خود باوری فرهنگی در سیره و اندیشۀ امام خمینی (ره)؛ راهبرد ها و راهکارها

محمّد کریمی

چکیده :

از آنجایی که خودباوری از توسعه فرهنگی جامعه نشأت می گیرد و این مسأله در شکل گیری و هوّیت فرهنگی جامعه نقش مهمّی را ایفا می نماید، پرداختن به آن و همگانی کردن این اندیشه و اشاعه آن ضرورتی اجتناب ناپذیر است. برای رسیدن به خودباوری راه طولانی و پرفراز و نشیبی در پیش است و این میسر نمی شود مگر با داشتن برنامه و الگوهای مناسب. دانشمندان و صاحب نظران هر یک از دیدگاه و آبشخور فکری خود نظریه هایی را مطرح و ارائه کرده اند.

 در این مقاله برآنیم که دیدگاههای حضرت امام خمینی (ره) را در مورد خوباوری بررسی کنیم. ابتدا به تعریف فرهنگ از نگاه برخی صاحب نظران و حضرت امام پرداخته ایم، سپس به مسالۀ خود باوری در نگاه حضرت امام و در ادامه به راهبردها و راهکارهای خود باوری در سیرۀ امام، پرداخته ایم.

واژگان کلیدی 

خودباوری فرهنگی، توسعه، سیره، اندیشه، حضرت امام خمینی (ره)، دیدگاهها، راهبردها، راهکارها.

تعریف فرهنگ  

دربارۀ واژه فرهنگ تعاریف بسیار شده است. فرهنگ را می توان مجموعه ای از آداب و رسوم، اعتقادات، باورها و رفتارهایی دانست که مردمان در رفتارهای روزانه به کار می گیرند و با آن زندگی می کنند. به عبارت دیگر می توان گفت که فرهنگ، راه و روش یک جامعه است.«تایلور فرهنگ را در معنی؛ دانش، عقاید، هنرها، اخلاق، رسوم و سایر یافته های اجتماعی انسان، به کار می برد و مالینوفسکی آن را شامل: فرهنگ مادی، ارزشها، هنجارها و رفتارهای واقعی می داند، در حالی که رادکلیف براون بر این عقیده بود که فرهنگ «شکل های استاندارد شده رفتار، افکار و احساسات، اعضای جامعه است.» (ذی کوش،1381: 1). در سنّت (انگلیسی، فرانسوی) مفهوم فرهنگ را اغلب مترادف با تمدّن به کار برده اند. فریدون اکبرزاده در کتاب شناخت فرهنگ خود از زبان تیلور- که به مفهوم انسان شناسانه فرهنگ توجّه دارد- اینگونه تعریف می کند که:« فرهنگ یا تمدّن عبارت است: از مجموعه ای پیچیده از دانستی ها، اعتقادات، هنرها، خلاقیت ها، قوانین و رسوم، هر توانایی دیگر و عاداتی که افراد به عنوان جامعه دارند.

ادواردسالپیر فرهنگ را عبارت از «سیستم رفتارها و حالت های متّکی بر ضمیر ناخودآگاه می داند. به زعم او فرهنگ یک گروه ابداع تمام مدل های اجتماعی رفتار است که به وسیله همه یا اعضای گروه ابداع تمام مدل های اجتماعی رفتار است که به وسیله همه یا اعضای گروه عملی می شود.» ( اکبرزاده ، 1385: 60-58) و حضرت امام خمینی (ره) فرهنگ را کارخانۀ آدم سازی می دانند و می فرمایند: « فرهنگ یک کارخانه آدم سازی است ... فرهنگ سایه ای است از نبوت. » (صحیفه امام، ج 7، ص 428-430 ).

دربارۀ فرهنگ هر چه گفته شود کم است و می دانید و می دانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک کشور پیدا شود ... دیری نخواهد گذشت که انحراف فرهنگی بر همه غلبه می کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف می کشاند. (صحیفه امام، ج 17، ص323).

 مقام معظم رهبری دربارۀ فرهنگ کهن و پر افتخار تمدّن و فرهنگ جامعه اسلامی می فرمایند: "خیلی جای تأسف است که یک ملّتی مثل ملّت ما، با آن سوابق کهن و پر افتخار تمدّن و فرهنگ و معرفت که یک بخش از این سابقه یعنی؛ 1300 سال بعد از اسلام که واقعاً سرشار از درخشندگی هاست حالا قبل از 1300 سال را اطّلاع زیادی نداریم. امّا اجمالاً می شود فهمید که یک ملّت بزرگ با آن خصوصیات، قاعدتاً تا فرهنگ بالغی داشته است. اگرچه از جزئیاتش، مگر بعضی از آثار، خبر نداریم لکن آنچه را در دوران ما اتّفاق افتاده، می دانیم، ملّت ایران به برکت اسلام واقعاً خیلی نبوغ و برجستگی نشان دادند و منت زیادی از خودشان بر سر نه فقط اسلام، بلکه بر سر همه دنیا باقی گذاشتند که اینها در سطر سطر تاریخ دنیا مسطور و مضبوط است. اگر خود ما که از این مسأله غافلیم به تاریخ آنها مراجعه کنیم، خواهیم دید." (برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، 1373 : 23). اگر جامعه ای از نظر فرهنگی دچار معضل شود در همه جوانب و جهات دچار مشکل خواهد شد. به همین دلیل است که دشمنان اسلام و کشور عزیزمان ایران همواره فرهنگ مردم ما را مورد هدف قرار داده اند و برای تخریب و تغییر فرهنگ اسلامی ما هزینه ها کرده و می کنند.

حضرت امام خمینی (ره) که ریشه تمامی معضلات جامعه را در بیماریهای فرهنگی می دانستند، کراراً گوشزد می کردند که آفات فرهنگی سموم کشنده ای هستند که سیاست و اقتصاد جامعه را هلاک می کنند. چنین بینشی ایشان را بیش از هر چیز، به آسیب شناسی فرهنگی در جامعه اسلامی سوق می داد، به همین دلیل در تمامی سخنرانی ها و آثارشان نوعی جهت گیری آگاهانه در راستای تبیین و توضیح مسائل فرهنگی، مشهود است. ایشان غربزدگی، استعمار فرهنگی، جهل فرهنگی، ... و بسیاری از آفات فرهنگی دیگر را از موانع اصلی دستیابی به الگوی جامع توسعه می شناخته اند: " ... فرهنگ مسموم استعمار، تا اعماق قصبات و دهات ممالک اسلامی رخنه کرده و فرهنگ قرآن را عقب زده و نوباوگان ما را فوج فوج در خدمت بیگانگان و مستعمرین در می آورد و هر روز با نغمه تازه، با اسامی فریبنده، جوانان ما را منحرف می کنند." ( صحیفه امام، ج 2، ص 323 )

توطئه های فرهنگی یکی دیگر از موضوعاتی است که حضرت امام خمینی (ره) از آن به عنوان مانع توسعه و اساس عقب ماندگی جامعه یاد می کنند: "تردیدی نیست که جهانخواران، برای به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم کشیدن مستضعفان جهان راهی بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب کشورهای ضعیف ندارند."( صحیفه امام، ج 15، ص 447).

یکی دیگر از موانع توسعه فرهنگی در جوامع اسلامی، جهل فرهنگی و عدم آگاهی افراد آن جوامع از مواریث و سرمایه های فرهنگی اسلامی است. که حضرت امام خمینی (ره) فراوان به آن اشارت نموده اند و از اندیشمندان ملل مختلف خواسته اند که مردم را نسبت به حفظ اصالت های خودآگاه سازند:" آن چیزی که وظیفۀ همۀ ما مسلمین است، وظیفۀ علمای اسلام است، وظیفۀ دانشمندان مسلمین است، وظیفۀ نویسندگان و گویندگان در بین طبقات مسلمین است، این است که هشدار بدهند به این ممالک اسلامی که ما خودمان فرهنگ داریم، ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری بوده است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما. ( صحیفه امام، ج 12، ص، 321-320)

 خودباوری فرهنگی 

برای بحث در مورد خودباوری فرهنگی در ابتدا باید بدانیم که خودباوری فرهنگی به چه معناست؟ به نظر من خودباوری فرهنگی به معنای استقلال در فرهنگ و دخالت نداشتن کشورهای دیگر در فرهنگ هر جامعه می باشد؛ و در هر جامعه ای که کشورهای دیگر در آن دخالت داشته باشند آن جامعه رشد نمی کند و باعث عقب ماندگی آن می شود. عوامل فکری، فرهنگی، ارزشی از جمله عواملی است که در انحطاط و عقب مانندگی کشورها نقش به سزایی دارند. برخی معتقدند که در جامعه ایران، مناسبات فرهنگی و اجتماعی ویژه ای حاکم است که مانع از پیدایش اندیشه های نوین، عقلی و خلاقیّت های انسانی می شود. در نتیجه این فرهنگ یا ناز است یا ویرانگر در اندیشۀ  امام خمینی (ره) نیز عامل اساسی عقب ماندگی مسلمانان، دوری و انحراف آنان از اسلام اصیل است که بر اثر توطئۀ استعمار خارجی و استبداد داخلی شکل گرفته است. (رک، یوسفی ، 1385 : 20 و 56)

نقطۀ مقابل خودباوری، خودباختگی افراد جامعه است. عدّه ای از افراد جامعه در برابر پیشرفت های مادی و فرهنگی ماتریالیستی غرب دچار خودباختگی می شوند و این از اهداف استعمارگران است. بی تردید پیروزی انقلاب اسلامی از جمله مهمترین عوامل پدید آمدن این باور در عرصۀ جهانی است که «در نظم جدید جهانی یک خلأ سیاسی و ایدئولوژیک در جهان به ویژه در غرب به وجود آمده است و در این دوران مارکسیسم شکست خورده و لیبرالیسم نیز حرفی برای گفتن ندارد.»( مولانا، روزنامه رسالت، بهمن ماه، 1359)

انقلاب اسلامی برای اوّلین بار در مقابل تمام ارزشهای فرهنگی ما در غرب علامت سؤال قرار داده است: یعنی، ما فکر می کنیم که در فرهنگ ما عیب و نقصی بوده است که نتوانسته در دنیا موّفق بشود و در واقع این یک نوع شکستی برای فرهنگ غرب به حساب می آید. «اساساً پیروزی انقلاب اسلامی و پیروزی اندیشه ای فراتر از چهارچوب کلان اندیشه و فرهنگ لیبرال و سرمایه داری بوده و به همین جهت اوّلین مرحله از صف بندی اسلام و فرهنگ سلطه جو و مادی غرب با آغاز انقلاب اسلامی رقم خورد.»(حاجتی، 1387 : 359).

حضرت امام (ره) با گفتارها و اعمال و رفتار خود هستۀ انقلابی را شکل داد. انقلابی که همۀ مردم ایران را دگرگون ساخت. در همان اوایل انقلاب آن حضرت فرمان تشکیل شورای انقلاب فرهنگی را صادر نمودند. بین انقلاب فرهنگی و خودباوری فرهنگی ارتباط خاصّی وجود دارد. در واقع انقلاب فرهنگی خود باعث به وجود آمدن خودباوری فرهنگی می شود.

انقلاب فرهنگی در معنای خاص، جریان علمی، فرهنگی، سیاسی برآمده از دل انقلاب اسلامی است. پرچمداران و معماران این پروژه ای عظیم، طیف های متعددی از دانشجویان دانشگاههای مختلف بودند که به عنوان سربازان امام خمینی (ره) و با الهام از آموزه های ایشان طراحی، آغاز و اجرای اوّلیۀ این جنبش علمی، آموزش و سیاسی را بر عهده داشتند.

نهضت موفقیّت آمیز امام خمینی(ره) در ذات خود یک انقلاب فرهنگی جامع و فراگیر علیه غرب و ارزشهای آن در برداشت. ایران مجدداً نشان داد که تصوّرات غرب مبنی بر اینکه فرهنگ های خارج از جغرافیایی اروپا و آمریکا با ماشین و تکنیک و آسمان خراش ارزشهای غربی را نیز خواهند پذیرفت باطل و گمراه کننده بود.» (محمدحسین هدی، ماهنامه اسلام و غرب ، 28 آذر 1378 : 360)

نگرانی از اقتدار فرهنگی انقلاب اسلامی و زوال فرهنگ مادی غرب در مواجهه با فرهنگ و اندیشۀ غنی اسلام در آیینه اظهارات و تحلیل های رسانه های گروهی غرب به خوبی قابل مشاهده است.« با استمرار انقلاب اسلامی و بلوغ اندیشه اسلامی و تجلّی بیش از پیش فرهنگ پر جاذبۀ اسلام در سطح جهان قدرتهای شیطانی منافع نامشروع خود را در معرض زوال و نابودی می بینند.» ( حاجتی ، 1387 : 360).

 

خودباوری در نگاه امام خمینی (ره)

خودباوری و اعتماد به نفس اساس استقلال و شخصیت یک فرد و در نهایت یک جامعه را تشکیل می دهد. انسان تا خود را باور نکند، هرگز به استعداد و توانمندیهای ذاتی خود اطمینان پیدا نمی کند و به دلیل عدم اعتماد به خود، جرأت و جسارت دست یازی به کارهای عظیم را ندارد و ادامۀ زندگی و پیشرفت را، تنها با تکیه بر دیگران می داند.

اگر فرهنگ یک جامعه نتواند هویّت از دست رفته و حس اعتماد و خودباوری را در دل و جان مردم خود بدمد، هیچگاه هیبت و نخوت قدرتهای بزرگ در هم شکسته نخواهد شد و وابستگی و اسارت، همواره میراث ملّی و فرهنگی کشورهای ضعیف را به یغما خواهد برد امام راحل (ره) فرمودند: « فرهنگ، اساس ملّت است؛ اساس ملّیت یک ملّت است؛ اساس استقلال یک ملّت است و لهذا آنها کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند... با تبلیغات خودشان ماها را ترساندند که از خودمان می ترسیدیم؛ به خودمان اعتماد نداشتیم. اگر یک کسی مریض می شد، می گفتیم باید برود خارج؛ در صورتی که طبیب داشتیم ... باید ارتش ما را خارجی ها اداره کنند؛ باید نفت مان را خارجی ها بیایند اداره کنند ... مغزهای ما را شست و شو کردند. اعتماد به نفس را از بین بردند.» (صحیفه امام، ج 7، ص 58)

 امام خمینی (ره) در حرکت گسترده و همه جانبۀ خویش برای تجدید حیات جامعه اسلامی و قطع وابستگی ها و پاره نمودن زنجیرهای سلّطه و اسارت، ضایعۀ مهم و درد اصلی را که مسلمانان جهان را دچار نگرانی، یاس و پریشان حالی نموده بود، به درستی و ریشه ای تشخیص داد و راه چاره آن را بازگشت به هویّت اصلی و کوشش برای یافتن آن دانست، هویّت خویش را باز یابید.

امام در احیای این هویت ارزش نقش محوری و اساسی دارند، تأکید مصرانه ایشان در دیدار با شیعیان کشورهای اسلامی این بوده است که ما مسلمانان از فرهنگی غنی و افتخار آفرین برخورداریم و تمدّن مسلمانان تا آن اندازه بوده است که محصولات آن به خارج صادر می شده است، ولی ابرقدرتها برای رسیدن به نقشه های شوم خود این گنجینۀ گران بها و ارزشمند را از مسلمانان گرفته اند، مسلمانان باید برای خنثی نمودن چنین توطئه ای به این درجه از معرفت و بصیرت برسند که خودشان فرهنگی مستقل و پربار دارند و هویّت آنان غنای لازم را دارد. (در جستجوی راه از کلام امام، دفتر 15، 1361 : 215).

در پیام به زائرین بیت الله الحرام، نوشتند: « بر فرهنگ اسلام تکیه زنید، با غرب و غرب زدگی مبارزه نمایید. روی پای خودتان بایستید و هویت خویش را دریابید. (در جستجوی راه از کلام امام، دفتر 22، 1361 : 191).

وقتی همۀ مسلمانان به این اعتقاد رسیدند که خودشان فرهنگ مستقلی دارند، جدای از همه و غنی تر از همۀ فرهنگ ها و آن همان فرهنگ اسلامی است. می توانند به خودباوری برسند نه تنها خودشان را پیدا می کنند بلکه می توانند آن فرهنگ را به دیگر نقاط جهان هم انتقال دهند. داشتن ایمان و یک جهان بینی درست بر پایه عقاید و اندیشه های اسلامی به داشتن یک زندگی راحت و درست بسیار کمک می کند. اگر کسی این اعتقاد و اندیشه درست را نپذیرفت یا نداشت در دام حرمان می افتد و آلت دست مزدوران اجنبی می شود و خودباخته آنها خواهد شد. امّا در این میان وظیفۀ افراد آگاه و دلسوز است که با دلایل متّقن و روشن، اینگونه افراد بشر را بیدار کنند و با نشان دادن راههای صحیح زندگی، استقلال فکری و جسمی را به آنها هدیه کنند، چراغی هر چند کوچک و کم نور به دست آنها بدهند، درست همان کاری که ائمه طاهرین«علیهم السلام» انجام دادند. تا در تاریکی های جهل و ظلم راهنمای راهشان باشد.

 رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ان الحسین مصباح و سفینه النجاه» چرا که امام حسین (علیه السلام) چه برای زمان خود و چه برای آیندگان چراغ راه هدایت می باشد. ایشان با ظلم ستیزی خود چهره منفور ظلم و ظالم را برای مردم جهان برملا کردند.

امام خمینی (ره) با تمامی توان و تلاش درصدد آن است که این خودباوری و اتکای به خویشتن را در میان اقشار گوناگون جامعه پدید آورد و برای رسیدن به این مقصد تأکید می فرمایند کسی که می خواهد به این باور برسد باید در آغاز خودش را از آن آلودگی ها و آفات پاک کند و چون صفحه دل و ذهن را از آن ضعف ها و زنگارها زدود باور کند که او هم انسان است و از اندیشه و تفکّر برخوردار است و می تواند راه ترقی و تعالی را بپیماید. اساس این باور را امام دو چیز معرفی می کند یکی رسیدن به این واقعیت که ضعف و سستی و ناتوانی تلقینی است و دیگر این که آن قوه و توانایی حقیقت دارد و در اعماق اندیشه و ذهن انسان ها نهفته است و باید با خودباوری و تلاش و همّت این گنج های گران بها را شناخت و گوهر های آنها را استخراج کرد. این حرکت توانایی، شکوفایی بالندگی و خلاقیّت را در جامعه به وجود می آورد. (جستجوی راه از کلام امام ، دفتر 22، 1361 : 205).

مفهوم خودباوری از نگاه امام خمینی (ره) از ویژگیهای برخوردار است. خودباوری از نگاه ایشان آن است که از جامعیت مفهوم برخوردار باشد به نحوی که کلیۀ ابعاد وجودی انسان را در بر بگیرد.

حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبری دینی، عارفی فیلسوف، فقیهی مجتهد و مرد سیاست و عمل، در رهنمودهایی که دربارۀ مسائل اقتصادی و برنامه ریزیهای توسعه ارائه کرده است، جامعیت مفهوم توسعه را در نظر داشته اند. بعد از پذیرش قطعنامه 598 و پدید آمدن شرایط جدید و ضرورت تجدید قوای کشور و ملّت و اتخاذ تصمیمی قاطع و سرنوشت ساز برای بازسازی و شروع فعّالیّت های اقتصادی، حضرت امام خمینی (ره) طی پیامی که در یازدهم مهر ماه 1367 صادر کردند، محورهای عمده و حیاتی، در دهه بازسازی کشور را اعلام فرمودند. بر همین اساس، دهۀ دوم انقلاب، دهۀ بازسازی و سازندگی نام گرفت. بینش جامع حضرت امام (ره) درباره توسعه و برنامه های اقتصادی، در این پیام کاملاً مستتر است.

ویژگی دیگر خودباوری فرهنگی از نگاه حضرت امام خمینی (ره) این است که بنیاد و اساس خودباوری باید مبتنی بر فرهنگ باشد. آن هم فرهنگ اسلامی نه مارکسیستی و ماتریالیستی و ...

امام خمینی (ره) با استناد به تعالیم عالیه اسلام و بر اساس اندیشه دینی، اساس جامعه را در فرهنگ آن می داند و ضمن پذیرش نیازهای مادی و اقتصادی به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان، نقش فرهنگ را تعیین کننده و امور دیگر را تابعی از آن می شناسد. برای تبیین دیدگاه های امام خمینی (ره) دربارۀ محور بودن فرهنگ، هیچ بیانی رساتر از کلمات خود ایشان نیست: "بی شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه، هویّت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می دهد و با انحراف فرهنگ، هر چند جامعه از بعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی پوچ و پوک و میان تهی است. اگر فرهنگ جامعه ای وابسته و مرتزق از فرهنگ غرب باشد، ناچار دیگر ابعاد آن جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می کند، و بالاخره در آن مستهلک می شود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد"( صحیفه امام، ج 15، ص 244)

ایشان در جایی دیگر اساس سعادت را در فرهنگ جامعه می دانند و می فرمایند: " فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های ملّت است، اگر فرهنگ ناصالح شد این جوانهایی که تربیت می شوند به این تربیت های ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد می کنند ...  ."( صحیفه امام، ج 3، ص 307)

امّا جامعه شناسان مارکسیستی و ماتریالیستی به بشریت القاء کرده اند که انسان یک حیات دوگانه زیر ساختی و رو ساختی (زیربنا و روبنایی) دارد. در این طبقه بندی، زیر ساخت اجتماعی، عبارت از شیوه های تولید، روابط تولیدی، ابزار تولید، مالکیت و نیروهای تولیدی و در واقع، اقتصاد است، و رو ساخت یا رو بنا عبارت از فلسفه، حقوق، مذهب، هنرها، و بطور کلّی تر فرهنگ است. در این طبقه بندی چنین فرض شده است که فرهنگ یک جامعه، محصول زندگی اقتصادی است. دین، فلسفه و هنر، تابعی از صنعت، کشاورزی، تجارت و محصول ساده ای ناشی از فرایند تولید کالا و خدمات در جامعه است. این نظریه راهنمای بسیاری از تئوری های توسعه بوده و بسیاری از تغییرات اجتماعی با توجّه به این پیش فرض تبیین شده است.

ویژگی دیگر خودباوری فرهنگی از نگاه حضرت امام خمینی (ره) این است که خود فرهنگ اسلامی اساس و هدف خودباوری و توسعه فرهنگی است. یکی از موانع اصلی عدم موّفقیّت نظریه های توسعه، بی توجّهی یا کم توجّهی این نظریه ها به شرایط اعتقادی، فکری و فرهنگی حاکم بر جوامع مختلف است. متأسفانه علی رغم وجود انگیزه و میل مضاعف به روند توسعه و نوسازی، فقدان درک جامع از مفاهیم و ملزومات توسعه و عدم شناخت قانونمندی های حاکم بر آن در جهان اسلام منجر به ایجاد یک دور باطل، در پروسه توسعه یافتگی گردیده است. مذهب و اعتقادات دینی، اساسی ترین رکن فرهنگ هر جامعه است، متأسفانه نظریه پردازان توسعه، بندرت بر اساس نوع مذهب خاص هر جامعه توانسته اند، تئوری یا الگوی توسعۀ خاص آن جامعه را بیان کنند.

حضرت امام خمینی (ره) ضمن آنکه شرط اصلی توسعه و زیربنای آن را توسعه فرهنگی می شناسند، محتوای این فرهنگ را فرهنگ اسلامی می دانند و نادیده گرفتن و تضعیف فرهنگ اسلامی را علّت اصلی توسعه نیافتگی، و ترویج و اشاعه فرهنگ اسلامی را تنها را توسعه عنوان می دارند. ایشان ضمن آنکه قائل به زیربنا بودن فرهنگ و روبنا بودن اقتصاد هستند، رشد و گسترش فرهنگ اسلامی را هدف اصلی برنامه های توسعه می دانند:" نظر ما به اقتصاد نیست مگر به طور آلت، نظر ما را به فرهنگ اسلامی است ... " (صحیفه امام، ج 8، ص 86)

ویژگی دیگر خودباوری فرهنگی در نگاه و سیره امام خمینی (ره) این است که استقلال فرهنگی می تواند عامل اصلی توسعه و وابستگی و یا عامل اصلی توسعه نیافتگی باشد.

حضرت امام خمینی (ره) با توجه به آیه شریفه "...و لن یجعل الله الکافرین علی المؤمنین سبیلاً" (سوره نسا، آیه 141) استقلال را یکی از مهمترین اصول و محورهای برنامه ریزی های توسعه و وابستگی و سلطه فرهنگی را اساسی ترین علّت عقب ماندگی کشورهای جهان سوم می دانستند و بارها و بارها دربارۀ آن به ملّت های دربند، بخصوص مسلمانان هشدار دادند. از خود بیگانگی فرهنگی، استعمار فرهنگی، فرهنگ استعماری، سلّطه فرهنگی، فرهنگ سلّطه، استقلال فرهنگی، تحوّل فرهنگی و استقلال فکری، مفاهیمی هستند که ایشان برای بیان جنبه های مختلف وابستگی فرهنگی ملل اسلامی و اهمیت حصول استقلال فرهنگی در سخنرانی ها و نوشته هایشان به کار برده اند:" اسلام وابستگی شما را و ما خودمان را به دیگران منکر است، می گوید نباید صنعت ما وابسته باشد، نباید زراعت ما وابسته باشد، نباید ادارات ما وابسته باشد، نباید اقتصاد ما وابسته باشد، نباید فرهنگ ما وابسته به غیر باشد... مبدأ این همین است که در فکر، وابسته هستیم، فکرمان نمی تواند بکشد، این را که ما خودمان هم فرهنگ داریم، خودمان هم فرهنگمان غنی است خودمان هم همه چیز داریم. " ( دیدگاههای ... / ص 44).

دیگر ویژگی خودباوری در سیره و اندیشه حضرت امام خمینی (ره) این است که ایشان شرط خودباوری و توسعه و غایت آن را تربیت و تعالی انسان می دانند.

 مکتب حیات بخش اسلام در عین آنکه به نیازهای مادی انسان توجّه کافی مبذول داشته و گسترش علم و تکنولوژی را در جامعۀ اسلامی لازم می داند، توسعه را در افزایش امکانات و گسترش تسهیلات مادی خلاصه نکرده و آن را زمینه و ابزاری برای توسعه حقیقی- که همانا مهذب و متّقی شدن انسانهاست- می داند. در این دیدگاه توسعه مادی فاقد اعتبار است و هنگامی ارزشمند خواهد بود که منجربه رشد معنوی، روحی و اخلاقی انسان گردد. بنابراین ، هدف غایی توسعه در نظام اسلامی پرورش و تکامل افراد جامعه است، چنانکه قرآن نیز می فرماید: " قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها" (سوره شمس، آیه 9 و 10) به درستی که رستگار شد آن کس که خویش را از آلودگی ها پاک کرد و زیانکار شد آن کس که فریفته شد ( دچار رذایل گردید). اهمیت این موضوع تا بدانجاست که خداوند، یکی از بزرگترین رسالت پیامبرانش را تزکیه انسانها قرار داده است: "هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین"( سوره جمعه، آیه 2 ) او خدایی است که در میان مردم پیامبرانی از خودشان برانگیخت تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنها را از پلیدی ها پاک سازد و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد و اگر چه پیش از آن در گمراهی آشکار بودند. 

حضرت امام (ره) بر اساس تعالیم قرآنی، ضمن آنکه هدف از توسعه و غایت توسعه فرهنگی را، تهذیب و تزکیه انسان می شناسند و در برهه های مختلف به تعلیم و تربیت و برنامه ریزی برای نیروی انسانی و تربیت و پرورش و هدایت استعدادها و اندیشه ها پرداخته اند، بر کار و تولید، نظم و انضباط ، پشتکار و تحقیق، جهاد و اجتهاد و ارتباط و پیوند مدرسه و دانشگاه با محیط کار، صنعت، کارخانه و مزرعه نیز به عنوان یک سیاست و استراتژی فرهنگی تأکید نموده اند:" نقیصه ها را همه با هم باید رفع بکنیم که در رأس آنها فرهنگ است. فرهنگ اساس ملّت است، اساس ملّیت یک ملّت است. اساس استقلال یک ملّت است و لهذا آنها کوشش کرده اند که فرهنگ ما را استعماری کنند، کوشش کردند که نگذارند انسان پیدا بشود، آنها از انسان می ترسند از آدم می ترسند. (صحیفه امام، ج 7، ص 58)

 

راهبردها و راهکارهای خوباوری فرهنگی در سیره امام خمینی (ره) از منظرگاه حضرت امام خمینی (ره)

از نگاه حضرت امام خمینی (ره) باید اصلاح یک جامعه را از اصلاح فرهنگی آن جامعه آغاز کرد. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی در پی تجدید حیات معنوی و فرهنگی انسان و جامعه بوده و هست. این شیوۀ اصلاح فرهنگی امام الگویی از تحوّل فرهنگی در پرتو تعهد فرهنگی را به جهان عرضه نمود.

 در اندیشه امام خمینی (ره)، عامل اساسی عقب ماندگی مسلمانان، دوری و انحراف آنان از اسلام اصیل است که بر اثر توطئه استعمار خارجی و استبداد داخلی شکل گرفته است. بنابراین طبیعی است که راه حل اساسی خروج از عقب ماندگی و افزایش خودباوری از نظر ایشان، بازگشت به اسلام اصیل و اجرای قوانین اسلام در جامعه باشد؛ ایشان می فرمایند:« اسلام است که شما را نجات می دهد از اینکه آزاد نباشید، از احتناق نجات می دهد، اسلام است که استقلال شما را بیمه می کند. روی به اسلام بیاورید ... در سایۀ اسلام است که استقلال به معنای واقعی آن و آزادی به معنای منزه آن تحقق می یابد ... اگر استقلال کشور را می خواهید، اگر می خواهید آزاد باشید، اگر می خواهید که کشور مال خودتان باشد، بیایید همه زیر پرچم اسلام « وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا. » امر خدا را اطاعت کنید از آنچه نهی فرموده است، که با هم اعتصام کنید به حبل الله. حبل الله، اسلام است. صراط مستقیم، اسلام است.» ( یوسفی، 1385 : 56).

ایشان اسلام را نه تنها مایۀ  سعادت مسلمانان در دنیا و آخرت می داند، بلکه آن را برای رسیدن به زندگی انسانی، لازم می شمارد: « ما معتقدیم تنها مکتبی که می تواند جامعه را هدایت کند و پیش ببرد، اسلام است و دنیا اگر بخواهد از زیر باز هزاران مشکلی که امروز با آن دست به گریبان است، نجات پیدا کند و انسانی زندگی کند، باید به اسلام روی بیاورد.»( یوسفی، 1385 : 56).

از مبانی اعتقادی امام خمینی (ره) بر می آید که ایشان تنها وجود قوانین را برای اصلاح و سعادت جامعه کافی نمی داند، بلکه وجود قوۀ مجریه را برای اجرای قوانین از ضروریاتِ انکار ناپذیر می شمارد. از این رو، به عقیده ایشان «خداوند متعال در کنار فرستادن یک مجموعه قانون؛ یعنی احکام شرع، یک حکومت و دستگاه اجرا و اداره مستقر کرده است.» زیرا «احکام شرع حاوی قوانین و مقرّرات متنوعی است که یک نظام کلّی اجتماعی را می سازد.» همچنین ماهیت و کیفیّت خاصی دارد که «اجرای آنها و عمل به آنها مستلزم تشکیل حکومت است و بدون تأسیس یک دستگاه عظیم و پهناور اجرا و اداره، نمی توان به وظیفۀ اجرای حکام الهی عمل کرد.» ( یوسفی، 1385 : 57).

امام خمینی (ره) به همین دلیل و دلایل دیگری از قبیل پیروی از سنّت و رویۀ رسول اکرم ( ص) و امام علی (ع) لزوم سرنگونی ساختارهای شرک آمیز و طاغوتی، ضرورت وحدت امت اسلامی و نجات مردم مظلوم و محروم، تشکیل حکومت اسلامی را واجب می داند و از همۀ مسلمانان می خواهد دست به انقلاب سیاسی بزنند و حکومت اسلامی تشکیل دهند:« ما چاره نداریم جز اینکه دستگاههای حکومتی فاسد و فاسد کننده را از بین ببریم و هیأت های حاکمه خائن و فاسد و ظالم و جائر را سرنگون کنیم. این وظیفه ای است که همۀ مسلمانان در یکایک کشورهای اسلامی باید انجام بدهند و انقلاب سیاسی اسلامی را به پیروزی برسانند.»( یوسفی، 1385 : 57).

امام خمینی (ره) در کنار دعوت به اسلام، دعوت به حکومت اسلامی را نیز در نظر دارد. اسلام و حکومت اسلامی را پدیده ای الهی می داند که با به کار بستن آن، سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می کند.

بنابراین، از دید امام خمینی (ره)، تنها راه خروج از انحطاط و عقب ماندگی مسلمانان، بازگشت به اسلام اصیل و اجرای قوانین آن از راه مبارزه با استعمار و دست یابی به استقلال با سرنگونی زمامداران فاسد و در نهایت، تشکیل حکومت اسلامی در سراسر کشورهای اسلامی است. البتّه این آرمان امام در ایران به وقوع پیوسته و ندای آن نیز در سراسر جهان اسلام طنین انداز شده است. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، ملّت مسلمان ایران احساس عزّت و استقلال کرده است و در راه شکوفایی جامعه و رفع موانع پیشرفت خود می کوشد.

در این مسیر، هر کدام از نهادها، سازمانها و ارکان نظام، وظایف خاصّی دارند. صدا و سیما نیز به عنوان رسانه ملّی، مسئولیّت های سنگینی بر عهده دارد که از آن جمله می توان به بیان دیدگاههای بنیانگذار جمهوری اسلامی در زمینه ریشه های انحطاط مسلمانان و راههای خروج از آن اشاره کرد.

نتیجه اینکه خودباوری در نگاه حضرت امام خمینی (ره) مفهوم وسیع و فراگیری دارد. به گونه ای که همۀ ابعاد وجود انسان را شامل شده و او را از تک بعدی و تک ساختی بودن رها می سازد و به سوی توانایی و تعالی و قرب الی الله هدایت می کند.

فرهنگ، هم زیر بنای توسعه و هم عامل آن و هم هدف و نتیجۀ توسعه تلقّی شده است. فرهنگ هر ملّتی نشانۀ هویّت و استقلال اوست. کسب و حفظ استقلال فرهنگی و فکری نشانۀ حیات و قدرت یک جامعه است. ویرانی و انهدام یک فرهنگ، ویرانی یک ملّت است. تمدّن سیمای تجسم یافتۀ فرهنگ و از مظاهر بر جای ماندنی و باقی آن است. همۀ مردم عموماً و حکومت خصوصاً و بالاخص بخش های مربوطه همانند حوزه و دانشگاه و ... در حفظ و ارتقاء و توسعۀ فرهنگ ملّی و اسلامی مسئول می باشند.

از دیدگاه امام اساس توسعه، ترقی و استقلال واقعی یک کشور و جامعه همین خودباوری است: «وقتی این اراده در یک ملّتی پیدا شد همه به کار وا می ایستند و دنبال کار می روند یک ملّت وقتی خیری را بخواهد، این خواهد شد... » (در جستجوی راه از کلام امام، دفتر 12، فرهنگ و تعلیم و تربیت: 191). در بیانی دیگر به این واقعیت اشاره دارند: «باید روحیّه خود را تقویت کنیم و با تمام وجود این را بپذیریم که می توانیم روی پای خود بایستیم این خیلی مهم است که ما متکّی به تخصص خود کردند.»( همان: 474).

تأکید امام این بود که همه ما قادریم به شرط آنکه در این راستا به دو نکته توجّه کنیم، تقویت ایمان و ایجاد ارتباط افزون تر با خدا و نیز بریدن طمع از همه جا پیروزی وقتی به دست می آید که جوامع نخست به قدرت الهی اتکال پیدا کنند و سپس با شناخت این سرچشمه عظیم، جاویدان و بی نهایت توانایی های خود را ارزیابی کنند. (همان : 266).

اصرار امام بر این موضوع در مورد دانشگاهها اهمیت افزون تری دارد، ایشان عقیده دارند، پرورش های مراکز دانشگاهی در پدید آمدن چنین تفکّری دخالت مهمی دارد، باید دانشجویان به این باور برسند که فرهنگی غنی و بالنده و حتی قابل صادر نمودن دارند و متوجّه این حقیقت گردند که خودشان بدون وابستگی به اجانب و ابرقدرتها قادرند به استقلال واقعی و هویّت مستقل برسند. ( صحیفه امام، ج 10، ص 392-391)

 

کتابنامه

  1. قرآن کریم.
  2. اکبرزاده، فریدون، شناخت فرهنگ، نشر عرش پژوه، تهران، 1385 .
  3. حاجتی، میر احمدرضا: عصر امام خمینی ، انتشارات، تهران، 1387 .
  4. خامنه ای، سید علی (مقام معظم رهبری): فرهنگ و تهاجم فرهنگی برگرفته از سخنان مقام معظم رهبری، انتشارات سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، تهران، 1373 .
  5. خمینی، روح الله، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران: ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، تهران، 1378.
  6. .................................. : در جست و جوی راه از کلام امام، انتشارات امیرکبیر ، تهران، 1361.
  7. ........................... : صحیفه امام، شرکت سهامی چاپخانه وزارت ارشاد اسلامی ، تهران ، 1361 .
  8. دنی کوش: مفهوم فرهنگ در علوم اجتماعی، ترجمۀ فریدون ویدا، انتشارات سروش، تهران، 1381.
  9. روحانی، سید حمید: آوای انقلاب، انتشارات دارالفکر، تهران، 1376.

10. شرف زاده، محمد: انقلاب فرهنگی در دانشگاههای ایران، انتشارات پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی، تهران،1384.

11. راهانی، مجتبی: تعلیم  تربیت از دیدگاه امام خمینی (ره)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ، تهران، 1387.

12. مولانا، حمیدرضا: سخنرانی در مرکز آموزش رسانه ها، روزنامه رسالت ، 10/11/1370 .

13. هدی، محمدحسین: مصاحبه ماهنامه اسلام و غرب، دفتر تحقیقات اسلامی وزارت امور خارجه، تهران، 28 آذر 1378.

14. یوسفی، هدایت: ریشه های عقب ماندگی مسلمانان در اندیشه امام خمینی (ره) ، انتشارات مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما ، تهران، 1385.

 

. انتهای پیام /*