پرتال امام خمینی(س):مکتب لیبرالیسم از مکاتب دست ساخته غرب است که در دهه های اخیر در جهان سوم و از جمله ایران، با اقبال فراوان همراه شده و گسترش یافت. آنگونه که از منابع تاریخی انقلاب اسلامی بر می آید در اواخر دهه ۶۰ نفوذ لیبرال ها در بدنه انقلاب اسلامی بیش از پیش احساس شده که با مطالبات و خواسته های لیبرالیستی بدنبال ایجاد وابستگی جمهوری اسلامی ایران به غرب و اندیشه های غربی بودند. حضرت امام خمینی(س) در آخرین روزهای پایانی سال ۶۷ بر عدم ورود لیبرال ها در عرصه تصمیم گیری و تصمیم سازی هشدار دادند و فرمود: صریحاً اعلام می‏کنم تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی ‏پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینه‏ ها کوتاه می‏کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند...(صحیفه امام، ج‏۲۱، ص  ۲۸۶) امام خمینی در حیات مبارکشان بیش از ده بار از واژه لیبرال استفاده کردند و این در حالیست که ایشان در ایام پایانی عمر شان، بارها از این واژه در ادبیات و نامه هایشان بهره گرفتند که این مهم بیانگر خطری ست که ایشان در انتهای دهه ۶۰ از نفوذ لیبرال ها در بدنه انقلاب اسلامی احساس کردند. آنچه در ادامه می خوانید هشدارهای امام در باره خطر نفوذ لیبرال ها در عرصه تصمیم گیری و تصمیم سازی های ارکان نظام است که با هوش، عرفان، درایت و سیاست خود آنها را همردیف با منافقین بعنوان دوبال تربیت‏ یافته غرب و شرق می داند:

* قامت استوار ملت در عمل به وظایف

آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرالها و زراندوزی و احتکار سرمایه داران و حیله مقدس مآبان مقاومت نکرده است؟ آیا همه این حوادث و جریانات برای ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ که اگر نبود حضور مردم، هر یک از این توطئه‏ ها می‏توانست به اصول نظام ضربه بزند. که خدا را سپاس می‏گزاریم که ملت ایران را موفق نمود تا با قامتی استوار به رسالت خود عمل کند و صحنه‏ ها را ترک نگوید. همان، ج‏۲۱، ص ۸۶
* لیبرال ها و اندیشه التقاتی
اینها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‏ ای است که خود فکر می‏کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آنها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیر این صورت خدای ناکرده به دام لیبرالها و ملی گراها و یا چپ و منافقین می‏افتند؛ و گناه این کمتر از التقاط نیست. وقتی ما می‏توانیم به آینده کشور و آینده ‏سازان امیدوار شویم که به آنان در مسائل گوناگون بها دهیم، و از اشتباهات و خطاهای کوچک آنان بگذریم، و به همه شیوه‏ ها و اصولی که منتهی به تعلیم و تربیت صحیح آنان می‏شود احاطه داشته باشیم. فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیر حوزه‏ای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله ‏ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیع تر گردد. همان، ج‏۲۱، ص ۹۹

*لیبرال های خود فروخته
راستی مگر فراموش کرده‏ ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ‏ایم و نتیجه فرع آن بوده است. ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفه خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظه آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفه خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفه خود عمل کرده است نگران باشد؟ نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیده ‏ها به گونه ‏ای غلط عمل کنیم که حزب اللَّه عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی‏ اش عدول می‏کند. تحلیل این مطلب که جمهوری اسلامی ایران چیزی به دست نیاورده و یا ناموفق بوده است، آیا جز به سستی نظام و سلب اعتماد مردم منجر نمی‏شود؟! تأخیر در رسیدن به همه اهداف دلیل نمی‏شود که ما از اصول خود عدول کنیم. همه ما مأمور به ادای تکلیف و وظیفه ‏ایم نه مأمور به نتیجه. همان، ج‏۲۱، ص: ۲۸۴

* انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد
من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‏کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‏ اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‏رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی امریکای جهانخوار قناعت نمی‏کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‏خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده ‏اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‏ خود را به گروهها و لیبرالها می‏خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضد انقلابیون حکم خدا را جاری می‏کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‏ اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده ‏ایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم های بیجا و بی مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه‏ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال بروند. من بعض از این موارد را نه تنها به سود کشور نمی‏دانم که معتقدم دشمنان از آن بهره می‏برند، من به آنهایی که دستشان به رادیو- تلویزیون و مطبوعات می‏رسد و چه بسا حرف‏های دیگران را می‏زنند صریحاً اعلام می‏کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‏پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد، تا من هستم دست ایادی امریکا و شوروی را در تمام زمینه‏ ها کوتاه می‏کنم و اطمینان کامل دارم که تمامی مردم در اصول همچون گذشته پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی خود هستند...همان، ج‏۲۱، ص: ۲۸۶

* من با هیچ کس عقد اخوت نبسته ‏ام

من بارها اعلام کرده‏ام که با هیچ کس در هر مرتبه‏ ای که باشد عقد اخوت نبسته ‏ام. چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب اللَّه اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده‏ های همکاری آنان با امریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع می‏کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده ‏اند، از این حرکات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هیچ گونه گذشتی طرد خواهند کرد. همان، ج‏۲۱، ص: ۳۲۷

* منافقین و لیبرالها و بی‏دین ها
امروز غرب و شرق به خوبی می‏دانند که تنها نیرویی که می‏تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خورده ‏اند و تصمیم گرفته‏اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادی خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بی‏ دینها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‏دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذیها بارها اعلام کرده‏اند که حرف خود را از دهان ساده‏ اندیشان موجّه می‏زنند. همان، ج‏۲۱، ص ۳۲۶

* شما وکیل من نیستید!
جناب آقای منتظری‏؛ با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه ‏ای برایتان می‏نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته ‏اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‏دانم؛ خدا را در نظر می‏گیرم و مسائلی را گوشزد می‏کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین می‏ سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده ‏اید. شما در اکثر نامه ‏ها و صحبتها و موضعگیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‏گفتید دیکته ‏شده منافقین بود که من فایده ‏ای برای جواب به آنها نمی‏دیدم. مثلًا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‏بینید که چه خدمت ارزنده ‏ای به استکبار کرده ‏اید. در مسئله مهدی هاشمیِ قاتل، شما او را از همه متدینین متدین تر می‏دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‏دادید که او را نکشید. از قضایای مثلِ قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حالِ بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی ‏باشید و به طلابی که پول برای شما می‏آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد اللَّه از این پس شما مسئله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‏دانید- که مسلماً منافقین صلاح نمی‏دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‏شوید که آخرتتان را خرابتر می‏کند- با دلی شکسته و سینه‏ ای گداخته از آتش بی‏ مهری ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‏کنم دیگر خود دانید: ۱- سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرالها نریزد.... همان، ج‏۲۱، ص ۳۳۱

. انتهای پیام /*