پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۳۱۴/ غلامرضا ظریفیان:

 دکتر غلامرضا ظریفیان استاد دانشگاه تهران با اشاره به جایگاه و منزلت کوخ نشینان در دیدگاه حضرت امام و آفات خوی کاخ نشینی از ارتباط اندیشه امام خمینی با مبانی قرآنی و روایی و تاثیری که اندیشه ایشان از مبانی دینی و قرآنی گرفته است سخن گفت و مخالفت با خوی کاخ نشینی و پرهیز از آن را سیره انبیاء و اولیاء الهی دانست.

اساساً امام وقتی به مسئله کاخ نشینی و کوخ نشینی می پردازد، اساساً این موضوع را ذیل یک اصل بنیادین الهیاتی که برخاسته از نگرش ایشان به قرآن و سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام است، این دو واژه را مورد تبیین و تحلیل قرار می دهد. ما در رویکردهای بحث محرومین و فرودستان و مستضعفین گاهی گرایش‌های فردگرایانه را داریم. مثلاً تجربه زیسته برخی از افراد با این عبارات نزدیک تر است یا اینکه این رویکردها برخاسته از مکاتب فکری در دوران جدید می باشد؛ مثل سوسیالیست. اما رویکرد حضرت امام این گونه نبود. ایشان طرح مسئله کاخ نشینی و کوخ نشینی را از یک دستگاه الهیاتی و آموزه های دینی فرا گرفت و آن را مطرح کرد؛ بنابراین این مسئله در نگاه ایشان صرفاً اجتماعی و سیاسی نبود. بلکه کاملاً یک بحث تئوری و برخاسته از دستگاه اعتقادی و ایمانی مبتنی بر قرآن و سیره پیامبر و اهل بیت  علیهم السلام است. وقتی ما به قرآن نگاه می کنیم می بینیم دو مأموریت کاملاً روشن و واضح را برای پیامبران در نظر گرفته است و صراحتاً می فرماید: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّه رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» یعنی پیامبران از یک سوی برای دعوت به توحید مبعوث شدند. توحیدشان هم انضمامی است و باید از طاغوت اجتناب بشود. از سوی دیگر می فرماید: «لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیقومَ النّاسُ بِالقِسطِ» بنابراین دومین رسالت پیامبران تربیت انسان ها برای اقامه قسط و عدل.

امام قسط را صرفاً به مفهوم اقتصادی آن در نظر نمی گیرد؛ بلکه منظومه اندیشه امام بحث عدالت است؛ یعنی توزیع عادلانه ثروت و قدرت و پاسداشت منزلت و کرامت. در واقع این منظومه است که امام در این کلیدواژه ها به کار می برد. به هر حال امام از منظر یک نگاه دقیق الهیاتی به دنبال یک جامعه منهای فقر است و معتقد است فقر عامل آسیب های بسیاری می باشد و امام یکی از عوامل مهم فقر را خوی کاخ نشینی در بین مدیران و مسئولان جامعه می دانست. معتقدند باید به شدت مراقبت کرد در یک نظام دینی کسانی که اهل تکاثر مالی هستند، در عرصه قدرت قرار نگیرند؛ چون این با توزیع عادلانه قدرت و ثروت در تعارض است؛ بنابراین این مقدمه را از این جهت گفتم که در واقع گفته باشم امام با یک مبانی کاملاً تئوریک و متکی بر قرآن و سیره پیامبر و اهل بیت به مسئله کوخ نشینی و کاخ نشینی می پرداخت.

وقتی به بیانات امام در بحث کوخ نشینی مراجعه می کنیم، چند شاخص را می بینیم: اولاً کوخ نشین ها کسانی هستند که ذی حق اند؛ یعنی کسانی نیستند که باید حقمداران به آن‌ها صرفاً کمک کنند؛ بلکه خودشان ذی‌حق هستند و در واقع حق آن ها مورد تعرض قرار گرفته است. در بعضی از مواقع اشاره به این آیه دارد: «وَفِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ»؛ یعنی این گونه نیست که ما کمکی به محرومان می کنیم، بلکه این حق آن هاست که مورد بی عنایتی قرار گرفته است؛ بنابراین از دیدگاه امام کوخ نشینان کسانی هستند که حقشان را اغنیا و دولت های جائر ضایع کردند. همان تعبیری که امیرالمؤمنین دارد هر جا فقیری دیدید، حق او را در اموال اغنیا جستجو کنید.

نکته بعدی درباره اخلاق کوخ نشینی است. از نظر امام کوخ نشینان افراد عزتمند و متدین و مدافع حق و حقیقت هستند. کوخ نشینان علیرغم اینکه حق آن ها تضییع شده، ایثارگر هستند و نقش مهمی را در جنبش های معاصر دارند. ایشان معتقد است این جنبش بزرگ که در انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، بر اتکا به این حق طلبی کوخ نشینان بوده است. ایشان کوخ نشینان را افرادی بی توقع برمی شمرد. علی رغم اینکه حقشان ضایع شده و اینکه حق طلب هستند، بی توقع و فداکارند. آن ها هستند که بار اصلی تعهد اجتماعی را به دوش می کشند. این ها عباراتی است که حضرت امام بیان داشتند؛ بنابراین به دلیل همین ویژگی ها و شاخص هاست که امام با نگاه نظری به سیره اهل بیت خطاب به کوخ نشینان می فرماید که من یک موی شما را به همه کاخ نشینان ترجیح می دهم.

نکته جالب اینکه امام کوخ نشینی را معطوف به یک صنف خاص نمی کرد. ایشان به اصناف مختلف اشاره داشت؛ به خصوص به صنف دانشگاهی که تأکید می کرد این دانشگاهیان هستند که توسعه را ایجاد می کنند؛ اما عموم آن ها از محرومان جامعه می باشند و آن ها هستند که با اتکا به خوی کوخ نشینی و حق طلبی و عزتمندی و فداکاری ارزش هایی را در جامعه خلق می کنند. از دیدگاه ایشان یک جامعه ایدئال، به لحاظ اقتصادی، جامعه ای است که متکی بر زندگی افراد متوسط می باشد؛ یعنی جامعه ایدئال نه جامعه افراطی است و نه تفریطی. معتقد بود اساساً نظام اسلامی باید نظام رفاه اجتماعی را مبتنی بر جامعه متوسط ایفا کند. شاید از پربسامدترین واژگان در بیانات امام عدالت، محرومان، مستضعفان و... باشند. ایشان وقتی وصف محرومان را می کند، می فرماید: «شما هستید که کشور را از دست ابرقدرت‌ها نجات دادید و این طبقه عزیز محروم که در ازای خدمتش غیر از خدا از کس دیگری چیزی نمی خواهد و ما همه رهین منّت شما هستیم و اگر لایق باشیم، خدمتگزار شما.» این ها تعابیر یک عارف، فیلسوف و فقیه معاصر است. امام خمینی با همین رویکرد و نگاه، دفاع مقدس و استقرار نظام اسلامی و سقوط یک نظام جائر را مرهون طبقه محروم می دانست و معتقد بود تمام تلاش حکومت نظام جمهوری اسلامی ایران باید به سمت رفاه اجتماعی برود که در واقع میانگین آن ایجاد یک طبقه متوسطی باشد و در این طبقه متوسط مسکن، تغذیه اش و آموزشش و نیازهای اولیه اش را بتواند عزتمندانه تأمین کند تا به مسائل مهم تر بپردازد. ایشان به مسئولین نظام به شدت هشدار می داد و به ملت می فرمود: «سرچشمه همه مصیبت هایی که ملت ها می کشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان- به اصطلاح خودشان- از آن‌ها باشد؛ و آن‌ها این طور هستند، اشراف و اعیان این طور هستند که تمام ارزش‌ها را به این می دانند که آنجایی که زندگی می کنند بهتر از دیگران باشد.»

از نظر امام خمینی خوی کاخ نشینی زیست جهانی است که اگر انسان ها دچار آن بشوند، مصیبت های زیادی به بار می آورند. البته ایشان به این نکته تأکید می کند که خوی کاخ نشینی بد است و نه خود کاخ نشینی؛ اما خود این کاخ نشینی آن خوی را به همراه می آورد.

یکی از ویژگی ها درباره کاخ نشین ها این است که برخلاف فداکاری و آرامش کوخ نشین ها، کاخ نشینان به شدت مضطرب هستند و به صراحت می فرمایند گمان نکنید این کاخ نشینان آرامش دارند، بلکه دلشان لبریز از تزلزل است و آرام نیستند. این اضطراب و بی قراری و آرام نبودن را می توان در کاخ نشینان دید. نکته دوم که امام درباره کوی کاخ نشینی به آن اشاره می کند اینکه اساساً به فکر مردم نیستند و به همین دلیل هم باید خیلی مراقب باشیم که کاخ نشین ها در مصدر امور قرار نگیرند. چون آن ها اساساً برای مردم کاری نخواهند کرد و دغدغه آن ها را نخواهد داشت. صراحتاً درباره عواقب سلطه کاخ نشینی بیان می فرماید: «حاکمیت کاخ نشین ها فاتحه کشور را می خواند.» حتی نمی گوید فاتحه اسلام؛ بلکه می فرماید فاتحه کشور را بخوانید. تأکید می کند که سرچشمه همه مصیبت ها حاکمیت قشر اشرافی است که در جامعه تسلط پیدا می کنند و در این صورت نظام اخلاقی جامعه را دچار فساد می کنند و مانع از تربیت صحیح جامعه می شوند. نهایتاً امام به این نتیجه می رسد اگر کاخ‌نشینی در کشور سیطره پیدا کند، جامعه به انحطاط کشیده می شود و کاخ نشین ها نه اهل مبارزه هستند و نه به دنبال رفع بی عدالتی و نه خیرخواه هستند و نه اهل آزادی خواهی و آزادی طلبی؛ بنابراین امام با همان مبانی معرفتی کاخ نشینی را یکی از آسیب های نظام معرفی می کند. کاخ نشینی مربوط به نظام غیردینی و شرک آلود می شود و نه نظام دینی و اسلامی. خدمتگزاران نظام دینی نباید خوی کاخ نشینی داشته باشند. در جای دیگر به صراحت اعلام می کند اگر این ملت در این نظام بخواهد تداوم داشته باشد، راهش این است که همه مراقبت کنند. از جمله کسانی که باید مراقبت کنند، غیر از مردم که نگذارند کاخ نشین ها به قدرت برسند و غیر از اینکه مسئولین باید مراقبت کنند و نگذارند نظام تکاثر و اشرافیت در جامعه حاکم بشود، یک وظیفه بسیار مهمی را برای علما و روحانیون قرار می دهد. می فرماید: روحانیون سلف و کسانی که نقش اصلی را در تربیت مردم داشتند، عموماً از همین طبقه کوخ نشین بودند و علما موظف اند که باید مراقبت کنند و هشدار بدهند که جامعه هم در سطح مسئولین و هم در سطوح عموم مردم به این بلیه بزرگ دچار نشود. وقتی سخنان امام را دیدم و شنیدم، به یاد سخنان امام حسین علیه السلام در مکه افتادم. گزارش های این سخنان در کتب مختلف موجود است؛ از جمله در تحف العقول. ایشان در جمع علما در نقد اشرافی گری نظام اموی به صراحت می فرماید: «این شما علما هستید توجه نکردید و هشدار ندادید و حتی خودتان هم آلوده شدید. به دو دلیل این نظام شکل گرفت و جامعه به سمت انحطاط رفت: یکی اینکه ترسیدید حقایق را ابراز کنید و دوم خودتان هم دچار طمع شدید و به این دو دلیل ما با یک نظام جبار و جائر اموی روبه رو هستیم.» بنابراین امام حسین علیه السلام هم در آسیب شناسی شکل گیری نظام جائر نقش علما را بسیار مهم قلمداد می فرماید.

 ما در سیره زندگی حضرت امام، هم در زمانی که مرجعیت ایشان هنوز شکل نگرفته و هم پس از آن روحیه حق طلبی و مبارزه با ظلم ظالمان را مشاهده می کنیم. در همان زمان جوانی هم که کتاب مصباح الهدایه را نوشت، خوی کاخ نشینی را مورد نقد قرار داد. از زمانی که ایشان از یک موقعیت اجتماعی برخوردار شد و در قم حضور داشت، گزارش ها و نوع سلوک ایشان کاملاً با حداقل انسان های معمولی جامعه هماهنگ می شود. گاهی حتی سختی های بیشتری از افراد معمولی جامعه دارد. ایشان وقتی به نجف تشریف می برد، کسانی که در خدمت ایشان بودند زندگی ساده ایشان را مشاهده کردند. نوع تغذیه و معیشتی که امام داشت، کاملاً مبتنی بر همین خوی کوخ نشینی بود. وقتی آن انقلاب بزرگ را محقق کرد، در قم منزلی ساده را اختیار فرمود. حتی زمانی که به جماران رفت، همین سبک ساده زیستی را رعایت کرد. منزلی که از ایشان از جماران به یادگار مانده است، حکایت از یک زیست کاملاً مردمی و در سطح طبقات محروم دارد. شخصیت هایی که از کشورهای بزرگ به ملاقات امام می آمدند، از این ساده زیستی ایشان حیرت می کردند.

با همین منهج وقتی از زندگی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما یاد می کند، به این مسئله اشاره می فرماید: «از آن کوخ بود که این ستارگان بزرگ و انسان هایی که برای بشریت چراغ راه هستند، تربیت شدند.» بنابراین امام خوی کوخ نشینی را مبتنی بر یک منطق الهیاتی طراحی می کرد و معتقد است باید یک نظام اسلامی مبتنی بر این خوی تلاش کنند تا همه منابع کشور را که متعلق به همه آحاد ملت است در خدمت یک نظام جامع و رفاه اجتماعی دربیاورند و با یک مدیریت درست جامعه منهای فقر را در کشور ایجاد کنند. اگر چنین جامعه ای محقق شد، آن زمان است که ما می توانیم آثار این جامعه عادلانه را در معنویت درست و توحید صحیح و نظام اخلاقی درست جست وجو کنیم.

 خداوند یکسری فرصت های طلایی را در اختیار انسان ها قرار می دهد. این فرصت ها طولانی نخواهد بود. اگر از این فرصت ها استفاده نکنیم، به شدت حسرت خواهیم خورد... همان فرصت چهار سال و هفت ماهی که خداوند ایجاد کرد و امیرالمؤمنین جامعه اسلامی را مدیریت فرمود. آن فرصت طلایی تبدیل شد به یک دولت بی نظیر و کم نظیری که جرج جرداق مسیحی در کتابش از خدا می خواهد یک بار دیگر خداوند دوباره موهبتی مثل امیرالمؤمنین را بیاورد و طعم عدالت را به جهان بچشاند. به نظرم خداوند یک فرصتی را برای ما ایجاد کرد. خداوند عالم ربانی، فیلسوف، فقیه، عارف خودساخته را برای دوران معاصر ما آورد تا توحید و عدالت و آزادی را برای کشور ما به ارمغان بیاورد. اگر بخواهیم جامعه از این فرصت خوب استفاده کند، طبیعتاً باید دوباره به این آموزه های دوری از کاخ نشینی برگردیم و اگر از این آموزه ها و هشدارهای امام غفلت کنیم، دچار بلیه می شویم. فرصتی که خداوند برای ما قرار داده همیشگی نخواهد بود و بعد همه حسرت آن فرصت را خواهند خورد که چرا این فرصت الهی را از دست دادند. همه ما باید به آن آموزه ها برگردیم و تلاش کنیم و به آن هشدارهای حضرت توجه داشته باشیم تا دچار آن بلاها نشویم. 

. انتهای پیام /*