مسئولان موسسه کیهان از جمله سیدمحمد خاتمى، وزیر ارشاد اسلامى و نماینده امام در مؤسسه کیهان و سیدحسن شاهچراغى، مسئول مؤسسه کیهان در روز سیزدهم دی ماه سال 1361 در محل جماران با امام دیدار داشتند. امام خمینی(س) در این دیدار با تاکید بر عمل بر اساس ضابطه و طبق قوانین مجلس‏ در بیاناتی کوتاه نکاتی مهم را یادآور شدند. ایشان خطاب به حاضرین فرمودند:

«روزنامه‏ ها و وزارتخانه‏ ها همه امکاناتشان را در مسیر خدمت به اسلام و نیازهاى جامعه اسلامى به کار گیرند. در این زمینه تحول و نوسازى پیدا بکنند که اگر از این فرصتها استفاده نشود ما مسئول خواهیم بود.

اشکال ندارد که نظر علما و صاحبنظران اسلامى که انحرافى ندارند در روزنامه‏ ها مطرح بشود. امّا باید به این امر توجه داشت که آنچه مورد عمل باید قرار گیرد و به عنوان ضابطه در جمهورى اسلامى درآید، قوانینى است که از مجلس مى ‏گذرد و مورد تأیید و تصویب شوراى نگهبان قرار گرفته است. باید مرز بین صاحبنظران و قوانین لازم الاجرا، در جامعه مشخص شود.

 [وزیر ارشاد درباره این دیدار گفت: امام بشدت از پاره‏ اى جزوات که به نام سئوال و جواب ایدئولوژى براى گزینش افراد در مؤسسات و نهادهاى جمهورى اسلامى در جامعه نشر مى‏ شود، اظهار نگرانى و ناراحتى کردند و حتى فرمودند:].

مى ‏شود اینها را از جمله ضلال دانست. سئوالات، بسیار بى‏ اساس و بی ربط است و حتى بعضاً غیر اسلامى است. این جزوات نمى‏ تواند و نباید ملاک گزینش و انتخاب افراد باشد، و اگر بر این اساس عده ‏اى رد شدند باید در مورد آنها تجدید نظر بشود. باید این‏ جزوات به سرعت با همکارى همه مسئولان مملکت و قوه قضائیه در جامعه جمع ‏آورى بشود. نباید اجازه داد این چنین با مصالح اسلام و مسلمین بازى شود.

 

همچنین در روز سیزدهم دی ماه سال 1359سردبیر و اعضاى هیأت تحریریّه مجله «سروش» در جماران با امام خمینی دیدار کردند؛ امام در این دیدار با تاکید بر لزوم فعالیّت مطبوعات بر طبق انگیزه ‏هاى مردم‏ فرمودند:

«در یک انقلابى که از خود مردم بوده است، و انگیزه ‏اش را هم خود مردم تعیین کرده‏ اند باید همه گروه هایى که مى‏ خواهند در این انقلاب خدمت کنند همان انگیزه را داشته باشند. و انقلاب ایران به واسطه اینکه انگیزه ‏اش اسلام بوده است، و از مردمى که علاقه‏ اى به اسلام داشته‏ اند شروع شده است، و با همان علاقه پیروز شده است باید هر طایفه‏ اى که مى‏ خواهند یک کارى بکنند همان جهت را در نظر بگیرند. و همان چیزهایى که مبدأ پیروزى مسلمانان ایران شد همان معنا را تعقیب کنند. مع الأسف در مطبوعات دیده مى‏ شود که آن انگیزه‏ اى که مردم دارند، و آن فکرى که روى آن فکر، آنها غلبه کرده ‏اند و آن طرزى که جامعه به استثناى بعض از افراد یا بعض از گروه ها دنبال او بودند و هستند؛ مطبوعات آن طور نیستند. من البته وقت ندارم که همه مطبوعات و همه آن چیزهایى که نوشته مى ‏شود از قبیل مجله ‏ها و کتاب ها و روزنامه ‏ها، اینها را بخوانم. لکن خوب، به طور اجمال نگاه مى‏ کنم. و هر کدامى که مربوط به این مسائل بود مطالعه مى‏ کنم. و من مى‏ بینم که مطبوعات که باید خدمت بکنند به این ملت، و باید همان راه را پیش بگیرند که ملت داشته است و به واسطه همان پیروز شده است، انسان مى‏ بیند که مطبوعات بعضشان این طور نیست.»

ایشان در ادامه با توصیه به پرهیز مطبوعات از درج مطالب مضرّ به اسلام‏ بیان داشتند:

«باید مطبوعات یک خدمتى که برایشان محوَّل است و وجداناً براى کشور ما مطرح است، آن خدمت را انجام بدهند تا به اسلام خدمت کرده باشند، و به کشور خودشان خدمت کرده باشند. این خط را باید دنبال کنند، یعنى؛ هر مسئله‏ اى که مى‏ خواهند طرح بکنند توجه به این داشته باشند که همان مسأله و دنبال همان کار باشند. مسائل دیگرى که مربوط نیست به این یا مسائل دیگرى که مخالف است با این مسائل غیر مربوط، اگر یک‏ مسائل غیر مضرّى باشد خوب، مانعى ندارد که گفته بشود و نوشته بشود. اما مسائلى که مضرِّ به وحدت جامعه است، و مضرِّ به آن انگیزه ‏اى است که جامعه براى او قیام کرد یعنى؛ مضرِّ به اسلام است، باید مطبوعات از او احتراز کنند، و باید آنهایى که در رأس مطبوعات هستند آنها توجه داشته باشند مبادا در بین آنها اشخاصى خودشان را جا بزنند.

شما مى ‏بینید که الآن اینهایى که انحراف دارند مشغول فعالیت هستند که هر چه در هر جا پیدا بشود، اینها هم داخلش بشوند به یک صورتى. ممکن است یکى از آنها تسبیحى دستش بگیرد و ریش هم بگذارد و در حضور شماها نماز هم بخواند و این طور چیزها. شما باید فکر بکنید که این سابقه‏ اش چى بوده، چه کاره است. و وقتى هم که وارد مى‏ شود در- فرض کنید- مجله شما چه مى‏ خواهد بکند، چه کارى مى‏ خواهد بکند. انتخاب افراد خیلى امر مهمى است براى مطبوعات. خصوصاً براى رادیو و تلویزیون که اشخاص زیادى در خصوص رادیو و تلویزیون و در عموم مطبوعات هستند، اینها مى‏ خواهند که راه را به طورى که کسى متوجه نشود؛ یعنى آن اشخاصى که درست فکر مى‏ کنند، توجه پیدا نکنند وارد بشوند و راه را منحرف کنند.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی در این دیدار خطر نفوذ اشخاص منحرف‏ را در مسئولیت ها و رسانه ها یادآور شده و خاطر نشان ساختند:

«الآن مى‏ بینیم در سرتاسر کشور یک مسائل انحرافى هست. و این مسائل انحرافى نمى‏ شود از آن اشخاصى که خودشان مستقیم‏ اند باشد. معلوم مى‏ شود که یک اشخاصى منحرف در اینها وارد شدند؛ مثلًا در کمیته‏ ها، در دادگاه ها و در بسیج، در همه جا، در رادیو و تلویزیون، در مطبوعات، در بین اینها الآن بسیار اشخاص سالم هستند. اما چون ممکن است گاهى ساده فکرى بکنند، و یک کسى که درست نمى ‏شناسند، سوابقش را درست اطلاع ندارند، به همان طورى که خودش را ظاهرسازى مى‏ کند گول بخورند و وارد بکنند، یا در دادگاه وارد بکنند، یا در کمیته‏ ها وارد بکنند، یا در مطبوعات که مهم است وارد بکنند. و یک وقت توجه بکنید که دارد منحرف مى‏ کند آن خطى را که خود ملت داشته است که وحدت در آن بوده است و اسلام هم بوده- این دو انگیزه در رأس‏ همه امور بود- یک وقت مى‏ بینید که مطبوعات یک راهى مى ‏رود که طرف چپ دارد مى‏ رود، یا یک راهى طرف راست دارد مى‏ رود، از راه مستقیمى که ملت دنبالش هستند- که آن راه اسلام است- منحرف مى‏ شوند. این از مهمّات [وظایف‏] کسانى است که مى‏ خواهند یک خدمتى بکنند، و مجله ‏اى بیرون بدهند، یا روزنامه ‏اى بنویسند. اوّل مسأله این است که افراد را انتخاب بکنند. افرادند که مى‏ توانند اگر یک اشخاص منحرف باشند، بدون اینکه شما توجه داشته باشید، یک وقت توجه کنید که انحراف پیدا شد. و اشخاص ‏اند که مى‏ توانند که انسان را یا به دامن امریکا بکشند یا به دامن شوروى. و این ملتى که آن قدر مجاهده کرده، و آن قدر جوان داده، و آن قدر زحمت کشیده است براى اینکه خارج بشود از این سلطه ‏ها، یک وقت مى ‏بینید راه مجله، راه مطبوعات، راه رادیو و تلویزیون، نطق ها و همه چیزهایى که الآن هست، یک وقت مى ‏بینید که اشخاصى بر خلاف آن چیزى که مسیر ملت است وارد شدند در این راه ها و راه را منحرف کردند، و شما بعد ملتفت بشوید. این از مسائل مهمى است که توجه به آنها لازم است و اغماض از آنها جایز نیست. و من امیدوارم که این مجله‏ اى که شما دارید، و حالا آمدید اینجا با من صحبت مى‏ کنید توجه در آن در رأس همه توجهات باشد. و نوشته‏ هایى که مى‏ خواهد طبع بشود، یک چند نفرى که مى‏ دانید، یقین دارید که آنها آدمه ایى هستند که مستقیم هستند، و در راه مسیر ملت و کشور هستند و وابستگى به هیچ جا ندارند، آنها نوشته‏ ها را مطالعه کنند، درست دقت کنند در آن، و بعد از اینکه دقت کردند در روزنامه یا در مجله نوشته بشود. این طور نباشد که یک وقت بنویسند و منتشر بشود، بعد بفهمند که این نوشته بر خلاف بوده است؛ این یک چیزى است که لازم است. این مثل مطلبى است که کتاب وقتى نوشته مى ‏شود، قبل از اینکه انتشار پیدا بکند باید اشخاص کارشناس به شیطنت هایى که شیاطین مى‏ خواهند بکنند باید توجه بکنند که یک وقت در کتاب- فرض کنید که- اولش خیلى خوب، وسط هایش هم خوب، و یک وقت‏ مى ‏بینید که یک جایى جورى از کار در مى ‏آید که مسأله این طور نبوده است که ما تصور مى‏ کردیم. باید کتابهایى که نوشته مى‏ شود، و همین طور چیزهایى که منتشر مى‏ شود، اینها باید درست توجه بشود. و افراد مطّلع، مدبِّر و کسانى که از مکتب ها اطلاع دارند و مسیر آنها را مى ‏دانند، اینها توجه بکنند، و کتابها را مطالعه کنند قبل از انتشار، و خود مجله را قبل از انتشار، درست مطالعه بکنند که مبادا یک وقتى یک جایش خلاف در آید، آن وقت براى شما دست بگیرند که خیر، این مجله هم مثلًا انحرافى است. این، هم صلاح خود شماست و هم صلاح ملت است.»

امام راحل در بخشی دیگر از سخنانشان در این دیدار به مسئله لزوم انتقاد رسانه ها و ممنوعیت غرض‏ ورزى‏ آنها در مسائل پرداختند  و خطاب به حاضرین فرمودند:

«از وظایفِ هم رادیو و تلویزیون و هم مجلات و هم سایر جاها این است که مسائلى که شده است بگویند. من در همان اوایل امر که آقاى بازرگان نخست وزیر بوده، در همان اوایل امر به آقایان گفتم که آقا شماها مسائلى که انجام مى‏ دهید در رادیو و تلویزیون اعلام کنید که ما این کار را کردیم، آن کار را کردیم. نگذارید آنها بگویند که این کارى نکرده، آن کار نکرده، هیچ کارى نکرده. کارِ نکرده ‏ها البته زیاد است. اما یک مملکتى که لا اقل بیش از پنجاه سال به انحراف شدید کشیده شده، از اوّل بوده اما در این پنجاه سال مُتعمّد بودند به اینکه این را منحرف کنند و ما را از همه طرف وابسته کنند و همه چیز ما را از بین ببرند. دانشگاهمان را از بین ببرند. چى ببرند. چه ببرند. اینها تصور این را نمى ‏کنند که یک همچو چیزى در دو سال، این قدر که شده است اعجاز کرده است. فکر این را نمى ‏کنند که این کار همچو شده است که تویى که حالا قلمت را دست گرفتى و براى همه دارى مى ‏نویسى، آزادى. براى همه ارگانها دارى انتقاد مى‏ کنى تو آزادى. شما در سه سال پیش از این مى‏ توانستى قلم را دستت بگیرى یک کلمه راجع به یکى از این ارگانها صحبت بکنى؟ قلمت را مى‏ شکستند، پدر خودت را هم در مى ‏آوردند! شما قدر این آزادى را نمى‏ دانى. منتها آزادى الآن جورى شده است که مَلْعَبه پیش بعضى اشخاص شده و هر چى دلشان مى‏ خواهد باید بنویسند. و هر چى دلشان مى‏ خواهد باید بگویند.

در هر صورت، وظیفه داریم ما، یک وظیفه اسلامى، یک وظیفه انسانى داریم که آن چیزهایى که در این جمهورى شده است بگوییم و برسانیم به مردم. انتقاد هم داریم البته که کوتاهى شده است، آنها هم باید نوشته بشود. نمى‏ گوییم آن را ننویسند، آن را هم بنویسند، اما انتقاد، غیر غرض ‏وَرزى است. یک قلم است که مى‏ خواهد یک مسئله‏ اى که فرض کنید کوچک است بزرگش کند و چند مقابلش کند. تیتر بزرگ بنویسد و بعدش هم حرفهایى که هر چى دلش مى‏ خواهد بنویسد. گاهى هم تیترها مناسب با خود موضوع نیست. این را از جاى دیگر پیدا کردند. اینجا زیرش چیز دیگر نوشتند. خوب، آن غرض ‏ورزى است. یک وقت یک قلمى است که مى‏ خواهد اصلاح کند جامعه را، هم خوبش را مى‏ گوید، هم آنهایى را که ناقص است. اما به طور موعظه، نه بطور انتقاد غرض‏ آلود، نه به طور تضعیف. مسائل را دو جور ممکن است بگوید؛ یک مسائلى است که یک استاد شریف براى بچه‏ ها مى‏ گوید و بچه ‏هایى که انحراف دارند، این استاد شریف مى ‏خواهد اینها را از انحراف بیرون بیاورد. نصیحتشان مى‏ کند. با زبان ملایم به آنها مى‏ فهماند. یک استادى هم داریم که مى‏ خواهد ضربه بزند. با ضربه مى‏ خواهد اینها را اذیت کند. اینها دو جور فرض است، دو جور قلم است، دو جور گفتار است، دو جور نوشتن است.

باید فکر این مطلب باشید که اگر انتقاد هست در کار، شما تنها نه، همه نویسنده ‏ها هم، همه گویندگان، اگر انتقاد دارند به طور ملایم و به طور دلسوزانه مسائل را طرح بکنند نه به طور ضربه زدن، بخواهند ضربه بزنند به جمهورى اسلامى. اینها نمى‏ دانند این معنا را که اگر این جمهورى اسلامى به واسطه قلم اینها به هم بخورد مسئول ‏اند پیش خداى تبارک و تعالى و پیش ملت و پیش همه ملتها. یک چیزى که همه ملتها الآن دارند از آن تعریف مى‏ کنند؛ ما خودمان نشستیم قلم را دستمان گرفتیم، اگر یک عیب کوچکى در یک جا پیدا شد، فرض کنید یک جا خطا کرد یا فرض کنید عَمْد هم کرد، یک نفر یک کسى را مالَش را مصادره کرد، یا یک کسى را چى کرد، البته اینها نباید بشود. اما اگر یکى شد نباید این را گفت که جمهورى اسلامى هم مثل رژیم شاهنشاهى [است‏]! خوب، کجا این مثل رژیم شاهنشاهى است؟ در رژیم شاهنشاهى بازارشان این طور بود؟ خیابانهایتان این طور بود؟ مراکز فحشا آن طور بود که دیدید، و همه چیزمان آن طور. نفتمان را داشتند مى‏ بردند، همه چیزمان را داشتند مى‏ بردند. در این رژیم اینها جلویش گرفته شده، اینها را هیچ نمى‏ گویند. قلم ها شکسته است در این امور. اما فلان آدم در فلان جا، فلان کار را کرده، فلان آدم را در فلان جا مثلًا کشته، این به جمهورى اسلامى مربوط نیست.»

(صحیفه امام، ج‏13، ص: 471-482 و ج‏17، ص: 215 و 216)

. انتهای پیام /*