پرتال امام خمینی (س): مصاحبه ۲۳/  محسن غرویان

آیت الله محسن غرویان از مدرسان خارج فقه و اصول و فلسفهٔ اسلامی حوزهٔ علمیهٔ قم، مولف و پژوهشگر دینی و عضو سابق هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی و استاد مدرسه امام خمینی (طلاب خارجی) و استاد دانشگاه است. گفتگوی ذیل در باره باورهای دینی از منظر حضرت امام خمینی (س) است که از نظر می گذرد:

موضوع گفت وگوی ما درباره عمل به باورهای دینی از منظر حضرت امام خمینی (ره) است. در ابتدا مقدمه ای را در این باره مطرح کنید تا سؤالات خود را مطرح کنیم.

در مطلع سخن به روح مطهر حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه درود می فرستم.  موضوع ایمان و عمل به باورها و آموزه های دینی از دیدگاه حضرت امام از جهات مختلفی اهمیت دارد. من چند نکته در این رابطه عرض کنم. امام واقعاً مصداق بارز عرفان اسلامی هم در بُعد نظری و در بعد عملی بود. زندگی ایشان سراسر سیر و سلوک الی الله بود. به نظر من یکی از مصادیق بارز فانی در اصطلاح عرفا، حضرت امام خمینی بود. بنابراین از منظر عرفانی امام به مقام فناء نائل شده بود. مقام فنا، مقامی است که عارف و سالک برای اراده خود استقلال و منیتی قائل نیست و معتقد است همه چیز به دست خدا انجام می شود. بنابراین از این جهت این بحث اهمیت فراوانی دارد. از نظر زندگی و ساده زیستی و تلاش برای حفظ اسلام و احکام الهی هم، نشان داد که در عمل همه چیز خود را فدای باورها و اعتقادات خود کرده بود. از این دو منظر این بحث بسیار مهم است.

اعتقاد به قدرت پروردگار چقدر موجب شد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد؟

امام در بیانات و درس های خود به طور فراوان این را می گفت. در تفسیر سوره حمد می فرمود: «ما همه وسیله هستیم؛ همه در ید قدرت الهی هستیم و ما کاره ای نیستیم. این ها اراده الهی است.» وقتی ایشان به این مرحله از مقام نائل شده، در اعمال خود استوار و محکم بود؛ چون خود را مستقل از اراده الهی نمی دید. در هر کاری و هر تصمیمی اراده و خواست الهی را در آن می دید. انقلاب و نهضت اسلامی هم جلوه ای از جلوه های اراده خدا بود؛ لذا ایشان حرکات و افعالش را اراده حق تلقی می کرد و استوار و محکم به راه خود ادامه می داد و معتقد بود که آنچه را انجام می دهد، از جانب خداست و وظیفه شرع و تکلیف الهی است. از همین رو کاملاً در هر تصمیمی محکم و استوار بود و یک قدم تزلزل نداشت. همه این ها به خاطر همان اتکا به قدرت پروردگار می باشد.

حضرت امام گاهی به این آیه از سوره سبأ «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَه أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّه إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَکُمْ بَینَ یدَی عَذَابٍ شَدِیدٍ» استناد می فرمود. مراد از این آیه چیست و چرا امام به آن استناد می کرد؟

سراسر حیات فکری، فقهی، عرفانی و سیاسی حضرت امام از یک فضای عرفانی برخوردار بود. یعنی ایشان مرد الهی و انسان ملکوتی بود. تجلیات اراده حق را در عالم هستی شهود می کرد و خودش را هم در مسیر و مجرای تحقق اراده الهی می دانست. همین که به این آیه استناد می فرمود، نشان می دهد که نیت ها در اراده آدمی چقدر تأثیر دارد. سفارش همیشگی امام این بود که همه کارها با نیت الهی و قرب به الله باشد. این نشان دهنده این بود که در وجود ایشان قصد تقرب الی الله عینیت پیدا کرده است. یعنی همه چیز برای خدا بود و این تجلی قرب الهی و تجلی نیت الهی در تمام افعال و حرکات و سکنات امام مشهود بود. مردم را هم به همین دعوت می فرمود که با هم و ید واحده باشید. این را القا می کرد که همه تحت حمایت پروردگار هستیم. سفارش امام این بود که نیت همه کارها قرب الی الله باشد. مبادا نیت ها ریاست طلبی و جاه طلبی باشد. همه ما بر سر سفره الهی نشسته ایم. این انقلاب از آنِ مستضعفان و مردم است. به مسئولین سفارش می کرد که این حکومت ها و قدرت ها و ریاست ها پایدار نیست و این ها همگی از آنِ مردم و تحت اراده الهی است. وقتی در سراسر سخنان امام سیر کنیم این کلمه الله بیشترین کاربرد را دارد. باید برای خدا به پا خیزیم و قیام کنیم. به نظر من واقعاً آن مقام بلند عرفانی حضرت امام و ذوب در اراده الهی در تمام کلمات و حرکات و سکنات حضرت امام قابل رصد کردن و مشاهده است.

آیا مصادیقی از ایمان به وعده های الهی در کلام امام خمینی (ره) در نظر دارید که برای ما بیان بفرمایید؟

شاید بارزترین مصداق فنا و ذوب حضرت امام در وعده های الهی را در سخنرانی ایشان در بهشت زهرا می توان یافت. ایشان در برابر حکومت شاهنشاهی قیام کرد. در برابر نظامی که تمام دنیا از آن پشتیبانی می کرد. اما امام با یک قدرتی در برابر این نظام ایستاد. وقتی فرمود: «من دولت تعیین می کنم. من به پشتوانه این ملت دولت تشکیل می دهم. من توی دهن این دولت می زنم.» انسان واقعاً  قدرت و تجلی اراده الهی را در آن خطابه حضرت امام می دید. این مرد چقدر محکم و استوار و مطمئن است. در اطلاعیه هایی هم که از پاریس می فرستاد و حتی در مبارزات ایشان از نجف اشرف این استواری مشاهده می شد. بنده از سخنان حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی این را شنیده ام که امام در یک مجلسی از مدرسان و اساتید تراز اول نجف به آیت الله حکیم فرمود: «ما باید هم بر ضد حکومت ظالم عراق قیام کنیم و هم بر ضد حکومت ایران. این ها حکومت های فاسد هستند.» برخی از آقایان در همان مجلس گفتند که ما مطمئن نیستیم و خون های زیادی در این راه و این انقلاب ریخته می شود و نمی دانیم که آیا این انقلاب به نتیجه می رسد یا نه. امام در آن جلسه با قاطعیت تمام فرمود: «همه خون هایی که در این راه ریخته بشود، در راه خدا و اسلام است. همان طور که امام حسین علیه السلام قیام کرد و عاقبت در عالم حقیقت و معنا پیروز شدند. ما هم قیام می کنیم و همه خون هایی که در این راه ریخته بشود، در راه اسلام و قرآن و دین است. مطمئن هستیم به پیروزی و وعده های الهی.»

عاقبت همین گونه شد؛ یعنی انقلاب به پیروزی رسید و البته خون های زیادی هم ریخته و شهدای زیادی تقدیم اسلام شد. اما امام وعده های الهی را صددرصد باور داشت و با قاطعیت هر چه تمام تر در راه رسیدن به آن اهداف الهی تلاش کرد. ملت هم چون امام را فانی در اراده الهی و مرد خدا دید، به رهبری ایشان قیام کرد. امام کسی نبود که برای ریاست شخصی خود قیام کند. از همین رو مردم هم با فطرت خود امام را شناختند و با قلبشان امام را واقعاً پیشوای حقیقی یافتند و به دنبال ایشان حرکت کردند و در نهایت این انقلاب را به پیروزی رساندند.

به نظر شما چه چیزی باعث شد که اکثریت مردم ایران با جان و دل امام (ره) را دوست بدارند و از ایشان تبعیت کنند؟

امام هیچ چیز را از خودش نمی دید و ارتباط امام با قلوب مردم بود. ارتباط مردم هم ارتباط قلبی بود. دیدیم که در رفراندوم جمهوری اسلامی اکثریت قاطع ملت با 98 درصد رأی «آری» دادند. در واقع این ملت به نظر و دعوت حضرت امام لبیک گفتند. این نشان دهنده این بود که مردم واقعاً خدا را در امام خمینی متجلی دیدند. یعنی با دل های خود فهمیدند و باور کردند که این امام به دنبال قدرت و ریاست برای خودش نیست. این مسئله با فطرت مردم پیوند دارد. قرآن و اسلام با قلب مردم پیوند دارد. مردم هم به همین خاطر امام را در قلب خودشان جای دادند و آن ارتباط قلبی برقرار شد. هم در ورود امام به ایران ما شاهد این ارتباط قلبی بودیم و هم هنگامی که ایشان رحلت فرمودند. آن جمعیت عظیم که برای استقبال و ارتحال ایشان آمدند، نشان دهنده این ارتباط عمیق قلبی و دینی مردم با امام بوده است. همان طور که خدا در قرآن می فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیمُ» یعنی دل های مردم به سمت خداست. وقتی مرد الهی مثل امام را یافتند، توجه و عشق و علاقه شان به سمت ایشان معطوف شد. این نظام تجلی همان پیوند امت و امام بود.

در پایان اگر مطلبی باقی مانده که ضرورت دارد گفته بشود آن را به عنوان حسن ختام گفت وگو بیان بفرمایید.

به نظرم مسئولین ما از نظر مراتب معرفتی و عرفانی باید روی خود کار کنند تا به پله هایی از آن عرفان و معرفت که حضرت امام به آن رسیده بود، برسند. البته به آن مرتبه نمی رسند، اما می توانند به آن نزدیک بشوند. به هر حال این حب ریاست و حب قدرت عامل بسیار خطرناکی است. پست ها و مقام ها و ریاست های دنیوی اگر بر نفس مسئولین مسلط بشود، روز به روز فاصله بیشتری با آرمان های حضرت امام پیدا می کنند. این مسئله واقعاً احتیاج به تضرع و توسل دارد. مسئولین باید دائماً آن ارتباط معنوی خود را با خدا حفظ کنند و اسیر قدرت و ریاست و صندلی ها نشوند. همان سادگی و ساده زیستی که حضرت امام الگوی آن بود، باید در زندگی مسئولین ما رایج باشد. این فامیل بازی ها و... نباید مانع خدمت به مردم بشود. درس های فراوانی می توان از سیر و سلوک سیاسی و اجتماعی حضرت امام گرفت که برای مسئولین امروز ما می تواند درس آموز باشد.

در رأس همه پیشوایان پیامبر اکرم و ائمه علیهم السلام هستند که در سراسر ادعیه و بیاناتشان متکی به اراده الهی بودند و وعده های قرآن را باور داشتند. به هر حال رهبران الهی و آسمانی کسانی هستند که اگرچه با ملت هستند، اما خودشان و مردم را ابزار و وسیله تجلی اراده الهی می دانند. به هر حال توقع دین داران از رهبران آسمانی و الهی همیشه همین بوده و هست و خواهد بود. حریم امام؛ شماره ۴۷۸ 

. انتهای پیام /*