سوم اسفند سالروز پیام تاریخی حضرت امام خمینی خطاب به روحانیون، مراجع، مدرسین، ائمه جمعه و جماعات سراسر کشور مشهور به «منشور روحانیت»1 است. اگر چه بیست و چهار سال از صدور این منشور می‌گذرد، اما همچنان پیام‌های جدی و تازه‌ای برای حوزه‌های علمیه و روحانیت دارد و می‌تواند همواره چراغ راه حوزه و روحانیت در عرصه‌های مختلف علمی، سیاسی و اجتماعی باشد. با توجه به محتوا و پیام این منشور است که رهبر معظم انقلاب آیت‌الله خامنه‌ای ده روز پس از صدور آن در خطبه‌های نماز جمعه تهران می‌فرماید: این پیام «فیوضات معنوی پروردگار بر قلب امام و بر مردم» است و تأکید کردند که این پیام را «مثل یک لوح آسمانی باید مکرر خواند.»2

طی 24 سال گذشته صاحب نظران و پژوهشگران زیادی این پیام را مطالعه و مورد بررسی قرار داده و نظرات و راه کارهای خوبی را ارائه داده اند، چنان که همایش‌ها و نشست‌های پر تعدادی در این راستا برگزار شده و هر یک از زوایای خاص این منشور را واکاوی کرده اند؛ گاه از بُعد آفت‌ها و آسیب شناسی روحانیت و حوزه‌های علمیه به آن نگاه شده و گاه از بُعد اهداف و چشم انداز آینده سازمان روحانیت مورد مداقه قرار گرفته است اما یکی از پیام‌های این منشور که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بعد اصلاحی نهاد روحانیت، متولی این مسئولیت مهم و اصول اولیه آن است، که هم در این پیام و هم در دیگر سخنان امام مورد اشاره قرار گرفته و از اهمیت به سزایی نیز در منظومه فکری امام برخوردار است.

سابقه

شکوفائی حوزه‌ علمیه قم در دوران معاصر با هجرت آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری به قم آغاز شده، سپس با زعامت و مرجعیت عامه آیت‌الله العظمی بروجردی رونق یافت و با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی به اوج شکوفائی و توجهات جهانی رسید اما حوزه علمیه نیز همچون هر نهاد علمی آموزشی دیگر و نیز به دلیل رسالت مهمی که بر دوش دارد و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بیشتر و گسترده‌تر هم شده است، برای حفظ شکوفایی و بالندگی بیشتر نیاز به اصلاح و بازنگری پیاپی دارد تا بتواند پاسخگوی مسائل و انتظارات امروزه باشد.

اندیشه تحول و اصلاح در حوزه های علمیه نیز نظر و سخن جدیدی نیست. از دیرباز مصلحان و دلسوزانی از درون خود نهاد روحانیت و حوزه در این فکر بوده و هستند و در این راه تلاش های فراوانی هم از سوی عالمان درد آشنا صورت گرفته است. مطالعه و بررسی تاریخ زندگی اجتماعی ـ سیاسی امام خمینی نشان می‌دهد بیشترین دغدغه و تلاش برای اصلاح نهاد روحانیت از طرف ایشان بوده است. حتی با پیروزی انقلاب اسلامی با محوریت روحانیت و رهبری خود حضرت امام باز دغدغه‌ها و نگرانی‌های امام نسبت به اصلاح حوزه بر طرف نشده، نهایت تلاش را داشته‌اند تا این آرزو محقق گردد. اما پرسش اساسی در این زمینه آن است که چه کسانی صلاحیت این مهم را دارند و چه اصولی باید مورد توجه قرار گیرد؟

اصلاح روشنفکرمآبانه

با سقوط استبداد رضاخانی و شکوفایی مجدد حوزه‌های علمیه برخی منحرفان روشنفکرمآب  و بریده از حوزه و با ایراد اتهاماتی به روحانیت، خواستار اصلاحات در حوزه شدند و خود را نیز در این زمینه محق می‌دانستند. امام خمینی در کتاب کشف اسرار، نگارش اواخر سال 1322ش که در واقع پاسخنامه‌ای به یکی از این افراد است با ردّ دست یازی اخیر به حوزه، به موضوع اصلاحات در سازمان روحانیت پرداخته و تصریح می‌کنند:

«کسی می‌تواند دست اصلاح به این دستگاه دراز کند که چند شرط زیر را داشته باشد:

1 ـ تخصص در علوم روحانیه که سخن‌های او کورکورانه و از روی جهالت نباشد.

2 ـ علاقه مندی به دیانت و روحانیت و عقیده به اینکه روحانیت در کشور لازم است.

3 ـ پاک بودن نیت او که دست درازیش برای نفع طلبی نباشد.

4 ـ عقل تدبیر و تمیز صلاح و فساد تا کارهایش از روی نقشه‌های خردمند باشد.

5 ـ نفوذ روحانی که نقشه‌های خود را بتواند عملی کند.» 3

امام خمینی در ادامه می‌افزاید: «این شرایط اگر پیدا شود فقط در روحانیین درجه اول پیدا می‌شود، دیگران به کلی از این حساب خارج‌اند.» 4

اصلاحات مداخله جویانه

ضرورت اصلاح در حوزه و احساس نیاز به آن در بدنه روحانیت و حتی مردم، سلاطین و حاکمان دولت پهلوی را نیز به هوس انداخته که با بهانه قرار دادن این مهم، در امور حوزه مداخله کرده و از این طریق روحانیت را به کنترل خود در آورند از جمله رضاشاه در صدد بر آمد به بهانه برگزاری امتحانات در میان روحانیان دست به مداخله در حوزه‌ها زده و به اهداف خاص خود برسد که با مخالفت و استقامت مراجع و علمای وقت راه به جایی نبرد. امام خمینی از جمله عالمانی بود از همان زمان به مخالفت با این توطئه برخاسته و در این رابطه می‌فرمایند: «خدا رحمت کند مرحوم فیض قمی - رضوان‌الله علیه- را، توی همین مدرسه فیضیه، نزدیک اینجایی که حوض بود، زمان رضا خان، فرمودند به من که چه عیبی دارد، خوب اینها می ‏خواهند صالح را از غیر صالح جدا کنند.- می‏ خواستند امتحان بکنند و آن امتحان هایی که می‏ خواستند بکنند و روحانیت را از بین ببرند- ایشان باورشان آمده بود؛ می‏ فرمود که خوب، اینها می ‏خواهند صالح ها را کنار بگذارند باشد، بدها را بفرستند. من عرض کردم آقا، اینها از صالح می ‏ترسند! اینها از روحانی صالح می ‏ترسند؛ از بدش چه ترسی دارند؟ بدش که همراه هست- همراهشان- اینها از صالح می ‏ترسند.» 5

پهلوی دوم نیز با بهانه‌های مشابه در تلاش برای نفوذ در حوزه برآمد که با مقاومت عالمان روشن اندیش از جمله امام خمینی راه به جایی نبرد. امام در سخنرانی 4 آبان سال 43 می‌گویند: «علمای اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی‏نظمی ها در فکر اصلاح عمومی هستند، اگر دولت ها مجال فکر به ما بدهند؛ اگر گرفتاری هایی که از ناحیه هیأت حاکمه پیش می ‏آید و ناراحتی های روحی مجال تصفیه و اصلاح داخلی به ما بدهد. این نحو گرفتاری هاست که ما را از مسیر خود، که مسیر تصفیه حوزه‏ ها و اصلاح همه جانبه است، بازمی ‏دارد. با احساس خطر برای اسلام و قرآن کریم، برای ملت و ملیت مجال تفکر در امور دیگر باقی نمانده. اهمیت این موضوعات به قدری است که مشاغل خاص ما را تحت الشعاع قرار داده است‏.»6

اصلاح از درون

بنابراین امام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با مردود دانستن دخالت هر نیروی خارج حوزوی در امور حوزه معتقد بود اصلاحات در حوزه اگر چه لازم است اما باید به دست خود حوزویان صورت گیرد لذا امام خمینی که در آن زمان از مدرسان بنام حوزه محسوب می‌شد با همین هدف و انگیزه پس از رحلت آیت‌الله حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، به فکر چاره افتاد و در صدد بر آمد با زمینه سازی و ایجاد بستر مناسب به کمک دیگر علمای طراز اول و دوستان و هم فکران خود، کسی به حوزه قم ورود پیدا کرده و جانشین و جایگزین آیت‌الله مؤسس شود که علاوه بر توانائی علمی و مرجعیت تامه و عامه، انگیزه و شجاعت اصلاح در حوزه را هم داشته باشد، و با توجه به شناختی که از آیت‌الله بروجردی داشت، با یاری دیگر همفکران خود تلاش زیادی کرد تا ایشان وارد حوزه علمیه قم شده و مرجعیتشان تثبیت شود که اینگونه نیز شد.

حضرت امام در دوران مرجعیت علی الاطلاق آقای بروجردی تلاش‌های زیادی کردند و حتی از سوی خود ایشان مأمور اصلاح حوزه شده و پیشنهادات زیادی نیز برای اصلاح حوزه ارائه دادند، اما متأسفانه با اخلال و کارشکنی‌های فرصت‌طلبان یا سنت‌گرایان دگم‌اندیش و کسانی که حضرت امام بعدها آنها را در منشور روحانیت با الفاظی چون: «متحجران»، «مقدس مآبان احمق» مورد خطاب قرار دادند، باعث شدند کار به جایی نرسد. لذا اقدام اصلاحی امام نتیجه که نداد هیچ، بلکه به نوعی دوری و کناره‌گیری مصلحتی امام از آیت‌الله بروجردی و اندیشه اصلاح را نیز در پی داشت. اما با رحلت آیت‌الله بروجردی و مساعد شدن اوضاع، همانطور که پیگیر اصلاح در جامعه بودند، دغدغه اصلاح در حوزه و روحانیت را هم در سر داشتند و گاه و بی‌گاه و در مقاطع مختلف حیات سیاسی و اجتماعی، چه در دوران حضور در ایران و چه در دوران تبعید خارج از ایران به فکر و اندیشه ساماندهی و نظم و ترتیب و اصلاح حوزه‌های علمیه شیعه بودند.

بیانات متعدد امام خمینی در نجف اشرف و نیز اقدامات عملی در این زمینه نشانگر این دغدغه اوست. هشدارهای دردمندانه و رهنمودهای موشکافانه ایشان در آن ایام سخت و توانفرسای نجف، شور ایمان و انگیزه های الهی را در نزد روحانیت و طلاب آگاه و متعهد بر می‌انگیخت و مسیر نهضت و اصلاح در حوزه را برای آینده هموار می‌نمود. در دوران تبعیدگاه نجف است که می‌فرماید: «شما فقط در سایه تهذیب، تجهیز، و نظم و ترتیب صحیح، می توانید این مفاسد و مشکلات را از سر راه خود بردارید، و نقشه های استعماری آنان را خنثی کنید... اگر خود را اصلاح نکنید، مجهز نگردید، نظم و انضباط در امور درسی و زندگی خود حکمفرما نسازید، در آتیه خدای نخواسته محکوم به فنا خواهید بود. تا فرصت از دست نرفته، تا دشمن بر همه شئون دینی و علمی شما دست نیافته، فکری کنید؛ بیدار شوید؛ به پا خیزید. در مرحله اول، در مقام تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح خود برآیید؛ مجهز و منظم شوید؛ در حوزه های علمیه نظم و انضباط برقرار سازید؛ نگذارید دیگران بیایند حوزه‌ها را منظم کنند؛ اجازه ندهید دشمنان، به بهانه اینکه اینان لایق نیستند، کاری از آنان ساخته نیست و مشتی بیکاره در حوزه‌ها گرد آمده اند، به حوزه های علمیه دست بیندازند، و به اسم نظم و اصلاحات، حوزه‌ها را فاسد سازند، و شما را تحت سلطه خود درآورند. بهانه دست آنان ندهید. اگر شما منظم و مهذب شوید، همه جهات شما تحت نظم و ترتیب باشد، دیگران به شما طمع نمی کنند؛ راه ندارند که در حوزه های علمیه و جامعه روحانیت نفوذ کنند.» 7

اصلاحات با محوریت مراجع

با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی و حاکمیت اسلام در ایران و به نوعی حضور پرنگ روحانیت و حوزه‌های علمیه در قدرت و حاکمیت و نظم و انتظام اجتماع، بالطبع نیاز به نظم و انضباط و اصلاح در سازمان روحانیت و حوزه‌ها نیز بیشتر احساس شد. با آماده شدن زمینه و بستر اصلاحات در حوزه و سازمان روحانیت، انگیزه و دغدغه حضرت امام نیز نسبت به این قضیه بیشتر گردید. در این میان شاید انتظار همگان این بود که با زعامت و رهبری امام و بدست گرفتن حکومت، ایشان به اصلاح حوزه اقدام خواهد کرد و منویات خود را با ابزار قدرت به پیش خواهد برد. اما دیدگاه امام خمینی در این باره روشن بود، باز هم اصلاح از درون. کافی است به پیام‌ها و بیانات و سخنان موجود ایشان دقت شود. امام همیشه نظرشان به استقلال حوزه‌ها و روحانیت حتی از حکومت اسلامی که خود در رأس آن قرار داشته اند، بوده است. از این رو اصلاح حوزه را فقط از طریق «مدرسین محترم و افاضل سابقه‌دار» که مورد تأیید «مراجع وقت» نیز باشند می‌دانستند.8

از منظر حضرت امام حوزه به عنوان مهمترین پایگاه حفاظت و نشر دین، نباید وابسته به حاکمیت باشد اگر چه حکومت اسلامی باشد. طبیعت حاکمیت و قدرت حاکم بر هر اجتماعی، خط دهی در راستای اهداف خویش و در نتیجه سلطه و محدودیت در پی آن است. حوزه نباید آلت دست و ابزار موقعیت های موقتی و دنیایی شود. حوزه وابسته، هیچوقت افکار و شخصیت های مستقل و موثر و مفید به معنای واقعی تربیت نخواهد کرد. زیرا حوزه وابسته به حاکمیت، جیره خوار و توجیه گر حکومت و قدرت می‌شود و به لحاظ محتوا و بالندگی، خنثی و بی‌خاصیت. حوزه وابسته به حاکمیت، طلبه را مطیع محض و بله قربان گو بار می‌آورد و ریشه آزاد اندیشی و رشد فکری و تولید علم را از بین می‌برد و انسانی بی‌اراده و خنثی تحویل جامعه می‌دهد. لذا باید نظام تعلیم و تعلم در حوزه به دست بزرگان خود حوزه انجام گیرد و تصفیه، تصحیح و اداره شود. مراجع و علمای حوره هستند که باید در کیفیت تحصیل تجدید نظر نمایند.

حضرت امام در این رابطه خطاب به روحانیت و حوزه‌ها می‌فرماید: «یک عرض هم به... آقایان علما و روحانیون... وظیفه ما بسیار سنگین است. چه از جهت اینکه تهذیب این دانشگاه اسلامی- دانشگاه بزرگ اسلامی- که باید به دست مراجع بزرگ بشود، و چه باب تعلیم و تعلم که باید باز تصفیه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحیح بشود، و چه در کیفیت تحصیل که باید تجدید نظر بشود. ما به همه آقایان- با کمال خضوع- عرض می‏کنیم که شمایی که باید ارشاد کنید این ملت را، باید مجهز بشوید؛ باید مجهز به جمیع انحای ارشادات. مردم از شما توقع جمیع انحای ارشادات را دارند.»9 یا در جمع روحانیون و طلاب اشاره می‌کنند: «خود علمای حوزه‏ها برنامه‏ها را تنظیم کنند.»10

اواخر سال 59، بزرگانی از حوزه علمیه قم که دغدغه اصلاح و لزوم ایجاد نظم و رسیدگی به اوضاع درسی و اخلاقی و جریانات داخلی حوزه را داشتند، در صدد تشکیل شورای مدیریت برمی آیند. چندبار حضوراً و یا به صورت مکتوب از حضرت امام درخواست رهنمود و نظرخواهی می‌کنند ایشان پاسخ می‌دهند: «شورای مزبور کارهایی را که می ‏خواهند انجام دهند، پس از نظر خواهی در امور مهمه از حضرت آیت‌الله گلپایگانی- دامت برکاته- مانعی ندارد. ان شاء‌الله موفق باشید.»11 یعنی باز نگاه تحول و اصلاح از درون حوزه را توصیه می‌کنند در حالی که دوره‌ای است که حضرت امام بدون هیچ مانعی از هر لحاظ می‌توانستند اقداماتی را انجام دهند. می‌توانستند به جای ارجاع به مراجع و نهادهای درونی حوزه به نهادهای بیرون حوزه و نهادهایی از نظام اسلامی ارجاع دهند. مثلاً برای اینکه نفوذ دشمنان در حوزه‌ها اتفاق نیفتد نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی حوزه را تحت پوشش قرار دهند و جلوی این خطر را بگیرند، راهی که الان هم بعضی‌ها مطرح می‌کنند، اما امام هرگز به نهادهای بیرون حوزه احاله ندادند و اعتقاد داشتند این کار باید توسط خود حوزه و خود علماء انجام بگیرد.

سال‌ها پس از تشکیل شورای مدیریت حوزه علمیه، 5 بهمن سال 65، اعضای شورا خدمت امام می‌رسند. ایشان در توصیه‌ای می‌فرمایند: «من چنانچه سابقاً نیز گفته ‏ام، راجع به حوزه علمیه، عقیده ‏ام بر این است که باید به آن بیشتر از همه چیز توجه کرد؛ چرا که حوزه علمیه اگر درست بشود، ایران درست می‏ شود. گروه های مختلف به این حوزه نظر دارند؛ چون در دراز مدت می‏ توانند کارهایی که ما می ‏کنیم به هم بزنند. و اینکه شما در رابطه با سابقه افراد تحقیق می‏ کنید کار خوبی است؛ چرا که اگر کسی قبل از انقلاب یا بعد از آن کجروی داشته است و الآن می‏ گوید من توبه کرده ‏ام، ممکن است این توبه کردن مصلحتی باشد. باید توجه داشت که این افراد، حوزه را فاسد نکنند. و شما همیشه با حضرات مراجع و سایر بزرگان مشورت کنید و از آنها نظر بخواهید و من هم به شما دعا کنم.»12

اصول اصلاحات از نگاه امام

اما این همه باعث نشده که امام نه به عنوان حاکم اسلامی بلکه در قامت مرجع تقلید و زعیم حوزه در آخرین ماه‌های عمر شریف خود، آخرین دغدغه‌های خود را با روحانیان در میان نگذارد و اصول موضوعه اصلاحات مورد نظر خود را مشخص نکند. شاید بتوان جان مایه «منشور روحانیت» را انعکاس دیدگاه اصلاحی و آسیب شناسانه امام به روحانیت و حوزه‌های علمیه دانست. پیامی که به نوعی چکیده نگاه تحولی و اصلاحی امام در طول زمان و مراحل پیشین است؛ در این پیام ضمن دفاع از روحانیت اصیل و واقعی و نقش برجسته آنها در حمایت از مظلومان و مستضعفان و تکیه گاه بودن آنان برای قشر محروم، اصول موضوعه اصلاحات در حوزه این گونه بیان شده است:

1- اجتهاد جواهری

یکی از دستاوردهای هزار ساله حوزه‌های علمیه اجتهاد و تطبیق احکام اسلامی با نیازهای زمانه است که در عین حال، متکی بر منابع اصیل و شیوه شناخته شده فقهای سلف می‌باشد. به اعتقاد امام در روند اصلاحی حوزه نباید به این اصل اصیل خدشه وارد شده، به بهانه پویایی و روزآمد کردن فقه، شیوه گذشتگان متروک گردد، اگر چه فقه شیعه در عین حال پویا نیز می‌باشد: «در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‏ ها، این جانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی ‏دانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین ‏کننده در اجتهادند. مسئله ‏ای که در قدیم دارای حکمی بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاکم بر سیاست و اجتماع و اقتصاد یک نظام ممکن است حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، واقعاً موضوع جدیدی شده است که قهراً حکم جدیدی می‏ طلبد.» (صحیفه امام، ج21، ص289)

2- انفکاک ناپذیری دین با سیاست

ممکن است کسانی فکر کنند یکی از راه‌های اصلاح در حوزه، دور کردن روحانیت از سیاست است تا بی‌دغدغه به اصطلاح به درس و بحث بپردازند. امام با ردّ چنین رویکردی در حوزه آن را از توطئه‌های استکبار می‌داند که سال های متمادی حوزه‌های ما را از مردم و اجتماع دور کرد: «استکبار وقتی که از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ‏ها مأیوس شد، دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود؛ یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر. وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راه های نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متأسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ‏ای کارگر شده است تا جایی که دخالت در سیاست دون شأن فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگی به اجانب را به همراه می‏ آورد... وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای‏ وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه ‏ای زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه‏ ها بود که هر کس کج راه می‏ رفت متدین تر بود. یاد گرفتن زبان خارجی، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار می‏ رفت». (همان، ص278)

3- دوری از مقدس نماها

یکی از اصول اصلاحات در حوزه آن است که افراد عاقل و کاردان نبض اصلاحات را در دست گرفته و تحولات آن را مدیریت نمایند. جماعتی در حوزه هستند که دائماً معترض بوده و با هر تحولی مخالفت نمایند. این طائفه که در کلام امام مقدس نماهای واپسگرا نام گرفته اند، در گذشته نیز چوب لای چرخ اصلاحات گذاشته، مصلحان را خون به دل می‌کرده اند: «عده ‏ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می ‏دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است». (همان) امروزه هم هستند کسانی که پا جای پای اسلاف خود گذاشته با هر تحولی مخالفت می‌نمایند و خطرشان همچنان باقی است: «خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‏ ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایی ‏اند و دشمن رسول اللَّه.» (همان)

4- دوری از تشریفات

یکی از مهمترین دغدغه‌های امام در اصلات حوزوی این بود که حوزه نباید دچار تشریفات و زرق و برق گردد. سال 1366، شورای مدیریت حوزه از حضرت امام تقاضای مساعدت می‌کنند. این مطلب را حاج سید احمدآقا خدمت امام گزارش داده و می‌نویسند: «پدر و مراد بزرگوار. پس از سلام، زمانی که شورای مدیریت حوزه علمیه قم خدمت حضرت عالی رسیده بودند تقاضای کمک برای پیشبرد امور مربوط به حوزه را کرده بودند، حضرت عالی فرموده بودید: مسأله را به احمد بگویید تا او دنبال کند. قرار بر این شد که شورا در نامه ‏ای به حضرت عالی مقدار احتیاجشان را بنویسند، آنان پس از بررسی، نامه ‏ای برای حضرت عالی نوشتند... که در صورت عدم پرداخت پول از طرف شخص جنابعالی از بنیاد مستضعفان به آنها کمک گردد. نامه مذکور خدمتتان تقدیم شد. حضرت عالی فرمودید: «چنین کاری را انجام نمی ‏دهید و از طرف شماها به بنیاد چیزی گفته نشود هر چه پول و ساختمان زیاد گردد درس و معنویت کم می‏ شود.» و چند بار دیگر هم تقاضای برادرانمان را عنوان نمودم باز فرمودید: «من خیال می‏کردم آقایان پنجاه هزار تومان احتیاج دارند». خدمتتان عرض کردم: اگر چنین بود خودشان می‏ پرداختند... برای آقایان شورا مسأله حل نشده است و عقیده ‏شان این است که: «تو (احمد) نخواسته ‏ای نظر مبارک حضرت امام را که با این مسأله موافق بوده است به مسئولین حوزه ابلاغ کنی و یا شما یاد امام نیاورده ‏ای که حضرت امام در این قضیه پول مورد احتیاج شورا را بپردازند... به حضرت امام عرض کن که اگر مسئله‏ ای را به شما محول می‏ کند، بعد موافقت کنند که موجب این گونه حرفه ا نشود.»... 12/ 3/ 66- احمد خمینی‏.13

حضرت امام در پاسخ مرقوم می‌دارند: «نظر من همان است که قبلًا کِراراً گفته‏ ام: من با این تشریفات مخالفم، و برای حوزه علمیه مضر می ‏دانم. اساسْ اسلام و تحصیل است که با این نحو زیاده روی ها منافی است.»14

در پایان این مختصر، آخرین وصیت امام در وصیتنامه سیاسی- الهی را یادآور می‌شویم که به حوزویان تأکید کرده اند:

«وصیت این جانب آن است که در همه اعصار خصوصاً در عصر حاضر که نقشه ‏ها و توطئه ‏ها سرعت و قوّت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه ‏ها لازم و ضروری است؛ که علما و مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزه‏ ها را و خصوصاً حوزه علمیه قم و سایر حوزه ‏های بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند.»15

پاورقی:

1- صحیفه امام، ج 21، ص 273

2- روزنامه جمهوری، 13/12/67

3- کشف اسرار، ص 255

4- همان

5- صحیفه امام، ج 8، ص 177

6- همان، ج 1، ص 413

7- جهاد اکبر، ص 60 و 61

8- صحیفه امام، ج 21، ص 425

9- همان، ج 6، ص 400

10- همان، ج 12، ص 341

11- همان، ج 14، ص 160

12- همان، ج 20، ص 190

13- همان، ص 277

14- همان

15- همان، ج 21، ص 435

. انتهای پیام /*