بررسی الگوی سه نوع تصمیم گیری حضرت امام خمینی (س) با استفاده از مدل تصمیم گیری حکیمانه - رویکرد فازی

پدیدآورنده (ها): تسلیمی، سعید؛ صفری، حسین؛ سید دانش، سید یحیی

آدرس ثابت https: //www. noormags. ir/view/fa/articlepage/۸۰۵۱۳۷:

مقالات مرتبط

مبانی، اصول و روشهای تربیت اخلاقی در سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام)

تأثیر مدیریت دانش بر خرد سازمانی با توجه به نقش میانجی هوش هیجانی (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران)

طراحی و مقایسه الگوی تصمیم گیری راهبردی امام خمینی (س) با برخی از الگوهای تصمیم گیری راهبردی در مدیریت نوین

جایگاه بزه دیده در قانون رسیدگی به تخلفات رانندگی (مصوب ۱۳۸۹/۱۲/۸؟)

مروری بر مدل های ارائه شده در زمینه خرد سازمانی

نقش و تکالیف پلیس راهنمایی و رانندگی در رعایت حقوق شهروندی رانندگان

محبت خدا در تربیت عاطفی کودک؛ ضرورت و راهکارها

بازنمایی شاخص های توکل: مدخلی بر تصمیم گیری حکیمانه

پیامبر حکیم و دعوت حکیمانه

تصمیم گیری حکیمانه و مقایسه آن با مدل تصمیم گیری امام خمینی (س)

تبیین و شرح ماده ۷۸ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح

تصمیم گیری راهبردی (با رویکرد تحلیلی مدل های تصمیم گیری راهبردی)

عناوین مشابه

بررسی الگوی تصمیم گیری مشارکتی اعضای هیئت علمی دانشگاه ها در سیستم آموزش عالی (موردمطالعه: اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (س) نوشهر)

تصمیم گیری حکیمانه و مقایسه آن با مدل تصمیم گیری امام خمینی (س)

طراحی و مقایسه الگوی تصمیم گیری راهبردی امام خمینی (س) با برخی از الگوهای تصمیم گیری راهبردی در مدیریت نوین

درآمدی نظری بر تصمیم گیری راهبردی حکمت بنیان (بر اساس سیره مدیریتی امام خمینی (س)

طراحی الگوی مفهومی سواد انقلاب اسلامی برای مدیران دولتی در منظومه فکری حضرت امام خمینی (س)

تبیین الگوی توسعه ای و آموزش کارآفرینی با رویکرد توانمندسازی شغلی (مطالعه موردی: مددجویان کمیته امداد امام خمینی (س) استان تهران)

بررسی قاعده سلطنت با رویکرد حضرت امام خمینی (س)

تصمیم گیری از دیدگاه امام خمینی (س)

ارائه الگوی راهبردی در حوزه امنیت اجتماعی بر اساس گفتمان امام خمینی (س)،  رهبری، قانون اساسی، تجارب جمهوری اسلامی ایران و بهره گیری از تجارب بشری

الگوی انقلابی در هند سه فکری امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری

 بـررسی الگوی سه نوع تصمیم گیریحضرت امام خمینی (س) با استفاده ازمدل تصمیم گیری حکیمانه رویکردفازی

نـویسندگان: دکـتر سـعید تسلیمی*، حسین صفری**و سید یحیی سید دانش***

 (*) استاد دانشکده مدیریت دانشگاه تهران

 (**) دانشجوی دکتری مـدیریت دانشگاه تهران

 (***) عضو هیأت علمی دانشگاه پیام نور گیلان و دانشجوی دکتری مدیرت دانـشگاه تهران

چکیده

امروزه آنـچه بـه عنوان علم و تئوری های مدیریت مطرح می شود، زایده افکار، اندیشه ها و تحقیقاتصاحبنظران غربی است. با توجه به این مطلب، طی سال های اخیر اندیشمندان و محققان مسلماننیز برای پر کردن خلأ ناشی از عدم حضور مدیریت اسـلامی، تحقیقات زیادی را در این حوزه انجامداده اند که ما حصل آن کتب و مقلاتی (هرچند کم و محدود) است. یکی از موضوعاتی که در بحثمدیریت جایگاه قابل ملاحظه دارد . بحث تصمیم گیری است که از منظر مدیریت اسلامی کم تر به آنـپرداخته شـده است. در این مقاله، روشی جدید و ابتکاری برای بررسی الگوی تصمیم گیری ارائهشده است. براساس این روش، ابتدا مدل تصمیم گیری حکیمانه (یک مدل جدید مطرح شده درمدیریت اسلامی) به قوانین «اگر-آنگاه» فـازی تـبدیل می شود که نتیجه آن، ترسیم منطقه موجه تصمیم گیری برمبنای مدل تصمیم گیری حکیمانه است. باوجود این منطقه موجه، می توان گزینه های جدید را وارد کرد و الگوی تصمیم گیری مربوط به هریک از گزینه ها را مشخص کرد. به منظور بررسی روش پیـشنهادی، سـه مورد از تصمیمات حضرت امام خمینی (س) با این روش مورد بررسی قرار گرفت که طبق نتایج به دست آمده، الگوی تمامی موارد تصمیم گیری از نوع تصمیم گیری حکیمانه با درجات مختلف شناسایی شد.

واژه های کـلیدی: الگـوی تصمیم گیری، حضرت امام خمینی (س)، تـصمیم گیری حـکیمانه، تفکر فازی

مقدمه

از جمله جنبه های حساس وظایف مدیریت رامی توان تصمیم گیری، ارتباطات، تنظیم و هدایت دانست. مدیریت برای تحقق کارآمد این وظایف، مبادرت بـه اسـتفاده از فـرایند تصمیم گیری در قالب نقش تصمیم گیری می کند. ۱ هربرت سایمون namiS trebreH، محققی کـه در زمـینه تصمیم گیری تحقیقات زیادی انجام داده است، معتقد است مدیریت و تصمیم گیری دو واژه هم معنا و مترادف می باشند. به عبارت دیگر مدیر به وسیله تـصمیماتش شـناخته مـی شود. در واقع تصمیم گیری جوهره مدیریت بوده و آینه تمام نمای توانایی ها و قابلیت های مـدیر است. از سوی دیگر ریشه یابی دلایل موفقیت و عدم موفقیت سازمان ها منتهی می شود. ازاین رو است که نیومن namweN کیفیت مدیریت را تابع کیفیت تصمیم گیری مـی داند و مـدعی است کـه تصمیم گیری به تنهایی، مهم ترین نقش مدیراست. زیرا کیفیت طرح و برنامه ها اثـربخشی و کـارآمدی استراتژی ها و کیفیت نتایجی که از اعمال آن ها به دست می آید همگی تابع کیفیت تصمیماتی است که مدیر اتخاذ می کند. ۲

بـه مـنظور آشـنایی با تعاریف صاحب نظران ونویسندگان از تصمیم گیری، برخی از تعاریف آن به ترتیب ارائه می گردد:

۱. تصمیم گیری به مـعنای بـرگزیدن یـک راه از میانراه حل های مختلف است.۳

۲. تصمیم گیری فرایند شناسایی و گزینش یک روند کاربرای حل یـک مـسأله مـشخص است. ۴

۳. تصمیم گیری فرایندی را تشریح می کند که از طریقآن، راه حل مسأله معینی انتخاب می گردد. ۴

۴. تصمیم گیری در سـازمان، بـه گونه های مختلف دسته بندی می شود. از جمله این دسته بندی ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-دسته بندی بـراساس دسـترسی بـه اطلاعات

*تصمیم گیری در شرایط اطمینان

*تصمیم گیری در شرایط ریسک

*تصمیم گیری در شرایط عدم اطمینان

۲-دسته بندی براساس سـطح مـدیریت

*تصمیمات راهبردی

*تصمیمات مدیریتی

*تصمیمات عملیاتی

۳-دسته بندی براساس شخص تصمیم گیرنده

*تصمیم گیری فردی

*تـصمیم گیری گـروهی

۴-دسـته بندی براساس مدل

*تصمیم گیری منطقی

*تصمیم گیری ابتکاری۶.

اصولا مدل های تصمیم گیری مختلفی توسط صاحب نظران معرفی شده که از آن جـمله مـی توان به مدل عقلایی، مدل کارنگی، مدل تصمیم گیری مرحل های، مدل ادغام مرحل های الگوی کارنگی، الگـوی سـطل زبـاله، الگوی تصمیم گیری اقتضایی، مدل تصمیم گیری در بحران و مدل تصمیم گیری در نظریه آشوب اشاره کرد. در این مقاله از مدلی تحت عـنوان مدل تـصمیم گیری حـکیمانه که توسط باقریان وهمکاران (۱۳۸۱) ارائه شده است. استفاده می شود. این مدل بواسطه در نظر گـرفتن ایـن مطلب که چیزها راآن چنان که هست باید شناخت، و کارها را آن چنان که باید به انجام رساند (تعریف حکمت)، به تـصمیم گیری حکیمانه مـشهور شده است. در مدل حاضر تأثیر اساسی مفروضات مدل، بخصوصی در مبحث حق گرایی تاواقع گرایی، تـجلی یـافته است. در واقع باید تفاوت بین حقیقت به مـعنای آنـچه هـست و الزاما هم می تواند نباشد، روشن شود و ترکیب عـملی ایـن دو در یک مدل ماتریسی تعیین گردد. بنابراین تمرکز اصلی این مدل برآرمان گرایی و واقعیت نگر بودن دسـتگاه تـصمیم گیریاست که محصول یا خروجی ایـن دسـتگاه تصمیم گیری، تـصمیمات حـکیمانه اسـت.

ساختار این مقاله بدین ترتیب اسـت کـه درقسمت های بعد، پس از ارائه اهداف و سؤالات تحقیق، خلاصه ای با عنوان ادبیات موضوع در مورد الگـوی تصمیم گیری حـکیمانه و تفکر فازی ارائه می شود. سپس روش تحقیق هـمراه با روش پیشنهادی که شـامل دو مـرحله است تبیین می شود و در نهایت نـتایج نـهایی حاصل از این تحقیق ارائه می گردد.

اهداف تحقیق

هدف اصلی: بررسی شیوه تصمیم گیری امام خمینی (س) با تـوجه بـه الگوی تصمیم گیری حکیمانه

اهداف فـرعی:

۱. مـعرفی الگـوی تصمیم گیری حکیمانه

۲. مـقایسه ایـن الگو با سایر مـدل های تـصمیم گیری

۳. تحلیل و بررسی سه مورد از تصمیم گیری های امام خمینی (س ) با توجه به الگوی مذکور

سؤالات تـحقیق

۱. الگـوی تصمیم گیری حکیمانه چیست؟

۲. تفاوت این الگو بـا سـایر الگوهای تصمیم گیری چیست؟

۳. شـیوه تـصمیم گیری امام خمینی (س) با توجه بـه الگوی مذکور به چه ترتیب صورت می گیرد؟

ادبیات موضوع

-۱. مدل های تصمیم گیری حکیمانه

در مدل تصمیم گیری حکیمانه، دو مورد حـق گرایی و واقـع گرایی مبنایی برای تحلیل تصمیمات اخذ شـده به حـساب مـی آید. در واقـع بـاید تفاوت بین حـقیقت بـه معنای آنچه حق است و باید به آن برسیم یا واقعیت به معنای آنچه که هست و الزاما هم مـی تواند نـباشد، روشـن شود و ترکیب عملی این دو در یک مدلماتریسی تـعیین گـردد. بـراساس سـیره ائمـه شـیعه «علیهمالسلام»، خود را آرامانگرای واقعیت نگر می دانیم ومحصول این دستگاه تصمیم گیری، تصمیمات حکیمانه-حکمت دانستن اشیاء آن چنان که هست و انجام کارها آنچنان که باید است-خواهد بود. بنابراین انواع تصمیمات به درجه ای کـه از الگوی پیشتازی ومفروضات اساسی مدل تبعیت کند به تصمیم حکیمانه نزدیک تر خواهند بود.۷

مدل حاضر مدلی ترکیبی از نوع مدل های محتوایی-فرایندی با ترسیم ماتریسی است. علت انتخاب مدل ترکیبی این است کـه مـدل های ارکانی ایستا citatS  هستند و از پویایی scimanyD لازم برخوردار نیستند ورابطه بین عناصر آن مشخص نیست ولی از نظر محتوایی غنی هستند. در مدل های فرایندی امکان برقراری این روابط و ایجاد پویایی وجود دارد، بنابراین در این جا مااز حالت ترکیبی بهره بـرده ایم. از نـظر محتوایی عناصرمدل را می توان در سه دسته جای داد:

۱. اصول و مبانی و شرایط حاکم که حالت زمینه را دارند.

۲. عناصر مدل.

۳. ارتباط بین این عناصر که حالت پویـایی بـه مدل می دهد.

تصمیم گیری حکیمانه فـرایندی اسـت در چارچوب جهان توحیدی (مفروضات اساسی یا متائتوری اسلامی)، که در آن تصمیم گیرنده برای تدبیر امورفردی و اجتماعی خویش با بهره گیری از دانش و هنر مدیریت، همواره با استفاده از اصول و مبانی اعتقادی مدون خـود از یـکسو، و در نظر گرفتن شرایط حـاکم بـرموضوع (شناخت عوامل داخلی و محیطی) به عنوان پایه واقع گرایی از سوی دیگر، تصمیمات خود را اخذ می کند. بنابراین برای اخذ هرگونه تصمیم، دو مورد اصول و مبانی اعتقادی و شناخت از موضوع مبنای تعیین نوع تصمیمات می باشند. در این فرایند هر انـدازه درک از اصـول و مبانی و پایبندی و التزام به آن عمیق تر، و شناخت از شرایط و مقتضیات موضوع به واقعیت نزدیک تر و آشنایی و مهارت بهره گیری از علوم و فنون مدیریت افزونتر باشد تصمیمات و تدابیر اخذشده حکیمانه تر، کم هزینه تر و آثار و برکات آن ماندگارتر و بهره ورتر خـواهد بـود.

در این مـدل مفهومی، چهار رکن اصلی به ترتیب زیرتعریف می شود:

*تصمیم گیرنده: تصمیم گیرنده فرد یا نظام اجتماعی است که با تـکیه بر اصول و مبانی ارزشی مدون خویش و شناخت از موضوع طبق فرایندتصمیم گیری تـعریف شـده، تـدابیر و تصمیمات خودرا اتخاذ می کند.

*اصول و مبانی، اصول و مبانی، چارچوب ارزشی شکل دهنده محتوا و ساختار هویت بخش کلی ارکان تصمیم گیری اسـت.

*شـناخت موضوع: شناخت موضوع، علم و اطلاع سازمان یافته از آثار، علل و زمینه های رشد و پایداری و یا افـول و تـباهی یـک نظام (فردی یا اجتماعی) در محیط خود است که پایه واقع گرایی در تصمیمات و تدابیر متخذه است.

*فرایند تـصمیم گیری: فرایند تصمیم گیری حکیمانه شامل هفت مرحله به شرح زیر است:

۱. تبیین اصول و مـبانی

۲. تحقیق و شناخت موضوع

۳. تـصمیم سازی

۴. تـصمیم گیری

۵. تمهید اجرا و ایجاد عزم

۶. تحقق تصمیم (اجرا) و ارزیابی

۷. تصحیح ارکان

فرایند مذکور قابلیت خود اصلاح داشته و به صورت چرخه تصمیم گیری عمل می کند و با تکرارتصمیمات مشابه چرخه مذکور در نظام تصمیم گیرنده نهادینه می شود. کیفیت تـصمیمات مبتنی بر دو پایه اساسی اصول و مبانی اعتقادی و شناخت از موضوع به صورت نمودار ۲ است.

2 فکر فازی و منطق فازی

براساس مبانی و اصول علم، همه چیز تنها مشمول یک قاعده ثابت می شود که به موجب آن یـا آن چـیزدرست یا غلط است. دانشمندان نیز در گذشته براساس همین منطق محیط خود را تحلیل می کردند. در علم منطق و ریاضیات نیز همین استدلال حاکم بوده است. اشتباه علم در چنین تحلیلی بیانگر این است که آنچه را کـه تـنها برای موارد خاصی مصداق دارد به تمام پدیده ها تعمیم داده است. در حالیکه در عالم واقعی همه چیز کاملا درست یا غلط نیست. ۸ اما تحت این شرایط، افزایش تغییر ابهام و عدم اطمینان در محیط، تصمیم گیران را با مـشکلات عـدیده ای مواجه کرده است. اگر مبنای تصمیم گیری، منطق کلاسیک باشد، انحراف از واقعیت افزایش خواهد یافت. در شرایطی که انحرافات اپسیلونی موجب خروج سازمان ها ازصحنه رقابت می شود، استفاده از این منطق علمی صحیح بنظر نمی رسد. لذا بـرای تـوانمندسازی مـدیران، که وظیفه اصلی آن ها تـصمیم گیری اسـت، در مـواجهه باشرایط نامطمئن لازم است که آن ها را به علوم و فنون خاص این محیط ها مجهز کرد. واضح است که درتمامی محیط های سازمانی شرایط تـصمیم گیری نـادقیق ومـبهم است و عمدتا داده های مورد استفاده ناقص، مبهم، سـربسته و نـادقیق می باشند. تحلیل چنین داده هایی نیازمند منطق و دستگاه تحلیلی ویژه ای است که امروزه تحت عنوان تئوری مجموعه های فازی یا منطق فازی cigol yzzuF بـه دنـیا مـعرفی شده است. ۹

در مقابل منطق کلاسیک، در سال ۱۹۶۵ منطق فازی توسط پروفسور لطـفی زاده، استاد ایران الاصل دانشگاه برکلی کالیفرنیا، طی مقاله ای تحت عنوان مجموعه های فازی stes yzzuF  ارائه گردید. گرچه تا حدود یک دهه پیش بحث فـازی بـا مـخالفت شدید دانشمندان، ریاضیدانان و مهندسین روبه رو بود، اما به دلیل ارائه نتایج خـارق العـاده در مسائل عملی و بهبود قابل توجه در پدیده های کاربردی این مخالفت ها به تشویق و تحسین بدل گردید. ۸

کاربرد اصـلی ایـن مـنطق درشرایط عدم اطمینان است. طبق این منطق، براحتی می توان بسیاری از مفاهیم و تفسیرها را، کـه در قـالب اعداد کـمی نمی گنجند و به نوعی متغیر زبانی به حساب می آیند، را صورتبندی ریاضی کرد و از آن ها در جهت تصمیم گیری و استدلال اسـتفاده کـرد. بـراساس منطق فازی، این متغیرهای مبهم و نادقیق عوامل مهمی در هوشمندی انسان به شمار می آیند. بنابراین مـی توانگفت کـه در محیط فازی، استدلال های انسانی عاملاصلی تصمیم گیری است . شواهد نشان می دهد که بهره وری تصمیم گیرانی کـه مـنطق فـازی را به کارمی گیرند، ممکن است تا ۳۰۰۰ درصد افزایش یابد. ۱۰

 رویکرد فازی به تصمیم گیری، می تواند امـکان اسـتنباط شهودی، ابتکارات و تجربه های انسانی را فراهم نماید.

رویکرد سنتی غربی به دنیای مدیریت برمبنای منطق دودویـی مـتکی بـود . این نوع تحلیل در عصر اطلاعات که رایانه های دیجیتالی همه شرایط را کنترل می کنند غیر ممکن است. به طور خـلاصه، مـدیریت اثربخش وابسته به اخذ تصمیمات مناسب و تجزیه وتحلیل صحیح داده ها است. لذا استفاده از مـنطق کلاسیک مـوجب انـحراف مدیران خواهد شد و مدیران ملزم به بررسی فاصله بین دو گزینه و به صورت یک پیوستار می باشند. ۱۱

منطق فـازی رویـکردی نـوین برای پاسخ به ابهامات موجود در تصمیمات برمبنای منطق کلاسیک است . سیستم های مدیریت فازی بـابهره گیری از مـنطق فازی، همانند حافظه انسان داده ها را پردازش کرد و اطلاعات مورد نیاز مدیران را جهت تصمیم گیری فراهم می نماید. علاوه بر ایـن، ایـن سیستم با ترکیب شدن با شبکه های عصبی و به کارگیری توابع یادگیرنده براحتی قادر اسـت کـه تجربه های مدیران را درنظر گرفته و به طور خودکار خـود را بـه روز نـماید.

با به کارگیری نظریه سیستم های فازی، مـدیریت قـادر خواهد بود در برابر موقعیت های پویای اقتصادی و اجتماعی به طور انعطاف پذیری پاسخگو باشد. علم مدیریت فازی قـادر اسـت مدل هایی ایجاد کند که تقریبا هـمانند انـسان، اطلاعات کـیفی را بـه صـورت هوشمند پردازش نماید. بدین ترتیب سیستم های مدیریت، انعطاف بـیشتری پیـدا می کنند و اداره سازمان پیچیده و بزرگ در محیط هایی با تغییرات متناوب امکان پذیر می گردد. ۱۰

 روش تحقیق

مقاله حاضر روش جـدیدی بـرای تعیین الگوی تصمیم گیری ارائه می کند، این روش شامل دو مـرحله است: تدوین منطقه موجه و تـعیین مـوقعیت یک یا چندتصمیم خاص در مـنطقه مـوجه (نمودار ۱)

بنا به این دو مرحله، ابتدا منطقه مـوجه ای بـراساس یک الگوی تصمیم گیری تعیین می شود. سـپس گـزینه ای جـدید وارد منطقه موجه شـده و مـوقعیت آن تعیین می شود.

مرحله اول-تـدوین مـنطقه موجه: در این مرحله یکسیستم فازی که تشکیل دهنده منطقه موجه تصمیم گیری است طراحی می شود. این سـیستم فـازی شامل یکسری قوانین «اگر-آنگاه» neht-fI  است کـه ایـن قوانین براساس یـک مـدل اسـتاندارد و یا توسط متخصصان رشته مـورد تحقیق تدوین می گردد. برای تدوین سیستم فازی مذکور، باید تمامی حالات مربوط به رفتار سیستم به صـورت قـوانین اگر-آنگاه طراحی شود. بنابراین تـمامی حالات مـمکن مـربوط بـه رفـتار یک سیستم در قـالبی ک سـری قوانین تعریف می گردد و سپس در هنگام ورود گزینه ای جدید، سیستم سعی می کند بهترین قانون مطابق با گزینه ورودی را یـافته و خـروجی آنـرا در قالب نوع تصمیم ارائه نماید. در این مقاله، الگوی تصمیم گیری حـکیمانه بـه عـنوان مـدل مـبنا بـرای تحلیل های بعدی انتخاب شده است. الگوی تصمیم گیری تدوین شده در این مقاله به ترتیب نمودار ۲ است.

بنابراین، الگوی فوق معادل منطقه موجه تصمیم گیری است. در مدل فـوق، ابعاد میزان شناخت از موضوع واصول و مبانی اعتقادی فرد تصمیم گیرنده به عنوان متغیرهای ورودی مدل می باشند و چهار الگوی تصمیم گیری حکیمانه، مصلحت گرایانه، تکلیف گرایانه و خردگرایانه خروجی های مدل خواهند بود. پس ازانتخاب مدل مبنا برای تجزیه و تحلیل، لازم اسـت کـه مدل فوق به صورت یک سیستم متشکل از قوانین فازی طراحی شود. جهت تحقیق این امر مهم ابتدا لازم است که متغیرهای ورودی و خروجی، افرازبندی فازی شوند . لذا برای متغیرهای ورودی افرازبندی هفت تایی ومتغیرهای خروجی افرازبندی سـه تـایی در نظر گرفته شد۱۲. با توجه به این که ورودی ها دارای یک طیف هفت تایی هستند، پس می توان گفت که بردارهای X و Y در نمودار ۲ به هفت قسمت تقسیم می شوند. بـا تـرکیباین دو بردار ۴۹ خانه بوجود می آید کـه بـرای تعریف هر خانه، لازم است یک قانون تعریف گردد. بنابراین برای تعریف منطقه موجه، ۴۹ قانون باید تعریف گردد. نمودار ۳ این مطلب را با وضوح بیش تری نشان می دهد. هـمان گونه کـه گفته شد، سیستم فـازی مـذکور مبتنی بر مجموعه ای از قوانین اگر-آنگاه فازی است که این قوانین براساس نظر خبرگان تعریف شده است. منظوراز خبرگان کسانی هستند که به طور کامل مدل تصمیم گیری حکیمانه را می دانند. در این مورد خاص، بهترین خـبره طـراح مدل است. لذا در تعریف سیستم مذکور، از چهار نفر از طراحان مدل تصمیم گیری حکیمانه کمک گرفته شده است. بدین ترتیب سعی شده است که یک سیستم فازی معتبر تعریف شود.   

مرحله دوم-تعیین موقعیت یک تصمیم خـاص درمـنطقه موجه: در ایـن مرحله موقعیت یک تصمیم خاصبه عنوان گزینه ای جدید در منطقه موجه تعیین می شود. برای این به منظور لازم است که ورودی های سیستم، میزان شناخت از موضوع ۱X  و شدت اصول و مبانی فردی تـصمیم گیرنده ۲X، در ارتـباط بـا تصمیم مذکور محاسبه شود. ابتدا لازم است که گزینه های تصمیم گیری که باید موقعیت آن ها تعیین شود، شناسایی گردند. در این تـحقیق سـه مورد از تصمیمات حضرت امام خمینی (س) به ترتیب زیر انتخاب شد.

۱. تصمیم بازگشت به ایـران در ۱۲ بـهمن سـال ۱۳۵۷

۲. تصمیم مربوط به سلمان رشدی

تصمیم شکستن حکومت نظامی در ۲۱ بهمن سال تصمیم شکستن حکومت نظامی در ۲۱ بـهمن سال ۱۳۵۷ پس از تعیین گزینه ها جدید باید میزان ۱X  و ۲X را برای هریک از موارد مذکور تعیین کرد. بـه عبارت دیگر باید مشخص کـرد کـه به طور مثال در مورد برگشت به ایران در ۱۲ بهمن سال ۱۳۵۷، حضرت امام خمینی (س) چقدر از موضوع شناخت داشته اند و این که اصول و مبانی اعتقادی ایشان به چه میزان در گرفتن این تصمیم او را پشتیبانی کرده اند. برای محاسبه هریک از دو مورد ۱X  و ۲X در هر تـصمیم سعی شد که هرکدام از این دو مورد به چندین شاخص شکسته شود و میانگین نمره مربوط به شاخص های زیرمجموعه، نمره نهایی مربوط به ۱X  و ۲X را تشکیل دهد. شاخص های زیرمجموعه هریک از موارد شناخت از موضوع و اصول و مبانی اعتقادی بـه تـرتیب زیر است.

شناخت از موضوع: برخورداری از اطلاعات روز، شناخت از دنیا مخصوصا امریکا، شناخت از مردم، شناخت از اعتقادات مسلمان، شناخت از رژیم، موقعیت شناسی، قاطعیت.

اصول و مبانی اعتقادی: انسان شناسی، هستی شناسی، مـعرفت شناسی، روش شناسی.

با توجه به تقسیم بندی فوق، ۳۰ پرسشنامه تهیه شد و بین دانشجویان و اساتید پژوهشکده حضرت امام خمینی (س) توزیع گردید البته لازم به ذکر است که ازآن جا که داده های گردآوری شده از نوع فـازی مـی باشند، لذا لازم است که اعداد فازی به قطعی تبدیل شوند. ۱۲ سپس از جمع بستنه و میانگین گرفتن می توان مقدار عددی هریک از موارد شناخت از موضوع ۱X و اصول و مبانی اعتقادی ۲X  را در هـریک از سـه تصمیم مـربوط به حضرت امام خمینی (س) مـحاسبه کرد. پس از مـحاسبه ۱X  و ۲X مـربوط به تصمیم مذکور، بایستی این مقادیر را وارد منطقه موجه تصمیم گیری کرد و از این طریق الگوی تصمیم گیری یا به عبارت دیگر موقعیت تصمیم مذکور را در منطقه مـوجه مشخص کـرد. گـروه محققین جهت اخذ خروجی مربوط به هر تصمیم، از نـرم افزار hceT yzzuF  اسـتفاده کردند.

برای انجام این کار می توان از قسمت فازی موجود درنرم افزار BALTAM نیز استفاده کرد. جدول ۱ مقدارمربوط به iX و iY را برای هریک از تـصمیمات انـتخاب شده نـشان می دهد.

طبق جدول ۱ می توان گفت که تمامی تصمیمات فوق از نـوع تصمیم گیری حکیمانه می باشند اما درجه شدت هر یک از آن ها متفاوت است. تصمیم اول (بازگشت به ایران) از نوع تصمیم گیری حکیمانه با درجـه درسـتی ۰/۷۵ مـتوسط و ۰/۲۵ ضعیف است. با تبدیل این متغیرهای زبانی به قطعی متوجه خواهیم شـد کـه این نوع تصمیم با درجه درستی۰/۴۸۲۲ از نوع تصمیم گیری حکیمانه است (نمودار ۴) . تصمیم دوم (مربوط به سلمان رشدی) از نوع تصمیم گیری حـکیمانه بـا درجـه درستی ۰/۸۴ متوسط و ۰/۱۶ ضعیف است. به عبارت دیگر این تصمیم از نوع تصمیم گیری حکیمانه با درجـه۰/۴۰۵۱ اسـت (نـمودار ۵) . به همین ترتیب تصمیم سوم (شکستن حکومت نظامی) از نوع تصمیم گیری حکیمانه با درجه ۰/۳۴ متوسط و ۰/۶۶ قـوی اسـت. بـه عبارت دیگر این تصمیم با درجه درستی ۰/۷۶۱۹ از نوع تصمیم گیری حکیمانه است.

 نتیجه گیری

این مقاله یک روش ابتکاری را برای تعیین الگوی تصمیم گیری رهبری خاص ارائه کرده است. ایـن کـار ازطـریق بررسی تصمیمات گرفته شده توسط آن فرد امکان پذیر می شود. مقاله حاضر روش جدیدی برای تعیین الگوی تصمیم گیری ارائه مـی کند، ایـن روش شامل دو مرحله است: تدوین منطقه موجه و تعیین موقعیت یک یا چند تصمیم خاص در مـنطقه مـوجه. بـنا به این دومرحله، ابتدا منطقه موجه ای براساس یک الگوی تصمیم گیری تعیین می شود. سپس گزینه ای جدید واردمـنطقه مـوجه شده و موقعیت آن تعیین می شود. بدین منظور ابتدا مدل تصمیم گیری حکیمانه به عـنوان مبنایی بـرای انـجام تحلیل ها انتخاب شد. این مدل حوزه مدیریت اسلامی و توسط اساتید داخلی تعریف شدهاست. استفاده از رویکرد فـازی در ایـن تـحقیق و توان بالای این رویکرد در برخورد با متغیرهای کلامی وتبدیل آن ها به متغیرهای عـددی و انـجام محاسبات ریاضی بر آن ها، از جمله نقاط قوت آن است. بااستفاده از منطق فازی، سیستم فازی مربوط به مدل تصمیم گیری حـکیمانه طـراحی شد که این سیستم معادل با منطقه موجه تصمیم گیری است. سیستم طراحی شـده در ایـن تحقیق با استفاده از نرم افزار hceT yzzuF تجزیه و تحلیل شـده اسـت. سـپس سه نوع از تصمیمات حضرت امام خمینی (س) (بازگشت بـه ایـران، تصمیم مربوط به سلمان رشدی و تصمیم به شکستن حکومت نظامی در ۲۱ بهمن سال ۱۳۵۷) با استفاده از ایـن سیستم مـورد تحلیل قرار گرفت. خروجی نـرم افزار hceT yzzuF بـرای سه نـوع تـصمیم انـتخاب شده درجدول ۱ ارائه شده توسط حضرت امام خمینی (س) ازنوع تصمیم گیری حکیمانه است که درجه درستی یادرجه تعلق هرکدام به الگـوی حـکیمانه در جدول مذکور ارائه شده است. به طور کلی مـی توان گفت که روش ارائه شده در ایـن مـقاله، روشی ابتکاری، علمی و جدید اسـت کـه با استفاده از سیستم فازی مبنایی برای تعیین الگوی تصمیم گیری است. یکی از نکات قابل توجه و مـهم در مـورد این تحقیق این است کـه ایـن تحقیق از نـوع مطالعه موردی اسـت و فـقط سه نوع تصمیم گیری حضرت امام خمینی (س) را مورد بررسی قرار داده است. هدف اصلی این مقاله معرفی تکنیک فازی به منظور شناسایی نوع تـصمیم گیری اسـت که به منظور تست این تکنیک، سـه مـورد از تصمیمات امام (س) نـیز با استفاده از این تـکنیک مورد بررسی قرارگرفته است. اما براساس نتیجه استخراج شده از بررسی سه نوع تصمیم گیری امام (س) (همه تـصمیمات از نـوع حکیمانه بوده اند)، امکان تعمیم به همه تـصمیم های امام (س) وجـود نـدارد، چـنین ادعـایی نیازمند مطالعه موارد دیـگر اسـت.

منابع

1. حمیدی زاده محمد رضا (۱۳۷۷) تصمیمات: انواع و ساز و کارها، مدیرساز، سال اول، شماره ۲، ص ۵۴-۳۸.

2. سعادت اسفندیار (۱۳۷۲) فرایند تصمیم گیری در سـازمان، انـتشارات دانـشگاه تهران، چاپ اول، تهران.

{E (۳) . fo slaitnessE, (۰۹۹۱) hcirhieW,dloraH ztnooK . lliH-worG eM,kroY weN,tnemegenaM E}

{E (۴) . tnemeganaM, (۲۹۹۱) namrreF drawdE,semaJ renotS . llaH-ecitnerP,nodnoL E}

5. رضاییان علی (۱۳۷۵)، اصول مـدیریت، تـهران، انـتشارات سمت.

6. خـدمتی ابـو طـالب، پیروز علی آقا، شفیعی عباس (۱۳۸۱)، مدیریت علوی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه.

۷. باقریان محد، عابدی جعفری حسن، امیری مجتبی، اسکندری مجتبی، نادری خورشیدی علیرضا (۱۳۸۱ )، تصمیم گیری حکیمانه رویکردی جـدید به الگوسازی در مدیریت، تهران، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی.

8. کاسکو، بارت (۱۳۷۷) تفکر فازی، ترجمه عادل مقصودپور، علیرضا پورممتاز و جمشید تسلیمی، انتشارات دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی، چاپ اول، تهران.

9. آذر، عادل و فـرجی، حـجت (۱۳۸۱)، علم مدیریت فازی، انتشارات اجتماع، چاپ اول، تهران.

۱۰) . tnemeganaM rof snetsyS yzzuF, . ۵۹۹۱ . K iasA . sserp SOI,dnalrehteN, E}

۱۱) . yzzuF fo yroehT a drawoT, ۰۰۰۲ dlanoR. R reggaY -smetss yzzuf ni secnavdA,selbairav citsireV gnihsilbup cifitneices dlrow,yroehT dna nioitacilppA . ۰۲. lov,DTL. etp. oC E}

۱۲) . noisiceD elpirttA elpitluM yzzuF, ۲۹۹۱) gnawuH . ۲۹۹۱,sserP EEEI,gnikaM E}

. انتهای پیام /*