پزشکها همچو نباشد که برای جمع آوری مال و منال این خدمت را انجام‏‎ ‎‏بدهند. خدمت بکنند، خدمت بکنند و نظرشان خدمت به انسانها که بندگان خداست‏‎ ‎‏باشد تا این شغل عبادت بشود. آن منافعی هم که پیدا می شود، منافعی است که از این‏‎ ‎‏عبادت برایشان پیدا شده است. و اما اگر بنا باشد که آنهاخدای نخواسته، انحراف داشته‏‎ ‎‏باشند و گاهی انحرافات به جایی برسد که جانهای مردم را در خطر بیاندازد، این یک‏‎ ‎‏جنایتکار است. مثل همان جنایتهایی که ساواکیها می کردند، یا یک قدری بدتر. و‏‎ ‎‏همین طور پرستارها، پرستاری از بیمار امر بسیار مشکلی است، لکن خیلی ارزشمند‏‎ ‎‏است. انسان با یک بیماری به طور محبت، به طور برادری، به طور خواهری مراعات‏‎ ‎‏احوال او را بکند، و این برای انجام یک وظیفۀ انسانی ـ الهی باشد، از عبادات بسیار‏‎ ‎‏ارزشمند است. شما متوجه باشید که شغل شما شغل بسیار شریفی است و از آن طرف‏‎ ‎‏مسئولیتش هم زیاد است. مسئولیتش را خود شما می توانید جبران بکنید، به محبت کردن‏‎ ‎‏به مرضی. اینها احتیاج دارند به محبت، بیش از آنکه احتیاج به دوا دارند. یک مریضی که‏‎ ‎‏از خانه اش آمده است در بیمارستان، این مریض خودش را مثل اینکه یک غریب‏‎ ‎‏می داند. اگر این پرستارها با او با ملایمت، با رفتار انسانی، با محبت، مثل برادر و خواهر با‏‎ ‎‏او رفتار کنند، این حس غربت از او منفصل می شود و آرامش برایش حاصل می شود، و‏‎ ‎‏این آرامش روحی در بهبودی او کمک می کند؛ کمک طبیب است، کمک پرستار است.‏‎ ‎‏شما متوجه باشید که این شغل را خدای نخواسته آلوده نکنید به جهات مادی، به جهات‏‎ ‎‏دنیایی، که هم کار کرده باشید و هم اجر الهی نبرده باشید. شما کاری بکنید که این شغل‏‎ ‎‏شما الهی باشد، برای خدا باشد. منافات ندارد اینکه برای خدا باشد لکن به شما هم مثلاً‏‎ ‎‏اجری بدهند. اینها منافات با هم ندارند. شما توجه داشته باشید به اینکه با این بیماران‏‎ ‎‏خوش رفتاری کنید. کمک کنید آنها را. دلجویی کنید از آنها. اینها افسرده هستند. باید‏‎ ‎‏دلجویی کنید. این شغل شما از آن شغلهای بسیار ارزنده است.‏

صحیفه امام جلد ۱۲ ص ۲۸۶

. انتهای پیام /*