پرتال امام خمینی(س): ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷ در تاریخ انقلاب اسلامی از قدر و منزلت بالایی برخوردار است. مهمترین رخداد این روز اعلام بیعت همافران با امام بود که ضربه نهایی را به امرای ارتش وارد کرد. سلام نظامی همافران همه را شگفت زده، مردم را خوشحال و بسیاری را هم نگران کرد. برای مرور بخشی از این نگرانی‌ها بازگویی جملات پیش‌روی کفایت می‌کند: ژنرال هایزر می‌گفت: نیروی هوایی که ارتباطی با مردم نداشت و همه تحصیل کرده آمریکا بودند، و حتی در پادگان‌ها به انگلیسی حرف می‌زدند، فقط و فقط می‌توانست نشانه آن باشد که فتح و پیروزی انقلابیون نزدیک است! در ذهن امسال هایزر این می‌گذشت که نیروی زمینی پتانسیل بیشتری برای بیعت داشت چراکه از روزهای قبل مردم اظهار محبت مردمی به آنها بیشتر بوده و به آنها گل هدیه می‌دادند! در روزهای بعد که فیلم بیعت همافران با امام در مرکز آموزش نیروی هوایی در دوشان‌تپه پخش شد، درگیری میان آنها با گارد شاهنشاهی در محوطه پادگان درگرفت و مردم وارد پادگان شده و با کمک پرسنل نیروی هوایی انبار اسلحه و مهمات را گرفته و در میان خود پخش کردند. تمام تکیه ژنرال هایزر که آن روزها در مقر فرماندهی ارتش مستقر بود، به ارتش بود؛ فلسفه حضور او در ستاد فرماندهی کل ارتش، استفاده از قدرت نظامی ارتش بود؛ اما بدنه ارتش مسیری غیر از خواسته هایزر را طی می‌کرد. تزلزل در صفوف ارتشیان در سه جهت، روز به روز تقویت می‌شد: اول: اعلامیه‌های تهییجی و عاطفی امام در باره ارتشی‌ها؛ دوم: برخوردهای محبت‌آمیز مردم نسبت به ارتشی‌هایی که دلشان با انقلاب بود؛ سوم: عملکرد ظالمانه حکومت در سالیان گذشته.
دستور امام در رسیدگی به وضع ارتشی‌های بریده از رژیم
مسئله اعلام همبستگی با انقلاب از روزهای قبل شروع شده بود؛ سرپیچی مردم از حکومت نظامی اولین جرقه‌ها را زد. کارکنان دولتی وزیران را به وزارتخانه هایشان را ندادند؛ سازمان‌ها و ادارات مختلف همبستگی خود را با امام اعلام می‌کردند؛ نافرمانی‌های مدنی مشکل بزرگی برای دولت نیم بند بختیار ایجاد کرد؛ فرار سربازان و درجه‌دارانی که خودخواسته از پادگان‌ها فرار می‌کردند برای رژیم دردسرساز شد؛ گارد شاهنشاهی پست های بازرسی در داخل و خارج از شهرها قرار داد تا با کنترل وسایل نقلیه و اتوبوس‌ها، امکان تردد سربازان و درجه‌داران بریده از رژیم را غیرممکن کند؛ امام خمینی برای کمک به این افراد، فرمان تشکیل کمیته اعتصاب را صادر کرد و به آنها اجازه داد تا از محل وجوهات شرعی و سهم امام به ارتشی‌هایی که از نظر مالی دچار مشکل بودند، کمک شود؛ امام خمینی حتی به مردم هم پیام داد تا به ارتشی‌ها و کارمندان اعتصابی اسکان دهند؛ آقایان ‏دکتر یدالله ‌سحابی، دکتر محمد‌جواد باهنر و مهندس علی‌اکبر معین‌فر عضو این کمیته بودند. امام به دکتر یدالله سحابی دستور دادند: ... ‏‏نظر به‌ اینکه‌ بعضی‌ از اعتصاب‌ها و متوقف‌ بودن‌ وسایل‌ حمل‌ آذوقه‌ و مواد غذایی‌ مورد نیاز مردم، خصوصاً گندم، و یا تعطیل‌ برنامه‌های‌ نگهداری‌ و تعمیرات‌ دستگاه‌های‌ صنعتی، ممکن‌ است‌ سبب‌ محرومیت‌های‌ مشقت‌بار و فلج‌کننده‌ برای‌ مردم‌ زیر ستم‌ یا رکود فعالیت‌های‌ اقتصادی‌ و سبب‌ خسارت‌های‌ غیر‏‎ ‎‏قابل‏‎ ‎‏‌جبران‌ گردد، و نیز دستاویز تبلیغاتی‌ و ‎‏حربه‌ جنگی‌ به‌ دست‌ حریف‌ بدهد، باید سعی‌ شود که‌ ضمن‌ ابراز انزجار و به‌ زانو در آوردن‌ دستگاه‌ غاصب‌ حاکم‌ که‌ هدف‌ اصلی ‌‎‏اعتصاب‌ است‌، زیان‌های‌ ناشیه‌ کمتر متوجه‌ ملت‌ شجاع‌ و مردم‌ بیدار که‌ سربازان‌ این‌ کارزار می‌باشند گردد... هیاتی برای تقویت‌ و تنظیم‌ اعتصابات‌ تشکیل‌ دهید.... برای‌ ملت‌ و مملکت‌ در زمینه‌ احتیاجات‌ ضروری‌ و گردش‌ چرخ‌های‌ اقتصادی‌ و حفظ‌ سرمایه‌های‌ انسانی‌ و صنعتی‌ با رعایت‌ الاهم‌ فالاهم‌ فراهم‌ آورد
حملات پی در پی امام به بختیار
با تعیین شورای انقلاب که ماموریت داشت در درجه اول مراحل انتقال قدرت را دنبال کند، سردرگمی ارتشی‌ها و دولت نظامی بختیار بیشتر شد؛ سردرگمی زمانی بیشتر شد که امام دستور غیرشرعی و غیر قانونی بودن دولت بختیار را اعلام کرد؛ شورای انقلاب نیز برای ناکارآمد کردن دولت نیم بند بختیار و شورای سلطنت دست به یک ابتکار زد و شروع به اخذ استعفا نامه از سران رژیم کرد.
حملات پی در پی امام به بختیار زمام امور را از دست او و ارتشی‌ها که انجام یک کودتای نظامی بوسیله برژنسکی را در سر داشتند، گرفت. مردم نیز با نثار گل به سربازان، ارتش را ساعت به ساعت خلع سلاح‌تر می‌کردند. ‏‏اوضاع‌ سریعتر از آن‌ چه‌ پیش‌بینی می‌شد به‌ وخامت‌ می‌رفت. نثار گل به سربازان ‎‏توسط‌ مردم، روحیه‌ فرماندهان‌ را به‌ کلی‌ به هم‌ ریخته‌ و آنها این حرکت مردمی‌ را، حمله‌ امام‌ به‌ ارتش‌ ‎‏تعبیر می‌کردند.‏
«...به‌ فرمان‌ [‌امام] خمینی‌ ـ مردم‌ ـ حمله‌ جدیدی‌ به‌ ارتش‌ آغاز کرده‌ بودند، ‎‏حمله‌ای‌ که‌ سلاحش‌ دوستی‌ و عشق‌ بود، تظاهرکنندگان‌ با خود گل‌ حمل‌ کرده‌ و بر ‎‏سر تفنگ‌های‌ سربازان‌ قرار می‌دادند و حلقه‌های‌ گل روی‌ تانک‌ها می‌گذاشتند... آنها با سربازان‌ خیلی‌ مهربان‌ و مودب‌ بودند. آنها هم‌ نسبت‌ به‌ مردم‌ نرمش‌ نشان‌ می‌دادند.‏‎ ‎‏این‌ شیوه‌ برای‌ برادری‌ با ارتش تهدید جدی‌ بود که‌ بویژه‌ سربازان‌ جوان‌ را به‌ آن طرف می‌کشید. نوارهای امام‌ از بلندگوهای‌ مساجد پخش می‌شد که: بیگانگان‌ سعی می‌کنند ارتش را علیه مردم تحریک کنند و ما نباید بگذاریم‌ چنین چیزی اتفاق بیفتد... عموم‌ مردم‌ موظفند نسبت‌ به‌ نیروهای‌ انتظامی و ارتش برادری و مهربانی‌ نشان‌ دهند و آنها نیز متقابلاً وظیفه دارند روحیه مشابهی نسبت‌ به‌ عموم‌ نشان‌ دهند‌... این‌ پیام‌ همراه‌ با شیوه‌ اظهار محبت و تسلیم گل‌ به‌ ارتش، تهدیدی‌ بسیار جدی‌ و قوی‌ می‌نمود‌...(خاطرات دکتر صادق طباطبایی،ج۳، ص۱۶۵)
پیام‌های پی در پی امام به ارتشی‌ها
سخنان امام برای تقویت روحیه بدنه ارتش، آنها را در ادامه راه با انقلاب همراه‌تر کرد و تیر خلاص را به سران ارتش که بنای همراهی با ژنرال‌ هایزر در سر داشتند، وارد کرد و به تضعیف آنها پرداخت. نکته ظریف امام این بود که فرمود: ...‎‏اعمال‌ چند عدد قصاب‌ را ملت نباید به‌ حساب ارتش‌ بگذارند. این‌ چند نفر نمی‌توانند ‎‏به‌ کاری‌ اقدام‌ کنند مگر به‌ فرمان امریکا. امریکا هم‌ از روحیه‌ سربازان‌ و درجه‌داران‌ و ‎‏فرار نظامیان‌ مطلع‌ است (صحیفه امام، ج ۵، ص ۴۶۱) ‏‏امام ارتشی‌ها را برادر خود و برادر ملت خطاب کرد و به آنها روحیه مضاعف داد و فرمود: ...اینطور نیست‌ که‌ ملت‌ ما با ارتش‌ مخالف‌ باشد با صاحب‌منصب‌ها، با ‎‏درجه‌دارها، با افسرها، اینها همه‌ برادرهای‌ ما هستند... ارتش‌ خیال‌ نکند که اگر ‎‏اعلیحضرت‌ نباشد، ارتش‌ هم‌ نباشد، ایران‌ هم‌ نیست... (همان). به طبع مخاطب امام بدنه ارتش بود که به آنان فرمود: ملت‌ شما را می‌خواهد؛ شما هم‌ ملت‌ را ‎‏می‌خواهید. شما ارتش‌ شاه‌ نیستید شما ارتش‌ ملت‌ هستید... ملت‌ است‌ که‌ ارتش‌ می‌خواهد...(همان)
‏‏تظاهرات همافران در روز پنج شنبه پنجم بهمن و پیوستن روزانه‌ تعداد چشمگیری‌ از افراد نیروی‌ زمینی‌ به‌ صف‌ انقلابیون، ذهن ‏‎‎‏فرماندهان‌ ارتش‌ و شخص‌ هایزر را بهم ریخت و برنامه‌های مدون آنها در برخورد‌های نظامی را نیز در هم شکست. «...حادثه‌ آشفته‌ کننده‌ دیگر تظاهراتی‌ بود که‌ در تهران‌ بوسیله‌ برخی‌ از پرسنل‌ ‎‏نیروی‌ هوائی‌ به‌ طرفداری‌ از [امام] خمینی‌ صورت‌ گرفته‌ بود. تیمسار ربیعی‌ گفت: همه‌ ‎‏آنها از این‌ موضوع‌ نگران‌ شده‌اند و اقداماتی برای‌ رهائی‌ از شر آنان‌ اتخاذ خواهد شد. خیلی‌ بعید به‌ نظر می‌رسید که‌ تمام این‌ مشکلات‌ و مسائل‌ داشت‌ در نیروی‌ هوائی‌ ‎‏اتفاق می‌افتاد، درست در جائی‌ که‌ ما کمترین‌ انتظار را داشتیم. زیرا آنها ‎‏تحصیل‌کرده‌ترین‌ بخش بوده‌ و به‌ امریکا نیز بسیار نزدیک‌ بودند...» (خاطرات هایزر، ص ۳۲۸)‏
‏‏سخنان‌ امام‌ چه‌ در پاریس‌ و چه‌ در پیام‌های‌ ارسالی‌ به‌ تهران‌ در حمایت‌ از بدنه ‎‏ارتش، کار خود را کرده‌ بود. امام‌ به‌ مناسبتهای‌ مختلف‌ اظهار داشتند که‌ از ‎‏معدودی سران‌ وابسته‌ و جیره‌ خواران‌ امریکا که‌ چشم‌ بپوشیم، بقیه ارتشیان‌ از ملّت ‎‏مسلمان ایران و آرمان‌های‌ دینی و ملّی آنان‌ حمایت می‌کنند. رفتار مردم‌ نیز در هدیه‌ گل‌ ‎‏به‌ آنان، تاثیر روحی‌ بزرگی‌ برجای گذارده‌ بود.‏ هایزر برنامه سه گانه‌ای را مطرح کرد و گفت: ‏‏ابتدا باید به‌ سه‌ موضوع‌ بپردازیم: «شکستن‌ اعتصابات، مستحکم‌ نمودن رابطه‌ ارتش‌ و ‎‏بختیار، اتخاذ اقدامات‌ احتیاطی‌ در صورت‌ شکست دولت غیر‌نظامی...»(همان، ص ۱۲۷) ‏‎‏‏ژنرال‌ هایزر وقتی‌ مطمئن‌ می‌شود «...افزایش قدرت‌ جناح‌ مذهبی به رهبری‌ [امام] ‎‏خمینی‌ علیه‌ جناح‌ بختیار ـ ارتش، تحول‌ خطرناکی‌ است، به این باور رسید که اگر می‌شد نوعی‌ تفاهم‌ بین‌ ‎‏[امام] خمینی و بختیار برقرار کرد، شکاف موجود کم‌ می‌شد...» (همان، ص ۱۳۶) از واشنگتن‌ ‎‏می‌خواهد در این زمینه روی امام‌ کار کرده و حمایت‌ ایشان‌ را از بختیار و دولت‌ ‎‏غیرنظامی‌ او تا سامان‌ یافتن‌ اوضاع، خواستار گردد. این‌ امر دقیقاً محتوای‌ همان‌ پیام ‎‏کارتر به‌ امام‌ خمینی، بعد از کنفرانس‌ گوادلوپ‌ می‌باشد‏‏.‏
‏‏پیام کارتر به امام به نقل از خاطره
دکتر صادق طباطبایی در خاطرات خود در این باره نقل می‌کند: در پیام کارتر به امام پس از کنفرانس گوادلوپ آمد که کارتر از ‎‏ایشان خواسته بود که اولا‌ً خود و یاران امام و پیروان ایشان در ایران از بختیار حمایت ‎‏کنند و... هم‌چنین از ایشان خواسته بود برای سهولت در امر پیام‌رسانی و تبادل‌نظر، ‎‏نماینده‌ای از امام با نمایندگان رئیس جمهور امریکا بدون واسطه در ارتباط باشند. آقای ‎‏دکتر یزدی از طرف امام مامور می‌شود با نمایندگان دولت امریکا مذاکره کند. به خاطر دارم که دکتر یزدی مصر بود که شخص دیگری نیز از طرف امام با او همراه باشد، که ‎‏امام ضرورتی در این کار ندیدند. البته قرار شد این ارتباط از جانب نماینده امام آغاز ‎‏شود. تا آن جا که به خاطر دارم در اواخر دی ماه چند بار این دیدار صورت گرفت و ‎‏شخصی به نام «وارن زیمرمن» حامل پیام‌های کارتر به امام بود که پاسخ امام را آقای ‎‎‏دکتر یزدی به رئیس جمهور امریکا از طریق نماینده او می‌رساند. در طول این دیدارها پیوسته اظهار می‌شد که «امام باید از بختیار حمایت کنند... رابطه امام با ارتش باید حسنه باشد... نگرانی از نفوذ حزب توده در تشکیلات انقلابیون و یاران امام خمینی ‎‏نظامیان را به وحشت انداخته بود... باید نمایندگانی از امام با سران نظای ایران پیوسته ‎‏در ارتباط باشند... از هر حرکتی که موجب تضعیف و یا سقوط بختیار گردد ‎‏دوری شود، وگرنه خطر شورش نظامیان وجود دارد... ورود امام به ایران باید با ‎‏تدارکات کامل قبلی صورت گیرد و گرنه... (از همه جالب‌تر) این که امام و انقلابیون و ‎‏ارتش و بختیار همگی ملزم به رعایت قانون اساسی می‌باشند...! وگرنه یک حرکت و ‎‏برخورد مستقیم خارجی ممکن است اتفاق بیفتد، با نتایج فاجعه‌آمیز برای نیروهای ضد کمونیسم».‏ (خاطرات دکتر طباطبایی،ج۳، ص۱۸۲)
‏‏آقای کارتر لطفا نگران ملت ایران نباش!
آمریکایی ها همواره خطر شورش ارتشیان و نفوذ کمونیسم را گوشزد می‌کردند... امام در پاسخ به کارتر فرمودند: به آقای کارتر بگوئید ادامه وضع فعلی و حکومت آقای بختیار و ارتشیان ممکن است فاجعه‌ای بزرگ به بار آورد. اگر ‎‏آن‌ها دست از شیطنت برندارند، مجبور می‌شوم دستور جدیدی صادر کنم. من به ایران ‎‏برمی‌گردم. وقتی دولت موقت را تعیین کردم، خواهید دید که رفع بسیاری از ابهامات ‎‏خواهد شد و خواهید دید که ما با مردم امریکا دشمنی خاصی نداریم. در همان زمان به ‎‏دستور بختیار فرودگاه بسته شده بود که امام طی همین پیام افزودند:‌ «از جانب نیروهای ‎‏طرفدار من از من خواسته شده است که اذن بدهم فرودگاه را باز کنند با زور، اما من ‎‏چنین اذنی نداده‌ام و ترجیح می‌دهم کار با مسالمت پیش رود و سرنوشت مملکت به ‎‏دست ملت سپرده شود.‏(صحیفه امام، ج‏۵، ص ۵۳۸)
‏‎فرار پشت فرار! اما این بار برای ارائه گزارش یک شکست مفتضحانه!!
‎در ادامه، استعفای پی در پی برخی سران ارتش و یا فرار برخی از آنها، و در ادامه(پس از ورود امام خمینی به میهن) دستگیری برخی از سران ارتش به دست انقلابیون، عنان اختیار را از هایزر، که به توصیه شخص شاه، همه فرماندهان ارشد ارتش را برای همکاری با هایزر مجبور کرد، برگی از رشادت‌های ارتش را رقم زد که با پیروزی انقلاب اسلامی به بیعت گسترده با بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخته و در کنار انقلاب ماند و از کیان جمهوری اسلامی دفاع کرد. ژنرال هایزر نیز با توصیه‌های فراوان و ارائه راهکارهای متفاوت و دلداری دادن به‌ ‎‏فرماندهان به قول خودش شجاع و نترس نظیر تیمسار بدره‌ای و تیمسار ربیعی‌ و تاکید ‎‏مجدد بر ضرورت‌ نجات‌ کشور توسط آنان و این‌ که‌ باید هر چه‌ سریع‌تر مواضع‌ کلیدی‌ حکومت‌ نظیر گمرکات‌ و بنادر و بانک‌ها و نفت‌ و نیروگاه‌ها را به‌ تصرف‌ خود در آورند، در شامگاه‌ شنبه‌ ۱۴ بهمن‌ توسط‌ یک‌ هلیکوپتر از مقر ستاد مشترک‌ به‌ ‎‏فرودگاه‌ مهر آباد، و از آنجا با هواپیمای سی‌ ـ ۱۳۰ که‌ از قبل‌ آماده‌ پرواز بود، به‌ مقصد ‎‎‏پایگاه‌ هوائی امریکا در ترکیه‌ ـ اینچرلیک‌ ـ تهران‌ را ترک‌ کرد، تا بتواند در صبح‌ روز دوشنبه‌ ۱۶ بهمن‌ در واشنگتن، گزارشی‌ از ماموریت خود را به‌ رئیس‌جمهور امریکا بدهد!!(منبع: هفته نامه حریم امام، شماره 439)

. انتهای پیام /*