پرتال امام خمینی(س)/ مصاحبه ۱۷/

آیت الله العظمی محمد علی گرامی از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مرحوم امام(ره)، در طول‌ دوران‌ تحصیل‌ از استادان‌ برجسته‌ای‌ بهره‌ برد. وی‌ معالم‌ الاصول‌ را نزد آقا شیخ‌ یعقوب‌ زنجانی‌، مغنی‌ را نزد اصغر آقا طاهری‌ کنی‌، قوانین‌ و بخشی‌ از لمعه‌ را نزد آقای‌ ستوده‌، و بخشی‌ دیگر از لمعه‌ را نزد حاج‌ آقا حسین‌ جزائری‌ آموخت‌. کفایه‌ را در محضر آقایان‌ مجاهدی‌ و سلطانی‌ فرا گرفت‌ و برای‌ تحصیل‌ رسائل‌ و مکاسب‌، به‌ درس‌ آیه‌الله مشکینی‌ رفت‌.  وی‌ با به‌ پایان‌ رساندن‌ دوره‌ سطح‌، به‌ درس‌ خارج‌ بزرگان‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ رفت‌ و حدود ۱۶ سال‌ به‌ تحصیل‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ پرداخت‌. مهمترین‌ استادان‌ وی‌ در این‌ دوره‌، مرحوم‌ آیه‌الله محقق‌ داماد، مرحوم‌ آیه‌الله اراکی‌ و مرحوم‌ امام‌ خمینی‌ بوده‌اند. همچنین‌ مدتی‌ در درس‌ مرحوم‌ حائری‌ و نیز در درس‌ مرحوم‌ میرزاهاشم‌ آملی‌ و مرحوم‌ آقای‌ گلپایگانی‌ شرکت‌ کرد. وی در این گفت و گو که در سالنامه حریم امام منتشر شده از سیره حضرت امام قبل از آغاز نهضت سخن به میان آورد.

در ابتدا مختصری از زندگانی حضرت امام بیان بفرمایید!
حضرت امام در خمین، بخشی از دروس حوزه را نزد اخوی خود، مرحوم آیت الله پسندیده فرا گرفت. پس از مدتی برای ادامۀ تحصیل به اراک رفت. وقتی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی از اراک به قم هجرت کرد، مرحوم امام هم چهار ماه بعد به استادش ملحق شد. البته ایشان جزو مهاجران اولیۀ همراه حاج شیخ نبود. مهاجران اولیه به قم، مرحوم آیت الله گلپایگانی و مرحوم آیت الله اراکی بودند. وقتی امام به قم می رسد، عمدۀ دروس حوزۀ خود را در محضر حاج شیخ فرا می گیرد. همچنین از مرحوم آیت الله یثربی بزرگ و شیخ ابوالقاسم کبیر بهره می برد. به استاد خود شیخ ابوالقاسم کبیر ارادت معنوی زیادی داشت.

مهم ترین اساتید امام در فقه، اصول، فلسفه و عرفان کدام یک از بزرگان بودند؟
مرحوم حضرت امام در زمینۀ اخلاق و عرفان از آیت الله شاه آبادی بهره برد. امام آن قدر به آیت الله شاه آبادی ارادت داشت که در کتاب های خود هر وقت نامش را ذکر می کند، تعبیر «روحی له الفدا» را قید می نماید. در عرفان همچنین از میرزا جواد ملکی تبریزی بهره می گرفت. امام به میرزا جواد ملکی تبریزی ارادت زیادی داشت و حتی یک بار وقتی به مقبرۀ شیخان رفت، با عبای خودش سنگ قبر میرزا را پاک کرد. در حکمت و فلسفه از مرحوم آیت الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی بهره گرفت. البته جمعیت زیادی سر درس مرحوم سید رفیعی قزوینی می آمدند و مرحوم سید رفیعی قزوینی به خاطر نمی آورد که امام سر درس ایشان شرکت می کرد؛ با این حال خود امام عنوان می کرد که نزد ایشان حکمت و فلسفه می خواند.
ظاهراً تا وقتی حاج شیخ در قید حیات بود، درس ایشان را به طور مرتب شرکت می کرد و تقریرات درسشان را هم می نوشت. اگر اشتباه نکنم حاج شیخ در سال ۱۳۱۵ ه.ش فوت کرد و پس از ایشان آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت عام شیعه را بر عهده گرفت و شهرت زیادی در ایران و خارج از ایران پیدا کرد. وقتی فوت کرد خاندان سلطنتی عراق هم به خیابان ها آمدند و بر سر و صورت خود گِل می زدند. در هر صورت مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی مرجعیت توسعه یافته ای داشت و در سال ۱۳۲۵ فوت کرد. مرحوم آیت الله بروجردی دو سال قبل از فوت ایشان به قم آمده بود. یک بار حاج آقا مصطفی به من گفت: «تا قبل از آنکه آیت الله بروجردی به قم بیاید، پدرم چندان روی فقه کار نمی کرد و بیشتر روی حکمت و معقول کار می کرد.» به ایشان گفتم: «من تقریراتی از درس حاج شیخ با قلم ایشان دیدم که دربارۀ بحث نکاح بود.» حاج آقا مصطفی گفت: «آن تقریرات را خیلی گذرا سر درس یادداشت کرده بود.» وقتی آیت الله بروجردی به قم آمد و مرجعیتش در همه جا مطرح شد، امام به درس فقه توجه بیشتری کرد. نه اینکه قبل از آن روی فقه کار نمی کرد، بلکه بیشترین توجه اش به معقول و حکمت بود.

شما در چه سالی درس امام را شرکت کردید؟
بنده در سال ۱۳۳۵ در درس امام شرکت کردم که آن موقع حدوداً هفده ساله بودم. در سن یازده یا دوازده سالگی نزد پدرم در بازار کار می کردم و ادبیات عرب را کار کردم. در سن سیزده سالگی به بعد، مستقلاً وارد دروس حوزه شدم و اجمالاً کل دورۀ سطوح را در پنج سال تمام کردم و در هجده سالگی درس خارج رفتم. درس فقه و اصول امام را به طور مرتب حاضر می شدم تا اینکه ایشان دستگیر و پس از چندی به ترکیه تبعید شد. مقداری از تقریرات درس امام را که نوشته بودم، در دست دارم و بخشی از آن ها را ساواک از من گرفت و بُرد.

مهم ترین شاگردان امام چه کسانی بودند؟
بسیاری از بزرگان در درس امام شرکت می کردند که سن و سالشان از من بزرگ تر بود؛ مثل آیت الله سبحانی که زودتر از من در درس امام شرکت می کرد. همچنین آقا مصطفی خمینی و آیت الله جوادی آملی که در درس اصول امام شرکت می کردند و فقه را نزد آیت الله محقق داماد می خواندند. یکی از مستشکلان درس امام در اصول، آیت الله سید مدرسی است که الان در یزد است. آیت الله مدنی تبریزی هم که دو سال پیش به رحمت خدا رفت، از شاگردان و مستشکل درس امام بود.

نظم و سبک ایشان در تدریس به چه شکل بود؟
جلسات درس امام سر ساعت تشکیل می شد و ایشان به نظم در جلسات درس بسیار مقید بود. من درس آیت الله بروجردی هم می رفتم، اما اغلب تأخیر و تعطیل داشت. زیاد پیش می آمد که سر جلسه درس می نشستیم و منتظر آمدنشان می شدیم، یک مرتبه کسی می آمد و می گفت آقا امروز نمی آید!... اما حضرت امام سر تشکیل جلسات درسی بسیار منظم بود. البته تفاوت سنی ایشان با آیت الله بروجردی را هم باید لحاظ کرد. یک روز برف می آمد و در منزل آماده بود و نمی دانست که به جلسۀ درس برود یا خیر. خادم خود را فرستاد تا مطمئن بشود طلبه ها هستند و به جلسه بیاید یا خیر. البته آقایان دیگر هم در جلسات درس منظم بودند و سر ساعت می آمدند. آیت الله بروجردی به خاطر کهولت سنش و بیماری فتق گاهی نمی توانست جلسات درس را بیاید یا سر ساعت جلسات را تشکیل بدهد. نکتۀ دیگر اینکه درس آیت الله بروجردی، درس مرجعیت بود؛ اما درس حضرت امام، فقط درس و تحقیق علمی بود و نظم خاصی داشت. در مسجد سلماسی طلبه های زیادی می آمدند و درس امام را شرکت می کردند. منزل ایشان نزدیک مسجد سلماسی بود. یک بار حاج آقا مصطفی به من گفت: «چند نفر می خواستند به مکه بروند. به دیدار آیت الله سید احمد زنجانی رفتند و گفتند ما مقداری پول داریم که می خواهیم نزد شما به امانت بگذاریم. ایشان گفت: به حاج آقا روح الله بدهید. پول خودشان را آوردند و به پدرم دادند. پدرم به آن ها گفت: به شرطی که حق تصرف به من بدهید، می پذیرم. در این مال تصرف می کنم و بعداً آن را به شما پس می دهم... قسمت اول منزلی که در قم خریداری کردیم از همان پول بود.»

در زمان حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی چه فضای سیاسی و اجتماعی بر حوزه های علمیه حاکم بود؟
در دورۀ رضاخان جو علیه طلبه ها مساعد نبود؛ به طوری که طلبه ها به باغات اطراف پناه می بردند تا مأموران رضاخان آن ها را دستگیر نکنند. حضرت امام می فرمود: «وقتی اولین بار می خواستم در قم درس را شروع کنم، هیچ طلبه ای در جلسه شرکت نمی کرد و همگی به اطراف قم می رفتند تا مأموران رضاخان آن ها را دستگیر نکنند.» در واقع دوران ورود امام به قم، فضای بسته و سختی علیه حوزۀ علمیه و طلبه ها بود. گاهی می شد که وقتی طلبه ها در حیات حوزه مشغول بحث بودند، رئیس شهربانی می آمد و بر زمین می کوبید و بر سر طلبه ها داد و فریاد می کرد که بروید لباستان را عوض کنید و به سربازخانه بروید. بیشتر طلبه های جوان را آزار می دادند و کمتر کاری به کار روحانیون مسن داشتند. دوره ای آمد و به طلبه ها مجوز دادند که اگر پیش نماز یا خطیب یا مجتهد باشند، کاری به کارشان نداشته باشند. یکی از روحانیون آن زمان به رئیس شهربانی گفته بود: «شیخ عبدالکریم فقط یک مجوز دارد؛ یعنی فقط مجتهد است. من سه مجوز دارم؛ هم خطیبم و هم پیش نمازم و هم مجتهد.»

امام بیشتر با کدام یک از بزرگان هم عصرش هم بحث بود؟
حضرت امام با آیت الله گلپایگانی و آیت الله اراکی و آیت الله محسنی ملایری هم بحث بود. 

امام درس اخلاق می گفت؟ آیا شما در آن جلسات درس اخلاق ایشان شرکت می کردید؟
بله. در عصرهای پنج شنبه یا جمعه در مدرسۀ فیضیه درس اخلاق می گفت. در ابتدا به دو نفر درس اخلاق می گفت و بعد چند نفر آمدند سر جلسه نشستند و رفته رفته آن درس شلوغ شد. عده ای هم به خاطر همان درس های اخلاق، امام را متهم به عرفان و تصوف کرده بودند و لذا ایشان درس اخلاق خود را تعطیل کرد. با این حال همیشه در درس های فقه و اصول نکات اخلاقی می گفت که بسیار مؤثر واقع می شد.
!آیا امام تا قبل از سال ۱۳۴۱ فعالیت های سیاسی هم داشت و به طور علنی از حاکمیت انتقاد می کرد؟
تا وقتی که آیت الله بروجردی در قید حیات بود، امام فعالیت علنی سیاسی نداشت و همیشه طلبه ها را به ایشان ارجاع می داد. یک بار وقتی شهربانی دو طلبه را از مقابل حوزه به خاطر امر به معروف و نهی از منکر دستگیر کرد، من از طرف جامعه مدرسین آن زمان، خدمت امام خمینی رسیدم و خواستم که در این باره اقدامی کند. ایشان به من تندی کرد و فرمود: «هر تصمیمی که آیت الله بروجردی بگیرد، ما تابع آن هستیم. اینکه ایشان جلسه ای برای مشکل آن طلبه ها تشکیل نداده، به این خاطر است که چیزی می داند و ما نمی دانیم.» امام نسبت به آیت الله بروجردی خیلی خضوع داشت و همیشه از ایشان به بزرگی یاد می کرد و می فرمود: «آیت الله بروجردی مرد خداست.»
به عنوان حسن ختام گفت وگو بفرمایید که امام چه خصوصیاتی داشت که شما جذب ایشان شدید؟
ما جذب روش تدریس، استقلال طلبی و متانت امام شدیم. خداوند ایشان را رحمت کند.

. انتهای پیام /*