پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۱۳۸/دکتر فاطمه طباطبایی
در مورد ارتباط یا عدم ارتباط عرفان امام خمینی(ره) با شکلگیری انقلاب دو قول متفاوت وجود دارد و هریک از صاحبان این اقوال، استدلالهایی برای نظر و بیان خود دارند. منظور من از این موضوعی که انتخاب کردم این نیست که ضرورت حکومت اسلامی فقط با مبانی عرفانی قابل اثبات است، بلکه بر این باورم، مبانی و خاستگاه اندیشههای عرفانی امام هم چنین ضرورتی را ایجاب میکند.
اهمیت دین و به خصوص دین اسلام را در هدایت انسان در منظر امام
امام خمینی(ره) اهمیت دین و به خصوص دین اسلام را در هدایت انسان مطرح میکند و میفرماید: «اسلام یک مکتبی است که برای انسان سازی آمده است»؛ در این نگاه، اسلام برای تربیت و ساختن انسانهاست. انسانی که به صورت خدا خلق شده و دین را هم مجموعهای از اخلاق، عقاید و احکام میدانند که درهم تنیده و از یکدیگر غیرقابل انفکاک است.
در دیدگاه امام خمینی(ره)، انبیاء با هدف شکوفایی انسانیت و سعادت و رستگاری انسان آمدند. در این دیدگاه، چنین انسانی از عالم طبیعت به ماوراء طبیعت تا مرتبه الوهیت سیر میکند. امام خمینی(ره)، رسالت انبیای الهی را افزون بر نشر توحید و آموزش معارف الهی و هدایت و تعالی انسان، قطع ریشه کفر، شرک و دوگانه پرستی میدانند.
از این جهت، امام خمینی(ره)، وظیفه عالمان و جانشینان پیامبران (علیهم السلام) را در همان راستا تبیین میکنند. یعنی علما و اولیای ربانی و الهی هم وظیفه هدایت دارند، هم وظیفه تفهیم باطن و حقیقت دین و هم وظیفه آموزش حقایق دینی و نیز مسئولیت سیاستورزی به جهت تدوین برنامههای منظم برای کاربردی کردن احکام الهی و مدیریت جامعه را براساس قانون الهی بردوش دارند. بنابراین، در چنین باوری، هرسازوکاری که به تحقق چنین رسالتی بینجامد، لازم و ضروری است.
علم توحید و توحید علمی، مقدمه ای برای حصول توحید قلبی است
در نگاه امام خمینی(ره)، همه علوم، ازجمله علم توحید و توحید علمی، نقش مقدمه را برای حصول توحید قلبی ایفا میکند که این مهم با کوشش و تلاش و تذکر و سیر انفسی حاصل میشود. عبادات هم در نگاه امام خمینی(ره)، مقدمه حصول معارف توحید و تجوید است. بخشی از علم فقه هم که به سیاست مدن، تدبیر منزل، تامین بلاد و تنظیم عباد میپردازد، در نظر امام، مقدمه اعمالی است که در اصول توحید دخالت تام دارد. باز هم امام خمینی(ره) میفرمایند که علم به منجیات و مهلکات در علم اسرار هم مقدمهای برای پیراستگی نفس انسان که آن هم مقدمه حصول حقایق و معارف همچنین لایق ساختن نفس برای پذیرش جلوه توحید است.
این سخن در مکتب عارفان، با عناوین شریعت، طریقت و حقیقت مطرح میشود و امام خمینی(ره) هم از بکاربردن این اصطلاحات عرفانی ابایی ندارند؛ اما تصریح میکنند اگرچه شریعت، به حوزه ظاهر و اعمال جوارحی مربوط است و در مورد ارتباط انسانها با یکدیگر و ارتباط با خدا و جهان بیرونی سخن میگوید اما در واقع راه عبور و آستانه ورود به باطن دین است و تصریح میکنند که بدون رعایت شریعت و اصلاح ظاهر نمیتوان به حقیقت راه یافت. شاید بتوان این نقطه را خاستگاه پیوند عرفان، فقه و سیاست دانست همانگونه که شریعت در نگاه عارفان ظاهر دین است و برای یافتن حقیقت دین باید آن را فراگرفت و از آن عبور کرد، فقه نیز در نگاه امام چنین است و متکفل زندگی انسان از گهواره تا گور است.
باید در آن اجتهاد کرد و از ظاهر احکام به باطن و اسرار آن پی برد و به پیوند ظاهر و باطن یعنی شریعت و طریقت توجه داشت. در قرآن کریم، خداوند در آیه 66 سوره مائده میفرماید: «وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِیلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ۖ وَکَثِیرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ». میبدی در ترجمه این آیه میگوید که شگفت آنکه عالمیان پیوسته در پی روزی فراخ و آرزوی لذات این دنیا هستند؛ لکن راه به دست آوردن نمیدانند و به تهیه اسباب آن راه نمیبرند. اهل معرفت از این سخن خداوند استفاده میکنند و به پیوند و ارتباط شریعت و طریقت و حقیقت حکم میکنند و معتقدند خداوند میفرماید: اگر میخواهید رحمت و نعمت ما از بالا و نشیب و راست و چپ به تو روی کند، تو به طاعت ما روی آور و تقوا پیشه کن، روی در کار ما و فرمان ما آر تا ما کار تو درست کنیم که هرکس با خداست، خدا هم با اوست و هرکس تقوا پیشه کند، روزی او بیحساب میرسد.
بنابراین دین در نگاه امام، مجموعه احکامی است که انسان را از نعمتهای ظاهری و باطنی برخوردار میکند و زندگی انسان را متناسب با شان انسانی او تامین میکند که به مثابه مزرعهای برای زندگی ابدی و جاودانی آخرت است.
مقوله انسان در نگاه امام خمینی(ره)
انسان در این دیدگاه، کسی است که خداوند برای هدایت او بهترین انسانهای برگزیده خود را به سوی او گسیل کرده و پیامبران اولوالعزم را مامور ابلاغ و رساندن پیام خود به همه انسانها کرده تا هدایت شوند.
قطعا باور به حدیث قدسی «خلق آدم علی صورة» که مستمسک عارفان است و همچنین سخن خداوند که بعد از آفرینش انسان فرمود: «و تبارک الله احسن الخالقین» در رای و اندیشه امام نسبت به انسان بیتاثیر نبوده است. امام خمینی، انسان را مهمترین موجودی معرفی میکند که خداوند با دو دست خود آفریده و با دارابودن دو صفت ظلوم و جهول پذیرای امانت الهی شده و تاج کرامت بر سر نهاده است.
انسان مدنظر امام خمینی(ره)، موجودی است دارای مراتب متفاوت و هرکدام از این مراتب وجودی برای شکوفایی و رسیدن به تعالی خود احتیاجاتی دارند و اسلام برای همه آن مراتب برنامه دارد. زیرا هدف اسلام و دین و رسالت انبیا، ساختن انسان الوهی است، تربیت انسانی که از اسفل سافلین تا اعلی علیین مجال حرکت دارد. امام متذکر میشوند که انسان حظّ طبیعت، حظّ برزخیت، حظّ روحانیت، حظّ عقلانیت و حظّ الهیت دارد و اسلام برای تعالی همه این مراتب دستورالعمل دارند. همانند میوه ناقصی که باید کامل شود و رسالت ادیان و عالمان دینی و جانشین پیامبران این است که همچون آنان با برپاکردن عدل، برای همه مردم به گونهای برنامهریزی و سیاستگذاری کنند تا این میوه ناقص را کامل کنند.
در نگاه امام خمینی(ره)، قرآن کتاب انسانسازی است
در نگاه امام خمینی(ره)، تقلیدهای کورکورانه، عادتهای متعصبانه، اوهام و خرافات و دوری از تعالیم قرآن مهمترین رهزنان انسان هستند. از این جهت، امام خمینی(ره)، رسالت و وظیفه عالمان دینی را در این میدانند که برای هدایت و اکمال این میوة نارس که عصارة آفرینش است، اقدام کند. در این نگاه، بدیهی است ایجاد شرایط و مقدمات هدایت و برنامهریزی واجب میشود.
در نگاه امام خمینی(ره)، اولیا و علمایی که جانشینان پیامبرانند همین رسالت را بردوش دارند، پس باید اول در درون و سپس جهان بیرون، اقامه عدل و قسط کنند و بعد از آن، انسانها را یاری و دستگیری کنند تا به کمک عقل و اختیار بتوانند قوس صعود را در حد مرتبه و استعداد خود بپیمانند.
بدیهی است با این نگاه، ایجاد حکومت، یکی از مهمترین شرایطی است که عالم ربانی، تاسیس آن را ضروری میداند. به نظر میرسد، قرائت امام از دین و نگاه ایشان به احکام و اسرار احکام الهی و بایدها و نبایدهای شرعی و بینش عرفانی ایشان نسبت به منزلت و کرامت و وجهه الوهی و حقی انسان و ولایت او بر هستی، ضرورت بخش ایجاد حکومت میشود. در این نگاه، حکومت به عنوان بستر مناسبی برای رشد و صعود انسان و رسیدن او به ساحت الوهی دانسته میشود که البته در حد توان ضرورت پیدا میکند برای عالمی که بتواند این را ایجاد کند پس براین اساس بود که امام بر خود لازم دانستند تا ابتدا ملت ایران را از فساد موجود در دستگاه حکومت آگاه کند و حاکمان را هم نسبت به خطاهایشان متوجه سازد. جمله «آقای شاه! من شما را نصیحت میکنم» را از امام شنیدهایم. این جمله و عمل امام بیانگر آن است که از جایگاه عالم ربانی وظیفه خود دانستند که با ایجاد حکومت و با استفاده از قوانین اسلامی، بستری مناسب برای هدایت و سعادت انسانها به وجود آورند که با لطف خدا، توفیق الهی و همراهی مردم موفق به انجام خواسته خود شدند. (برگرفته از سخنرانی دکتر فاطمه طباطبایی عضو هیئت علمی و مدیرگروه عرفان پژوهشکده امام خمینی(ره) در همایش بینالمللی نقش اندیشههای عرفانی امام خمینی(ره) در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران در دانشگاه ادیان و مذاهب با موضوع «ضرورت و رسالت حکومت اسلامی در اندیشه عرفانی حضرت امام(ره))
.
انتهای پیام /*