برای شناخت شخصیت های بزرگ سیاسی و مذهبی بررسی شیوه زندگی سیاسی و به ویژه سبک مبارزه آنها با دشمن و خدماتشان به نوسازی سیاسی کشور، می تواند یکی از راه های معرفت باشد. این که آنها در چه زمان و تحت چه شرایطی ظهور کردند، با چه کسی یا کسانی و چرا و چگونه به مبارزه برخاستند؛ از مهم ترین محورهای شناخت است. ما در این نوشتار با استفاده از راه های مذکور به بررسی شخصیت رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(س) می پردازیم.

مذهب و سیاست

امام خمینی(س) بارها بر غیر قابل تفکیک بودن دین و سیاست تأکید ورزید که سخنان متعدد ایشان گواهی بر این ادعا است؛ «اسلام یک دین عبادی سیاسی است که در امور سیاسیش عبادت منضم است و در امور عبادیش سیاست... رسول الله[ص] پایه سیاست را در دیانت گذاشته است» (صحیفه املم، ج 13، ص274)، «والله اسلام تمامش سیاست است» (همان، ج1، ص270)، «دین اسلام یک دین سیاسی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش». (همان، ج10، ص15)

بدین ترتیب، سیاست امام خمینی(س) بر زمینه دینی و سنتی استوار بود. از آن جا که  ایشان سیاست را نوعی تحقق اخلاق دینی می دانستند، به قدرت سیاسی دل نبستند؛ هر چند که آن را پذیرفتند. به عبارت دیگر، برخلاف اکثر انقلابیون و سیاستمداران امروزی که قدرت سیاسی برایشان هدف است، برای امام خمینی(س) تنها یک "وسیله" بود؛ وسیله ای که به مردم امکان می دهد تا وضع خویش را در تمام مظاهر زندگی بهبود بخشند. 

شخصیت امام(س) آمیزه ای از نو و کهن بود

در واقع، این نشانه نبوغ منحصر به فرد امام(س) بود که با فراست و زیرکی به سنت های تشیع توجه کردند و نیک دریافتند که با آنها چه کنند و از آنها چگونه بهره بگیرند. در واقع شخصیت امام آمیزه ای از نو و کهن بود که بعضی از گران بهاترین و والاترین سنت های مذهبی در وجود او تجسم یافته بود. در زندگی شخصی، بود که لذت های دنیوی را رها کرده و با تقوا و پارسایی می زیست. همه نهادهایی را که میان توده ها رواج می داد و روش هایی را که به کار می بست، عناصری غنی از سنت های گذشته بود.

وفاداری و عمل شخصیت امام(س) به سنت را نباید به معنای پیروی چشم بسته شان از مذهب تلقی کرد. ایشان هر گونه مذهب را که با «عقل» و «منطق» سازش نداشته و با اخلاق متضاد بود، نمی پذیرفتند. به عبارت دیگر، یکی از ویژگی های مهم رهبر کبیر انقلاب، «واقع بینی» شان بود. به گونه ای که هر موقعیت و پیشامدی را با نگاه خردمندانه خود می نگریسته و از مشاهداتش راه حلی بیرون می کشید که هم بسیار تازگی داشت و هم بسیار عملی و در خور آن موقعیت بود.

این نحوه نگرش امام(س) به مذهب و سنت، بیان گر این حقیقت است که گرچه «نوگرایی» و «نوسازی» را تأیید کردند، ولی با «غربی شدن» و «غربزدگی» مخالف بودند. دلیل اصلی مخالفت با غرب، این بود که غربی به جای خویشتن جوئی، در پی نسیان و هدر دادن خویشتن است. همین فراموشی باعث شده است به همان اندازه که سلطه غربی ها بر محیط افزایش می یابد، تسلطشان بر نفس کاهش پیدا می کند.

این ادعا که امام خمینی(س) نه بی بدیل ترین، لااقل از نادرترین شخصیت هایی بود که به ضدیت با فرهنگ و ارزش های غربی برخاست، ادعای گزافی نیست. بسیاری از انقلابیون -از مائوتسه تونگ گرفته تا هوشی مینه، از چه گوارا تا فرانتس فانون- تقریبا نسبت به غرب دیدی مبهم و دو پهلو داشتند. آنان جملگی تسلط سیاسی و اقتصادی غرب را رد می کردند و در عین حال راه و رسم سنتی زندگی مردم خویش، مخصوصا عناصر مذهبی آن را که بنیان فرهنگ های باستانی آفریقا و آسیا را تشکیل می دهد، مردود می شمردند و مخالف نوسازی و توسعه به حساب می آوردند؛ در نتیجه شکل های سیاسی و فنی غربی را جانشین آن می کردند. اما ایران خمینی(س)، تنها استثنا از این قاعده تسلیم به غرب است.

امام(س) از همان آغاز جوانی راه رستگاری را تشخیص داد و بدون کمترین تردید و تزلزل، با قاطعیت و صمیمیت آن را استمرار بخشید و به سرانجام رساند. امام(س) در این اصل مهم نظر داشتند که برای مقابله با مسائل و مشکلات جدید، باید به مذهب بازگشت و منابع سنت های خود را از نو بازیافت. امام خمینی(س) پیرو مذهب تشیع بود و حقیقت را در اصول متعالی این مذهب، از جمله توحید، نبوت، امامت، عدالت، معاد، انتظار، شهادت، دفاع از مظلوم و... جستجو می کرد.  

شیوه های مبارزه امام راحل(س)

امام خمینی(س) در اواخر قرن بیستم، نظام پادشاهی منحط و مستبد پهلوی را از یک سو و استعمار آمریکا را از سوی دیگر به مبارزه ای سخت و بی امان طلبید. امام(س) در کودکی پدر و در نوجوانی مادر و عمه اش را از دست داد و این حوادث بر اندیشه و افکار وی تأثیر عمیق گذاشتند.  زندگی امام خمینی(س) بری از لغزش ها بود. او از همان آغاز جوانی به عبادت و خودسازی رو آورد و شرایط مذهبی حاکم بر خانواده و شهرش، آن را تقویت کرد. قاطعیت و سرسختی خویشان امام(س) در مجازات قاتلین پدرش، وضعیت نا امن شهر محل سکونتش، به ویژه فرهنگ و مذهب مورد اعتقادش، همگی زمینه ساز سبک مبارزه وی که سرسختانه و انعطاف ناپذیر بود، محسوب می شود.

جرأت و بسیج سیاسی 

امام خمینی(س) برای بسیج و اتحاد مردم بر ضد استبداد داخلی و استعمار خارجی، از دو اصل «انتظار» و «شهادت» که جزیی از سنت تشیع محسوب می شوند، بهره گرفت. از نظر امام خمینی(س) نیز انتظار و شهادت دو تاکتیک مهم برای مبارزه با متجاوز و ستمگری در هر عصر و زمانی است. انتظار در مبارزه مسلمان امید و حرکت و جنبش می آفریند و شهادت، او را آماده فداکاری و از جان گذشتگی کرده، مرگ را در چشمش خوار و کوچک می سازد. تاکتیک های مورد نظر امام (انتظار و شهادت) از مذهب و سنت نشأت می گیرد و به عقاید مذهبی مسلمانان در مورد چگونگی مقابله با ظلم و ستم و بی عدالتی، مربوط می شوند.

برداشت امام خمینی(س) از جرأت و شجاعت نه به طور کامل با طرز تلقی غربی ها منطبق است، زیرا از نگاه آنها جرأت و شجاعت صرفا در خودنمایی و پیروزی ظاهری و جسمی برخصم خلاصه می شود؛ بی آنکه مسأله نیت و انگیزه یا خود رنجی و خودکنترلی و خداترسی مطرح باشد. در یک کلام، از نظر امام(س) نه جرأت ناشی از عدم خشونت محض، قابل قبول است و نه جرأت ناشی از خشونت محض. بلکه جرأت قابل قبول ایشان ترکیب و تلفیقی است از هر دو؛ هرچند که در شرایط عادی تا حد امکان عدم خشونت بر خشونت برتری دارد. یا به عبارت دیگر، عدم خشونت اصل است و خشونت، فرع و استثناء.

سیره عملی امام(س) در مقابله با متجاوز، مؤید مطلب فوق است. در مبارزه با رژیم شاه، تأکید اصلی وی بر روش مسالمت جویانه و اعتراض و مقاومت منفی بود تا توسل به خشونت و دست بردن به سلاح. امام(س) با بیداری حس هویت و بازگرداندن جرأت و اعتماد به نفس به ایرانیان، مردم را فقط تشویق و تحریک به راهپیمایی و تظاهرات آرام کرد و حداکثر از آنان خواست، از حکومت سرپیچی نمایند. مثلا سربازان از پادگان های نظامی فرار کنند و مردم به دولت مالیات نپردازند؛ هر چند که در صورت لزوم، توسل به قدرت نظامی و مقابله خشونت آمیز با رژیم را نفی نکرد. 

بعد از پیروزی انقلاب نیز همین شیوه توسط امام(س) دنبال شد. یعنی اصل بر عدم خشونت بود؛ لیکن در پاسخ به توطئه های داخلی و خارجی مثل بحران کردستان یا حادثه آمل و به ویژه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، امام(س) مجبور به صدور دستور دفاع و عمل متقابل توسط کسانی شد که مورد هجوم متجاوز قرار گرفته بودند.

خویشتن داری و غلبه سیاسی

امام خمینی(س) توجه بیشتر به درون انسان داشتند تا به محیط بیرونی او! از نظر ایشان نقطه آغاز هر اصلاحی، خود انسان است. از این رو، به نظر ایشان دست یافتن به آزادی سیاسی مانند آزادی روحی، تنها از راه تزکیه نفس تحقق می پذیرد. به عبارت دیگر رهبر کبیر انقلاب معتقد بودند که قبل از رهایی راستین ملت از چنگ استبداد و استعمار، باید خود را از هرگونه هوا و هوس پالوده کرد.

امام خمینی(س) از همان ابتدای جوانی به امر مبارزه با نفس و شهوات نفسانی پرداخت و در راه خودسازی از هیچ کوششی فروگذار نبود. به همین دلیل مبارزه را تا پایان حیاتش بی وقفه ادامه داد. چرا که عقیده داشت سلاح روحی تزکیه نفس، هر چند که نامحسوس به نظر می آید، اما نیرومندترین سلاح برای دگرگون ساختن محیط و سست کردن زنجیرهای اسارت خارجی است. ایشان به پیروان خود آموختند، تنها کسانی که بر نفس خود سلطه دارند می توانند بر مردم حکومت کنند و بر محیط سیاسی شان کنترل و غلبه داشته باشند. به همین دلیل، امام(س) بیش از هر چیز بر «مبارزه با نفس» تأکید داشت و موفقیت هر قیامی را مشروط به آن می دانست که برای «الله» باشد. 

دموکراسی و حاکمیت مردمی

یکی دیگر از محورهای مورد علاقه و توجه امام خمینی(س) تلاش برای گسترش پایه های سازمانی زندگی سیاسی کشور خود و فراهم کردن زمینه برای مشارکت سیاسی مردم بود. این علاقه و توجه امام(س) نیز مانند علاقه و توجه شان به مبارزه با متجاوز، ریشه در سنت های مذهبی و فرهنگی داشت. 

امام(س) اصل حاکمیت مردم، حق رأی عموم افراد بالغ، اصل هر فرد یک رأی و انتخابات را قبول داشتند. به دلیل درک بسیار عمیق شان از روانشناسی و روحیه مردم، در مورد خصوصیات اخلاقی، سیاسی و اجتماعی داوطلبان مقام های نمایندگی در انتخابات، حساس بودند و ترجیح می دادند که اشخاص ساده، شریف و نیکوکار نامزد انتخابات شوند تا در مقامی که احراز می کنند، وظیفه خود را بدانند و به داد میلیون ها انسان دردمند برسند و فقط در جهت خیر عامه مردم، خدمت گزار باشند.

ایشان معتقد به مشارکت سیاسی زنان بودند و زمینه این کار را فراهم آوردند. بنابراین دموکراسی مورد نظر امام(س) از آرمان گرایی و اخلاقیات تغذیه می شد و در عین توجه به فعالیت و قدرت سیاسی، می کوشید خود را از رواج سیاست عاری از اخلاق، قدرت توخالی در خدمات، فساد سیاسی و اقتصادی، نخوت دیوان سالاران دولتی و انحطاط نمایندگان حاکمیت مردم، دور نگه دارد. با این الگو، امید به پل زدن بر شکاف بین جهش و شتاب تکنولوژی و بحران فرهنگ معاصر، افزایش می یابد. بزرگترین امتیاز الگوی دموکراسی امام(س) تغییر کیفی در صورت و محتوای دموکراسی است. اگر در نظریه سنت گرایان بر صرف «هدف» و در نظریه جدید بر «وسیله» محض تأکید می شود، در الگوی دموکراسی مبتنی بر اصول اخلاقی و مذهبی امام خمینی(س)، مزایای هر دو ملحوظ است و هر دو با هم همسازند.

کلام آخر: سبک زندگی سیاسی امام خمینی(س) به دلیل هم خوانی با اعتقادات و تفکرات ریشه ای مردم ایران و مذهب و آیین اسلامی، توانست در گستره جهانی بسیاری از گفتمان های حکومتی و حاکمیتی را به چالش بکشاند؛ به گونه ای که برنامه ریزی برای نابودسازی این تفکر و این نوع حکومت مردمی، در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در شکل و شمایل متفاوتی در عرصه جهانی نمایان شده است. این مخالفت تا به امروز هم ادامه دارد و این جنگ سبب شده است، حتی بسیاری از عناصر داخلی نسبت به اندیشه های رهبر کبیر انقلاب اسلامی دچار شک و شبهه  شوند که این نیز یکی دیگر از ابزارهای دشمن در رویایی با مکتب امام خمینی(س) و زنگ هشداری برای همه ملت ایران می باشد.

 

مآخذ

 کلمات قصار، پندها و حکمتهای امام خمینی، چاپ سوم (تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1373)  

مقایسه سبک سیاسی امام خمینی و مهاتما گاندی نوشته دکتر محمد عابدی اردکانی  عضو هیات علمی دانشگاه یزد  

 منبع: خبرگزاری رسا

. انتهای پیام /*