پرتال امام خمینی(س):یادداشت ۱۱۱/ مرحوم آیت اللّه‌ محمد یزدی یکی از یاران حضرت امام بود که عمر خود را صرف مبارزه و جهاد کرده بود. آن مرحوم همواره با تعصب و جدیت از امام و انقلاب و اسلام دفاع می کرد و حد و مرزی برای آنچه حمایت از اسلام انقلابی می پنداشت قائل نبوده و در این مسیر خیلی از احباب و دوستان خود را نیز نادیده کرد. از خدمات بزرگ آن مرحوم میزبانی از حضرت امام در هنگام بازگشت به قم پس از پیروزی انقلاب بود. ایشان با تشکیل کمیته ای مرکب از جوانان شهر قم در ماههای انتهایی حکومت شاه، مدیریت این شهر را در دست گرفته و برای اسکان حضرت امام در زمان بازگشت به قم، منزلی نسبتا شیک و اعیان در مجاورت حرم حضرت معصومه(س) را که متعلق به یک بازاری خیّر به نام حاج قاسم دخیلی بود در نظر گرفته بود ولی حضرت امام از سکونت در این منزل ناراضی بوده و می فرمایند اگر جای مناسبی پیدا نکنید به منزل قبلی خودم می روم.

مرحوم آیت الله یزدی پس از دریافت نظر امام، برای در اختیار گذاشتن منزل مسکونی خودش اعلام آمادگی می کند و پس از موافقت همسر حضرت امام، آقای یزدی سریعا منزل را تخلیه کرده و در اختیار ایشان قرار می دهد. این منزل همان مکانی است که هر روز هزاران نفر از سراسر کشور و نمایندگانی از مردم سراسر جهان گرد آن جمع شده و حضرت امام برای آنان سخنرانی کرده و یا با حضور در کوچه یا پشت بام آن به ابراز احساسات آنان پاسخ می دادند. بسیاری از جلسات هیئت دولت با امام و دیدار مقامات سیاسی کشور و نمایندگان سیاسی سران کشورها در همین مکان برگزار شده و حجم زیادی از احکام و نامه ها و پیام های حضرت امام نیز در همین منزل صادر شده است.

حضرت امام از ۱۳ اسفند ۱۳۵۷ تا ۲۸دیماه ۱۳۵۸ در این مکان سکونت داشتند و پس از وقوع بیماری حضرت امام و انتقال ایشان به بیمارستان قلب در تهران و امر پزشکان به سکونت دائمی ایشان در تهران، آیه الله یزدی به احترام امام حاضر به بازگشت به منزل نبودند که با امر ایشان مجددا در این مکان ساکن می شوند. مرحوم آیه الله یزدی پس از فوت حضرت امام وقتی از این منزل نقل مکان می کنند برای آنکه یاد و نام حضرت امام حفظ شود این مکان را به تملک قوه قضائیه در آورده و مرکز تحقیقات فقهی قوه قضائیه را در آنجا راه اندازی کردند.

در سالهای بعد برای حفظ و حراست از این بنای تاریخی، این مکان توسط دولت خریداری شده و به منظور احداث موزه، در اختیار مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام قرار گرفت و با حمایت و همراهی مرحوم آیه الله سید محمود شاهرودی رئیس قوه قضائیه وقت، این امر در آذر ماه سال ۱۳۸۶ انجام پذیرفت. در نهایت، با بازسازی و تعمیراتی که در این منزل انجام شد، از ابتدای سال تحصیلی ۱۳۸۹، مدرسه تخصصی فقه امام خمینی تحت اشراف آیه الله حاج سید حسن خمینی در این مکان راه اندازی گردید.

مرحوم آیت الله یزدی در باره شرکت در درس امام خمینی(س) می گوید:  از سال ۱۳۳۵ در درس امام شرکت کردم؛ ‏‏در تاریخ سی وپنج هجری شمسی که از حوزۀ علمیۀ اصفهان به حوزۀ قم آمدم،‏ ‎‏حضرت امام از اساتید معروف حوزۀ علمیۀ قم بودند. در مسجد سلماسی که‏‎ ‎‏نزدیک منزل ایشان بود و برای دور دوم اصول را از اول شروع فرموده بودند در‏‎ ‎‏جلسۀ درس شرکت نموده و تا پایان دوره توفیق داشتم. غیر از اشکال و پاسخ که در‏‎ ‎‏جریان درس داشتند پس از درس مدت کوتاهی می نشستند و پاسخ سؤالات و یا‏‎ ‎‏اشکالات را می دادند. برای اولین بار در این جلسه اشکالی داشتم که عنایت و توجه‏‎ ‎‏خاص حضرت امام به شنیدن حرف شاگرد و حوصلۀ پاسخ گفتن اولین رابطه را به‏‎ ‎‏وجود آورد. تا روزهایی که در مسجد اعظم تدریس فقه داشتند این حالت در‏‎ ‎‏مباحثات علمی کاملاً مشهود بود.

‏‏اولین برخورد خصوصی با امام ‏

‏‏اولین برخورد خصوصی قابل ذکر وقتی بود که توسط مرحوم اشراقی داماد حضرت‏‎ ‎‏امام(رض) احضار شدم و نمی دانستم مطلب چیست. پس از شرفیابی، با لطف و‏‎ ‎‏محبت خاصی امام فرمودند: «مردوخ کردستانی جزوه ای نوشته است که نام شما در آن‏‎ ‎‏است من فرستاده ام کتاب ـ گمشدۀ شما ـ را آوردند. فصل مربوط به ولایت را دیدم.‏‎ ‎‏خوب نوشته شده این جزوه را دیده ای»؟ عرض کردم، بله اتفاقاً چند روز قبل به دیدار‏‎ ‎‏آقای فکور یزدی ـ که یکی از علمای معروف یزد در قم بودند ـ رفته بودم چنین‏‎ ‎‏جزوه ای برای ایشان فرستاده شده بود به من دادند. امام فرمودند: «می خواهی چه‏‎ ‎‏بکنی»؟ عرض کردم، قسمتی از آن را خوانده ام یادداشتهایی هم نوشته ام مایل هستم‏‎ ‎‏تمام کنم جوابی بنویسم. امام فرمودند: «وقتی نوشتی بیاور من ببینم». فوق العاده‏‎ ‎‏خوشحال شدم. نوشته در یکصد صفحه تهیه شد به نام «پاسخ تهمتهای مردوخ» تقدیم‏‎ ‎‏کردم. پس از مدتی در پایان یکی از جلسات درس اصول مسجد سلماسی لطف کردند‏‎ ‎‏و در یک صفحه به شکل حاشیه راهنمایی هایی فرموده بودند که مثلاً فلان کتاب مدرک‏‎ ‎‏معتبرتری است. نکتۀ اصلی این داستان طولانی این است که وقتی آمادۀ چاپ شد من‏‎ ‎‏نمی دانم از چه طریق خبر امکانات و شرایط مرا بدست آورده بودند، باز توسط مرحوم‏
‏‎‎‏اشراقی احضار شدم. یک قطعه اسکناس یکهزارتومانی که تا آن وقت ندیده بودم به‏‎ ‎‏عنوان کمک به چاپ (که تمام هزینۀ چاپ همان بود) لطف کردند، سپس فرمودند:‏‎ ‎‏«فقط در جاهایی که اصل جزوه پخش شده این پاسخ پخش شود که ذهن دیگران‏‎ ‎‏بی جهت مشوب نگردد».

‏‏تنها درس اشباع کننده‏

‏‏در زمان مرحوم آیت اللّه بروجردی تنها درسی که حوزۀ علمیۀ قم را اشباع می کرد‏‎ ‎‏و‏‏ ‏‏جمع محصلین واقعی و اهل کار و دقت و تحقیق را گرد آورده بود درس امام‏‎ ‎‏بود.‏‎

‏‏مولانا چرا این حرف را می زنی؟‏

 امام در درس دادن نهایت اخلاق را داشتند. ایشان گاهی در درس به شاگردان تند‏‎ ‎‏می شدند ولی آن هم روی حساب بود. مثلاً به فردی که مورد تندی ایشان بود‏‎ ‎‏می گفتند: «مولانا چرا این حرف را می زنی که درست نیست». منبع خاطرات: کتاب سلسله موی دوست، چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص۲۵۵‎

. انتهای پیام /*