نجف اشرف، ۱۳۴۷_ اجازه نامه به آقای ید الله شربیانی، در امور حسبیه و شرعیه
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۲، ص ۲۰۳


***


نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج (مبارزه اسلام علیه شاهان و سرمایه داران)
اهم بیانات:

ملت ایران ملت مستضعف است؛ ملتی است که مُسْلم است؛ ملتی است که مورد‏‎ ‎‏عنایت خداست؛ و ما بندگان خدا در هر جا باشیم، باید هر قدر که می توانیم به آنها کمک‏‎ ‎‏کنیم و مسئله، مسئلۀ امر و نهی و رهبری و غیر رهبری نیست؛ اصلاً اینها ... مطرح نیست‏‎ ‎‏که یکی رهبر باشد و یکی فرمانبردار یا راهیاب. الآن همۀ اقشار ملت ما، از آن جوانها،‏‎ ‎‏بلکه آن بچه های دبستانی تا جوانهای دانشگاهی و قشرهای اهل علوم اسلامی و بازاری‏‎ ‎‏و زارع و همه، مطالب را می دانند؛ این احتیاج به اینکه کسی آنها را حالا دیگر راهنمایی‏‎ ‎‏کند، نیست.‏

قرآن یک کتاب محرک است؛ یک کتابی است که این اعرابی که در آن وقت‏‎ ‎‏هیچ نمی دانستند، آنها را راه انداخت و امپراتوریهای بزرگ را که ظالم بودند، به زمین‏‎ ‎‏زدند اینها. اگر قرآن و تعلیمات اسلام یک چیزی بود که مخدر بود، عالمگیر نبود که‏‎ ‎‏امپراتوریها را به هم بزند. جنگهایی که همیشه بین اسلام یا مؤسسین اسلام یا مؤسسین‏‎ ‎‏سایر مکتبهای الهی و توحیدی بوده، جنگ ما بین پیغمبرها و تودۀ مردم با سلاطین بوده‏‎ ‎‏است.
کمونیستی مخدر است، نه قرآن. قرآن که همه رؤسایش با آنهایی جنگ کردند که‏‎ ‎‏ظالم بودند؛ و خود‏‏[‏‏پیشوای اسلام‏‏]‏‏ وقتی که زندگی می کند، یک زندگی عادلانه که کمتر‏‎ ‎‏از مردم، نه عادلانه، دونِ مردم زندگی می کند. این مکتب مکتب است، نه آن مکتبی که‏‎ ‎‏خودش گاوش را همراهش می آورد و شیر گاوش را می خواهد بخورد و مردم را‏‎ ‎‏می خواهد ببلعد و ظلمش از همه ‏‏[‏‏بیشتر است‏‏]‏‏. چرتکه می اندازد!
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۹۶ - ۱۰۷


***


نوفل لوشاتو، ۱۳۵۷_ سخنرانی در جمع ایرانیان مقیم خارج درباره مأموریت شاه از سوی امریکا
اهم بیانات:
خداوند تعالی تکلیف ما را معین‏‎ ‎‏فرموده اند: به رسول اکرم می فرمایند که بگو به مردم که فقط من یک موعظه دارم‏‎ ‎‏ـ واعظ، خدای تبارک و تعالی، واسطۀ تبلیغ پیغمبر اکرم ـ موعظه، یک موعظه فقط اِنَّما،‏‎ ‎‏فقط یک موعظه من به شما بگویم، گوشها باز است که یک موعظه به این اهمیت ‏‏[‏‏را‏‎ ‎‏بشنود‏‏]‏‏ که خداوند می خواهد بفرماید و مأمور کرده است پیغمبر اکرم را و موعظه هم‏‎ ‎‏یکی هست: ‏‏اَنْ تَقُومُوا لله ‏‏. موعظه این است که برای خدا قیام کنید، آن هم «مَثنی وَ فُرادی»؛‏‎ ‎‏آن یک موعظه این است که به امت امر می فرماید به وسیلۀ رسول اکرم، که ‏‏اَنْ تقوموا لله ‏‏:‏‎ ‎‏برای خدا قیام کنید؛ نهضت کنید؛ دو تا دو تا؛ اقل اجتماع؛ اقل جمعْ؛ دو تا دو تا؛ تنهایی‏‎ ‎‏هم وسیله است؛ اجتماعی حتی تا دو نفر دو نفر، و «فُرادی» تنهایی.‏
یک ملت وقتی که همه با هم یک مطلب را خواستند، نمی شود با حکومت نظامی و‏‎ ‎‏با کودتای نظامی و با این ... شعرهایی که می گویند، با اینها نمی شود جلوی این ملت را‏‎ ‎‏گرفت.
ر.ک صحیفه امام؛ ج ۴، ص ۱۰۸ - ۱۲۰


***

قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع گروهی از روشندلان (بصیرت قلبی ـ پاسخ به اتهامات ناروا)
اهم بیانات:
من از کسانی که با من ملاقات دارند، می بینند من را، و هر روز دارند می آیند می بینند،‏‎ ‎‏خواهش می کنم که اینها را بگویند به مردم که ما درِ خانه مان باز است. من از بس که‏‎ ‎‏ملاقات می کنند خسته می شوم. خوب، من یک پیرمرد هشتاد ساله هستم، ضعف دارم؛‏‎ ‎‏مع ذلک خوب، وقت دارم برای مردم، و مردم با من ملاقات می کنند، اخبار مردم به من‏‎ ‎‏می رسد. احتیاجات مردم به من می رسد. لکن البته مشکلاتشان زیاد است.
‏ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۳۰۲ - ۳۰۵


***


قم، ۱۳۵۸_ سخنرانی در جمع خانواده های شهدای سَردشت (عدم اعتنا به تبلیغات دشمن)
اهم بیانات:
گریه کردن بر عزای امام‏‎ ‎‏حسین، زنده نگه داشتن نهضت، و زنده نگه داشتن همین معنا‏‏[‏‏ست‏‏]‏‏ که یک جمعیت‏‎ ‎‏کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسین،‏‎ ‎‏سلام الله علیه. دستور است برای همه: کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء
توجه ندارند جوانهای ما! بازی این بزرگها را نخورید. اینها خیانتکاراند! اینهایی که‏‎ ‎‏تزریق می کنند به شما «ملت گریه»، «ملت گریه»، اینها خیانت می کنند. بزرگهایشان و‏‎ ‎‏اربابهایشان از این گریه ها می ترسند؛ دلیلش این است که رضاخان آمد همۀ اینها را برد از‏‎ ‎‏بین، و مأمور بود. دلیلش این است که رضاخان آخرش که رفت، انگلستان در رادیوی‏‎ ‎‏دهلی اعلام کرد که ما این را آوردیم، حالا هم بردیم! درست هم می گفتند. آورده بودند‏‎ ‎‏برای سرکوب کردن اسلام، و یکی از راههایش همین بود که این مجالس را از دست شما‏‎ ‎‏بگیرند. جوانهای ما خیال نکنند که دارند یک خدمتی می کنند می روند توی مجلس اگر‏‎ ‎‏صحبت عزا بشود، می گویند نه، این را نگو، غلط است این حرف، باید این را بگوید،‏‎ ‎‏باید این ظلمها را بگوید، تا مردم بفهمند که چه گذشته آن وقت؛ و باید هر روز این کار‏‎ ‎‏بشود. این جنبۀ سیاسی دارد؛ جنبۀ اجتماعی دارد.‏
‏ر.ک صحیفه امام؛ ج ۱۰، ص ۳۰۶ - ۳۱۷


***

. انتهای پیام /*