عطاءالله اشرفی اصفهانی سال ۱۲۸۱ (شعبان ۱۳۲۲) در محله خوزان خمینی شهر متولد شد. وی پس از گذراندن دوره مکتب خانه، در دوازده سالگی به توصیه پدرش، از خمینی شهر عازم اصفهان شد و دوره های مقدمات و سطح فقه و اصول را در حوزه علمیه اصفهان را نزد استادانی همچون سیدمهدی درچه ای و سیدمحمد نجف آبادی به پایان برد و سپس به قم هجرت کرده، دوره عالی و اجتهادی فقه و اصول را نزد عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر، سیدمحمد حجت، سیدحسین طباطبایی بروجردی و امام خمینی(ره) فرا گرفت. 
آیت الله اشرفی اصفهانی یار و یاور امام راحل و محور مبارزات مردم کرمانشاه علیه رژیم پهلوی بود و در زمان پیروزی انقلاب اسلامی نقش ویژه ای را در این استان ایفا کرد. وی پس از پیروزی انقلاب هم به عنوان نماینده ولی فقیه در کرمانشاه و امام جمعه این شهر در خنثی کردن توطئه های تفرقه افکنانه داخلی و خارجی پیشگام بود. این عالم ژرف اندیش، برای ایجاد وحدت میان تشیع و تسنن تلاش زیادی کرد و اجازه نداد که دشمنان میان مردم استان کرمانشاه اختلاف ایجاد کنند؛ وی با وجود کهولت سن در دوران دفاع مقدس با حضور در جبهه های نبرد علیه باطل و روح مقاومت را در کالبد جوانان می دمید.

وی با حضور چندباره و مداوم در جبهه ها به دیدار رزمندگان می رفت و برای آنان سخنرانی می کرد. او با وجود کهولت سن با وسایل نقلیه نظامی رهسپار مناطق جنگی شد و بار ها در جبهه های ایلام، قصر شیرین و پادگان ابوذر، گیلان غرب، نوسود، بستان، آبادان، خرمشهر و سومار حضور یافت و با سخنرانی هایش رزمندگان را همراهی کرد. اشرفی اصفهانی پس از شکست محاصره قصر شیرین به آن شهر سفر کرد و یک بار نیز پس از عزیمت به منطقه جنوب، زیر بمباران دشمن عازم شهر آزاد شده بستان شد، از آنجا به آبادان رفت و هنگام آغاز عملیات فتح المبین در دوم فروردین ۱۳۶۱، در قرارگاه حضور یافت.

او در دومین سفر خود به خوزستان پس از آزادی خرمشهر، عازم اهواز شد و مردم این شهر نماز شکر را به امامت ایشان به جای آوردند. بعدازظهر همان روز علی رغم مخالفت فرماندهان، وی به همراه امام جمعه اهواز عازم منطقه خرمشهر شد و در جمع مردمی که در مسجد جامع شهر جمع شده بودند به سخنرانی پرداخت. اشرفی اصفهانی همچنین در شب هشتم مهر ۱۳۶۱ چندی پیش از شهادت همزمان با آغاز عملیات مسلم بن عقیل به همراه تنی چند از مقامات کشوری و لشکری در منطقه غرب حضور یافت.

آیت الله اشرفی اصفهانی سرانجام در ساعت ۱۲:۱۵ ظهر ۲۳ مهرماه ۱۳۶۱ پس از ۸۰ سال زندگی پر فراز و نشیب که بخش عمده ای از آن به تحصیل و تدریس در حوزه و مبارزات انقلابی گذشت، در حالی که مهیای اقامه نماز بود توسط فردی بنام محمدحسین خداکرمی با نارنجک مورد حمله قرار گرفت و به شهادت رسید. بعدها نشریه مجاهد ارگان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با برعهده گرفتن این عملیات تروریستی، خداکرمی را به عنوان یکی از عوامل خود معرفی کرد. امام خمینی در همین روز، در پیامی خطاب به ملت ایران، با تسلیت شهادت آقای اشرفی اصفهانی‏، ضمن محکومیت اقدام منافقین‏، به تجلیل از شخصیت ایشان پرداختند. متن پیام حضرت امام به شرح زیر است:

آیت الله اشرفی اصفهانی، ۲۳مهر ماه سال ۶۱ در مسجد جامع کرمانشاه به دست عناصر منافق به شهادت رسید و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.

امام خمینی در همین روز، در پیامی خطاب به ملت ایران، با تسلیت شهادت آقای اشرفی اصفهانی‏، ضمن محکومیت اقدام منافقین‏، به تجلیل از شخصیت ایشان پرداختند. متن پیام حضرت امام به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

إنا لله و إنا إلیه راجعون‏

چه سعادتمندند آنان که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین بگذرانند، و در آخر عمر فانی به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاء الله آرزو می ‏کنند نایل آیند. چه سعادتمند و بلند اخترند آنان که در طول زندگانی خود کمر همت به تهذیب نفس و جهاد اکبر بسته، و پایان زندگانی خویش را در راه هدف الهی با سرافرازی به خیل شهدای در راه حق پیوستند. چه سعادتمند و پیروزند آنان که در نشیب و فرازها و پست و بلندی های حیات خویش به دامهای شیطانی و وسوسه ‏های نفسانی نیفتاده، و آخرین حجاب بین محبوب و خود را با محاسن غرق به خون خرق نموده و به قرارگاه مجاهدین فی سبیل الله راه یافتند. چه سعادتمند و خوشبخت ‏اند آنان که به دنیا و زخارف آن پشت پا زده و عمری را به زهد و تقوا گذرانده و آخرین درجات سعادت را در محراب عبادت و در اقامه جمعه با دست یکی از منافقین و منحرفین شقی، فائز و به والاترین شهید محراب که به دست خیانتکار اشقی الاشقیا به ملأ اعلا شتافت، ملحق شدند.
و شهید عزیز محراب این جمعه ما از آن شخصیت هایی بود که این جانب یکی از ارادتمندان این شخص والا مقام بوده و هستم. این وجود پر برکت متعهد را قریب شصت سال است می‏ شناختم. مرحوم شهید بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا عطاء الله اشرفی را در این مدت طولانی به صفای نفس و آرامش روح و اطمینان قلب و خالی از هواهای نفسانی و تارک هوی‏ و مطیع امر مولا و جامع علم مفید و عمل صالح می‏ شناسم، و در عین حال مجاهد و متعهد و قوی النفس بود. او در جبهه دفاع از حق از جمله اشخاصی بود که مایه دلگرمی جوانان مجاهد بود و از مصادیق بارز رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا الله عَلَیْه بود. و رفتن او ثلمه بر اسلام وارد کرد و جامعه روحانیت را سوگوار نمود. خداوند او را در زمره شهدای کربلا قرار دهد و لعنت و نفرین خود را بر قاتلان چنین مردانی نثار فرماید. ننگ ابدی بر آنان که یک چنین شخص صالحی را که آزارش به موری نرسیده بود از ملت ما گرفتند و خود را در پیشگاه خداوند متعال و در نزد ملت فداکار، منفورتر و جنایتکارتر از قبل معرفی کردند. این بزرگوار مثل سایر شهدای عزیز ما به جوار رحمت حق پیوست، و ملت مجاهد و قوای مسلح سلحشور ما با عزمی راسخ تر به پیشبرد انقلاب ادامه می‏ دهند. و آنان که به ادعای واهی خود کوس طرفداری از خلق را می ‏زنند و با خلق خدا آن می ‏کنند که همه می ‏دانند، در این جنایت عظیم چه توجیهی دارند؟ و با به شهادت رساندن عالمی خدمتگزار و پیرمرد بزرگوار هشتاد ساله چه قدرتی کسب می ‏کنند و چه طرفی می ‏بندند؟ و آنان که در سوگ این جنایتکاران اشک تمساح می‏ ریزند و از جریان حکم خدا درباره آنان شکایت دارند، چه انگیزه‏ای دارند؟ آیا انتقام از جمهوری اسلامی به شهادت رساندن یک عالم پارساست، و به آتش کشیدن یک عده کودک و زن و مرد و توده ‏های رنجکش است؟! آیا راه به حکومت رسیدن و قدرت را به دست آوردن، این نحوه جنایات است؟!

بارالها، ملت مجاهد ما در این برهه زمان با چه حوادثی و با چه چهره‏ هایی مواجه‏ است. عصری که حکومتهای مسلمین آن چنانند، و رسانه ‏های گروهی آن چنان، و ابرقدرتها این چنین. عصری که باطل را به صورت حق به خورد مردم می ‏دهند و جنایات را به صورت صلح طلبی. عصری که دشمنان اسلام و مسلمین با ملتهای مستضعف، آن می ‏کنند که چنگیز نکرد، و اکثر حکومت های مسلمانان در جنایاتی که بر ملتهای خود می ‏رود از جانیان طرفداری می‏ کنند. عصری که در خانه امن خدا از دشمنان اسلام و جنایتکاران به مسلمین نمی ‏شود شکایت کرد. عصری که فریاد مرگ بر اسرائیل و امریکا بر خلاف اسلام تلقی می‏ شود. و عصری که برای استقرار حکومت اسلامی و پیاده کردن احکام اسلام در یک کشور، مدعیان اسلام به ستیز نظامی و تبلیغاتی با آن برمی‏ خیزند و با اسلام عزیز به اسم اسلام می ‏جنگند.

بارالها، ملت مجاهد ایران در این عصر جاهلیت و تاریک مظلومند، و بجز اتکال به درگاه تو و اعتماد به عنایات تو پناهی ندارند، و از پیشگاه مبارک تو استمداد می کنند. و در راه حق به راه خود ادامه می‏ دهند، و از این وحشیگری هراسی به خود راه نمی‏ دهند. و عزتی که برای تو و رسول تو و مؤمنین است، برای زندگی عاریت چند روزه از دست نمی‏ دهند.
بارالها، از تو رحمت برای شهدای عزیز و بویژه شهید محراب این هفته، و سلامت و سعادت و صبر برای ملت بویژه بازماندگان شهدا و اهالی محترم باختران، و شفای عاجل برای آسیب دیدگان و انتقام از دشمنان اسلام را خواستارم. درود به روان پاک عزیزان شهید. درود بر بازماندگان شهدا. سلام بر آسیب دیدگان و صلوات و سلام خداوند و مقربان درگاهش بر حضرت بقیة الله - ارواحنا لمقدمه الفداء - و السلام علی عباد الله الصالحین

روح الله الموسوی الخمینی‏

(صحیفه امام؛ ج ‏۱۷، ص: ۴۹ - ۵۱)

. انتهای پیام /*