات بسیاری به سر میبرد ولی میتوان اولویت هایی را برای این مشکلات قرار بدهیم.
مشکل اوّل مسئله رهبری در جهان اسلام است به این معنی که در جهان اسلام رهبری واحد نیست و دلیل این مسئله وجود حکومتهای متعدد و سیاستهای مختلف این حکومتهاست. هر حکومتی و هر رئیس جمهوری به این چشم دوخته که در جهان اسلام نقش اوّل را بازی کند. مشکل دوم که به مشکل اوّل مربوط میشود این است که اکثر این حکومتها مستقل نیستند، یعنی سیاستگذاریهایشان از تصمیمات خودشان سرچشمه نمیگیرد بلکه در گرو منافع دولتهای غربی یا قدرتهای بزرگ است. این یکی از دلایلی است که مانع اتفاق و اجماع این حکومتها بر رهبری واحد میشود. مشکل سوم، مربوط به مشخص کردن منافع مشترک در جهان اسلام است و در مقابل، مشخص کردن خطرهایی که جهان اسلام را تهدید میکند، من معتقدم که سایر مشکلات به مشکل اوّل (رهبری واحد) برمیگردد.
حضور: نظر شما در مورد برائت از مشرکین چیست؟
طلال عتریسی: در تفسیر این مسئله دو سطح دیده میشود سطح اوّل، سطح قرآن کریم است که نص صریح در مورد آن دارد که بین حج و اعاده برائت رابطه ایجاد میکند، در این سطح هیچ مشکل و پیچیدگی دیده نمیشود. اما سطح دوم این است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران هیچکس متوجه این موضوع نبود به این صورت که حج به عنوان یک عبادت فردی صورت میپذیرفت، هزاران هزار مسلمان از گوشه و کنار جهان در حج همدیگر را میدیدند ولی عبادتشان یک عبادت فردی بود. فقط این اعلان برائت بود که میتوانست این عبادت فردی را به آیین ابراهیمی یعنی عبادت دسته جمعی بدل کند. از طریق اتفاق مسلمانان و یکپارچگی آنان ولو در یک زمان و مکان یعنی پیرامون شعارهای مشخص و مشخص کردن خطرهای سیاسی که قبلاً گفتیم اینها مورد اختلاف جهان اسلام است بنابراین میتوان فهمید کشتاری را که سالها پیش سعودیها مرتکب شدند و راهپیمایی را منع کردند و همیشه در خصوص این موضوع اختلاف میکردند، همه اینها اختلاف دیدهای سیاسی را منعکس میکند. مشکل در فهم نص صریح قرآن نیست، مشکل در بخش سیاسی است و در مشخص کردن این موضوع است که چه کسی برای جامعه اسلامی یا دولت اسلامی خطرآفرین است؟ در این مسئله اختلافی است بین حکام سعودی و مسئولان جمهوری اسلامی که در مفهوم اعلان برائت از مشرکین منعکس میشود.
حضور: وجوه اختلاف در بین مذاهب اسلامی در چیست؟ و چگونه میتوان مسلمانان را برای مبارزه با استکبار گرد هم آورد و ید واحده ساخت؟
طلال عتریسی: من معتقدم که مشکل در رویارویی با استکبار جهانی اختلاف مذاهب نیست. مسئله اختلاف سیاسی در مشخص کردن استکبار است. من معتقد نیستم که مسئله، فقط مسئله شیعه و سنی یا این مذهب و آن مذهب است، نه هرگز چنین نیست. اساس مشکل فقهی نیست زیرا اساس همه اختلافات بین مسلمانان در دنیای امروز سیاسی است و فقهی نیست، بدین سبب ما اختلافاتی بین خود مذهب فقهی در دولتهای اسلامی میبینیم ولی خود این دولتها، حرکتهای اسلامی را از مشارکت سیاسی منع میکنند و یا اساساً خود آن حرکتها را به رسمیت نمیشناسند و یا آتش جنگ بین خود و حرکتهای اسلامی بوجود میآورند و این حرکتها و آن دولتها به مذهب واحدی اعتقاد دارند به عنوان مثال در مصر، تونس و الجزایر، درگیریهایی که امروز در الجزایر بین حکومت و حرکتهای اسلامی اتفاق میافتد به دلایل فقهی نیست. چنانچه اساس اختلافی که بین ایران و دولتهای غربی و اسلامی است، فقهی نیست بلکه سیاسی است. بنابراین باید مسئله را از دید سیاسی بررسی کنیم در کنار آن موضوع، بحث از تقریب بین مذاهب مطرح میشود. من معتقدم که در حالت کنونی مشکل است که اتفاق نظری بین دولتهای اسلامی در مقابل استکبار جهانی پدید آید، زیرا اکثر این دولتها در مشخص کردن مصالح سیاسی که مناسب آنهاست اختلاف دارند. به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران دولتهای استکباری را مشخص میکند که مصلحت جهان اسلام را نمیخواهند، دولتهای استکباری را آمریکا و اسرائیل به طور مشخص معین میکند. در حالیکه اکثر حکام کشورهای اسلامی این دو دولت را خطر جهان اسلام به حساب نمیآورند. بنابراین من معتقدم که هم اکنون گفتار از وحدت سیاسی در رویارویی با استکبار جهانی مشکل است ولی میتوان از مصالح اقتصادی بعد از تبادل فرهنگی بین دولتهای اسلامی صحبت کرد ولی برخورد سیاسی واحد از ناحیه کشورهای اسلامی خصوصاً با این دولت خیلی مشکل است البته شاید نسبت به موارد دیگر بتوان یک هماهنگی در عمل سیاسی مشترک بین کشورهای اسلامی ایجاد کرد.
حضور: نظر شما در مورد اسلام ناب محمدی و اسلامی که وهابیت مروج آن است، چیست؟
طلال عتریسی: من معتقدم که مسأله فقط به فهم از اسلام برنمیگردد زیرا مسئله به تنهایی مسئله فقهی نیست بلکه فهم اسلام ابعاد مختلفی دارد. ولی آنچه را که امام راحل مطرح کرد در اعاده روح به اسلام خلاصه میشود که از طرف حکومت و دولتهای اسلامی نابود شده بود. به عبارت دیگر امام خواست که روح تحرک را به اسلام بازگرداند بعد از اینکه تصور عمومی در مورد اسلام این بود که آن یک عبادت فردی، یک سری مراسم دینی، تصوف و شعائر است بدون اینکه در مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دخالت داشته باشد، به استناد تجربه اسلامی ـ تاریخی، امام راحل اظهار داشت که اسلام ناب محمدی آن اسلامی است که در تشکیل حکومت و ایجاد تغییر تلاش میکند و تلاش میکند تا الگویش را به جهان معرفی کند. در مقابل اندیشه دیگری است که نمیخواهد اسلام تحرک داشته باشد، نمیخواهد که اسلام با زمان و دگرگونیهایش بر اساس اصول روبرو شود. به عبارت دیگر میخواهد بین دین و سیاست جدایی بیفکند بویژه نزد وهابیت دو تعریف است. غیر آنها نیز گرایشاتی دارند که جدایی دین از سیاست را امری لازم الاجراء به حساب میآورند و نباید دین را در سیاست وارد کرد. چه، بعضی از فقها در مذاهب اسلامی که از چارچوبه وهابیت خارج هستند همین حرف را میزنند و همبستگی بین دین و سیاست را رد میکنند؛ بین آن دو جدایی میاندازند و معتقدند که اسلام فقط عبادت و یک سری اعمال شرعی است اگر چه وهابیت این مسئله را به شکل واضحتری پذیرفته است خصوصاً که ما مطابقتی بین حکام سعودی و مذهب وهابی میبینیم و با توجه به اینکه سیاست حکام سعودی، سیاستی است که به منافع آمریکا در منطقه مربوط میشود و میتوان صفت اسلام آمریکایی را بر سیاست آنها اطلاق کرد با علم به اینکه میتوان گفت دولتهای دیگری نیز در همین خط حرکت میکنند زیرا آنها معتقدند که آمریکا میتواند هر آنچه را که میخواهد محقق سازد.
حضور: کدامیک از آثار حضرت امام را مطالعه کردهاید؟
طلال عتریسی: من اکثر کتابهایی که از امام به عربی ترجمه شده است مطالعه کردهام کتاب سرّالصلوة، آداب الصلوة، اربعین حدیث، تمام سخنرانیهای امام، وصیتنامه سیاسی – الهی.
حضور: در حال حاضر وظیفۀ روشنفکران و علماء جهان اسلام چیست؟
طلال عتریسی: بیاد میآورم جملهای از امام که فرمود: بر علماء و روشنفکران واجب است با خطرهایی که جهان اسلام را تهدید میکند در چارچوب توانشان از طریق نوشتن و تألیف و کارهای دستهجمعی رویارویی کنند و چنانچه ذکر کردم مشکلات جهان اسلام بسیار است و باید علماء و روشنفکران اوّلاً به طور مؤکد اقدام به رشد فرهنگی جهان اسلام نمایند و من بر تأکید رشد پافشاری میکنم زیرا ما میدانیم که بسیاری از روشنفکران و حتی علماء یک دوگانگی در شخصیت و فکرشان در حال، بین رشد و اندیشه غربی و رشد و اندیشه اسلامی دیده میشود و دوگانگی در دو شخصیت غربی و اسلامی دیده میشود و بنابر همین، من میگویم وظیفه علماء و روشنفکران تأکید مسئله رشد و آنچه که بر آن مترتب است میباشد، منجمله مفاهیم، افکار و سیر و سلوک و زمانی که این به وجود آید به انسان اجازه میدهد که مشکلات این جهان را بیشتر درک کند و آنها را توضیح دهد زیرا وظیفه علماء و روشنفکران در دو مسئله خلاصه میشود، اوّل اظهار مشکلات جهان اسلام و دفاع از آنها، دوم توضیح این مشکلات به عموم مردم تا بتوانند آنها را بفهمند و در دفاع از آن مشارکت کنند.
حضور: نظر شما در مورد مراسم ارتحال امام چیست؟
طلال عتریسی: برگزاری مراسم ارتحال امام یک مسئله ضروری و مهم است و برای بسیاری از مهمانان خارجی که از گوشه و کنار جهان اسلام در سطوح مختلف فکری، فرهنگی، سیاسی در آن شرکت میکنند، شناختن جمهوری اسلامی ایران نیز مناسبت دارد. به طور طبیعی این امر مهمی است برای اینکه باید ارتباط این مردم و یا این هیأتها با امام، افکار امام خمینی و جمهوری اسلامی باقی بماند. ولی مانند هر عملی که انسان انجام میدهد دارای نواقصی است که از جمله آنها این است که کتابها یا کتابچههایی که افکار امام را به طور خلاصه بیان کرده باشند در اینجا نیست، خصوصاً میتوان فرض کرد که چه بسا برخی از میهمانان به بسیاری از کتابهایی که در مورد امام منتشر شده است، دست نیافتهاند و حتی اگر آن عده به کتابها دست یافته باشند، یادآوری بدان امری مفید است. مسئله دیگری نیز هست و آن اینکه میهمانان عموماً از قشرهای مختلف هستند مثلاً اساتید دانشگاه، روزنامهنگاران، مسئولان مؤسسات اجتماعی، جهادگران و غیره و مفید است که در ضمن برنامههای عمومی برای هر یک از قشرها برنامههای خاصی باشد تا از وجود این مهمانان در جمهوری اسلامی بیشتر استفاده شود. به عنوان مثال میتوان برنامه دیدار برای روزنامهنگاران با برخی از مسئولان جمهوری اسلامی، دیدارهای خاصی برای اساتید دانشگاهی با برخی از مسئولان در دانشگاه و غیر اینها ترتیب داد تا بیشترین استفاده از این مراسم برده شود.
منبع: حضور، ش 11، ص 10.
.
انتهای پیام /*