ماهیت و مراتب سلوک عرفانی: بررسی تطبیقی نظرگاه امام خمینی و اولین آندرهیل

پدیدآورنده (ها): حسینی زاده، مائدة السادات (دانشجوی دوره دکتری عرفان اسلامی، پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی)

اشاره

غایت عرفان یگانگی با حقیقت است و عرفان عملی عهده دار بیان طریقه دست یابی و نیل به این هدف. عارفان در دوره های زمانی مختلف در باب چگونگی سلوک و مراحلی که باید پیموده شود، سخن گفته اند. این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه های اولین آندرهیل (عرفان پژوه و عارف معاصر) و امام خمینی (س) در باب مراحل سلوک میپردازد. هر دو عارف مراحل سلوک را به سه مرحله کلی بیداری، تصفیه و اشراق تقسیم می کنند، گرچه در باب شرح و تبیین آن اختلاف نظرهایی دیده می شود که ریشه در سنت عرفانی، دین و فرهنگی دارد که به آن متعلق اند. نکته مهم این است که هر دو عارف در جهت هدف مشترکی میکوشیده اند و آن بیان عرفان به زبانی در خور فهم مردم عادی است تا آنان نیز بتوانند در حیات معنوی سهیم شده و از مواهب آن برخوردار شوند؛ زیرا به زعم هر دو، عرفان ضرورت حیات انسان معاصر است و قدم گذاردن در این وادی تمامی جوانب حیات انسان را در برمی گیرد، لذا باید آن را از دشواریها و پیچیدگیهای خاص علمی پیراست تا بتواند کل جامعه بشری را فرا گیرد.

کلیدواژه ها: سلوک، بیداری، تصفیه نفس، مراقبه، اشراق، وحدت، حیات عارفانه

عرفان در همه سنت های دینی، از جمله مسیحیت و اسلام، یکی از جریان های مهم محسوب می شود. اهل عرفان در تمام مذاهب کوشیده اند تجربیات متنوع خویش را در سه گروه از صور ذهنی مختلف بیان کنند: ١. تلاش پایان ناپذیر در جست وجوی حقیقت که در «طریقت» ی که سالک یا رهروی طریقت باید در طلب آن طی مسیر کند، نمود و ظهور می یابد؛ همان گونه که در تمثیلات مختلف در باب «پیشرفت سالک» مشاهده میگردد؛ ٢. تحول روح آدمی از طریق پالایش های سخت صورت میپذیرد. بهترین تمثیل آن، فرآیند «کیمیا» است، گویی سلوک و ریاضات مرتبط با آن مس وجود آدمی را به طلا مبدل میکند؛ ٣. دلتنگی و دورافتادگی عاشق و طالب حقیقت و میل وافر او به اتحاد با آن، که در سمبل هایی که از عشق انسانی اخذ شده اند نمودار می شود (شیمل، ١٣٧٤: ٣٧-٣٨).

البته در فرهنگ مسیحی و اسلامی خداوند مصداق حقیقت عالم است و عرفان عبارت است از شناخت عمیق و بیواسطه خداوند. این سنگ بنای عرفان است که از آن تعابیری چون اتحاد با خداوند و وصال یا قرب به او شده است. به اعتقاد عارفان این ادیان حقیقت به وسیله عقل درکشدنی نیست و به نیروی دیگری به نام شهود نیاز است. این نیروی باطنی حواسی ویژه خود دارد که سالک باید بکوشد آنها را همواره بیدار نگاه دارد. این چراغ باطنی میتواند با نور ازلی متحد شود، مشروط به آنکه نفس بتواند با کشتن انانیت ها و تهذیب خویش آن را روشن نگاه دارد. چنین سالکی، به تعبیر مسیحی آن، می تواند ملکوت خدا را ببیند و به تعبیر اسلامی به لقاءالله برسد (اکمپیس، ١٣٨٢: ١١). از آنجایی که عارفان تکامل حیات معنوی را به سیر و سفر مانند کرده اند، میتوان عرفان عملی را به زبان رایج تر خویش «سلوک» نامید. به زعم ایشان، عارف در طلب خداوند پای به راه میگذارد و خود را سالک و مرد راه میخواند. غایت مسافر در این سفر برقراری ارتباط مستقیم با ذات مطلق است. از این رو عارفان منازل و مراحلی را برای وی در طی سفر ترسیم کرده اند تا سالک بتواند به سلامت بگذرد و بر اثر جهالت نسبت به مسیر در دره های مهالک فرو نغلتد.

عارفان در شرح و تبیین این منازل داد سخن داده و بسیار کوشیده اند، اما به دلیل پیچیدگی و دیر یابی مفاهیم و اصطلاحات عرفانی یارای عرضه آن به جامعه را نداشته اند. از این رو، این مباحث از حلقه اختصاصی عارفان خارج نشد و گسترش نیافت. در این میان، عارفانی همچون امام خمینی (س) و اولین آندرهیل، ١ گرچه به سنت های عرفانی مختلف وابسته بوده اند، اما مبانی و پیش فرض های مشترک و درحقیقت روح واحدی که بر منظومه فکری هر دو عارف غلبه داشت، باعث شد برای ورود عرفان یعنی همان حیات معنوی به زندگی مردم و ساحت جامعه، خصوصا در جهان مدرن که چنین خلئی بیشتر احساس می شود، به تلاش های علمی و عملی دست زنند. در حیطه نظر، هر دو کوشیدند عرفان را در قالبی ساده و امروزین عرضه کنند تا فراخور حال انسان هایی باشد که علاقه مند به حیات معنوی ولی ناآشنا به اصطلاحات خاص آنند، و این تلقی خاص از دیریابی و دشواری عرفان را که در بسیاری از اذهان وجود دارد بزدایند و نشان دهند عرفان دعوتی است در متن زندگی، نه دنیایی خارج از حوصله و توان بشر عادی و زیستنی است لازمه نگرش غیر سطحی و ژرف از حیات بشر و مفهوم و مقصد حقیقی آن. البته این تلقی در نظرگاه امام، به منصه عمل نیز رسید، چنان که ایشان حکومت اسلامی را بسترساز حیات معنوی انسان میدانستند.

١. مبانی سلوک

تبیین مراحل سلوک با بیانی در خور فهم عموم مردم، از نگرش خاص امام خمینی (س) و آندرهیل به انسان نشئت می گیرد. چنان که بر مبنای نهاد مشترک بشر و ابعاد گوناگون وجود انسان، قائل به امکان و ضرورت سلوک شده اند. لازمه این مبانی، نگرش خاص «طی طریق انفسی» به حقیقت سلوک است.

١. ١. امکان سلوک

نخستین مبنای فکری مشترک امام و آندرهیل، پذیرش ویژگیهای مشترک در نهاد انسان هاست. یکی از مهم ترین این ویژگیها، گرایش به عالم معناست. بنابراین همه انسان ها میتوانند به طور یکسان در این حیات سهیم شوند. لذا ورود عرفان به جامعه ضرورتی انکارناپذیر است.

این نهاد مشترک، که در منابع اسلامی و به تبع آن در لسان امام خمینی (س) «فطرت» نام گرفته، مبناییترین اصل برای ورود عرفان به صحنه اجتماع و ضرورت آن است. به زعم ایشان، فطرت همان نحوه خاص خلقت انسان از سوی خداست، همان که خداوند در ابتدای آفرینش به تن موجودات میپوشاند. از آنجا که انسان یکی از همین مخلوقات است، فطرت انسانی را میتوان حقیقتی دانست که جوهره انسان را تشکیل میدهد و وی را از سایر موجودات ممتاز میکند (خمینی، ١٣٨٢: ١٨٠) و از آنجایی که از ذاتیات وجود انسان محسوب می شود، میان نوع بشر مشترک است. فطرت بشر امری الاهی است و بر کمال مطلق طلبی (خداخواهی) سرشته شده است (همو، ١٣٨٦: ٢١٥، ٤٠٤). هرچند چون انسان در عالم خاک سکنا گزیده، گاه این فطرت متوجه طبیعت و محکوم به احکام آن میگردد و از روحانیت و عالم اصلی خود محجوب میماند (همان: ٧٦-٧٧)، اما تنها راه رهایی و نجات از این حجاب ها پرورش فطرت است. بر این اساس، تمامی انسان ها میتوانند به این حقیقت مطلق توجه کنند و کل حیات خویش را بر مبنای رابطه خاص میان خود و خداوند پیریزی و تنظیم کنند.

تعبیر یا اصطلاح «فطرت» را نمیتوان در آثار آندرهیل یافت، اما وی در واقع در نگارش آثاری از قبیل عرفان، عرفان عملی: کتابی کوچک برای عامه مردم و حیات معنوی و به طور کلی رویکرد خاص او به مقوله عرفان و تلاش و اهتمام برای زمینه سازی ورود عرفان به صحنه حیات بشری، نمی تواند این مبنا را از نظر دور داشته باشد (آندرهیل، ١٣٨٥: ٤٤).

این مبنای مشترک موجب شده عملا هر دو عارف از پیچیدگی اصطلاحات و مباحث عرفانی، که آن را امری نامأنوس و دور از دسترس عامه کرده است، گریزان بوده و بکوشند تا حد ممکن با زبانی در خور فهم عوام از حقایق معنوی سخن بگویند.

شواهدی در تأیید این مدعا وجود دارد، از جمله: نحوه بیان امام خمینی (س) از مسایل عرفانی در سخنرانی ها و خطابه هایشان خصوصا پس از پیروزی انقلاب (که با سبک ایشان در آثار عرفانیشان تفاوت فاحشی دارد) (نک.: صحیفه امام) و نیز تصریح آندرهیل بر اینکه هدف از نگارش آثار خود را طرح برخی حقایق والای معنوی و مربوط به حیات معنوی بشر به زبان ساده میداند؛ تلاش برای زدودن این تصور که حیات معنوی نوعی آخرت اندیشی است به دور از راه و رسم زندگی عادی و ناسازگار با آن، معرفی آن به عنوان کنه و عمق هر دین حقیقی که با زندگی مردان و زنان عادی مرتبط است، و اجتناب از به کارگیری اصطلاحات فنی الاهیات (آندرهیل، ١٣٨٥: ١٥).

١. ٢. ضرورت سلوک

دومین مبنای مشترک امام و آندرهیل را میتوان «نیازمندی حیات بشر به معنویت در ساحت فردی و اجتماعی» دانست. زیرا انسان از منظر این دو عارف موجودی است متعلق به دو ساحت ماده و معنا. بنابراین، نمیتوان زندگی عملی را از حیات معنوی تفکیک کرد. از سوی دیگر، اگر کمال انسان را در پرورش متناسب تمام استعدادها و قوای وجودی وی بدانیم، بدون در نظر گرفتن بعد معنوی وجود وی، تصور «انسان کامل» امری ناشدنی به نظر می رسد (خمینی، ١٣٨٢: ٥؛ آندرهیل، ١٣٨٥: ٣١-٣٢).

١. ٣. حقیقت سلوک

برای فهم راستین از ماهیت سلوک، بیگمان درک حقیقت سلوک جایگاه ویژه ای دارد.

به نظر امام و آندرهیل، از آنجایی که ساختار عالم و متناظر با آن وجود انسان دوساحتی است و در پس هر ظاهری حقیقت و باطنی نهفته است، حقیقت سلوک امری آفاقی- انفسی است و انسان برای نیل به این حقیقت باید از خود سطحی و مقید خویش، «هجرت» ٢ کند (خمینی، ١٣٨٧ الف: ١٦١و٨؛ ر. ک: صحیفه امام؛ حسینی زاده، ١٣٨٩: ٥٩؛ ٥ chapter ,١٩٦٥ (Underhill.

٢. مراحل سلوک

٢. ١. بیداری

هجرت و سفر از خویشتن به سوی حقیقت در عرفان مراتب و منازل مختلفی دارد. گرچه نخستین گام ورود به سفر از منظر عرفای مختلف، متفاوت بوده است، اما امام و آندرهیل بیداری (Awakeningا) سرآغاز سلوک عارف میدانند. زیرا به زعم ایشان، نقطه آغاز حرکت انسان و تغییر جهت او به سوی حقیقت هستی از چنان اهمیتی برخوردار است که میتوان به طور مستقل آن را از مراحل سه گانه سلوک به شمار آورد (خمینی، ١٣٨٨: ١٤٢؛ ر. ک: صحیفه امام).

از آنجایی که آندرهیل در تبیین پدیده ها و تجارب عرفانی سلوک عرفانی از دیدگاه روان شناختی بهره می گیرد، بیداری را «تغییر نگرشی» conversion) ) عمیق به هر پدیده تعریف میکند که نوع عرفانی آن همان نگرش تغییریافته و دگرگون شده آدمی به خویشتن و هستی است (١٧٦: ١٩٩٣ ,Underhill. ) به نظر او، ادراک حقیقی همان «یگانگی» با موضوع است که در این عالم امری ناممکن به نظر می رسد؛ زیرا ساختار ادراک انسان در عالم طبیعت «برچسب سازی» از اشیاست. از این رو، ذهن نه با حقیقت اشیا بلکه تنها با برچسب هایی که از آنها ساخته یگانه می شود. اما عالمی دیگر وجود دارد که میتوان در آن به ادراکی بیواسطه از حقیقت اشیا نائل آمد. آگاهی و وقوف انسان بر این نکته موجب تغییر نگرش و گرایش او به سمت عالم معنا و حقیقت می شود. به زعم آندرهیل، سلوک از اینجا معنا یافته و آغاز می شود (حسینی زاده، ١٣٨٩: ١٣٢-١٣٣).

گرچه امام خمینی (س) نیز بیداری از خواب گران طبیعت را مرهون و نتیجه اندیشیدن انسان میداند (خمینی، ١٣٨٢: ١٨٩، حسینی زاده، ١٣٨٩: ٣٤)، اما مهم ترین نقطه تمایز دیدگاه امام با آندرهیل نگرش آفاقی امام به این عوامل است. زیرا برخلاف آندرهیل که تفکر در شیوه ادراک آدمی را موجب انقلاب بینشی و گرایشی میداند، امام اندیشه در جایگاه و مرتبه آدمی در نظام هستی و نسبت وی با حقیقت عالم را بیداریزا میداند (خمینی، ١٣٨٢: ٦؛ ر. ک: صحیفه امام؛ ٢ chapter: ١٩٦٥ (Underhill

٢. ٢. آماده سازی

پس از آنکه انسان نسبت به وجود عالم فراتر و لزوم رسیدن به آن آگاهی یافت، نرم نرمک از خواب گران خویش برخاسته و جهان معنوی را از مؤلفه های واقعی جهان انسانی خود یافته، نیاز به وجود راهکارهای عملی را به شدت احساس میکند. لذا بخش اعظمی از مراحل سلوک انسان در بیان این راهکارها در جهت آماده سازی عارف برای مواجهه بیواسطه با حقیقت خلاصه می شود.

از نظر امام خمینی (س) و اولین آندرهیل، انسان موجودی دوبعدی است و هر یک از این مراتب در تناظر با یکی از مراتب عالم هستی قرار دارد (خمینی، ١٣٨٢: ١٢؛ حسینی زاده، ١٣٨٩: ٥٩؛ ٥ chapter: ١٩٦٥ (Underhill از سوی دیگر، زیستن انسان در عالم خاک و انس یافتن وی با این عالم موجب شده آینه وجود آدمی غبارآلود شود. لذا به زعم این دو عارف، آماده سازی سالک همان «تطهیر» purification) ) اوست. (ر. ک: صحیفه امام؛ حسینی زاده، ١٣٨٩: ٤٥؛ ٣ chapter: ١٩٦٥ (Underhill.

با نظر به اینکه دیدگاه آندرهیل از مبانی و نگرش های روان شناسی نیز متأثر شده است، وی تطهیر وجود انسان را در پاکسازی و تصفیه ذهن او خلاصه و محدود کرده است، همان گونه که عامل بیداری انسان را نیز نقص ادراک ذهنی او میدانست. به زعم وی، ذهن انسان در دو سطح حواس و اراده نیاز به تصفیه دارد. در مرتبه نخست، باید حواس را از قید داوریهای خودبینانه اش رها کرد تا بتوانند به احساس ناب دست یابند و به ابزارهای ادراک بیواسطه مبدل شوند. مرتبه دوم رها شدن سالک از قید علاقه های جزییتر و تمایلات متعارض درونی خویش است، همان علائقی که سرچشمه تقابل بنیادین میان حیات درون و بیرون انسان و عامل آشفتگی و ناآرامی ذهن وی است، در این حالت است که سالک با نیروها و ویژگیهای خویش آشنا می شود و مسیر توجه وی به سمت جهان حقیقت تغییر مییابد. در حقیقت تصفیه اراده مانع توجه انسان به جنبه های کوچک جهان می شود. شخص میتواند برای یگانگی روح خلوتی فراهم کند و برای دریافت پیام های مرتبه دیگر آماده شود (حسینی زاده، ١٣٨٩: ١٤٠).

پس از تصفیه و تطهیر ذهن از قید علایق جزیی و محدود باید ذهن را صبورانه تحت تعلیم قرار داد؛ همان که آندرهیل آن را «مراقبه» contemplation)) مینامند.Underhill) ٤-٣ chapter: ١٩٦٥). مراقبه نیز دو مرتبه دارد. نخستین مرتبه مراقبه از طریق اشیاست که مقدمه ای برای مرتبه دوم به شمار می آید. در مرتبه نخست، سالک باید از میان موضوعات اطراف خویش امری را برگزیند و تنها بدان نگریسته و توجه کند. گرچه این امر در ابتدا بسیار دشوار مینماید، اما به تدریج ثمرات این مراقبه آشکار میگردد، وجوه پنهان موضوع مورد مراقبه همراه با لایه های ژرف تر آن رخ مینمایند و از سوی دیگر خواطر و موانع ذهنی سالک کم رنگ می شود. در مرتبه بعد این توجه تعلیم دیده باید به خویشتن انسان معطوف گردد تا در نهایت سالک به دوگانگی وجود خویش و تقابل این دو جنبه پی ببرد. سالک با آگاهی از این موارد، به بینش جدیدی از عالم دست می یابد. وی از سویی میداند که امکان حیاتی دیگر و پایاتر برای انسان وجود دارد و از سوی دیگر برای استنشاق هوای آن عالم جدید امری بیشتر از ادراک مورد نیاز است و باید دگرگونی عظیمی در شخصیت سالک پدید آید (حسینی زاده، ١٣٨٩: ١٣٨).

اما امام خمینی (س) تطهیر یا به اصطلاح خاص خود «تهذیب نفس» (ر. ک: صحیفه امام) را به کل ساحت معنوی وجود انسان، یعنی روح او، تعمیم داده معتقدند هر یک از مراتب وجود انسان تهذیب و طهارتی مختص به خویش دارند و سالک بسته به اینکه در کدام یک از این مراتب قرار گیرد، مشمول یکی از این طهارات میگردد. بر این اساس، سه مرتبه کلی در آثار ایشان ذکر شده که عبارت است از:

١. طهارت ظاهر از گناه: از آنجایی که نخستین مرتبه آلودگی مرتبط با نیروهای ظاهری نفس است و پلیدی و نافرمانی حضرت حق بدان دامن میزند، تطهیر در مرحله نخست ظاهر وجود انسان را در بر می گیرد. به گفته امام، در این مرتبه سالک باید «قوای متشتت خویش در ملک بدن (اقالیم سبعه ارضی) را از آلودگیهای معاصی تطهیر گرداند، تا به تدریج به تصرف حق درآیند و حقانی شوند» (همو، ١٣٨٧ الف: ٢٢٤).

٢. طهارت باطن از اخلاق و ملکات ناپسند: نزد عارفان این مرتبه نسبت به مرحله پیشین از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا علاوه بر آنکه خود این آلودگیها موجب حرمان از سعادت میگردد و فساد اخلاق بیشتر و علاج آن دشوارتر است، اخلاق و ملکات فاسد منشأ فساد ظاهر نیز هست. لذا انسان تا زمانی که ملکات سیئه را به حسنه مبدل نکند، لایق مقام قدس و خلوت انس نخواهد شد (همان: ٩٢).

٣. طهارت قلب از توجه به غیر حق: از آنجایی که بزرگ ترین آلودگی، آلودگی نفس و هواهای نفسانی است، مادامی که انسان در حجاب خویش است و اثری از انانیت در او قابل مشاهده، امکان درک و انعکاس انوار در قلوب خویش را ندارد و ممکن نیست جمال محبوب را بیحجاب مشاهده کند (هم، ١٣٧٣: ١٠١). تمام سعی انسان در این مرتبه باید این باشد که پرده های میان خویش و خداوند را به کناری بزند که ضخیم ترین پرده هم «خودی» انسان است (ر. ک: صحیفه امام).

علاوه بر آن، امام خمینی (س) تطهیر ساحت ذهن، یعنی همان مراقبه، را به صورت مجزا نیز ذکر کرده و در دو مرتبه سطح و مرتبه اعمال و خواطر مطرح میکند. در نخستین سطح، مراقبه در ردیف سه گانه مشارطه، مراقبه و محاسبه قرار می گیرد و ذهن انسان از جنبه عملی مورد توجه واقع می شود. یعنی انسان در تمام مدت باید متوجه و مراقب اعمال خویش باشد. و اگر وساوس شیطانی وی را به انجام اعمال خلاف رضای حق ترغیب کرد، خیالات باطل را از دل بیرون کند و از شر آنها به حضرت حق پناه برد (همو، ١٣٨٢: ٩-١٠). البته از آنجایی که انسان در حیات روزانه خویش بیش از هر چیز از زبان خود مدد می گیرد، مراقبه در این مقام نیز به طور خاص باید بر سخنان و اقوال شخص متمرکز گردد و سالک توجه کند که آیا گفته های او مورد رضای حق تعالی است و به او دعوت میکند یا به خویشتن خویش ؟ (ر. ک: صحیفه امام).

در مرتبه دوم خود ذهن آدمی مورد مراقبه و توجه قرار می گیرد، زیرا در راه سلوک هم انسان تنها باید متوجه بر یک امر باشد و شرط کام یابی در امر سلوک کنترل کردن و تحت اختیار داشتن این نیروست تا مانع انعکاس پراکندگی و آشفتگیهای ذهنی سالک در صحنه عمل و رفتارهای او شود (همو، ١٣٨٧ الف: ٤٤).

٢. ٣. اشراق

هنگامی که سالک غبار از آینه جان زدود پرتو حق بر جان وی میتابد و بر عالم منعکس میگردد. در حقیقت این مرتبه را میتوان ثمره ریاضات و مجاهدات مراحل پیشین دانست و از این روست که هر دو عارف بر موهوبی بودن الطاف حق در این مرتبه تأکید می کنند.

در نظر آندرهیل، اشراق ( (illumination که یکی از مراحل اصلی سلوک و در حقیقت آخرین آنهاست، به ادراک بیواسطه و حضوری سالک از اشیا اطلاق میگردد و خود سه مرتبه دارد:

در نخستین مرتبه، سالک خداوند را در مخلوقاتش مییابد و میبیند؛ در واقع جهان حس در نظر سالک تجلی خداوند میگردد و ظهور امر نامتناهی در شکلی متناهی. لذا وی میتواند به آگاهی آزاد دست یابد، جایی که اشیا عالم به گونه ای دیگر بر او نمایان می شوند و پیوندی برادرانه میان اجزای عالم را ادراک می کنند. (٧ch: ١٩٦٥ (Underhill.

اگر بگوییم سالک در مرتبه نخست اشراق نت های ملودی هستی را به صورتی مجزا ادراک کرد، در مرتبه دوم به کل آن ملودی نهایی دست مییابد. وی با تسلیم خویشتن و در حقیقت محو خود به مرتبه ای از وجود هدایت می شود که حواس جسمانی به آن تعلقی ندارند و راهکارهای عقلی به شکست میانجامند. در این مرتبه ادراک سالک بر سر دیگر ریسمان ارتباط جهان و خداوند متمرکز می شود. یعنی، وی حضوری فراگیر را احساس خواهد کرد، که کاملا فراتر از حیات طبیعی متغیر است. «عشق بی مسیر» ، «عریانی روح» و «شب حس» تنها تعبیراتی هستند که گویای ویژگیهای آن مرتبه هستند. آندرهیل دستاورد سالک در این مرتبه را نیل به درکی نوین از ارتباط دو مرتبه وجود میداند. اینکه سالک، جهان وحدت و کثرت را مکمل و نه معارض یکدیگر مییابد. از سوی دیگر، تجربه مستقیم امر مطلق – گرچه گذراست، برای همیشه مفاهیم حیاتی که سالک شناخته است را دگرگون میکند (حسینی زاده، ١٣٨٩: ١٤٧-١٥١؛ ,Underhill ٨ ch: ١٩٦٥). تعبیرات و توصیفاتی که آندرهیل از این مرتبه کرده است یادآور عبارات عرفای مسیحی دیگری همچون یوحنای صلیبی است.

در مرتبه سوم سالک دگرگونی آشکاری در شیوه ادراک خویش از حقیقت مییابد. به عبارت روشن تر، تاکنون تمام دستاوردهای سالک نتیجه مستقیم تلاش های وی بوده است، اما از این پس تمام وارداتش بیتلاش رخ میدهد. او در این مرتبه باید «آگاهانه منفعل» باشد و ناتوانی کامل خویش را ادراک کند. در اینجاست که سالک پس از فانی شدن دوباره، حیات از سر می گیرد و تولدی دوباره مییابد. در این حیات جدید کنش خداوند به جای فعالیت انسان می نشیند. گرچه نیروی وی ضعیف گردیده، اما حیاتی تازه به جانش تزریق شده و نیروی الاهی در او ظهور کرده و درنهایت آگاهی نوین و زنده ای از حقیقت مطلق بر وی فرو می بارد (حسینی زاده، ١٣٨٩: ١٥٢-١٥٣؛. Underhill, 1965: ch 9)

به تعبیر آندرهیل، عارف درمرتبه نخست حقیقت مطلق را ساکن در هر جنبه ازجهان، در دومین مرتبه، آن را همچون امری متعالی و وجودی بینام مییابد و ادراک میکند و در مرتبه آخر به یگانگی و معاشرتی بیواسطه با آن امر واحد مطلق دست مییازد.

گرچه اصطلاح «اشراق» در اندیشه امام بیشتر بر مرحله ای انتقالی در میان مراحل سلوک دلالت دارد؛ یعنی زمانی که صفحه جان سالک بر اثر تطهیر از آلودگیها و تیرگی ها مستعد تابش نور حق گردیده و همچون آینه ای، پرتو حق در وجود خویش را منعکس میکند. این پرتو از باطن وجود سالک آغاز میگردد و به ظاهر وی می رسد تا آنجا که تمام وجودش را در بر می گیرد (خمینی، ١٣٨٧ الف: ٥٩ -٦٠). وی تمام هستی را در پرتو این نور نگریسته، درکی نوین از تمام اشیا مییابد. درحقیقت در نظرگاه امام به حد فاصل میان پاکی وجود سالک تا آغاز ریزش تجلیات الاهی بر قلب وی میتوان نام منزل «اشراق» نهاد؛ اما در واقع از نظر مفهومی و برابر تعریف و مراحلی که آندرهیل برای این مرتبه در نظر می گیرد، اشراق همان مرتبه «قرب نوافل» در دیدگاه امام خمینی (س) است، یعنی هنگامی که سالک بدین مرتبه نائل گردید، غایت سیر کمالیاش محقق گردیده است. به عبارت دیگر، وقتی سالک خود را در بحر بیپایان حقیقت هستی غوطه ور یافت و وجودش سراسر به حضرت حق تعلق گرفت، میتوان وی را «فانی» دانست. بدین صورت که حق در وجود او کارگر می شود؛ وی به سمع حق میشنود، به بصر حق میبیند و با زبان حق سخن میگوید. سالک از غیر حق کور و کر و لال گردیده، خداوند جانشین قوای ادراکی و تحریکی و نیز اعضا و جوارح وی می شود. (همو، ١٣٨٢: ٤٨٢).

امام خمینی (س) ، برخلاف آندرهیل، به صورت فشرده و مندمج به توصیف این مرتبه پرداخته است، گویی امکان توصیف و تبیین این مرحله به زبان مردم عادی و در سطح فهم آنها میسر نبوده است. اما میتوان در این مرحله سه محور مشترک از آثار این دو عارف استخراج کرد:

١. به زعم امام خمینی (س) زمانی سالک به فنا دست مییابد که جهت خلقی خود را کاملا فانی کرده باشد، چنان که آندرهیل نیز بر محو خویشتن و در بیان ویژه اش بر «نابودی استحکامات شخصیت» تأکید می ورزد.

٢. در نظر امام الطاف غیبیه و دستگیری الاهی از شروط لازم کام یابی در این مرتبه است، همانند آندرهیل که موهوبی بودن را یکی از ویژگیهای مرتبه سوم شهود میداند و آن را به بارانی مانند میکند که فارغ از خواست و نظارت بشر بر کوه و دشت می بارد.

٣. عشق نیز در این مراتب جایگاه ویژه ای دارد. آندرهیل بسیار بر این مقوله پای می فشرد تا آنجا که ثمره نهایی سلوک بشر را ایجاد عشقی پرشور در معاشرت بی واسطه میان انسان و خداوند میداند.

٢. ٤. حیات عارفانه

گرچه آندرهیل آخرین مرحله سلوک را «اشراق» معرفی میکند اما میتوان از منظر او هدف و کمال سلوک را دست یابی به «حیات معنوی» دانست، یعنی زندگیای که احساس واقعیت داشتن خداوند در سرتاسر آن رخنه کرده است. در واقع سالک دیگر تنها شهودی موقت از جهان معنا ندارد، بلکه زیستن در آن را نیز تجربه میکند و با زیستن در جو حقیقت، به انسانی واقعیتر بدل میگردد. درحقیقت عارف نه در موضوعات صرفا معنوی، بلکه هنگام ارتباط با امور عینی نیز آسمانی میاندیشد. این زندگی را میتوان حیات معنوی دانست، حیاتی که در آن این اعتقاد جاری است که همه چیز در او رخ میدهد، تنها او اهمیت دارد و تنها او هست، لذا همه علایق تابع و فرع آن حقیقت قرار می گیرد. این انسان جدید رسالتی سنگین بر دوش دارد، او باید همچون هنرمند بخشی از حقیقت جهان معنا را به نمایش گذارد، با این تفاوت که در اینجا خود وی ابزار ظهور حقیقت میگردد و میتواند با آوردن جنبه های جدید زیبایی، هم نوعانش را از بردگی معانی برهاند. آندرهیل این مرتبه را «تأله» مینامد؛ مرتبه ای که غایت تمام ادیان معرفی شده و تحقق سعادت بشر در دست یابی بدان تعریف می شود. (حسینی زاده، ١٣٨٩: ١٥٤؛ ١٠ ch: ١٩٦٥ (Underhill.

از منظر امام خمینی (س) ، انسانی به هدف حیات دست یافته که به تعبیر عرفا به سفر چهارم خود رسیده باشد (سفر فی الخلق بالحق)، یعنی همان که «قرب فرایض» نامیده می شود و مصداق بارز آن انبیای الاهی هستند. سالک در این مرتبه از فنا باز آمده، باقی به بقای خداوند میگردد. یعنی در اینجا دیگر این خلق نیست که صفات حق را پوشیده، بلکه حق است که با صفات خلق ظاهر شده است (کاکایی، ١٣٨٢: ٣٥٣-٣٥٥؛ خمینی، ١٣٧٨ الف: ٨١). به تعبیر دیگر، پس از فنای تام و محو کامل، گاه عنایت ازلی شامل حال سالک میگردد و او به خود آمده و حالت «صحو» برایش دست دهد. در اینجاست که وجود او وجودی حقانی شده و حق تعالی در آینه جمال وی به مشاهده دیگر موجودات می نشیند.

باید دانست این رجوع به کثرت پس از فنای محض غیر از کثرتی است که انسان ها پیش از سلوک در آن قرار دارند؛ زیرا این کثرت برای عموم افراد بشر عامل دوری از حق است، اما برای سالک در این مقام آینه مشاهده حقیقت است: «ما رأیت شیئا إلا و رأیت الله معه و فیه و قبله و بعده» (خمینی، ١٣٨٢: ٥٩٢). همچنان که آثار عملی این دیدگاه امام در تلاش ایشان برای تشکیل حکومت اسلامی متجلی گردید.

نتیجه گیری

امام خمینی (س) و اولین آندرهیل بر اساس مبانی مشترکی همچون اعتقاد به «سرشت مشترک میان انسان ها» و «دو ساحتی بودن وجود انسان و جهان» به ضرورت «ورود عرفان و حیات معنوی به ساحت زندگی مردم» معتقد بوده، یکی از مقدمات آن را «ساده سازی مطالب و مباحث عرفانی از جمله مراحل سلوک برای عامه مردم» میدانسته اند. آندرهیل در توصیف و تبیین مراحل سلوک از دیدگاه های علم روان شناسی که در زمانه او در محافل علمی رواج فراوان داشته تأثیر پذیرفته، که موجب شده است بسیار دقیق به وصف آن مراتب و حالات و تجارب واقع شده در آنها بپردازد. گاه نیز از این مراحل تعاریفی مطابق با آن علم ارائه میدهد، و خصوصا اینکه بر عنصر ذهن تأکید می ورزد. اما امام خمینی (س) نگرشی جامع تر و شاید آفاقیتر به سلوک و مراتب آن داشته اند. در عین حال از نگرش انفسی نیز غفلت نورزیده اند و ساحت معنوی انسان را معادل روح وی دانسته اند که ذهن و اعمال آن نیز پرتو و جنبه ای از آن محسوب می شود. علاوه بر آنکه در بعد عملی نیز در جهت استقرار حیات معنوی در جامعه تأثیرگذار بوده اند.

پینوشت ها:

١. اولین آندرهیل نخستین زنی است که در کلیسای انگلستان سخنرانی کرد و برای بنیان گذاری «الاهیات عرفانی» به عنوان رشته علمی معتبری در میان روش های عقلانی معاصر تلاش فراوانی داشت. وی در ١٨٧٥ در وولور همپتون ١ انگلستان زاده شد. آثار او، که بالغ بر ٣٩ کتاب و ٣٥٠ مقاله است، گویای وسعت دامنه اطلاعات و دانش وی است. علاوه بر حجم بالای آثار، گستردگی حوزه های آن نیز شگفت انگیز است، زیرا چندین رمان و دفتر شعر به علاوه آثاری در باب فلسفه و دین در میان آنها به چشم میخورد. وی در زمینه فیزیک جدید، فلسفه و به ویژه روان شناسی جدید اطلاعاتی در خور داشت. در واقع میتوان او را فردی مدرن با دلبستگیهای کهن دانست که با علم و فلسفه جدید آشنایی عمیقی دارد. (کیوان فر، ١٣٨٦؛ ٦-١٢٥ pp ,١٥. v: ١٩٨٧ (Eliade

گرچه رمان های وی، که بین سال های ١٩٠٣ و ١٩٠٩ نوشته شده اند نخستین آثار او محسوب می شوند، اما شهرت وی به عنوان عرفان پژوه و مدافع سلوک عرفانی مرهون آثاری است که از ١٩١١ به بعد نگاشت. در این آثار علاقه ژرف او به مطلق عرفان، به ویژه عرفان مسیحی و تحقیقات وسیع و عمیق او در این باب و تجارب عرفانی و از همه مهم تر التزام شخصی او به حیات عرفانی و رشد و کمال معنوی به خوبی نمودار است. پژوهش های آندرهیل در باب عرفان تسلیم عمیق وی به رشد معنوی را آشکار میکند. مهم ترین آثار وی عبارت اند از:

Mysticism: The Nature & Development of Spiritual Consciousness, 1911.

Practical Mysticis: The Mystics of Church, 1914.

Worship , 1936.

وی در ١٩٤١ چشم از جهان فرو بست. از آنجایی که نظرات آندرهیل در باب سلوک در دو کتاب عرفان و عرفان عملی منعکس شده، مبنای این مقایسه نظرات وی در این دو کتاب است، هرچند کوشیده ایم از اثر دیگر وی که بدین موضوع مربوط است (حیات معنوی) غفلت نکنیم.

٢. این واژه قرآنی است و برگرفته از آیه ١٠٠ سوره نساء.

کتاب نامه

آندرهیل، اولین (١٣٨٥). حیات معنوی: حقایق والای معنوی برای زندگی هر روزه، ترجمه: سیمین صالح، چاپ اول، تهران: نشر شور.

 (١٣٨٦). «عرفان نقطه عزیمت» ، ترجمه: محمد کیوان فر در: هفت آسمان، س ٩، ش ٣٣، ص ٨٣١١٤.

اکمپیس، توماس (١٣٨٢). اقتدا به مسیح، ترجمه: سعید عدالت نژاد، چاپ اول، تهران: طرح نو.

حسینی زاده، مائده السادات (١٣٨٩). «مقایسه مراحل سلوک در عرفان عملی از دیدگاه امام خمینی (س) (ره) و اولین آندرهیل به همراه ترجمه کتاب عرفان عملی» (پایان نامه کارشناسی

ارشد)، استاد راهنما: مسعود صادقی، استاد مشاور: سید محمود یوسف ثانی، تهران: پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی.

خمینی، روح الله (١٣٧٣). شرح دعای سحر، ترجمه: احمد فهری، ویرایش دوم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.

خمینی، روح الله (١٣٧٨الف). سر الصلوه (معراج السالکین و صلوه العارفین)، چاپ ششم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

خمینی، روح الله. صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی (س) ، تدوین و تنظیم: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

خمینی، روح الله (١٣٨٢). شرح چهل حدیث، چاپ بیست و هشتم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

خمینی، روح الله (١٣٨٦). شرح حدیث جنود عقل و جهل، چاپ یازدهم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

خمینی، روح الله (١٣٨٧الف). آداب الصلوه، چاپ پانزدهم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

خمینی، روح الله (١٣٨٧ب). جهاد اکبر، چاپ هجدهم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

خمینی، روح الله (١٣٨٨). تفسیر سوره حمد، چاپ یازدهم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س).

شیمل، آنه ماری (١٣٧٤). ابعاد عرفانی اسلام، ترجمه: عبدالرحیم گواهی، چاپ اول، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

کاکایی، قاسم (١٣٨٢). وحدت وجود به روایت ابن عربی و مایستر اکهارت، چاپ دوم، تهران: هرمس.

Eliade, Mircea (1987). The Encyclopedia of Religion, New York: Mac Millian Publishing Company.

The New Encyclopedia Britannica (1998). Macropedia: Micropedia.

Underhill, Evelyn (1965). Practical Mysticism: A Little Book For Normal People, London: J. M. Dent & Sons LTD. Underhill, Evelyn (1993). Mysticism: The Nature & Development Of Spiritual Consciousness, Oxford: One World Publications.

www. Evelyn Underhill. Org

آدرس ثابت: https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage / 1033452

مقالات مرتبط

کتابشناسی تاریخ فلسفه های کهن

حاشیه نشینی؛ ریشه ها و راه حل ها

چرا «فلسفه چیست؟»، «چرا فلسفه؟» نگاهی به بخش اول کتاب فلسفه جیست؟ اثر دلوز و گتاری

از نشانه شناسی ساختگرا تا نشانه - معناشناسی گفتمانی

شهر نشینی شتابان و ناهمگون (5) - آلونک نشینی در تهران

سقراط افلاطون کیست؟

تعلیم و تربیت در منظر پست مدرنیسم

بررسی مقایسه ای نظرگاه ارسطو دربارۀ جایگاه «فضیلت اخلاقی» در «سعادت انسان» در اخلاق نیکوماخوس و اخلاق ائودموس

ابلیس در قرآن و حدیث

سعادت در اخلاق ارسطو

تساهل در تاریخ اندیشه غرب

نگاهی به دو کتاب ارزشمند درباره فرهنگ شهری (فرهنگ شهرها اثر لوئیس مامفورد - فرهنگ شهرها اثر شارون زوکین)

عناوین مشابه

ماهیت احکام امضایی (از رهگذر بررسی تطبیقی آرای مرحوم محقق اصفهانی و امام خمینی (س))

بررسی تطبیقی ماهیت اراده و آثار آن در نظام حقوقی ایران، فرانسه و آلمان با تکیه بر آرای امام خمینی (س)

بررسی مقایسه ای نقش عشق در سلوک عرفانی از منظر امام خمینی (س) و خوآن دلاکروث

انقلاب اسلامی و بازخوانی ریشه های تنفر ملت ایران از امریکا «بررسی تطبیقی دیدگاه امام خمینی و مدعیان ملی گرایان»

بررسی تطبیقی اندیشه های سیاسی علامه نائینی رحمة الله و امام خمینی (س) با تاکید بر تاثیرپذیری از بحران های معاصر

بررسی تطبیقی مفهوم آزادی از نگاه امام خمینی (س) و آیت الله شهید بهشتی

بررسی تطبیقی ویژگی های حکومت اسلامی از منظر امام خمینی (س) و سید قطب

بررسی تطبیقی مفهوم مصلحت از دیدگاه امام خمینی (س) و اندیشمندان غرب

روح های آسمانی (بررسی تطبیقی اندیشه امام خمینی و مولوی درباره شهید)

اسماعیل (ع) یا اسحاق (ع) ؟ (مطالعه ای تطبیقی درباره ی نگرش های تاریخی صهیونیسم و انقلاب اسلامی) بررسی تبیین نگرش تاریخی امام خمینی (س) باتوجه به ایده آلیسم صهیونیستی

 

. انتهای پیام /*