ابعاد عرفانی عاشورا و فلسفۀ اشک و آه در رثای سالار شهیدان از دیدگاه امام خمینی

  عزت الله واعظی

 کلمۀ نخست

سخن در چارچوب بررسی اندیشه و عمل مردی است که به اعتراف آگاهان، تاریخ اسلام بعد از ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - چهره ای چون او به خود ندیده که اینچنین در دو بعد اندیشه و عمل و در ابعاد گوناگون شخصیتی، از جامعیت نسبی بالا و اوصاف کم نظیر ممتاز برخوردار و از همه کس به آنان اقرب و اشبه باشد.

گرچه به استناد سخن نورانی حضرت امیر - علیه السلام - لا یقاس بهم احد[1]، ولی بی تردید امام خمینی یکی از نادرترین چهره های درخشان تربیت یافته در مکتب اهل بیت(ع) و شاگرد لایق و موفق مکتب انسان ساز قرآن و عترت بود.

از کوثر زلال و گوارای قرآن بنوشید و از خرمن دانش وسیع معصومین(ع) خوشه ها چید و از پرتو نور وحی و رسالت و امامت، به حرم دل فروغ و روشنایی بخشید، از سنن و سیرۀ اولیای کرام بهره ها جست، از همان اوان، راه را بروشنی یافت و بعون الله نیکو پیمود. و همین استفاده و استضائه، سبب برخورداری امام از وسعت  نظر، بلندی و ژرفایی اندیشه، قوت و گستردگی افق دید، درایت و هوشمندی و عمق بینش وی گردید و موجب شد تا آنچه خوبان همه داشتند و دارند او به تنهایی داشته باشد.

از این روی هر محقق نکته سنج اهل دقت و نظر، بخوبی می داند که سخنان نغز و گفتار حکیمانه و رهنمودهای نورانی آن حکیم متأله وآن شخصیت بی بدیل، یا برگرفته از قرآن و سنت است و یا ملهم از آن دو منبع غنی و دو گنجینه تمام ناشدنی.

به همین دلیل آثار علمی بجا مانده از امام یا سیره عملی و جلوه های رفتاری منقول از آن الگوی شایسته و اسوۀ حسنه روزگار ما، سرمایه ای پربها و منشوری گرانسنگ و مدل مقبولی است برای جستجوگران تشنۀ حقیقت و راهیان وادی نور و پویندگان مسیر کمال که از آن جمله است: شناخت امام عاشورا و حماسۀ جاوید کربلا، و شناخت ابعاد عرفانی عاشورا و فلسفه اشک و آه در رثای سید مظلومان و سالار شهیدان.

***

بی تردید پیروزی انقلاب اسلامی ایران شاخه ای از درخت تناور عاشورای ابی عبدالله و رشعه ای از رشعات قیام سالار شهیدان است*. این واقعیتی است که حتیٰ بیگانگان از اسلام نیز بدان معترف اند.

دکتر سلیمان کتانی، استاد دانشگاه و نویسنده برجستۀ مسیحی لبنانی می گوید:

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، خود، امتداد نهضت عاشورای حسینی است... همانگونه که امام حسین(ع) قیام کرد، امام خمینی نیز با همان روش علیه حکومتهای ظالمانه و کفرآمیز قیام کرد... قیام خونبار امام حسین(ع) به ثمر نرسید، مگر با قیام امام خمینی در زیر لوای انقلاب اسلامی ایران4

امام که خود یکی از تربیت یافتگان مکتبی است که امام عاشورا مؤسس آن بود، به دلیل بینش و باور مکتبی و هم به لحاظ وارث نسبی و هم به لحاظ داشتن روح آزادی و حماسی با اقتدا به امام عاشورا و با الهام گیری از کلمات و رهنمودهای نورانی آن حضرت و بهره وری از مفاهیم بلند و تأثیرپذیری از فرهنگ عاشورا، توانست رأیت آزادی ما را در مهد تشیع، در شهر خون و قیام برافرازد و برای مغضوبین مستکبران عالم و سیلی خوردگان تحت ستم، منادی حکمت و مصباح هدایت شود و چونان مقتدا و جد گرامیش در شرایط حکومت و ظلمت ستمشاهی، برق امید در دلهای محرومین و مستضعفین، حتی در دلهای محرومین خارج از مرزهای جغرافیایی و فکری و عقیدتی، بدرخشاند و سفینه نجات ستمدیدگان و مظلومین بی پناه پس از قرنها تحمّل ستم و دغل گردد و آنان را به ساحل رهایی و آزادی و استقلال رساند و پس از آن نیز با الهام از رسالت بر دوشان پیام خون شهیدان کربلا در سفر بظاهر اسارت و دیگر اختران تابناک هدایت، مصمم و نستوه و مقاوم، در کوره های مختلف حوادث و شداید چون کوه بایستد و نفس رد و در برابر باطل و ستم و مظاهر شرک و کفر و نفاق، نرمش نشان ندهد و گامی به عقب ننشیند و با قلبی  مطمئن و سرشار از امید و ایمان به آیندۀ درخشان ندا در دهد.

انقلاب ما در اوج قلۀ عزت و شرافت، مشعل دار هدایت نسلهای تشنه است و قطرات خونشان (شهیدان) سیلابی عظیم و توفانی سهمناک را برپا کرده است و ارکان کاخهای ظلم و ستم شرق و غرب را به لرزه  انداخته است... و (این همه) هنوز اوّل ماجراست... (و) اینها همه از برکات سحر شهیدان ماست و ما در انتظار رؤیت خورشیدیم5. و مصمم و قاطع اشعار می دارد:

تا بانک لا اله الا الله و محمد رسول الله در جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه است ما هستیم. 6

زیرا: تمام گرفتاریهایی که ملتها پیدا کردند از دست این ابرقدرتهاست.7 ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد.8 سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمی رسند. 9

و می فرماید: ما هیچ خوفی از ابرقدرتها نداریم، و در عین حالی که دستمان از همۀ آن سلاحهای کذا(یی) کوتاه هست، لکن ایمانمان ما را وادار می کند که نترسیم و خوف نداشته باشیم.10

ما می خواهیم انقلابمان را صادر کنیم... (و) من به سهم خودم هیچ نگرانی ندارم راجع به انقلاب، انقلاب راه خودش را پیدا کرده و پیش می رود.11

جریان انقلاب تداوم می یابد و می رود تا شاخه های پرثمر و پرخیز و برکت این شجره طوبیٰ که «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء»12 در اقصیٰ نقاط گیتی سایه گستراند و زمینه ساز دولت یار گردد ان شاءالله.

 

مقدمه:

گرچه در طول تاریخ سعی شد از همان آغاز حقیقت چهرۀ عاشورا برای نسلهای بعد بخوبی مشخص نشود تا برای آیندگان، درس عبرت13 و منبع الهام بخش14 نباشد، و مدام کوشش شده تا با تحریفات و جعلیات و تبلیغات سوء و نیرنگ و دروغ، گرد و غبار غفلت و نسیان بر آن بپاشند و تصویر روشن آن را با نقاب پیرایه ها و اضافات پوشیده نگاه دارند.

خفاشان گریزان از نور حقیقت، سعی در خاموش کردن خورشید عاشورا، و استعمارگران فریبکار و نیرنگ باز، همواره اهتمام در تعطیل کردن این کلاس بزرگ معلم بشریت را داشته و دارند... !

از دیر باز کسانی از دشمنان آگاه یا سطحی اندیشان و کوته بینان، با تنگ نظری و خام اندیشی و کج فهمی، با حملات ناجوانمردانه، دانسته یا جاهلانه، با ژست روشنفکرمآبانه برای حفظ منافع یا موقعیت اجتماعی خود یا خوشایند برخی ذائقه های علیل و بیمار، با القای شبهه و ایجاد سؤال، از هر سوی به مذهب تشیع و مقدسات آن، یعنی مسیر طبیعی اسلام ناب محمدی15 تاختند و عده ای هم تحت تأثیر تبلیغات مسموم استعمارگران غربی یا وهابی های منحرف و وابسته، برخی شعائر مذهبی و سنتی، از جمله عزاداری سالار شهیدان را زیر سؤال بردند و به باد انتقاد گرفتند که مثلاً مگر حسین بن علی هدفش مقدس و عاشورا مبارزه ای پیروز نبود؟ پس باید هر ساله آن ایام سالگرد را جشن گرفت و شادمانی کرد. و یا اینکه حادثۀ خونبار عاشورا مثل بسیاری از حوادث خونین تاریخ، واقعه ای بود که رخ داد و گذشت و تمام شد، تجدید خاطرۀ آن در هر سال و گریستن و حالت حزن و غم و ماتم به خود گرفتن یعنی چه؟

امام خمینی(ره) در این رابطه می فرماید:

«حالا یک دسته آمده اند، می گویند که نه، دیگر روضه نخوانید، نمی فهمند اینها که روضه یعنی چه؟ اینها ماهیت این عزاداری را نمی دانند چیست؟... آنها از همین گریه ها می ترسند... اینها شعائر مذهبی... (و) سیاسی ماست که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلم فرساها... این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرامهای انحرافی می خواهند همه چیز را از دستتان بگیرند... جوانهای ما بازی این بزرگها را نخورند، اینها خیانتکارند».16

از احمد تیمیه و محمدبن عبدالوهاب و سید علی محمد باب گرفته تا احمد کسروی و شریعت سنگلجی و تا به امروز کسانی از این قماش، تلاش نمودند تا سوگواری و عزاداری هر سالۀ سالار شهیدان را تخطئه و محکوم کنند تا با این شگرد عوامفریبانه و مشی بیگانه پسند از تأثیر و کاربردش بکاهند ولی غافل از اینکه:

چراغی را که ایزد برفروزد              هر آن کس پُف زند ریشش بسوزد

 به موجب روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) که فرمود: انّ محبّة الحسین مکنونة فی قلوب المؤمنین لا تزول ابداً.17

نه تنها از حرارت و شور و عشق و ابراز ارادت شیفتگان خاندان عصمت، به ساحت قدس حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) کاسته نشد، بلکه بهتر از همیشه مجالس گرامیداشت یاد و خاطرۀ عاشوراییان، با رونق بیشتر و حرارت و گرمی افزونتری تا به امروز تداوم یافت.

عجب چراغ شگفت آوریست نورحسین     که هرچه باز می وزد می شود فروزانتر!

 گاه گفتند: گریه و زاری، سینه زدن و دَم گرفتن، از اختراعات مسیحیان است!

گاه گفتند: بر پایی مجالس عزاداری از ابداعات صفوی هاست!

گاه گفتند: مراسم سوگواری ابزار و بازیچه ای است در خدمت استعمار!

گاه گفتند: تشکیل مجلس عزاداری و ندبه وسیله ای است برای تخدیر اعصاب!

گاه گفتند: سوگواری و برپایی مجالس عزا و ماتم در هر سال، نمودی از ارتجاع و عقب افتادگی است!

گاه گفته و می گویند: تکرار هر سالۀ مراسم سوگواری و اشک و آه در رثای سالار شهیدان دکانی است برای سوء استفادۀ کسانی که دین را وسیله ای برای رسیدن به مقاصد دنیایی شان قرار داده و از راه دین نان می خورند!

و حال آنکه گریه برای امام حسین(ع) ریشه در تاریخ انسان من البدو الی الختم داشته و دارد و خواهد داشت.

و چه کار شایسته و ارزشمندی که هم در بردارندۀ اجر و ثواب معنوی فراوان و هم دارای آثار پرخیر و برکت دنیوی و اخروی است.

برابر روایات بی شمار وارده از معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - اوّل کسی که بر مظلومیت حضرت حسین(ع) گریه کرد آدم ابوالبشر بود.18

نوح نبی الله، ابراهیم خلیل الله، موسی کلیم الله، عیسی روح الله، محمد رسول الله، و امیرالمؤمنین و حضرت صدیقه طاهره و امام مجتبی و همۀ سفرا و رسولان و انبیای اولوالعزم از قرنها قبل، و همه امامان معصوم(ع) بارها و بارها، به مناسبتها، پیش از آنکه آن فاجعۀ هولناک در تاریخ حیات انسان رخ دهد، بر مظلومیت او اشک ریختند و هر کدام با تأسف و تحسر، با زبان حال و قال جمله ای در رابطه با شهادت و مظلومیتش بیان داشتند و قاتلان حضرتش را لعن فرمودند. *19

نه تنها از میان بنی آدم، که حتی فرشتگان مقرب و ملائکه الهی و جنّ و پری و حیوانات بر و بحر و موجودات علم ملک و ملکوت نیز از این فاجعه بی نظیر و طاقت سوز متأسف و متألم و بر مظلومیت سید مظلومان گریستند.20 **

و ائمه بعد از امام حسین(ع) همواره در هر سال مراسم عزا بپا می کردند و یاد و نام آن حضرت را در دلها زنده نگه می داشتند، و گاه هزینۀ مراسم سوگواریهای عصر خویش را در برخی نقاط، شخصاً متقّبل و دیگران را هم به این کار ترغیب و تشویق می فرمودند، و تأکید بر زنده نگه داشتن این مراسم و تجدید هر ساله آن داشتند و برای این کار چه  ثوابهای بزرگ و چه پاداش نیکو از جانب خدا برای ساعیان این اعمال و احیاکنندگان این سنت، ذکر فرمودند که به خاطر پرهیز از اطاله سخن، تنها به ذکر چند نمونه بسنده می کنیم:

 

— فلسفه اشک و آه

توصیۀ ائمه طاهرین - صلوات الله علیهم اجمعین - به احیای هر سالۀ خاطرات جانسوز کربلا و تجدید بازنگری نهضت ابی عبدالله(ع) و آن همه دستور اکید و بلیغ و ترغیب و تشویق در هرچه باشکوهتر برگزار کردن مراسم عزاداری و پاسداشت حرمت حماسه آفرینان قهرمان عاشورا و تصریح به اینکه نام حسین(ع) باید زنده بماند و ذکر مصایبش هر سال تجدید شود، فلسفه ای دارد که دلایل زیر در واقع بخشی از حکمت آن را تشکیل می دهد:

1 . ترغیب و تأکید امامان معصوم(ع) در رابطه با زنده نگه داشتن یاد نقش آفرینان واقعه خونبار عاشورا و تجلیل و تکریم از مقام والای آنها، بویژه امیر عرصه عشق و ایمان، سید و سالار شهیدان، حضرت حسین(ع)، نشان قداست و عظمت فوق العاده «هدف» حسین(ع) است. چون کار سیدالشهدا، آن هم در آن مقطع از تاریخ اسلام و رویارویی با دشمنان پلیدی چون یزید و عبیدالله و... با آن ویژگی شخصیتی که مصمم و جدی درصدد نابودی اسلام برای همیشه بودند (چه اینکه این حقیقت تلخ و اسف انگیز بروشنی در کلمات نورانی حضرت سیدالشهدا(ع) نیز بخوبی مشهود است) واقعاً بی نظیر و براستی بی مثل و بدیل در همۀ ابعاد بود که هرگز نظیر آن در گذشته و حال و آینده تاریخ رخ نداده و نخواهد داد. تو گویی ماجرای کربلا از ازل طرحی در پی نهادن منظومه هستی بود که بدون وقوع آن نظام، نظام احسن و کاملی نبود، چه اینکه برخی اهل معرفت را عقیده بر این است که آیه: «... اِنّی اَعْلَمُ مٰا لاٰ تَعْلَمُونَ»21 خطاب خداوند به فرشتگان در خصوص آفرینش انسان در بدو امر، اشاره به همین موضوع است.

2. واقعه جانسوز کربلا از نقطه نظر عاطفی، احساسات پاک هر انسان آزاده ای را جریحه دار می کند تا چه رسد به شیعیان دلداده و مخلص.

آن چهره های درخشان و اسوه های والای انسانیت از نظر عواطف انسانی برای ما بسیار عزیز و محبوب بودند. روشن است که در واقعۀ دلخراش طف، شریف ترین انسانها به دست شقی ترین و پلیدترین درندگان وحشی انسان نما به شهادت رسیدند؛ آن هم در فجیع ترین شکل و با رذیلانه ترین شیوه! طبیعی است که یاد و خاطره و تذکر آن مصایب شدت اندوه و تألم قلبی ما را برمی انگیزاند و احساسات و عواطف انسانی ما را تحریک می کند و دل ما را می سوزاند.

امام زین العابدین(ع): ما اذکر مصرع بنی فاطمه الا خنقتنی لذلک عَبْرَةٌ.22 یعنی هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به خاطر می آورم بغض گلویم را می گیرد و گریه امانم نمی دهد.

حجم مصیبت و عمق فاجعه به حّدی است که تجدید و تذکار هر ساله و تکرار برپایی مراسم پس از گذشت قرنها نه تنها از شدت رنج دوستداران آن اختران تابناک نمی کاهد و زخمهای دل عاشقان التیام نمی یابد، بلکه تنور عاشقی قلب شیفتگان پرحرارت تر و گدازانتر و شعله های عشق به آن امام همام، فروزان تر گشته و بغض و کینۀ مقدس نسبت به ظالمان و قاتلان شهدای نینوا، و ستمگران و مستکبران، بیشتر در دلها به وجود می آید.

قال رسول الله(ص): انّ لقتل الحسین(ع) حرارةً فی قلوب المؤمنین لا تبرو ابداً».23

و همین خود سبب می شود تا شیعۀ محب این حب و بغض را فقط در دل مکتوم ندارد، بلکه عشق و دوستیش بروز کند و نمود خارجی یابد، اعلان موضع کند و واکنش نشان دهد به اینکه:

یا ابا عبدالله لقد عظمت الرزیه و جلت و عظمت المصیبة بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام و جلت و عظمت مصیبتک فی السماوات علی جمیع اهل السماوات فلعن الله امةً اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امةً دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التّی رتبکم الله فیها و لعن الله قتلتکم و لعن الله الممهدین لهم بالتمکین من قتالکم برئت الی الله و الیکم منهم و من اشیاعهم و اتباعهم و اولیائهم...24

و لعن الله بنی امیة قاطبةً... و لعن الله امةً اسرجت و الجمت و تنقبت لقتالک25

هم از این روست که برپایی مراسم عاشورا و تجدید هر ساله آن نیازمند به محرک نیست و به مقدمه چینی و فعالیتهای تبلیغاتی احتیاج ندارد، بلکه عواطف پاک دینی و انسانی و احساسات صادقانه و بی شائبه جمعی مردمی، خود سبب تجمع مردم و برپایی مجالس سوگواری و گرامیداشت خاطرۀ شهیدان کربلا، در هر سال بهتر از سنوات گذشته است.

گرچه در اندیشۀ پیشوایان معصوم، گریه بر مصائب عاشوراییان بویژه سید مظلومان صرفاً جنبه های عاطفی و دلسوزی آن مطرح نبوده و نیست، ولی نتوان از این رهگذر هم مسأله را ساده و مصیبت را سطحی انگاشت.

زیرا با کمی درنگ و تأمل، انسان بخوبی متوجه می شود که فاجعۀ جانگداز عاشورا غم انگیزترین تراژدی و جانفرساترین مصیبتی است که در تاریخ رخ داد و لذا در نوع خود بسیار سنگین، بی اغراق و بی نظیر است.

اگر بخواهیم واقعۀ عاشورا را از نقطه نظر عاطفی و احساسات پاک دینی بنگریم جا دارد در سوگ قهرمان بزرگ کربلا و یاران با وفا و اهل بیت صبورش، نه تنها دیگران، بلکه حتی حجت معصوم حق هم از بام تا شام به جای اشک، خون گریه کند! چه اینکه در زیارت ناحیۀ مقدسه می خوانیم:

فلا ندبنّک صباحاً و مساءً و لا بَکیّن علیک بدل الدّموعِ دماً حسرةً علیک و تأسفاً و تحسّراً علی ما دهاک و تلهّفاً حتّی اموت بلوعة المعاب و غصةِ الاکتیاب. 26

... زیرا امام زین العابدین: ... انا بن من قتل صبراً ...27

هم از این روست که برابر روایات مأثوره از آدم تا خاتم و از جن و انس گرفته تا فرشتگان زمین و آسمان و مرغان هوا و وحوش صحرا و ماهیان دریا و... برای مظلومی او گریه کردند.

 

3. نفس گریه سؤال برانگیز است

گرچه در اندیشۀ پیشوایان معصوم گریه بر سید مظلومان و برپایی مجالس عزاداری در سوگ اسوۀ پاکان نه برای اجر و پاداش اخروی و نه به لحاظ جنبه های عاطفی فقط، بلکه از آن روی یک ضرورت جدی است که گریه کردن و اشک ریختن، خود یک حربۀ مؤثر و جنگ سردی است علیه ستم و مقاومتی است در برابر ستمگران و حق ستیزان و طغیان علیه حکومتهای باطل و وسیلۀ مؤثری است در بیداری خفتگان و ایجاد حالت انبعاث و برآشفتگی در مردم و تحریک و تجهیز علیه ظالمان و اولیاء شیطان در هر عصر و ارض و مهمتر موجد سؤال در اذهان جستجوگر و کنجکاو.

چه اینکه قبل و بعد از فاجعۀ جانگداز عاشورا، نخست خود معصومین(ع) از این حربه بهره جسته و از این وسیله استفاده کرده اند. فی المثل، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا - سلام الله علیها - در دفاع از حریم ولایت، به منظور در جریان قرار دادن خلافت در مدار اصلی آن و تثبیت موضع امامت و افشای چهرۀ تزویر و نفاق و جلوگیری از انحراف سیاسی امت، از همین ابزار استفاده می کند و از حربۀ اشک در مبارزه با انحراف و تدلیس بویژه پس از رحلت پیامبر بهره می جوید، چون نفس گریه سؤال برانگیز است.

بدین معنی که روزها دست حسنین را می گرفت و در مدخل ورودی مدینه، همان جایی که بعدها به «بیت الاحزان» معروف گردید، زیر سایه درختی می نشست و گریه می کرد!... وقتی عابران و مسافران از آن نقطه تردد می کردند و این صحنه را مشاهده می نمودند که دخت نبی گرامی اسلام اشک می ریزد و از موضوعی رنج می برد و اینچنین اندوهگین است و گریه می کند، به یاد سخن پیامبر اکرم می افتادند که فرموده بود:

— فاطمة بَضعة منّی، من سرّها فقد سرّنی و من ساءها فقد ساءنی، فاطمة اعزّ الناس علّی28

— انّ الله لیغضب لغضب فاطمةَ و یرضٰی لرضاها.29

و لذا سؤال می کردند دخت نبوّت از چه روی این چنین ناراحت است و گریه می کند؟ فاطمه(س) در پاسخ، در عین گریه با سخنان کوبنده و آتشین خود مردم را متوجه رهبری صحیح و امامت بر حق می کرد، خیانتها و شگردهای منافقانۀ فرصت طلب های مزوّر را افشا و ماجرای تلخ غصب خلافت و مظلومیت علی(ع) را مطرح و سخنان پیامبر را دربارۀ ولایت و وصایت و جانشینی بلافصل امیرالمؤمنین(ع) را بازگو می نمود و با احتجاج و استدلال حقایقی را برملا می ساخت، و از این رهگذر، بذر نور و بیداری و دشمن شناسی در اندیشه و اذهان فریب خوردگان و نامتمیزان و بی خبران می پاشید.

معاذالله که کسی توهم کند اشکهای فاطمه صدیقه تصّنعی بود! ولی حضرتش وقتی از فرط اندوه و تألم بخواهد گریه کند و اشک بریزد، تنها در گوشۀ منزل نمی گرید و آن اشکهای صادقانه را دور از چشم دیگران فرو نمی چکاند. چرا؟ تا اشکهای او نیز همچون قبر مخفیش و دیگر وصایای شگفتش در اذهان جستجوگر و حق جو، سؤال برانگیز گردد.

دشمنان فاطمه هم وقتی پی به میزان تأثیر این حربه علیه خود و مطامع شیطانی شان برده بودند سرانجام، شبانه درخت را قطع کردند تا شدت گرمای خورشید از این پس مانع ورود مجدد فاطمه در آن موضع شود! و جالب آنکه خود امیرالمؤمنین(ع) با نظر به تأثیر شگرف و عمیق این شیوه مبارزۀ زهرای مرضیه علیه تزویرگران حق ستیز، به ایجاد سایبانی اقدام می کند.

پس از واقعۀ عاشورا نیز امام زین العابدین(ع) از همین حربه در رساندن پیام خون شهیدان کربلا و تداوم راه پدر بزرگوارش حضرت ابی عبدالله استفاده می کند. بدین معنی که بعد از ماجرای جگرخراش کربلا، پس از بازگشت از سفر اسارت به مدینه، تحت مراقبت شدید پلیسی قرار می گیرد و چون نمی تواند بطور رسمی سخنرانی کند و یا مردم به راحتی نمی توانند با امام(ع) در ارتباط باشند امام چهارم(ع) برای احیا و نشر معارف دین در قالب دعا ایفای نقش می کند، و برای آنکه راه پدر را دنبال و در تحقق آرمان او ساعی باشد و افکار عمومی را متوجه جنایات امویان نماید و خاطره کربلا را همواره در دلها زنده و جاوید نگه دارد و از خطر مسخ و تحریف نهضت حضرت سیدالشهدا صیانت نماید و از تبلیغات سوء جلوگیری کند و در ابلاغ و ترویج پیام عاشوراییان بکوشد، در قالب گریه و اشک به رسالت و مبارزه اش ادامه می دهد و به تکلیف خود در شکل نوینی عمل می کند.

برخورد حضرت با قضایا در مواقع گوناگون و اشک ریختن و گریستن امام در مواضع حساس به گونه ای بود که برای هر بیننده سؤال برانگیز می شد و امام(ع) با همان حالت در مقام پاسخ گفتن، آنچه لازم بود بیان می داشت. مثلاً در کوچه و بازار راه می رفت، ناگهان می دید قصابی مشغول ذبح گوسفند است... سؤال می کرد آیا به گوسفند آب دادید؟ وقتی جواب می شنید آری یابن رسول الله، من مسلمانم، انا لا نذبح حیواناً الا نسقیه قبلاً ولو قلیلاً. امام(ع) اشکش جاری می شد!... در پاسخ به این سؤال که چرا اشک می ریزید و از چه روی گریه می کنید؟ می فرمود: لقد ذبح ابو عبدالله ذبیحاً عطشاناً... کم کم مردم دور حضرت جمع می شدند... آنگاه امام(ع) شروع می کرد (تا سر رسیدن عمال حکومت برای تفرّق جمعیت) به شرح کوتاه ماجرای کربلا و ابلاغ پیام سالار شهیدان... فیبکون الناس لبکائه(ع)...30

همینطور در سفر حج یا سفرهای دیگر هنگام مشاهدۀ نهر آبی و یا برخورد با شخص غریب، دیدن و شنیدن مرگ غریبی، ماجراهایی که خود در کربلا به چشم دیده بود برایش تداعی می شد و اشک می ریخت و می فرمود: لقد قتل ابوعبدالله غریباً جائعاً عطشاناً و بقی ثلاثة ایام بلاغسل و کفن. و یا می فرمود: پدرم به من فرمود: بلغ سلامی الی شیعتی و قل ان ابوک قتل غریباً فاندبونی...31

و یا هنگام مشاهده طفل شیرخواری گریه می کرد و... می فرمود: برادری داشتم به نام علی اصغر، طفل شیرخواره بود... آنگاه شروع می کرد از تشنگی و نحوۀ شهادت او در فاجعه خونین کربلا برای مردم مطالبی بیان کردن!

و یا وقتی برای آن حضرت آب و غذا می آوردند مدّتی اشک می ریخت، گاه اتّفاق می افتاد از فرط حزن و اشک، از آب و غذا استفاده نمی کرد! به حضرت می گفتند می ترسیم با چنین حالی از بین بروی! می فرمود: هرگاه خاطرات آن روز (عاشورا) را به یاد می آورم که: قتل ابن رسول الله جائعاً عطشاناً... دیگر نمی توانم از شدت تأثّر و اندوه از طعام استفاده کنم.

و یا وقتی می خواست وضو بگیرد، لختی به آب وضو خیره می شد و گریه می کرد... و مطالبی بیان می داشت.32

امام معصوم که از جملۀ «ساسة العباد»33 خداست با آن دید هوشمندانه و واقع بینانه می دانست که با گرییدن و گریاندن، برای مردم سؤال ایجاد می شود و...

از این روی امام زین العابدین(ع) پس از واقعۀ عاشورا و شهادت حضرت ابا عبدالله به مدت 34 سال با دو سلاح «اشک و دعا»34 که هریک عاملی مؤثر و حربه ای کاری در مصاف با باطل بود به مبارزه اش ادامه می دهد و از آن دو حربه با عالی ترین شیوه در تبلیغ دین و پیشبرد نهضت و هدف الهیش بهره می جوید و سرانجام دشمن چون وجود حضرتش را غیر قابل تحمل احساس می کند او را به شهادت می رساند.

 

4. ضرورت چاشنی عاطفه در بقا و تداوم حیات مکتب

در پاسخ به این سؤال که چرا در پایان سخنرانی ها یا پای منابر ذکر مصائب اهل بیت(ع) بویژه سیدالشهدا می شود و اساساً ضرورت یا حسن این کار (روضه خواندن و...) چیست؟ استاد شهید مطهری(ره) در پاسخ می فرماید:

«اگر بناست مکتب امام حسین(ع) یا ائمه(ع) و خلاصه مکتب اهل بیت(ع) احیا شود (و استمرار یابد) ذکر مصائب ولو به اشاره لازم است و این دستوری است از ائمه (دین که به ما رسیده) و فلسفه ای دارد و آن اینکه هر مکتبی اگر چاشنی ای از عاطفه نداشته باشد و صرفاً مکتب و فلسفه و فکر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ و شانس بقا ندارد... چاشنی عاطفه به آن حرارت می دهد، معنا و فلسفۀ مکتب را روشن می کند، به آن مکتب منطق می دهد و آن را منطقی می کند.

بدون شک مکتب امام حسین منطق و فلسفه دارد، درسها دارد که باید آموخت، ولی اگر ما دائماً این مکتب را صرفاً به صورت یک مکتب فکری بازگو کنیم حرارت و جوشش آن گرفته می شود و کهنه می گردد. این نظر بسیار بزرگ و عمیقانه ای بود و یک دوراندیشی فوق العاده عجیب و معصومانه ای بوده که ائمه(ع) به ما توصیه کردند که این چاشنی را شما از دست ندهید...، این چاشنی عاطفه را حفظ و نگهداری کنیم».35

بنابراین روضه خواندن و ذکر مصائب اهل بیت(ع) برای حفظ مکتب امام حسین و تداوم و نشر آن یک ضرورت است و تاکنون هم با همین روضه ها و منبرها و ذکر مصیبتها و دامن زدن به جنبه های عاطفی و ادامۀ سنت قدیم سوگواری و عزاداری کردنها برای سرور شهیدان، اسلام ناب حفظ شده است.

امام خمینی: روضه سیدالشهدا، برای حفظ مکتب سیدالشهداست، آن کسانی که می گویند روضۀ سیدالشهدا را نخوانید اصلاً نمی فهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمی دانند یعنی چه. نمی دانند این گریه ها و این روضه ها حفظ کرده مکتب را... الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضه ها و با این مصیبتها و با این سینه زنی ها، ما را حفظ کرده اند، تا حالا آورده اند اسلام را... هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمی شود... آن گُلی است که هی آب به آن می دهند زنده نگه داشته، این گریه ها... و این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را... این یک متینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا... همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا. 36

براستی نهضت ابی عبدالله به برکت برپایی همین مجالس روضه ها و گریه ها توانست از پیچ و خم قرون و اعصار عبور کند و موانع عدیده را پشت سر گذارد و تاکنون فراموش نشود و به کانونی الهام بخش تبدیل و بدین وسیله اسلام در قالب اصلیش پر جاذبه تر از همیشه حفظ گردد و همواره مشتاقان و شیفتگان تشنۀ جدیدی را به سمت خود کشاند.

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای:

«قیام عاشورا اگر قرار است در تاریخ بماند، ممکن بود به وسیلۀ منطق و سینه به سینه و گزارش خبر از بین برود یا ضعیف شود، مگر در یک صورت و آن اینکه پیوند عاطفی قوی میان نسلهای بعد و آن حادثه بوجود آید. این پیوند عاطفی یک کار لازم بود برای اینکه این حادثه بماند... در آن جاهایی که این کار انجام نشده، عظمت مصیبت باقی نمانده، برای مثال شهادت حمزۀ سیدالشهدا حادثه ای بود که حضرت پیغمبر به خاطر آن گریه کردند، ولی الآن کدامیک از شما می توانید این حادثه را نقل کنید که مستمع به گریه بیفتد؟ مگر اینکه مسأله را روی مصیبت کربلا بیاورید، این به خاطر این است که مسأله خوانده نشده، گفته نشده و تکرار نشده است. مصیبتهای ائمه دیگر نیز همینطور است بخصوص که باز  در مصیبتهای ائمه دیگر گریه و نوحه خوانی مربوط به حادثۀ امام حسین است، والا برای شهادت حضرت باقر(ع)چنین چیزی نیست... در مورد ائمه دیگر چنین چیزی نیست و این فقط مربوط به حضرت سیدالشهداست با آن همه تأکید و توصیه، علتش هم این است که خواسته اند این حادثه ای را که در تاریخ می توانسته نقشی تعیین کننده داشته باشد با رابطۀ عاطفی و با پیوندهای عاطفی قوی به کانالهای تاریخ وصل کنند.37

 

5. حسین(ع) مکتب عملی اسلام را تأسیس کرد

واقعۀ شگفت و شورانگیز عاشورا، تجلّی برجسته ترین و زیباترین جلوۀ توحید عملی، عینّیت ایمان، تحقّق رضا و تسلیم در پیشگاه با عظمت حضرت باری، نمایشگاه صبر و ایثار و از خودگذشتگی، مروت و فتوت و جوانمردی، رشادت و شهامت و قاطعیت، وفا، پاکبازی و مردانگی، حق گرایی و حقیقت خواهی، ثبات قدم و استقامت، شجاعت، عزّت و استغنا، شرافت و کرامت نفس، آزادگی و عدالتخواهی و... بود که طی نصف روز یا چند ساعت بیشتر در عاشورای محرم 61 هجری و یا پس از آن در طول سفر به ظاهر اسارت اهل بیت(ع) که در واقع سفر «رسالت» ی برای پیام آوران خون شهیدان کربلا بود در منظر و مشهد عام در نمایشگاه تاریخ ارائه و به نمایش گذاشته شده بود.

با برپایی محافل عزاداری در هر سال و تبیین و تشریح این نکات آموزنده و مواضع عبرت ارزنده باید نسلهای آنی در جریان قرار گیرند و این درسها را بیاموزند و به عنوان یک حقیقت در متن زندگی فردی و خانوادگی و حیات اجتماعی خود متجلی سازند و به مصداق حدیث امام صادق(ع) که فرمود: کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم،38 به بی خبران نشان دهند. و با این شیوه باید این حادثه به عنوان شورانگیزترین حماسه درس آموز در تاریخ، همواره زنده بماند.

 

6.واقعۀ عاشورا نمونۀ عملی قیامهای اسلامی و الگوی کامل جنبشهای توحیدی و بهترین سرمشق مبارزۀ پیروز در مصاف با رهروان طریق باطل است.

نبرد پیروز عاشورا ارائه یک مشی عملی است که مهمترین پیام آن به انسانهای آزاده در هر عصر و در هر نقطه از ارض آن است که: اگر می توانی با برخورد و پیکار همه جانبه با طاغوت و انحراف، باطل را در اشکال گوناگون آن محو و حق را در مدار اصلیش قرار ده وگرنه با سلاح خون تا مرز شهادت مقاومت کن که عمل به تکلیف، وظیفه ای سنگین و رسالتی خطیر و قطعی است و در هر دو صورت، انتخاب، انتخاب «احدی الحسنیین» است.

امام خمینی: (محرم) ماهی (است) که امام مسلمین، راه مبارزه با ستمکاران تاریخ را به ما آموخت - ماهی که به نسلها در طول تاریخ راه پیروزی بر سر نیزه را آموخت.39

سیدالشهدا - سلام الله علیه - به همه آموخت که در مقابل ظلم و ستم و حکومت جائر چه باید کرد. سیدالشهدا(ع) با این فداکاری علاوه بر شکست یزید و اتباع یزید، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است، از قلت عدد نترسید... افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت، توانا باشند و سرافراز40 .

... تکلیف ماها را حضرت سیدالشهدا معلوم کرده است.41

حضرت سیدالشهدا با کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان، وضع چه جور باشد و در خارج میدان، وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزه مسلحانه هستند چه جور مبارزه کنند و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند، کیفیت مبارزه را کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیت اینکه  قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد با یک عدۀ معدود باید چطور باشد. اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته است.42

نهضت بی نظیر حسین(ع) همچون برقی است درخشنده در ظلمت کامل حاکمیت استبداد که احیای خاطره و تجدید هر سالۀ آن، بهترین دستاویز و بهانه است برای تشکیل اجتماعات و تشکلهای مردمی و مناسب ترین نقطه برای گردآوردن انسانهای آزاده و حق طلب.

امام خمینی: سید مظلومان یک وسیله فراهم کرد برای ملت که بدون اینکه زحمت باشد برای ملت، مردم مجتمع اند.43

مجلس عزا نه برای این است که گریه بکنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند، البته این هم هست... بلکه مهم آن جنبۀ سیاسی است که ائمه ما در صدر اسلام نقشه اش را کشیده اند که تا آخر باشد و آن، این اجتماع تحت یک بیرق و یک ایده است و هیچ چیز نمی تواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهدا در او تأئیر دارد تأثیر بکند.44

ماه محرم ماهی است که مردم آماده اند برای شنیدن مطالب حق.45

تجمع مردم در مراکز سوگواری و شرکت در مجالس و محافل عزاداری، بهترین پایگاه برای نشر افکار بلند سالار شهیدان و ابلاغ پیام خون عاشوراییان و نشر معارف دین و تعالیم عالیۀ اسلام و اعلان طرفداری از حق و وفاداری به آن و ابراز نفرت و انزجار از طاغوتیان و تصریح به بیزاری از مشی و تفکر یزیدی است.

گردهمایی در مجالس عزا و نوحه و گریه بر مظلومیت سیدالشهدا و یاران و اهل بیت پاکباختۀ او، در میان سکوت و سکون و رکود و در شرایط سلطۀ استبداد و خفقان خود حرکتی توفنده و فریاد رسایی است بر سر ستمگران و اعلان جهادی است در راه حق و عدالت و آزادگی و زنده کردن و حاکم نمودن ارزشهای عالی انسانی و الهی همان مفاهیم  کهنگی ناپذیر و فراموش ناشدنی ای که جا داشت خون حسین بن علی(ع) و شریف ترین انسانهای همدل و همراه، برای احیا و اجرا و تحقق آنها ریخته شود.

امام خمینی: کارشناسان دشمن و نظریه پردازانی که ملتفت مسائل بوده و درحال ملل مسلمان بویژه ملت شیعه مطالعه کرده بودند و به ماهیت عزاداری سالار شهیدان پی برده بودند، فهمیدند که تا این مجالس و نوحه سرایی های حماسی و روشنگر بر سید مظلومان است و تا آن افشاگری و روشنگری و رسوا کردن ظالم است نمی توانند به مقاصد پلیدشان برسند. ما را عقب زده و تمام مخازن ما را به چپاول بردند... آنها از همین گریه ها و روضه ها می ترسند، این نکته ای است که جوانها و نوجوانان ما که بیشتر مورد نظر دشمنان اند باید دریابند و به رمز آن پی برند. چون گریه بر مظلوم در حقیقت فریاد علیه ظالم است.46

و همین است رمز احیای هر سالۀ آن که باید این رخداد عظیم حساب شده در تاریخ با همۀ ابعاد و جوانیش به عنوان بهترین و کامل ترین الگوی عملی و نمونۀ عالی قیامهای رهایی بخش اسلامی برای آزادمردان حق طلب، بویژه آزادگان جهان اسلام، در امتداد تاریخ بماند و هر سال خاطرۀ آن تجدید و بهتر و بیشتر و روشن تر از گذشته معرفی گردد.

امام خمینی: زنده نگه داشتن عاشورا، یک مسأله بسیار مهم سیاسی عبادی است - ملت بزرگ ما باید خاطرۀ عاشورا را با موازین اسلامی، هرچه شکوهمندتر حفظ نماید - مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان، که مجالس غلبۀ سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم، و امانت بر خیانت، و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است، هرچه باشکوهتر و فشرده تر برپا شود و بیرقهای خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هرچه بیشتر افراشته شود.47

بلاشک انقلاب اسلامی ما از همان آغاز، چه در پیدایش و چه در ادامه، متأثر از قیام ابی عبدالله و نقش آفرینان همراه آن مقتداست.

و روشن است که نهضت ابی عبدالله الحسین(ع) به برکت برپایی همین مجالس روضه ها و گریه ها و اشکهای پاک و بی ریا از پیچ و خم و موانع اعصار و قرون، گذشته و بحمدالله تاکنون تداوم و استمرار یافته است و تحقیقاً انقلاب اسلامی ما به قول معمار بزرگ انقلاب، امام خمینی:

«تابع و شعاعی است از آن نهضت.48 و در جای دیگر می فرماید: انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.49 و اگر این مجالس وعظ و خطابه و عزاداری و اجتماعات سوگواری نبود، کشور ما پیروز نمی شد.50

ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهدا - سلام الله علیه - نبود، امروز هم ما نمی توانستیم پیروز بشویم.51

و در جای دیگر می فرماید: «شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا... و این دستجات سینه زنی و نوحه سرایی نبود، 15 خرداد پیش می آمد... و اگر (روشنفکران) بفهمند و بفهمانند که مسأله چه هست و این عزاداری برای چیست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد... و اگر روشنفکران ما فهمیده باشند که... این مجالس (ذکر) مصیبت، جنبۀ سیاسی و اجتماعیش چیست، نمی گویند که برای چه این کار را بکنیم... تمام روشنفکرها و تمام غربزده ها و تمام قدرتمندها اگر جمع بشوند نمی توانند یک 15 خرداد ایجاد کنند... ملت ما قدر این مجالس را بدانند... اگر بعد سیاسی آن را اینها (روشنفکران) بفهمند همان غربزده ها هم مجلس بپا و عزاداری می کنند!  انقلاب ما انفجار نور بود.52 ملت ما یکدفعه یک انقلابی کرد و یک انفجاری درش حاصل شد که نظیر آن در هیچ جا نبود... این انفجار به برکت همین مجالسی (بود) که همه کشور را... دور هم جمع می کرد. ما یک ملتی هستیم که با همین گریه ها یک قدرت دو هزار و پانصد ساله را از بین بردیم.53

لبیک گویان به ندای آزادیبخش سرور آزادگان در ادامۀ نهضت خونین کربلا و تعقیب هدف حضرت ابی عبدالله(ع)، با الهام و بهره جستن از مفاهیم بلند عاشورا و درس آموزی از آن آموزگاران بزرگ و تداعی الگوها در اذهان و اندیشه ها و وجدانهای بیدار، توانستند حماسه های مکرر، خلق و گامهایی بزرگ در تحقق آرمان جهانی حضرت حسین بردارند.

امام خمینی: دستور  آموزندۀ «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» باید سرمشق امت اسلامی باشد. قیام همگانی در هر روز و در هر سرزمین عاشورا قیام عدالتخواهان با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود، و دستور آن است که این برنامه سرلوحۀ زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد. روزهایی که بر ما گذشت عاشورای مکرر بود و میدانها و خیابانها و کوی و برزنهایی که خون فرزندان اسلام در آن ریخت، کربلای مکرر و این دستور آموزنده تکلیفی است و مژده ای. تکلیف از آن جهت که مستضعفان اگرچه با عده ای قلیل علیه مستکبران گرچه با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است، و مژده که شهادت رمز پیروزی است. 17 شهریور، مکرّر عاشورا و میدان شهدا مکرر کربلا و شهدای کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگان او هستند... اکنون وقت آن است که ما که وارثان این خونها هستیم و بازماندگان جوانان و شهدای به خون خفته هستیم، از پای ننشینیم تا فداکاری آنان را به ثمر برسانیم و با ارادۀ مصمم و مشت محکم بقایای رژیم ستمکار و توطئه گران جیره خوار شرق و غرب را در زیر پای شهدای فضیلت دفن کنیم.54

از امام خمینی، مقتدای بسیجیان عاشق گرفته تا نوجوان سیزده ساله، بسیجی همچون شهید محمد حسین فهمیده که با تأسی از حضرت قاسم در دفاع از ارزشهای مکتبی و تحقق آرمان بلند رهبرش به کمر نارنجک می بندد و به جنگ تانک دشمن می رود و امام رهبرش می خواند:

رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای است که با قلب کوچک خود، که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.55

و تا جوانان پرشور و مخلصی که علی اکبر(ع) را الگو قرار داده و تا تشکیل گردان حبیب در کبودر آهنگ همدان به نام پیر 90 ساله میدان دار عاشورای عشق، حبیب بن مظاهر و تا مادران و خواهران و زنان زینب گونه ای که امام به وجود آنان افتخار می کند، چه در دوران انقلاب و چه پس از آن، بویژه در هشت سال دفاع مقدس در جبهه و پشت جبهه افتخار آفریدند و حماسه ها خلق کردند و ایفای نقش نمودند... همه و همه تربیت یافتگان مکتب انسان ساز عاشورایند.

امام خمینی: ملت ما از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را در راه خدا فدا کرد و این اقتدا به بزرگمرد تاریخ حضرت سیدالشهدا - سلام الله علیه - است.56

الآن هم می بینید که در جبهه ها وقتی که نشان می دهند آنها را، همه با عشق امام حسین(ع) است که دارند جبهه ها را گرم نگه می دارند.57

در این مجالس عزا و سوگواری و نوحه سرایی برای سید مظلومان... اینطور ساخته جوانانی را که می روند در جبهه ها و شهادت را می خواهند و افتخار به شهادت می کنند، و اگر شهادت نصیبشان نشود متأثر می شوند و آنطور مادران را می سازد که جوانهای خودشان را از دست می دهند (و باز هم مقاوم ایستاده اند...)این مجالس عزای سیدالشهداست که می سازد این جمعیت را اینطور.58

ما مفتخریم که بانوان و زنان... در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند... و آنان که توان جنگ دارند در آموزش نظامی... و آنان که توان جنگ ندارند در خدمت پشت جبهه به نحو ارزشمندی... اشتغال دارند و ما مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خود گذشته و مفتخرند به این امر و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است چه رسد به متاع ناچیز دنیا.59

همان بانوان و مادرانی که از دیرباز با در آغوش کشیدن فرزندانشان در مجالس عزای حسینی شرکت می کردند و فرزندان خود را در دامن پاک و پر مهرشان نشانده و در سوگ سید مظلومان عالم اشک می ریختند و آن اشکها قاطی شیر، در کام فرزندانشان ریخته می شد.

تو گویی آن قطرات اشک نمی از یم غیرت حسینی و یا شبنمی از عشقی بود که با وجود فرزندانشان عجین می شد و یا فروغی از مهر تابان محبوب دل عارفان و سید شهیدان عشق، که در نهانخانه دل نوباوگان پرتوافکن می گردید و بدین سان روح حسینی در کالبد ما دمیده و خون حسین در رگهامان به جوش می آمد.

امام خمینی: این خون سیدالشهدا است که خونهای همۀ ملتهای اسلام را به جوش می آورد.60

 

7. رمز بقای مکتب حسین

برپایی مراسم عزای سالار شهیدان علاوه بر آثار و نتایج ارزشمند دیگر خود بهترین وسیله برای حفظ مکتب امام حسین(ع) است.

امام خمینی: سیدالشهدا را کشتند: اسلام ترقیش بیشتر شد. شهادت حضرت سیدالشهدا مکتب را زنده کرد. سیدالشهدا - سلام الله علیه - با همه اصحاب و عشیره اش قتل عام شدند، لکن مکتبشان را جلو بردند.61

چه اینکه اصل فلسفۀ شهادت آن حضرت و یارانش در نهایت برای حفظ اسلام بود ... و اشک ریختن و ارادت ورزیدن از سر آگاهی یکی از مناسب ترین طرق لبیک اجابت به فریاد استنصار و استغاثه و مظلومیت اوست.

امام خمینی: گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت است و زنده نگهداشتن همین معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد، دستور است. منتهی باید (توجه داشت که گریه کردن و) سینه زدن هم محتوا داشته باشد.62

این شیوۀ مستمر و این سنت پسندیده سبب می شود تا مکتب حسین زنده و جاوید بماند و آن نداهای شیرین و حماسی و آن فریادهای روح نواز و رهایی بخش سیدالاحرار که فرمود:

 - الموت اولی من رکوب العار...

 - ان لم یستقم دین محمد بقتلی فیاسیوف خذینی

 - ان الحیوة عقیدة و جهاد

 - خطّ الموت علی ولد آدم...

 - الاترون الی الحق لایعمل به والی الباطل لا یتناها عنه...

 - انّی لا اری الموت الاالسعادة والحیوة مع الظالمین الاّبرما...

 - ایها الناس من رأی سلطاناً جائرأ...

 —در مقابل 30 هزار انبوه سپاه یزیدی:

 - الا و ان الدعی یابن الدعی قدرکزنی بین اثنتین، بین الذله و السله هیهات منا الذله.

— در گودی قتلگاه، در واپسین دم حیات فیزیکی:

 - یا شیعة آل ابی سفیان ان لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعاد فکونوا احراراً فی دنیاکم.63

و کلماتی نورانی و رهنمودهایی آسمانی از این دست باید به عنوان ره توشۀ مبارزات آزادگان در مواجهه با کژی و ستم برای همیشه زنده بماند و این نوع تربیت در پیروانش به وجود آمد و پرتوی از روح نستوه حسین در امت بزرگ اسلام دمیده شود تا جهان اسلام در جهالت و بی خبری و خمودی نمانند و همواره چشمشان باز باشد تا بخشهای تلخ تاریخ صدر اسلام در زندگی سیاسی و حیات اجتماعی مسلمین تکرار نشود.

8. گریه بر مصایب و مظلومیت حضرت سیدالشهدا و اهل بیت(ع) علاوه بر آثار و برکات ارزشمند فراوان دنیوی، مطابق احادیث و روایات متعدد، دارای اجر و ثواب و فضیلت بی شمار اخروی نیز هست.

 محدّث نوری: برابر آنچه که از اخبار و روایات استفاده می شود، اقامۀ مجلس عزای حسین و گریه کردن و گریاندن از اسباب تقرب و مغفرت و سلامتی در قیامت و عیش در بهشت بوده و از عبادات محسوب می گردد و بذل مال و خدمتگزاری در این رابطه، علاوه بر اجر بزرگ و ثواب اخروی، در این دنیا نیز مایۀ برکات و خیرات غیر قابل شمارش در جان و مال و اولاد می باشد. (لؤلؤ و مرجان، ص 3)

به نمونه هایی  از آن دسته روایات در ذیل اشاره می گردد:

— قال رسول الله(ص): یا فاطمه! کلّ عینٍ باکیةٌ یوم القیامه الاّعینٌ بکت علی مصاب الحسین فانّها ضاحکة مستبشرة بنعم الجنّة. (بحار الانوار، ج 44، ص 293)

— قال الصادق(ع): ما من احدٍ قال فی الحسین(ع) شعراً فبکی وابکی به الاّ اوجب الله له الجنّه و غفرله. (رجال شیخ طوسی، ص 289).

 —عن  الصادق(ع): لکلّ شئی ثواب الاّ الدمعة فینا. (جامع احادیث الشیعه، ج 12، ص 548).

 —امام خمینی: گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است. اینکه در روایت هست که اگر کسی گریه کند یا بگریاند یا به صورت گریه کننده خود را در آورد جزایش بهشت است... این پاداش بزرگ حتی برای کسی که به خود صورت حزن بدهد (در واقع)  این نهضت امام حسین را دارد حفظ می کند. (ر.ک: صحیفه امام ، ج 10 ص 312- 314)

— امام خمینی: اینکه در روایات ما بر یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آنقدر ارزش  قائلند حتی برای تباکی (به صورت گریه درآوردن) نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه این است که فقط برای ثواب بردن شما و مسلمین باشد، گرچه همه ثوابها هست، لکن چرا این ثوابها برای این مجالس عزا آنقدر عظیم قرار داده شده و چرا خداوند برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی آنقدر ثواب داده است؟ کم کم این مسأله از دید سیاسیش معلوم می شود که چرا این همه ثواب داده شده، علاوه بر آن امور عبادی و روحانی یک مسأله مهم سیاسی در کار بوده است. (ر.ک: صحیفه امام ، ج 16، ص 343- 344) پرواضح است که آن همه پاداش عظیم و ثوابهای شگفت به خاطر جنبه های سیاسی مسأله و روشن نگاه داشتن مشعل حق و هدایت و فراخوانی به نور و ایمان و الهام گیری از عملکرد پاکان و زنده نگه  داشتن حماسه های جاوید آنان و فهمیدن فضایل و احیای امر امامان معصوم - صلوات الله علیهم اجمعین - است.

علقمه: امام باقر(ع) دستور می داد حتماً در روز عاشورا مصائب سیدالشهدا برای مردم خوانده شود و بر آن حضرت گریه کنند... آن حضرت در منزل خود مجلس عزا برپا می کرد و امر می فرمود مؤمنین به هم تسلیت بگویند و می فرمود: من ضمانت می کنم ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار غزوه را برای آنها.

عرض کردم: چگونه به هم تسلیت بگویند؟

قال(ع): اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع) و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد - علیهم السلام.

اینجا دیگر گریه به انگیزۀ گریه و زاری و جنبه های عاطفی و دلسوزی و تشفی دل و اجر و ثواب اخروی و... نیست، بلکه برای خونخواهی و «طلب ثار» و یاری دادن حسین و نصرت حق و شرکت در حزب حسینی و اعلان تنفر و بیزاری از یزید و یزیدیان و رهروان راه باطل و سفلگان فضیلت کش است و نیز تصمیم بر رهروی در راه نورانی امام حسین(ع) و تعقیب هدف او و تحقق آرمانهای والای او و تداوم نهضت در ادامه خط خونین کربلا یعنی سرمشقی که معلم بزرگ انسانیت با مرکب خونش نوشته، تا انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج)، و خلاصه اشک مقدس و گریه با معرفت و هدفدار است.

و این همان گریه و عزاداری است که اسلام را تاکنون حفظ کرده و در این عصر طاغوت را شکسته و به حیات ننگین استبداد 2500 ساله قلدران خاتمه داده و سبب وحشت استکبار جهانی و ارتجاع منطقه گردیده و موجب پیدایش توفان انقلاب و در هشت سال دفاع مقدس عامل بسیج نیروها در برابر متجاوزان و دفاع جانانه شد.

این همان گریۀ غیرت زایی است که به تمام دشمنان این مکتب در طول تاریخ و به اربابان و متولیان ایسم ایسمهای استعماری و تفکرات و اندیشه های باطل و انحرافی و التقاطی و سراب گونۀ فریبکار، «نه» گفته و امروز هم به جهانخواران و استعمارگران و غارتگران بین المللی و در رأس همه امریکای شیطان بزرگ نه می گوید و امت را مهیای قیام برای حفظ دین خدا و صیانت از اصول اخلاقی و فضایل انسانی و ارزشهای الهی در کره خاکی زمین بویژه در سرزمینهای اسلامی می کند.

این همان گریۀ حرارت بخش و شجاعت آور و تحرک زا و هیجان بخشی است که ملل مستضعف را به جنبش در تغییر سرنوشتشان وا می دارد.

— امام خمینی: ... گریه کردن بر عزای امام حسین(ع) زنده نگه داشتن نهضت است «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت ادامه یابد... هر روز باید در هرجا این «نه» محفوظ بماند و این مجالسی که هست مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. (ر.ک: صحیفه امام ، ج 10، ص 312- 314)

— نتیجه:

پس سر اهتمام و ترغیب و تشویق ائمه - علیهم السلام - در زنده نگه داشتن نام حسین و حماسۀ جاوید او، تنها گریه کردن و اشک ریختن به منظور جلب ثواب اخروی یا به خاطر تشفّی دل و نظر به جنبه های عاطفی آن نبود، گرچه این هم در جای خود ممدوح و به نوبۀ خود یک ضرورت است، همچنانکه اشاره رفت.

سفارش امامان معصوم به پاسداشت خاطرۀ قیام ابی عبدالله در هر سال از آن روست که واقعۀ عظیم عاشورا باید به صورت یک فکر و ایده، یک عقیدۀ پاک و یک درس مبارزه با ظلم تشریح شود و در اندیشه ها جا بیفتد و باقی بماند و شعله ای از آن مشعل هدایت در افکار شنوندگان و خوانندگان تاریخ آن، نسل به نسل پرتو افکند و به اندیشه های خمود و افسرده و بی تفاوت حرارت و گرمی و جهت ببخشد و به حرکت و مبارزه علیه ستمگران وا دارد.

— تردیدی نیست که گریه کردن و اشک ریختن و سیه پوشیدن و سینه زدن و پول خرج  کردن در برپایی مجالس سوگواری و ذکر مصائب سالار شهیدان، روح حماسی در انسان پدید می آورد و مکتب حیاتبخش و آرمانهای بلند و هدف مقدس او را زنده تر کرده و اعتلا می بخشد.

اگرچه باید توجه داشت که اساساً اشک ریختن هم باید در مسیر هماهنگی با روح و هدف کسی که اشک برای او ریخته می شود باشد... پر واضح است که اگر ابعاد گوناگون شخصیت امام حسین(ع) در روح ما تأثیر نگذارد آن اشک ارزشی نخواهد داشت. اشکی ارزشمند است که هماهنگ با راه و ایده و هدف و آرمان حسین(ع) و پیروی از او باشد.

گرچه بر آگاهان از دلدادگان سیدالشهدا فرض است که مراتب باشند تا خرافات و اعمال خلاف شرع و عقل و منطق و خلاف عرف و سیرۀ عقلا و مغایر با دین در مراسم عزاداری راه پیدا نکند... که در آن صورت نه تنها در ارایه درسهای آموزندۀ عاشورا و احیای هدف حسین(ع) نقشی نخواهد داشت، بلکه این خود، عامل خمود و رکود و بی اثر ساختن نتایج با برکت آن است... بویژه امروز که دشمنان اسلام و اهل بیت(ع) مترصد ضربه زدن و نقاط ضعف را به رخ کشیدن و مفاهیم بلند عاشورا را از محتوا تهی ساختن و اصل نهضت الهام بخش امام عاشورا را زیر سؤال برده اند. که اینگونه حرکات اگر هدایت شده از جانب دشمنان آگاه نباشد بی تردید ناشی از دوستیهای بدون معرفت است که ضربه و خسارت آن کمتر از تلاشهای مذبوحانۀ دشمن نیست.

بنابراین باید توجه داشت که برپایی جلسات و مراسم سوگواری و اشک ریختن و پول خرج کردن و ابراز احساسات و از وقت و مال خود مایه گذاشتن، زمانی ممدوح و مطلوب و قابل ستایش است که نمایشگر حماسۀ[1] حسینی و بخشهای نورانی و آموزندۀ تاریخ کربلا و در نهایت فراهم آورندۀ موجبات تحقق آرمان حسین بن علی(ع) باشد.

 

 

منبع: مجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 188.

پاورقیها:

* . امام خمینی: انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.3

* . به کتاب تاریخچه عزاداری حسینی مراجعه شود.

** . به بحارالانوار، ج 44، مراجعه شود.

[1]

1. نهج البلاغه / خ 2-12

4 . فصلنامه حضور / شماره 13 / ص 26

5 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 20 / 196- 197

6 . ر.ک: همان

7 . ر.ک: همان

8 . کلمات قصار / امام خمینی / ص151

9 . همان / ص151

10 . همان / 152

11 . همان / 97

12 . سورۀ ابراهیم / 24

13 . اشاره است به حدیثی از امیرالمؤمنین(ع)

14 . اشاره است به سخنی از حضرت زینب(س)

15 . اشاره است به جمله ای از امام خمینی.

16 . تبیان / دفتر سوّم / ص 8.

17 . بحارالانوار

18 . بحارالانوار / ج 44 / ص 245

19 . همان / ص 223 به بعد

20 . مقتل مقرّم

21 . بقره / 30

22 . بحارالانوار / ج 46 / ص 109

23 . جامع احادیث الشیعه / ج 12 / ص 556

24 . فرازهایی از زیارت عاشورا / مصباح المنیر ص 539 - 540

25 . فرازهایی از زیارت عاشورا / مصباح المنیر ص 539 - 540

26 . بحارالانوار / ج 101 / ص 239

27 . حماسۀ کربلا / ص394

28 . بحارالانوار / ج 43 / ص 23

29 . همان / ص 19

30 . همان

31 . همان

32 . همان

33 . فرازی از زیارت جامعه کبیره

34 . قال رسول الله: الدعا سلاح المؤمن. قال امیرالمؤمنین: ... و سلاحه البکاء

35 . سیری در سیره نبوی / ص 58

36 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 8 / ص 525- 528

37 . مصائب امام حسین / حاج شیخ جعفر شوشتری ص13 و 14

38 . میزان الحکمه / ج 5 / ص 241

39 . کلمات قصار / ص 57

40 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 17 / ص 52- 53

41 . ر.ک: همان / ص 53- 55

42 . ر.ک: همان / ص 52- 53

43 . ر.ک: همان

44 . ر.ک: همان / ج 16 / ص 344- 346

45 . کلمات قصار / ص 59

46 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 10 / ص 314- 315

47 . کلمات قصار / ص 58

48 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 16 / ص 516- 517

49 . کلمات قصار / ص 58

50 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 17 / ص 52- 53

51 . ر.ک: همان

52 . ر.ک: همان

53 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 16 / ص 343- 344

54 . تبیان / دفتر سوّم / ص60

55 . کلمات قصار / ص61

56 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 17 / ص 52- 53

57 . تبیان / دفتر سوّم / 61

58 . ر.ک: صحیفه امام  / ج 17 / ص 52- 53

59 . آخرین پیام / ص 9

60 . کلمات قصار / ص 57

61 . همان / ص 58

62 . همان / ص 59

63 . سخنان حسین بن علی از مدینه تا کربلا

. انتهای پیام /*